بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اساسی ترین نقدی که جناب آقای نصیری و میلانی بر فلسفه دارند این است که در فلسفه به یکی بودن خالق و مخلوق تصریح شده و اساس تفکر فلسفه آن است که خداوند در تمام اشیا فرو رفته و اجزای جهان جزئی از خدایند و برای اثبات آن به عبارات زیادی از محی الدین و ملاصدرا استناد می کنند و می گویند این شرک مسلم است که با دین تعارض دارد و بخاطر این طور مسائل می گویند اساس فلسفه ضدیت با عقل است و آن را کلا نفی می کنند در ضمن در نظر آنها ضدیت با فلسفه مخالفت با تعقل نیست. چگونه می توان اثبات کرد که منظور قواعد فلسفی مثل وحدت وجود و قاعده الواحد و سنخیت علت و معلول معنایی غیر از معنای شرک آمیز آن است؟ به سایت ها هم رجوع کردم ولی جواب کاملی داده نشده بود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در این مورد اگر کتاب «جدال با مدعی» دکتر غفاری را دنبال بفرمایید متوجه می‌شوید این آقایان چه اندازه در غفلت‌اند. موفق باشید

24218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شخصی از جنابعالی پرسیده بود مردم میخوان غذا بخورن من میرم دهنشون را مهر می کنم و شما بهش گفتید معلمی و زود اذان میگی. بنده خواب دیده بودم امام زمان (عج) دیدم به من چشمک زد من شروع کردم به دعا و گفتم خدایا ظهور امام زمان نزدیک بگردان من را هم از یاران حضرت قرار بده حضرت دستش را بالا آورد و گفت الهی امین. میشه بزرگواری کنید پدری کنید خدا وکیلی نظرتون رو بگید. آیا امکانش هست یار امام بشم؟ ببخشید جواب را به ایمیل شخصی ندید همینجا لطفا جواب بدین. ایمیل شخصی برام ارسال نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به جواب سوال شماره ی ۲۴۲۱۷ رجوع فرمایید. موفق باشید

31659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامی از محضرتان دو سوال داشتم: ۱. همواره به رعایت تعادل در امور انسان توصیه می شود و گفته می شود که نباید کاری انسان را از کار دیگر بازدارد از طرفی پیوسته در انسان انگیزه هایی برای بر هم زدن تعادل پیش می آید. مثلا یک نفر کاسب است و می بیند فلان زمان بهتر می تواند سود کند و انگیزه پیدا می کند که از این فرصت برای کار و تلاش استفاده کند و از رسیدگی به جسم یا صله رحم در آن مقطع زمانی باز می ماند. ملاک ما کلا چه باید باشد که بفهمیم تا چه حد باید به رعایت تعادل در برنامه های زندگیمان پایبند باشیم و تا چه حد بهتر است انعطاف داشته باشیم؟ ۲. آیا برای ما خانمها پسندیده است با اقوام نزدیک ولی نامحرم مانند مردان کاملا غریبه رفتار کنیم؟ مثلا احوالپرسی نکنیم و تا می شود رفت و آمد و دید و بازدید را کم کنیم و....؟ آیا این کار تاثیر مثبت در سلوک ما دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در حوزه وظیفه شرعی و آموزه‌های دینی، انعطاف‌داشتن انسان را از تعادل خارج نمی‌کند زیرا خود شریعت چنین انعطاف‌هایی را جایز می‌داند. ۲. اقوام و خویشان حقوقی دارند که رعایت حقوق و احترام به آن‌ها لازم است. شرع و عرفِ مسلمانان آن حقوق را تأیید می‌کند. موفق باشید

31606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد پسر جوان ۲۵ ساله که کاهل نماز است چطور می‌توان او را به نماز ترغیب کرد؟ پدر و مادر خیلی از این مسئله ناراحتند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخورد خوب و با مهربانی او را متوجه راهی بکنید که انبیاء و اولیاء مقابل ما گشودند به حکم آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع» ‏مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید

31203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: راه های شناخت خدا و صفات خدا چیست؟ مثلاً میزان مهربانی، غفار بودن، شدید العقاب، بودن چون هر چه قدر شناخت بیشتر باشد لذا انجام واجبات بیشتر است. لطفاً راهنمایی ام کنید. چه کتبی هست؟ چه استادی می‌تواند من را راهنمایی کند؟ یک استاد اخلاق هم در تهران معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید اگر بتوانید با قرآن از طریق تفاسیر مأنوس شوید إن‌شاءالله به نتیجه‌هایی که به دنبال آن هستید می‌رسید. موفق باشید

31127

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: این جمله حضرت آقا در دیدار با قوه قضاییه است: «حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کند، بر طبق قانون عمل می‌کند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» خب مگه آقا نمی‌گند اینها بر وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند، پس چرا با بعضی نظرات آنها موافق نیستند؟ تازه خود آقا هم فقیه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیت‌شان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کرده‌اند. موفق باشید

31049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: صوت مربوط به نصیحت امام باقر به یزید جعفی اون رو شنیدم. خیلی قابل تامل بود اما در مورد آقای مصلحی، به نظر من آقای مصلحی در این مقطع نباید چنین مصاحبه ای رو می‌کرد و من این رو مغرضانه میدونم. چرا همون ۱۰ سال پیش این مصاحبه رو نکرد و حالا باید همچین بحثی رو بکنه و دست مایه ی رسانه داخلی و خارجی بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چنین نظری دارم. ای کاش ایشان در چنین موقعیتی بهانه دستِ دشمنان انقلاب که کلیّت نظام را نیز قبول ندارند، نمی‌دادند. موفق باشید

30257
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: شما در تفسیر سوره مبارکه زمر فرمودید که در آیه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» اولی الامر باید معصوم باشند و در واقع همان امامان معصوم (علیهم اسلام) هستند و حرف آن ها همان حرف خداوند است و رجوع به امامان معصوم رجوع به خداوند هست و فرمودید که فقها هم حکمشان برآمده از قرآن و روایات هست پس ما باید اطاعت کنیم. با توجه به فرمایش شما که گفتید اولی الامر باید معصوم باشند و اگر معصوم باشند می توانند ما را به حقیقت برسانند، پس تکلیف ما که از فقهای غیر معصوم و ممکن الخطا تقلید می کنیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به فقها، رجوع به کارشناس کشف حکم خداوند است در زمان غیبت امام معصوم. مثل آن‌که به پزشک متخصص قلب رجوع می‌کنیم، در عین آن‌که احتمال خطا در آن پزشک هست ولی نسبت به بقیه در تخصصی که دارد، خطایش کم‌تر است. از این جهت بهترین راه در زمان غیبت امام معصوم، رجوع به کارشناسان کشف حکم خداوند است از آن جهت که قلیل الاشتباه هستند و نه ممنوع الاشتباه. موفق باشید

29302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج آقا در جلسه ای که دیروز فرمودید باید در میدان مجاهدت انسان راه خودش را و جایگاه خودش را پیدا کنه و انتخاب کنه و مانند برخی که به همه کارها می‌پردازند نباشیم حال سوال من اینه که چه کار کنیم که راه خودمان را پیدا بکنیم؟ فرضا بنده در رشته ای مربوط به علوم پزشکی درس می‌خوانم و شغل ثابتی هم در این راستا دارم چه انتخابی می توانند داشته باشم تا از مجاهدین حساب بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکرد جهادی است که در هر صحنه‌ای با آن رویکرد بتوانیم در خدمت انقلاب اسلامی باشیم، حال چه حاتمی‌کیا باشیم و چه حاج قاسم. موفق باشید

27902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد بنده نزدیک به سی سالم هست و از بچگی علاقه ی خیلی شدیدی به فوتبال داشتم الان هم بازی می‌کنم با اینکه تلاش کردم فوتبال رو یه در حد به بازی ببینم ولی هنوز موقعی که میرم بازی می‌کنم برد و باخت و فوتبال خیلی برام مهم هست بعد از بازی هم تا چقدر حس پشیمونی دارم از این احساسم نسبت به فوتبال، ولی نمیدونم چکار کنم استاد اگه میشه من رو راهنمایی کنید فوتبال رو چطوری دنبال کنم؟ اصلا فوتبال رو دنبال کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به رویکردی که دارید إن‌شاءاللّه به مرور حل می‌شود. پیشنهاد می‌شود کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در منظرتان باشد. موفق باشید

27466
متن پرسش
سلام علیکم: تفاوت میان مالکیت و ربوبیت در بنده و خالق چیست؟ ویژه اینکه انسان هم در حیات دنیوی می تواند مالکیت پیدا کند و در عین حال در روایات داریم در اثر عبودیت می تواند به ربوبیت هم برسد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به اعتبار خالقیتش «له ملک السموات و الارض»، و به اعتبار تدبیر امورِ عالم و رساندن استعدادها به فعلیت، «ربّ العالمین» است. انسان‌ها در این بستر می‌توانند عالم را از آنِ خود کنند و نیز می‌توانند در طول تدبیر الهی همچون حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عالم را در اختیار بگیرند و مانع تدبیر نظام استکباری بگردند. موفق باشید

27133
متن پرسش
سلام علیکم: آیا آیات دوم و سوم سوره عصر، اشاره به این مطلب و بحث نمی تواند داشته باشد که اگر توجه شما به خود دانی تان و مراتب پایین نفس و وجودتان باشد، در خسران هستید ولی اگر در وادی عبودیت وارد شوید می توانید خود دانی تان را به استخدام خود عالی درآورید و آزادی انسانی و حریت حقیقی از موانع اسارت و توقف تان در مراحل دانی پیدا کنید، از مقام خسران به مقام ایمان و دوری از تباهی و فهم حق و صبر در راه آن و هم چنین تذکر به دیگران می شوید و از این جهت انفسی و انسان شناسی هم در این دو آیه به آن نظر کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نه؟ مگر سوگند اول سوره با جمله‌ی «والعصر» ما را متوجه‌ی بستر تاریخی که با اسلام در آن قرار می‌گیریم؛ نمی‌کند تا بدانیم اگر زمانه‌ی خود را پاس نداریم گرفتار روزمرّگی می‌شویم مگر آن‌که متوجه‌ی اراده‌ی حضرت حق گشته که در دل این تاریخ به ظهور آمده و انسان‌ها در مواجهه‌ی یکدیگر در چنین فضایی به شکوفایی می‌رسند. موفق باشید 

25302
متن پرسش
استاد سلام: در آیه ۴۸ سوره ابراهیم «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»، منظور از تُبَدَّلُ در این آیه چیست و چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمینی که چون موجودی زنده، زنده و بیدار است و حرف می‌زند. تمام زمين از اين حالت دنيايى‏اش در مى‏ آيد و تغيير مى ‏كند. پس نبايد انتظار داشت كه انسان‏ها در آن عالم، بدنى با خصوصيات بدن اين دنيايى داشته باشند، بلكه بدن اخروى هركس، چه در برزخ و چه در قيامت متناسب با عوالم اخروى -اعم از بهشت يا جهنم- خواهد بود. عوالم بهشتى و تنعم انسان‏ها در آن عوالم، زوال پذير نبوده و دائمى است، لذا قرآن مى‏ فرمايد: «هُمْ فيها خالِدون» يا مى ‏فرمايد: «جَنَّةُالْخُلْد» يعنى بهشتى پايدار. دوام و زوال ناپذيرى بهشت‏ ها و جهنم ‏ها و نبودن پيرى و شكستگى و مريضى و دردها در بهشت، همه گوياى اين حقيقت است كه قوانين حاكم در آن‏جا غير قوانين اين دنيا است. موفق باشید

24972

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: سبب کوتاهی مردم در زمان خلافت حضرت امیر علیه السلام نسبت به ایشان بعد از جنگ صفین چه بود؟ که راحت از دستور جهاد حضرت سرپیچی می کردند و اینگونه به زمین چسبیده بودند (جدا از خوارج و عثمانی ها)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن‌ها سال‌های قبل از خلافت علی علیه السلام بود و این‌که تربیت لازم جهت مقابله با لشکر معاویه به عنوان یک معاند پیدا نکرده‌ بودند. به هر حال این نکته‌ای است که باید در یک تحقیق تاریخی متوجه‌ی روانی شد که بر یک ملت تحمیل می‌شود و آن را متزلزل می‌نماید. موفق باشید

24738
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی شنبه‌ی گذشته در شرح آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی مائده بحثی را در رابطه با معرفت نفس مطرح کردید که نسبت به بحث‌های گذشته، بحث جدیدی بود. لطفاً اگر ممکن است نکاتی را که یادداشت فرموده بودید را در اختیار ئاین حقیر قرار دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که بنده مطالب را به صورتی دقیق‌تر تنظیم کردم، همان مطالب را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید.

برکات شناخت ذاتِ گشوده‌ی انسان نسبت به حقیقت

باسمه تعالی

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (مائده/ 105)

۱. هویت انسان، تعلقی است یعنی وجود او عین ربط به حضرت حق است و بدین لحاظ در ذات و وجودش نسبت به حق گشوده است.

۲. از آن جهت که ذات انسان نسبت به خداوند گشوده است، هر لحظه با نور اسماء الهی و تجلیّات جدیدی با خداوند روبه‌رو است.

۳. با توجه به آن‌که انسان نسبت به حق و حقیقت موجودِ بسته‌ای نیست، با تفکری ایستا از خداوند و با ذات خود، عملاً از حقیقت دور می‌افتد.

۴. انسان در ذات خود می‌تواند خدا را بیابد و به ایمانی برسد که همواره آن ایمان، زنده است و نوری است علی نور. این ایمان هر اندازه با بقیه‌ی افراد و افکار مواجه شود، با ظهور ابعاد عمیق‌تری از خود زنده و زنده‌تر می‌گردد و به ایمانی بت‌شکن نایل می‌شود زیرا به‌خوبی متوجه‌ی حجاب‌های به حاشیه‌برنده‌ی حقیقت می‌باشد.

۵. ذات انسان با هویت تعلقی‌اش ذاتی است پویا و همواره امکان تجربه‌ی تجلیّات انوار الهی را به صورتی جدید و جدیدتر دارد. و در همین رابطه باید گفت انسان نسبت به حقیقت، باز و گشوده است.

۶. وقتی انسان توجه خود را به سوی خدا باز و گشوده نگه دارد، ذات خود را عین ربط به حضرت حق و انوار و اسماء الهی احساس می‌کند. در مقابلِ این حالت، نگاهی است که توجه ما را از تجلیّات انوار الهی باز دارد و این خیانت بزرگی است به بشریت توسط مقدسان احمق که نه آزادی را می‌فهمند و نه حقوق انسانی را، و با خودمطلق‌انگاریِ خویش هیچ حقی برای دیگر اندیشه‌ها حتی در بستر اسلامیت قائل نیستند. گویا هر اندیشه‌ای جز فهم آن‌ها باید در خاکروبه‌ها ریخته شود.

۷. بشر موجودی است که «سو» دارد به سوی حقیقت، و اگر خود را پاس دارد - به همان معنای عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم‏- وارد سلسله‌مراتبی می‌شود که تا ابدیت مقابل خود را گشوده می‌یابد. خودش به سوی قیامت می‌رود نه آن‌که او را ببرند.

۸. انسانی که خودش به سوی قیامت و ابدیت خود سیر کند، انسانی است که در مسیر هدایت قرار دارد. انحراف و گمراهیِ سایر انسان‌ها ضرری به او نمی‌زند، یعنی «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».

۹. با توجه به آیه‌ی فوق، باید به ملکوت رازآمیزِ درون خود نظر کنیم تا معلوم شود چه اندازه نسبت به حقیقتی که سراسر عالم را پر کرده است یگانه و درهم تنیده‌ایم. جایگاه مباحث «معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی»، در این‌جا است تا معلوم شود چرا حضرت حق می‌فرمایند: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» زیرا ملکوت خدا در شما است و شما به آن خوانده شده‌اید. از این طریق است که نه سکولاریته و نه ارتجاع و نه بی‌خردی می‌تواند میدان‌دارِ زندگی‌ها شود.

۱۰. وقتی انسان خود را ملکوتی دید، جایگاه اخلاق و رابطه‌ی اخلاقی با بقیه معنی می‌یابد و انگیزه‌ی اخلاقی با طراوت و شادابیِ تمام به میان خواهد آمد. در این حالت توصیه‌های اخلاقی باری بر دوش ما نخواهد بود، بلکه چشم‌اندازی است برای هرچه بیشتر گشوده‌شدن و نیوشایِ تجلیّات انوارِ الهی‌گشتن.

۱۱. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»(حشر/۱۹) همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجه‌ی فراموشیِ غایت خود که همان خدا است، راه به سوی خدا را که خود آن‌ها باشند؛ فراموش نمودند. و این نشان می‌دهد که نفسِ انسان همان راهی است که انسان باید از طریق آن به سوی خدا سیر کند و فراموش‌کردنِ غایت به معنای فراموش‌کردنِ راه است و طریق انسان به سوی خدا همان نفس اوست یعنی طریق انسان، خودِ انسان است مثل همان تحولات گوناگونی که از جنین تا پیری در انسان محقق می‌شود و همچنان ادامه می‌یابد تا برزخ و قیامت.

۱۲. وقتی انسان به جهت ذات مجردی که دارد می‌تواند در همه‌ی عالم و عوالم حاضر باشد، چرا باید گرفتار سوبژه‌کردنِ عالم گردد و قابلیتِ بشری خود را گم کند و از حضوری که برای او در حدّ «اَلآن قیامتی قائم» تعیین کرده‌اند، محروم گردد.

۱۳. از آن‌چه گذشت برمی‌آید که دین خدا به ما «درون» می‌دهد و راهِ ما را به ما می‌نمایاند و آن راه، جز خودمان به سوی حضرت معبود نیستیم.

24512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید من آدرس و متن روایاتی که استاد در مورد اینکه فرمودند همسر هم مثل پدر و مادر انتخابی نیست را می خواهم لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، مطلبی است که عرفا به‌خصوص ابن‌عربی تحت عنوان «عین ثابته»ی هرشخص مطرح می‌کنند. شاید با آن روایتی که می‌فرماید: «خلق الارواح قبل از ابدان» بتوان تطبیق داد. موفق باشید

37884
متن پرسش

سلام و درود خدا بر استاد عزیز: دوست نداشتم و نمی‌خواستم چنین مطلبی را بنویسم ولی آنچنان به تنگ آمده ام که جز نوشتن و درد دل کردن با جنابتان راهی دیگر نیافتم. چند سال پیش خود بنده در جلسه ای از حضرتعالی شنیدم که نسبت به دکتر عبدالکریمی فرمودید «بدا بغضا بیننا و بینکم» و پس از پرسیدن درباره علت این حرف فرمودید فیلسوف تا زمانی که اظهار نظر سیاسی نکند و دخالتی در حاکمیت نداشته باشد حرف هایش قابل شنیدن و تامل و احترام است و حتی اشاره کردید به تفاوت دکتر داوری و عبدالکریمی که آقای دکتر داوری با اینکه نگاه سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما دخالت سیاسی ندارد. اما امروز با دیدن پیام دکتر داوری چنان به تنگ آمدم که به مرز انفجار رسیدم و دوست دارم طغیان کنم و هرچه که می‌توانم به ایشان بگویم، اما حرمت فلسفه و دانایی را نگه می‌دارم و گلایه هایم را به شما می‌گویم، سر بر دامن شما بگزارم و چون ابر در بهاران بگریم. آخر ما می‌دانستیم ایشان گرایش سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما آیا روا است کسی که امروز بیشترین و جدی ترین مخاطب هایشان همین بسیجی های انقلابی هستند و ایشان را با تمام گرایش هایشان گرامی می‌داشتند روا بود بگوید که «مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند». چرخ دنیای دون عجیب است که سی سال سروش پوپری عرصه را بر جان و جهان آقای دکتر و همفکرانشان تنگ کند و امروز ایشان بیانیه بدهد و حفظ و بقای کیان ایران را در به قدرت رسیدن ریزه خواران و نوکران بی جیره و مواجب آن آمریکا نشینان بی همه چیز بداند. بله ایشان که عمرشان به انتها رسیده نمی‌داند و شاید برایش مهم نیست که چه بر سر ایران بیاید. چه گویم که هرچه نگویم بهتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در این رابطه در جواب سؤال شماره 37881 عرض شد. علاوه بر آنکه تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند. با اینهمه، آیا عجیب نیست که وقتی دکتر فردید کتاب «شاعران در عسرت» دکتر داوری را نگاه کرد، آن را به چیزی نگرفت؟ و آیا این بدان معنا نیست که به اندازه حضور در «وجود»، ما با هر آنکس که در این میدان است می‌توانیم گفتگو داشته باشیم؟ چه آن شخص جناب صدرالمتألهین باشند و چه جناب هایدگر. حال به اندازه ای که آقای دکتر داوری در نسبت با هایدگر با ما سخن بگویند، ما همچنان خود را در تاریخ انقلاب اسلامی دنبال می کنیم و گمان می‌کنم هنوز تذکراتی که منجر به ارتباط با تفکر هایدگر باشد، در دکتر داوری قابل استفاده است، هرچند به گفته خودشان کمان می‌کردند با نوشتن کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»، انقلاب اسلامی آغاز تاریخ دیگری است و بعداً با مسائلی از نوع تحجّرها که روبرو شدند، از آن نوع نگاه عدول کردند. و این جا است که ما در نسبت به انقلاب اسلامی با آقای دکتر داوری متفاوت می اندیشیم و جایگاهی که برای خود تعریف کرده ایم ذیل حضرت روح الله و رهبر معظم انقلاب، حضوری است در متن انقلاب اسلامی. موفق باشید  

32456
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: استاد شما در کتاب آشتی با خدا جلسه پنجم نقل قولی از علامه طباطبایی فرمودید که ایشان فرمودند بدن قیامتی ما مانند من ما می باشد در حالی که بدن چگونگی است ولی من هستی است، چه طور می‌شود که بدن قیامت هستی باشد در حالی که شکل دارد و چگونگی دارد، اگر ممکن است این مطلب را بیشتر توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان وجود خود را احساس می‌کند در قیامت بدن قیامتی خود را به همان صورت احساس می‌نماید زیرا بدن قیامتی، صورت نفس ناطقه است و این غیر از بدن دنیایی است که وسیله‌ای است در اختیار نفس ناطقه جهت دنبال‌کردن حوائج دنیایی‌اش. موفق باشید

31500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: آیت الله جوادی معتقدند که ما وقتی از این دنیا رفتیم دیگر برای ما مرگی نیست. حال سوال ما چند بار مرگ داریم یک بار یا دو بار؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا، دنیای تغییر است و آخرت، دنیای بقاء است و مرگ از این جهت معنا ندارد هرچند که رفع حجاب همچنان در آن‌جا نیز جاری است. موفق باشید

31242
متن پرسش
سلام علیکم: استاد کدوم ائمه‌ عليهم السلام در طول حیاتشون به کربلا سفر کرده و به زیارت امام حسین علیه السلام رفتند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» آن‌چنان خفقانی را برای ال الله ایجاد کردند به طوری که تمام خانه‌های بنی‌هاشم را در مدینه تخریب نمودند و بدین لحاظ ائمه «علیهم‌السلام» کاملاً در محاصره و یا تبعید بودند. و از این جهت امکانی برای زیارت نداشتند. ولی برای زائران و برای آن‌که آن زیارت جلیل‌القدر یعنی زیارت حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» به بهترین نحو انجام شود، زیارت های متفاوتی را به اصحاب تعلیم نمودند که از جمله آن‌ها زیارت عاشورا می‌باشد که حضرت باقر «علیه‌السلام» تعلیم فرمودند. موفق باشید

30814

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما: طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق باشه ان شا الله. خانمی ۴۳ ساله هستم. به لطف خداوند و با تکیه بر هوش و استعداد های خدادادی در زمینه های هنری و دانش روانشناسی فکر می کنم که پس از رسیدگی به امور خانه و خانواده قادرم ان شا الله در زمان کم به درآمد فوق العاده زیاد و حتی میلیاردی برسم. و قصد دارم که اگر به چنین درآمدی رسیدم ۸۰ درصد آن را برای امور خیر و کمک مالی و فرهنگی به اسلام و مسلمین خرج کنم. حال سوال من این است که اگر رسیدن به این درآمد مستلزم این باشد که من با حجاب کامل اسلامی و خیلی سنگین و متین در کلیپهای پیج آموزشی خود دیده شوم، آیا انجام این کار مورد رضای خدا و امام زمان است یا صرف نظر کردن از آن خداپسندانه تر است؟ از راهنمایی و توجه شما بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تلاش و کار عامل به ظهورآمدن استعدادهای نهفته انسانی است و هنر انسان در آن جا است که خود را در تعادل عدمِ افراط و تفریط نگه دارد تا کاری او را از کاری باز ندارد. در چنین فضایی اگر رعایت حجاب اسلامی بشود که مسلّم منحصر به چادر نیست؛ نباید اشکالی پیش آورد مگر آن‌که در نمایاندن خود و توانایی‌های خود ادعاهایی بشود که شأن انسانی انسان را تضییع نماید. موفق باشید

30495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: برخی از بزرگان شاگردان خود رو از رجوع به ابن عربی و مولوی منع می‌کردند. علت منع آنها هم این بود که مولوی و ابن عربی سنی مسلک هستند و تا زمانی که منابع عظیم شیعه در دسترس هست، رجوع به امثال مولوی و ابن عربی جایز نیست. در کتاب کهکشان نیستی خواندم که سید مرتضی کشمیری که استادِ آیت الله قاضی (ره) بودند به آقای قاضی فرموده بودند که شما نباید به ابن عربی و مولوی و امثالهم رجوع کنید و آیت الله قاضی هم از توصیه ایشان پیروی کردند. اگر مولوی سنی بوده پس چطور این اشعار عرفانی ناب رو گفته و این همه در مسیر توحید رشد کرده؟ مگه میشه کسی مثل ابن عربی و مولوی سنی باشند و راه توحید رو که لازمه اش ولایت امام علی علیه السلام هست رو طی کنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مولوی خوب است به سؤال و جواب‌های شماره‌ی 25473 و 25735 و 27449 و 27468 و در مورد ابن عربی به سؤال و جواب‌های 25311 و 26420 و 26811 و 28667 و 30108 رجوع فرمایید. در ضمن به نامه‌ی حضرت امام خمینی به گوباچف فکر کنید که فرمودند مطالب ابن عربی، معارفی است که از مو باریک‌تر است. و از این جهت می‌توان گفت هرکسی متوجه‌ی ظرایف سخنان او نمی‌شود. موفق باشید

29323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: دلیل خانه نشینی چند روزه حضرت امیرالمومنین بعد از رحلت حضرت رسول اکرم چه بود؟ چرا حضرت در ابتدا هیچ اقدامی در جهت اصلاح انحراف بزرگی که در حال بوقوع پیوستن بود انجام ندادند؟ دلیلی که می آورند و یا آنچه بیان شده که حضرت مشغول تدفین رسول اکرم بود و یا حضرت مشغول جمع آوری قران بود (بمدت چندین روز!؟) بنظر پوشاندن علت اصلی قضیه است. سوال این است که اصل ماجرا چه بود؟ سوال دوم با فرض اینکه امیرالمومنین به حاکمیت می رسید چه اتفاقی می افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است نقشه‌ها از قبل کشیده شده بود. داستان صحیفه که غیر از جریان سقیفه است و در مسیر برگشت از حجة‌الوداع هم‌قسم می‌شوند که مانع حاکمیت علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» شوند را در کتاب «بصیرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌توانید دنبال کنید. آری! فتنه‌ها در کار بود تا به‌کلی از پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و اصل اسلام به نحوی عبور کنند و اگر جامعه به آن خودآگاهی رسیده بود که در مسیر غیر از فرهنگ جاهلیت حرکت کند و متوجه‌ی حضور امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در حاکمیت می‌شد، نه‌تنها جهان اسلام بلکه جهان سرنوشت دیگری داشت. موفق باشید

29208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ببخشید شما انجام دادن بخور حضرت مریم و یا اصلا نسخه هایی که آیت الله تبریزیان استاد طب سنتی اسلامی را قبول دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد ورودی ندارم. موفق باشید

28914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: در جلسه ی تفسیر روز شنبه در تفسیر آیه ۵ سوره ممتحنه گفتید که ما در اسوه قرار دادن حضرت ابراهیم (ع) یک چیز را نباید مورد نظر قرار بدهیم و آن این است که نسبت به آن ها (دشمنان خدا و انسانیت) هیچ گونه دلسوزی نداشته باشیم. یعنی این که برای کسانی که در این جریان گرفتارند و قدرت تفکر را از آن ها گرفته شده است (مانند کسانی که در درون جریان غرب فکر خود را از دست داده اند و در این جریان گرفتارند) جامعه اسلامی برنامه ای برای هدایت آن ها نداشته باشد؟ و مگر قصد حضرت ابراهیم (ع) از دادن وعده استغفار و بخشش به عمویش به شرط آوردن ایمان هدایت نبوده است؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً در ذهن ندارم که چنین چیزی عرض شده باشد. آن قسمت از آیه استثناء است که حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» به اصطلاح پدر خود که گرفتار شرک است؛ وعده‌ی استغفار می‌دهند. آیه‌ی مذکور این مورد را به عنوان این‌که حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» اسوه‌ی ما باشند، استثناء می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی