باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد اگر کتاب «جدال با مدعی» دکتر غفاری را دنبال بفرمایید متوجه میشوید این آقایان چه اندازه در غفلتاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به جواب سوال شماره ی ۲۴۲۱۷ رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حوزه وظیفه شرعی و آموزههای دینی، انعطافداشتن انسان را از تعادل خارج نمیکند زیرا خود شریعت چنین انعطافهایی را جایز میداند. ۲. اقوام و خویشان حقوقی دارند که رعایت حقوق و احترام به آنها لازم است. شرع و عرفِ مسلمانان آن حقوق را تأیید میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب و با مهربانی او را متوجه راهی بکنید که انبیاء و اولیاء مقابل ما گشودند به حکم آنکه حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع» مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید اگر بتوانید با قرآن از طریق تفاسیر مأنوس شوید إنشاءالله به نتیجههایی که به دنبال آن هستید میرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیتشان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چنین نظری دارم. ای کاش ایشان در چنین موقعیتی بهانه دستِ دشمنان انقلاب که کلیّت نظام را نیز قبول ندارند، نمیدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به فقها، رجوع به کارشناس کشف حکم خداوند است در زمان غیبت امام معصوم. مثل آنکه به پزشک متخصص قلب رجوع میکنیم، در عین آنکه احتمال خطا در آن پزشک هست ولی نسبت به بقیه در تخصصی که دارد، خطایش کمتر است. از این جهت بهترین راه در زمان غیبت امام معصوم، رجوع به کارشناسان کشف حکم خداوند است از آن جهت که قلیل الاشتباه هستند و نه ممنوع الاشتباه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکرد جهادی است که در هر صحنهای با آن رویکرد بتوانیم در خدمت انقلاب اسلامی باشیم، حال چه حاتمیکیا باشیم و چه حاج قاسم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به رویکردی که دارید إنشاءاللّه به مرور حل میشود. پیشنهاد میشود کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در منظرتان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به اعتبار خالقیتش «له ملک السموات و الارض»، و به اعتبار تدبیر امورِ عالم و رساندن استعدادها به فعلیت، «ربّ العالمین» است. انسانها در این بستر میتوانند عالم را از آنِ خود کنند و نیز میتوانند در طول تدبیر الهی همچون حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» عالم را در اختیار بگیرند و مانع تدبیر نظام استکباری بگردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نه؟ مگر سوگند اول سوره با جملهی «والعصر» ما را متوجهی بستر تاریخی که با اسلام در آن قرار میگیریم؛ نمیکند تا بدانیم اگر زمانهی خود را پاس نداریم گرفتار روزمرّگی میشویم مگر آنکه متوجهی ارادهی حضرت حق گشته که در دل این تاریخ به ظهور آمده و انسانها در مواجههی یکدیگر در چنین فضایی به شکوفایی میرسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمینی که چون موجودی زنده، زنده و بیدار است و حرف میزند. تمام زمين از اين حالت دنيايىاش در مى آيد و تغيير مى كند. پس نبايد انتظار داشت كه انسانها در آن عالم، بدنى با خصوصيات بدن اين دنيايى داشته باشند، بلكه بدن اخروى هركس، چه در برزخ و چه در قيامت متناسب با عوالم اخروى -اعم از بهشت يا جهنم- خواهد بود. عوالم بهشتى و تنعم انسانها در آن عوالم، زوال پذير نبوده و دائمى است، لذا قرآن مى فرمايد: «هُمْ فيها خالِدون» يا مى فرمايد: «جَنَّةُالْخُلْد» يعنى بهشتى پايدار. دوام و زوال ناپذيرى بهشت ها و جهنم ها و نبودن پيرى و شكستگى و مريضى و دردها در بهشت، همه گوياى اين حقيقت است كه قوانين حاكم در آنجا غير قوانين اين دنيا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آنها سالهای قبل از خلافت علی علیه السلام بود و اینکه تربیت لازم جهت مقابله با لشکر معاویه به عنوان یک معاند پیدا نکرده بودند. به هر حال این نکتهای است که باید در یک تحقیق تاریخی متوجهی روانی شد که بر یک ملت تحمیل میشود و آن را متزلزل مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که بنده مطالب را به صورتی دقیقتر تنظیم کردم، همان مطالب را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید.
برکات شناخت ذاتِ گشودهی انسان نسبت به حقیقت
باسمه تعالی
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (مائده/ 105)
۱. هویت انسان، تعلقی است یعنی وجود او عین ربط به حضرت حق است و بدین لحاظ در ذات و وجودش نسبت به حق گشوده است.
۲. از آن جهت که ذات انسان نسبت به خداوند گشوده است، هر لحظه با نور اسماء الهی و تجلیّات جدیدی با خداوند روبهرو است.
۳. با توجه به آنکه انسان نسبت به حق و حقیقت موجودِ بستهای نیست، با تفکری ایستا از خداوند و با ذات خود، عملاً از حقیقت دور میافتد.
۴. انسان در ذات خود میتواند خدا را بیابد و به ایمانی برسد که همواره آن ایمان، زنده است و نوری است علی نور. این ایمان هر اندازه با بقیهی افراد و افکار مواجه شود، با ظهور ابعاد عمیقتری از خود زنده و زندهتر میگردد و به ایمانی بتشکن نایل میشود زیرا بهخوبی متوجهی حجابهای به حاشیهبرندهی حقیقت میباشد.
۵. ذات انسان با هویت تعلقیاش ذاتی است پویا و همواره امکان تجربهی تجلیّات انوار الهی را به صورتی جدید و جدیدتر دارد. و در همین رابطه باید گفت انسان نسبت به حقیقت، باز و گشوده است.
۶. وقتی انسان توجه خود را به سوی خدا باز و گشوده نگه دارد، ذات خود را عین ربط به حضرت حق و انوار و اسماء الهی احساس میکند. در مقابلِ این حالت، نگاهی است که توجه ما را از تجلیّات انوار الهی باز دارد و این خیانت بزرگی است به بشریت توسط مقدسان احمق که نه آزادی را میفهمند و نه حقوق انسانی را، و با خودمطلقانگاریِ خویش هیچ حقی برای دیگر اندیشهها حتی در بستر اسلامیت قائل نیستند. گویا هر اندیشهای جز فهم آنها باید در خاکروبهها ریخته شود.
۷. بشر موجودی است که «سو» دارد به سوی حقیقت، و اگر خود را پاس دارد - به همان معنای عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم- وارد سلسلهمراتبی میشود که تا ابدیت مقابل خود را گشوده مییابد. خودش به سوی قیامت میرود نه آنکه او را ببرند.
۸. انسانی که خودش به سوی قیامت و ابدیت خود سیر کند، انسانی است که در مسیر هدایت قرار دارد. انحراف و گمراهیِ سایر انسانها ضرری به او نمیزند، یعنی «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».
۹. با توجه به آیهی فوق، باید به ملکوت رازآمیزِ درون خود نظر کنیم تا معلوم شود چه اندازه نسبت به حقیقتی که سراسر عالم را پر کرده است یگانه و درهم تنیدهایم. جایگاه مباحث «معرفت نفس» و «فعلیتیافتن باورهای دینی»، در اینجا است تا معلوم شود چرا حضرت حق میفرمایند: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» زیرا ملکوت خدا در شما است و شما به آن خوانده شدهاید. از این طریق است که نه سکولاریته و نه ارتجاع و نه بیخردی میتواند میداندارِ زندگیها شود.
۱۰. وقتی انسان خود را ملکوتی دید، جایگاه اخلاق و رابطهی اخلاقی با بقیه معنی مییابد و انگیزهی اخلاقی با طراوت و شادابیِ تمام به میان خواهد آمد. در این حالت توصیههای اخلاقی باری بر دوش ما نخواهد بود، بلکه چشماندازی است برای هرچه بیشتر گشودهشدن و نیوشایِ تجلیّات انوارِ الهیگشتن.
۱۱. قرآن میفرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»(حشر/۱۹) همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجهی فراموشیِ غایت خود که همان خدا است، راه به سوی خدا را که خود آنها باشند؛ فراموش نمودند. و این نشان میدهد که نفسِ انسان همان راهی است که انسان باید از طریق آن به سوی خدا سیر کند و فراموشکردنِ غایت به معنای فراموشکردنِ راه است و طریق انسان به سوی خدا همان نفس اوست یعنی طریق انسان، خودِ انسان است مثل همان تحولات گوناگونی که از جنین تا پیری در انسان محقق میشود و همچنان ادامه مییابد تا برزخ و قیامت.
۱۲. وقتی انسان به جهت ذات مجردی که دارد میتواند در همهی عالم و عوالم حاضر باشد، چرا باید گرفتار سوبژهکردنِ عالم گردد و قابلیتِ بشری خود را گم کند و از حضوری که برای او در حدّ «اَلآن قیامتی قائم» تعیین کردهاند، محروم گردد.
۱۳. از آنچه گذشت برمیآید که دین خدا به ما «درون» میدهد و راهِ ما را به ما مینمایاند و آن راه، جز خودمان به سوی حضرت معبود نیستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، مطلبی است که عرفا بهخصوص ابنعربی تحت عنوان «عین ثابته»ی هرشخص مطرح میکنند. شاید با آن روایتی که میفرماید: «خلق الارواح قبل از ابدان» بتوان تطبیق داد. موفق باشید
سلام و درود خدا بر استاد عزیز: دوست نداشتم و نمیخواستم چنین مطلبی را بنویسم ولی آنچنان به تنگ آمده ام که جز نوشتن و درد دل کردن با جنابتان راهی دیگر نیافتم. چند سال پیش خود بنده در جلسه ای از حضرتعالی شنیدم که نسبت به دکتر عبدالکریمی فرمودید «بدا بغضا بیننا و بینکم» و پس از پرسیدن درباره علت این حرف فرمودید فیلسوف تا زمانی که اظهار نظر سیاسی نکند و دخالتی در حاکمیت نداشته باشد حرف هایش قابل شنیدن و تامل و احترام است و حتی اشاره کردید به تفاوت دکتر داوری و عبدالکریمی که آقای دکتر داوری با اینکه نگاه سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما دخالت سیاسی ندارد. اما امروز با دیدن پیام دکتر داوری چنان به تنگ آمدم که به مرز انفجار رسیدم و دوست دارم طغیان کنم و هرچه که میتوانم به ایشان بگویم، اما حرمت فلسفه و دانایی را نگه میدارم و گلایه هایم را به شما میگویم، سر بر دامن شما بگزارم و چون ابر در بهاران بگریم. آخر ما میدانستیم ایشان گرایش سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما آیا روا است کسی که امروز بیشترین و جدی ترین مخاطب هایشان همین بسیجی های انقلابی هستند و ایشان را با تمام گرایش هایشان گرامی میداشتند روا بود بگوید که «مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند». چرخ دنیای دون عجیب است که سی سال سروش پوپری عرصه را بر جان و جهان آقای دکتر و همفکرانشان تنگ کند و امروز ایشان بیانیه بدهد و حفظ و بقای کیان ایران را در به قدرت رسیدن ریزه خواران و نوکران بی جیره و مواجب آن آمریکا نشینان بی همه چیز بداند. بله ایشان که عمرشان به انتها رسیده نمیداند و شاید برایش مهم نیست که چه بر سر ایران بیاید. چه گویم که هرچه نگویم بهتر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در این رابطه در جواب سؤال شماره 37881 عرض شد. علاوه بر آنکه تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند. با اینهمه، آیا عجیب نیست که وقتی دکتر فردید کتاب «شاعران در عسرت» دکتر داوری را نگاه کرد، آن را به چیزی نگرفت؟ و آیا این بدان معنا نیست که به اندازه حضور در «وجود»، ما با هر آنکس که در این میدان است میتوانیم گفتگو داشته باشیم؟ چه آن شخص جناب صدرالمتألهین باشند و چه جناب هایدگر. حال به اندازه ای که آقای دکتر داوری در نسبت با هایدگر با ما سخن بگویند، ما همچنان خود را در تاریخ انقلاب اسلامی دنبال می کنیم و گمان میکنم هنوز تذکراتی که منجر به ارتباط با تفکر هایدگر باشد، در دکتر داوری قابل استفاده است، هرچند به گفته خودشان کمان میکردند با نوشتن کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»، انقلاب اسلامی آغاز تاریخ دیگری است و بعداً با مسائلی از نوع تحجّرها که روبرو شدند، از آن نوع نگاه عدول کردند. و این جا است که ما در نسبت به انقلاب اسلامی با آقای دکتر داوری متفاوت می اندیشیم و جایگاهی که برای خود تعریف کرده ایم ذیل حضرت روح الله و رهبر معظم انقلاب، حضوری است در متن انقلاب اسلامی. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: استاد شما در کتاب آشتی با خدا جلسه پنجم نقل قولی از علامه طباطبایی فرمودید که ایشان فرمودند بدن قیامتی ما مانند من ما می باشد در حالی که بدن چگونگی است ولی من هستی است، چه طور میشود که بدن قیامت هستی باشد در حالی که شکل دارد و چگونگی دارد، اگر ممکن است این مطلب را بیشتر توضیح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان وجود خود را احساس میکند در قیامت بدن قیامتی خود را به همان صورت احساس مینماید زیرا بدن قیامتی، صورت نفس ناطقه است و این غیر از بدن دنیایی است که وسیلهای است در اختیار نفس ناطقه جهت دنبالکردن حوائج دنیاییاش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا، دنیای تغییر است و آخرت، دنیای بقاء است و مرگ از این جهت معنا ندارد هرچند که رفع حجاب همچنان در آنجا نیز جاری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» آنچنان خفقانی را برای ال الله ایجاد کردند به طوری که تمام خانههای بنیهاشم را در مدینه تخریب نمودند و بدین لحاظ ائمه «علیهمالسلام» کاملاً در محاصره و یا تبعید بودند. و از این جهت امکانی برای زیارت نداشتند. ولی برای زائران و برای آنکه آن زیارت جلیلالقدر یعنی زیارت حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» به بهترین نحو انجام شود، زیارت های متفاوتی را به اصحاب تعلیم نمودند که از جمله آنها زیارت عاشورا میباشد که حضرت باقر «علیهالسلام» تعلیم فرمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تلاش و کار عامل به ظهورآمدن استعدادهای نهفته انسانی است و هنر انسان در آن جا است که خود را در تعادل عدمِ افراط و تفریط نگه دارد تا کاری او را از کاری باز ندارد. در چنین فضایی اگر رعایت حجاب اسلامی بشود که مسلّم منحصر به چادر نیست؛ نباید اشکالی پیش آورد مگر آنکه در نمایاندن خود و تواناییهای خود ادعاهایی بشود که شأن انسانی انسان را تضییع نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مولوی خوب است به سؤال و جوابهای شمارهی 25473 و 25735 و 27449 و 27468 و در مورد ابن عربی به سؤال و جوابهای 25311 و 26420 و 26811 و 28667 و 30108 رجوع فرمایید. در ضمن به نامهی حضرت امام خمینی به گوباچف فکر کنید که فرمودند مطالب ابن عربی، معارفی است که از مو باریکتر است. و از این جهت میتوان گفت هرکسی متوجهی ظرایف سخنان او نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است نقشهها از قبل کشیده شده بود. داستان صحیفه که غیر از جریان سقیفه است و در مسیر برگشت از حجةالوداع همقسم میشوند که مانع حاکمیت علی بن ابیطالب «علیهالسلام» شوند را در کتاب «بصیرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» میتوانید دنبال کنید. آری! فتنهها در کار بود تا بهکلی از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» و اصل اسلام به نحوی عبور کنند و اگر جامعه به آن خودآگاهی رسیده بود که در مسیر غیر از فرهنگ جاهلیت حرکت کند و متوجهی حضور امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در حاکمیت میشد، نهتنها جهان اسلام بلکه جهان سرنوشت دیگری داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد ورودی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً در ذهن ندارم که چنین چیزی عرض شده باشد. آن قسمت از آیه استثناء است که حضرت ابراهیم «علیهالسلام» به اصطلاح پدر خود که گرفتار شرک است؛ وعدهی استغفار میدهند. آیهی مذکور این مورد را به عنوان اینکه حضرت ابراهیم «علیهالسلام» اسوهی ما باشند، استثناء میکنند. موفق باشید
