بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام وادب خدمت استاد گرامی: ۱. آیا حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها از یک نور واحد اند یعنی یک نور هستند در دو بدن با تشخیص جداگانه اما نور سایر ائمه علیهم السلام از نور این دو بزرگوار جداست. هرچند که همگی نورشان از خداست؟ ۲. آیا روح از دم خداست مثل دم مسیحایی که در بدن دمیده شده و انسان به آن می بیند و می شنود؟ آیا روح با نور متفاوت است؟ بسیار تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲. منظور از «نور»، این‌جا همان انوار و اسماء الهی است که در مظاهر مختلف ظهور می‌کند و در مظهریت حضرت زهرا و حضرت علی«علیهماالسلام» نورِ خاصی که بنیان انوار سایر ائمه است؛ به ظهور آمده. ۲.  روح، بالاترین فرشته و از عالی‌ترین مخلوقات هست و لذا حضرت حق فرمود: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» ( ۷۲/ ص) چون بدن انسان را به تعادل رساندم و از روح خود در آن دمیدم، شما فرشتگان بر او سجده کنید. و می‌فرماید: از روح خودم، نه به معنای این‌که خداوند یک روح و یک جسم دارد، بلکه به معنای آن‌که از نورعالی‌ترین مخلوقم بر جسم انسان دمیدم. موفق باشید

31755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب آشتی با خدا هدف از خلقت رو می‌خواندم. سوال اینکه چرا خدا انسان را از ابتدا بصورت بالفعل کامل خلق نکرد؟ ممکن هست بگوییم چون آن موقع نمی‌توانست از کامل بودن خود لذت ببرد چون عدم‌ یا نقص را ندیده بود. ولی آیا خدا نمی‌توانست قواعد عالم را جوری بنا بگذارد که در عین اینکه صفات خود را بصورت بالفعل کامل به انسان می‌داد کاری می‌کرد تا نهایت لذت را هم ببرد؟ مثلاً همه مثل ائمه می‌شدیم از همان ابتدا و بهشت و جهنمی هم وجود نداشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که اگر انسان‌ها کمالی را که باید به‌دست آورند تا بالقوه آن‌ها، بالفعل شود از ابتدا آن کمال را داشته باشند می‌توانند احساس کنند آن کمال از آنِ آن‌ها است؟ و اساساً احساسی از تکامل در آن‌ها پیش می‌آید؟ در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز تفاوت نمی‌کند زیرا آن‌ها نیز جهت کمال وجه بشری خود عبادت می‌کنند و تلاش می‌نمایند. آری! در وجه هدایت بشر در مقام عصمت هستند ولی حفظ آن عصمت بسیار کار مشکلی است. به همین جهت عارفان گفته‌اند:

محنت قرب ز بُعد افزون است

جگر از محنت قربم خون اسـت

هسـت در قرب همه بيم زوال

نيست در بُعد جز امید وصــال

 

 

 

 

حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون مي‌کند که با يک خطا از آن مقام سقوط مي‌نمايد. موفق باشید

31621
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز نظر شما را در این مورد می خواستم بدانم. ممنون جدای از بحث خوب و بد بودن موضوع، با دقت، در اجتماع می بینیم که در افراد و زندگی شان مثلا در پوشاک و خوراک و صحبت کردن و علایق و... به محض اینکه یک مدل و طرح جدیدی ایجاد می شود مثلا مدل مو و لباس و گفتار و... به سرعت در اکثر جاها افراد را وابسته کرده و حالت مُد شده و به سرعت شایع می شود، خوب وقتی اصل و ریشه بروز و ظهور این ظواهر را درون افراد ببینیم، یعنی اینها درون ها و عالم های یکسانی تقریبا دارند و در درون تقریبا در یک جهان زندگی کرده و به دنبال یک چیزند، سوال اول اینکه آیا این در جهان بودگی یکسان افراد زمینه ای و نشانی از زمینه های ظهور حضرت مهدی عج می توانیم در نظر بگیریم که آن وجه تجملات و دنیاییش چون کف روی آب دریا با قدسیت باید تعویض شود؟ سوال دوم در مورد پدیده ای است که خوب در سطح جامعه کم هم نیست که افراد در مواجهه با اشخاص و رفتارهای دینی که نمود خارجی دارد مثل ظاهر دینی شخص و امر به معروف و... آنها را قبول نکرده حواله به اصل دیگری داده و گویی در درون برخی اینجور ثبت شده که اینها ظاهر دین است و اصل چیز دیگری است؟ و با تفکر در این مورد اینجور در ذهن می آید که گویی آن شخص مبنا و شخصی را در مبنای خود دارد که تمام افراد دینی را براساس آن مبنا می سنجد و آن انسان کامل است و به ذهنم اینجور می آید که گویی انسان کامل در منظر انسانها هستند و فقط این انسان کامل را لایق دانسته و دوست دارند و هر کس دیگری حتی با یک خطا را پس می زنند و به چیزی مثل قشریون همسان می دانند. با جمع بندی اینها برایم جالب است که مثلا اگر بخواهم یک صحنه برخورد دو نفر را در سطح جامعه که شاید در طول روز بارها اتفاق بیفتد از بُعدی دیگری بررسی کنیم، مثلا دختر یا پسری با حجاب و پوشش وگفتار امروزی نه چندان خوب را که مثلا سعی کرده رو مُد باشه را شخصی قصد ارشاد داشته باشد و آن دختر یا پسر با لحنی تند آن شخص را به ظاهر گرایی متهم کند شاید از بُعد دیگری بتوان گفت که آن دختر یا پسر از جهت مُد گرایی می‌خواهد در جهان باشد و از لحاظ حساسیت به ظاهر گرایی به دنبال انسان کامل قدسی است و در کل شاید خودش هم نداند ولی در کل از درون به دنبال جهان قدسی است که این زمینه درونی هدیه خدا به ماست که تا اینجا هم خدا جلو آمده ولی متاسفانه غرب و مدرنیته سدی جلوی راه است. ممنون‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان در این مورد فکر کرد. ۲. می‌توان در همین نکته دوم هم واقعاً فکر کرد و موضوع را ساده نگرفت. زیرا متأسفانه ما زبانِ مناسب روح این زمانه را نداریم تا در عین نظر به افق‌های متعالی، ظاهر را با باطن جمع کنیم و خود را با انسان گشوده و گسترده‌ای روبرو ببینیم که می تواند در همه عوالم هستی حاضر باشد. موفق باشید

31518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ما اعتقاد داریم امام زمان علیه السلام خلافت کامل و نیابت جامع از خدای عالم دارد و به عنوان خلیفه حقیقی مظهر همه اسمای حسنی و صفات علیای مستخلف عنه است حتی در اسم استخلاف و صفت جعل خلافت! پس لازم می آید عده ای را به عنوان خلیفه خود در مکتب حصول و عده ای را در مشهد حضور بپذیرد! آیا می توان گفت هر آنکس که در این مکتب حصولی و حضوری مشرف شد در واقع در پرتوی همان اسمای حسنی و صفات علیا قرار گرفته و جز از آثار خدا از خود چیزی ندارن! با این حساب می توان ولایت فقیه را ذیل همین مسأله فهم کرد و آن را مظهر نورانیت و شخصیت قدسی امام زمان دانست البته در حد سعه وجودی خود! آیا اینجا دیگه بر ما حجت است که از ولی فقیه تبعیت کنیم یا حق آن است که از او تبعیت کنیم؟ یا اینکه تصمیمات کلان او دیگر ریشه در حقیقت دارد یا ریشه در ظن و گمان و....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که فقیه به حکم فقاهت و ملکه فقاهتش بنا دارد در حدّ وسع بشری‌اش حکم خدا را از قرآن و روایت و سیره کشف کند و البته این کار بدون مدد الهی پیش نمی‌آید ولی ما بر اساس توان فقاهتیِ فقیه وظیفه داریم به حکم و یا فتوای او نظر کنیم. موفق باشید

30991

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر، سوالی از استاد داشتم، می‌خواستم بپرسم مفهوم کشته شدن در راه خدا، که عالی‌ترین تعبیرات هم در قرآن و هم در روایات در وصف آن آمده است، دقیقا چیست؟ ما به طور عادی به افرادی که در میدان جنگ نظامی علیه دشمنان اسلام کشته می‌شوند شهید می‌گوییم، اما من می‌خواهم بدانم چه موارد دیگری مصداق این مفهوم هستند؟ مثلا فردی که برای برقراری قسط و عدل در جامعه و مبارزه با فساد اقتصادی با کانون های قدرت و ثروت در می‌افتد و در این راه کشته می‌شود، شهید به حساب می‌آید و مشمول آیه شریفه «و لا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین‌طور باشد. زیرا به ما فرموده‌اند: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» پس راه‌های رسیدن به برکات شهادت، منحصر به کشته شدن در معرکه حرب نیست. موفق باشید

30302
متن پرسش
به نام خداوند عزیز: سلام استاد محترم: من از شما کمک می‌خواهم. چند سال است که در سایه جلالیت خداوند قرار گرفته ام و دائما در ترس و گریه ام، هر کاری می‌کنم، هرچه با خودم از رحمانیت خداوند می‌گویم و تفکر می‌کنم فایده ندارد با آغاز ماه شریف رجب، به جای شادمانی دائمی در حزن هستم و میل به استغفار دارم، کارم به جایی رسیده که حتی دیگر نمی توانم طولانی گریه کنم چون به علت پلاکت پایین، بی حال می‌شوم و فقط می‌ترسم از مورد لطف خداوند قرار نگرفتن. چرا نمی توانم رحمانیت خداوند را ببینم؟ انگار نمی توانم گناهان ۳۰ ساله خود را در محضر الهی نادیده بگیرم. برآیم دعا کنید و اگر لطف کنید راهکاری ارائه دهید، ممنون شما می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی جناب خواجه عبدالله انصاری: این جفا به خداوند است که پس از توبه، باز انسان در فکر گناهانی باشد که توبه کرده، در حالی‌که خداوند بخشیده. در شرایطی مثل ماه رجب که درهای آسمان به سوی انسان گشوده شده، باید شادی کرد. به گفته‌ی جناب مولوی:

ای گــروه مومــــنان شـــــادی کنید

هــمچو سـرو و سوسن آزادی کنید

موفق باشید

30258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه عرض شده ‌است هر کس ازدواج کند رزق و روزیش می رسد. و با توجه به اینکه برای زندگی مشترک باید روحیات دیگری داشت (صبر، ازخودگذشتگی، شجاعت و... ) پس آیا خداوند رزق معنوی آن را می رساند، لطفاً توضیحی دهید. دعای عاقبت به خیری برای شما دارم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق معنوی در رابطه با همت خود انسان پیش می‌اید. البته ازدواج، مانع رزق معنوی نیست. موفق باشید

29747
متن پرسش
با یاد حق سلام بر استاد: مطلبی را به خاطرم می آید جناب استاد هاوکینگ رحمه الله علیه فرمودند که برای اینکه نسل بشر منقرض نشود تا اگر اشتباه نکنم ۱۰۰۰ سال آتی باید به سایر کرات مهاجرت کرد و غربی ها پروژه های متعددی درین زمینه دارند. سوالاتی از محضر شما دارم ۱. اگر بشر یا بخشی از آنها از زمین به کهکشانهای دیگر رفتند بعد از ظهور امام زمان تکلیف آن کسانی که خارج از زمینند چه می‌شود اگر بگوییم امام می‌توانند چند جسم داشته باشند و در تمام کرات ظهور می‌کنند که مکفی نیست چه زمینه ظهور در کرات متفاوتست. ۲. بنده پس از توجه به کتب استاد میچیو کاکو گرچه قبلا غرب گریز بودم الان متوجه شدم با توجه به اینکه حفظ نسل بشر بر همه چیز ارجحیت دارد و خورشید ۴ یا ۵ میلیارد سال دیگر خاموش می‌شود و قبل آن دیگر کره مکان مناسبی برای حیات نیست و حسب «ارض الله واسعه و سخر لکم مافی السماوات و الارض» با توجه به همه اینها تنها این نگاه غربیست که برای نجات بشر طرح دارد. پس فکر می‌کنم باید همه فکرها معطوف به ابدی نمودن نسل بشر نمود و حمایت از انقلاب که موجب تضعیف غربست جایز نیست به این بیندیشیم که ثمره ۴۰ سال در داخل چیست و در خارج در سطح منطقه وضع چگونه است و در سطح جهان این انرژی عظیمی که معطوف ایران ایالات متحده کرد اگر به ناسا کمک می‌شد شاید لااقل به مریخ پا نهاده بودیم اختلافات را کنار نهیم و برای نسل بشر بکوشیم. ۳. با توجه به اینکه فیزیک می‌گوید بعد از نابودی زمین جهان نابود نمی‌شود و تریلیونها سال دیگر هست تا طبق نظر دکتر هاوکینگ جهان کاملا سرد می‌شود و البته این سردی که به صفر مطلق نزدیکست ابدیست جایگاه قیامت و ادامه جهان بدون انسان کامل چیست؟ ۴. میلیاردها سال پیش که بشری نبود چگونه بدون انسان کامل کره زمین مستدام بود؟ پاینده و مستدام باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهتر است اموری که مربوط به خداوند است را به عهده‌ی خود خداوند بگذاریم. او اندازه و تقدیر هر چیز را معلوم کرده و ما در فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیارمان گذارده، باید خود را شایسته‌ی حیات ابدی خود بکنیم. موفق باشید

29744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده معلم هستم و اهل مطالعات مذهبی و مشغول سیر مطالعاتی شما و تفسیر المیزان را هم مدتی است شروع به خواندن و خلاصه نویسی کرده ام و مباحث معرفتی را گوش می‌کنم. حال بنده یکجا برای خواستگاری رفتم پدر دختر گفتند شغل معلمی که فایده نداره باید یک شغل دوم داشته باشی تا بشه زندگی را اداره کنی. حال بنده اگر سراغ شغل دوم بروم از مباحث معرفتی جا می‌مانم و عقب می افتم حال به نظر شما من چه کار کنم؟ آیا دنبال شغل دوم بروم یا این که این اوقات فراغتی را که دارم را در مباحث معرفتی و فرهنگی مصرف کنم؟ آیا واقعا حقوق معلمی برای شروع زندگی کافی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم شغل دوم دردی را دوا کند، اگر دردها را افزون ننمایند. زندگی ساده و کوتاه‌کردن آرزوهای دنیایی چاره‌ی درد است. موفق باشید

29650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به مشکلات فراوانی که در کشور وجود دارد و نیاز به ذکر نیست، شما آینده انقلاب و نظام را واقعگرایانه چگونه تحلیل می کنید؟ آیا از نظر شما نظام جمهوری اسلامی دوام می آورد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسات مختلف در این رابطه شده است که نظام جمهوری اسلامی حرکتی است توحیدی در مقابل استکبار، و بدین لحاظ آینده‌ی درخشانی دارد هرچند که با تنگناهایی روبه‌رو هستیم که با همان روحیه‌ی انقلابی اول انقلاب می‌توان از آن‌ها عبور کرد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/

28215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند وقتی است که در مطالعه دروس حوزه هیجان، شور و اشتیاق ندارم! چه اقدامی باید بکنم؟ جای چه چیزی کم است که باید آن را پر کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً چنین روحیه‌ای در مرحله‌هایی از تاریخ برای بسیاری از افراد پیش می‌آید. در این حالت چنانچه با تعریفی دیگر وارد کار مطالعه شوید، امکان ادامه خواهد بود. تعریف حضور علمی جهت معنابخشیدن به خود و دیگران، راه‌کارِ خوبی می‌تواند باشد. موفق باشید

27871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در نافله شب می‌شود بجای هشت رکعت ساده نماز جعفر طیار و استغاثه به امام زمان خوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت دو امر مستحب جداگانه است. به نظر می‌آید بهتر است با نظر به سیره‌ی رسول خدا صلوات الله علیه و‌آله در موقعیت نماز شب، نماز شب خوانده شود. موفق باشید

27578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: چرا تو داستان موسی و خضر وقتی خضر اون پسره را کشت و موسی علتش را جویا شد گفت وقتی بزرگ بشه پسری بدی میشه در صورتی که پدر و مادر صالحی داره خوب تا اینجا ک چیز عادیه ولی سوال من اینه که مگه انسان دارای اختیار نیست پس این اختیار و انتخاب انسانه که سرنوشتش رو میسازه که بهشتی باشه یا جهنمی حالا چرا تو این داستان سرنوشت بچه مشخص بود و حتما بد می‌شد شاید خوب انتخاب می کرد؟! بعد اگه این داستان درست باشه پ اختیاری نیست و ما داریم روی سرنوشتی که برامون نوشته شده زندگی می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمِ به آینده که اختیار را نفی نمی‌کند. مثل این‌که خدا می‌داند فردا با اختیار خود به مسجد می‌رویم. در این مورد خوب است به جزوه‌ی «جبر و اختیار» که در قسمتِ نوشتار سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

27532
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پرسش های قبلی، کانت و دکارت را دو فیلسوفی دانستید که مقابل انحراف زمانه شان ایستادند و تکیه صرفا روی آنها و تمرکز تنها روی آنان برای مدرنیته این فضا را ساخت. کمی این مطلب تان برای من مبهم است از این جهت که کانت و دکارت که پدران عقل مدرن اند و نظریات بیکن حتی توسط دکارت رنگ و لعاب خاص خود را گرفت و از رسیدن به حقیقت متعالی اندیشه این دو شخص مایوس است و در یکی از مطالب تان فرمودید حتی می‌تواند ما را در گردونه توهم بیاندازد و وجود و نفس انسان را در حد شک و فکر درباره تشکیک که همان تشکیک هم ایرادات جدی دارد، تقلیل می‌دهد و حتی به تعبیری شروع روحیه جهانی شدن مدرنیته بر پایه اندیشه دکارتی است و یا کانت که شخص مذهبی و اخلاق گرایی است ولی با تعریفی که از اخلاق و وجدان و جدایی آن از عقل می‌دهد و رسما مقابل اخلاق و معرفت وحیانی است و حتی به تعبیر خودتان در کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام (ره)، در فضایی که این دو متفکر و پدران عقل مدرن ساخته اند مواجهه با اندیشه امام و انقلاب قطعی است و قطعا اندیشه درکارت و کانت روبروی اندیشه حضرت امام هست و این دو متفکر راهی را رفتند که با مبانی حکمت و سلوک فکری حکما و متفکرین متاله نظیر صدر المتهالین و امام راحل نمی‌خواند و ما در مکتب فکری انقلاب و امام خمینی با تاکید بر وحی و بصیرت ملکوتی، معتقد به تجلی و ظهور حقیقت و اتصال به عالم قدس و معناییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد یک وقت متفکر را در دستگاهِ فکری‌اش با اسلام و یا فیلسوف اسلامی مقایسه می‌کنیم که همان نکاتی است که می‌فرمایید. ولی یک وقت فیلسوف را در جایگاه خود و نگاهِ عقلی می‌نگریم. در آن جوابی که عرض شد خواستم از این زاویه غفلت نشود و جایگاه تاریخی فلاسفه‌ی غربی مدّ نظر قرار گیرد و تازه در این‌که می‌شود از نگاه فیلسوفانه کانت و دکارت و هگل و حتی هایدگر سوء استفاده کرد؛ امر دیگری است. از این‌ها هم که بگذریم شخصیت فیلسوف است که باید مشغول وجوهِ شخصی آن نشویم وگرنه حتی آقای محمدعلی فروغی که سعی دارد آن‌همه فیلسوفان غربی را تجلیل کند، از دستِ ضعف‌های اخلاقی فرانسیس بیکن کلافه است.

مواجهه با هر فیلسوفی چگونه باید باید باشد، یک بحث است؛ آن فیلسوف در آنچه ما هستیم، بحث دیگری است. تازه در تاریخی که مدرنیته عالم‌گیر است و آن فیلسوفان در آن تاریخ و یا با آن تاریخ به ظهور آمده‌اند، نگاهی دیگر. تصور بنده آن است که عموماً ما سعی نمی‌کنیم جایگاه تفکر فیلسوفان را درک کنیم، بلکه به روش کلامی با آن‌ها برخورد می‌نماییم. در نتیجه پایِ ردّ و قبول به میان می‌آید. بحثی تحت عنوان «فلسفه‌ی غرب در دو مرحله» شد که بر روی سایت به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1305 می‌توانید دنبال بفرمایید. احتمالاً نکاتی را در رابطه با عرایضی که مطرح شد داشته باشد. موفق باشید     

27514
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ»، الگوی مطلوب اسلامی و قرآنی برقراری موازنه و تعادل میان ابعاد مادی و ابعاد عالی انسان و پیاده شدن تعبیر قرآنی تطهیر نفس، در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مطلوب اصلی انسان هوس‌هایش نباشد، خداوند راه‌های زندگی حقیقی را در مقابل او می‌گشاید و قدرت دریافتِ راه صحیح را از دست نمی‌دهد. آیه‌ی فوق تذکر می‌دهد مگر متوجه نیستید آن‌جایی که هوس‌ها حاکم است، قدرت فهم صحیح را در همه‌ی ابعاد فهم از دست خواهید داد؟ موفق باشید

27210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: طاعات قبول. با توجه به حدیث حضرت رسول (ص) درباره ی وضو. و این برداشت که وضو برای نظافت روح هست نه نظافت بدن، پس چرا کوچکترین مانعی برای رسیدن آب به بدن، وضویی که هدفش طهارت روح هست رو باطل میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا آب، صورتِ اطلاق حق است و باید به بدن برسد تا برای روح انسان زمینه‌ی اُنس با حضرت حق که مطلقِ وجود است، فراهم شود. موفق باشید

26853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از شما سوال پرسیده شده بود که چگونه اسلام با وجود ثبات احکام با تغییر و تحول مقتضیات زمان می خواند و شما با مثلی از نفس ناطقه به آن جواب دادید. من ابهام هنوز برایم هست که واقعا اسلام با وجود عدم تغییر احکام و اینکه روایت داریم حلال و حرام الهی تا یوم القیامه حلال و حرام بودنشان ثابت است، چگونه با نیازهای متغیر می تواند هماهنگ شود؟ آیا می شود گفت آموزه های اسلام به نحوی است که به بشر کمک می کند تا در هر عصر بدون نفی و عدم رعایت حدود الهی و اصول توحیدی، ظرفیت های جدید هر عصر را درست درک کند و آنها را جهت تحقق شرایع دینی بکار گیرد و استحاله در نظام توحیدی کند مثل کاری که شهید آوینی می فرمایند باید با سینما و مستند شود و بایستی از آنها به نحوی بهره برد تا در عین استفاده از تکنیک های ارتباط رسانه ای به نحوه ای برنامه ریزی کنیم که شاهد تحقق آموزه های هنر اسلامی و بحث نشان دادن فطرت قدسی انسان حتی در همین رسانه ها و هنر جدید باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا اصولی داریم لایتغیر که نوامیس عالم وجودند و در متن آن اصول، می‌توان در هر زمانی در رابطه با مسائل آن زمان انعطاف به خرج داد. موفق باشید

26253
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخی که اشاره به همراهی تشیع و خرد خسروانی داشتید، دو مسئله برام بوجود آمد: ۱. ایرانیان با توجه به روحیاتی مثل عدالتخواهی، خرد ورزی، ارتباط با تمدن های مختلف و تمدن سازی و توجه به ارتباط با قطب کائنات هستی آیا می شود گفت در قرن دهم توانستند آن گوهر ناب اسلامی را در بستر تشیع اثنی عشری بیابند تا روح ایرانی_اسلامی شان به ثبات و آن سکینه مطلوب برسد و تا قبل از قرن دهم شاید چنین چیزی کمرنگ تر بود؟ ۲. چرا ایرانیان در برخورد جدی تمدنی، وقتی با فرهنگ اسلامی مواجه شدند حاضر شدند آن را بپذیرند و حتی به تعبیر شهید مطهری با نیرو گرفتن از تعالیمش، تولید محتوا و دستاورد کردند اما در برخورد با مدرنیته و غرب، شتاب لازم را نداشتند و حتی رویکردهای نقادانه و مخالف با آن را اتخاذ کردند و معتقد بودند عناصر و تکنولوژی غربی را باید درون روح ایرانی_اسلامی استحاله کنیم و رنگ بومی دهیم زیرا روح حاکم بر عناصر و تکنولوژی مدرن، با هسته توحیدی ما سازگار نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید روح مدرنیته، روحِ تمامیت‌خواه است و در برخورد با فرهنگِ سایر ملل، سعی در نفی و تحقیر آن‌ها دارد. لذا ایرانیانِ اصیل هرگز به استقبال روح مدرنیته نرفتند. در حالی‌که اسلام، عملاً موجب پرورش و فرآوریِ خرد ایرانی شد. موفق باشید 

25985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: آخر این هفته اردوی مطالعاتی به اصفهان داریم و می خواستیم خدمت استاد طاهر زاده برسیم و از محضرشان استفاده کنیم اگر ممکنه راه تماس با ایشان را فرمایید. سپاس بینهایت. دوره غرب شناسی والعصر بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان آن نیست که در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

25733
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا می توان گفت جریان انقلابی برای حفظ اصول خود حتی به هر قیمتی، نتوانسته در جذب حداکثری بویژه برای جوانان فعال باشد و بدین ترتیب می شود استدلال کرد غالب جوانان و نوجوانان امروز در دایره انقلاب و خط فرهنگی انقلاب نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح جوانان ما حقیقت انقلاب را در افق آینده‌ی خود و ملت‌شان می‌یابند. این تنگ‌نظری‌های ما است که آن‌ها را از ما فاصله داده است. موفق باشید

25713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید فرق اظهار و ظهور چیه تو این متن؟ در نبوت اظهار و در ولایت و خلافت ظهور مدار توجه است‌. در ولایت و خلافت محور توجه ظهور حق در اشیا توسط ولی است اما در نبوت اظهار امور غیبی در مراحل مادون توسط نبی محور توجه است. مصباح ۴۸ شرح آقای یزدانپناه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید بخواهند بگویند یکی به حکمِ مسئولیت، خود را به میان می‌آورد و دیگری، خداوند از طریق او به میان می‌آید و هر دو آینه‌ی نمایش خدا هستند. موفق باشید

25473
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در سوالات سایت جستجو کردم ولی جوابم را نیافتم. برای انس و فهم مثنوی امکان مطالعه شرح مفصلی مثل شرح علامه جعفری نیست. از بین شروح کم حجم شرح ملاهادی سبزواری و عبد الباقی گولپینارلی خوب هستند که بخواهیم مطالعه کنیم؟ اصلا خواندن شرح کامل لازم هست؟ خدا خیرتان بدهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم بشر امروز از مثنوی مستغنی باشد. ۲. شرح آقای کریم زمانی، شرح شُسته و رُفته‌ای است و می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

24910
متن پرسش
با سلام بر استاد عزیز: شما در صوت های مربوط به حقیقت نوری اهل بیت، این مطلب را پیش فرض گرفته بودید، که فرشته، حامل یک یا چند اسم است، و حامل اسماء به جامعیت نمی تواند باشد، چرا؟ دلیل این پیشفرض از کجاست؟ سوال بعدی اینکه، چرا جن حامل همه اسماء نمی تواند باشد؟ و فقط انسان به این کیفیت آفریده شده است؟ سوال سوم، ملائکه که تحت تعلیم نور محمدی و علوی بودند، چطور پس از خلقت آدم و قرار گرفتن این ذوات در صلب او (که خود این هم مبهم است که خلقت اول، چطور حاملش خلقت مادون می شود و محدود به او می گردد)، چطور ملائکه دوباره آن ذوات را نشناختند و گفتند خون ریزی خواهد کرد و...؟ نسبت بین آدم و انوار محمدی و علوی چیست؟ آیا نباید آدم را عین الانسان بگیریم و آن حقایق نوری را عین الوجود بگیریم که یکی از مصادیقش انسان است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قرآن در مورد ملائکه و جایگاهی که آن‌ها برای خود می‌شناسند می‌فرماید: «و ما منّا الا و له مقامٌ معلوم» یعنی هرکدام از آن‌ها جایگاه خاصی و حامل اسم خاصی هستند. ۲. قرآن در مورد آدم فرمود که همه‌ی اسماء را توانست تعلیم بگیرد. ۳. علامه به خوبی روشن می‌کنند فرشتگان متوجه‌ی نحوه‌ی بودن آدم در زمین و تنگناهای آن بودند، ولی متوجه‌ی مقام جامعیت آدم نبودند. ۴. نکاتی در این رابطه در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شده است. موفق باشید

24863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ببخشید می خواستم کمی درباره این موضوع توضیح بفرمایید که بتوانم این موضوع رو برای کارشناسی ارشد پایان نامه کنم. بیشترین مشکلی که دارم در تبیین موضوع و فصل بندی موضوع است. موضوع: تاثیرات ایمان دینی بر انسجام اجتماعی از منظر قرآن با تاکید بر المیزان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار خوبی است. راهکارِ صحیح آن است که با توجه به این موضوع، تفسیر المیزان را در مقابل خود قرار دهید و در حدّ امکان از ابتدا با نظر به موضوعِ مورد نظر آن را دنبال فرموده و به یادداشت‌های خود در همین رابطه ادامه دهید، مطالب خوبی به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

24557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. با عرض تبریک به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام یک جلسه کتابخوانی داریم با محوریت مقالات و کتب شهید آوینی. خودم هم دارم کتاب توسعه دکتر شهریار زرشناس رو می خونم. توی جلسه داشتم راجع به توسعه در کتاب توسعه و تمدن غرب صحبت می کردم که یکی از دوستان یه سوال ازم پرسید سخت رفتم توی فکر: گفت: از کجا میتونیم بفهمیم نظر غربی ها درباره توسعه اینه که توی این کتاب شهید آوینی یا توی کتاب دکتر زرشناس نوشته شده. شاید این آقایون برداشت خودشونو اینجا نوشتن. بهش گفتم از شرایط دنیای غرب هم میشه فهمید که نظر غربی ها اینه. خلاصه اینکه چون بنده نتونستم برای حرفام دلیل دقیق بیارم و غرب رو بشناسم و بشناسونم دیگه رفتم تو فکر حالا سوالم اینه: طرف گفت عینا چندتا از نظریات و جملات غربیان رو برام بیار که ببینم متفکراشون دقیقا چی گفتن نه سخنان خودمون و شهید آوینی و... لطفا چندتا منبع اصلی از اونا معرفی کنید تا بتونیم با نظریاتشون و جملاتشون آشنا بشیم و بعد تحلیلهای شهید آوینی رو. بخونیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است به اندیشه‌های فیلسوفان غربی از دکارت و کانت و هگل رجوع فرمایید به‌خصوص به بیکن، که محور اندیشه‌ی آن‌ها بهره‌برداریِ هرچه بیشتر از دنیاست. و اینان جایگاه قدسی برای دنیا قائل نیستند تا نسبتی خاص با آن برقرار کند بلکه بهره‌برداری از آن را به هر شکلی برای خود مجاز می‌دانند و این عین توسعه‌ای است که غرب دنبال می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی