باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همچنانکه قبلاً عرض شد در این موارد که جبههی توحید در مقابل استکبار پیروز میشود، شیطان بیکار نیست. ولی همین امر موجب میشود تا ضعفهای ما معلوم و برای حضور در تاریخی گستردهتر آماده شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست به کتاب «تپههای جاویدی و راز اشلو» سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چون هنوز در نشئهی دنیا هستیم. ۲. چون هنوز در همین نشئه هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمینی که چون موجودی زنده، زنده و بیدار است و حرف میزند. تمام زمين از اين حالت دنيايىاش در مى آيد و تغيير مى كند. پس نبايد انتظار داشت كه انسانها در آن عالم، بدنى با خصوصيات بدن اين دنيايى داشته باشند، بلكه بدن اخروى هركس، چه در برزخ و چه در قيامت متناسب با عوالم اخروى -اعم از بهشت يا جهنم- خواهد بود. عوالم بهشتى و تنعم انسانها در آن عوالم، زوال پذير نبوده و دائمى است، لذا قرآن مى فرمايد: «هُمْ فيها خالِدون» يا مى فرمايد: «جَنَّةُالْخُلْد» يعنى بهشتى پايدار. دوام و زوال ناپذيرى بهشت ها و جهنم ها و نبودن پيرى و شكستگى و مريضى و دردها در بهشت، همه گوياى اين حقيقت است كه قوانين حاكم در آنجا غير قوانين اين دنيا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آنها سالهای قبل از خلافت علی علیه السلام بود و اینکه تربیت لازم جهت مقابله با لشکر معاویه به عنوان یک معاند پیدا نکرده بودند. به هر حال این نکتهای است که باید در یک تحقیق تاریخی متوجهی روانی شد که بر یک ملت تحمیل میشود و آن را متزلزل مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به روایتی فکر کنید که میفرماید «الطرق الی الله بعدد انفس الخلائق». ۲. گویا روش «محبت» کارساز تر است ولی نه به معنای بی تفاوتی نسبت به ریاضات شرعی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، راهکارهایی جهت این مشکل برایتان مطرح شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که فرمودهاند. به هرحال هر اندازه معرفت انسان نسبت به حقایق بیشتر باشد، تاثیر اذکار او قویتر خواهد بود. موفق باشید
اگر شیوه ی رفتاری حضرت یونس با قوم خودشان مانند شیوه رفتاری امام زمان (عج) هست پس چرا حضرت یونس باید به کام نهنگ بروند و خودشان را در آنجا از ظالمان معرفی کنند؟ در تفسیر المیزان گفته شده علت اینکه خود را ظالم نامیده اند این بوده که عملی انجام دادند که ظلم را ممثل میکرده اما کارشان فی نفسه ظلم نبوده در واقع اعراض حضرت یونس از قوم خود شباهت تام به فرار یک خدمتگزار از مولی داشته! خب همین موضوع هم که ایشان یک عملی را انجام دهند که همچین برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند به نظر من اشکال دارد. پس چرا نمیشود این عمل را خطایی از جانب حضرت یونس قلمداد کرد؟ واژه ابق که در آیه ۱۴۰ سوره صافات برای نقل این داستان استفاده شده خیلی عجیب است. بعد چه چیزی گفته میشود؟ می گویند که این تشبیه است! خب چرا باید یک همچین تشبیهی را به کار حضرت یونس نسبت دهند؟ پس کار درستی نبوده است! در آیه ۸۷ سوره انبیاء که گفته شده حضرت یونس با خشم از قومش بیرون رفت را چگونه توجیه کنیم؟ خشم و غضب پیامبران چه معنایی میتواند داشته باشد؟ حتی در آیه ۴۸ سوره قلم نیز گفته شده حضرت یونس مکظوم بود! نسبت دادن خشم و غضب به کار حضرت یونس چه معنایی میتواند داشته باشد؟ خب این کار درستی نبوده است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علامه طباطبایی متذکر میشوند آن است که حضرت یونس «علیهالسلام» تمرّد از امر خداوند نکردهاند زیرا خداوند امر نکرده بود که نروند، ولی از طرف دیگر شأن پیامبر خدا آن بود که منتظر بمانند تا تکلیفشان را خداوند تعیین کند . با توجه به این امر خوب است که نظر علامه طباطبایی را ذیلاً بررسی فرمایید. موفق باشید
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾
اباق = فرار
و یونس علیه السلام از پیامبران بود، که وقتی نشانه های عذاب را دید به سوی کشتی فرار کرد، با اینکه کشتی ظرفیت سوار شدن او را نداشت. آری یونس علیه السلام وقتی جریان را خطری دید، از بین قوم خود بیرون آمد و آن جناب هرچند در این عمل خدا را نافرمانی نکرد و قبلاً هم خدا او را از چنین کاری نهی نکرده بود، ولکن این عمل شباهتی تام به فرار یک خدمتگذار از خدمت مولی داشت، و به همین جهت خدای تعالی او را به کیفر گرفت (شاید بگوییم شان آن حضرت نبود که چنین کند).
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾
ساهم از مساهمه = قرعه کشی ادحاض = غالب آمدن
در کشتی قرعه انداختند و یونس از مغلوبین شد.
چون جریان از این قرار بود که نهنگی بر سر راه کشتی در آمد و کشتی را متلاطم کرد و چون سنگین بود خطر غرق همگی را تهدید کرد. ناگزیر شدن از ساکنان کشتی یکی را در آب بیندازند تا نهنگ او را ببرد و از سر راه کشتی کنار رود. و قرعه به نام یونس اصابت کرد و نهنگ آنجناب را بلعید.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
ماهی تا او را لقمه ای کرد، در حالی که او ملامت زده بود.
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
اگر یونس از مسبحین نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، و تسبیح یونس با لا اله الله شروع شد، تا علتی برای تسبیحش شد، مثل اینکه فرمود : خدایا معبود به حقی که باید به سویش توجه کرد، غیر تو کسی نیست پس تو منزهی از آن معنایی که عمل من آنرا می رسانید، پس اینکه من متوجه تو می شوم و تو را منزه می دانم از آنچه علمم حکایت از آن میکرد و آن این بود که غیر تو هم کارسازی هست، چون من برای نجات از عذاب متوسل به کشتی و فرار شدم، حال می گویم که غیر تو کسی و چیزی کارساز نیست. پس سبب نجات حضرت همین تسبیح بود و مکث آن جناب در شکم ماهی تا روزی که خود او مبعوث شود، یعنی شکم ماهی به منزله قبری باشد برای او و این دلیل نیست که تا قیامت او زنده در آنجا بماند.
سلام استاد بزرگوار: استاد شما در کتاب آشتی با خدا جلسه پنجم نقل قولی از علامه طباطبایی فرمودید که ایشان فرمودند بدن قیامتی ما مانند من ما می باشد در حالی که بدن چگونگی است ولی من هستی است، چه طور میشود که بدن قیامت هستی باشد در حالی که شکل دارد و چگونگی دارد، اگر ممکن است این مطلب را بیشتر توضیح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان وجود خود را احساس میکند در قیامت بدن قیامتی خود را به همان صورت احساس مینماید زیرا بدن قیامتی، صورت نفس ناطقه است و این غیر از بدن دنیایی است که وسیلهای است در اختیار نفس ناطقه جهت دنبالکردن حوائج دنیاییاش. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روبهرو شدن با تجلیات اسم لطیف را حمل بر چند همسری کردهاند. ولی در همان قاعده قیامتی آن ۲. همانطور که حضرت عسکری «علیهالسلام» فرمودند در عالم بزرخ و قیامت شجره ممنوعه که به صورتهای متفاوتی مطرح است مثل گندم یا سیب، فرمودند همه آنها بوده است زیرا همانطور که جناب صدرالمتألهین میفرمایند موجودات مجرد دارای چنین ظرفیتهایی هستند که مثلاً در عین گندم بودن، سیب باشد همچنانکه حضرت حق را وحدت ذات و صفات هست و در عین احدبودن، الله است به جامعیت اسماء. از این جهت زن و یا مرد در عین زن یا مرد بودن که سُکنای وجودیِ آنهاست؛ حامل ظواهری هستند که با اعمال و عقاید خود شکل دادهاند. ۳. عین ثابته، بنیادیترین وجه هر انسانی است و امری اعتباری نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. امید است رفقا بتوانند از این پیج در اینستاگرام استفاده نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ابن عربی شبیه کار جناب صدرالمتألّهین است که سعی میکرده به بهانههای مختلف و با عنوانهای متفاوت حرف اصلی خود را بزند. فصوصالحکم از آن جهت که عطای مستقیم رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به ابنعربی است، جایگاه خاصی دارد بهخصوص که شارحانِ فصوص در واقع بسیاری از مطالب سایر کتابها را در شرح خود متذکر شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد:
29012- باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط سختی است. به این فکر کنید که تا حدّی در این جلسات با هنرنمایی خاصی که مؤمنین باید از خود نشان دهند، موضوعاتی را پیش بکشید که نه ظاهرِ آن موضوعات، مذهبی باشد و افراد موضعگیری کنند، نه حالت غیبت داشته باشد. بالاخره انسانها با انسانها زندگی میکنند و رشد مییابند. نباید بهکلّی خود را از این نوع جلسات دور کنید، بلکه با مدیریتی خاص، جهتِ جلسات را به حالت ابعاد انسانیِ آن سیر دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری تفکر به معنایی که موجب سیر الی الله شود اصل است. در حدیث دوازده از کتاب اربعین حدیث از حضرت امام نکات خوبی در رابطه با تفکر در دین و تفکر در حضرت حق مطرح شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به این معنا که در اثر حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید پدید میآید که همه ناشی از حرکت است؛ نداریم إلاّ مقایسههایی که همان تأخیر و تقدم میباشد. آری! در جایی میفرماید: «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» ملائکة اللّه که سیر از عالمِ ارض به عالم عرش دارند، یک روز آن سیر برابر پنجاه هزارسال است نسبت به سالهای دنیا. و یا آنجا که میفرماید: «وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» یک روز نزد خدا مانند هزار سال از سالهای شماست؛ بیشتر میخواهد غیر قابل شبیه بودنِ آن شرایط را با این شرایط روشن کند وگرنه آنجا حرکت زمین و خورشید نیست که این نوع زمانها باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه و متذکر شده اید در عظمت و نقش تاریخی این انقلاب هرچه بگوییم کم است و بنده یقین دارم که حتی در درون همان هایی که به ظاهر از دینداری جدا شده اند نور توحید انقلاب اسلامی حاضر است و آنها را هم نباید از دست رفته دید و در آینده ای که چندان دور نیست، خواهیم دید دلهای بسیاری از افراد بیرون از ارادت به انقلاب، به انقلاب رجوع خواهند کرد. پس در این مورد کاملا با شما همراه هستم. می ماند وجود استعدادهای فوق العاده ای که در تشیع و مکتب حضرت روح اللّه نهفته است و ما میتوانیم و می توانستیم از آن طریق کارهایی بکنیم که بسیار نتیجه های بهتری نصیبمان میشد. همه ی عرض بنده در این قسمت است و اگر با اموری روبه رو میشویم که دلخواهمان نیست، به جهت این نوع کم کاریهاست که موجب به تأخیرافتادن نتایجی میشود که خیلی زود می توانستیم به آن برسیم. سالهای پیش عرض شد اگر دستورات حضرت روح اللّه را حقیقتا پذیرفته بودیم و پذیرفته بودند و جام زهر به او نمی نوشاندیم، حتی در امور اقتصادی به جای آن که دلار ارزش ارز جهان را تعیین کند، ریال این کار را می کرد. در بقیه ی موارد نیز انقلاب اسلامی چنین استعدادی دارد. سطحی نگری و کم کاری و نفهمیدن حضور تاریخی انقلاب، چیزی است که نباید از آن غفلت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در این موارد ورودی نداشتهام و لذا منبعی و یا شخصی را نمیشناسم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمیکنم نیاز به دورههای تندخوانی باشد. انسان باید در موضوعاتی که اندیشهساز است بدون هر شتاب و عجلهای، تأمّل کند. ۲. قرآن حاوی حقایقی است تا انسان در جهانی بس گشوده و کیفی وارد شود. وقتی با این رویکرد به قرآن رجوع شود حتماً علاقهمند خواهید شد که مطالب را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به وسوسههای شیطان بیمحلی کرد و کار را ادامه داد. «اگر حرص بنالد بگیریم کَریها»، وقتی نفس امّاره به میان میآید نباید کار را ترک کرد، باید نفس امّاره را بیمحلی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید به فرآیندیبودنِ یک تفکر {نگاه} کرد که وقتی شروع میشود سیر مستقیم ندارد، بلکه گاهی با ناپلئونی روبهرو میشود که سرِ انقلابیون را به گیوتین میسپارد. ولی اگر آن حرکت، حرف برای گفتن داشته باشد، آرامآرام جای خود را در تاریخ باز میکند. نمونهاش رجوع آنچنانیِ مردم به شهید حججی و شهید حاج قاسم. البته آن نوع دولتها که روحیهی انقلابی ندارند، با ضعفها و ناتوانیهای خود زمینهی این نوع حرفها را فراهم میکند. ولی قضیهی ما، راهی است که گشوده شده است و روز به روز آثار آن پیدا خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به هدف خلقت که ظهور انسان کامل و تجلیّات انوار اسماء الهی است، باید آن روایت را معنا کرد. پس عالَم بدون حجت نیست، حتی اگر آن حجت غایب باشد. در دوران فترات هم باز انسان کامل در عالم حاضرند هرچند که ظاهر نباشند به همان معنایی که خلقت نوری اولیای الهی متذکر این امر هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. فکر میکنم هایدگر در مقالهی «پرسش از تکنولوژی» ظرایفی در رابطه با این امر مطرح کرده است. جزوهی مربوطه و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکانِ ما، از ما است و خداوند وجودِ ما را به ما میدهد. وقتی ذات انسان، امکانِ صرف است و امکان، همان ظرفیت و استعداد است، پس وجوددهیِ حضرت ربّ العالمین به یک مرحله ختم نمیشود بلکه از آنجایی که انسان امکانات بیشماری در وجود خود دارد همواره خود را میتواند از طریق عبادات و معارف آماده کند برای تجلی وجودی شدیدتر تا آنجایی که کلّ اسماء الهی را در خود شکل دهد و در اوج قرب با حضرت ربّ العالمین قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان فرمایشات و آثار ایشان نیستم. ۲. مسیر، مسیر حضور محبوب است، در چنین حضوری بحث و نظر هر دو زیباست. هزار بار صلوات و هزار بار سورهی قدر و هزار بار سورهی توحید با نظر به جمال اولیاء معصوم و سپس نظر به حضور ملائکة اللّه در سورهی قدر و نظر به صِرف توحیدِ ناب که همهی عالم را گرفته است، إنشاءاللّه کارساز است. موفق باشید