باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایمان و عمل صالح و آن سه «خود»ی که در جواب سؤال شمارهی ۲۷۸۲۱ عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان در حدّ درک محدود علوم تجربی از نفس ناطقهی انسانی است که موضوعِ مجردی است و عموماً علوم تجربی توان ورود کامل در آن ساحات را ندارد تا بتوان به نظرات آنها اعتماد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:۱. آقای سروش در آن مصاحبه حقایق ظریفی را منکر شدهاند که بنده در بحث «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» از جهتی نظرم به سخنان آقای سروش در آن مصاحبه بود ۲. آقای دکتر عبدالکریمی بعضاً سخنانی در تأیید آقای محمد شبستری که منکر کلّیِ وحی الهی است؛ گفتهاند که موجب میشود انسان احساس کند بعضی از دلسوزیهایشان در رابطه با آیندهی ایران اصالت ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این نکته فکر کنید که اسماء الهی بر اساس امکانِ ذاتی و ظرفیت اشیاء بر آنها تجلی میکند. بد نیست در این مورد به بحث «رجوع به اصلِ اصلها» در قسمت «یادداشت ویژه» سایت رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه میفرمایید یک طرفِ قضیه است و کاملاً درست است و ما نسبت به دفع ظلم و دفع فقر از مردم وظیفههایی داریم. ولی یک طرفِ قضیه هم مربوط به خود انسانها است که خودشان به جهت آرزوهای دنیایی و ترک صلهی رحم و یا تکبر، رزق خود را تنگ و سخت میکنند. در این مورد نیز نیاز است که با هرچه بیشتر رجوع به دستورات پروردگار رزق خود را سالم و صحیح کند. در آرشیو سوالات در مورد رزق، عرایضی در این رابطهها شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه فرمود: «عرشه علی الماء» یعنی بنیاد حقیقتِ عرش، وَجهِ مطلقی است به اطلاقِ محض که «ماء» نامیده است و آن وضو، وضوی از حقیقت مطلقهی الهیه است که موجب نورانیت جان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آقای دکتر نصراللّه حکمت میفرمایند حقیقتاً روزگار ما، روزگارِ گمشدگی و مسخشدگی است و کسی که از این خطر وحشت نکند انسان غافلی است و آن کس که به وحشت افتاد دست به دامان حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» میزند و عملاً راه خود را برای نجات از آن خطرات در بستر انقلاب اسلامی میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عرض اول فرض بر این بود که کار آن آقا مثل مرتاضها باشد و نه تردستی. ولی وقتی خودش نشان داد با خطایِ دید، آن کارها را انجام میدهد و نه با قوای نفس؛ موضوع تغییر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بنده توجه به تقدیری است که با همهی این احوال، حضرت ربّ العالمین در مقابل شما گشوده که اگر به آن توجه کنید مییابید که همین شرایط، مأوایی است برای شما که همهچیز به کمک شما میآیند تا به آنچه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید. موفق باشید
با عرض سلام و احترام و تبریک اعیاد شعبانیه: التماس دعا. استاد گرامی دو سوال داشتم: ۱. انسان توان این را دارد که اصلا نخوابد؟ در مباحث معرفت النفس که با دوستان کار میکردیم یکی از دوستان پرسیدن اگر روح بر بدن تسلط دارد چرا وقتی نمیخواهیم بخوابیم نمیتوانیم؟ بنده خدمتشان گفتم که روح به صورت بالقوه توان تسلط بر جسم را دارد ولی این توانایی ها بالفعل نشده است و روح را تربیت نکرده ایم و الا میتوانست مثل برخی عرفا، حتی بدون بیهوشی، عمل جراحی انجام دهد. درست گفتم؟ ۲. استاد گرامی، عالم وحدت با تشخص هرکدام از انسانها چطور جمع میشود یعنی وقتی میگوییم روح بعد از مرگ به عالم معنا و وحدت میرود و اصل روح، وحدت دارد و... چطور در عوالم بعد، خودمان همچنان خودمان هستیم و روحها با هم فرق دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رویهمرفته همینطور است ولی بالاخره تا ما در دنیا هستیم و بدن داریم و روح در تدبیر بدن فعّال است، خواب به عنوان انصراف نسبیِ نفس از بدن در حالت طبیعیاش مطرح است. ۲. هرکس با ارادههای خودش در دنیا در قیامت، خودش است ولی با حضوری بیکرانه، مانند فنای فی الله برای عرفا که در عین فانیبودن از خود، به حق باقیاند و نه آنکه با فانیشدن در حق، از بین بروند. موفق باشید
سلامعلیکم: همانطور که استحضار دارید مکتب علّامه طباطبایی علیهالرّحمه از دو مسیر ادامه پیدا کرد. مسیر علّامه حسنزاده و آیةالله سعادتپرور رحمةاللهعلیهما. حال، بهنظر حضرتعالی ۱. کدام مسیر جهت سلوک الیالله بهتر است؟ ۲. در مکتب حضرت علّامه طباطبایی رضواناللهعلیه (و نیز علّامه حسنزاده رحمةاللهعلیه) برخلاف مکتب استادشان، آیةالله قاضی علیهالرّحمه، اشاره و توصیّهای به «زیارت عاشورا» نشدهاست!!! این درحالیست که سیّدعلیآقای قاضی (ره) فرموده بودند من هرچه دارم از زیارت عاشوراست! اگر ممکن است دراینزمینه توضیح بفرمایید! ۳. درزمینۀ بحث فوق درسالهای اخیر کتابی از انتشارات «تُراث» بهچاپ رسیده با عنوان «کیمیای وصل»، که نویسنده در انتهای آن، نسخهای را از زیارت عاشورا آورده که ادّعا میشود نسخۀ متعلّق به آقای قاضی (ره) است. آیا شما این نسخه را تأیید میکنید؟ با تشکّر، علیرضا اسماعیلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به ذوق افراد دارد که با کدامیک از عزیزان راحتتر میتوانند سیر خود را ادامه دهند ۲. در رابطه با زیارت عاشورا، چیزی بیش از آنچه در کتاب «زیارت عاشورا، اتحاد روحانی با امام حسین «علیهالسلام» عرض شده، ندارم. آری! هرچه هست احوالاتی است که هر کس در نسبت خود با آن حضرت از طریق زیارت جلیلالقدر عاشورا پیدا میکند. ۳. نه، ندیدهام. مگر تفاوتی با زیارت عاشورای مطرحشده در مفاتیحالجنان دارد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه در بحث «انسان آینده و هویت اربعینیِ او» عرض شد در حرکت اربعینی در عین «در حضور بودن» به سوی او بودن در میان است و این همان احساس حضور در قبضه احدی است که صمد میباشد. ۲. مرحله حق الیقینی، سفر آخر است که همان «من الحق إلی الحق فی الخلق» است. ۳. حرف خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن عربی در فصوص در فص شیثی این طور می فرمایند: قرآن میفرماید: «أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ» ( طه/۵۰) پس خداوند هر چیزی را آفرینشِ مخصوص به آن چیز را میدهد، آن هم از طریق اسم عدل و اخوات اسم عدل مثل مُقسِط و حکیم. در این حالت است که عین خواهش هر چیزی به آن چیز داده میشود و بر این اساس فرمود: «فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» (انعام/ ۱۴۹) برای خدا حجت بالغهای هست که میتواند بگوید هر چه هستی، مربوط به خودت میباشد، و رسول خدا (ص) با نظر به اعیان ثابته افراد است که فرمودند: اسامی تمام افراد صالح تا قیامت در دست راست من و نام تمام افراد ناپاک تا قیامت در دست چپ من نوشته شده و حَکَم و عدل، حکم کرد و خدا عدالت به کار برد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در راستای پروژهی مخدوشکردن چهرهی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» از طریق جریان اُموی باید این نوع روایات را تحلیل کرد. مرحوم علامهی امینی در کتاب «الغدیر» به خوبی و به طرز عالمانهای جایگاه این نوع روایات را نشان دادهاند بخصوص که در روایات کاملاً مطمئن، قضیه بر عکس بوده است و آن دو بزرگوار در نسبت قدسیِ همدیگر، هم را یافته بودند و رابطه، فوقِ رابطههای عادی بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامهی طباطبایی بحث در تقوا و ایمانِ اولیه است که شرط ورود به قرآن میباشد و این غیر از تقوا و ایمانی است که در بستر انس با قرآن پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان بدون این رنجها، جهان نیست. باید روی رنجهای خود بایستیم و قد بکشیم، نه آنکه از رنجها فرار کنیم. بودنِ خود را باید تغییر داد تا بفهمیم خوشبختی یعنی به کمک رنجها بزرگشدن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خوب و ارزشمندی است. البته نیاز به مقدمات خودش را دارد اقلاً مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و مباحث کتاب «معاد» باید پیشمقدمه قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زبان ارائه، عوض شود. زبان دیگری در میان است که إنشاءالله با آن «گفت»، گفتهها میتوان گفت. در متن شماره 18 مباحث «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» اینطور عرض شده است:
18- اگر انسان در آن احساس بیکرانه در سعهی ذاتیاش که از جهتی به سوی وجود نظر دارد، خود را در معرض تجلیّات وجود مطلق قرار دهد ، تجلیّات حضور خداوند را در ابعاد متفاوتاش مییابد، یعنی در عقل، به فهمی خاص نسبتِ به بیکرانگی خدا میرسد و در قلب به احساسی خاص نسبت به بیکرانگی آن حقیقت دست مییابد و در سامعه به شنیدنی خاص نسبت به بیکرانگی آن حقیقت نایل میشود و زبان انسان نیز تجلی همان حقیقت بیکرانه است، منتها در همهی این موارد اجمال در میان است، چه در عقل و چه در قلب و چه در سمع و چه در زبان، و هر اندازه انسان با حضورِ بیشتر یعنی «تقوا» با رویکردِ به تفصیلدرآوردنِ تجلیّات، نظر به حقیقت بیکرانه داشته باشد و با مسئلهای مشخص به آن حقیقت بیکرانه، نظر کند، زبان او آن حقیقت بیکرانه را بهتر ظاهر میکند و بهتر میتواند دریایی را در کوزهای جای میدهد، کوزهای که از جنس دریاست، موجی که منقطع از دریا نیست. لذا به همان معنایی که موج عین دریا است، زبان عین حضور خدا میشود و هر سخنی را که انسان در این رابطه بگوید و یا نام ببرد، حقیقت را ظهور داده و به اشیاء اجازه داده تا در دل آن زبان، به ظهور آیند و آینهی «وجود» باشند ولی نه بینسبت با حقیقت انسان که موجب دوگانگی سوبژه و اُبژه شود، بلکه همان عالم انسانی است که از آن طریق ساخته میشود و انسان در این زبان سکنی میگزیند، زیرا نوعی از تجلی است که او را فرا گرفته و همواره و در هر حال افقی را در مقابل خود دارد که خودش نیز در آن افق است، بدون محجوبشدن از طریق هستهای معنایی و مفهومی.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فلسفه، ملاک، عقل است و اگر فیلسوفی سخنی دارد که از نظر عقلی صحیح میباشد، سخن او برای ما میتواند راهکار تعیین کند هرچند از نظر خصوصیات شخصی مورد پسند ما نباشد «نحن ابناء الدلیل». عمده همدلی با تفکر فیلسوفان است و نه مقابله . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم همان بحث که در جزوهی «هویت قدسی زن و حضور در جهان گستردهی امروز» هست کمک خواهد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از قول حضرت موسی و هارون «علیهماالسلام» میفرماید آنها در توصیف پروردگار خود چنین گفتند: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ» پروردگار ما آن کسی است که در ابتدا، خلقتِ هر چیزی را به آن چیز میدهد و سپس آن را هدایت میکند. این یعنی هر موجودی در ذات خود امکانِ تحقق اولیهای را دارد که بستری خواهد شد برای گرفتن فیض بعدی. زیرا مخلوقات در ذات خود، ممکنالوجودند و نه واجبالوجود. و ممکنالوجود، وجوهِ امکانیاش ذاتیِ آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات به ما فرمودهاند لذّت حلال که بیشتر اشاره به همان روابط زناشویی دارد، موجب شوق در عبادت میشود. ظاهراً حدّی برای آن تعیین نشده و خود انسان باید متوجه باشد که نه بیدلیل رُهبانیت پیشه کند و نه افراط نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را با مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» که روی سایت هست انشاءالله دنبال بفرمایید تا نتایج خوبی نصیبتان شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا در آن صورت در جهانی حاضر میشویم که جهان اولیای الهی است و افقی در پیش روی خود حاضر میکنیم که آیندهای بس متعالی و حیاتبخش در مقابل ما گشوده میشود و امروزِ ما با نظر به آن آینده از پوچیها و نیهیلیسم نجات مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همینطور است. متأسفانه آن زمان در مقابله با جریان مدرنیته نتوانستیم جایگاه خود را بشناسیم و در زوایای مختلف گرفتار از خودباختگی شدیم بهخصوص که در جنگهای بین ایران و روس شکست خوردیم و خود را باختیم و در مشروطه هم که داشتیم به خود میآمدیم، باز عنصر روشنفکری و جریان غربزده، یک روز کار را به شهادت شیخ فضل اللّه کشاند و فردای آن روز کار را به شهادت شهید مدرس؛ یعنی شهادت عنصر استقلال و عزم دیانتِ یک ملت. و فعلاً با کوهی از غفلت مواجهیم، غفلت از آنچه باید باشیم و هنوز از گذشتهی خود برای بودنمان عبرت نیاموختهایم. ولی بحمداللّه عزمی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، این پیکر شکسته و زخمخورده را در میان آورده تا با ترمیمِ کمبودها و سستیها، جهانِ گمشدهی ایرانی- اسلامیمان را احیاء کنیم و از بیآیندگی رهایی یابیم. عرایضی در جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست، شده است. بد نیست به آن نظری بیندازید. موفق باشید
