باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً نباید معطل این حرفهای بیپایه شد. هرکس باید خودش به نور الهی زندگی خود را مدیریت کند و در مقابل مشکلاتی که پیش میآید، اندیشه به خرج دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیهی عجیبی است. اکثر کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» و قسمتهای مهم کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» بر همین آیه تکیه دارد که چگونه باید انسان در رجوع به عالم، قلبی پیدا کند که آن قلب، توانِ تعقل داشته باشد مثل پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاسیر قرآن جهت فهم اشارات قرآن تدوین و تعریف شده است. در حدیث هم همینکه مدتی با کتب حدیث بهخصوص با کتاب ارزشمند «تحف العقول» مأنوس شوید، نتایج خوبی جهت فهم روح احادیث برایتان حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست به کتاب «تپههای جاویدی و راز اشلو» سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی عزیزان خوبند. صوت آقای امینینژاد إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهی خوبی است. فکر میکنم بد نیست از زاویهای دیگر سری به بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با شرح صوتی آن بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط همینطور خوب است که در آن قرار گرفتهاید، ولی به مرور سعی کنید روحِ تاریخی سخنانِ مقاتل را بیابید که در جای خود، نوعی حضوری متعالی است در آن حدّ که انسان احساس میکند در کنار حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» و در پرتو شخصیت آن حضرت تنفس میکند. چیز عجیبی است گزارشی که مقاتل بهخصوص «لُهوف» سید بن طاووس به میان آورده است موجب میشود که دوگانگی بین ما و واقعه یعنی اینکه به عنوان یک ناظر به صحنه بنگریم؛ از میان میرود و حقیقت، با انسان یگانه میگردد و کربلا چشیده میشود به جای آنکه شنیده شود.
در موضوع دوم فکر میکنم بد نیست با کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» نسبت به رخداد کربلا، به کربلا فکر کنید. قضیهی کربلا فوق حرفهایی است که بتوان با الفاظ از آن گزارش داد، بیشتر، اشارت است به چیزی که انسانها در جان خود از آن بیگانه نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم علم ما آنقدرها نیست که بتوانیم تا اینجاها متوجهی راز عالَم بشویم. این را میدانیم که نظام عالَم در تدبیر خدای حکیم است و تنها انسانها هستند که باید خودشان با اختیار خود، سرنوشت خود را تعیین کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهای هرجا و هراندازه در تبیین درست انقلاب و در تربیت نیروهای تراز انقلاب کوتاهی کنیم، به همان اندازه با مشکل روبهرو خواهیم شد. ولی در نظر داشته باشید ما مشکلات تاریخی داریم و هنوز تعدادی از قضات ما از درک تاریخیِ درستی غافلاند که با روح اسلام و انقلاب باید همخوانی داشته باشند. درست است که در دنیا در نظام قضایی هزاران بیرحمی وجود دارد، ولی در عین دلسوزی و نیّت خیر مسئولان، کمکاریها را و درستندیدنِ آینده را نباید ساده گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید روایات آن است که خوف و رجاء در جان مؤمن مساوی باشد تا نه یأس پیش آید و نه غرور. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب و احترام. خداوند منان رو شاکرم بسیار زیاد که در سیر دادن بندگان حقیر و روسیاهی چون ما بواسطه کلام شما دریچه ای جدید را به سوی ما گشود که بعد از شنیدن معارف الهی و لذت شنیداری که حاصل میشد ما را سوق داد به سوی چشیدن لذت بیکرانه حضور در محضر حضرت محبوب ازلی که جنسش به قول استاد چشیدنی است الحمدلله. استاد گرامی شاید باور نفرمایید اما ما و گروهی از دوستان نزدیک به چهارسال است هفتگی و مستمر، حضوری و غیر حضوری در فضای مجازی، کتاب خویشتن پنهان و برهان صدیقین و حرکت جوهری و بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها را شروع کرده ایم و مباحثه وار پیش میرویم و البته در کنارش صوتها و مقالات و کتابهای دیگر را مخصوصا مناسبتی هم به جد مرور می کنیم اما همین چهار کتابی که عرض کردم با مباحثه و تکرار و تمرین در مصادیق، دریچه ای جدید را که بالخصوص، نقطه عطف آن ماه های مبارک رمضان است، به رویمان گشوده که خود را با هویتی جدید در این تاریخ می یابیم هویتی که قرار است نقشهایی بر اساس مقتضیات این زمانه برای ما بگشاید و خداوند رحمان انگار مشغول پرورش بندگان است برای حضوری همگانی و البته مخصوص به کرامت کریمانه خویش. این حرفها را من باب روایتی از امام صادق علیه السلام عرض کردم امام صادق عليه السلام در ذيل آيه «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» فرمودند: «حدث بما اعطاك الله و فضلك و رزقك و احسن اليك و هداك» «3» آنچه از عطاها، برترىها، رزقها، احسانها و هدايتهاى اوست بازگو كن. «الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی ان هدانا الله» کاری جز دعای خیر برای استاد گرامی از دست این شاگردان حقیر بر نمیاید پس فراوان دعاگو هستیم ان شاءلله تحت عنایات خاصه حضرت ولیعصر (عج) مؤید و موفق باشید. اما استاد بزرگوار مساله ای است که مدتها درگیرم کرده بود و الان به وضوح خودنمایی می کند و مانند مانعی جلوی راهم را میگیرد اینکه در درونم پر از آرامش است به حول و قوه الهی با جلوه گری هایی که از جنس ظهور حضرت حق است در اتفاقات ریز و درشت با حضرت حق مدتها به گفتگو هستم و میبینم او را که جلوه نمایی می کند و دایم اظهار لطف کریمانه، نگاهش را حرفش را محبتش را و... را می بینم و قابل وصف نیست. گاهگاهی که حتی عشقبازی می کنم و به شوق این عشق زندگی را ادامه میدهم. «حتی القاک و قد وفیت بعهدک و میثاقک فتغشینی رحمتک» اما در بیرونم ابا دارم از بروز دادن، میترسم بگم و از دست بدهم. میترسم بگم و باور کنم منم هستم و گاهی هم که زبان به گفتن می گشایم واضحا میبینم که زبانم چیزی دیگر می گوید انگار می ترسد و به جای دیگری می زند و با دیگران هم گفتار می شود البته در جمع خوبان و هم مباحثه ایها گاهی همان که میچشیم بر زبان می آید و در جمعی خوش فی شغل فاکهون میشویم اما به وضوح تازگی در اذیتم از زبانی که با درونم سازگاری ندارد. شغلم که مدیریت امور فرهنگی است می طلبد که سخنور خوبی باشم که قبلا هم بودم و می توانم بگویم حراف خوبی بودم اما دیگر سخنانم با درونم نمی خواند و زبانم الکن دارد می شود. به وضوح می چشم که «یفقهو قولی» ام به مشکل خورده تا حدی که دیگران هم متوجه تلونم شده اند وقتی خودم هستم در کمال آرامش و طمانینه به الطاف حضرت حق و وقتی با دیگران هستم انگار پوسته قبلی ام در حال ترک برداشتن و این صدای شکستن دایم بلند تر می شود و انگار نفسم میخواهد با پوششی موقت این پوسته در حال ترک را از دیدها مخفی کند. به زبان ساده بگویم آن حالتی که در کنار دیگران دارم حس واقعی ام نیست و انگار در حال نقش بازی کردنم که کسی نداند اندرونم چیست و این دوگانگی کم کم دارد مشکل ساز می شود مخصوصا در کار. سوال اول: به شدت از «یحسبون انهم یحسنون صنعا» میترسم که نکند گرفتار وهمیاتم و این عشقبازی درونی کوهی است از نفسانیات که فرو میریزد. چگونه از تردید حقیقت و مجاز رها شوم و بدانم که توسلاتی که به حضرات معصومین علیهم السلام دارم و حضور کریمانه شان را در این الطاف می بینم و عشقبازی با حضرت حق را از ایشان الگو و درس می گیرم واقعی است یا ساخته های نفس چموش و شیطان لعین؟ سوال دوم: چگونه درونم بیرونم را یکی کند و راحت شوم از ریای معکوسی که میترسم از اینکه پرده درافتد و خلق با خبر از غوغای پر شور درونم شوند گاهی با تمام وجود می خواهم فریاد بزنم و به همه نشان بدهم مثلا در این لبخند زیبای فرزندم، خداوند عز و جل چگونه عشقش را به من هدیه کرده یا در این نهیب غریبه ای با من چگونه خداوند رب العالمینی خود را دارد به من نشان میدهد و... اما سکوت می کنم و تمام فریادم قطرات اشکی می شود که عاشقانه در لذت با رب جاری می شود که آن هم هدیه اوست. ترسم از برملا کردن این حالات و زبان گشودن به حقیقتی که در درون با من راز می گوید، مرا به خلوت هدایت می کند و از طرفی، انجام تکلیف، مرا به حضور پر رنگ در اجتماع مخصوصا در این برهه که زمان جهاد تبیین است و شغلم به شدت مرتبط با این امر است میخواند و البته در این حضور اجتماعی زبانم مثل دیگران به عادت گفتارهای روزمره میچرخد و ناسازگاری اش گوش خودم را میخراشد چون جمع ها را محرم این حرفها نمیدانم و آنها این حرفها را انگار نا آشنا می دانند چگونه جمع کنم؟ و از این دوگانگی آزاد شوم تا تمام شود. آن چیزی که مرا هنوز به چشمم می آورد و نکند اشتباهی بزرگ در همه اینهاست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید در ابتدا این غزل خوب مولوی در دیوان شمس تبریزی را با شما در میان بگذارم که میفرماید:
تن مَزَن ای پسر خوشدم خوشکام بگو بهر آرام دلم نام دل آرام بگو
پرده من مَدَران و در احسان بگشا شیشة دل مشکن قصة آن جام بگو
گر در لطف ببستی در امید مبند به سر بام بر آی و به لب بام بگو
چونکه رضوان بهشتی تو صلایی برده چونکه پیغمبر عشقی حِلِهْ پیغام بده
سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو صفت راه مگوی و ز سرانجام بگو
آه زندانی این دام بسی بشنیدیم حال مرغی که رهیده است از این دام بگو
شرح آن بحر که واگشته همه جانها اوست که برون است ز ایام ز اعوان بگو
وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی سخن خاص نهان در سخن عام بگو
ور از آن نیز بترسی هِلِه چون مرغ چمن دمبدم زمزمة بی اِلفِ و لام بگو
همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر سخنی زان لب شیرین ز سرانجام بگو
نکتة روحفزا از دهن دوست بیار نامة خوشخبر از عالم اسرار بگو
و منظور عرضم بیشتر این بیت بود که میفرماید:
وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی سخن خاص نهان در سخن عام بگو
اینجا است که فکر میکنم اگر با نور قرآن و روایات مأنوس شوید، جانتان در ارائه حقیقت با آرامش کامل سخن خودش را به میان میآورد. در مورد نکته آخر که فرمودهاید به نظر بنده این دوگانگی و ریا به حساب نمیاید. آری! باید آمادگی افراد را در نظر گرفت و عقل آنها را مخاطب قرار داد و نه احساسات آنها را. مگر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نفرمودند: «انّا معاشر الانبیاء کلم الناس علی قدر عقولهم» ما پیامبران در حدّ عقل مردم با مردم سخن میگوییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گرانقدر؛ ان شاء الله در پناه لطف خدا و عنایات امام زمان (عج) سلامت و موفق باشید. شرمنده ام که با وجود برنامه ها و مشغله های زیادی که دارید، در اینجا مصدع اوقات شریف شدم. به هر حال توفیقی شد تا در اینجا مطلبی که در حد فهم و درک خودم درباره وصایای سیاسی شهید حاج قاسم سلیمانی (ره) نوشته ام را محضرتان ارسال کنم و بخواهم با توجه به وسعت نظرتان درباره این شهید والامقام، چنانچه وقت و فرصت داشتید، لطف فرمایید و نکات و نقدها و نظرات تان را درباره این متن ناقص بفرمایید و ما را هم بهره مند بفرمایید. ان شاء الله ما را هم در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) از دعای خیرتان محروم نفرماييد. وجود مقدس نبی اکرم (ص) در روایتی فرمودند: {مَنْ أخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعينَ صَباحاً ظَهَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِه؛ هرکس که چهل روز اعمال خویش را برای خداوند خالص سازد، چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری میگردد}. آری! جز این نیست که ثمره اخلاص و تقوا و عبودیت بر لسان سید شهيدان مجاهدان بی مرز نشست و او وصیتنامه ای به این میزان عمیق و سرشار از عرفان، حکمت، سیاست و تربیت را نگاشت و میثاق نامه ای برای مکتب خویش بجا گذاشت. درباره شخصیت و منش و سلوک او در چنین روزهایی که سالگرد فراق ما از او و پرگشودنش بسوی ملکوت حق است، بحمدالله زیاد گفته و شنیده و تدبر کرده ایم؛ اما شاید بشود گفت حق وصیتنامه و شناخت هویت او از طریق وصیتنامه اش همچنان مغفول یا در آغاز راه است. وصیتنامه او چند بعدی و چند جهتی است؛ دقیقا مانند شخصیت خود او که جامع الاطراف بود و توانست وجوه مختلفی را در خود جمع کند. شروع وصیتنامه او، تجلی عرفان و حکمت ناب شیعی و اشراب شده از انوار ثقلین است و یقینا جز یک سالک واصل و راه یافته به باطن عالم، کس دیگری قادر به بیان چنین معارف و حکمت هایی نیست. اما بندهای میانی وصیتنامه او، قطعا مختص سیاست ورزی حکیمانه و متعالی و آسیب شناسی از بسیاری منش ها و الگو و نسخه های سیاستمداران در طول چهل و سه سال گذشته است که در صورت تدبر در این بندها میتوان به قطع گفت، این سخنان شهید سعید، منشور سیاست ورزی در تراز جامعه و تمدنی انقلابی و در مقیاسی ناظر به اهداف و آرمانهای رهبران انقلاب اسلامی است. او در ابتدا، نقد و تلنگری برخاسته از عمق یک نگاه نافذ و واسع را درباره منش ها و برنامه های سیاسی بیان کرده و میفرماید: «آنچه پیوسته در رنج بودم، اینکه عموما ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم؛ بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره هايتان، به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید». این بیانات، مشخص میکند که چه میزان عمیق و ژرف، آسیبها و توالی فاسد در فعالیتها و کنشگری های سیاسی را تشخیص داده است و میکوشد تذکر دهد که سیاست ورزی انقلابی، هویت و باطنی مجزا از آنچه در جهان امروز و عالم تجدّد بعنوان سیاست ورزی و سیاستمداری مطرح است، دارد و چگونه باید در این دوران و وضع تاریخی، حضوری توحیدی و متعالی در سیاست داشت. این حضور توحیدی در سیاست، همان چیزی است که عالم فرزانه آیت الله العظمی جوادی آملی از آن تعبیر به سیاست متعالیه ميکنند و آنرا لازمه حکمرانی تراز اسلام بر می شمردند و جلوه ای حقیقی از این سیاست متعالیه، به يقين شهید سلیمانی است. اصل و رکن این سیاست ورزی، وفاق و اتحاد بر اصول و حاکمیت وحدتی الهی بر جامعه و تکثرات اجتماعی است چنانچه سردار شهید در وصیتنامه اش ميفرمايد: «اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است.» علامه طباطبایی (ره) در ذیل تفسیر آیه پایانی سوره آل عمران، مطالبی مهم درباره حکمت سقوط و بقای امت ها و جوامع میفرمایند و اساسی ترین نکته ایشان در آنست که اگر وحدت بر کثرات حاکم شد و وحدانیت توانست تکثرات را تدبیر کند، آنگاه فرد و جامعه بشری در وحدت و بقا و در مسیر صعود و تعالی قرار میگیرد؛ مانند اینکه نفس مجرد انسان بر اجزاء مختلف جسم حاکم است و تا زمانیکه نفس انسان حاکم بر جسم است، هر کدام از اجزاء جسم به فعالیت خویش با نظم و وحدت ادامه میدهند و وقتی که نفس، بدن را دیگر تدبیر نکند، اجزاء بدن متلاشی و مرگ انسان رخ میدهد و دیگر اجزاء بدن فعالیتی نخواهند داشت. این ماجرا، یقینا امتدادی اجتماعی نیز دارد و اگر ولایت الله و اولیاء الله بر جامعه ای حاکم نشود و زمام امور در اختیار دیانت الهی قرار نگیرد، جامعه درگیر تکثر و تشتت و بدور از وحدت است زیرا که اساسا توحید، متضمن یک جهت واحد کلی و شرک، متضمن جهت گیری های مختلف و منکسر و متفاوت است. حال باید راز تاکیدات مکرر سردار سلیمانی در وصیتنامه اش جهت وحدت و پاسداری از اصول را دریافت و دقت کرد چرا او در توصیه هایش به آحاد مسلمین، مردم ایران، کرمان و سیاسیون، مدام بر وحدت و وفاق حول اصول تاکید دارد؟ و جز این نیست که او پس از سالها مجاهدت در جهاد اکبر و جهاد اصغر، سر بقای جوامع را دریافته بود و مصداقی از این روایت عجیب حضرت زین العابدین (ع) درباره مردمان آخرالزمان شده بود: {إنّ الله عزّ و جلّ علم أنَّه يكون في آخر الزّمان أقوام مُتعمِّقون}. اما در ادامه وصیتنامه، خود او در نقش آموزگاری دلسوز و آینده نگر، در صحنه آمده و سیاست ورزی مکتب سلیمانی را به آحاد مشتاقان می آموزد و مولفه های سیاست متعالیه را بر می شمرد: «اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید؛ با جان و دل به توصیه و تذکرات او بعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند؛ آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!». کمتر کسی است که در وصیتنامه و مرام و منش شهید عزیز ما، تدبر کند و نشانی از ولایت و لزوم اتصال به ولايت را نیابد و نداند که او تا چه حدی، بر این مسئله حساس و نکته سنج بود. او، سیاسیون و آحاد امت را دعوت به وفاق بر اصول کرد تا سر بقای جوامع را یادآور شود و حال میگوید، لب لباب و اصلی ترین رکن این اصول، همان ولایت مجتهد جامع الشرایط است که مظهر ولایت وحدانی در عصر غیبت ولی معصوم (ع) قلمداد میشود و چنانچه ولایت فقیه نبود، آیا راه انقلاب اسلامی اساسا در این تاریخ، گشوده میشد و تداوم می يافت و حاج قاسم ها به صحنه می آمدند؟ ولایت فقیه، در حد یک نقش حقوقی و اداری نیست؛ ولایت فقیه مظهر وحدت و جهت گیری وحدانی مسئولین و اقشار مختلف است تا مبادا جهت گیری ها و سوگیری های متشتت، جامعه را از بقا به فنا سیر دهد و روح عبودیت رب العالمین، از عرصه اجتماعی کنار زده شود و بهترست بگوییم، ولی فقیه، بستر سلوک در انقلاب اسلامی و صراطی است که سُبُل انقلاب در آن جاری میگردد. و مگر جز این بود که شهید سلیمانی، عاشقانه و از عمق حکمت و محبت، لحظه ای دست از دست رهبران انقلاب جدا نکرد و تا همیشه تکیه گاه و یاوری امین برای آنان ماند و مگر اشک های رهبر انقلاب در نماز میت او، گواه این دلدادگی و شور دو طرفه نیست؟ اصل دوم در سیاست متعالیه ای که سردار بی مرز به ما آموخت، اینست: «اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.» شهید بزرگوار که خودش مظهر وعده صادق در مسئولیت و نمونه بارز تعهد از عمق جان به تمام مبادی و مبانی این انقلاب است، در این بند، از خطر نفاق و عدم صداقت در تعهد و باور به جمهوری اسلامی میگوید و نمایان میسازد هر تحول و مسئولیت و سیاست ورزی در این انقلاب بر اصلی واحد استوار است: جمهوری اسلامی. اصلی که به فرمایش رهبر انقلاب، سرّ تمام توفیقات و دستاوردها در چهار دهه گذشته است و چنانچه این اصل در مجاری دیگر هم پیاده میشد، چه بسیار استعدادهای نهفته ای که به فعلیت می رسیدند و چه بسیار معضلاتی که پیشامد نمیکردند. جمهوری اسلامی را بسیاری گفتند و میگویند و خواهند گفت ولی همانها اساساً یا نفهمیدند جمهوری اسلامی چه معنایی دارد و یا فهمیدند و هواجس نفسانی مانع شد تا در مسیر آن به درستی گام بنهدند. خواستند جمهوریت را از اسلام جدا کنند و گفتند مگر اسلام دعوت به مشارکت مردم نموده و مگر اساساً اسلام توانایی فراهم سازی بستر مردم را دارد و اساسا مشارکت مردم تنها در دموکراسی قابل توجه است و اسلام را چه کار به این حرف ها. از طرفی دیگر برخی گفتند مشارکت سیاسی مردم، پر ریسک است و بالقوه میتواند منشأ اختلافات و معضلات حکمرانی شود و وقتی ولی فقیه بعنوان مظهر دیانت بر جامعه حاکم است، دیگر نیازی به همراهی عمومی نیست و خود ولی، امور را به پیش میبرد و سیره ثقلین نیز در همین است. اما سردار شهید و دو مقتدای او که سردار، سخت دلباخته و تحت تاثیر نظام اندیشه آنان بود، همواره گفتند و در عمل خویش اثبات نمودند که جمهوری اسلامی حقیقتی برخاسته از دیانت و حکومتی با هویت و غایات و ذاتیات و عالَمی اسلامی است و ظاهر و قالبی از حضور و مشارکت و نظارت مردمی دارد که همان هم مُنتِج از اسلام ویژه مکتب اهل البیت (ع) است و پشتوانه اقتدار و امتداد آن حکومت، در امتی برخاسته و قیام کرده در ظاهر باطن است. و حاج قاسم چه خوب این دو را در مکتب خود جمع کرد و رکن اسلام و ولایت را به حقيقت آن و انس و الفت و همراهی با ملت را آنچنان که بایسته بود، به نمایش گذاشت و ما خوب دریافتیم که ولایت و اسلام، اصلی ترین پشتوانه صیانت از ملت و رشید کردن آنان است و الا که امر فراعنه، هیچگاه رشد دهنده امت نیست ولو در نقاب جامعه مدنی و حقوق بشر و حکومت دموکراتیک خود را پنهان ساخته باشند: [وَ ما اَمرُ فِرعونُ بِرَشید]. اصل سوم و چهارم سیاست متعالیه در وصیتنامه سردار، ناظر به ارزشهایی فطری و جوشانی است که بیش از پیش جامعه و مدیران ما امروزه به آن نیازمندند: «بکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت؛ نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.» حاج قاسم، از همان نسلی است که در دوکوهه و اروند و هویزه، معنای خدمت و پاکدستی و پشت پا زدن به تمام دنیای دنیا طلبان و مفسدین و مترفین را عرضه کردند و در تحول انفسی خود، از هرچه رنگ نفاق و طمع و حرص در آن باشد، گذار کردند که اگر چنین نبود، هرگز آینه وجود او چنین صیقل یافته نبود تا حقایق و باطنی ترین ابعاد مسائل این دوران را انعکاس دهند: گر طمع در آینه برخاستی/ در نفاق آن آینه چون ماستی گر ترازو را طمع بودی به مال/ راست کی گفتی ترازو وصفِ حال و چقدر ما، لطمه از مترفین و دنیا دوستانی خورديم که به تعبیر سردار، اگر حتی میز مسئولیت یک دهستان به آنها میرسید، خاطره خان های سابق را تداعی میکردند و چه حق فرمود پیر خمین که تنها آنانی تا آخر با ما خواهند ماند که طعم محرومیت و مشقت را چشیده باشند و الا این مترفین، چنانچه به مناصب برسند، حاضرند برای مطامع خود و اتراف و طمع هر چه بیشترشان چه بسا تمام ارزشها و مصالح را فدا کنند و اگر این نبود، پس چرا صدیقه طاهره (س) در خطبه فدکیه، یکی از علل حوادث پیرامون سقیفه را، دنیا دوستی و عافیت طلبی مردمان خواند: {أَلا وَ قَدْ أَریٰ أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَی الْخَفْضِ وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ أَغْواهُمْ عَلَیْهِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدِّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضِّیقِ بِالسَّعَةِ؛ آگاه باشید که همانا شما در راحت طلبی، فرو رفته اید و آنرا که به امر و نهی سزاوار بود، از عرصه دور نمودید و با عافیت طلبی خلوت نموده اید و خودتان را از سختی و مضیقه بسمت عافیت و راحتی سوق دادید}. پنجمین اصل مُلک داری سلیمانی، از جان سوخته و نگران او برای ارزشها برخاسته است که چنین نوشت: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند؛ نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند». ارزشها در یک جامعه، نُمود و بروز و تعیّن هویت و تفکر و فرهنگ آن امت و جامعه است و ارزشهای اجتماعی هر امتی، در رفتارها و کنشگری ها و افعال آن امت تجلی می یابد چنانچه خداوند متعال در قرآن، شعائر حج را مظهر هویت تقوا مدارانه جامعه اسلامی بیان میفرماید: [وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ]. سردار ما در عالم و دورانی، سخن از ارزشها و توسعه ارزشها و عدم بایکوت آن سخن میگوید که به تعبیر بسیاری از متفکران، عصر مرگ ارزشها و نیست انگاری بشر است؛ آن هم نیست انگاری که تنها به اکنون فکر میکند و چنان غرق حریق شده که ازغیر اکنون و وضع فعلی خویش، تصوری ندارد و در گیر و دار غضب و شهوت، اسیر حال است و قانون، آبرو، اندیشه، سیاست و تربیت دیگر آنچنان اهمیتی ندارد و این، جز افسار گسیختگی نفس اماره نیست. در عصر فعلی، در اغلب بشریت، تنها مصرف است که اولویت دارد و انسان، اسیر مصرف است و حتی خودش را هم مصرف میکند. عصر فعلی، عصر بی خودی انسانها از خود و در حکم آخرین مرحله هبوط بشر محسوب میشود و دیگر بشر، حتی خود را هم ندارد و توفیق خلوت و انس با خود و خدای خود را هم آنچنانکه باید، کسب نمیکند و قفس های آهنینی که از سلطه نیست انگاری ایجاد شده است. بی دلیل نیست که برخی اهل بصیرت، از دوران فعلی بعنوان دوره امپراطوری تاجرانِ سودانگارِ بی رحمِ بورس باز یاد می نمایند و با این همه، این دوران هم دورانی از آخرین نفس های حیات حوزه فرهنگی و تمدنی غرب متجدد است و آخرین تکاپوهای آن در قرنی است که آنرا آغازی بر یک پایان میتوان نامید. از سویی در دل همین عصر، ما با انقلاب اسلامی و انسانهایی نظیر شهید قاسم سلیمانی مواجه هستیم که در عین دلنگرانی و دغدغه از وضع فعلی بشر، در تاریخ و جایگاهی ماورای وضع فعلی، سکنا گزیده اند و دلداده انقلابی هستند که برخاسته از یک طلوع مشرقی است و چه زیبا سید مرتضی آوینی نوشت که: [حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی (ره) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسانهایی جست که خلیفه اللهی مبعوث شده اند]. و اصل پایان بخش وصایای سیاسی سردار سربدار، ناظر بر کانون اساسی جامعه یعنی خانواده و تربیت اشخاص و وظایف دولت و نظام اسلامی در قبال آنهاست: «مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند؛ نه با بیمبالاتی و بخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند.» عجب کلام نغز و عمیق و سرشار از یک نگاه جامع و کلان، بر لسان سیدالشهدای جبهه مقاومت جاری شده است؛ او از خانواده و تربیت و نقش حکومتها در مسیر آن میگوید حال آنکه خانواده و تأدیب و پرورش بشر در این دوران چه میزان مغفول و مظلوم واقع شده است و چقدر تأسف بار است که جوامع بشری در بازگشت به رفتارهای قوم سدوم و مفاسد اخلاقی گذشتگان که انبیاء الهی تمام همت خود را بر زدودن آنان مصروف نمودند، با یکدیگر مسابقه گذاشته و در حال ربودن گوی انهدام بنیادهای خانواده و تأدیب و پرورش انسان از همدیگر اند. متاسفانه علیرغم توفیقات انقلاب اسلامی در حوزه مسائل خانواده و در صیانت از خانواده که بحمدالله نقشه سالانه جهانی خانواده که حتی بر اساس مولفه های سازمان ملل و مؤسسات غربی تدوین میشود، گویای ظرفیت عظیم انقلاب در حوزه خانواده برای فائق آمدن بر معضلات و پیشروی و فتح دستاوردهای دیگر فرهنگی و تربیتی است، دعواهای سیاسی جهت جذب آراء زودگذر و ایجاد هیاهو و جنجالهای کاذب و البته کم کاری ها و غفلتها و ساده انگاری بسیاری از صاحبان نظر و متولیان امر، در خدشه دار شدن ارزشهای ناظر به خانواده و بروز بعض هنجار شکنی ها و کژراهه هایی در سبک زندگی شده است و این مورد از چشم حاج قاسم هم دور نمانده و او هم نسبت به دعاوی و رفتارهایی که خطرات اجتماعی ناظر به ضربه دیدن کیان خانواده و تربیت اجتماعی میگردد، هشدار داده و حکومت دینی و صاحب منصبان آنرا در مقام پدران جامعه و نه تشدید کنندگان گسل ها و معضلات می بینید. پدر در خانواده، سعی میکند بستر تالیف قلب و تربیت فرزندان را فراهم کند و آنها را با محبت و ارائه ظرفیت های طبیعی، در جهتی حرکت دهد که استعدادهای فرزندان آشکار شود و در واقع ستون وفاق و اجماع خانواده است؛ چنانچه او نیز خود را در مقام پدری برای جامعه دید و از دو قطبی سازی ها و موج سازی ها و دسته بندی های کاذب و غیر حقیقی گلایه کرد و سعی نمود آحاد جامعه را به وحدتی حول اصول و محبت و شفقت جریان دهد و حضور عمومی در تشییع پیکر او و یارانش، حجتی بر این مدعاست. و پایان بخش جالب سخنان سردار درباره سیاست، نکته ای جالب است که نمیتوان از آن گذشت: «اگر به اصول عمل شد، آنوقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.» اگر بگوییم این بند، خلاصه و عصاره تمام وصایا و مولفه های سیاست متعالیه در وصیتنامه مجاهد کبیر انقلاب است، مبالغه نکرده ایم. آری! در مکتب سلیمانی، وحدت و وفاق روی اصول، سر بقا و وحدت و رشد امت و در عین حال، بستر رقابتها و ارائه برنامه ها و انتخاب اصلح از بین صالحان است. در این مکتب، حول اصول هم وحدت میشود و هم رقابت؛ البته اگر بر اصول وفاق شد، انتخاب و مشارکت سیاسی_اجتماعی هم برای گزینش اصلح از بین صالحان است که حکمت مردمسالاری دینی به تعبیر ولی فقیه بزرگوارمان، دقیقاً همین است و تفاوت لیبرال یا سوسیال دموکراسی با مردمسالاری و جمهوری اسلامی، در همین اصول و وفاق بر اصول و گزینش بهترین فردی است که راهبرد ارائه اصول را دارد و به اصول از بُن جان باور داشته و توانایی و سابقه عملی ساختن آنها در حد ظرفیت خود را هم داشته است. و اگر این سیاست ورزی و افق سیاسی که سردار قلوب، ما را به آن فرا میخواند، سياستی متعالیه نیست و در حکم پشتوانه ای برای تداوم راه این نهضت تا طلوع تمدن آینده کره ارض نیست، پس باید آنرا چه نامید و چه خواند؟ البته سخنها درباره منش و روش و وصایای سیاسی این شهید حکیم، هنوز مانده است که امیدواریم بتوانیم به تدریج، آنان را درک و فهم نمائیم و به آنها ملتزم باشیم بعون الله و فضله.
سلام علیکم: چه خوب توانستهاید ابعاد وصیتنامه سردار مقاومت را که بنده او را بنیانِ حضور تاریخی بشر امروز و فردا میدانم؛ تبیین کنید. بنده از دقتهای جنابعالی بهره بردم و مسرور گشتم. از زبان آن سردار بزرگ و آن مرد بصیر، متذکر جایگاه ولیّ فقیه به معنای حقیقی آن شدید از آن جهت که ما برای عبور از تنگناهای تاریخی خود، هیچ راهی جز همان راهی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، نداریم. به نظر بنده این جمله شما را حکایتی از تفکر میدانم که میفرمایید: «از سویی در دل همین عصر، ما با انقلاب اسلامی و انسانهایی نظیر شهید قاسم سلیمانی مواجه هستیم که در عین دلنگرانی و دغدغه از وضع فعلی بشر، در تاریخ و جایگاهی ماورای وضع فعلی، سکنا گزیده اند و دلداده انقلابی هستند که برخاسته از یک طلوع مشرقی است» . فکر میکنم نکاتی را که متذکر شدهاید برای دیگر افراد نیز مفید خواهد بود و به همین جهت خوب است که آن مطالب در معرض دید کاربران سایت نیز قرار گیرد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: آیا پنج روز قبل از شهادت اول خانم فاطمه زهرا روضه گرفتن اشکال داره؟ دهه سازی محسوب میشه؟ میشه دهه سازی که اشکال داره رو دقیق توضیح بدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که ممکن است نباید طوری ما را تصور کنند که تنها دنبال عزاگرفتن برای اولیای معصوم هستیم. در حالیکه هزاران عظمت در شخصیت آنها است که ابداً منحصر به دهههای فاطمی نمیشود. چه شده است که شاعران و مداحان ما تنها نگاه خود را به مصیبتهای اولیای الهی میاندازند؟! ملاحظه نکردید که اخیراً رهبر حکیم انقلاب «حفظهاللهتعالی» به مناسبت تولد حضرت زینب «سلاماللهعلیها» چه اندازه زیبا توجه ما را به ظرفیت زن و خردمندیِ او در جمال آن بانوی محترم متذکر شدند؟!
موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت رقیه شرعیه چی هستش و آیا اصلا رقیه شرعیه سند دارد؟ برای بطلان سحر و این چیزها استفاده میشود. آیا شیعه رقیه شرعیه دارد؟ بعضی تو فضای مجازی دارند این موضوع را مطرح میکنند و برای دور شدن اجنه و چشم زخم استفاده میکنن. تو گوگل پلی یک برنامه کامل براش هست. یک سری آیات قرآن را آورده اند و دستور میدند با صدای بلند تو خانه پخش کنید. ممنون از وقت و حوصله ای که به خاطر این سوالات ما میگذارین. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان در این امور ورود ندارم. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» هست امید است با مطالعه آن، مطالبی برای عزیزان روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب آیت الله فاطمینیا اولاً: این آقایان متوجه تفاوت واژه «رافضی» در ادبیات ابنعربی با تفاوت واژه «شیعه» نشدهاند. ثانیاً: بنا به تحقیقی که ایشان فرمودند بعد از ابنعربی عدهای تصرفاتی در فتوحات مکّیّه کردهاند که مربوط به ابنعربی نیست. در این مورد خوب است به کتاب «جدال با مدعی» از آقای استاد حسن غفاری رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای اساسی بشر امروز، سوبژه بودن اوست که اصطلاحاً موجب خودبنیادی او میگردد و مسئله بسیار عمیق و اساسی است از آن جهت که در این فضا، آزادی خود را میطلبد. و در بحث «معرفت النفس و بیکرانههای ناشناخته» تا حدّی متذکر این امر شدهایم که چگونه بشر در عین سوبژهشدن و حفظ آزادی میتواند در مقام بیکرانه خود با حضرت حق مأنوس شود. صوت بحث در پیام رسان ایتا ارسال شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصل، توحید است و امام مظهریتِ متعیّن توحیدِ الهی است و انسانهایی که در جستجوی نور توحید هستند، آن را باید در امامی که مظهر آن نور است دنبال کنند وگرنه باور توحیدی آنها در حدّ مفهوم متوقف میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سعی پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» آن بود که برخورد مستقیم با منافقان که به ظاهر مسلمان بودند، نکنند تا جامعه حالت دو قطبی پیدا نکند و زمینهی برگشت آنها نیز فراهم باشد. ۲. عرفان با قلب و شهود جلو میرود و فلسفه با عقل و استدلال. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور جدّی روی آن کتاب کار نکردهام تا نظر دهم. ۲. توجه به توحیدی که در مواجهه با آن، این تاریخ ظهور کرده، راه حل موضوع میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در آن کتاب «نور» به عنوان مثال زده شد. به هر حال دل، وقتی زنده گشت در هر منظری نظر به ذات حقیقت در جلوههای مختلف دارد. مطلب در فص شیثی بهتر طرح شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد در شهود عرفانی، واقعاً آنچه عارف مییابد همان حضور اوست در آن عوالِم، منتها ممکن است با زبان عُرف بگوید. به همین جهت عرض شد واقعاً عارف، هفت آسمان را در منظر خود مییابد، حال چه هیئت بطلمیوسی تصدیق کند و چه نکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحثی که در رابطه با ماه رجب شده است، کمک خواهد کرد. بخصوص دو بحث اخیری که در بنر سایت گذاشته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:. همهی شواهد حکایت از آن دارد که پشت ویروسهای آمریکایی و انگلیسی نقشههای سیاسی نهفته است. موفق باشید. بد نیست نگاهی به مصاحبه زیر بیندازید.
در گفت و گوی کیهان با دکتر «طبرسی» فوقتخصص بیماریهای عفونی مطرح شد
اثربخشی واکسن ایرانی در برابر جهشهای ویروس کرونا
دکتر «پیام طبرسی» فوقتخصص بیماریهای عفونی، با اشاره به روند مثبت تولید و تست واکسن ایرانی کرونا، دلایل علمی، منطقی بودن ممنوعیت واردات واکسنهای آمریکایی و انگلیسی را تشریح کرد.
کد خبر: ۲۰۸۶۴۸
تاریخ: ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۴
سرویس اجتماعی-
چندی پیش رهبر معظم انقلاب نسبت به خرید واکسن کرونا از آمریکا، انگلیس و فرانسه هشدار دادند و تأکید کردند که به این کشورها بیاعتمادند و نسبت به واکسنهای تولیدشده توسط این کشورها خوشبین نیستند، هر چند در دستور رهبر انقلاب صریحاً بر موافقت با واردات واکسن مطمئن از سایر کشورها تأکید شده بود، بین برخی در داخل و خارج تلاش کردند با تحریف و شیطنت این تدبیر به موقع رهبر انقلاب را اقدامی سیاسی و در تضاد با منافع مردم جلوه دهند. از سویی محققان و دانشمندان کشورمان توانستهاند دومین مرحله تست انسانی واکسن ایرانی کرونا را انجام دهند و این امید است تا بهار سال آینده واکسن ایرانی به تولید انبوه برسد.
در همین ارتباط در گفتوگویی با دکتر «پیام طبرسی» فوقتخصص بیماریهای عفونی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، رئیس بخش بیماریهای عفونی بیمارستان مسیح دانشوری، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا و از اعضای ناظر بر تحقیقات واکسن ایرانی کرونا، به زوایای مختلف واکسن ایرانی و خارجی کرونا پرداختهایم. دکتر پیام طبرسی درباره مراحل تحقیقات و تولید واکسن ایرانی کرونا به خبرنگار کیهان گفت: دانشمندان ایرانی از حدود 4- 5 ماه پیش تحقیقات دقیق علمی خودشان درباره کشف واکسن کرونا را آغاز کردند. در روش دانشمندان ایرانی، ابتدا ویروس را سکانس و فعال کردند و سپس از ویروس غیرفعال واکسن تهیه کردند. پس از آن واکسن تهیه شده را روی حیوانات آزمایش کردند که بالای 90 درصد موفقیت داشت. بنابراین اطلاعات واکسن کشف شده را به سازمان غذا و دارو ارائه کردند و توانستند پس از مراحل مختلف بررسیهای علمی مجوز لازم برای ورود به مرحله تست انسانی را کسب کنند.
آمادگی داروسازی «برکت»
برای تولید انبوه واکسن کرونا
طبرسی افزود: همزمان با این مسیر، کارخانجات داروسازی برکت که در منطقه بینظیر است امکانات و تجهیزاتش را افزایش داده و بهروزرسانی کرد تا بتواند این واکسن را به تولید انبوه برساند. طبق اعلام مدیران بنیاد برکت، توانایی خطوط تولید واکسنسازی برکت، تولید 12/5 میلیون دوز واکسن در ماه است. البته که این زیرساخت در آینده برای تولید سایر واکسنها نیز کاربردی است و ما را برای تهیه سایر واکسنها بینیاز خواهد کرد.
وی همچنین درباره تولید مشترک واکسن کرونا با کشور کوبا توضیح داد: این همکاری به این صورت است که مطالعات اولیه در کشور کوبا انجام میشود. پس از پشتسر گذاشتن مطالعات و تستهای اولیه، تکنولوژِی ساخت واکسن به ایران منتقل میشود تا این واکسن در صورت موفق بودن به تولید انبوه برسد.
مقاومت واکسن ایرانی
در برابر جهشهای مختلف ویروس کرونا
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، درباره مقاومت واکسن ایرانی در برابر جهشهای مختلف ویروس کرونا از جمله کرونای انگلیسی گفت: از آنجایی که فناوری ساخت واکسن ایرانی بر پایه ویروس غیرفعال است از نظر تئوری این امکان وجود دارد که بتواند در مقابل تمامی جهشهای کرونا مقاوم باشد اما در فاز عملی باید تست شود. دیگر واکسنها نیز همین وضعیت را دارند، از جمله واکسنهای فایزر و مدرنا که بر پایه mRNA ساخته شدهاند تنها در فاز تئوری مدعی مقاومت در برابر تمامی جهشها هستند و هنوز در عمل این ادعا اثبات نشده است.
علت مخالفت برخی با بینیازی ایران از
واردات دارو و واکسن، قطع شدن سودشان است
طبرسی در پاسخ به این پرسش که با این تفاسیر دلیل جوسازیها و هوچیگریها علیه واکسن ایرانی را چه میدانید؟، بیان کرد: مخالفت عدهای با خودکفا شدن ایران در صنعت واکسنسازی بهخصوص واکسن کرونا جالب توجه است. ما در مدت شیوع کرونا در ایران دیدیم که با وجود به خطر افتادن جان هموطنان اما تحریم هستیم و به ما دارو ندادند، اما این تحریمها سبب شد تا بتوانیم داروهایی را که روزهای نخست بهدلیل تحریمها نداشتیم را تولید کنیم از جمله دارو رمدسیور و اکتمرا که امروز با قیمت پایینتر در حال عرضه شدن است و همین مسئله موجب بسته شدن بازارهای آزاد و سیاه شد. طبیعی است که عدهای از واردات دارو و واکسن سود میبرند و زمانی که دارو و واکسن وارداتی محدود باشد قیمتها بالاتر و عرضه نامطمئن خواهد بود. در مقطعی اکتمرا با قیمت 70 میلیون تومان در بازار ناصرخسرو به مردم فروخته میشد اما امروز با تولید انبوه و تحت پوشش بیمه قرار گرفتن قیمت بسیار بسیار پایینتر آمده و جو بازار سیاه داروهای کرونا خاموش شده است.
پوشش کامل واکسیناسیون در کشور
نیازمند تولید انبوه واکسن داخلی است
وی با این توضیح که نیاز ما برای واکسینه شدن مردم کشورمان با یک میلیون یا دو میلیون دوز واکسن وارداتی برطرف نمیشود، افزود: ما برای رسیدن به 100 میلیون دوز واکسن باید به تولید داخلی روی بیاوریم تا بتوانیم به 50 میلیون نفر، 100 میلیون دوز واکسن تزریق کنیم. بنابراین واردات یک میلیون و دو میلیون و حتی 15 هزار دوز واکسن هدیه که اشتباهاً 150 هزار اعلام شده بود حلکننده مشکل نیست.
دلایل علمی منع واردات
واکسنهای آمریکایی و انگلیسی
عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا در ادامه درباره اظهارات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره ممنوعیت خرید واکسنهای آمریکایی و انگلیسی، گفت: حتماً ایشان که افق دید بالایی دارند نکاتی را مدنظر قرار دادهاند که به این نتیجه رسیدهاند. من هم بهعنوان یک فرد علمی و متخصص در این حوزه باید بگویم واکسنهای فایزر و مدرنا همانطور که اعلام شده در فاز مطالعاتی موفق بودهاند اما چند نکته درباره استفاده از چنین واکسنهایی وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
عوارض طولانیمدت واکسنهای آمریکایی
و انگلیسی مشخص نیست
طبرسی در تشریح دلایل علمی لزوم احتیاط در واردات واکسنهای آمریکایی و انگلیسی کرونا اظهار داشت: نخست اینکه تاکنون واکسنی با چنین تکنولوژی mRNA (ژنی) ساخته نشده، بنابراین عوارض طولانیمدت آنها مشخص نیست، از سوی دیگر مدل غربیها در تولید واکسن به این صورت است که هیچگونه مسئولیتی بهعهده نمیگیرند، البته این مسئله درباره واکسنهای قبلی به این صورت بود که هیچ واکسنی زودتر از چهار تا پنج سال به استفاده عمومی نمیرسید اما اکنون به دلیل کرونا 6 ماهه مجوز تولید انبوه را کسب کردهاند اما هیچکس نمیداند که دو سال دیگر این واکسنها چه پیامدهایی خواهند داشت و هرگونه ادعایی درباره امن بودن آنها باید از نظر علمی مورد بررسی قرار بگیرد.
انتشار خبرهای متعدد درباره عوارض کوتاهمدت واکسنهای آمریکایی و انگلیسی در رسانههای دنیا
وی درباره دومین نکته احتیاطی درباره واکسنهای آمریکایی و انگلیسی گفت: خبرهای متعددی درباره عوارض کوتاهمدت این واکسنها در رسانههای دنیا منتشر شده است، از جمله جان باختن برخی از افراد دریافتکننده واکسن، این خبرها را ما نمیگوییم.
خطر استفاده واکسنهای آمریکایی و انگلیسی در کشورهایی همچون ایران با فراوانی آلرژی
رئیس بخش بیماریهای عفونی بیمارستان مسیح دانشوری ادامه داد: اخیراً مقالهای در مجله نیچر منتشر شده درباره استفاده از این واکسن در برخی از بیماران که بیماریهای زمینهای دارند از جمله در بیمارانی که سیستم ایمنی آنها ضعیف است مشکلاتی را ایجاد و واکنشهای خودایمنی را بیشتر میکند. از سوی دیگر با توجه به بیان نامناسب بودن این واکسنها برای افراد دارای آلرژی و نگاهی به جامعه خودمان که درصد قابل توجهی از افراد دچار آلرژی هستند، این واکسن میتواند برای آنها دردسرآفرین باشد و التهابات آنها را بیشتر کند.
هشدار پزشکان فرانسوی
درباره سرطانزا بودن واکسنهای آمریکایی
طبرسی افزود: سومین نکته که تاکنون کمتر به آن اشاره شده این است که تعدادی از پزشکان معروف فرانسوی نسبت به سرطان زا بودن چنین واکسنهایی هشدار دادهاند به همین جهت کشور فرانسه با احتیاط از واکسنهای مبتنی بر فناوری mRNA استفاده
میکند.
تولید واکسن با تکنولوژی ممنوعه
وی درباره تکنولوژی mRNA در تولید واکسنهای آمریکایی گفت: این تکنولوژی جدید نیست اما استفاده از آن در واکسنسازی جدید است. این تکنولوژی از سال 1987 مورد استفاده قرار گرفته اما در مقطعی اروپاییها استفاده از آن را ممنوع کردند چرا که منجر به ایجاد سرطان شده بود. اما در شرایط کنونی بهدلیل ویژه بودن شرایط و عبور از پاندمی و پشتسر گذاشتن مرگ روزانه چند هزار انسان دوباره به سمت استفاده از این تکنولوژی آمدهاند اما مسئله این است که این واکسنها امتحان خودشان را در درازمدت پس ندادهاند و مشخص نیست طی سالهای آینده عوارض استفاده از واکسنهای مبتنی بر این تکنولوژی تا چه حد جوامع را درگیر
خواهد کرد.
خودداری 60 درصد از کادر بهداشتی آمریکا
از تزریق واکسن تولید این کشور
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی عنوان کرد: احتیاط برخی از کشورها از جمله ما در استفاده از چنین واکسنهایی در حالی است که بر اساس اعلام رسانه دیلی میل، در برخی از ایالتهای آمریکا 60 درصد کادر بهداشتی و درمانی حاضر نشدهاند که این واکسن را تزریق کنند.
علاوهبر این بهعنوان مثال در کشور ترکیه نیز از این واکسنها استقبال نشده و بیشتر به واکسنهای چینی تمایل دارند چرا که عوارض طولانیمدتی واکسنهای mRNA مشخص نیست. اما واکسنهای تولیدی خودمان یا واکسنهای چینی و حتی واکسن مشترک با کوبا از تکنولوژیهایی استفاده شده که پیشتر در ساخت واکسنهای دیگر مورد کاربرد قرار گرفته و عوارض احتمالی آنها مشخص و قابل پیشبینی
است.
راه مهار کرونا
دکتر طبرسی در ادامه درباره دورنمای وضعیت شیوع کرونا در کشور اظهار داشت: اگر محدودیتهایی که وجود دارد را ادامه دهیم و سریع به سمت بازگشاییها نرویم، میتوانیم شیوع کرونا را مدیریت کنیم البته وضعیت آلودگی هوا مزید بر علت خواهد بود، اما اگر گارد دفاعیمان را باز کنیم ممکن است به شرایط یکی دو ماه پیش بازگردیم و تعداد جانباختهها که به زیر 100 نفر رسیده دوباره به مرز 500 نفر برسد! با چنین شرایطی بعید است دچار پیک شویم و اگر روند افزایشی شود قابل کنترل
است.
وی خاطرنشان کرد: انشاءالله پس از تولید انبوه واکسن در سال آینده به سمت واکسیناسیون عمومی میرویم که با برنامهریزیهای صورت گرفته میتوانیم از نیمه دوم سال 1400 به سمت مهار ویروس کرونا حرکت کنیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از جلد ۶ تا ۹ لازم است بهخصوص جلد ۸ و ۹ که حضرت امام هم به آن تأکید کردهاند و تعلیقات ایشان هم از این دو جلد محفوظ مانده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفهی همهی ما است که نسبت به فرهنگ دینی جامعه که تنها راه نجاتِ همهی ما است، حساس باشیم. آری! بهترین شکل، همان دیالوگ میباشد که در اینجا به صورت سؤال و جواب عمل میشود. موفق باشید
