بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: یه نکته ای که بسیار علاقه مندم حضرتعالی نظر مبارک را بفرمایید این است که به نظر می آید انسان امروز جامعه انقلابی و مذهبی، نسبت خود با انقلاب را بر اساس دو مقوله شکل می دهند اول؛ «معرفت» دوم؛ « همت» بدان معنا که ممکن است فردی از جریان انقلابی به عنوان یک کارمند یا یک کاسب، یک هنرمند و غیره بر اساس معرفت خود به انقلاب با حضور دین مدارانه خویش در این صحنه ها متذکر اسلام و انقلاب شوند، به عبارتی «همت» آنها در پیش برد اهداف انقلاب در این مواضع خلاصه می گردد و افق آنها در پیش برد اهداف انقلاب در همین موضع متوقف می شود. در عین حال ممکن است فردی از جریان انقلابی، ضمن معرفت به انقلاب دارای یک «همت متعالی» هم باشد؛ بدان معنا که با حضور کلی، کلان و راهبردی دنبال یک تحول عمیق و وسیع در تمام شئون انقلاب باشند؛ مثلا خود را در جایگاه یک مدیر سیاسی و ارشد در نظام ببیند. بدیهی است که در دو مقوله برخورداری «معرفت» و «همت» در فرد قائل به این هستیم که توفیق و لطفی است از درگاه باری تعالی است. خوب است در مورد گزاره های فوق نکات تصحیح یا تکمیلی را بفرمایید و نیز ارتباط همت انسان ها نسبت به پیش برد اهداف انقلاب و توفیقات الهی (تربیت انسان تراز انقلاب) را بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با همین رویکرد خوبی که در نظر دارید، رجوع کنید نکات خوبی به دست می‌آید. موفق باشید

30620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مکرر جناب جوادی این نظر قدما که درین شعر آمده است را بیان فرمودند: سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن. البته درست است که بعضا مقصود اینست که مثلا در سایه تلاشهای مستمر افراد به جایی می رسند اما مثلا در یکی از سایت ها ایشان در تفسیر سوره غاشیه می فرمایند: lغالب رشته‌های علوم دانشگاهی همین‌ها است یا حیوان‌شناسی است یا آسمان‌شناسی است یا دریاشناسی است یا صحراشناسی است یا انسان‌شناسی است؛ اینها یک خط‌ هستند چگونه انسان سلسله جبال کوه را ببیند یک تکه خاک است سال‌ها این خاک به وسیله آفتاب باید بگردد تا «لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن» همین خاکی که در کوه‌های بدخشان افغان می‌شود لَعل، در کوه‌های سر به فلک کشیده یا متوسط یمن می‌شود عقیق. این خاک است یک قسمت می‌شود طلا یک قسمت می‌شود نقره. چه رشته‌های عمیق علمی در بر دارد تا آدم بفهمد چه طور یک تکه خاک می‌شود عقیق! یک تکه خاک می‌شود فیروزه! «لعل گردد در بدخشان افغان یا عقیق اندر یمن» می‌بینید که می‌فرمایند خاک توسط آفتاب یک جا لعل می‌شود و جایی دیگر عقیق حضرتعالی که زمین شناسید این نظر را تایید می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن شعر، بیشتر قصد شاعر تذکر به پشتِ کاری بوده است که انسان‌ها باید داشته باشند و البته شعر مذکور، مبتنی بر علوم گذشته است در نحوه‌ی ایجاد بلور «لعل و یاقوت». ولی امروزه شرایط بلورشدنِ کانی‌ها را امر دیگری می‌دانند. موفق باشید

30310
متن پرسش
عرفا قایلند که در صقع ربوبی اسما به واسطه تعین اول و به ویژه تعین ثانی متاخر از مقام ذات دارای کثرت حقیقی اند ولی این کثرت به گونه ای نیست که به وحدت آن مقام خدشه ای وارد کند. برای مثال هم حالت ذهن یا فکر برای نفس انسان را ذکر می کنند و اینکه گر چه فکر متاخر از ذات نفس است ولی در عین حال وحدت حقیقی با آن دارد و اینکه گویا خداوند در آن مرتبه در حال فکر کردن در نفس خود است. برخی احادیث در منابع معتبر مثل حدیث خلق اسما توسط خداوند در اصول کافی نیز ممکن است صحه ای بر این نظر باشد. البته این احادیث متواتر نیستند و قاعدتا به تنهایی قابل استناد در اصول دین نیستند و محدثی مثل علامه مجلسی آن‌ را از احادیث متشابه می داند. علی ای حال از نظر تحلیل عقلی این کثرت و این وحدت در صقع ربوبی قابل تعقل نمی باشد یعنی یکی شی که دارای وحدت حقیقی است متکثر هم باشد قابل دفاع عقلانی نمی باشد (زیرا جهت کثرت و وحدت یکی فرض شده و بر یک موضوع واحد از جهت واحد دو محمول متضاد قابل حمل نیست) شاید به همین دلیل باشد که حضرت علامه طباطبایی در رسایل توحیدی این تکثر را مفهومی می داند نه حقیقی. البته شاید نظر نهایی علامه هم کثرت حقیقی باشد که شواهدی منجمله تذییل ایشان بر بحث مرحوم کمپانی و مرحوم سید احمد کربلایی هم گواه آن باشد. و خلاصه اینکه اگر این نظر را کسی پذیرفت ادعای نصارا بر اینکه او سه تاست و در عین حال یکی است نباید از نظر وی قابل مناقشه باشد. در حالی که صدها سال است به ایشان پاسخ داده ایم اگر تکثر حقیقی باشد وحدت جایگاهی ندارد و اگر وحدت حقیق باشد تکثر واقعی نخواهد بود. آن وقت خودمان به جای اقانیم سه گانه، ده و صد و هزار و بلکه بی نهایت اسم متکثر در آن ذات قایلیم. این چگونه ممکن است؟ بنده برخی مباحث جناب استاد یزدانپناه منجمله کتاب عرفان نظری ایشان را برای پاسخ به این سوال ملاحظه کردم ایشان به صورت کلی و در حد یک جمله از آن عبور کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین به خوبی متذکر می‌شوند علم به کثرات، موجب کثرت در ذات نمی‌شود زیرا از جنس علم است و علم با ذات اتحاد دارد و وحدت او را از او نمی‌گیرد. به نظر می‌اید در این دستگاه باید فکر کرد، زیرا بالاخره نمی‌توان از وحدت ذات عدول نمود زیرا تحقق ذات منوط به تحقق اجزاء می‌شود. علمِ به اسماء هم موجب کثرت در ذات نمی‌گردد زیرا از جنس علم است. موفق باشید

30184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: بنده احساس مي‌كنم براي خدمت به انقلاب به زمان خيلي بيشتري نياز دارم. هم مطالعه كنم درباره ي انقلاب و هم مطالعه و تفكر و عبادت جهت خودسازي، و حجم بسيار زياد درس. چه كنم؟ ممنون از راهنمايي تان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید، إن‌شاءالله جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید

30102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیت الله حائری شیرازی در کتاب مربی و تربیت به گمراهی پسر نوح اشاره می‌کنند و نتیجه گیری می‌کنند که همانطور که نوح نتوانست پسر خودش را هدایت کند فرعون هم نمی‌توانست مومنی را گمراه کند و هدایت و گمراهی را به جهت گیری درونی انسان می‌دانند. پس این همه تاکید اسلام بر محیط سالم چیست؟ نقش شرایط بیرونی در هدایت و گمراهی انسان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آن استاد بزرگوار «رحمت‌الله‌علیه» در کتاب خوب «تعلیم و تربیت» شان می‌فرمایند همه‌ی این امور «مافی‌الشرایط»اند تا اگر کسی خواست انسان خوبی شود، راحت‌تر بتواند به نتیجه برسد. موفق باشید

29824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد غذای حرامی که به دست انسان می رسد باید چه کارش کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت نباید مصرف کرد. اگر نمی‌توانیم آن را برگردانیم و به یک معنا نعمت خداوند است، شاید بتوان آن را به نیازمندی رساند که هم نعمت خدا کفران نشده باشد و هم ما آلوده به گناه نشویم. موفق باشید

29688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: خداوند بحق محمد و آل محمد علیهم السلام جناب عالی رو سلامت نگهدارد۔ بنده غربه الغربیه شیخ اشراق رو مطالعه می کردم که یک سوال برایم پیش آمده۔ ببخشید اگر کودکانه بنظر رسید: در آن مطلب و متون دینی دیگر مومنان اعم از سالکان رو از شهوت رانی برحذر داشته اند و مثلاً در رساله مذکور دستور می‌رسد که زنت را بکش۔ اینجا شارحان می گویند منظور قشر تانیث نیست بلکه شهوت انسان است۔ حالا سوال اینست که اگر سالک شهوت و همچنین حیوانیت خویش را در این سیر پشت سر گذاشت دیگر چه نیازی هست که برایش بهشت و حور و قصور مهیا کرده باشند؟ چون نفرموده اند اینها رو مهار کن بلکه اینکه بکش۔ پیشاپیش بخاطر پاسخ تون ممنونم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن رساله شده است تحت عنوان «شرح رساله‌ی غربت غربیه» طی سه جلسه شده است. صوت آن را در تشکل اشارت در تلگرام به آدرس زیر می‌توانید دنبال کنید: موفق باشید @esharat

29657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب آشتی با خدا فرمودید عرفا از کشف خود مطمئن نیستند. مگر می‌شود چیزی را ببینند ولی مطمئن نباشند؟ اگر مطمئن نیستند چه دلیلی دارد که ادامه دهند؟ برای ما چه لزومی دارد که راهشان را برویم وقتی آن ها خودشان اطمینان ندارند از شهود خود؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا عموماً در مقام حالِ معنوی هستند، ولی چون می‌دانند این خطر همیشه هست که آن حال، از خطوراتِ شیطان باشد، همواره آن احوالات را با تطبیق با سخن و سیره‌ی معصومین به صحت و سقمش پی می‌برند. موفق باشید

29233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: برای اثبات عقلی خداوند چه منبعی رو پیشنهاد می‌فرمایید؟ برای کسی که مسلمان بوده و مرتد شده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

28984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عرض ادب، بدنبال سوال 28949، درخواست دارم برای بنده روشن نمایید که بین نظر رهبری و آقای میرباقری، تفاوت هست، تقاضا دارم صحبت و نظر رهبری رو در کنار نظر ایشون بشنوم و تفاوتشون رو ببینم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرات مقام معظم رهبری را می‌توانید در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی علیه» در مورد جناب صدرالمتألهین دنبال بفرمایید. بعضاً انسان حیرت می‌کند که ایشان چه دقت‌هایی نسبت به فهم مکتب صدرایی و آینده‌ای که ما از طریق فلسفه‌ی صدرا در جهان حاضر می‌شویم، را مدّ نظر دارد. به عنوان نمونه مقام معظم رهبري می‌فرمایند: فلسفه‌اي که «در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ي انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام خواهد يافت».[1] در ضمن خوب است سری به سؤال عالمانه‌ی شماره‌ی 28987 بزنید. موفق باشید

 


[1] ـ مقام معظّم رهبري در تاريخ 1/3/1378.

28836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده نه آقای هاشمی را قبول ندارم نه خاتمی نه روحانی را اینها ضربه به نظام زده‌اند. خاتمی روحانیت را قبول ندارد هاشمی هم این برجام لعنتی را تأیید کرد و کشور را عقب انداخت. روحانی هم آمریکایی پرست. هست احمدی نژاد هم تابع رهبر نیست تابع بقایی و مشایی است من دوره قبل به احمدی نژاد رای دادم حالا پشیمان شدم که رای دادم نظرتان راجب این اشخاص چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه با توصیه‌های رهبر معظم انقلاب می‌توانیم در تعادل سیاسی قرار گیریم. ما به آقای احمدی‌نژادی رأی دادیم که احمدی‌نژاد بعدی نبودند، پس چرا پشیمان باشیم؟! موفق باشید

28786

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی خسته نباشید: استاد بنده در رابطه با کلیپ تک خوانی خانم لبنانی سوالی داشتم. بنده با نظر فقهی امام خامنه ای مشکلی ندارم و با جان و دل قبول می کنم. سوال من در رابطه با پخش و ترویج کلیپ های پر شده از تک خوانی دختران و زنان هست که این ترویج آیا اشکالی دارد یا خیر؟! اگر خیر. این شبهه برای بنده ایجاد می شود که مسئله ای مانند کار زنان در بیرون از خانه از نظر فقهی هیچ ایرادی ندارد ولی با رواج پیدا کردن این مسئله چقدر زندگی ها دچار تزلزل و فروپاشی خواهد شد و زنان از وظایف مادریشان چقدر کم شده است و... و یا حتی مسئله صیغه که از نظر فقهی هیچ اشکالی ندارد و حلال مستحب هم است اما در جامعه کنونی رواج همچین مواردی بیشتر باعث تضعیف دین و یا تزلزل در خانواده ها خواهد شد. حال سوال بنده این است که با رواج تک خوانی زنان در رسانه ها چقدر هستند زنانی که کلیپ پر کنند و فضای رسانه ها پر شود از تک خوانی زنان و دختران مذهبی و غیر مذهبی و این اشکالی ندارد و مشکلی ایجاد نمی کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده تا آن‌جا که ممکن است خانم‌ها باید از این میدان‌ها فاصله بگیرند زیرا شأن آن‌ها چیز دیگری است و عملاً ورود به این میدان‌ها، عالَم روحانی آن‌ها را تقلیل می‌دهد. ولی بحث آن خانم مسیحی در این رابطه مطرح شد که ببینیم عظمت حضور انقلاب تا کجاها می‌تواند باشد که یک خانم خواننده‌ی مسیحی را که در ساحت دیگری خود را تعریف کرده، تحت تأثیر قرار دهد. موفق باشید

28503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: امکان دارد ذکر یونسیه را طبق حروف ابجد اسم کوچک خودم در سجده تکرار کنم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست. اساساً حروف ابجد پایه‌ی قابل اطمینانی ندارد که بخواهند منشأ تصمیم باشند. موفق باشید

28465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با گوش کردن جلسه اول شرح کتاب مقالات آقای شجاعی از سایت، سوالی برایم پیش آمده: اگر روح خدا به معنای ذات خدا نیست و بلکه نزدیک ترین موجود به خدا است پس در آیه «نفخت فیه من روحی» نیازی به آوردن کلمه «من» نبود. چون اگر حقیقت انسان همان مقام قرب کامل باشد و از طرفی روح خدا هم همان مقام قرب کامل باشد (نه ذات) پس باید بگوییم حقیقت انسان همان روح خداست، نه «از» روح خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به شرطی که بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مقدمه‌ی مطالعه‌ی مباحث مربوط به کتاب «مقالات» قرار دهید؛ ملاحظه خواهید کرد که «مِنْ» در «من روحی» منظور، نازله‌ی روح است و نه جزئی از کلّ. موفق باشید

27913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: چندی قبل تقاضایی داشتم اما جوابی ندادید لطفا و خواهشا پاسخ دهید راهنمایی کنید. من بسیار بسیار علاقمند به سیر و سلوکم، خودم هم ذکر و مناجات دارم اما اصلا اثر و نتیجه ای نمی بینم، رشد نمی کنم، راضی نمی شوم و... لطفا و برای خدا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ما رجوع به سیر مطالعاتی سایت می‌باشد تا إن‌شاءاللّه با معارف مناسب، اعمال دینی انجام شود زیرا ائمه‌ی ما به ما فرموده‌اند تأثیر عبادات به اندازه‌ی معرفت ما خواهد بود. موفق باشید

27878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۴۸ ساله هستم. حدود ۲۰ ساله ازدواج کرده ام. هر روز و هر سال به علت شرایط زندگی و تفاوت روحی همسرم یکی از توفیقات قبلی من کم شده از دعای کمیل، ندبه، سمات، تامل در قرآن، شرکت در جلسات دینی و... و اخیرا به یک باره چند ماهی است که دعای عهد، هر چه از خداوند طلب رفع موانع می‌کنم نمی‌شود. اهل خمس و مال حلال و انفاق و یاری هستم. دلی نشکنم. گناه زبانی نکنم و...به جای کمبود جلسات مذهبی سخنرانی گوش می‌کنم و... جالب اینکه هرچه می‌گذرد معنویات همسرم قوی تر می‌شود اما من... نمی‌دانم چه کنم با تمام اعمال و عبادات و مستحبات اشک و گریه که انجام می‌دهم جای یک چیزی در ارتباط من و خدا خالی است حس می‌کنم همه چیز ظاهری است و رابطه لازم برقرار نمی‌شود. آرام نمی‌گیرم تو دلم خالیه و یک کمبود عمیقی احساس می‌کنم. مشکل چیست؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مسیر عبادات هر اندازه معارف توحیدی ما عمیق‌تر باشد، به همان اندازه نتایج اعمال عبادی بیشتر خواهد بود. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی موجود در سایت کار را جلو ببرید. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

27815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که میشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت و قابل توب بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خب خدا هم واسه کسی که برگشته سنگ تموم میذاره. اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی سر سفره اهل بیت بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. من آدم ظاهر الصلاحیم، از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات رو شرکت می‌کردم. روم سیاه پام لغزید. بدم لغزید؛ خیلی بد. اتفاقی افتاده که روم نمیشه به خدا بگم ببخشید جبران می‌کنم؛ چه جوری میخوام جبران کنم؟ من که خیر سرم از قبل نماز و روزه و زیارتم به جا بوده دیگه چه کاری مونده که بخوام خودم رو بش دلخوش کنم و به خدا قول بدم. من عمل کردنم خوب بوده ولی گناه نکردنم نه! الان حتی روم نمیشه کسی نماز خوندنم رو ببینه؛همش میگم خدایا بنده هات نماز خوندن و زیارت رفتنم رو می‌بینن؛ زشتی و پلیدیم رو نمیبینن فکر میکنن من آدم حسابیم؛ می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشن آبروی امام حسین و بچه مذهبیا رو ببرم. من میدونم من تو زرد از آب دراومدم و بقیه بچه مذهبیا اینطوری نیستن و نمیخوام باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمیره؛ همش فکر می‌کنم دارم خدا رو مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که تنهی عن الفحشا و المنکر نشد؟ زیارت رفتنم کجاش می‌لنگید که بعد دو هفته دیگه مانع لغزشم نمی‌شد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «يا عِبادِي‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را         در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود. موفق باشید

27703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده به عنوان یکی از اعضای مجموعه خبرگزاری دفاع مقدس (متعلق به بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس) درخواست دارم در صورتی که استاد بزرگوار در خصوص موضوع «مطبوعات و رسانه» و ارتباط آن با فقه و تمدن اسلامی و همچنین در مقام نظام مقایسه با تمدن غرب مطلبی دارند، هماهنگی های لازم جهت برگزاری جلسه مصاحبه با ایشان و انتشار، انجام شود. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر روحی آمادگیِ لازم جهت آن امر را ندارم. موفق باشید

27627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: تفاوت جایگاه اشراقی آثار جناب محی الدین ابن عربی (رضی الله عنه) و جناب صدرالمتالهین (رضوان الله علیه و حشرنا معه) در چیست؟ اولا: اینکه می‌گویند جناب ابن عربی شهود عرفا را نظام مند کرده اند و جناب صدرا شهود عرفا را استدلالی کرده اند به چه معنا است؟ ثانیا: به نظر شما به جز مورد اول که ذکر شد آیا جایگاه اشراقی این دو ابر انسان تفاوت دیگری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین نیز در جایی همین نکته را می‌فرمایند که تا آن‌جا که ممکن بوده سعی کرده‌اند سخن عرفا را در قالب برهان اظهار کنند با این توجه که عمق عرفان، موجب فهمِ بهتر فرهنگ اهل‌البیت می‌شود. موفق باشید

26889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تبریک این ایام خجسته و التماس دعایتان در این روزها، سوالم این بود که: ۱. برخی از افراد که میخوان بیان حوزه با وجود علاقه ی زیاد و همچنین استعدادی که دارند اما پدرشان و یا مادرشان مخالفت می کنند، در این موقعیت آن فرد چه وظیفه ای دارد؟ ۲. مطلب بعد اینکه چنانچه به هر طریقی اعم از صحبت کردن افراد معتمدشان با آنها و...باز هم راضی نشدند چه؟ اینجا چه کار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چون واجب کفایی است با توجه به نظر بزرگان حوزه، هنوز تعداد طلاب کافی نیستند؛ عملاً حضور در حوزه برای کسی که بتواند واجب عینی می‌شود و در این رابطه اذن والدین شرط نیست. ۲. اگر خداوند علاقه‌ی حضور در حوزه را در آن فرد گذاشته و استعدا لازم را نیز آن فرد دارد، در عین احترام به والدین باید کار خودش را بکند. موفق باشید

26370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: آیا حضرت فاطمه (س) تجلی رحیمیت و رحمانیت خداوند است و حضرت علی (ع) تجلی نور عظیم و بحث ولایت است؟ آیا معنی علی یعنی همان اعلی و عظیم بودن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی حرف خوبی است ولی در عین حال، متوجه باشید که آن حضرات، انسان‌های جامعی هستند. نمی‌بینید که حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» چگونه با هیبت الهی در مسجد حاضر شدند؟! موفق باشید

25593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من به جد دریافت کرده ام که امام زمان (عج) به طرق مختلف خود را در امام خامنه ای جلوه داده است، حتی گاهی اوقات آنچنان اتحاد و سنخیتی بین این دو نور الهی می بینم که نمی‌توانم تفکیکی بین آن دو عزیز الهی ایجاد کنم. استاد فقط یک سوال. کسی را مثل ایشان سراغ ندارم! فارغ از پدیدار شدن ظرفیت های فردی و اجتماعی ظهور و بستر سازی ظهور و... آیا ممکن هست در زمان حضرت آقا، بقیة الله ظهور (وعده داده شده) نمایند؟! یا اینکه خداوند با توجه به حکمت و مصلحت خود کسی را مخفیانه و ناباورانه برای ادامه راه ولایت فقیه پرورش می‌دهد تا اینکه بستر تاریخی موعود ایجاد شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در اصل موضوع، با شما همراه هستم. در مورد دوم هم، چرا امیدوار نباشید؟ موفق باشید

25572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ آیه «و وجدک ضالاً فهدی» خطاب به چه کسی هست؟ و مراد از ضلالت در این آیه شریفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به رسول خود می‌فرماید دیدی که هیچ راهی برای شناخت حق در مقابلت نبود و خداوند راه‌های هدایت را در مقابلت گشود، پس از این به بعد نیز تنهایت نمی‌گذاریم. موفق باشید

24836
متن پرسش
استاد عزیز سلام: اینجور که بنده متوجه شده ام نفس اماره و شیطان یک رابطه قوی مثل استاد و مرید دارند و هرچه شیطان بگوید نفس اماره می گوید چشم، حال برای خلاصی از وسوسه های شیطانی یا باید این رابطه را گسست، یا باید با راه کاری شیطان را دور کرد که وسوسه ای نباشد تا نفس عماره اطاعت کند و یا باید نفس لوامه قوی شود تا جای برای نفس عماره نماند، در ظاهر امر هر دو راه یکیست و یک اثر دارد و آن قطع ارتباط شیطان با نفس اماره، حال سوال بنده این است که چگونه این ارتباط قطع شود با چه راه و روشی، آیا استاد اخلاق می خواهد؟ آیا ذکر های عام و آنجایی واجبات و ترک محرمات کافیست؟ اینجور که پیداست هر کس به خصوص مومن تا آخر عمر درگیر این ارتباط است و در جنگ و جدال با این ارتباط، لطفا راهی کاربردی پیش پای بنده بگذارید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. استاد واقعی، امامان معصوم‌اند. با راهی که آن‌ها در مقابل ما قرار می‌دهند مسلّم از وسوسه‌های شیطانی عبور خواهیم کرد. موفق باشید

24390
متن پرسش
سلام و ارادت محضر استاد فاضل و مهربان: وقتی قرآن می‌فرماید: «بهشت به اندازه همه آسمان‌ها و زمین است»، یعنی این بهشت برای نفس انسان است. آن قاعده همیشگی‌مان یادمان نرود که این بهشت و جهنمی که در نفس ماست، در همینجا و همین دنیا است، نه نفس ما در بهشت و جهنم. چون نفس وسعتش از بهشت بیشتر است و جایگاهش از بهشت بالاتر. بهشت و جهنم، شئونات و باطن نفس خود انسان هستند. هر چه که انسان در حیات ملکوتی خودش و نیز حیات قیامتی و ابدی خودش می‌بیند، ظهورات و جلوه‌های نفس خودش است. حتی آنچه که انسان در زندگی دنیایی خودش می‌بیند، باز از ظهورات نفس خودش است. لطف بفرمایید ۱. لطفا مطلب فوق را مبسوط توضیح فرمایید. ۲. هربلا یا شادی که سراغ انسان در دنیا می آید ظهورات نفس خودش است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حرف درستی است. بیش از آن را باید به کتاب «معاد» رجوع فرمایید ۲. بهتر است این‌طور بگوییم که هر بلا و شادی که سراغ انسان می‌آید، نفس انسان در به‌وجودآمدنِ آن نقش دارد. آری! در این حالت این نفس انسان است که بالاخره با هویت‌های مختلف با خودش به‌سر می‌برد. موفق باشید

نمایش چاپی