باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه نصیرالدین طوسی نکات خوبی در این مورد فرمودهاند که در جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» روی سایت میتوانید دنبال کنید. از آن جهت که میفرمایند عقل اول به عنوان صادرهی اول، دارای دو وجه است، یکی وجه امکانی آن که موجب صدور نفسِ اول میشود و وجه عقلانی آن که عقلِ دوم را صادر میکند. بیشتر مطلب را در آن جزوه دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید که در اینجا و اکنون ما ورود به این مسائل با این وسعت و با این فرصت کم، نداشتهباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بسیار خوب توانستهاید بین قحطی و قحطیزدگی تفکیک کنید، مضافاً اینکه ریشهی هر قحطی، قحطیزدگی است و غفلت از سعهی رحمت الهی ۲. قارون مدعی است خودش علم به دستآوردنِ ثروتش را داشته است، در حالیکه اشتباه میکند. رزق، مقسوم است و حتی آدمهای زرنگ نمیتوانند رزق انسانهای ساده را تصاحب کنند مگر آنکه آن انسانها به وظیفهی خود در آن حدّ که برایشان امکان دارد، عمل نکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از آن جایی که خداوند میفرماید: «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و روزگاری به شأنی که مطابق نیاز جامعه و افراد است، جلوه می کند؛ امثال قاضی مطابق شأن زمانهی خود عمل کردهاند و البته ظرفیت تاریخ را هم باید در نظر گرفت. آری! می شود انسانهایی که در تاریخ خود به کمالات لازم رسیدهاند کمککارِ بقیه برای زمانهی خود باشند. چه اشکال دارد که حججیها از عالمان و سالکان دوران گذشتهی خود بهرهمند شوند تا در تاریخ خود بهترین تصمیمات را بگیرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده شرح خوبی است. در مورد خواب و رویا هم چیز خاصی به نظرم نمیرسد به جز همان نکاتی که در مباحث «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل حضور روح و احوالات آن در برزخ و قیامت، ظهوراتِ احوال نفس ناطقه است و تقدّم و تأخر آن احوالات در عین جمع نزد نفس ناطقه میباشد. مثل آن که نسبتی بین فکرکردن به یک موضوع و تصور آن در میان میباشد. ولی این حالت در زمان خاصی صورت نمیگیرد هرچند نسبت به همدیگر تقدّم و تأخر دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصرفات اولیاء الهی تصرفات در فوق عالم ماده است و لذا میتوانند در عالم ماده نیز تصرف کنند و در بحث حرکت جوهری در رابطه با انتقال تخت جناب بلقیس در بی زمان؛ عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آنجا که ممکن است باید از طرف، دلجویی شود. آری! یکی از راههای دلجویی عذرخواهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر همسر، طالب فرزند است این حق اوست نباید او را از آن حق محروم کرد بهخصوص که هر فرزندی با تولد خود رزق خود را همراه میآورد و به خانواده نیز رونق میبخشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث اجمال و تفصیل در مسیر توحید است. لذا هر اندازه انسان در این مسیر درست حرکت کند، اجمالِ قبلی به تفصیل در میآید و همان تفصیل، در سیر خود نسبت به تفصیل بعدی، اجمال است و هرکس در مسیر توحید قرار بگیرد و چشمانداز خود را حقیقتِ حیّ و حاضر قرار دهد، چنین حالتی را دارا میباشد حتی اگر او اشرف مخلوقات باشد. لذا آن حضرت در محضر حق عرضه میدارند: «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بالاخره « شیر را بچه همی ماند به او». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خواهر محترم خانم چنگیز کار خوبی را ارائه دادهاند. امید است که کاربران بتوانند از زحمات ایشان بهرهمند شوند و البته توصیههایی که لازم است به ایشان بشود تا با توجه آمادگیهای ایشان، کارِ شروعشده روز به روز بهتر شود. رویهمرفته چیز خوبی در معرض نگاه کاربران قرار گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان سختگیری نکنید. همینکه انسان اراده کرده باشد گناهان گذشته را ادامه ندهد، بدون هر توبهای انسانِ جدیدی است و خداوند نظرش به این انسان جدید است که دیگر، انسانِ قبلی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به موقعیت دارد. ولی به هرحال فقرا، ارجحیت دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه آن است که باید متوجه شود آن مرحوم، زندگی دیگری را شروع کرده است، چرا ما زندگی خود را هنوز به او متصل کردهایم؟ آری! همانطور که خودتان فرمودهاید اگر دائم به این موارد فکر کنند، قوهی واهمهی ایشان، شدت میگیرد و عملاً القائات ابلیس شروع میشود. بهتر است که خوابهای خود را دنبال نکند بلکه زندگی خود را شروع کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بایزید عارفی بزرگ و قابل اعتماد است. فهمِ اشارات او کار آسانی نیست. ۲. نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد از مقام معظم رهبری یادم نیست. ولی فکر میکنم نباید مدت طولانی لباس سیاه پوشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سخن حضرت یوسف «علیهالسلام» است که در محضر حق عرضه میدارند: «أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ» (یوسف/101). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید موفقیت برای جنابعالی دارم. بد نیست سری به دو جزوهی «حقیقت حج» و «وظیفهی حجاج پس از برگشت» بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما نیز این نکته هست که انسان دارای نفس نباتی و نفس حیوانی و نفس انسانی است. جناب صدرا در جمعبندی خود متذکر میشود که نفس ناطقهی انسان به جهت شدت وجودیاش جامع نفس نباتی و نفس حیوانی نیز هست ولی نه به صورت جدا جدا، و لذا در هر موقعیتی مطابق آنچه پیش میاید نفس ناطقه به صورت نفس نباتی یا نفس حیوانی و یا نفس انسانی ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۹۲۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحنههای مستهجن نباشد، همانطور که در ابتدای انقلاب از حضرت امام سؤال شد که بعضی از فیلمهایی که تلویزیون پخش میکند زنان نامحرم بدون پوشش اسلامی هستند، و امام فرمودند: به شرط عدم لذت اشکال ندارد؛ در این مورد هم میتوان در همان حدّ مطالب را دنبال کرد. واللّه اعلم. موفق باشید
سلام علیکم: استاد مطالب شما را علاوه بر کانال «مطالب ویژه» در کجاها میتوانم دنبال کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره دوستان و رفقا هر کدام با ابتکارات خود و نوع نگاهی که دارند، تلاشهایی میکنند. فکر میکنم علاوه بر سایت «لُبّ المیزان»، سری هم به @__serat___ لینک مسقتیم پیج صراط است در اینستاگرام بزنید خوب است. رفقا با سلیقههای خوبی مطالب را تنظیم و در اختیار کاربران قرار میدهند. موفق باشید https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1210w7k7i60zk&utm_content=q6lfgk
چند سوال داشتم که ذهن مرا مشغول کرده میخواستم تحلیل نمایید و درستی و غلطی آن را بیان کنید و اگر ناقص است تکمیل نمایید تا به شکی که در چیستی خداوند دارم پاسخ دهم. ۱. کمالات از وجود ناشی میشوند اگر کمال مطلق بخواهد وجود داشته باشد لازمه اش این است که وجود بدون حد داشته باشیم و این وجود بدون حد زمانی تحقق مییابد که عدم حقیقتی نداشته باشد تا وجود به آن حد عدمی محدود نشود. عدم حقیقت ندارد. حال چرا عدم حقیقت ندارد؟ چون اگر عدم حقیقت داشت وجود خواهد داشت و این میشود وجود و دیگر عدم نیست و عینا همین حکم نامحدودیت برای این عدمی که فرض شده و در اصل وجود است میبایست تعمیم یابد یعنی همین عدم که وجود دارد و در اصل همان وجود است و نمیتواند ناقص باشد زیرا در این صورت محدود به حد عدمی میشود. بنا براین تشکیک در وجود باطل میشود نمیتوان موجودات ناقص را دارای وجود ضعیف قلمداد کرد چون وجود به جهت نبودن عدم هیچگاه ضعیف نمیشود و موجودات ضعیف ظهورات صفات خدا در حدی که حکمت خدا اقتضا میکند هستند. ۲. آیا خدا میشود خود را معدوم کند؟ خیر محال است زیرا عدم حقیقتی ندارد اگر برای عدم که حقیقتی ندارد وجود فرض کنیم اینطور میشود که خدا بخواهد خود را تبدیل کند به حالتی که وجودی ندارد یعنی چیزی میبایست غیر وجود (همان حالت) وجود داشته باشد که خدا به آن مبدل شود حال انکه وجود مقابلی ندارد و غیر وجود تحققی ندارد. ۳. آیا خدا موجودات را از عدم آفریده و از نیستی به هستی آورده؟ امکان ندارد زیرا اولا عدم تحقق ندارد و وجود خدا چون لایتناهیست نمیتوان وجودی به آن اضافه کرد. پس این موجودات چیستند؟ جواب اینکه خدا ازروی فیض خود هستی خود را به شکل موجودات مختلف ظاهر ساخته و همه از قدرت و حول و قوه الاهی ند و در اصل فقط خدا وجود دارد و این منی هم که انسان با آن احساس استقلال میکند ظهوری محدود از وجود خداست. ۴. آیا موجودات را میشود خدا معدوم کند؟ خیر چون عدم تحققی ندارد حقیقت معدوم شدن یعنی تبدیل وجود به عدم وقتی عدم وجودی ندارد وجود نمیتواند به چیزی که نیست تبدیل شود. حال پس چرا میگوییم من اینجا هستم و فلان جا نیستم این از روی عدم من در جای دیگر نیست؟ خیر وجود من در این مکان ظهور وجود خداست و این ظهور به اندازه اقتضای حکمت خداست و چون در جای دیگر ظهور صفات وجودی خدا صورت نگرفته به ذهن متبادر میشود که عدم وجود من در آن جای دیگر تحقق یافته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است. آری! «وجود» در نسبت با ما دارای مراتب و شدت و ضعف است و نه در رابطه با خودش 2- نکته خوبی است. ۳. آری! در علم خداوند امکان هر موجودی هست و خداوند آن موجود را که در علم او امکان تحققش هست، وجود میدهد و به آن میگوید: «کُن فَیَکون» بشو و میشود. ۴. نابودکردن موجودی توسط خداوند به معنای گرفتن فیض وجود از آن موجود است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در بحث حرکت جوهری عرض شده مقام نفس تا به مرحله عقل نرسیده، مقام تعلق به بدن را دارا می باشد و لذا با حکم بدن دارای حرکت جوهری خواهد بود تا آنکه از مقام نفسیت به مقام عقل خود برسد که در آن صورت دیگر حرکت جوهری برایش معنا ندارد. در این مورد خوب است به کتاب معرفت نفس و حشر رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همینطور است که شیاطین بیکار نیستند، ولی «فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ» حضرت حق آنچه را که شیطان القاء کرده است را خنثی مینماید زیرا نظام اسلامی در کلّیتش مقابل نظام استکباری قرار دارد و همین امر موجب میشود تا به لطف الهی ما از مشکلاتی که نام بردید با سعه صدر نسبت به همدیگر عبور کنیم. موفق باشید