بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد بنده با این اتفاقاتی که این چند وقت گذشت خیلی به حال بعضی ها غبطه خوردم و از خدا خواستم من را هم در این مسیر قراردهد. استاد بنده با توجه به شناختی که از انقلاب و جایگاه آن در این جهان، مقابله آن با استکبار جهانی و تمدن منحط غربی دارم می خواهم کاری برای انقلاب کنم کاری که نامم در تاریخ بماند و از فکر من ارتزاق شود و به مثابه یک مکتب، همانند امام، آوینی، سپهبد سلیمانی. با توجه به این که می بینم این انقلاب جای کار خیلی دارد و من بعنوان یک زن نمی دانم کجای انقلاب را دست بگیرم می دانم که اولویت من مادری و شوهر داری و خانه داری است اما استعدادهایم را چه بکنم؟ نمی دانم کدامشان را متمرکز کنم و پرورش دهم به حدی که برای انقلاب راهگشا باشد و مکتب بسازد. استاد مستاصل و درمانده شده ام نمی دانم طلب هایی که دارم آیا به آن ها می‌رسم یا فقط توهم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جزوات «زن و حضور تمدنی» و «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» و «زن دیندار، در نسبتی جدید با عالم.» رجوع فرمایید. موفق باشید

26208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان گفت شاخصه های اصلی دینداری به ترتیب عبارتند از: ۱. تاله و عبودیت؛۲. تولی به اولیاء الله ۳. انجام و تعهد به شرایع، و بر این اساس اعلام کرد که در طول ۴۱ سال پیروزی نهضت، پرچم دین خدا و جبهه توحید مقابل جبهه لیبرال_دموکراسی بالا نگه داشته شده و این تولی به خط اولیاءالله علیرغم برخی رفتارهای ناقض شریعت مثلا در پوشش دیده می شود و مردم با مطالبات به حق شان پای اصل این پرچم و اسلام سیاسی ناب و تمدن ساز ایستاده اند و این خود دلیلی بر اینست که معرفت دینی در جامعه ما رشد یافته و بیش از پیش (ویژه در دوره پهلوی) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز چنین اعتقادی دارم. موفق باشید

25448
متن پرسش
بسم الله النور سلام علیکم استاد عزیز: زیارت قبول و نورش ماندگار تا ابد، خدا خیرتون بده، بحث تون در مورد پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها رو گوش دادم، مثل همیشه عالی بود، مدتهاست که یکی از درگیری های فکریم همین بود که گمان می کردم ما که هیچیم پس نحوه بودن مان هم به اراده الهی است و همیشه می خواستم خودش نحوه بودنی چون شهدا و صالحین بهم بده، به نظرم باز رو این موضوع صحبت کنید، ۱. یعنی بنا بر تشکیکی بودن عالم وجود هر موجودی در مرتبه ای هست و خدا به او بودنش رو می دهد؟ خب آخر مگه ما به خودی خود چیزی داریم که نحوه بودن ما به خودمان باشد، مراتب رو باز خدا قرار داده، حتی اگه بنا به سنت و علم باشد باز هم اراده اوست، البته چیزی که متوجه شدم اینکه ما خودمون اون مرتبه و اون نحوه بودن رو انتخاب می کنیم. درسته؟ ۲. یادم میاد تو شرح جنود عقل و جهل هم توضیحاتی رو این موضوع فرموده بودید، الان که فکر می کنم شاید از سر غرور یا تنبلی که می خواهم همه چیز رو بندازیم گردن خدا و کاری نکنم، تو این مرحله گیر می کنم. استاد راه برون رفت از این مرحله چیست؟ محتاج ایمان و یقینم، چقد معرفت و عمل صالح اینجا موثره؟ ان شاءالله نفس تون به قلبمون ایمانی با روحیه جهادی متناسب با زمانه مان و عاقبت بخیری و شهادت در رکاب آقا بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ما، از ما است و خداوند وجودِ ما را به ما می‌دهد. وقتی ذات انسان، امکانِ صرف است و امکان، همان ظرفیت و استعداد است، پس وجوددهیِ حضرت ربّ العالمین به یک مرحله ختم نمی‌شود بلکه از آن‌جایی که انسان امکانات بی‌شماری در وجود خود دارد همواره خود را می‌تواند از طریق عبادات و معارف آماده کند برای تجلی وجودی شدیدتر تا آن‌جایی که کلّ اسماء الهی را در خود شکل دهد و در اوج قرب با حضرت ربّ العالمین قرار گیرد. موفق باشید 

25234
متن پرسش
سلام: آیا حقیقت خداوند همان ذات یا الله است؟ آیا می‌توان مرتبه ای بالاتر از الله برای خداوند متصور شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ذات حضرت حق فوق درک عقل و مبرا از چگونگی است. موفق باشید

25114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز. من از سال ۹۵ پیگیر مباحث شما هستم. من با اینکه میدونم رذایلی مثل حسد خیلی بد هستن، ولی انگار اینها در وجودم نهادینه شدن. تازه ازدواج کردم و جهیزیه ام رو خیلی ساده و جنس ایرانی گرفتم و با یه مراسم کوچیک زندگیمون رو شروع کردیم. چون می خواستیم ساده زیست باشیم و در شان یه انقلابی نمیدونستیم که تجملی زندگی کنه. اما جاری من که بلافاصله بعد از ما جهیزیه گرفتن وسایل خارجی و بهتر از ما گرفتن و مراسمی مفصل. الان من میرم خونشون احساس ناراحتی و کمبودی رو دارم. دوست ندارم این حالت وجود داشته باشه چون شوهرم متوجه میشه و مطمئنا تاثیر میذاره رو زندگی. استاد من چیکار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر عهد خود باید ماند تا إن‌شاءاللّه حقانیت موضوع بیش از پیش گشوده شود. موفق باشید

24855
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: ببخشید اینکه فرمودین تو تفسیر سوره حمد اون خانمه فرستاد براش یه گلیم بخرن، وقتی از چگونگیش پرسید دیگه گفت نمیخوام. حالا من دچار مساله ای شدم اینکه ما خانمها که باید توی خونه آراسته باشیم، و دنبال لباس مناسب بگردیم، این گشتن هم شامل توجه به چیستی ها میشه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک إلی اللّه مراحلی دارد. آری! انسان به جایی می‌رسد که از جهت خود دیگر از این تفاوت‌ها آزاد می‌شود. ولی این بدین معنا نیست که ما در مسیر زندگی خود و زندگی با دیگران، رعایت اموری که بر عهده داریم را فرو گذاریم. مگر پیامبرخدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نبودند که سعی می‌کردند در کنار آن وارستگیِ فوق‌العاده‌شان، آراسته باشند؟ موفق باشید  

19163
متن پرسش
سلام استاد: درباره روح زمانه توضیحات خیلی خوبی دادید اما تعریف خود روح زمانه برام روشن نشد؟ توضیحات شما درباب اهمیت اون و روایات بود، ولی خود روح زمان یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع وجودی و وجدانی است و تعریف‌بردار نیست، بلکه انسان باید آن را احساس کند. مباحث شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» برای چنین احساسی کمک خواهد کرد. موفق باشید

33702
متن پرسش

سلام: خواهش می کنم خواهران مذهبی و غیر مذهبی محترم با احترام این متن را بخوانند و ببینند آیا اگر به خود صادقانه نگاهی بیندازند آیا چنین نیست؟ بنده پسری جوان هستم و خودمو گذاشتم به جای دختران نوجوان و جوان تا ببینم واقعا به عنوان یک بشری که در این زمانه رشد کرده چگونه می‌بودم: حتما بسیار معترض بودم و یقه بزرگان دین را می‌گرفتم و می‌گفتم حجابی که در بسیاری از مذهبیون می‌بینم حجاب نیست! زیرا پوچی پشت آن می‌بینم و آن را نوعی اجبار یا پذیرشی روانی یا تحت حرف‌های وحشیانه پدر مادرها می‌بینم و می‌گفتم برای من استدلال فلسفی و فقهی و احساسی نیاور و شاید می‌رفتم جلوی امثال مراجع تقلید با تندی و کم حجابی می‌ایستادم و جّدی می‌گفتم تو به من زندگی یا جهانی بده اگر داری! چون اول به حیاتی زندهِ اکنونی نیاز دارم که آزادی و انتخاب در آن معنا داشته باشد، اگر یافتم و آن حیات جاودان بود و خود را در آن یافتم آن‌وقت با گفتگوی با آن جهان، انتخاب می‌کنم حجاب یا هرچه خواست. زیرا اولاً: تشنه زندگی و معنایی هستم که دروغ و مُرده و چون جهان‌های بسیاری از مستدللین مدعی نباشد که عقلی و احساسی و دستوری و لحظه‌ای‌ست! و باور بفرمایید قطعاً با هر گشت ارشاد یا مردم مذهبی که مثل حیوان یا کودکی، دست آموز می‌خواستند به من بدون درک و از بیرون امر و نهی کنند برخورد جدی می‌کردم و حتماً آنها را خورد می‌کردم! اتفاقا وقتی آن دختر نوجوان را دیدم جلوی چند سپاهی با جدیت ایستاده و فریاد می‌زند لذت بردم! (نه بخاطر سوء استفاده دشمن، نه بخاطر دروغ دشمن، نه بخاطر تلفیق حق و باطل) ! بلکه بخاطر اینکه آمده تا بگوید من تشنه ام. مدتها بود دوست داشتم از دست مذهبیون نا آگاه تندروِ قلدرِ متکبر راحت شوم تا شرایطی پیش آید که بفهمند این دختر، دختر توست و حجاب خانواده تو هم در این بی‌معنایی تفاوت چندانی با بی‌حجابی ندارد فقط تو قلدری و خود برتربینی! عذر می‌خواهم واقعاً در این موارد جدی هستم و بلطف خدا شرایطی پیش آمد که تازه انقلاب اسلامی بعد از سکوت بسیار و صبر و آرام آرام قدم برداشتن و حفظ کلیت انسانیت و اسلام به گفت آید و این برآورده شدن یکی از آرزوهایم بود که به لطف خدا حضور توحیدی اسلامی و انسانی پیش آمده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه می‌فرمایید اعتراض است و اتفاقاً بعد از اغتشاش‌ها که حضور در میدان دشمن بود، تازه باید شروع شود. ما باید با اعتراض، همدردی کنیم ولی نباید از زمان و مکان خود گم بشویم.

در دل همین اغتشاشات باید به فکر اصلاح بود. مقاومت مدنیِ آرام حتی در فضای مجازی امر مبارکی است و از این طریق می‌توان جریان بر‌انداز را مأیوس کرد و پس زد و به جوانان خود نیز تذکر داد توقعات غیر قابل تحقق‌شان است که آن‌ها را گرفتار رسانه‌هایی مثل اینترنشنال می‌کند زیرا گمان می‌کنند باید به آن توقعات برسند و چون نرسیده‌اند، در آن سطح از خشم که با دشمنان ایران مدیریت می‌شود، فرو می‌افتند در فرهنگ خشمی که اروپا در دو جنگ جهانی اول و دوم گرفتار آن شد و بیش از ۶۰ میلیون مردم آن قاره خودشان همدیگر را به قتل رساندند.

از آن طرف باید به تَرَک‌های ریزی که در جامعه پنهان است فکر کرد و نسبت به صلح بین مردم که در ذات انقلاب اسلامی و روح حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» نهفته است، بسیار تلاش نمود. موفق باشید    

31654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه مرحله حق الیقینی را فرمودید مرحله آخر سلوکی است و من الحق الی الحق فی الخلق هست. ۱. مبحثی که در مورد اربعین و حق الیقین تاریخی فرمودید که انسان همنشینی خود را با امام حس می کند و حضور عرشی خود را احساس می کند، یعنی این همان سفر آخر سلوکی او می شود؟ ۲. آیا اسفار اربعه به این صورت است، که یک سفر کاملا تمام شود و سفر دوم آغاز گردد، یا نه؟ هر ماهی این سفرها، تا حدودی به حد ظرفیت برای هر کس پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این همان «یشرب به المقربون» است که به نور توحید امام، «رحیق مختوم» همراه با توحید «شراب تسنیم» که صورت توحید ائمه است؛ نوشیده می‌شود. ۲. حالت دوم درست است که هر منزلی در چشم‌اندازِ خود منازل بعدی را مدّ نظر دارد. موفق باشید

31552

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۳۱۵۴۵ خواستم بگم: حرفتان متین! ولی میخوام بدونم که همچین چیزی امکان داره؟ آخه چیزی که من از حرکت جوهری فهمیدم اینه که همچین چیزی میتونه اتفاق بیفته. اصلا این همه بیمار لاعلاج با دعا و توسل شفا پیدا می‌کنند علتش جز اینست که ایجاد خوبی برای بیمار محقق می‌شود و بیمار خوب می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال زمینه و علتِ مُعدّه مقدمه است تا فیضان الهی به ظهور آید و این‌طور نیست که تصور کنیم مثلاً خداوند بدون بستر تحقق اراده‌اش امری را محقق کند. و در همین رابطه در حدیث است: «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها - یا ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب - فجعل لکل شی‌ء سببا و لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل‌ لکل علم بابا ناطقا. خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند مگر از طریق وسائط و اسبابی. خداوند برای هر چیز سببی و برای هر سبب حکمتی و برای هر حکمتی‌ دانشی و برای هر دانشی دروازه گویایی قرار داده است. موفق باشید

31069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در پاسخ یکی از کاربران فرمودید «در بحث حرکت جوهری روشن شد که دائماً عالم ماده با تبدیل قوه‌ها به فعل، قیامت می‌شود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط می‌یابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوه‌های عالم ماده» این جمله یعنی همیشه یک آدم ابوالبشری خواهد آمد و یک حضرت محمدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. عرایضی قبلاً در جواب سؤال شماره 31009 شده است. موفق باشید

30353
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: در برخی سوالات در مورد نگاه عرفا به عالم مادی که منطبق بر هیئت قدیم است پرسیده شده است و شما سعی بر ارائه توجیهاتی چون وجه قدسی و... دارید لکن چه دلیلی دارد که وجه قدسی عالم دقیقا منطبق بر هیئت قدیم باشد و مثلا فلک چهارم قدسی عرفانی اتفاقا شمس باشد که در هیئت قدیم مطرح شده است. واقعیت اینست که ما به کتب عرفا همچون مصباح که مراجعه می‌کنیم واقعا در مباحثی که در مورد عالم ماده دارند سعی بر تبیین مادی آن را دارند نه اینکه بخواهند وجه قدسی را مطرح کنند و بنظر می‌رسد که اگر کشف عرفا مساعد هیئت قدیم باشد (و دلیلی ندارد که عرفا نتوانند امور تجربی مادی را کشف نکنند) و مطالب علوم جدید که به اعتراف خود غربی ها و فیلسوفان علمشان یقینی نیست و فرضیاتیست که در عمل بهتر بکار می آید چه دلیلی دارد که ما آنقدر غرب زده باشیم که مکاشفات یقینی عارفان را فدای این قبیل مشهورات غربی کنیم در یکی از سایت ها مطلبی دیدم در مورد محمد علی حکیم: آقای صدوقی سُها نوشته است: «… دیدم و شنیدم که مرحوم دکتر مهدی حمیدی شیرازی…، گاهی به خنده فراوان خطاب به مولانا [= حکیم شیرازی] گفت که: آقای حکیم! آپولو هم که به فضا رفت! و آنانی که می دانستند که مولانا با فَلَکیّاتِ قدیم سخت پایبند است ـ و البته شخص شخیصِ مرحوم دکتر حمیدی نیز از آن زمره می بود ـ به خنده اندر آمدند و چنین شنیدند از آن بزرگوار [=حکیم شیرازی] که: ها! شیره سرتان می مالند! دخترِ شاه پریان نشانتان می دهند!» پایان نقل قول. اگر به این نقل دقت شود بخوبی مشخص است که نگاه عارف بصیری چون جناب حکیم به عالم بطلمیوسیست نه این که صرفا نگاه قدسیشان به عالم ماده اینگونه باشد و حال که پس از دهه ها تشکیک هایی که در سفر به ماه می‌شود و بعضا آن را مجعول می‌دانند را مشاهده می‌کنیم به بصیرت ایشان پی می‌بریم گر چه آن زمان به ایشان می‌خندیدند و شما اگر به کتاب زیر رجوع فرمایید که در مورد مسطح بودن زمین است می‌بینید که لااقل در کنار نظرات رایج علوم غربی بدیل هایی نیز وجود دارد که می‌تواند مورد التفات قرار گیرد. https://s17.picofile.com/file/8413956100/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87_111_%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF_%D9%88_%D9%85%D9%82%DB%8C%D8%A7%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B7%D8%AD_.pdf.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به آیه‌ی «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» فکر کنیم با توجه به این‌که برای زمین هم مانند آسمان هفت مرتبه قائل شده، می‌فهمیم قضیه‌ی هفت آسمان ربطی به علم هیئت بطلمیوسی ندارد. مثلاً ما در ورایت داریم رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در سفر معراجی، حضرت عیسی «علیه‌السلام» را در آسمان چهارم زیارت کردند. پس همان‌طور که هفت آسمان، هفت مقامِ طولی به سوی حقیقت است، هفت زمین نیز، هفت سقوط طولی به سوی رذالت می‌باشد. موفق باشید

29804
متن پرسش
سلام و ارادت: جایگاه غضب در نسبت میان بدن و نفس کجاست؟ یعنی به کدام ملحق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غضب، مثل همه‌ی احوالات روحی مربوط به نفس ناطقه است به اعتبار تعلّقی که برایش پیش می‌آید چه تعلق به بدن و یا غیر بدن، و چه تعلق مثبت و غضب مقدس و چه تعلق منفی و غضب مذموم. موفق باشید

29196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد گرامی: برای خواندن تاریخ فلسفه غرب چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟ به دنبال کتابی می گردم که صرفا نظریات فلسفی را بازگو نکرده باشد بلکه قدری هم به زمینه و بسترهای تاریخی فرهنگی اجتماعی زمانه فیلسوفان پرداخته باشد. ترجیحا تا آنجا که به اصل بحث ضربه نزند روان و قابل فهم باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آسانی نیست. از جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» که روی سایت هست می‌توانید شروع بفرمایید. موفق باشید

29003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. با توجه به اینکه تهیه همه کتب شما برام هزینه ی زیادی داره می‌خواستم بپرسم ایا لازمه همه کتب رو تهیه کنم؟ مثلا من، کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شود رو کامل صوتش رو گوش دادم، آیا خواندن متن کتاب هم ضروری هست؟ کتب کم حجم رو از تو سایت میخونم ولی اونهایی که خیلی متنش زیاده باید بخرم تا بتونم بخونم البته کتب مهم رو تهیه می‌کنم. مثل معاد و کتب مباحث اهل بیت و فاطمه شناسی و ... ۲. استاد من با تمرکز روی کتب شما خیلی عالی پیش میرم ، خواستم بدونم جز کتب علامه طباطبایی و کتب حضرت امام آیا لازم هست کتب دیگه ای تهیه کنم؟ البته منظورم برای الان نیست، مثلا بعد از اتمام سیر مطالعاتی شما و حضرت امام و علامه. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم همین‌طور که عمل می‌کنید خوب است. آنچه رزق شما باشد به لطف الهی از طریق همان کتاب‌ها که در اختیار دارید، به شما می‌رسد. ۲. بستگی به ذوق خودتان دارد. آری! بالاخره از کتاب‌های حضرت امام و علامه نباید غافل بود ولی بقیه را بر اساس روح و روحیه‌ی خودتان دنبال کنید. موفق باشید

28729
متن پرسش
عرض سلام و ادب: بعد از گوش دادن صوت های حرکت جوهری سوالی برایم پیش آمد که وقتی می‌گوییم زمان مختص ماده است و وقتی از ماده خارج شویم دیگر با عالم بی زمانی روبرو هستیم با این احوال چرا قرآن از مدت قیامت سخن می‌گوید و یا کفار می‌گویند یک روز یا ۲ روز در دنیا بودیم که نشان از زمان داشتن ولو به مقدار کم هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به این معنا که در اثر حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید پدید می‌آید که همه ناشی از حرکت است؛ نداریم إلاّ مقایسه‌هایی که همان تأخیر و تقدم می‌باشد. آری! در جایی می‌فرماید: «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» ملائکة اللّه که سیر از عالمِ ارض به عالم عرش دارند، یک روز آن سیر برابر پنجاه هزارسال است نسبت به سال‌های دنیا. و یا آن‌جا که می‌فرماید: «وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» یک روز نزد خدا مانند هزار سال از سال‌های شماست؛ بیشتر می‌خواهد غیر قابل شبیه بودنِ آن شرایط را با این شرایط روشن کند وگرنه آن‌جا حرکت زمین و خورشید نیست که این نوع زمان‌ها باشد. موفق باشید     

28419

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در جلسه ۵ انقلاب اسلامی و جهان گمشده درباره فضای مجازی فرمودید که نظرم این است که این را از بشر بگیریم و زنده ترش کنیم و بشر آینده در جهان وسیع فضای مجازی، حیات ایمانی اش را ادامه می‌دهد. ظاهرا مدتها پیش که یکی از کتابهای مهدویت تان را می‌خواندم، نوشته بود که حضرت، به این تکنولوژی نظر ندارند و من برداشتم از آن متن، کنار رفتن تکنولوژی در زمان حضرت بود. آیا نظر حضرتعالی در این مورد تغییر رویکرد داشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم با حضور حضرت «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» این تکنولوژی که تجاوز به طبیعت است، از صحنه خارج می‌شود و چیزی که کشف استعدادهای طبیعت می‌باشد و در ابتدای رنسانس به میان آمد ولی نفس امّاره‌ی بشر آن را به حاشیه برد، مدّ نظر قرار می‌گیرد. عرایضی در این مورد در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شده است. موفق باشید

28108

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بنده دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث هستم. متاسفانه دروس رسمی ما، نه اینکه بگویم اصلا به درد نمی‌خورد، بلکه این مقدار که دانشگاه روی آن وقت می‌گذارد نیاز نیست. حدود ۱۴ ترم تنها و تنها رجال حدیثی و مصطلح الحدیث و ... که می توان در ۲ ترم همه آنها را حلاصه کرد. و نیز متاسفانه تفسیر هم که می خوانیم بسیار پراکنده و براساس تفاسیری که دیگر در این زمانه با آمدن المیزان و تسنیم منسوخ شده اند و هیچ فایده ای برای روح و جان ما ندارند. استاد گرامی من با پیگیری مطالب شما به این نتیجه رسیدم که در این تاریخ بستری ویژه برای خودسازی فکری و عملی ما فراهم شده است. آیا رواست ما عمر خود را بیهوده در این دروس تلف کنیم؟ من نتوانستم با خودم کنار بیایم که چرا باید این همه وقت صرف این دروس در دانشگاه بکنم. نمرات آخر ترمم در این دروس همیشه پایین است در عوض وقت خود را صرف خواندن فلسفه و معرفت نفس و ... می‌کنم. آیا کار من درست است؟ پیشنهاد شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» فرمودند نظام آموزشیِ کشور نیاز به تحول دارد. به نظر می‌آید روش شما خوب باشد که کلیّات دروس را بشناسید. موفق باشید

27738
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز تصور می‌کنم گریه های من در مجالس عزاداری تا به امروز از سر وهم و پندارهای خودم بوده. مثلا گریه کردن من برای مصیبت های کربلا، گریه کردن کسی بوده که دلش برای افرادی که در اون صحنه هستند میسوزه. در حالی که اهل بیت در اوج اقتدار و عزت این حادثه رو رقم زدن و نمیشه از سر ترحم برای اونها گریه کرد. گریه حقیقی باید چه گریه ای باشه و چطور به دست میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی در رابطه با اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» شده است، در یادداشت ویژه نیز نکاتی عرض شده که در ذیل خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه اشک بر حسين (ع)

قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر [1] من كشته‏ ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏ اش گيرد.

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين (ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه «علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین «علیه‌السلام»

۱. عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

۲. در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

۳. مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین «علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

۴. با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین «علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین «علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین «علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین «علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین «علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی «رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین «علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا (ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين «علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله «علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف، و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین «علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا «علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»

27693
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد عزیز: ضمن تبریک روز معلم به ساحت شما، و تشکر از همه آنچه در جان ما کاشتید استاد جان در پاسخ سوال ۲۷۶۶۰ فرموده بودید، یک سمت دین نادیده گرفتن ضعف های دیگران است خوب آیا باید برای ملاقات خداوند به همه اینها عشق هم بورزیم در همین سطح پایینی که ما هستیم؟ هر کار می‌کنیم و سعی می‌کنیم عمل آنها را خوب جلوه دهیم نمی‌شود، قلبمان با آنها همراه نمی شود، مخصوصا اینکه دوست دارند ما در کنار آنها باشیم وقتی کارهای لغو و بیهوده انجام می‌دهند کاملا در این زمینه قدرت تفکر از من گرفته شده مگر می‌شود انسان خود را قانع کند که احوالاتی را نداشته باشد بعد به خاطر رعایت احترام و محبت به آنها در حالات وهمی و بچگانه آنها شریک شد؟ مثلا پای تلفن، مثلا تلوزیون دیدن، مثلا دورهمی های بی فایده که روایت هم می‌خوانند که از زیارت خانه خدا هم بالاتر است حتی اگر بیهوده باشد، مثلا بیرون رفتن های بدون برنامه ریزی و بدون زمان مشخص، مثلا بیدار ماندن تا ۱۲ نیمه شب،... کمک کردن به آنها یک چیز است، نشستن پای حرف های بیهوده یا کارهای بیهوده آنها که روح ما را هزار جا پراکنده می‌کنند یک چیز است. استاد من تا جایی که غفلت نکنم، به پدر و مادر خودم و والدین شوهرم احترام می‌گذارم و به آنها محبت افعالی می‌کنم به خاطر رضای خدا، ولی هر چه می‌کنم نمی توانم با قلب ام به آنها متمایل شوم و حس نفرت از رفتارهایی آنها مرا می‌گیرد چون برای رها شدن خودم از این لغویات قبلا متنفر شده ام. آیا این گناه است؟ دنیای من، کاملا با دنیایی آنها متفاوت است. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند: با عمل آن‌ها مخالف باشید و نه با خود آن‌ها. آری! محبت به مردم، غیر از همراهی با آن‌هاست. با محبت و احترام، زمینه‌ی علاقه‌مندشدن به دین را در آن‌ها باید فراهم کرد.

27058
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و تبریک حلول سال نو و ایام شعبانیه: چرا مسئولان فرهنگی ما بیش از آنکه مردم را متوجه آثار سوء فقر معنوی و ایمانی و لزوم خودآگاهی با شناخت اندیشه انقلاب اسلامی و غربشناسی نقادانه بکنند مردم را بیشتر می خواهند فقر مادی را اهم جلوه داده و به مسائل کم توجه و بیشتر برای فرافکنی سوق می دهند و گویی حتی غافل از این هستند حتی همین مباحث فقر مادی و حیات دنیوی اگر در بستر رجوع و احیا تفکر ناب شریعت نباشد، پیش می آید؟ واقعا چه راهکار فرهنگی وجود دارد تا مردم بیشتر متوجه فقر و غنای معنوی و توجه به اسماء الهی در ساخت مسیر خود و جامعه شان بشوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به مردم توسط مجامع فرهنگی و تلویزیون و متفکران جامعه راهی است که باید در پیش است. مشکل آن است که هنوز زبان مناسب این تاریخ در مجامع فکری و فرهنگی ما به ظهور نیامده است زیرا تفکر، تاریخی است و معانی گذشته‌ی الفاظ، پس از مدتی دیگر تأثیر گذشته را ندارد و در اینجاست که باید از نگاه هرمنوتیکی غافل نبود و این هنوز برای متفکران دینی ما به‌خوبی روشن نشده است. موفق باشید

26720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آیا تفاوت اصلی تربیت با اخلاق آن است که بگوییم تربیت تابع غرض و انگیزه ما است و لزوما تقدسی ندارد و اخلاق امری مقدس است یا اینکه همانگونه که تربیت و تزکیه می تواند مقدس و غیرمقدس باشد اخلاق هم ممکن است فضیلت و یا رذیلت باشد و اخلاق ملازم با تقدس نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید می‌توان بر روی نظر دوم قرار گرفت زیرا تربیت نیز می‌تواند در هماهنگی با فطرت انجام گیرد که وجه الهی انسان است. موفق باشید

26603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
‏با سلام خدمت استاد عزیز: اکثر افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند از هم نشینی و مانوس بودن با یک فرد بسیار دوست داشتنی صحبت می کنند. در آموزه های دینی ما این فرد کیست و یا که چیست؟ با تشکر ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً با صور ذهنی خود که در حالِ خوشِ احساس روح برایشان پیش می‌آید، روبه‌رو می‌شوند. موفق باشید   

26232
متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که در شب معراج بدن مادی نازنین پیامبر تبدیل به بدن مثالی شد و در بازگشت از معراج دوباره آن بدن مثالی تبدیل به بدن مادی شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف خوبی است و در مباحث «برهان صدیقین» مطالبی در این رابطه عرض شده است. موفق باشید

25894
متن پرسش
خدا به دعاهام جواب نمیده حتی هیچ نشونه ایی هم بهم نشون نمیده. چرا آخه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آن‌که می‌خواهد صبرت را ببیند. مگر نشنیده‌اید:

پرده‌های دیده را داروی صبر / هم بسوزد هم بسازد شرح صدر // آینة دل چون شود صافی و پاک / نقش‌ها بینی برون از آب و خاک // هم ببینی نقش و هم نقاش را / فرش دولت را و هم فراش را

موفق باشید

نمایش چاپی