باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر روزههای مستحب ما را از فعالیتهای عادی خود باز دارد، باید از آنها خودداری کرد یا مثلاً در ماه رجب هفتهای یک یا دو روز آن را روزه گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث مبسوط نیاز ندارد. در بسیاری موارد این واژهها به جای هم مصرف میشود. ما باید مواظب باشیم در مقابل خدا و خلق خدا، خودخواه و خودبین و خودپسند نباشیم. در آن صورت از آن رذائل مذکور نجات مییابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً اگر انسان با رویکرد رجوع به خداوند و به حقیقت در عبادات الهی وارد شود، همان عبادات، افقِ نظر به حقیقت را در مقابل او میگشاید و انسان را از فحشاء و منکر نجات میدهد و حقیقت را با چهرههای مختلفش در هر جا مییابد. عمده رویکرد درستی است که باید مبتنی بر معرفت لازم به عبادات انداخت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بسیار خوب توانستهاید بین قحطی و قحطیزدگی تفکیک کنید، مضافاً اینکه ریشهی هر قحطی، قحطیزدگی است و غفلت از سعهی رحمت الهی ۲. قارون مدعی است خودش علم به دستآوردنِ ثروتش را داشته است، در حالیکه اشتباه میکند. رزق، مقسوم است و حتی آدمهای زرنگ نمیتوانند رزق انسانهای ساده را تصاحب کنند مگر آنکه آن انسانها به وظیفهی خود در آن حدّ که برایشان امکان دارد، عمل نکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اصطلاحات فلسفی «عَرَض» در مقابل «جوهر» است برای وجود، شدت و ضعف و ظهور مطرح است و عَرض معنا ندارد. ۲. همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بحمدلله سفرهای که از طریق حضرت امام روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» گشوده شد به عنوان انقلاب اسلامی، هرکس در آن بستر وارد شود از نظر سلوکی یکشبه رهِ صدساله را طی میکند به شرطی که خود را نبیند و دست و دلش محل ظهور کمالات انقلاب باشد مانند شهدا که نشان دادند چگونه انقلاب اسلامی، بستر تعالی انسان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم غیب، علمِ به حقایق و سنتهای عالَم است و هیچ ربطی به علوم غریبه و یا علم حروف ندارد. در این مورد خوب است که مباحث «معرفت نفس» را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند این موضوع نیاز به بحث مفصل دارد ۱. در اینکه این افراد در فضای اخلاقی زندگی میکنند، ولی عبودیت خود را رشد نمیدهند؛ مربوط به خودشان است و به مرور میرسند که یک جاهایی کم میآورند. زیرا انسان در ذات خود عین ربط به حق است و با عبودیت خدا این شخصیت به ظهور میآید. ۲. چه اشکال دارد در عین سیر مطالعاتی خود، رابطهتان محفوظ باشد و متذکر ضعفهای بینشیِ ایشان بشوید. ۳. در مورد یوگیها و تأثیری که بر طبیعت و جسم انسانها دارد، یک بحث است و حضور در برزخ و قیامت و روبروشدن با فطرتی که در إزای عبودیت میتواند از برکات قیامت بهرهمند شود، بحث دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤال شمارهی ۲۸۷۵۴ عرض شد در زمان مناسب، آری! با تدبّر در قرآن و دنبالکردن روایات در منابعی مثل «اصول کافی» و «تحفالعقول» میتوان چلهگرفتن را بارور کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوانیم در موضوع ظاهرکردن وجه برای خانمها به آن نتیجه رسید که استاد شما می فرمایند چون زیباست، آن را گفته اند آشکار کنید. ظاهرا به حکم وظیفه ی شرعی ما باید چنین وظیفه ای را داشته باشیم. بیش از این در این مورد چیزی نمی دانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود فرد دارد که احساس مسئولیت خود را در کجا بهتر میتواند انجام دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم تفاوت چندانی داشته باشد. مهم آن مرحله میباشد که گویا انسان تکویناً میتواند در اوان سن چهل سالگی نسبت به خود جمعبندیِ خاصی پیدا کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آنجا که ممکن است باید از طرف، دلجویی شود. آری! یکی از راههای دلجویی عذرخواهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بالاخره « شیر را بچه همی ماند به او». موفق باشید
آقای خامنه ای در سخنان خود در عید مبعث فرمودند رسیدن به تمدن اسلامی در برنامه دور است با توجه به این سخن ایشان می توان نتیجه گرفت که ظهور دور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا در روایت داریم کار حضرت، یکشبه درست میشود. پس اگر ظاهراً کارهای بسیاری مانده است ولی از آن طرف هم میتوان امیدوار بود ملت، یکشبه ره صدساله را طی کنند مثل تحولی که با شهادت حاج قاسم سلیمانی در ملت بهوجود آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد باید بحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. لذا بحث ما بحث وجودیِ هر ماهیت است دیگر از این جهت تفاوتی بین درخت و انسان نمیکند. ۲. شما سعی بفرمایید وظیفهتان را انجام دهید. آنهایی که قراردادها را تنظیم میکنند باید مواظب باشند و مسئولِ عمل خود هستند که مطابق قراردادها عمل نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خوبی بود ولی به یاد ندارم از کدام متن استفاده شد. برهانِ مطلب روشن است وقتی معتقد باشیم انسان کامل حامل همهی اسماء الهی است و تمام موجودات عالم هر کدام بهرهای از آن اسماء دارند که در نزد انسان کامل است؛ به همان معنایی که او میتواند در خود تصرف کند، میتواند در همهی عالَم بدون هیچ مانعی تصرف نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد از مقام معظم رهبری یادم نیست. ولی فکر میکنم نباید مدت طولانی لباس سیاه پوشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نفس، در تمام مراحلِ نباتی و حیوانی هم مجرد است و ارتباط نفس و بدن را باید در موضوع تدبیر بدن توسط نفس و استکمال نفس در إزای این تدبیر حل کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به «حبّ» فکر کرد و خود را از هر آنچه ما را از «دوستداشتن» محروم می کند، آزاد نمود. در جلسهی ۹۵ شرح کتاب «جامعالسعادات» بحثی تحت عنوان «محبت به خدا مبنای محبت به خلق» به آدرس زیر شده است. خوب است که صوت آن جلسه را استماع فرمائید. موفق باشید
محضر استاد عزیزم سلام عرض میکنم: قبل از طرح سوالم میخواستم از شما خواهش کنم اگر ممکن هست برای تک تک سوالات عنوان مشخص بشود تا عملیات جستجو برای مخاطب آسان و سهل گردد. ضمن تشکر از حضورتان لطفا مرا در ظلمات فهم خود دستگیری بنمایید. ان شاالله. میخواهم بدانم چطور هست که خداوند بلند مرتبه و یگانه در صحنه ی قدرت خود و سلطنت خود شیطان را شریک نموده است. مگر تابحال پادشاهی وجود داشته که سرپیچی از اوامر خود را برتابد. حقیقتا بجز بازی نمیتوانم برای این آفرینش نامی بنهم. آیا واقعا ما در آفرینش همچون مهره های شطرنجیم؟ البته که به داشتن خالقی زیبا مینازم ولی واقعا برایم سوال ایجاد شده. با تشکر مجدد از حضور بزرگوارتان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین هیچچیز بدون اذن خداوند محقق نمیشود و در نظام تشریع است که حضرت حق اجازه میدهند تا جنّ و انس با اختیار خود، مابهالقوههای خود را به فعلیت آورند و این به معنای ظهور ربوبیت حضرت ربّ العالمین است تا هرکس که طلب کمالات دارد با انتخاب و اختیار خود آن کمالات را از آنِ خود کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله پس از تذکرات آن مرد بزرگ، فضا بسیار تغییر کرده است. ولی هنوز هم کم است و باید تذکر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم به لطف الهی وارد سورههای مذکور بشوید، قدمهای خوبی در توحید نصیبتان میشود. آری! به هر حال به معارف مربوط به فصوص هم نزدیک شوید، کار خوبی است. حال هر طور که خودتان نسبت به احوالاتتان می توانید عمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط در شهرهای بزرگ طوری است که با تذکر مستقیم چنانچه شرایط مساعدی که حاکی از دلسوزی برای طرف مقابل نباشد، نتیجهبخش نیست. بیشتر امروزه وظیفه رسانهها است که مطلب را متذکر شوند مگر آنکه حکم هنجارشکنی داشته باشد که وظیفه نیروی انتظامی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام گستردهتر از آن است که تبدیل به یک فرقه شود. در حالیکه حتی بقیه ادیان را دعوت به مسلمانشدن نکرده، بلکه دعوت به توحید نموده. عمده، درک توحیدی همدیگر است. در آموزههای دینی ما تأکید زیادی بر مدارا شده است. که نمونههای آن را ذیلاً ملاحظه خواهید کرد. موفق باشید
فرهنگ «مدارا» که در متون دینی و روایات بر آن تأکید میشود حکایت از آن دارد که انسانها میتوانند با حضور در سنتی خاص و تاریخی معین به فهمی نائل شوند که محصول و برآیند گفتوگوی طرفین است بدون آنکه نتیجه نهایی گفتوگو از قبل قابل پیشبینی باشد. بلکه رابطهای دیالکتیکی در میان است و از این جهت گفته میشود فهم یک رخداد است که به گفته جناب گادامر با ادغام افقهای فهم پیش میآید.
معلوم است که در سنت مدارا هرکدام از افراد افقهایی را مدّ نظر دارند که از سنت و تاریخی که افراد در آن هستند شکل گرفته و در بستر گفتوگویی که پیش میآید فهم رُخ میدهد و بدین لحاظ فهم، امری است تاریخی و همواره رو به جلو.
با توجه به این امر به روایاتی نظر کنید که میفرماید:
روايت شده كه خداوند تبارك و تعالى به رسول گراميش (ص) وحى نمود؛ همچنان كه در برابر فرائض و واجبات مسئوليت دارى و نسبت به آنها مؤاخذه ميشوى، در باره مدارا كردن با مردم (و صبر در برابر مصائب هم) مؤاخذه خواهى شد. «أَنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الْكِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِيِّهِf مُدَارَاةَ النَّاسِ وَ عَنِ الْعَالِمِu الصَّبْرَ فِي الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاء»(بحار الأنوار، ج68، ص: 90)
رسول خدا (ص) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»(الكافى، ج 2 ، ص 117.) مدارا با مردم نيمى از ايمان است و نرمش با آنها نيمى از زندگانى.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ- مُدَارَاةُ النَّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حَقٍّ وَ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ خِفَّةُ لِحْيَتِه» ريشه خرد پس از ايمان به خدا، مدارا كردن با مردم است در غير ترک حق، و از خوشبختى مرد است كمىِ نزاع و جنگ.
از حضرت باقر (ع) هست که: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ» راستى براى هر چيزى قفلى است، و قفل ايمان نرمش است. و یا میفرمایند: «مَنْ قُسِمَ لَهُ الرِّفْقُ قُسِمَ لَهُ الْإِيمَان» هر كه را نرمش بهره دادند، ايمانش بهره دادند.
از حضرت صادق (ع) هست که فرمودند: قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِيلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ».(اصول كافى- ترجمه كمرهاى، ج4، ص: 359) به راستى خدا تبارك و تعالى نرمش را دوست دارد و از نرمشِ او با بنده ها است كه كينه ها را از سينه هاى آنها در كشد و آنها را مخالف هوس و دلخواهشان كند
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْم» نرمش ميمنت دارد و سختگيرى شوم است. و همچنان حضرت میفرمایند: «إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ وَ لَا نُزِعَ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ» نرمى روى هر چه گذاشته شد، آن را زينت داد و از هر چه برداشته شد، زشتش ساخت.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْر» در نرمى، زيادى و بركت است و هر كه از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.
امام صادق (ع) فرمودند: «مَا زُوِيَ الرِّفْقُ عَنْ أَهْلِ بَيْتٍ إِلَّا زُوِيَ عَنْهُمُ الْخَيْر» از هر خاندانى كه نرمى دور شد، خير از آنها دور گشت. (الكافي، ج2، ص: 119)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِض» خداوند به همانگونهای که به من در مورد واجبات امر کرده، در مورد مدارا با مردم نیز امر فرموده.
رسول خدا (ص) میفرمایند: يَا عَلِيُّ: «ثَلَاثَةٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خُلُقٌ يُدَارِي بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِل». اى على هركس سه خصلت نداشته باشد از عمل خود سودى نمىبرد، اول ورعى كه او را از كارهاى بد باز دارد، دوم اخلاق خوبى كه با آن نسبت به مردم خوشرفتارى كند، سوم حلمى كه او را از انتقام نگه دارد و از جاهلان درگذرد.
