بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی مطرح کردم در مورد شهدای هواپیمایی که سپاه با اشتباه انسانی زد، هنوز پاسخی دریافت نکردم گفتم سوالم رو با سوالی دیگر پیگیری کنم، رفتار جمهوری اسلامی با مردم مثل اون قاضی است که سرباز رو برای گرفتن مدرک شناسایی سیلی می‌زند، اخیرا فردوسی پور با گزارشگری در یک پیج انیستاگرامی با مخاطب میلیونی اثبات کرد که رفتار بیت و صدا و سیما کاملا غیرمنطقی بوده، هنوز از این اتفاق نگذشته که سایت های اصولگرا تلاش می کنن این پیروزی فردوسی پور رو برعکس نشون بدن. آیا جمهوری اسلامی در تلاش برای اصلاح خود هست؟ با مسئولانی که خود رو پاسخگوی مردم نمی دونن، حتی با به شهادت رساندن نخبگان هیچ هیچ هیچ مسئولی حاضر به عکس العمل نشد. منتظر پاسختان هستم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هیچ وقت مدافع حرکاتی که با روح تاریخی انقلاب اسلامی نمی‌خواند نیستم؛ عرض بنده آن است که متوجه اصل حضور تاریخی انقلاب اسلامی باید بود که تنها راه عبور از تنگناهای تاریخی همین راهی است که خداوند در مقابل ما گشوده‌است و شهدای عزیز در دلِ چنین تاریخی حاضر شدند جان‌شان را بدهند و خداوند هرگز نتایج کار آن‌ها را که به نتیجه رسیدنِ اهداف انقلاب است ضایع نمی‌کند. موفق باشید

28920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ضمن عرض خدا قوت به شما می خواستم بدانم صفت خالق بودن برای انسان هم مصداق دارد. در مباحثه ای طرف مقابل مدعی شد که «علم الادم الاسما کلها» همه اسما نیست مثل اسم خالق بودن که مخصوص خداوند است. مثل صفت کبر و ... در کل برایم پارادوکس ایجاد شد. ممنون می‌شوم اگر راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فرمود همه‌ی اسماء را به آدم تعلیم دادیم؛ تا می‌توانیم نباید استثنا قائل شویم. آری! ما در حدّ خود خالقِ صور ذهنی خود می‌باشیم. یا کبر به معنای کبریایی برای انسان‌های بزرگی مثل حضرت امام پیش می‌آید. موفق باشید

28878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: در مورد حمله اعراب به ایران در زمان خلافت عمر سوال داشتم. با توجه به اینکه در اون زمان حضرت علی خلیفه نبودند ولی در تاریخ آمده که به خلفا مشاوره و راهنمایی می‌دادند‌ میخوام بدونم ایشونی منعی در مورد قتل عام ایرانی ها و به اسارت گرفتن زن و بچه ها نداشتن؟ و فتوایی در این مورد صادر نکردن که مثلا این کار حرام است؟ با توجه به اینکه ایشون مظهر عدالت هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً حمله‌ای صورت نگرفته. بحث در آن بود که پادشاه و درباریان او مانع بودند تا پیام قرآن را به گوش مردم ایران برسانند و مصاحبه‌ی رستم فرخزاد با سعد بن ابی‌وقاص به‌خوبی این را نشان می‌دهد. زیباییِ قضیه آن‌که لشگریان پادشاه در نیزه‌های خود نامه‌هایی به سوی لشگر اسلام می‌فرستادند که ما آماده‌ی استقبال از شما و پذیرش اسلام هستیم. و به همین جهت بعد از آن‌که سیطره‌ی اعراب از سر ایرانیان کم شد، ایرانیان به دین قبلی خود برنگشتند زیرا با طیب خاطر اسلام را پذیرفته بودند. موفق باشید

28693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۶۷۹ فرمودید بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. بسیاری بزرگواران دغدغه مند نسبت به تولید علم و تحول در علوم انسانی مثل حاج آقای کشوری که دبیر شورای الگوی اسلامی پیشرفت هستند و البته بزرگواران دیگری مثل علامه مصباح و دکتر زرشناس و آقای رحیم پور و آیت الله میرباقری معتقدند اتفاقا دسته بندی علم مدرن و به اصطلاح خرد مدرن با روایت العلم سلطان از وجود مقدس امیرالمومنین تفاوت جدی دارد و نمی‌تواند برآورده کننده توقع حضرت آقا در بند علم و پژوهش بیانیه گام دوم باشد هر چند باید اتحاد عملی حول آن پیدا شود. و گفته می‌شود در عین اینکه یکسری تکنیک و زیر نظامهایی در علم مدرن با مبانی اسلامی و علم توحیدی منافات ندارد یا همسوست لذا باید با دقت آنها را در جهاز هاضمه اسلامی استحاله کرد و مطابق نظم اسلامی و در جهت کلی تمدن اسلامی و در دل علوم انسانی اسلامی یا حتی مباحث تکنیکی و علوم پایه از آن بهره برد ولی بنای کلی باید بر دسته بندی نوین علمی بر اساس مبانی اسلامی و تولید علوم توحیدی ویژه در عرصه علوم انسانی باشد. حالا در علوم پایه می‌توان گشودگی یا استفاده بیشتری داشت ولی در علوم انسانی جدا یک تمایز جدی و نظریه پردازی عمیق انسان اسلامی می‌خواهد و باید با دقت آن دسته مواردی که می‌شود درون چارچوب اسلامی استحاله و بکار گرفته شود، باید تصرف شود و باید دقت کرد مبادا ما بطرف ترکیب گری و غرب گزینی برویم. این متن، بخشی از مصاحبه اخیر حاج آقای کشوری است که درباره همین موضوع با خبرگزاری مهر بوده است: روایت العلم سلطان بسیار مورد تأکید رهبر انقلاب است و البته ظاهرا بسیار یادآور این گزاره مشهور علم مدرن است که بیکن گفت: علم قدرت است! از معدود افرادی که تلاش کرده است تا علاوه بر تبیین صحت صدور این روایت فهم اسلامی از این مفهوم را تبیین کند، حجت الاسلام علی کشوری است. اما پیشنهاد این حقیر برای اصلاح تفسیر غربی از سلطان این است که حقیقت قرآنی آن را بررسی کنیم و می بینیم که این واژه فقط در غلبه نظامی و فیزیکی استعمال نشده است. سلطان گاهی در رابطه خدا بر بنده است و گاهی بنده بر بنده و مفهوما هم می تواند بنده بر خدا باشد. وقتی سلطان را هر نوع عامل اختیار و آزادی بدانیم آن وقت علم هم هر نوع عامل آزادی و آزادگی در ملک و ملکوت و در روابط انسانی و غیرانسانی با خدا و غیرخداست، نه فقط برای غلبه بر دشمن انسانی. از طرف دیگر علم یافتنی است نه ساختنی؛ این یکی دیگر از تفاوتهای مهم علم در قرآن با علم در اندیشه مدرن است. علم نور است و خداوند آن را در قلب هر کس بخواهد می اندازد و سلطان یک اختیار و آزادی عمل در امور معنوی، سیاسی و نظامی است که خدا به انسان از طریق علم عطا می کند. متن کامل مصاحبه در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/xRV5q
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه هست نباید آن سخن مقام معظم انقلاب را نادیده گرفت که می فرمایند ما از شاگردی إبایی نداریم. آری! وقتی در اقیانوس توحیدی اسلامی قرار گرفتیم رودهای گل آلود را می پذیریم و آلودگی های آنها را فرو می نشانیم و آن علم را از آن خود می کنیم. اینجاست که سخت نیاز به توحیدی داریم که آن توحید، توحید عرفانی است. موفق باشید

28666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» فرمودید که برای کنترل خیالات سوء نباید به آنها فرصت داد تا بر ما غلبه کنند. یکی از خیالاتی که قبلا خیلی به سراغم می آمد مربوط به تصاویر مربوط به نامحرم بود و خیلی وسوسه می‌شدم که به سراغ گناه برم. اما به لطف خدا مدتی خیالات این‌چنینی رو بی محل کردم و الان کمتر به سراغم میان. با اینکه این خیالات الان کمتر به سراغم میان، مابقی خیالات همچنان سرجای خود هستن. مثلا حب برتری جویی در امر تحصیل، حب ریاست، یا افسوس خوردن از گذشته همچنان به سراغم میان. به نظر شما آیا باید تک تک و یکی بعد از دیگری بر این خیالات غلبه کنم (مثلا اول خیالات ناشی از حب ریاست رو از خودم دور کنم، بعد خیالات مربوط به برتری جویی در تحصیل، و الی آخر) یا اینکه میتونم به یک باره با همه خیالات سوء بجنگم و بعد از مدتی اونها رو کنترل کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به معارف الهی و تدبّر در قرآن، انسان از این امور عبور می‌کند و با جهانی بس گشوده و معنوی روبه رو می‌شود. موفق باشید

28477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مورد جوابی که به سوال ۲۸۴۷۱ دادید فرمودید که «شاید» باید نوعی دیگر زندگی کنید. الان خواستم نوع زندگیم رو به شما بگم. جوانی هستم که چند سالی است تمام همّ و غم و دعایم به خدا رسیدن است و اینکه به آن هدف خلقتم که خدا من رو برای این موضوع آفریده برسم. استاد من زندگیم رو بر این اساس بنا نهادم. در همین راستا هم کارهای علمی مثل خواندن آثار شهید مطهری (ره) و جنابعالی و... به صورت گروهی با بچه های مسجد داشته ام و همچنین کارهای عملی مثل نماز اول وقت و سعی در گناه نکردن داشتم و دارم. اصلا بگذارید بهتر بگویم من برای این هدفم در خلوتها و مجالس روضه ضجه ها و اشک ها ریخته ام و ان‌شاءالله می‌ریزم. البته نه اینکه بگویم کسی هستم یا کاری کرده ام یا خدای ناکرده خواسته باشم از خودم تعریف بکنم. خدا می‌داند خودم رو هیچ می‌دانم. هدفم از گفتن این حرفا این بود که بگم نوع زندگیم اینجوریه. اگه ایرادی داره تو رو خدا بهم بگید. اگر ایرادی نداره پس دلیل این همه بدتقدیری تو زندگیم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دل همین اموری که در آن قرار دارید به نوعی دیگر از رویکرد فکر کنید و این مربوط به خودتان است که بالاخره از بازخوانی زندگی غفلت نکنیم. مثل آن‌که رهبر معظم انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم عملاً از ما می‌خواهند در ادامه‌ی انقلاب تجدید نظرهایی داشته باشیم، نه آن‌که گذشته را زیر پا بگذاریم. موفق باشید

28287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در فایل های صوتی حرکت جوهری فرمودید وقتی وجود شدت پیدا می کند انسان بر زمان مسلط می شود و قبل و آینده در محضرش جمع می شود و حتی فرمودید که پیامبر فرمودند الان قیامتم را می بینم و مثال حضرت صادق (ع) را زدید که امام صادق (ع) فرمود که من زمانی که حضرت صاحب (عج) قیام می کنند را می بینم و ...، سوال حقیر این است که روایت داریم زمان ظهور را فقط خود خدا می داند و حتی خود حضرت صاحب (عج) هم نمی دانند، این ها چطور با هم جمع می شوند؟ حقیر را از دعای خیرتان فراموش نکنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقت ظهور را کسی نمی‌داند. ولی حضور در عالمی که ظهور واقع می‌شود مثل حضور در قیامت است که برای رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پیش آمده. موفق باشید

28013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقت شما بخیر ان‌شاءلله که سلامت باشید استاد تا اونجایی که یادم میاید از ابتدا با عشق الهی با سلوک آشنا شدم و پا در مسیر سلوکی گذاشتم. مسله ای که خیلی آزارم می‌دهد این است که در ابتدا آتش عشق و حرارت بسیار حس می‌شد ولی با گذشت زمان کم شد و روبه سردی گذاشت (البته با تناوبی میرا: یعنی عشق و حرارت من تناوبی بود یک روز بود یک روز نبود ولی در کل اگر میانگین بگیرم خیلی آن حرارت و آتش کم شده) علارغم اینکه سعی کردم بیشتر به دستورات پایبند باشم یعنی مراقبه اعمالی که در ابتدا داشتم کم بود ولی با گذشت زمان بیشتر شد سعی کردم بیشتر رعایت کنم و همچنین در پی کسب معرفت برامدم و کتب معرفتی نیز مطالعه کردم با این حال علارغم اینکه هم مراقبه عملی من بیشتر شد و متشرع تر شدم و هم معرفتم و دانسته های توحیدی من بیشتر شد آن حرارت و عشق خیلی کمتر شد. البته چند مطلب را بگویم: ۱. مراقبه به معنای یاد خدا بودن من در ابتدا نسبتا بیشتر بود چرا که وقتی که حرارت و عشق بیشتر بود بدون زحمت و سختی در حضور و یاد خدا بودم ولی وقتی آن حرارت و عشق رفت هرچه تلاش می‌کنم نمی‌توانم به یاد خدا باشم اصلا فکر می‌کنم مراقبه معلول جذبه هست نه برعکس و در نتیجه مراقبه (به معنای حضور قلب در تمام لحظلات) من نسبت به گذشته کم شد. ۲. تا آن جایی که یادم می آید حالم از ابتدا به سه قسمت تقسیم می‌شود: در ابتدا که اصلا قبض و بسطی نبود و فقط عشق و حرارت بود. در اواسط دچار قبض و بسط های خیلی شدیدی شدم و هر چه گذشت از شدت قبض کاسته و به زمان آن اضافه شد و قسمت سوم هم که احوالات اخیر من است شدت قبض های من خیلی کم ولی زمان آن طولانی شد و خبری هم از آن حرارت و عشق گذشته نیست (البته هر از چندگاهی به ما سر می‌زند و زود می‌رود و بطور میانگین کم شده). ۳. از همان ابتدا هم واقعا نمی‌گویم مراقبه خوبی داشته ام و الان هم به نظر خودم ندارم. استاد این وضعیت فعلی من عادی است؟ یعنی همه همین طور می‌شوند؟ (منزلی از منازل است) یا مشکل من است و به دلیل کم کاری و عدم مراقبه به این صورت شدم؛ استاد حالا به نظر شما چی کار کنم وقتی هیچ عشقی نمانده و سرد شدم چطور مسیر را ادامه دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری فکر کنید که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقابل ما گذاشته‌اند. مسیری که باید طی شود هرچند هزاران موانع و احوالات متفاوت در این مسیر پیش آید و با صبر بر طاعت، انسان طوری از آن موانع عبور می‌کند که پس از مدتی إن‌شاءاللّه به جامعیتِ لازم می‌رسد و می‌فهمد که همه‌ی آن موانع و تفاوت احوال در جای خود لازم بود. پس: «تو پای در نِه و هیچ مپرس». موفق باشید 

27950
متن پرسش
سلام علیکم: برای رغبت و مداومت بر ترک معصیت و اینکه بتدریج از معاصی فاصله بگیریم، چه نکته مهم و اساسی هست؟ چون بسیاری اوقات قصد ترک معصیت می‌شود ولی مداومت بر آن و نظم در پیگیری آن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بدانیم خداوند در بستر اسلام در هر زمانی چه جهان گشوده و سراسر کیفی را مقابل ما قرار داده و تنها کافی است بر اطاعت او صبور باشیم؛ عبور از معصیت با آن رویکرد به راحتی فراهم می‌شود و قصه‌ی «انتظار الفرج» به آن معنا نیز خود، فرجی برای انسان به میان می‌آورد. موفق باشید

27881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: معمولا می گویند مواقعی که قلب اقبال داره مستحبات بخوانید و زمانی که قلب ادبار دارد به واجبات اکتفا کنید. اگر چله نماز قضا برداریم یا چله نماز نافله و وسط راه کسالت پیدا کردیم، ادامه دهیم؟ و سوال دوم، اگر این کسالت در اواخر ماه رمضان اتفاق افتاد همان مطلب است که فرمودید حفظ قلب نکردید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید چندان در تصمیمی که گرفته‌اید متوقف نباشید. به هر حال همان اراده‌ی اولیه برای به نتیجه رسیدن نهایی کمک می‌کند هر چند که در میانه‌ی راه ضعف‌هایی پیش آید. تا آن‌جا که ممکن است نباید متوقف شد. موفق باشید

27804
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام و التماس دعا در لیالی قدر؛ اینکه وارد است از ائمه هدی که فرموده اند برای فرج صاحب الامر دعا کنید که فرج او فرج همه شما است، می‌توان چنین به آن نظر کرد وقتی انسان حضور متعالی و جهانی و بصیرتی به وسعت تمام عالم پیدا کرد و هدفش اتصال عالم و مُلک به افلاک و عالم قدس باشد از طریق وجود امام، دعا می‌کند برای حضور و طلوع خورشید ولایت عظمی و قطعا به همین سبب همان مشکلات شخصی و دنیوی او هم رفع می‌شود چون دعایی به وسعت ابدیت و گره گشای تمام بشریت را کرده و خود را در یک طرح کلان که طرح وجود مقدس انسان کامل است، حاضر کرده و طلب عافیت برای تمام جوامع از طریق حضور حجت الهی کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در آن صورت در جهانی حاضر می‌شویم که جهان اولیای الهی است و افقی در پیش روی خود حاضر می‌کنیم که آینده‌ای بس متعالی و حیات‌بخش در مقابل ما گشوده می‌شود و امروزِ ما با نظر به آن آینده از پوچی‌ها و نیهیلیسم نجات می‌یابد. موفق باشید

27597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و قبولی طاعات: در مجله ای در سال های گذشته یک مقاله ای در خصوص متافیزیک می خواندم. در این مقاله نوشته شده بود که طولانی ترین زمان برای خوابی که انسان می بیند بیشتر از ۲ دقیقه نمی تواند باشد. چون بیشتر از این روح دیگر به بدن باز نمی گردد. به خاطر همین هیچکس تا الان مدعی نشده و نمی تواند باشد که در خواب به کرات دیگر رفته چون زمان رفت و برگشت روح بیشتر از ۲ دقیقه طول می کشد. آیا این مطلب صحیح می باشد؟ ممنون می شوم در این خصوص اظهار نظر فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخنان در حدّ درک محدود علوم تجربی از نفس ناطقه‌ی انسانی است که موضوعِ مجردی است و عموماً علوم تجربی توان ورود کامل در آن ساحات را ندارد تا بتوان به نظرات آن‌ها اعتماد کرد. موفق باشید

27220
متن پرسش
سلام علیکم: در عصر حاضر با توجه به گسترش ارتباطات و اطلاعات و اینکه انسان امروز جهانی خود را می بیند و عصر گفتگو است، روش بایسته برخورد با کتب و محتواهای به اصطلاح ضلال و دارای انحراف و کجی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان با خودآگاهیِ لازم نظر به جایگاه کتب انحرافی بکند، به‌خوبی می‌یابد چه اندازه بوی گند نفس امّاره‌ی نویسندگان آن‌ها جان را آزرده می‌کند. آری! طبیعی است که انسان باید به دنبال حق باشد تا باطل‌بودنِ باطل را بشناسد وگرنه اگر به دنبال هوس خود بود، غرقِ لجن اندیشه‌های باطل می‌شد. موفق باشید

26998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال ۲۶۹۹۳ می خواستم عرض کنم بنده تمام آن مباحث رو کار کردم ۸ ماهه به لطف خدا در ذیل اشارات و مباحث عالی شما قرار گرفته ام‌. الان تفسیر المیزان و روزی یک آیه می خواستم کار کنم بعد دیدم خودتان در سایت سیر قرآن و نهج البلاغه هم دارید. گفتم بپرسم از حضورتان کدام بهتر است از اول المیزان رو شروع کنم یا سیر تفسیر سوره های زمر تا آخر رو با شما شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم برای آشنایی با زبان المیزان، خوب است که آن چند سوره، ابتدا کار شود و با صوت آن متوجه‌ی زبان المیزان بشوید و سپس إن‌شاءاللّه با المیزان کار را جلو ببرید و بحث نهج‌البلاغه را به بعد موکول کنید. موفق باشید

26969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: سال نو رو خدمتتون تبریک عرض می کنم. می خواستم ازتون بپرسم با وجود اینکه در باب معرفت النفس در مورد اهمیت روزه و کم خوردن تاکید کردید و اینکه توجه باید به بدن کم شود و از طرفی امور مثل لذت بردن از خوردن غذاها و اینکه آشپزی برای پختن و درست کردن غذاهای خوب و لذیذ مانع این رشد حاکمیت نفس مجرد ما نیست؟ در صورتی که در قرآن تاکید شده حلال های خدا را بر خود حرام نکنید. آیا قابل جمع هستن؟ (علاقه و درست کردن به غذاهای لذید و رشد تجرد نفس) ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استعدادهای نعمت‌های الهی را شکوفاکردن و خوشمزگی‌های غذاها را به ظهور آوردن، پاسداشتِ نعمت است و این غیر از تحریک هوس است برای پرخوری و فرار از گرسنگی. موفق باشید

26445

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: آیا فرزند هم مثل رزق است و مشخص است خداوند به چه کسی چه تعداد و چه زمانی خواهد داد؟ اگر ما فرزند دار نمی شویم خواست خداست؟ یا نتیجه مثلا نقص بدن یا تغذیه غلط ما یا هرچه است. اگر مانعی هست از کجا بفهمیم چه مانعی سبب فرزنددار نشدن ما شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه‌ی ۱۷۳ سوره‌ی اعراف، فرزندِ هرکس مربوط به خود آن والدین است که در عهد الست از پشت همان والدین‌شان گرفته شده‌اند و اقرار به عبودیت خدا کرده‌اند لذا نمی‌شود اگر بناست فرزندی از پدر و مادری متولد شود، به دلایلِ فرعی آن فرزند متولد نگردد. قرآن می‌فرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ» و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم. که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم. موفق باشید

26434
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: متن زیر مقاله ای مختصر به نام صور اسرافیل است که در مورد شهادت شهید سلیمانی می باشد که در آن ادعاهایی شده است که تمایل دارم نظر حضرتعالی را در مورد آن جویا شوم. از صبر و لطف شما سپاسگزارم. باسمه تعالی صور اسرافیل افراد جامعه به گونه‌‌های مختلفی هستند. برخی در زندگی‌شان برای دیگران آورده‌ای دارند و برخی ندارند. برخی اطرافیان خود را رشد می‌دهند و برخی نه و برخی بعد از مردن خود نیز می‌توانند به بقیه خیری برسانند و برخی اینچنین نیستند. اما واقعه شهادت حاج قاسم سلیمانی از سنخ هیچ کدام از این موارد نیست! شهادت این فرد با شهادت کلیه شهدای انقلاب اسلامی متفاوت است. اینکه بیان می‌شود جنس شهادت جنس دیگری می‌باشد، به همان معنی است که جنس شهادت یاران اباعبدالله (ع) نیز با شهادت‌های پیش از خود فرق داشت. با شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) فرق داشت. هیچ‌کس نمی‌تواند شهادت شهید حججی را با شهادت شهید همت و امثالهم مقایسه کند. لازمه قیاس، سنخیت در نوع است. البته توجه داشته باشید این ادعا به هیچ معنا تلقی کننده‌ پایین بودن و کم ارزش بودن شهادت‌های آن بزرگواران نیست؛ بلکه نشان دهنده اهمیت و ارزش شهادت‌های شهید حججی و سلیمانی است. مگر شهادت سلیمانی با شهادت کاظمی‌ها و خرازی‌ها چه تفاوتی دارد؟ چه چیزی باعث شده است که ما جنس شهادت‌های آنها را جدای از هم بدانیم؟ آیا علت آن در نحوه شهادت آن‌ها است؟ آیا در زمان و مکان شهادت است؟ آیا علت آن مصالح امنیتی و سیاسی کشور است؟ بدیهی است که پاسخ تمامی این سوالات منفی است. سوالاتی که برخی با پاسخ مثبت، آن‌ را هنر شهادت شهید سلیمانی معرفی می‌کنند و به بیراهه می‌روند. باید در این دقت کرد که آنچه در این شهادت تمایز ایجاد کرده است و این شهادت را در ادامه شهادت شهید حججی قرار داده است، «رشد تکوینی انسان‌ها» در اثر این شهادت بوده است. شاید به کار بردن این عبارت برای برخی بسیار محل اعراض و مناقشه باشد و آن را بی‌مبنا و ابتر تلقی کنند. اما باید دانست که آنچه پس از شهادت شهید سلیمانی رخ داد، دقیقا نشانه‌هایی از همان رشد تکوینی و بیداری در مردمان بود. شهادت شهید سلیمانی نه در ابتدای انقلاب بلکه در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاده است. در این زمان، بلوغی به صحنه آمده است که ابتدای انقلاب هم شاهد آن نبوده‌ایم. این اتفاق در زمانه کنونی که مدرنیته و تکنیک جولان می‌دهند رقم خورده است و نه در فضای نابالغ تکنیکی ابتدای انقلاب و با این همه، انسان‌هایی که در این فضا زیست کرده‌اند چنین تشییع جنازه‌ای را رقم زده‌اند. این برخورد و بازتاب‌های حسی و عقلی مردم را در نظر بگیرید، اگر همین برخوردها عینا و دقیقا در زمان انقلاب یا اصلا در دوران ائمه اطهار اتفاق می‌افتاد، جای شگفتی داشت اما اکنون که این حادثه در چنین شرایطی و در این زمانه رخ داده است، جای بسیار بسیار شگفتی دارد! از خودتان سوال بپرسید! این انسان‌هایی که در تشییع جنازه چنین کردند، از کجا آمده‌اند؟ این انسان‌هایی که از شهرهای خودشان به تهران رفتند، از کجا آمده‌اند؟ آری این ملت در گذشته نیز برای رحلت پیشوای خود حضرت روح‌الله (ره) چنین رفتار مشابهی را بروز دادند اما رخ‌ دادن بسیار کمی‌تر و کیفی‌تر آن برای یک سردار جنگی که هر لحظه در میدان‌های جنگ انتظار شهادت‌اش می‌رود، توسط این انسان‌ها، مدهوش کننده است. انسان‌هایی که هر یک خودشان و با دعوت خودشان به صحنه آمده‌اند و بدون اختیار عقل معاش خود، خود را به صحنه می‌رسانند، آیا چیزی جز لبیک به ندای اصرافیلی حقیقت است؟ چیزی جز شوق برای رویت حقیقت و لمس آن است؟ آیا این انسان‌هایی که چنین عظمتی را رقم زدند، غیر از انسان‌های امروزی و غیر از من و شما بودیم؟ آیا ما باید خودمان را گول بزنیم و بگوییم این انسان‌ِ در بند توهم و غرب‌گرای امروزی که در تشییع جنازه آنچنان وارد می‌شود، انسان امروزی نیست و آنها را از دل تاریخ هزاران هزار سال پیش و از میان عمارها و سلمان‌ها بیرون کشیده‌ایم و برای مدتی به تاریخ امروزی چسبانده‌ایم تا نمایشی را اجرا کنند و سپس در گذر زمان متوقف شوند؟ یا باید با عینکی دیگر و به دور از تعصبات ذهنی تحلیل کنیم؟! به همین خاطر است که شما باید برای تحلیل این ماجرا فقط به درون خودتان رجوع داشته باشید تا از گزند این تعصبات رهایی یابید و صرفا آنچه را که دریافت کرده‌اید را به زبان بیاورید و نقش ببندید. از خودتان سوال بپرسید چرا خبر شهادت در دل شما انقلابی ایجاد کرد؟ آیا شما چیزی به غیر از چند خط متعارف از آقای سلیمانی شناخت داشتید؟ چرا با وجود این شناخت بسیار کم و اندک، این شهادت در درون شما تاثیرگذار شد؟ تاثیرگذاری که تاثّر آن به اختیار شما نبود و ناخوانده بر درون شما وارد شد و هرکسی که توانسته باشد حدی از غل و غش را در وجود خود زدائیده باشد، این ورود تکوینی را نیز یافته است و به استقبال آن رفته است. اینگونه و با طرح این سوالات خواهید فهمید که جنس این شهادت با شهادت‌های اول انقلاب فرق می‌کند. در واقع این همان جنس غلیظ شده شهادت شهید حججی است. شهادتی که فرای از قبل و بعد از شهادت، خودِ شهادت موجب رشد تکوینی می‌شود. این رشد است که موجب تکاپوی انسانِ تحت سلطه عقل غربی می‌شود و اینچنین بی‌گدارانه و با اشتیاق خاصی حرکت می‌کند و گریه می‌کند و می‌لرزد. رشدی که بسیاری را در برگرفت، بدون آنکه آنها طلبی از آن داشته باشند. مائده‌ای ناخوانده‌ای بود که بر دل‌های ما نازل شد. از خودتان سوال بپرسید آیا این اتفاق جز وعده نزدیکی ظهور چه خبر دیگری دارد؟ ظهوری که وقتی اتفاق بیفتد انقلابی در قلوب می‌شود و تصعیدی در علوم می‌شود که شواهد آن در روایات ما فقط خاک می‌خورد. باید دانست در عصر کنونی یک اتفاقی که توانسته است حیات غربی انسان کنونی را اینچنین به مخاطره اندازد، قطعا در زمان ظهور نیز به همین نحو تقلب قلوب خواهیم داشت و انسان‌ها از نوعی به نوع دیگر به پا خواهند خواست و این اتفاق آنقدر سریع است که می‌توانیم آن را دفعی و لحظه‌ای قلمداد کنیم و در این تقلب لحظه‌ای، انسان‌ها رشد می‌کنند و مهیای رکاب موعود می‌شوند. همانگونه که در این ایام نیز مزه‌ای از آن را چشیدیم و بدون آنکه به اختیار کام خود را باز کرده باشیم. همین مزه است که سنخ متفاوتی را رقم زده است. مزه‌ای که از آن بوی ظهور استشمام می‌شود و مزه‌ای که انتظار چشیدن آن را در آن ایام داریم. از خودتان بپرسید آیا وقوع چنین سنخ از اتفاق‌ها، غیر از زائیدگی در عقل اربعینی است؟ آیا چیزی جز مسخ قلوب و عقولی که در اربعین رخ می‌دهد را در اینجا می‌بینیم؟ و اگر صادقانه به خودتان رجوع کنید، این تاثیر را می‌یابید و بدانید که هر چقدر این تاثیر را بتوانید بیشتر ادراک کنید، می‌توانید ظهور مهدی موعود (عج) را بهتر ادراک کنید. چرا که این اتفاقات همه آمادگی برای انسان‌هاست تا بتوانند زمینه مقلب القلوب شدن در زمان ظهور را در خودشان ایجاد کنند. «همه هستی همگام با انسانی است که در راه هدایت گام بر می‌دارد» امام موسی صدر. حدیث سحرگاهان، ص ۲۸۴

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات دقیقی را در این نگاه دیدم. عرایضی نیز تحت عنوان «آیا همه‌ی ما قاسم سلیمانی بودیم؟» شده است که متن آن را این روزها إن‌شاءاللّه بر روی سایت خواهید دید. آری! همین‌طور که نویسنده‌ی محترم مقاله‌ی فوق می‌گوید انقلاب اسلامی ظرفیت‌هایی دارد که روز به روز بیش از پیش به ظهور می‌آید و ما باید منتظر ابعادی از انقلاب اسلامی باشیم که هنوز به ظهور نیامده است، إن‌شاءاللّه. موفق باشید 

26061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بین جن و انسان چه تفاوت عمده ای وجود دارد که بین این دو، انسان، واسطه فیض الهی شده است؟ (طبق اعتقادات شما فرمودید ملک چون تک بعدی است نمی تواند واسطه فیض باشد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس هر دو مختارند و ظاهراً باید این‌طور باشد که جنّ از نظر درجه‌ی وجودی تا موطنِ عالَم مثال، بیشتر صعود ندارد و به همین جهت پیامبری از آنان در آن حدّی که قرآن مطرح می‌فرماید؛ به‌وجود نیامده است. موفق باشید

25919
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات متعددی از تفسیر قرآن فرمودید که در هیچ جای قرآن اشاره نشده است که لازم است یهود و نصاری از دین خود دست بردارند و مسلمان شوند بلکه لازم است از خرافات و انحرافات دین خود اجتناب کنند. چند روز قبل آیه ۱۶۲ سوره نسا را قرائت می کردم که در مورد اهل کتاب می فرماید: «لکن الراسخون فی العلم منهم و المومنون یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک» آیا این آیه بدین معنا نیست که راسخون فی العلم از اهل کتاب باید به پیامبر اسلام ایمان بیاورند؟ با تشکر. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. آیه می‌فرماید: این افراد یعنی راسخونِ فی العلمِ اهل یهود آن‌قدر در فهم و شعور توانا هستند که حتی ای پیامبر! وَحی‌ای که بر تو نازل شده است را می‌شناسند و به آن ایمان دارند. و این نشانه‌ی بزرگی آن‌هاست. ولی هرگز نفرموده است آن‌ها مسلمان شده‌اند و یا باید مسلمان شوند. زیرا می‌فرماید: «منهم» یعنی از همان گروه یهود هستند. آری! می‌توان گفت این را نیز از رخصتِ اسلام یافته‌اند که اجازه داده است بر دین توحیدی خود بمانند. موفق باشید

25702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا در آیه ۸ سوره عادیات «وَإِنَّهُ لِحُبِِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»، قرآن از مال و ثروت با عنوان «خیر» یاد کرده است؟ آیا این تعبیر قرآن با آیاتی که مال و فرزند به عنوان بلا و ابتلا و یا لهو و لعب مورد اشاره قرار گرفته است در تعارض نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جاهای دیگر هم این واژه به همین معنا آمده است از آن جهت که «مال و ثروت» می‌تواند منشأ خیر باشد. موفق باشید

25526
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حقیر برای پایان نامه خود در مقطع کارشناسی ارشد (رشته علوم سیاسی گرایش روابط بین الملل) موضوع داعش را انتخاب کردم به نظر شما نیاز جامعه علمی امروز ما در رابطه با داعش چه چیزی هست که آن را در قالب یک کار تحقیقاتی و با فکت علمی بخواهیم به اثبات برسانیم و ان شا ء الله با ترجمه آن کمکی به فهم بهتر دیگر جوامع نیز انجام داده باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داعشی‌گری یعنی دین را به جای آن‌که راهی گشوده به سوی حقیقت بدانیم؛ صرفاً آن را محدود به مجموعه‌ای از آداب می‌گیریم و هرکس را در اندازه‌ی همین آداب، حقِ حیات می‌دهیم و هرکس جز به برداشت ما از دین رجوع داشته باشد، مهدورالدم می‌دانیم. موفق باشید

24912

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: خواستم بگویم که آیا نظر و توجیهاتان نسبت به آن شرکت کننده عصر جدید که شعبده بازی می کرد عوض شد؟ چون در قسمت سوالات بار اول گفتید که به سبب تجرد نفس می تواند حوادث آینده عالم ماده را ببیند ولی بار آخر گفتید که این کار ها تردستی است و از مقوله خطای خیال است. خواستم ببینم نظرتان کدام یک از این دو است؟ هر چند شاید موضوع چندان مهمی نباشد. لطف بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عرض اول فرض بر این بود که کار آن آقا مثل مرتاض‌ها باشد و نه تردستی. ولی وقتی خودش نشان داد با خطایِ دید، آن کارها را انجام می‌دهد و نه با قوای نفس؛ موضوع تغییر کرد. موفق باشید

21250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالم از خدمتتون این است که خب در مرحله اول اگر خوبی و خوب بودن را شناختیم و در مرحله بعد به لطف الهی، خوبی و خوب بودن را دوست بداریم، استاد چه کنیم که در عهدی که با خوبی می بندیم بمانیم و عشق مان به خوبی در صحنه های مختلف زندگی رنگ نبازد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صبر بر طاعت از طریق نداشتن آرزوهای بلند و اُنس با رفقای مؤمن و زیارت ائمه «علیه‌السلام» شکل می‌گیرد. موفق باشید

32534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب و تبریک سال نو بر شما استاد گرامی و آرزوی برترین خیرات و برکات و توفیقات وافر تحت عنایت خاصه حضرت ولیعصر(عج). سوالی داشتم از محضرتون که با توجه به دیدگاهتون در مسایل مختلف که سالهاست شاگردی شما را از دور می‌کنم پاسخ شما برایم ارزشمند خواهد بود. متاسفانه پس از کشف حجابهایی که در مجامع عمومی شاهد آن بودیم و با کوتاهی های انجام گرفته از طرف خودمان و مسئولین در تمام جوانب این مساله در حال گسترش است. اولا رویکرد جنابعالی هم در مورد برخورد شخصی و هم در مورد روش رویکرد مسئولین نسبت به این مقوله را می‌خواستم جویا شوم. دوما متاسفانه اخیرا در فامیل و جمع های خانوادگی نیز بدلیل اختلاف نظر مطرح شده توسط افراد پس از سالها احترام به عقاید فامیلی، شاهد کشف حجاب افراد فامیل و کم کم گسترش آن بین جوانان فامیل هستیم و مبرهن است این رفتار خاتمه نخواهد داشت و کشف حجاب از روسری و ..‌‌ می‌تواند آغازگر انواع مسایل دیگر باشد. با توجه به اینکه روش برخورد در مجامع عمومی اعم از امر به معروف و نهی از منکر و در نهایت عدم حضور در چنین مجامعی امکان عمل به تکلیف شخص را محقق می‌کند گرچه نیاز به راه حل ریشه ای می باشد اما در مجامع فامیلی بدلیل احترام خاصی که بین اقوام از جمله بزرگترها هست و لازم است باشد و بحث صله رحم و... برای روش برخورد صحیح و عمل به تکلیف شرعی دچار شبهاتی شدیم که پس از مشورت با افراد صاحب نظر علمی و دینی پاسخی نیافتیم در نهایت از مرجع گرانقدر و رهبر معظم استفتاء کردیم که خدمتتان ارسال می‌کنم: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: به تازگی و متاسفانه چند نفر از اقوام اقدام به کشف حجاب در مهمانی های خانوادگی نموده اند تکلیف ما در برخورد با این موارد چیست؟ تذکر دادن ممکن است موجب کدورت فامیلی شود تکلیف چیست ادامه ارتباط یا ترک مجلس؟ بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته اگر حضور در آن مجلس مستلزم عمل حرام و یا تأیید ایشان در عدم التزام به امور دینی باشد یا نهی از منکر متوقف بر خروج از آن مجلس یا شرکت نکردن در آن باشد، باید در آن مجلس شرکت نکنید و اگر شرکت کرده اید، باید از آن خارج شوید. و در صورت معاشرت نیز، با تمکن و تحقق شرایط امر به معروف و نهی از منکر، حتماً در انجام این فریضه مهم الهی مبادرت ورزیده و از اعمال خلاف شرع آنها اظهار تنفر کنید و آن ها را به هر روشی که مؤثر و مفید می دانید، موعظه کنید؛ ولی قطع رحم جایز نیست؛ البتّه صله‌ رحم منحصر در دید و بازدید نیست بلکه از ‏طرق دیگر مانند تلفن، نامه و امثال آن نیز محقّق می‌شود.‏ موفق و مؤید باشید. از جنابعالی تقاضا دارم در سوال دوم رویکرد صحیح در برخوردهای فامیلی را با توجه به نگاهی که نسبت به مسایل دارید بیان بفرمایید. ضمنا بنده سعی کردم در موارد مختلف راههای مختلف را امتحان کنم. بیشتر ناظر به پیدا کردن راه حلی که در این زمانه بتواند در کنار عمل به تکلیف شخصی راهی بگشاید برای حضور در بیکرانه هویت تاریخی و یافتن بابی برای بحث تمدن اسلامی ظهور چون نگاه افراد در این زمانه به فرموده خود شما نگاهی است جستجوگرانه به دنبال هویت یابی و بنده پس از شاگردی در محضر شما معتقدم این رفتارها اگر به سمت صحیحی هدایت گردد پاسخی عالی در باب گشودن تمدن ظهور خواهد بود چرا که هویت حقیقی انسانها در پس رفتارهایی نادرست در طول تاریخ پنهان گردیده و انقلاب اسلامی در دورانی است که پس از گذار از آزمون و خطاهای بسیار می‌تواند با رویکردی صحیح و قابل اجرا برای بشر جدیدی که پرسشگر هویت و حقیقت خود است مسیری روشن و حقیقی را بگشاید از توجه و عنایت جنابعالی کمال تشکر را دارم و شاکر حق تعالی هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در این که کوتاهی‌هایی شده، هیچ شکی نیست ولی این کوتاهی‌ها به جهت عدم رعایت دستورات شریعت الهی بوده است و نه به جهت رعایت آن. و به همین جهت با بازخوانی‌هایی که بحمدلله در حال انجام است، شرایط تغییر می‌کند. ۲. آری! اگر فضا، فضایی است که در آن فتوا فرموده‌اند باید در آن مجالس حاضر نشد و یا آن مجلس را ترک کرد. ولی ممکن است صورت دیگری نیز مسئله داشته باشد که عملاً به صورتی ظریف، حضور بیابید جهت نفی آن جریان. و یا تذکری نرم به آن جریان. در این حالت است که می‌توانید راهی در راستای گشوده‌شدن حضور تاریخی انقلاب اسلامی به ظهور آورید، إن‌شاءالله. موفق باشید

31970
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد ارجمند: استاد سوالی ذهنم را مشغول کرده و بدنبال آن می‌خواهم نظر شما را بدانم. پیشاپیش بگم صفحاتی که ابن عربی را جست و جو کردم بسیار بود و من وقت بررسی همه را نداشتم پس همه پرسش ها را بررسی نکردم. ۱. آیا امکان دارد از زمان جناب ابن عربی تابحال عرفایی بوده باشند که چه بسا خیلی بیشتر و بهتر از او معارف توحیدی و اسرارش را گرفته باشند اما در پی انتشار آن برنیامده باشند. برای مثال اگر صفت علم خدا در آنها تجلی کرده باشد چه بسا بتوانند علوم مختلف را هم یکجا ثبت کنند چه برسد به عرفان و اسرارش. ۲. بطور کلی چرا عرفا با اینکه احتمالا در بخشی از عمر خود علم الهی را درک کردند، اما در پی انتشار بر نمی آیند؟ ۳. بنظر شما آنچه در فصوص یا فتوحات آمده چند درصد اسرار توحیدی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌توانیم در این رابطه بگوییم سنت حضرت حق است که در هر دوره تاریخی آنچه بشریت ظرفیت آن را دارد در بستر اسلام از طریق قلب‌های آماده به بشریت می‌رساند و محال است اگر بشریت ظرفیت درک امری از انوار قدسی و توحید ربّانی و علم حقیقی را داشته باشد، از آن دریغ شود به همان معنایی که حضرت حق در قرآن می‌فرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» الرحمن/ (29) خداوند شأن مناسب آن طلب و تقاضا را در مظهور یا مظاهری به ظهور می‌آورد. موفق باشید

نمایش چاپی