باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». وقتی فعلاً فرصت خوبمطالعهکردنِ دروس رسمی حوزه و معارف اسلامی و قرآن و روایات و نهجالبلاغه را دارید، آن فرصت را از دست ندهید. به وقتش شرایط استفادهرساندن فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما اراده کنید که سر وقت بیدار شوید، دیگر هرچه پیش آمد را بپذیرید و بیدلیل روح و روان خود را آزار ندهید. زود خوابیدن و غذای سبکخوردن را فراموش نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در موضوع «عدل الهی» از این شعر سخن گفته شد و مرحوم شهید مطهری نیز ورودی داشتهاند. جناب حافظ نظر دارند به نظر پاکِ پیری که در افق نگاه او، آنچه در نگاه بقیه خطا پنداشته میشود، خطا نیست و نگاه پاک او خطاپوش است زیرا از منظر خالق عالم به عالم مینگرد به جای آنکه از منظر نگاه مردم به عالم بنگرد. آنچه را ما خطا میبینیم به جهت آن است که از منظر خود به عالم مینگریم. آری! «اگر در دیدهی مجنون نشینی / بهجز از خوبی لیلی نبینی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن وجهی که استاد میرباقری میفرمایند واقعاً همینطور است که مردم خوب و نجیبی داریم. ولی اگر بحث در نظر به وجهی از مردم بود که ما با آن روبهروئیم، از آن جهت آنطور که انتظار میرود مقیّد به آداب دینی نیستند؛ عرض بنده این است که این تقصیر امثال ماها میباشد که مردم را با معارف ناب توحیدی که از یک طرف خدا را در همهی مناسبات حاضر ببینند و از طرف دیگر خود را در محضر حضرت حق و ابدیت حس کنند، کار نکردیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این رابطه در نگاه فلسفهی اسلامی در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» شده است. از آن جهت که معلومات خارجی، معدّ هستند تا نفس ناطقه با نظر به «واهب الصور» صورتی مطابق معلوم خارجی ابداع کند که البته بحث آن مفصل و به نظر بنده بسیار مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مقدمهی کتاب با دقت خوانده شود، معلوم میگردد کتاب، به چه چیزی نظر دارد که منجر به چنین عنوانی شده است. با اینهمه آیا پس از ۲۰ سال که از طرح موضوعات کتاب گذشته است، معلوم نشد ما با روش مفهومی، همچنان در فعالیتهای دینی زمینگیر هستیم، در مقابل بمببارانِ شبهاتی که به ما میشود انفعالی برخورد میکنیم؟!! بعضی از عزیزان هنوز متوجهی تاریخی که با دوگانگیِ سوبژه و اُبژه بهکلّی از حضور تاریخِ انبیاء بیرون هستیم را، نشناختهاند، وگرنه دلسوزیشان سر جای خودش ارزشمند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث معصومین را باید به عنوان تعیّنات حقیقت در نگاه هایدگر و گادامر از بحث تجلیاتِ حقیقت در تاریخ جدا کرد، تجلیاتی که مؤلف را نیز در بر میگیرد. و هرمنوتیک، نظر به روحِ تاریخی میاندازد که مؤلف نیز مظهر آن است و به نظر بنده چون امثال هایدگر و گادامر زودتر از ما با بهحجاببردنِ حقیقت از طریق فرهنگ مدرنیته روبهرو شدند و لذا ما برای نظر به متون مقدس خود میتوانیم از دقتهای آنها استفاده کنیم بهخصوص که کربن معتقد است در آخرین ملاقات که با هایدگر داشته است، بحث فراتاریخی که به میان میآید به معنی راهی خواهد بود برای نظر به اولیای الهی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ادامهی آیهی «لا اکراه فی الدین» میفرماید «قد تبیّن الرشد من الغی»، یعنی اگر توصیه به دین میشود و حتی از سرباززدن از آن بازخواست میگردد، به علت آن است که حقیقتاً تکویناً و مطابق فطرت و تشریعاً مطابق وَحیِ الهی مسیر رشد از مسیر غیّ و انحراف روشن شده است. پس اینطور نیست که افراد به بهانهی «لا إکراهَ فی الدّین» گمان کنند نظام عالَم نسبت به هر کاری که آنها بکنند، بیتفاوت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موقعیت دارد. ولی به هرحال فقرا، ارجحیت دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بایزید عارفی بزرگ و قابل اعتماد است. فهمِ اشارات او کار آسانی نیست. ۲. نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سخن حضرت یوسف «علیهالسلام» است که در محضر حق عرضه میدارند: «أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ» (یوسف/101). موفق باشید
با سلام و درود: استاد عزیز بنده گاهی اوقات به خاطر یه موضوعات پیش پا افتاده چنان در استرس و فشار و خشم قرار می گیرم که خواب شب رو ازم میگیره و هرکاری هم که انجام میدم آروم نمیشم و ذهنم متوجه همون موضوع هست و کارم به بد اخلاقی با اطرافیان و گناهان دیگه میکشد با اینکه در کتابهای شما خوندم «هرچه خود را از کثرات دور کنیم و به هست مطلق نزدیک کنیم به آرامش میرسیم و از اضطراب و ناآرامی دور میمانیم.» حتی با دانستن این مطالب بازم آروم نمیشم و موضوع و مشکل رو بزرگ میبینم و با ذکر گفتن هم آروم نمیشم. چکار کنم که از کنار این مسائل راحت عبور کنم و لحظه لحظه زندگیم سراسر از وجود حضرت حق باشه و آرامشی بدست بیارم که از دستش ندم. به قول معروف بیدی نباشم که با این بادها بلرزم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین مأوا برای استقرار روح و روان انسان و رسیدن به آرامشی بنیادین، نظر به سنتهای لایتغیر الهی است که همهچیز در بستر آن سنتها جاری میشود. در این رابطه خوب است به بحث «راهی برای حضور در جهان خدا» رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12047 موفق باشید
سلام استاد: ظاهرا که اوضاع خوب نیست و دولت اذعان کرده خودروی داخلی و ملی کیفیت مطلوبی نداره و واردات خورد رو آزاد قراره بشه. از قیمت اقلام لازم و رضایت مردم هم نمیشه حرف زد اصلا. البته من میدونم که خیلی چیزها رو نمیدونم ولی خب لااقل ظاهر الان اینه. و چی میشه که شما امیدوار هستین به آینده دولت و ملت رو لطفا با ما در میان بذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مباحث «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» عرض شده ما نه میتوانیم در ادامه غربزدگیِ خود، خود را ادامه دهیم آنطور که آقای هاشمی عملاً بعد از دفاع مقدس شروع کردند و این شد که امروز ما با آن روبهرو هستیم، و نه میتوانیم با گذشته سنتی خود که بیشتر در اخلاقِ فردی حاضر بودیم امکان حضور در این جهان را داشته باشیم. و از این جهت اعتقاد بنده آن است که انقلاب اسلامی در ذات خود نظر به جهان دیگری دارد که در منظر رهبر معظم انقلاب میباشد و بر اساس آن میفرمایند نباید با روحیه انفعالی و یا ناامیدی، امروزِ خود را تحلیل نمود. آری! انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی توحیدی حتماً آینده ارزشمندی در پیش دارد. عرایض مختصری در کنار شهدای گمنام کوهستان قائمیه شد. خوب است که نظری به آن بیندازید. موفق باشید
سلام: در فص شیثی روایت کوتاهی آوردید «فرزند سر پدرش است» چرا نگفته فرزند سر مادرش است یا فرزند سر والدینش هست؟ مگر فرزند طلب عین ثابته مادرش نبوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله «الوَلَدُ سرُّ أَبیه» (فرزند، راز پدر خویش است)، به عنوان سخن معصوم در منابع روایی که امروزه در دسترس ما است وجود نداشته، بلکه گفتهای مشهور است که در مواردی به آن استناد میشود. اما مولانا که متوفای قرن هفتم بوده و شاید به منابعی دسترسی داشته که اکنون در دسترس ما نیست، این عبارت را در کتاب مثنوی خود به عنوان حدیثی از پیامبر اسلام (ص) اعلام کرده است: «بهر این فرمود آن شاه نَبیه / مصطفى که الوَلَد سِرُّ أبِیه» و ابن عربی با توجه به این سخن موضوع خود را در آن فصّ مطرح فرموده است. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد: در بحث عقل تکنیک بنده چندین سوال دارم اما از آن جایی که جلسه آخر بحث به سینما کشیده شد و بنده چندان اهل سینما نیستم نمیدانستم چطور این سوالات را مطرح کنم که در جریان بحث باشد. در قالب یک پیام سوالهایم را مینویسم هرچند فکر میکنم بیان شفاهی آنها بهتر اصل سوال را منتقل کند. اگر سوالات را مناسب بحث یافتید بفرمایید تا در شرایطی مناسب به بحث گذاشته شود. ۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک میتوانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را میتوان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمیتوان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا میتوان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ... ۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟ ۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه میتوان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟ ۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه میتوانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم میشود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی میتوان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بجهت فهم بهتر سوال وجواب برای کاربران گرامی، متن جواب به همراه متن سوالات آورده میشود:
۱. برای تفصیل معنای تاریخی بودن عقل تکنیک میتوانم سوالم را مصداقی درمورد قنات بپرسم، آیا قنات را میتوان برخاسته از عقل تکنیک دانست یا چون مربوط به زمان گذشته است نمیتوان آن را به عقل تکنیک نسبت داد؟ یا میتوان آن را از وجه به استقبال طبیعت رفتن و عطایی بودنش، در مناسبات عقل تکنیک دید اما از وجه عدم تناسب با نیاز و مصرف امروزی فارق از آن دید؟ یا ...
جواب: در اینکه ما با به ظهورآوردن پدیده قنات برکات بهترین تعامل با طبیعت را نشان دادیم؛ بحثی نیست. ولی آن عقل بنا نداشت تکنیک بسازد و با طبیعت مطابق آن تکنیک تعامل کند. سعی کرد استعداد طبیعت را به سوی مزرعه جهت دهد. ولی در تاریخی که «وجود» به صورت عقل تکنیکی به میان آمده، بنا بر آن است که چیزی از دل طبیعت خلق شود و امری را از طبیعت متولد کند که آن امر در ضمن، نمایانگر حقیقت باشد که در پنهان طبیعت نهفته است و این یعنی انکشاف برای رویارویی با حقیقت که البته در حجاب گِشتل از بین رفت.
۲. سوال دوم مربوط به نسبت ما با علومی ست که سابقه خوبی ندارند و با ظلم های عدیده ای حاصل آمده، مثلاً علوم شناختی و مغز و اعصاب که حاصل آزمایش های ناجوانمردانه ای ست که بر اسرای جنگی صورت گرفته، در دایره عقل تکنیک تعامل ما با این علوم چه وجهی دارد؟
جواب: به نظر بنده این نوع فعالیتها در راستای عقل تکنیکی نیست. اینان به نحوی به طبیعت تجاوز میکنند زیرا حکمت جستجوی حقیقت که همان روبهروشدن با نفس ناطقه در تعامل با بدن باید پیش آید در این علوم حاکم نیست.
۳. بحث خیال در عقل تکنیک را چگونه میتوان ادامه داد تا به معنای مناسب آن دست یافت؟
جواب: باید حساس بود که با وجهی و بُعدی به نام «خیال» که در انسان هست، با امور مواجه شد به همان معنایی که در روایت خود داریم قرآن علاوه بر عبارات کتاب خدا، همان کلمات به اموری بسی بالاتر اشاره دارد. نمونه آن را در عرایضی که اخیراً در بحث سوره «تین» شد میتوانید ملاحظه کنید.
۴. در کل عقل تکنیک چه نسبتی با انسان امروز دارد؟ آیا انسان امروز، یعنی دانشجو و حتی فنی کار در صحنه میتوانند این نحو حضور خود را یافت کنند یا صرفا بخشی از جامعه مستعد آن هستند؟ آیا با تذکر به این قابلیت به مخاطب ظلم میشود زیرا مالایطاق است یا این که از اتفاق چون تذکری به آن داده نشده مردم به آن هوشیار نیستند؟ در واقع سوالم از معنای آینده است که در بیانات شما بود، این که چگونه باید برای امری که تا این حد در صحنه است افقی ترسیم کرد که کارگر و دانشجو خود را در آن بیابد؟ (البته سوالم از چگونگی، سوال روشی به معنای متداولش نیست، بلکه از وجه تحقق این نحو حضور است، زیرا اگر این مباحث برای انسان در صحنه امروز است که از اتفاق نشانه های آن را در طلب انسان امروزی میتوان یافت، چگونه باید آن را پای آن ایستاد؟
جواب: به نظر بنده با نظر به جواب اول و رویکرد شاعرانه به عالم و آدم، بشر امروز نیاز به این عقل که تقدیر او است، دارد. باید متذکر آن امر شد و احساس میشود شرایط گفتگو از آن در حال فراهمشدن است. موفق باشید
بسمه تعالی با عرض سلام و احترام خدمت استاد ارجمند: نامه حضرت امام به همسرشان را یکبار دیگر می خواندم، برایم همواره سوال است که چگونه می توان تا این حد در عشق و علاقه ی به همسر عمیق و ظریف بود؟ و این عشق و علاقه ی انسان به انسان را تا پایان عمر مانند روز های اولش تداوم بخشید؟ چه کنیم استاد که آنچنان بشویم؟ با کمال تشکر از لطف حضرت عالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روح لطیف و لطیفتر شود، انسان خوبیها و کمالات الهی و تکوینی همدیگر را درک میکند زیرا زن و مرد آینه جمال و جلال الهی هستند. همسر انسان آینه جمال الهی است و شوهر او آینه جلال حضرت حق است و این وهمیّات و توهّمات شیطانی است که مانع نظر به حقیقتِ همدیگر میشود. خوشا آن خانوادهای که متوجه این سنت الهی و اراده ربّانی باشند که هر کدام عطای الهی برای دیگری هستند و نمیگذارند شیطان، نداشتنهایی که مصلحتشان بود را به رُخ بکشاند و از داشتنهایی که بستر تعالی آنها میباشد غفلت کنند. مگر ملاحظه نکردید که شیطان چگونه ما را از بهشت که همه آنچه برای بودنِ ما کافی بود؛ ما را به چیزی دعوت کرد که حضرت معبود به آن دو فرموده بودند: «وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ». موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: عیدتون مبارک. من ۴ ماهه که عروسی کردم و یک هفته بعد از عروسی مادرم را پیش خودم آوردم چون هیچ جایی را نداشت و پیش اقوام بود در حال حاضر پیش من زندگی میکنه. اما همسرم بشدت مخالفه و همیشه سر این موضوع با من دعوا میکنه نظر شما چیه من مادرم رو کجا ببرم؟ نه هزینه دارم نه سرمایه ای خیلی جاها مراجعه کردم اما بی فایده بود خود. هشمندم راهنماییم کنید. من بین مادر و همسر گیر کردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرف امروزی جامعه آن است که افراد نیاز دارند در زندگی خود تنها باشند پس اگر چارهای دارید که مادرتان داخل زندگیتان نباشد، بهتر است. البته اگر همسر شما تحمل کند تا عزّت آن مادر حفظ شود مطمئن باشند برکات زیادی در زندگیاش وارد میشود. ولی این نباید تحمیلی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در روح اربعینی و حسینی آن مرد بود بخصوص که در روز اربعین ایشان را به خاک سپردند و إنشاءالله با همه اربعینیهای تاریخ به سوی معبود خود سیر کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخصیت خود را در کلیت و جزئیت، خودش انتخاب کرده است و در همین رابطه صدامیت خود را با انتخابهای جزئی، فعلیت میبخشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان صورت که حضرت حق به رسول خود فرمود: «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) (آلعمران/ 159) رهبر معظم انقلاب نیز در این بستر عمل میکنند و اگر نظر مردم را تفویض مینمایند، با آن نگاه است که در مجموع، آن انتخابات مخالف مقاصد شریعت نمیباشد. در سایر مواردی هم که رهبری پس از مشاوره با کارشناسان نظر صریح دادهاند باید نظر ایشان را دنبال نمود به اعتبار اینکه در موقعیت «حکم» هستند حتی مراجع تقلید نیز معتقدند وقتی حاکم اسلامی که فقیه باشد حکم کند بر همه مراجع تبعیت از حکم ایشان واجب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسانها دارای آنچنان وسعتی شدهاند که میتوانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی دانشگاهی خود به مباحث حِکمی و قرآنی و روایی رجوع داشته باشید و از آثار شهید مطهری غفلت نفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است. وقتی «وجود» را حضوری مدّ نظر داشته باشیم و نه مفهومی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید شخصیتی را که میپسندید و منشِ ایشان با روحیه شما میخواند در نظر بگیرید و مطابق شخصیت ایشان، کارهای خود را سر و سامان دهید. شخصیت رهبر معظم انقلاب در دوران طلبگی برای طلبهها نمونه خوبی است. ولی با اینهمه باز به ذوق و روحیه شما ربط دارد که چه کسی را برای ادامه شخصیت خود انتخاب کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن به معنای آن است که روح هر آیه و سوره با عمق کامل دنبال شود. همین نکته را که میفرمایید بنده در شرح آیهی ۳۴ سورهی نساء با نظر به شواهد موجود و نظر بزرگان، متذکر شدم که موضوع مربوط به ترک خانه و احتمال همبسترشدن با مرد غریبه است که برای حفظ حرمت خانواده به جای آنکه حدّ شرعی در دادگاه به صورت علنی اجرا شود، برای حفظ حریم خانواده فرمودهاند تنبیهی که حکایت از ناراحتی مرد از نحوهی رفتار همسرش باشد، إعمال شود، به اعتبار آنکه بحث نشوزِ زن در میان است. زیرا در فضای کلی آموزههای دینی رعایت زنان به صورت جدّی توصیه و از طریق اولیای الهی عمل شده. به عنوان نمونه پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوْجَهً فَلْیُکْرِمْهَا» هر کس همسری را اختیار می کند، بر او واجب است که او را اکرام کند. و باز حضرت میفرمایند: «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِکُمْ وَ بَنَاتِکُمْ» بهترین مردان، مردانی هستند که با زنان و فرزندانشان به خوبی رفتار کنند. و حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «اَکَثَرُ الخَیرِ فیالنِّساءِ.» بیشترین خیر و برکت همراه با زنان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند». در حدّی باشد که بتوانید رویهمرفته کیفیت و کمیّت را جمع کنید. موفق باشید
