بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۴۸ ساله هستم. حدود ۲۰ ساله ازدواج کرده ام. هر روز و هر سال به علت شرایط زندگی و تفاوت روحی همسرم یکی از توفیقات قبلی من کم شده از دعای کمیل، ندبه، سمات، تامل در قرآن، شرکت در جلسات دینی و... و اخیرا به یک باره چند ماهی است که دعای عهد، هر چه از خداوند طلب رفع موانع می‌کنم نمی‌شود. اهل خمس و مال حلال و انفاق و یاری هستم. دلی نشکنم. گناه زبانی نکنم و...به جای کمبود جلسات مذهبی سخنرانی گوش می‌کنم و... جالب اینکه هرچه می‌گذرد معنویات همسرم قوی تر می‌شود اما من... نمی‌دانم چه کنم با تمام اعمال و عبادات و مستحبات اشک و گریه که انجام می‌دهم جای یک چیزی در ارتباط من و خدا خالی است حس می‌کنم همه چیز ظاهری است و رابطه لازم برقرار نمی‌شود. آرام نمی‌گیرم تو دلم خالیه و یک کمبود عمیقی احساس می‌کنم. مشکل چیست؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مسیر عبادات هر اندازه معارف توحیدی ما عمیق‌تر باشد، به همان اندازه نتایج اعمال عبادی بیشتر خواهد بود. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی موجود در سایت کار را جلو ببرید. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

27459
متن پرسش
سلام علیکم: وقت عالی بخیر: ١. جناب استاد یکی از اساتید موجه و همچنین مسلط بر عرفان ظاهرا نظر بر این داشتند که در نسبت با افق سلوکی به افق های بالاتری نسبت به افاضات حضرتعالی هم می توان نظر داشت و شهود عقلی را افق برتر قرار داد. راهنمایی می فرمایید چگونه می توان به بالاترین و کامل ترین افقها فکر کرد و نسبت به بیان مذکور چگونه می توان تامل داشت؟ ٢. اساسا می توان به عبور از سیطره نیهیلیسم و بالاترین سلوک به غیر از نگاه حداکثری به انقلاب با دیدگاهی که شما به تبیین آن پرداخته اید فکر کرد؟ ٣. اگر شهیدی در عین اینکه کامل نشده است و به توحید و فعلیت کامل از لحاظ مقامات عرفانی نرسیده به وظیفه تشخیصی خود عمل کند که منجر به شهادت او شود، می توان تاسف خورد که کاش کامل شده بود؟ و می توان سخنان امام را درباره مقامات شهدا و توجه دادن اهل سلوک به آنها را مربوط به فضای عمومی و ارائه الگوهای عمومی دانست و البته عرفا و سلاک واقعی که در عین توجه به انقلاب در طریق سلوک مرسوم استاد و شاگردی مصطلح هستند را بالاتر و به توحید نزدیک تر دانست و معدودی از شهدا را ملحق به آنان دانست؟ ٤. طلبه این عصر برای قرارگیری در بهترین افق به فعالیتهای فکری و امتداد تبلیغی آن بپردازد یا برای محروم نشدن از جلوات خاص ربوبی به فعالیتهایی که بعضا از غیر طلبه هم می توان استفاده نمود و جایگزین دارد وارد شود؟ مثل فعالیتهای مدیریتی یا نظامی؟ که بعضا باید از طلبگی دست کشید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آن عزیز باید پرسید که متوجه‌ی این امر شده‌اند. آری! حتماً افق سلوکی بالاتری هست که این بنده‌ی حقیر از آن بی‌خبر است. ۲. بیرون از انقلاب فکر نمی‌کنم ممکن باشد، ولی عمیق‌تر از آنچه بنده می‌گویم، آری! و صد آری!  ۳. هرچه هست شواهد زیادی خبر از آن می‌دهد که تا شهداء به آن درجه از کمال که لازمه‌ی شهادت است، نرسیده باشند مفتخر به شهادت نمی‌شوند هرچند که البته درجه‌ی شهداء متفاوت است. ۴. در افقِ حیات طلبگی توفیقات خاصی هست، ولی البته توفیقات منحصر به طلبگی نیست.

27158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدا یار و نگهدار شما باشد. اخیرا کلیپی به دستم رسید که صحبتهای آقای علوی تهرانی بود و میگفتن شرف الشمس کار بهاییت است و شیعیان باید از آن احتراز کنند و هوشیار باشند. نظر حضرتعالی چیست؟ ممنونم و تمنای دعا دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست اهل تحقیق، معتقدند چندان نباید قضیه‌ی «شرف الشّمس» را دنبال کرد. موفق باشید

26889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تبریک این ایام خجسته و التماس دعایتان در این روزها، سوالم این بود که: ۱. برخی از افراد که میخوان بیان حوزه با وجود علاقه ی زیاد و همچنین استعدادی که دارند اما پدرشان و یا مادرشان مخالفت می کنند، در این موقعیت آن فرد چه وظیفه ای دارد؟ ۲. مطلب بعد اینکه چنانچه به هر طریقی اعم از صحبت کردن افراد معتمدشان با آنها و...باز هم راضی نشدند چه؟ اینجا چه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چون واجب کفایی است با توجه به نظر بزرگان حوزه، هنوز تعداد طلاب کافی نیستند؛ عملاً حضور در حوزه برای کسی که بتواند واجب عینی می‌شود و در این رابطه اذن والدین شرط نیست. ۲. اگر خداوند علاقه‌ی حضور در حوزه را در آن فرد گذاشته و استعدا لازم را نیز آن فرد دارد، در عین احترام به والدین باید کار خودش را بکند. موفق باشید

26450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: سوالی از حضورتون داشتم. تفاوت واژه ی وفات با فوت در چیست؟ آیا وفات شهادت را شامل می‌شود؟ آیا می‌توان بجای شهادت از کلمه ی وفات استفاده کرد؟ علی الخصوص در زمینه شهادت ائمه معصومین علیهم السلام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ» اگر ببینی که چگونه کفار فزع می‌کنند در حالی‌که فوت و نابودی برای آن‌ها نیست بلکه از مکانی قریب یعنی از همان بُعدِ مجردشان که فوقِ مکان و زمان است، گرفته می‌شوند. با توجه به این امر بهتر است که لغت «فوت» را که بیشتر به معنای از بین‌رفتن است، به کار نبریم و واژه‌ی «رحلت» را که به معنای کوچ از دنیا به آخرت است، به کار ببریم. موفق باشید

25566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: پیرو پاسخ ۲۵۵۳۳ بنده سالها دغدغه طب رو دارم رشته تحصیلی دانشگاهیم میکروبیولوژی است به تازگی از طرف یکی از اساتید طب سنتی پیشنهادی برای دستیاری و آموزش داشتم و این استاد دغدغه شان این است که خانم متبحری در بحث درمان ندارد که درمان خانمهای مراجعه کننده را به ایشان واگذارد. استاد عزیز تا بیرون آمدن جزوه شما باید جواب ایشان را بدهم. چون محیط های کاری مختلف را دیده ام و اینجا ارتباط کاری تنگاتنگ می شود و سالها خودم را از ارتباط با هر مردی دور نگه داشته ام و از طرفی من هر چقدر کتاب بخوانم باز باید درمان عملی باشد. یا باید گوشه خانه بنشینم و حاصل همه سالهای عمرم را دور بریزم یا ادامه دهم؟ و واقعا خوف لغزش در ارتباط با نامحرم دارم لطفا بگویید چه بکنم؟ تشکر از ینکه صبورانه و پدرانه پاسخ می دهید. از خداوند متعال طول عمر باعزت و برکت روزافزون برای شما خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین چند روز قبل، رفقا مباحث «زن» را بر روی سایت گذاشته‌اند. موفق باشید

25492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: گلایه ای از شما دارم که چرا هر سوالی از قرآن و حدیث را فکر می کنید جوابی برای آن دارید؟! آیا جایی برای معصوم باقی گذاشته اید؟ همان‌ها که می‌گویند عالم این کتاب فقط ما اهل بیت (ع) هستیم؟ شما فرموده اید که همه پیامبران نسل ابراهیم (ع) همه امام هستند. این مطلب را ببینید: وقتی حضرت ابراهیم (ع) در سن جوانی تبر را برداشت و بت‌ها را شکست، و نمرود و علمای گمراه او را در آتش افکندند، خداوند سبحان و متعال بدون اینکه ابراهیم (ع) تقاضا کند او را پاداش داد به این صورت که انبیای پس از او را از نسلش قرار داد. سپس ابراهیم (ع) دعوت الهی خود را ادامه داد، و هنگامی که خداوند سبحان و متعال او را با کلماتی بیازمود و ابراهیم (ع) در امتحان و ابتلا پیروز شد، حق تعالی خطاب به او فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» «من تو را پیشوای مردم گردانیدم». جایگاه امامتِ الهی، جایگاهی بس رفیع است که همه‌ی انبیا و فرستادگان به آن دست نیافتند. در اینجا ابراهیم (ع) از خداوند سبحان و متعال این تقاضا را درخواست نمود: «وَمِن ذُرِّيَّتِي» «و از فرزندان من؟»؛ یعنی آیا در پیامبرانی که پیش‌تر مرا به آن‌ها بشارت داده‌ای نیز (امام) یافت می‌شود؟ حق تعالی می‌فرماید: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» «عهد من ستم‌کاران را دربرنمی‌گیرد»؛ یعنی ستم‌کاران از پیامبران (ع) و ستم پیامبران مانند ستم سایرین نیست بلکه از جنس (حسنات الأبرار، سیّئات المقرّبین) (2) (کارهای نیک خوبان، گناه مقرّبان است) می‌باشد؛ یعنی عملکرد آنان به جهت یکسان نبودن میزان معرفت و شناخت‌شان (ع)، همانندِ یکدیگر نیست. هر کدام از آنها (ع) خداوند سبحان را بر حسب میزان معرفت و شناختش عبادت می‌کند؛ بنابراین عبادت آنان با یکدیگر متفاوت می‌باشد. از همین رو به عنوان مثال سجده‌ی حضرت محمد (ص) از عبادت ثقلین (جن و انس) برتر است و یا ضربه‌ای از علی (ع) با عبادت ثقلین (جن و انس) برابری می‌کند. (3) و این تمایز میان آنها (ع) موضوعی است آشکار و حق تعالی از آن یاد کرده است: «تِلْكَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ ٱللهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَتٍ وَءَاتَيْنَا عِيسَى ٱبْنَ مَرْيَمَ ٱلْبَيِّنَتِ وَأَيَّدْنَهُ بِرُوحِ ٱلْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ ٱللهُ مَا ٱقْتَتَلَ ٱلَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ ٱلْبَيِّنَتُ وَلَكِنِ ٱخْتَلَفُوْا فَمِنْهُم مَّنْ ءَامَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَآءَ ٱللهُ مَا ٱقْتَتَلُوْا وَلَكِنَّ ٱللهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ»(4) «بعضی از اين فرستادگان را بر بعضی ديگر برتری داديم. خدا با بعضی سخن گفت و بعضی را به درجاتی برافراشت و به عيسی بن مريم معجزه‌ها داديم و او را با روح القدس ياری کرديم و اگر خدا می‌خواست مردمی که پس از آنها بودند، پس از آنکه حجت‌ها بر آنان آشکار شده بود، با يکديگر قتال نمی‌کردند؛ ولی آنان اختلاف کردند: پاره‌ای مؤمن بودند و پاره‌ای کافر شدند و اگر خدا می‌خواست با هم قتال نمی‌کردند؛ ولی خدا هر چه خواهد می‌کند». بنابراین اگر یونس پیامبر (ع) و حضرت محمد (ص) به انجام یک کار مکلّف شوند، انجام دادن آن عمل توسط یونس (ع) به مانند انجام آن کار توسط حضرت محمد (ص) نیست و این کوتاهی یونس (ع) در انجام آن عمل نسبت به آنچه حضرت محمد (ص) انجام می‌دهد ظلمی است از سوی یونس (ع)؛ چرا که این کوتاهی، او را از دست‌یابی به جایگاه عظیمی که انسان برای رسیدن به آن سرشته شده است، بازمی‌دارد. به این ترتیب مرتبه‌ای از این نوع ستم‌کاری وجود دارد که انبیا و فرستادگان (ع) از نسل ابراهیم (ع) باید از آن گذر کنند تا به مرتبه‌ی امامت نائل گردند و از همین رو حق تعالی می‌فرماید: «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» «پیمان من ستم‌کاران را دربرنگیرد»؛ یعنی ای ابراهیم! تمام پیامبران از نسل تو به مقام امامت نائل نمی‌شوند بلکه فقط کسانی از انبیا و فرستادگان از فرزندان تو به آن می‌رسند که از این ظلم گذر کنند و به این مرتبه ارتقا یابند: «وَ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّي مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسي‏ لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ * إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحيمٌ»(5) «عصايت را بيفکن. چون ديدش که همانند ماری می‌جنبد، گريزان بازگشت و به عقب ننگريست. ای موسی، مترس که فرستادگان نبايد در حضور من بترسند * مگر کسی که ستمی کرده باشد و سپس پس از بدکاری، نيکوکار شود؛ چرا که من آمرزنده‌ی مهربانم». حق تعالی در قرآن به برخی ائمه از نسل ابراهیم (ع) اشاره می‌فرماید: از جمله‌ی آنها حضرت موسی (ع) است. حق تعالی می‌فرماید: «وَ اضْمُمْ يَدَکَ إِلي‏ جَناحِکَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْري»(6) «دست خويش در بغل کن، بی‌هيچ عيبی، سفيد بيرون آيد، اين هم آيتی ديگر»؛ یعنی خالی از هر گونه ظلم و ستم. انسان با دست می‌گیرد و می‌دهد، و دست سفید به عدالت تمام و کمال انسان با مردم و با خداوند سبحان و متعال اشاره دارد. بنابراین موسی (ع) خودش را از ظلم و ستم در مرتبه‌ای عالی، پاک و طاهر نموده است، همان طور که در این آیه اشاره می‌شود: «إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحيمٌ»(7) «مگر کسی که ستمی کرده باشد و سپس پس از بدکاری، نيکوکار شود؛ چرا که من آمرزنده‌ی مهربانم». و از جمله‌ی آنها حضرت عیسی (ع) است. حق تعالی از حضرت عیسی (ع) چنین خبر داده است: «وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» (8) «سلام بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می‌ميرم و روزی که ديگر بار زنده برانگيخته می‌شوم»؛ یعنی عیسی (ع) به جایگاه امامت دست یافته است، و او به خودش و مردم امان می‌بخشد. و خداوند متعال به کسانی از آنها که به مرتبه‌ی امامت دست نیافتند اشاره کرده است؛ مانند حضرت یحیی (ع). حق تعالی می‌فرماید: «وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا»(9) «سلام بر او، روزی که زاده شد و روزی که می‌ميرد و روزی که ديگر بار زنده برانگيخته می‌شود»؛ یعنی او به جایگاه امامت دست نیافته تا به مردم و خودش امان بخشد، بلکه او فقط راه را برای حضرت عیسی (ع) آماده و مردم را به سوی او راهنمایی نمود.» اما این سخن برخی که می‌گویند حضرت ابراهیم (ع) نگران فرزندان خود بود، اگر مقصودشان این است که آن حضرت (ع) امامت را برای آنها (ع) می‌خواسته، اینچنین نیست؛ چرا که ابراهیم (ع) نه بر دنیا حریص بود و نه بر آخرت، بلکه فقط بر رضایت خداوند سبحان و متعال حرص داشت، و دعای پیامبران و حضرت ابراهیم (ع) برای فرزندانشان، فقط برای فرزندان صالح‌شان بوده آن هم پس از آگاهی یافتن از صلاحیت آنها. پیش از ابراهیم (ع)، نوح (ع) بود که پس از آنکه خداوند پسرش را لعنت نمود و پس از آنکه دانست او از راه راست منحرف شده و از اهل آتش است، او هم فرزندش را لعنت کرد. این چنین نبوده که حضرت ابراهیم (ع) یا پیامبران (ع) نگران فرزندان خود باشند به این جهت که آنها فرزندان‌شان می‌باشند که اگر چنین بود، آنها گرفتار درجه‌ی بالایی از خودپسندی و انحراف از صراط مستقیم می‌بودند (که هرگز چنین نمی‌باشد!) و حال آنکه آنها برترین خلق خدا می‌باشند. حضرت ابراهیم و پیامبران (ع) فقط نگرانیِ فرزندان صالح خود را در دل داشتند؛ چرا که از صلاح آنها باخبر بودند و می‌دانستند که این فرزندان صالح، جانشینان آنها در دعوت به سوی خداوند سبحان و متعال و کشیدن بار رنج و سختی و آزار از سوی مردم در راه گسترش توحید و کلمه‌ی خداوند سبحان و متعال در زمینش خواهند بود. بنابراین ابراهیم (ع) و انبیا (ع) نگران فرزندان صالح خود بودند؛ چرا که آنها اولیای خداوند سبحان بودند و نه از این رو که فرزندان‌شان می‌باشند. بین این دو تفاوتی بسیار زیاد وجود دارد؛ مانند تفاوت میان حبّ خدای سبحان و حبّ دنیا در قلب نیکوکار و بدکردار. منابع: 1- بقره: 124. 2- جواهر السنیة حر عاملی: ص 83. 3- پیامبر (ص) می‌فرماید: (ضربت علی بر عمرو در روز خندق با عبادت جن و انس برابری می‌کند). عوالی اللئالی ابن ابی جمهور: ج 4 ص 86. 4- بقره: 253. 5- نمل: 10 - 11. 6- طه: 22. 7- نمل: 10 - 11. 8- مریم: 33. 9- مریم: 15. این گفتاری بود از وصی و فرستاده امام زمان، احمدالحسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چرا شما با این سطحی‌نگری و شخص‌پرستی‌های‌تان به اندازه‌ی یک انسان عادی هم تفکر را از دست داده‌اید و به جوابی که بنده بر مبنایِ نگاه مفسرین بزرگ با مخاطب در میان گذاشته‌ام، و تازه آدرس هم جهت بحثِ مفصل‌تر داده‌ام؛ نمی‌توانید بیندیشید. مگر نمی‌بینید در جواب گفته شده است: «تمام پیامبرانِ نسل حضرت ابراهیم «علیه‌السلام»، امام هستند»، یعنی پس آن‌هایی که ظالم‌اند را، شامل نمی‌شود. به جوابی که داده شده بیشتر دقت کنید و از نقصِ فهمِ اندیشه‌های دیگران، خود را برهانید که البته هیچ‌وقت امیدی به نجات چنین فرقه‌هایی نبوده و نیست.  

25052

بذون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده در سیر مطالعاتی ام آثار شما رو پیگیری می کنم. چندی پیش در خصوص مسأله وسواس ازتون سیر مطالعاتی خواستم که کتاب «ادب خیال ، عقل و قلب» رو معرفی کردین که خیلی خوب بود. بهترین چیز همینه که بین سیر مطالعاتی اصلی و ایضا مشکلات خاصی که برامون پیش بیاد بتونیم هماهنگی ایجاد کنیم و در واقع با یک تیر هزاران نشان بزنیم. با توجه به این که در شرف انتخاب همسر هستم و بنا به گفته مشاورین و البته تجربه خودم هوش هیجانی و اجتماعی ضعیفی دارم، آیا سیر مطالعاتی خاصی که این نقیصه رو جبران کنه و بتونه در راستای ارتباط با حقایق هستی، رفتارهای اجتماعی و خانوادگی من رو تنظیم کنه پیشنهاد می کنید؟ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نیاز نباشد خیلی وسواس به خود راه دهید. بالاخره طرف اگر از خانواده‌ی محترمی می‌باشد و ظاهرش نیز رویهمرفته برایتان جذب‌کننده است کافی است. موفق باشید

24597
متن پرسش
سلام استاد: نظرتان درباره ی کتاب الفرقان الحق که برای تحدی با قرآن نوشته اند چیست؟ این کتاب شباهت ظاهری با قرآن دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را ندیده‌ام ولی نظر بنده معلوم است که حقیقت سخن تنها در قرآن است و تصوری بالاتر از آن امکان ندارد همان‌طور که برای آب نمی‌توان رقیبی نسبت به رطوبت آن پیدا کرد. در این مورد عرایضی در سلسله مباحث «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» شده است. موفق باشید

24533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: در کتاب «خویشتن پنهان» فرموده اید با نماز شب خود را از کثرات آزاد کردند، خود را از کثرات آزاد کردند به چه معناست؟ و چه چیزهایی باعث آزاد شدن از کثرات می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به حضرت احد، انسان را از سیطره‌ی کثرت و اصالت‌دادن به آن آزاد می‌کند. موفق باشید

24308
متن پرسش
سلام استاد: یه برادر ۴۰ساله دارم که ازدواج نکرده و چند سالی است که عصبی هم شده. جدیدا بعضی وقتا می گوید من به بهشت و جهنم اعتقاد ندارم چون از کجا معلوم وجود داشته باشد؟ کی رفته دیده؟! خواستم بپرسم همچین آدمی از نظر فقهی کافر و نجس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. کلا اظهار عقائدی که در حالات عصبانیت و گرفتاری‌ها انجام می‌شود اثر حقوقی و شرعی ندارد. موفق باشید

24162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام خدمت استاد عزیز: طاعاتتان قبول حق باشد. در تصمیم گیری دلم می خواهد آنچه خدا به آن راضی است آن را اتخاذ کنم اما موارد پیش می آید خلاف شرع نیست اما باز می مانم آن کار را انجام بدهم یا انجام ندهم یعنی می گویم نکند این وسوسه باشد و نه الهام و نهایت راه حل را در استخاره می بینم. پیش خودم می گویم هرچه استخاره جلوی پایم گذاشت آن را انجام می دهم. حال سوالم این است که آیا استخاره را خودم می توانم انجام دهم و یا اینکه در نزد فرد شایسته و باتقوا یا دارای صلاحیت انجام دهم و چگونه این فرد را پیدا کنم؟ چند سال پیش تلفنی از قم استخاره می گرفتم ولی بعدها شنیدم آن شخص را اعدام کردند. البته پیش خودم می گفتم من خالصا از خدا استخاره می خواستم و همان جواب استخاره ها درست بود که از زبان آن فرد خاطی بوده ولی اراده خدا بگونه ای اسباب را میچید که از طریق استخاره او به جوابم برسم و تمام آن استخاره های قبلی ام صحیح بود و غم به دلم راه نمی دهم. بعد با همین استدلال می گویم پس خودت استخاره را انجام بده و مزاحم کسی نشو از آقای صدیقین یکبار پرسیدم گفت خودت می توانی انجام بدهی حتی با شیر و خط سکه. لطفا مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استخاره وقتی است که انسان عقل خود را به‌کار گرفته باشد و جواب کافی نیابد. حال این فرد می‌تواند به کمک آیات قرآنی، اشارتی را بگیرد. ولی این را نباید مشورت با قرآن حساب کرد و به همین جهت جناب علامه طباطبایی می‌فرمایند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. موفق باشید

23416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد گرامی: گاهی می شود انسان جهت کار خوبی که انجام داده حال خوشی پیدا کند و در همان حین اطرافیانی وجود دارند که غافل اند! همین باعث می شود خود را با آن افراد مقایسه و خدا را شکر کند! آیا این تکبر است؟ نام این احساس خوب بابت غافل نبودن چیست؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:خیر تکبر نیست . نام این حالت را نفحات الهی یا واردات قلبی می گویند. موفق باشید.

33692

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیز طاهرزاده عرض ادب و احترام. مطلب زیر را در پیام رسان ایتا در کانال نوشته ام. اگر ممکن است و زحمتی نیست آن‌را بخوانید و نظر شریفتان را مرقوم فرماید. با تشکر. مطلب: عصای موسی ♦️ مقدمه اول: همه مخلوقات خداوند تولدی دارند و اجلی. ♦️ مقدمه دوم: ابلیس از جنیان است. جنس او از زبانه آتش و از مخلوقات خداوند است. ♦️ مقدمه سوم: اجل اکثر مخلوقات خداوند، پنهان است ولی اجل ابلیس، مشخص و معلوم است. چون زمانی که ابلیس از درگاه خداوند رانده شد، از خداوند درخواست طول عمر تا روز قیامت را داشت. ولی خداوند تقاضای او را نپذیرفت و فقط تا وقت معلوم به او عمر داد. (سوره ص آیه ۸۱ و سوره حجر آیه ۳۸) ♦️ مقدمه چهارم: در روایات، وقت معلوم، زمان قیام حضرت بقیه الله الاعظم معرفی شده است به صورتی که حضرت، گردن ابلیس را در مسجد کوفه می‌زنند و زمین را برای همیشه از وجود منحوس او پاک می‌کنند. ♦️ مقدمه پنجم: روایات زیادی وجود دارد که ایرانیان، نقش اساسی و مهمی در ظهور حضرت مهدی علیه السلام دارند، به گونه ایی که اکثر یاران حضرت، ایرانی هستند. ♦️ مقدمه ششم: روایاتی وجود دارد که قبل از قیام حضرت بقیه الله، فردی از قم قیام می‌کند و با یارانی پولادی حکومتی در ایران ایجاد می‌کند. کشته های آنها شهید هستند، آنها از حکومتشان کوتاه نمی آیند تا آنکه پرچم حکومتشان را تحویل حضرت بقیه الله دهند. ⭕️ نتیجه: آیا معقول و منطقی نیست که تمرکز اصلی ابلیس و لشکریان او به جایی باشد که آنجا، محل تولد و رشد و تربیت یاران اصلی قاتل خودش باشد؟ ⭕️ نتیجه: آیا شیاطین تمام تلاششان را نخواهند کرد که جوانان شیعه ایرانی را با انواع حیله ها و فسادها و ... مشغول کنند تا برای مدتی هم که شده، بیشتر عمر کنند و به تباهی بنی آدم بپردازند؟ ⭕️ نتیجه: آیا ابلیس و لشکریان او با اغوای مسئولان و انحراف و فساد آنها ضربه بیشتری به نظام زمینه ساز نخواهد زد و آیا این کار ایمان ایرانیان شیعه را مثل خوره نخواهد خورد؟ ⭕️ نتیجه: ریشه تمام اختلاس ها و فساد های بزرگ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ... و ریشه تمام‌ کوتاهی های مسئولین و ریشه اصلی نبودن عزم و عدم جهاد برای اصلاح قوانین به این موضوع بر می‌گردد که: اجل ابلیس ملعون بسیار نزدیک شده است و او با تمام قوای جنی و انسی به ایران و ایرانی و حکومت زمینه ساز ظهور حمله کرده است و ملعون تا جایی که می‌تواند سنگ اندازی کرده و ایجاد موانع می‌کند. ⭕️ نتیجه: اگر ما بتوانیم این امر مهم را برای مردم ایران و خصوصا نسل جوان تبیین کنیم، توانسته ایم قدم بسیار بزرگی در رفع شبهات برداریم و بسیاری از جوانان را از نابود شدن در فتنه های آخر الزمان نجات دهیم. امر مهم این است: ایرانیان با انقلاب اسلامی، زمینه ساز ظهور حضرت بقبه الله الاعظم هستند و ریشه اصلی همه تحریم ها و گرفتاری ها و اختلاس ها، ابلیس ملعون است با هدف ضربه زدن به ایمان ایرانیان و تخریب حکومت زمینه ساز ظهور. ⭕️ و باید توجه داشت که ممکن است قسمتی از مسئولان نیز نفوذی انگلیس و صهیونیسم و شیطان بزرگ باشند و برای تخریب، عمداً خلاف و خطا کنند. @barayemardanejang

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه می‌فرمایید نکات قابل توجهی است ولی فراموش نفرمایید که: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً» بنابراین به لطف الهی با حضور رهبر حکیم انقلاب و مسئولان دلسوز، نقشه‌های آن‌ها همه بی‌ثمر خواهد شد. موفق باشید

31599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من به دنبال پاسخ به سوال 31582 کتاب تجرد روح را مطالع کردم با اشتیاق. آنچه دستگیرم شد این است که هر انسانی برای سیر و سلوک باید استادی مهذب داشته باشد که بتواند هفتگی با وی معاشرت و مجالست داشته باشد. حال این استاد را چگونه باید پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت «رحمت‌الله‌علیه»http://lobolmizan.ir/leaflet/1361/ مراجعه فرمایید. از آن جهت که در این تاریخ، علم ما و معارفی که داریم خود به خود در حکم استاد ما می‌باشد. موفق باشید

31513
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: استاد با توجه به قضیه ی زندان اوین ‌‌و چنین قضایا که به قول خودتان ریشه ی تاریخی پیدا کرده سوالم من اینکه خداوند تبارک و تعالی چگونه آبروی انقلاب اسلامی رو و آبروی خود شخص مقام معظم رهبری و ریس جمهور رو حفظ می‌کنه؟ این چند روزا یک فیلم که در آن سخنرانی مقام معظم رهبری و جناب آقا ریسی هست با این مضمون که هیچ کجای جهان مثل ایران با زندانیان همچنین رفتار خوبی نمی‌شود، خیلی زیاد منتشر می‌شود و به دستِ تشنگانش می‌رسد همان هایی که ضد این انقلابند، همان هایی که ضد امام راحل و حضرت آقا هستند، و همیشه به دنبال این هستند که یک نقطه ضعفی رو پیدا کنند هرچند مستند نباشند هرچند کوچک باشد اما باز هم با دیدن آن نقطه ‌‌‌ی ضعف به زعم خودشان روحشان به آرامش می‌رسد و فکر می‌کنند به حقیقت رسیده اند فکر می‌کنند که راه حق را در پیش دارند درصورتی که جهل مرکب دارند! می‌رسد و در کنار همین فیلم، فیلم زندان اوین را می‌گذارند و آبروی شخص مقام معظم رهبری واقعا اینجا... چی بگم والا! از بین می‌رود؛ حالا با توجه به سوالی که در طلیعه بحث عرض کردم، من اعتقاد دارم که آبرو و عزت انسان های با خدا و اولیا خدا مثل خود خدا هست منظور اینکه خداوند خود به آنها عزت می‌دهد و حال آنکه رسانه های غربی دارند اینگونه با آبروی مقام معظم رهبری و ریس جمهور عزیزمان رفتار می‌کنند. وظیفه ما چیست؟ مثلاً الان یک بنده خدایی جاهل از نوع جهل مرکب که توضیحاتش را داده هم به من پیام داده این فیلم رو فرستاده میگه: الان آقاتون نباید جواب گوی اینا باشه؟؛ واقعیتش من خجالت کشیدم. من در جواب گفتم: اون رأفت و مهربانی که رهبر و رئیس جمهور در آن فیلم به آن اشاره کردند منظورشان این بود که سالانه برای زندانیان خیلی تخفیف می‌دهند و گفتم آنهایی که اینگونه با زندانیان رفتار کردند و می‌کنند اصلا بویی از انسانیت و انقلاب ما نبرده اند. به هر حال یک جور خواستم قانع اش کنم ولی همون جور که توضیح دادم این ها هیچ وقت قانع نمی‌شوند که خود شما استاد از استشهاد های قرآنی و روایی این گونه افراد خبر دارید، شرمنده وقتتون رو گرفتم حلال کنید. مهدی صفری. زاهدان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد باید خودشان متوجه این نکته مهم باشند که روح کینه نسبت به انسان‌ها مربوط به غرب مستکبر است هرچند در بعضی از افراد مردم ما به جهت سیطره غرب‌زدگی این رذیله وجود دارد، در حالی‌که در اسلام و رهبر معظم انقلاب و یاران اصیل اسلام و انقلاب، رأفت و محبت جاری می‌باشد و ما با هرچه بیشتر رجوع به انقلاب و ظهور شئونات آن با رأفت و محبت بیشتر با خود و یا حتی با مجرمینی که در بند زندان هستند، برخورد خواهیم کرد. نمونه رأفت و محبت انقلاب را شما در سفر اربعینی ملاحظه می‌کنید که چگونه ذیل حضور تاریخی انقلاب و عبور از جهان استکباری، همه سعی در ایثار و محبت به همدیگر دارند. موفق باشید

31229

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد طاهرزاده که آنچه هستم را مدیون ایشانم. حضرت استاد جوانی هستم اندک مطالعه ای داشتم از آثار شما و سایرین. می‌خوانم و می‌فهمم و می‌دانم که بسی فاصله است بین حصول و حضور. حال که می‌نگرم از حصول فراتر نرفته و آنچه می‌دانم را نمی‌توانم! اگر می‌خواهید به کتبتان ارجاع بدهید باید بگویم آری خوانده ام. اما نشد درمانده ام، آنانکه که قرار بود تاریخی رقم بزنند در این تاریخ زمین گیر شده اند. گاهی در تاریکی ام گاهی در نور. گاهی حتی گناه کبیره. از هیچ چیز مصون نیستم. مذبذبین بین عالم دنیا و آخری، دست بسته و خسته ام. استاد بگو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این راه، راهی است که موانع دارد ولی افق آن روشن است. اگر بتوانید آرام‌آرام به مباحث «جهان میان دو جهان» رجوع فرمایید، با قوت بیشتری مسیر را طی می‌کنید. بنا بر این است که إن‌شاءالله در هفته‌های اخیر جلساتی در رابطه با بحث ۱۵ نکته در موضوع «عقل تکنیکی» گذاشته شود که إن‌شاءالله شرایط فهم مباحث اخیر بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

31097
متن پرسش
با عرض سلام‌: ۱. با دیدن رفتارهای علنی در جامعه که مخالف با حکمی از احکام  شریعت هست احساس ضعف و عصبانیت می‌کنم و این حس به خاطر خدا ایجاد نمی‌شود. احساس ضعیف شدن و اینکه به شخص من توهین شده به وجود می آید. چه کتابی برای این مشکل معرفی می‌فرمایید؟ ۲. با دیدن بی حجابی (نه بد حجابی) قوه غضب در من قوت می‌گرد و در احساس و عزم طی کردن راه بندگی سستی پیش می آید و سرد می‌شود. چرا باید عزمم به عمل دیگران مربوط شود برای حل این مشکل چه کتاب یا کاری رو معرفی می‌فرمایید؟ قبلا در مواجهه با بی یا بد حجاب تذکراتی در خیابان و .. می‌دادم بعضا اصطکاکاتی سطحی پیش می آمد در جواب به شرایط امر به معرف که بیان کردید من اینجور برداشت کردم باید در جایی مناسب و شرایط آرام و بدور هیاهو تذکر داده شود برای همین اون تذکرات در جمع و خیابان را نمی‌دهم. این عمل از احساس مورد ۱ و ۲ کم کرده است. اگر برداشت و کارم اشتباه است تصحیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی هستیم که شهرها بسی گسترده‌تر از شرایط گذشته است که محدود بودند و همه همدیگر را می‌شناختند و به همین جهت باید در ارائه معارف الهی راه‌های دیگری را جستجو نمود و به نظر می‌‌آید فضای مجازی یکی از آن راه‌ها می‌باشد. اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات بیگانگان هستند و نه آن‌که قصد مقابله با اسلام و آموزه‌های دینی را داشته باشند.

ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. موفق باشید  

30963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عیدتون مبارک. چرا توئیتر فیلتره بعد اکثر مسیولئین توییت میزنن؟ اگه بده چرا خودشون هستن اگه خوبه چرا فیلتره؟ درست مثل اینکه پدر خانواده یه کاری رو منع کنه ولی خودش دائم انجام بده. حتی آقا هم اونجا هستند. چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً موضوع فیلترینگ و چگونگی آن هنوز به خوبی مشخص نشده. به نظر می‌آید دولت بنا ندارد با یک برنامه کارشناسانه فعلاً در این موضوع ورود کند. زیرا برای آن بار تبلیغاتی دارد. موفق باشید

30740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. متاسفانه بنده قبلاً کنترل درستی روی قوۀ خیال خودم نداشتم و خیالم به شدت یله و رها بود و محدودیت زیادی براش تعیین نکرده بودم. خدا رو شکر یکی دو ساله که تصمیم به کنترل قوۀ خیال گرفتم و اجازۀ ورود هر فکری رو نمی‌دم، کتاب ادب خیال رو هم خوندم و فوق‌العاده کمک کرد به من. ولی با اینکه تقریبا مدت زیادی هست که خیالم رو کنترل می‌کنم، در بعضی خواب‌هام، خودم رو مشغول به کارهای شرم‌آوری می‌بینم. برداشت خودم اینه که با وجود اینکه خیال و اعمالم در کنترله، ولی شاکله‌ام هنوز با این افکار و اعمال انس داره و ذاتم هنوز از اون‌ها خلاص نشده. می‌شه راهنمایی کنید که برای رفع این مشکل چه‌کار کنم و چطور می‌شه شاکله رو اصلاح کرد؟ ببخشید که وقتتون رو گرفتم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم شیطان برای آن‌که مؤمنین را مأیوس کند، در خواب‌های آن‌ها تصرف می‌کند و لذا نباید به این نوع خواب‌ها توجه کرد. علاوه بر آن، خوب است که قبل از خواب ۱۲ مرتبه سوره‌ی توحید خوانده شود و با شکم پر نخوابیم. موفق باشید

30493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد: عذر خواهم که وقت شما را گرفته ام. دو سوال داشتم: ۱. لطفا منبع جامعی در مورد چیستی و ضرورت فلسفه (مخصوصا فلسفه اسلامی) بیان کنید. ۲. امام علی ( ع): «شرافتمندانه ترين توانگرى ها، وانهادن آرزوها است.». با توجه به حدیث امام علی (ع)، نباید برای خود هدف انتخاب کنیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این خود فلسفه است که نشان می‌دهد جایگاه فلسفه کجاست. بالاخره «حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی». 2- آری! آروزهای دنیایی نه! ولی اهداف الهی آری!

موفق باشید

30173
متن پرسش
سلام حضرات حق بر استاد طاهرزاده: با توجه به سوال 30133 خدمت استاد فاضل عارضم که آن سوال شاید حکمتی عرشی بود که حق بر لبان من جاری کرد اگر در متن سوال دقت شود آن مطلبی که در پاسخ فرمودید بخوبی مندفع می‌شود. سوال حقیر که شاید بازپروری شبهه ابن کمونه (شبهه ای که برخی از علما می فرمایند اگر حضرت صاحب ظهور فرمایند برای اثبات امام زمان بودنشان پاسخ این شبهه لاینحل را مطالبه می کنیم) است را به این راحتی ها نمی‌توان پاسخ داد به هر رو پاسخی به پاسختان ارائه می‌شود با یک مثال: بدن انسان که همه اجزایش در وحدت هستند را شاید بتوان گفت روح واحدی تدبیر می‌کند اما این ثابت نمی‌کند هیچ بدن و روح دیگری وجود ندارد روح واحد این عالم حضرت حق است لکن چه کسی گفته جهانهای دیگری وجود ندارد با خدایان مدبر دیگر. آن پاسخی که شما دادید مربوط به زمانیست که جهان بشر مطابق هیئت بطلمیوسی بسیار کوچک بود حال اگر به مباحث فیزیکدانان معاصر بخصوص مرحوم هاوکینگ مبنی بر احتمال وجود جهان های دیگر با قوانین فیزیکی متفاوت بذل توجه نمایید می‌توان به احتمال وجود خدایان دیگر لااقل رسید. جالب است بشر از چند خدایی به توحید رسید و حال زمانیست که به چندخدایی برسد چه سیر دیالکتیکی جذابی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خدا به عنوان عین وجودی که وجود مخلوقات از اوست، فکر کرد. معنا نمی‌دهد عین وجود متکثر باشد زیرا لازمه‌ی آن تکثر، وجودِ امری است غیر از وجود که غیر از وجود، عدم است. موفق باشید

29553
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتابی خواندم که ملا صدرا عقل را محل تمام علوم و حقایق می داند پس جایگاه دل کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقلی که در حکمت صدرایی مدّ نظر است از آن جهت که حکمت او، حکمت متعالیه یعنی حکمت جمع بین عقل و قلب می باشد، وقتی از عقل سخن می‌گوید، نظر به قلب هم دارد. موفق باشید

28897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در بحث راز اشک بر امام حسین (ع) اینکه این اشک فرح معنوی برای انسان ایجاد می کند، ولی من این ایام قلبم درد گرفته و به نظرم عصبی هم باشد، فقط اگر جدی شود، اطرافیانم ابزار دستشان می کنند که دیدید گفتیم امام حسین (ع) و عزا و اشک و روضه فقط افسردگی و آسیب به همراه دارد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد شما باید مواظب سلامتی خود باشید زیرا به هر صورت گاهی جسم انسان طاقت آن نوع عواطف را ندارد. موفق باشید

28618
متن پرسش
سلام استادعزیز: منظور از رهبری که فرمودند اگر جریان تحریف از بین برود تحریم از بین می‌رود چیست؟ آیا منظور جریان غربگرای آمریکا دوست است که چندین سال است قدرت اجرایی دست آنهاست؟ با تشکر از شما استاد عزیز و اینکه شما را بسیار دوست دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان تحریف، چه از طریق رسانه‌های خارجی و چه غرب‌زده‌های داخلی، تلاش می‌کنند تا موفقیت‌های ما را که امکان عبور از تحریم می‌باشد، واژگونه جلوه دهند تا به زعم خودشان این‌طور به مردم القاء کنند که ما با امکانات خودمان نمی‌توانیم از تحریم‌ها عبور کنیم زیرا می‌دانند بحمداللّه ملت ایران امکان عبور از آن تحریم‌ها را به خوبی دارند و اساساً این یک قاعده می‌باشد ملتی که بنا نداشته باشد شکست بخورد حتماً پیروز است. موفق باشید

نمایش چاپی