باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایت شوم، نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحمداللّه متوجه اصل مطلب شدهاید 2- چرا نتوانید، صادقانه بگویید این حرفها را از علامه فهمیدهام و برای شما ارائه میدهم 3- فکر میکنم آن بندههای خدا میگویند ولی فضای کلاس طوری است که کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به صورت مستقل نتوانید این موضوع را دنبال بفرمایید زیرا در بین طرح آن مباحث پیش آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدم تحصیلات دانشگاهی به خودی خود چیزی نیست که موجب شود خواستگار شما کفو شما حساب نشود! ولی تنگنظری و اینکه طرف با کار خانمها و رانندگی آنها مخالف باشد نهتنها یک نوع عقببودن از مسائل مهم زندگی است، بلکه برای یک فرد مذهبی فاجعه است و هرگز پشیمان نباشید از اینکه آن آقا را ردّ کردهاید ولی نباید نتیجه بگیرید هرکس که دیپلم داشته باشد کفو شما نیست! باید با او صحبت کنید و نتیجه بگیرید، اگر به اسم مذهبیبودن در عهد قاجار زندگی میکند برود از عهد قاجار هم همسر انتخاب کند و نه در عهد امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» به دنبال همسر مذهبی باشد! زنان عهد امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در اوج عفاف در این تاریخ زندگی میکنند، نه گرفتار تجدداند و نه اسیر گذشتهای که گذشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
در هر دورانی انسان باید مطابق آن دوران که خداوند اهداف بشر را بر قلباش اشراق میکند تکلیف دینی خود را بیابد و بنا به قول امام صاد (ع): «وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» کسی که به زمانهی خود عالم است مسائل مبهم به او حمله نمیکند که نداند چه کار کند. زنان نیز باید خود را در این دوران بازتعریف کنند و وظیفهی حضور تاریخی خود را در این دوران بیابند.
با ظهور سلسلهی صفویه و حضور شیعه به عنوان یک دولت، زنان شیعه نیز توانستند مطابق تاریخی که پیش آمده خود را در آن تاریخ معنا کنند، رسالتی را که باید به عهده میگرفتند، شناختند و به صحنه آمدند که حاصل آن تربیت نسلهای متمادی از متدینین بود با حضوری چهارصدساله تا اینکه رضاخان برای تحقق فرهنگ غرب پا به میدان گذاشت و همان نسل بهخوبی در مقابل تهاجم فرهنگی رضاخانی ایستادگی کردند و از آنجایی که کارگزاران رضاخانی هستهی مقاومت را در مادران آن نسل دیدند، به صورتی ناشیانه و احمقانه به جنگ چادر زنان رفتند تا به گمان خود با رفع آن بستر، امکان سریان فرهنگ مدرنیته را در کشور ایران فراهم کنند، هرچند آن کار ناشیانه و احمقانه بود ولی در هر حال با حضور فرهنگ مدرنیته در این منطقه از طریق آتاتورک و رضاخان، تاریخ جدیدی شروع شده بود که زنان این دوران باید مثل زنان دوران صفویه در این تاریخ جایگاه خود و رسالت تاریخی خود را بیابند زیرا زمانه محتاج به تأمل تاریخی جدیدی بود.
سراسر دوران قاجار و پهلوی دوران قبض و بسط زنان متدین است که نه هنوز آمادگی حضور در تاریخ جدید با هویت دینی را یافتهاند و نه امکان ادامهی هویتی بود که در دورهی صفویه برای خود تعریف کرده بودند و تاریخ جدید همچنان با شدت بیشتر شرایط باقیماندن در گذشته را تنگتر میکرد و همهچیز با نگاه فرهنگ غربی دیده میشد در آن حدّ که بعضی گمان کردند گویا یک راه بیشتر جلوی زنان ما نمانده و آن تندادن به هویتی است که فرهنگ غربی در جلو ما قرار داده، و متأسفانه بعضی زنان ما از این طریق قربانی چنین تحلیلی شدند در حالیکه ماوراء عقل غربی که به دنبال اهداف زندگی غربی است، باید به دنبال عقل دیگری بود که نه عین عقل زنِ دوران صفویه است و نه عین عقل زنِ فرهنگ مدرنیته؛ و این یعنی تولدی دیگر برای نظر به افقی که در جلو ما قرار گرفته.
زنان نباید مثل مردان بشوند - اشتباهی که غرب مرتکب شد- ولی نباید برای فرار از مردشدن مثل گذشتهای زندگی کرد که دیگر گذشته است و شرایطی پیش آمده که از حضور زن در جامعه گریزی نیست. شرایط جدید نشان داد زن برای ادامهی زندگی دینی گرفتار خللی شده که نه باید در مقابل فرهنگ غربی تسلیم شود و نه امکان ادامهی آن نوع زندگی که در دوران صفویه آغاز کرد، فراهم است. باید زنی متولد شود که بفهمد در این دوران چه تحولی در درون انسانها پدید آمده و اسلام در این فضا چه نوع زندگی را توصیه میکند.
اگر یک روز در جامعهی دینی با حذف عوامل فسادانگیز، مسیر دینداری جلو زنان و مردان جامعه قرار میگرفت و عملاً شرایط طوری جریان داشت که جز راه دینداری بقیهی راهها چندان هموار نبود و لذا زنان به راحتی عالَم عفاف خود را نگه میداشتند و به مسئولیتی که میشناختند مشغول بودند، امروز عوامل فسادانگیز در همهجا هست و از طرفی بنا به شرایط پیشآمده زنان نمیتوانند همواره در خانه بمانند و اینجا است که باید «عفت» با معنایی بسیار عمیقتر به کمک معارفی متعالی به صحنه آید تا زنان در چنین شرایطی بتوانند مثل همیشهی تاریخ، مظهر «عفاف» و «عفت» باشند و در متن آن عفت و عفاف به انجام مسئولیتی که میشناسند بپردازند.
اگر تا دیروز با حذف فساد در جامعه، زنان با شرایطی روبهرو نمیشدند که برای حفظ عفاف خود باید سخت محتاج معارف عمیق و بلند باشند؛ ولی امروز تکتک زنان اگر به معارفی عمیق منوّر نباشند و با نور شهودی و حضوری، برهان و نورِ پروردگارشان را در نهی سوء نبینند امکان مقاومت در این شرایط بسیار کم خواهد بود.
زنان ما باید بدانند برای تحقق رسالت تاریخی خود، نیاز به معارفی دارند که در حفظ عفاف و حفظ حریم خانواده و تربیت فرزندان در این دوران به آنها مدد برساند و این اصلیترین انتخابی است که آنها باید در این تاریخ بدان دست یابند تا اصلیترین شخصیت خود را که «عفاف» است به صحنه آورند و در زیر سایهی «عفاف»، حضور آنها جهت تحقق سایر مسئولیتها در جامعه مفید خواهد بود و در عین اینکه لازم نیست منبع اقتصادی خانواده باشند ولی مثل زنان دوران صفویه میتوانند در امور اقتصادی هم مکمل اقتصاد خانواده باشند، نه آنکه حقوق آنها موجب برهمزدنِ اقتصاد جامعه گردد.
موظفیم از خود بپرسیم آن معارفی که ما را در این ظلمات به نور وارد میکند کداماند؟ خداوند در راستای نجات حضرت یوسف (ع) از فضایی که همسر عزیز مصر در آن صحنه ایجاد کرده بود، سخن از «نور و برهانی» به میان آورد که موجب شد از آن مهلکه رها شود. قرآن میفرماید: «لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّه»(یوسف/24) اگر یوسف نور پروردگارش را نمیدید گرفتار میشد. و سپس در ادامه میفرماید: «كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاء» اینگونه زشتی و فحشاء را از او برگرداندیم. و امروز نیز باید با رؤیت پروردگار خود از فضایی که شبیه فضایی است که حضرت یوسف (ع) با آن روبهرو شدند رهایی بیابیم و اینجا است که ضرورت نظر به معارف «وجودی» و «حضوری» به جای معارف «حصولی» به صحنه میآید تا ذیل تاریخی که به نور شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» تجلی کرده است، بهترین زیست نصیب ما شود و از این جهت جمع بین حضور در خانه و حضور در دانشگاه ممکن است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث علت و معلول در حوزهی علت حقیقی مورد بحث است و نه در مورد علت مُعِدِّه. مثلاً معلول نازلهی وجود عالیه است و معلول از این جهت پرتو علت است و یا حیات مادون، پرتو و معلولِ حیات عالیه میباشد و معلوم است که حیات مادون از سنخ حیات عالی است. سنخیت در علت و معلول از این نوع است نه اینکه فکر کنیم بنّا علت ساختمان است و در این مورد باید سنخیت بین علت و معلول باشد. زیرا بنّا علت مُعِدِّهی ساختمان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً علم موجب قدرت میشود ولی بیکن به دنبال علمی است که قدرت تصرف در طبیعت را به او بدهد ولی ما به دنبال علمی هستیم که راهکار تعامل با طبیعت را بیابیم و از آن مهمتر بتوانیم به عوالم فوق عالم طبیعت سیر کنیم که قرآن در آیهی 33 سورهی الرّحمن تحت عنوان «أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» نام برده و می فرماید نمیتوانید به آن عوامل نفوذ کنید مگر با سلطان و توانایی لازم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. در معنای مختصر میتوان گفت نگاه ایدئولوژیک یعنی نگاهی که بر مبنای فرضهای ذهنی به موضوعات نگاهکنیم بدون آنکه به آن موضوع فکر نمائیم. مثلاً یک برداشت از اسلام داریم و همهی اسلام را آن بدانیم و به نگاههای دیگران که آنها هم از اسلام گرفتهاند توجه نکنیم و در مورد آن نگاهها قدرت فکرکردن را از دست بدهیم. موفق باشید
با سلام محضر استاد طاهرزاده عزیز:
استاد بنده پرسش و پاسخهای شما را درباره آقای امید دانا در سایت مجددا مطالعه کردم و دیدم در انتقادهایی که به شخص شما می شد {که بعضا متاسفانه توهین آمیز بود} شما این چند پاسخ را فرموده بودید:
«بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر میشود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعهی انقلاب باید توجه داشت.»
پاسخی دیگر از شما: «ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقهی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم.»
و باز در جایی دیگر فرموده بودید:
«آن کلیپ را که آن طلبهی عزیز مطرح میکنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دورهی جوانی ایشان میباشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجهی موضعگیریهای اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن میشود که تحول عظیمی در ایشان بهوجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدسمآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان میکرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیهی ایرانپرستیاش متوجه میشود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفتهی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه میتوان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبهی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه میکند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی میکرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده. به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح میکنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی میگردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری میتوان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیهالسلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟»
حال استاد عزیز با توجه به صحبتهای اخیر امید دانا درباره سلمان رشدی و اینکه او صحبت سلمان رشدی در بحث القای شیطان به پیامبر در جریان وحی را پذیرفته و نحوه حرف زدن امید دانا درباره امام خمینی که حالت تمسخر دارد، آیا باز هم می توان از صحبتهای این فرد در جاهایی که از انقلاب و رهبری دفاع می کند استفاده کرد؟! چون قبلا چنین کاری می کردم و کلیپ های او را در حمایت از رهبری مثلا همین جدیدترین صحبتهایش بعد از دیدار پوتین با رهبر را که اتفاقا شما در کانال مطالب ویژه هم گذاشته بودید باز نشر می کردم. ولی حالا بعد از دیدن تازه ترین حرفهایش درباره سلمان رشدی کاملا دچار تردید شده ام که نکند داریم اشتباه می کنیم و در زمین دشمن بازی می کنیم و این فرد واقعا نفوذی دشمن برای حزب اللهی هاست. و دیگه نباید هیچ حرفی از این فرد در حمایت از رهبر و انقلاب را نشر بدهیم؟؟!! ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً کلیپ آخر را بنده نیز گوش دادم و مشخص شد که قضیه نوعی تقابل و تضاد با اصل نظام اسلامی و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» به عنوان نماد اصلی انقلاب است و عملاً ایشان با سخنان اخیرش نشان داد هیچ تعلقی به ملیت ایران که با دیانت و تشیع یگانه است؛ ندارد و به جای اینکه روز به روز متوجه اصالتهای خرد خسروانی در تجلی تشیع بشود, خواسته یا ناخواسته به بهانه آزادی بیان هرگونه تهمت ناروا را به عواطف مقدس ملت ایران می پذیرد و دیگر جایی برای امید به ایشان در راستای نزدیک کردن جریانهای خاکستری به نظام نمی ماند؛ بلکه بر عکس جبهه ای میشود تا جریان خاکستری را مقابل کلیت نظام قرار دهد و بنده خوشبینی به ایشان را اگر کسی دقیقاً صحبتهای ایشان را دنبال کند نوعی خوش باوری غیر منطقی میدانم. در حالیکه اسلام عزیز ما به ما توصیه می فرماید تحمل «دیگری» را داشته باشیم. ولی همان اسلام میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) ای مسلمانان کسانی که دشمن حکم خدا هستند و دشمنان انسانیت شما میباشند را دوست مگیرید. آیا سخنان اخیر امید دانا مصداق دشمنی با حکم خدا و دشمنی با انسانیت نیست؟ انسانیتی که بهترین انسانها را یعنی حضرت رسول خدا و حضرت علی «علیهماالسلام» را دوست گرفته اند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کریشنامورتی به هیچ حقیقتی باور ندارد ولی از نظر روش، تحت تأثیر بودا است و لذا در روش میتوان از او استفاده کرد ولی نسبت به ملحدبودن او نباید غفلت کرد. موفق باشید