بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27007

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب، خدمت استاد ارجمندم و تشکر از دست اندرکاران محترم سایت. احتراماً در جواب سوال شماره ۲۶۹۸۳ که فرمودید: صدای خوب، بخودیِ خود، خوب است، با ستحضار می رساند، بنده متاسفانه، چند سالی از وقت خود را در علم هیپنوتیزم صرف کردم (البته حرمت فراگیری و استفاده از هیپنوتیزم را نمی دانستم). در هیپنوتیزم اصولا با صدا و کلام تاثیرات اصلی شکل می گیرد، مثلا پدر هیپنوتیزم ایران، مرحوم شعبان طاووسی (کابوک) گاهی از پشت رادیو مخاطبان را تحت تاثیر قرار می داد، بطوریکه مخاطب به خواب عمیق فرو می رفت. بنظر می رسد، صدای اشخاص مخصوصا، در بعضی از انواع آن در موسیقی، خصوصا که از فرد فاسد بگوش برسد، بسیار تاثیرگذار است و خالی از اشکال نیست. البته نظر حضرتعالی اهم است. در پناه خداوند باشید و سایه شما بر سر حقیر مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر کسی قصد فساد داشته باشد و سعی‌اش آن باشد در صدای خود به اصطلاح عشوه بیاید، حکمش فرق می‌کند. ولی اگر کسی صرفاً صدای خوبی دارد، آیا ما به جهت فسقِ طرف می‌توانیم بگوییم آن صدا بد است؟ موفق باشید

26924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوالی درباره کتاب مصباح الهدایه از خدمتتون داشتم. حضرت امام در مصباح بیست و یکم می فرمایند عالم ماده و مادیات و ساکنان زمین های پست همه بدون هیچ انکاری ایمان آوردند و اما عدم پذیرش رسالت و ولایت از جانب برخی بدلیل نقصان قابل و ضعف استعداد او در پذیرش کمالات است و گرنه هر موجودی به میزان ظرفیت وجودی و قابلیت خود، ولایت و خلافت باطنی را پذیرفته و این دو در سرتاسر پهنه آسمانها و زمین نافذ است. منظور امام (ره) اینجا چیست و به چه مطلبی اشاره دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وَجهِ تکوینی عالم، قضیه از آن قرار است که فرمودند و در شرح آن جمله باید عرض شود که شعورِ فهمِ تعیّن ولایت الهی در همه‌ی موجودات نبوده است. موفق باشید

26917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جزوه اخیرتان یعنی قرار گرفتن در بودن تاریخی خود، اشاره به دیدار حضرت آقا با وزیر وقت فرهنگ در دولت اصلاحات کردید و تمرکز دقیقی روی همین نکته مد نظر رهبر معظم انقلاب در ادامه بحث تان داشتید. سوالی اینجا مطرح میشه که آیا اگر آشنایی با شریعت الهی و مکتب اهل بیت هم چنین غرب شناسی و شناخت مدرنیته در سطح جامعه تقویت شود، انتشار کتب و محتوای رسانه ای زاویه دار با گفتمان انقلاب و اسلام ناب یا کُتُبی که محتوای حتی ضد گفتمان انقلابی و ولایی را نشر می دهد، بلامانع است و دیگر ابزاری برای تهاجم فرهنگی و نفوذ محسوب نمی شود. (ویژه اینکه بحث نفوذ فرهنگی و اهتمام به مقابله با آن هم در بیانات رهبری عزیز دیده می شود)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن صحبت مقام معظم رهبری این‌طور فهمیدم که اگر توان جوابگویی در حدّ مقابله با فتنه‌ها را داشته باشیم، حضور آن نوع نوشته‌ها کمک می‌کند تا مردم ما رشد کنند و منفعل نباشند. موفق باشید

26324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فرمودید برای اینکه انسان در نزد خداوند محترم باشد باید ظاهر آراسته داشته باشد ولی چرا برخی از عرفا ظاهری ژولیده داشتند مانند آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی؟ آیا می توان گفت اینگونه عرفا نتوانستند خود را در تعادل ملکوت و ناسوت نگه دارند؟ یا به عبارتی به مقام برزخیت کبری نزدیک شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت دیگر آن‌چنان محو عالَم خود هستند که متوجه‌ی ژولیدگی خود نمی‌باشند و آن را ژولیدگی و نامرتبی نمی‌دانند. موفق باشید

26163
متن پرسش
سلام و عرض ادب: فتنه ۸۸ گرچه آنچنان سنی نداشتم ولی در تحلیل نوجوانی خودم اضطرابی نداشتم و می دانستم همه چیز به نفع اسلام خواهد ماند. در ۹۶ همینطور، در آبان همینطور، در شهادت حاج قاسم با آن همه غم باز هم همینطور، ولی در این اتفاق اخیر، در مورد هواپیما و شلوغیهای دیشب تهران، که یکی از بچه های هیئت ما را هم زخمی کردند از خدا بی خبر ها، کمی استرس گرفتم استاد! نمی دانم، شاید از ضعف ایمان حقیر است. ولی: از بدِ حادثه اینجا به پناه آمده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید شیطان تلاش خود را می‌کرد، یک مرتبه احساس کرد همه‌چیز از دستش رفت. معلوم است که سعی می‌کند با یارانِ قسم‌خورده‌اش از مردم انتقام بگیرد، ولی نمی‌داند مردم با بصیرتی بیشتر و عزمی به قوت عزم آن سردار شهید، هویت انقلابی و قدسی خود را بهتر ادامه می‌دهند زیرا همیشه معلوم شده است در این صحنه‌ها «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». مگر آن مرد الهی یعنی شهید بهشتیِ بزرگ نفرمود آمریکا از ما عصبانی باشد و از عصبانیت خود بمیر. آری! آمریکا با آن تشییع با شکوه، نه‌تنها حیرت‌زده بلکه بسیار عصبانی است و معلوم خواهد شد با این چهار نفر طرفدارانش باز شکستی بر شکست‌های خود اضافه خواهد کرد و باز انقلاب اسلامی چهره‌ای دیگر از توانایی‌های خود را به میان می‌آورد. موفق باشید 

25109
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار وقتتون بخیر: ۱. جنیان از جنس آتش اند چطور آتش جهنم آنها را می سوزاند؟ ۲. یک سخنران در یک برنامه تلویزیونی گفت جنیان در قیامت به صورت انسان محشور می شوند. البته در دنیا ممکنه جن به صورت انسان در بیاید ولی در قیامت که نفس و بدن یکی هستند و صورت انسانی صورت همه اسماء است چطور می شود جنیان که همه اسما را ندارند به شکل انسان محشور شود؟ چنین چیزی ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آتش جهنم از جنس خشم الهی است و روح را می‌سوزاند و آثار آن بر آن بدنی که مظهرِ روح است، ظاهر می‌شود. ۲. نباید به این نوع صحبت‌ها توجه داشت که مبنایِ درستی ندارد. موفق باشید

24989
متن پرسش
سلام: بنده از کودکی در خانواده و محیط خیلی مذهبی و انقلابی رشد کرده ام. ولی نگرانی که دارم این است که در جلسات روضه از شنیدن روضه و مقتل و مصایب خوشم نمی آید و پا میشم ولی اگه بصورت کنایه ای و آرام و بدون عوامانه خوانی شروع بخواندن اشعار لطیف حسینی کنند، آرام آرام اشک می ریزم و ارتباط می گیرم. همچنین هیچ وقت نتوانسته ام با زیارت عاشورا (بجز قسمت سلام) ارتباط روحی برقرار کنم و به زور چون سفارش شده گاهی می خوانم. همچنین بطور کلی از میان ائمه با امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها کمتر می توانم انس بگیرم. با حضرت علی و امام رضا و امام زمان علیهم السلام ارتباطم راحت تر است. نجف برایم خیلی آرامش بخش است ولی کربلا برایم تلاطم و گرفتگی است. نمی دانم چرا حتی با مطالعه فراوان هم واقعه عاشورا برایم قابل درک و باور پذیر نیست. دلیل این همه گریه و بیان مصیبت ها مکررا برایم قابل فهم نیست. یک خودگذشتگی بوده و چون خود امام راضی بوده پس این همه گریه زاری ندارد. همچنین اینکه امام زمان هزار سال است برای این موضوع غمگین اند قابل فهم نیست. ایثاری بوده که خود امام از اجر آن بدون پرده مطلع بوده اند بنابراین گریه ندارد. (در ضمن بنده از آن دسته افرادی نیستم که قائل به اسلام رحمانی به معنای غلط آنند ) خلاصه این موضوع مکنونا مرا آزار می دهد که قلبمـ مشکل دارد. چون شهدا راه و رسم زندگی و بندگی و شهادت خود را از امام حسین آموختند و مدام از کربلا سخن می گفتند و عاشقی می کردند ولی من نه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط همین‌طور خوب است که در آن قرار گرفته‌اید، ولی به مرور سعی کنید روحِ تاریخی سخنانِ مقاتل را بیابید که در جای خود، نوعی حضوری متعالی است در آن حدّ که انسان احساس می‌کند در کنار حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» و در پرتو شخصیت آن حضرت تنفس می‌کند. چیز عجیبی است گزارشی که مقاتل به‌خصوص «لُهوف» سید بن طاووس به میان آورده است موجب می‌شود که دوگانگی بین ما و واقعه یعنی این‌که به عنوان یک ناظر به صحنه بنگریم؛ از میان می‌رود و حقیقت، با انسان یگانه می‌گردد و کربلا چشیده می‌شود به جای آن‌که شنیده شود.

در موضوع دوم فکر می‌کنم بد نیست با کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» نسبت به رخداد کربلا، به کربلا فکر کنید. قضیه‌ی کربلا فوق حرف‌هایی است که بتوان با الفاظ از آن گزارش داد، بیشتر، اشارت است به چیزی که انسان‌ها در جان خود از آن بیگانه نیستند. موفق باشید

24930
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: شیطان چطور متوجه می شود که هر کس را چگونه می تواند به خود مشغول کند و او را از راه حق منحرف کند؟ مثلا از کجا می داند می تواند فلان شخص را با وسواس فکری و عملی منحرف و اذیت کند و یا شخص دیگر را با حب مال و یا کس دیگر را با شهوت و...منحرف کند؟ از کجا می فهمد کدام نفس مستعد کدام انحراف است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اذن دارد از طریق خیالِ انسان‌ها وارد شود و در آن حدّ با خیالات انسان‌ها مرتبط شود و آن‌ها را گرفتار اوهام نماید و در مقابل او، راهِ پیامبر و اولیاء الهی «علیهم‌السلام» است که راه نجات از وَهمیّات شیطانی است. موفق باشید

23948

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام: عید شما مبارک. استاد عزیز آخر من با شما چه کار کنم؟ وقتی کلام شما را می شنوم. وقتی می بینم برای بسیاری از مشکلات خودم پاسخ های درخور و کامل دارید، وقتی با راه های میان بر شما مواجه می شوم، اصلا همیشه آدم ابراز محبت نکند خوب می میرد! نمی شود که آدم ابراز محبت نکند، آدم ابراز محبت بکند، خوب جوابی از محبوب نمی آید! می آید!؟ استاد اقلا برای این حقیر دعا کنید. بلکه کمی به راه بیایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا می‌کنم به سرِ عقل آیید و بی‌خودی از دست من حرص نخورید. بنده دعاگوی‌تان هستم و خدا را شکر می‌کنم که بین ما و شما عزیزان چنین رابطه‌های محبت‌آمیز جاری و حاکم است. موفق باشید

20389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درست است که مومن باید حالتی متعادل بین خوف و رجا داشته باشد. ولی قرآن در مقام هدایتگری بیشتر جنبه خوف را تاکید کرده یا جنبه رجا را یا اینکه نسبتشان برابر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأکید روایات آن است که خوف و رجاء در جان مؤمن مساوی باشد تا نه یأس پیش آید و نه غرور. موفق باشید

31883
متن پرسش

یا مهدی ادرکنی: سلام علیکم. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید ان شاءالله. استاد من سالهاست توفیق بهره گیری از مطالب حضرتعالی رو دارم بحمدالله. استاد، شوهر من شخص مومنی است نمازهاشونو با حال و شوق می خوانند قرآن رو دوست دارند و تلاوت می کنند و... اما در مواردی حق من رعایت نمیشه، چون ایشون هم نظرات حضرتعالی رو قبول دارند گفتیم به شما مراجعه کنیم. استاد عزیز، ما در خانه مان را که باز کنیم مسجد است، یعنی رو بروی خانه ما مسجد است و نماز جماعت هم برگزار می شود، همسر من که از صبح تا شب سر کار است و من چشم براه آمدنشان هستم، می‌گویند الا و لابد من باید بروم مسجد محله مادرم اینا، نماز بخوانم، چون از کودکی در آنجا خاطره دارم و....، محله زندگی ما منطقه ۴ است محله مادرشون منطقه ۱۵، فلذا از سر کار بدون این که بیان خونه_ معمولا_ می‌روند مسجد محله شون، ۳ ساعتی طول می کشد حدود ساعت ۱۰ شب میان خونه، آن موقعی که می آیند باید برنامه کاری فرداشون رو هماهنگ کنند و معمولا با من حرف نمیزنن. من از شدت کمبود محبت مانده ام چکار کنم. ببینید من هم به فضل خدا اهل دین و دیانتم، عاشق اهل بیتم، اما هر زنی نیازمند محبت شوهرش است این حس را خدا در نهادش گذاشته، ایشون به این موضوع دقت ندارند. تفریح ما هم فقط خانه مادرشان است که مرا می‌گذارند آنجا و می‌روند مسجد، و من باز هم تنها هستم، در مسجد هم فقط نماز نمی خوانند که، می روند بلندگو رو می‌گیرند یاسین، دعا کمیل و....وقتی سوار ماشین می شویم برویم خانه مادرشان چون در خانه فرصت حرف زدن نیست تا می آیم حرف بزنم بهم تشر میزنن که سوار ماشین شدیم باید قرآن بخوانی، شروع می کنن چهار قل، قدر ، کوثر و.....تا بیام حرف بزنم قرآن تمام شده رسیدیم، استاد من بهشون میگم پیغمبر صلوات الله می‌فرمایند ساعتی نزد همسرت بنشینی از اعتکاف در مسجد من بهتره و... زیر بار نمیرن. به هرکس میخواد ازدواج کنه میگم با یک آدم معمولی که دین معمولی داره ولی هوای زن رو داره و مسئولیت پذیره و به زنش محبت میکنه ازدواج کنید و با این مومنای این مدلی ازدواج نکنین. همیشه یاد مثال امام صادق علیه السلام می افتم و اون فرد تازه مسلمان مسیحی. استاد یعنی کار ایشون درسته؟ توقع من که میگم برو مسجد کوچه خودمون، که اتفاقا جوان‌ها هم می آیند و می شود کار فرهنگی هم کرد، به جای مسجد محله خودشان که فقط چند پیرمرد و پیرزن می آیند، اشتباه است؟ استاد شوهر من اهل کار خیر هم هست، بنده هم قبل از ازدواج اهل کار خیر بودم اما حالا اسم کار خیر میاد چهارستون بدنم میلرزه، همسر من بخش عمده همون یه کم وقتش که میمونه رو میره دنبال کار خیر: برای فامیل و دوست و آشنا و غریبه و... میرن مرغ قربونی می کنن و بعد دونه دونه توزیع میکنن بین فقرا. کلی لباس و... از اقصا نقاط جمع و توزیع می کنن، سبد غذایی درست میکنن بین فقرا توزیع می کنن، و هزار جور کار دیگه... که معمولا هر روز انجام میدن و وقتی برای من نمی‌ذارن. حالا اگر من بگم یه چیزی برای خونه بگیر معمولا چندین روز طول میدن که یا خودم باید برم بیرون بخرم یا با دعوا و تشر بخرن. حالا مثلا بگم پیاز بگیر میره تعمدا بدترین پیاز رو که جوانه زده و ریز و بیخوده می‌خره بعد که میگم آخه یک مقدار چیز بهتر بخر شروع به نفرین میکنه که خدا نعمت رو ازش بگیر و... تو قدر نعمت الهی رو نمی دونی و... حال آنکه برای دیگران که میخواد بخره چیزهای خوب میخره، استاد آیا اسلام این رو میگه؟ من خودم شاغلم، به راحتی هم میتونم دست ایشون رو از همه چیز قطع کنم و خودم رئیس خانه شوم اما شرع و اخلاق بهم این اجازه رو نمیده که همسرم رو از ریاست ساقط کنم حال آنکه ایشون اجازه تماشای تلویزیون رو نمیدن، آشپزخانه رو گرفته دستش، اگر خلاف میلش رفتار بشه بداخلاقی می کنه و... خلاصه من علیرغم میل باطنیم مجبور میشم داد بکشم تا دست برداره، خب چرا یک مرد مومن باید زنشو به اینجا برسونه؟ همیشه بهش میگم هرکسی جای من بود از دین و دیانت زده می شد. نه دلخوشی نه تفریح، شما فکر می کنید منظور من از تفریح رستوران و شهربازیه؟ من شخصا به اینجور جاها علقه و علاقه ندارم، من دلم میخواد یه جمعه غذا درست کنم بریم زیارت شهید حججی رحمت الله علیه، بیرون چای و غذامون رو بخوریم و بیاییم. بریم گلستان شهدا، باغ رضوان سر مزار پدرم. اما ایشون فقط فقرا. فقط مسجد. تازه معتقدند عقد موقت ثواب دارد! در حالیکه اینطور نیست و ثواب ندارد حتی رهبری هم فرمودند، بعد به دوستانشون که میگن همسرانشون سرد هستند و... از بین خانمهای فقیر یک مورد صیغه ای معرفی میکنن، و من بهشون میگم این راهش نیست و اون آقا باید همسرش رو درمان کنه و الان راههای نوین و سنتی فراوانی هست، به جای اینکه بنیاد خانواده بپاشه، چون روح زمانه ما اینه که چون خانمها غالبا و اکثر خانمهای مذهبی سعی میکنن حق همسر رو ادا کنن، نمی پذیرن که شوهرشون دنبال این برنامه ها باشه، فلذا خانواده میپاشه... در مجموع البته من نمیگم همسرم هیچ خوبی ندارن، اینطور نیست،خوبیهایی هم دارند، اما کلیت شخصیت ایشان و خیلی از آقایان متشرع با همسرشون، نوعی دگم بودن و احساس عقل کل بودن است، در حالی که زنانی که در دامان انقلاب اسلامی رشد کرده و بالنده شده اند، هیچ چيز از یک مرد کامل کم ندارند، اما برخی از مردان مذهبی به همسرشان به چشم کنیز نگاه می کنند، این باعث سرخوردگی شدید این بانوان میشه، استاد تصور و خواست همیشگی من از همسر مومن، کسی در افق سیره شهدا بود اما... استاد جان، تو رو خدا یه کم این مومنها رو نصیحت کنید، شاید به حرف شما گوش بدن، من میگم اگر ندیدید اون دنیا همین مرد خوش اخلاق و خوش خونه ها، که نصف شما هم دوندگی نکردن، ولی با خانوادشون خوبن، درجاتشون از شماها بالاتر نبود. استاد حق و حقوق زن چیه در زندگی؟ آیا این دین عمرگونه درسته؟ سپاس از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور که تشخیص داده‌اید این افراد بعضاً میدان عمل را و گشودگی نسبت به آن‌جایی که باید گشوده باشند را، فراموش می‌کنند. مسلّماً در تنهاییِ ابدی‌شان از این نوع خلأهایی که در این دنیا پر نکرده‌اند اذیت می‌شوند. انسان عاقل انسانی است که متوجه شود وظایف او در این صحنه و این زمان و این شرایط چیست. آقای قرائتی می‌فرمودند میهمان پدر شهیدی بودیم و برای تجدید وضو مجبور شدم پله‌های زیادی را پایین بروم. همین‌که وضو گرفتم دیدم پدر پیر آن شهید حوله‌ای را جهت خشکاندن دست و صورتم تقدیم کرد. به او گفتم مستحب است آب وضو را خشک نکنیم. و او گفت همان خدایی که گفته است آب وضو را خشک نکنید، نگفته است دست ردّ به عطایی که پدر شهیدی این‌همه پله را طی کرده و آورده است، نزنید؟!

قصه ما مذهبی‌ها همین‌طور است. یک‌جایی را در نظر می‌گیریم و جاهایی را در نظر نمی‌گیریم. خوشا به حال مؤمنینی که با گشودگی خود همه جوانب را در نظر می‌گیرند و به وسعت انسانی خود نسبت به همه انسان‌ها فکر می‌کنند. موفق باشید     

30478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادِ عزیز تر از جان! کتاب ادب خیالتان را نوشیدیم. یک سوال از محضرتان دارم دانشجویی که می‌خواهد کار تربیتی عمیقی را انجام دهد، به نظر شما، دوران ابتدای جوانی اش را فقط به کسب علم و جمع آوری ابزار های علمی، تقویت مبانی، یادگیری اصول تربیت اسلامی، به قول خودتان عالَم دار شدن و.. سپری کند و پس از ۷_۸_۱۰ سال، قدم در راه تربیت بگذارد، یا از همان ابتدا زمانش را تقسیم کند و بخشی را به کار فرهنگی و بخشی به کسب همان چیز ها که عرض شد، کُنَد؟ زیرا ترسم از آن است که در زمان جوانی که بهترین زمان برای باروری علمی است، با کار فرهنگی در اجتماع، کمی ضعیف شود. به طور کلی زمان اقدام جدی به کار فرهنگی در اجتماع را (به شکل عمیقش) در چه سنی می‌بینید؟ البته با استاندار های خودتان (با افق گام برداشتن برای تمدن سازی در زمان حضرت)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در هر زمانی در سنت‌هایی که در آن قرار داریم می‌توانیم مطابق آن‌ها فعالیت‌های فرهنگی داشته باشیم و در عین حال هر اندازه عمیق‌تر در معارف الهی ورود کنیم، بهتر می‌توانیم به جامعه‌ی خود کمک نماییم. لذا از این جهت نه به‌کلّی از فعالیت‌های اجتماعی، خود را جدا کنیم، و نه تماماً غرق فعالیت‌های اجتماعی شویم و از عمق‌بخشیدن به معارف خود غافل گردیم. موفق باشید

30309

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جریان اغوای شیطان فکر نمی‌کنید که بهترین نظریه این باشد که آدم و حوا و شیطان در همین دنیای مادی بودند نه در بهشت برزخی (در قوس نزول) چرا که آدم و حوا دارای بدن مادی بودند و عالم معنا چه در قوس نزول و چه در قوس صعود جای ماده نیست و اصلا ماده در معنا نفوذی ندارد که در جریان معراج پیامبر هم همین بحث مطرح است. لذا با جمع بندی آیات ابتدا شیطان آن اشتباه بزرگ را مرتکب شد و هبوط کرد یعنی معنویتی را که با عبادت کسب کرده بود از دست داد و به قول امروزی ها فرکانس وجودی او تنزل پیدا کرد و بعد آدم و حوا با اغوای شیطان در همین دنیا تنزل وجودی پیدا کردند و از آن مرتبه عالیه که غرق در جمال الهی بودند به مرتبه بدن هبوط کردند. البته بدنی که از ابتدا بود ولی به آن توجه نداشتند که با این نظریه دیگر مجبور نیستیم ورود مجدد شیطان را به بهشت برای اغوای آدم توجیه کنیم بلکه در همین دنیا در قوه خیال آنها نفوذ کرد و آنها را از آن حالت عرفانی و ادراک متعالی ساقط کرد. ظاهرا بعضی روایات بهشت آنها را در همین دنیا می‌داند نضر جنابعالی چیست؟ «من که امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود / وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده است. ظرایف دقیقی در این رابطه مطرح است از آن جهت که حقیقت آدم به اعتبار «علّم آدم الاسماء کلها» جهان دیگری است و این بدان معنی نیست که وجه حضوری او در دنیا نادیده گرفته شود، بلکه تأکید در جهان‌های دیگری است که در سوره‌ی اعراف نیز تا حدّی بدان پرداخته شد. موفق باشید

30041

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. حال خوشی ندارم نمی‌دانم به خاطر گناه است؛ یا به خاطر روحیه حاکم غربی (طمع؛ حرص و شهوت)؛ یا فضا حاکم بر جامعه است؟ نمی‌دانم چه باید کرد؛ امید ها هنوز به انقلاب و شهدا زنده است؛ اگر این امید هم کم رنگ شود به پوچی می‌رسی. چه باید کرد؟ ۲. زمانه عجیبی شده؛ فشار اقتصادی و ضعف فکری باعث شده هر کس برای خودش دکان باز کند و الهه آن شهر شود؛ این سطحی نگری چه برسر جامعه آورده؟ ۳. گویی دو جبهه باطل و حق با تمام قوا به میدان آمده و آنها که طالب حق نیستند پس کشیدند و به انزوا رفته اند؟ راه مشخص ولی غبار آلود برای عده ای، حاج قاسم آتش دلها را برافروخت ولی انگار نیاز به جرقه دیگر هم هست. تا راه عیان تر شود. عاقبت بخیری سخت شده استاد. استاد حرفی بزنید تا این آشوب درون به آرامش برسد و امید دو چندان بگیریم. خواهشا کمی شرح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده مقاومت در مسیری است که شروع شده است. نظری به جلسه‌ی ۸ سوره‌ی «فتح» بیندازید، خوب است. مطلب روی بنر سایت هست. موفق باشید

29953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اینکه روحیات و صفات انسان ها با هم فرق داره، این فرق اختیاری هست یا خدا طبق صلاح دید خودش اجبارا افراد رو با اون روحیات آفریده؟ ممنون از اینکه وقت میزارید و جواب میدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در مواردی روحیه‌ها با همدیگر متفاوت است و در اختیار انسان‌ها نیست. ولی در کسب تقوا، هرکس باید خودش تلاش کند. موفق باشید

29894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عرض ادب: بنده طلبه پایه دهم و مشغول در سطح سه رشته کلام جدید موسسه امام صادق (ع) (آیت الله سبحانی) هستم. به شدت علاقه به خواندن فضای صدرا و بحث های کلامی روز رو دارم لکن نکته ای در ذهنم خودنمایی می کند. اینکه الان فرصت های شغلی مثل تدریس در آموزش و پرورش برایم پیش آمده و از طرفی علاقه و نیاز رو در ادامه دادن مطالعه و مباحثه و.. می بینم و سوی دیگر میگم نکنه بعدا فرصت شغلی پیش نیاد و جایی بکار نیایم و... . پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد. فعلاً به تدریس در آموزش و پرورش ورود کنید و در کنار آن کار مباحث صدرایی و کلام را ادامه دهید از آن جهت که کار در آموزش و پرورش، امکان این نوع مطالعات را از ما نمی‌گیرد. موفق باشید

29831
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سخت‌تر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح می‌فرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمی‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرم‌افزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آن‌که در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏بن‏ابى‏طالب است.

 

29804
متن پرسش
سلام و ارادت: جایگاه غضب در نسبت میان بدن و نفس کجاست؟ یعنی به کدام ملحق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غضب، مثل همه‌ی احوالات روحی مربوط به نفس ناطقه است به اعتبار تعلّقی که برایش پیش می‌آید چه تعلق به بدن و یا غیر بدن، و چه تعلق مثبت و غضب مقدس و چه تعلق منفی و غضب مذموم. موفق باشید

29702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ترسِ سالک از هیبت و جلال مکاشفه، باعث توقف سیر و از بین رفتن توفیقات میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است. مطالعه‌ی کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

29355

طوبی للغربابازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز و تقدیر و تشکر بابت زحمات بی نظیرتان در خصوص پیام برادری که فرموده بودند چرا طلاب کاری نمی‌کنند: بنظر می‌رسد در حق "طلاب جهادی" کم لطفی شد. تا جایی که حقیر دیده ام، این بندگان خدا. از صبح تا شب به دنبال حل مشکلات مردم هستند، در زلزله و سیل و کرونا و مسائل حاشیه نشینی و طلاق و اعتیاد و حجاب و... خودشان را سپر بلا می‌کنند، و حتی زیر سرم می افتند، مورد ضرب و شتم و تهمت و زخم زبان دوست و دشمن هم قرار می‌گیرند، و در نهایت مثل #شهید_محمد_تولایی به جرم ملبس بودن، چاقو به قلبشان زده می‌شود، که سه طفلشان یتیم شدند و پس از گذشت دو سال هنوز هم قاتل ایشان پیدا نشده. به قول یکی از دوستان: مگر ما مرده ایم که آقا تنها باشند؟ با تقدیم احترام و ارادت مجدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. به گفته‌ی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله»: «طوبی للغرباء» خوشا به حال آن‌هایی که بی‌سر و صدا در راستای تحقق توحید در بستر انقلاب اسلامی که در این تاریخ تعیّن توحید و اسلام است؛ در حال فعالیت‌اند. و به جهت سعه‌ی وجودی که عطای الهی به آنان است، ملامتِ هیچ ملامت‌گری آن‌ها را از راهی که انتخاب کرده‌اند، دلسرد و مأیوس نمی‌کند و دشمن هم از همین امر عصبانی است زیرا این عزیزان بر عکسِ روشنفکران مدعی در جهانی بیرون از جهان مدرنیته و ساز و برگ‌های آن، خود را حاضر کرده‌اند و معلوم است که عقل غربی اینان را نبیند ولی آنان را چه باک! زیرا با خدا معامله کرده‌اند تا خدا به مناسبات انسان‌های این دوران برگردد. موفق باشید    

27910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا کسی که ولایت امیرالمومنین (ع) رو قبول نداره میتونه به مقام فنای فی الله برسه؟ آیا حاج شیخ محمد علی حیدری از شاگردان آیت الله بهجت هستن که گفتن از طرف آیت الله بهجت گفته که من هم مثنوی گفتم و مثنوی مولوی عمری کجا و مثنوی علویه من کجا؟ و تو خواب مولوی رو با کلاه سنی ها دیدن و بهش هیچ محلی نداشتن چون ولایت امیرالمومنین (ع) رو نداشته.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با مطالعه‌ی کتاب «روح مجرد» از آیت اللّه حسینی تهرانی در رابطه با نظر مرحوم قاضی، راحت‌تر می‌توانید در این موارد قضاوت داشته باشید. موفق باشید

27575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در اینکه فلاسفه شک گرای غربی در انحراف فکری و عقیدتی هستند شکی نیست و در اینکه مسیری که در تفکر خود طی کرده اند به این انحراف منجر شده در این‌هم شکی نیست، و اینکه حق و حقیقت و واقعیت کاملا واضح و آشکار است و کسی که در درک ادراکات بدیهی خود دچار مشکل و شک است دچار نوعی مرض فکریست هم شکی نیست، که به قول روانشناس دچار وسواس یا هذیان است، حال می‌خواهد اسمش هیوم باشد یا کانت یا ...‌، در کل مسیر فکری که به حق و حقیقت ختم نشود دچار انحراف و بیماریست که فلسفه شک گرای غرب نمونه بارز این انحراف و بیماریست، و به هیچ وجه قابل تایید نیست، و باید به این تفکر شک گرا که در انتها به سفسطه می انجامد به عنوان بیماری نگاه کرد و در پی داروی فکری مناسب جهت درمان این بیماری فکری بود، که البته حکمای اسلامی با طرح حکت متعالیه که به حق داروی فکری این بیماریست توانستند بر این تفکر شک گرای بیمارگونه غلبه کنند، درود خدا بر ملاصدرا و حکمایی که راه او را ادامه دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که حکمت صدرایی راهِ گشوده‌ای در این تاریخ است، برای حضور در چنین جهان پرآشوب و تأکید حضرت امام نیز بر همین اساس است؛ شکی نیست. ولی امثال شهید مطهری در برخورد با فیلسوفان غربی این‌طور که شما برخورد می‌کنید، برخورد نکردند و به قول آقای دکتر طالب‌زاده از اساتید فلسفه‌ی دانشگاه تهران، با رجوع به فیلسوفان غربی و برگشت به فلسفه‌ی اسلامی می‌توانیم نشاط و طراوتِ از دست‌رفته‌ی فلسفه‌ی اسلامی را به آن برگردانیم. موفق باشید  

27076
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: ۱. در مورد آیات ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه شورا «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشا انه بعباده خبیر و بصیر» و «و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما اقنطوا و ینشر رحمته و هو الولی الحمید.» دو تفسیر مطالعه کردم، اما در مورد اشاره به غیبت و ظهور امام زمان (عج) چیزی نیافتم، آیا نمی توانیم رزق را بودن امام در نظر بگیریم که بخاطر ظلم برخی انسانها از ما گرفته شد و با توجه به اینکه در انتهای آیه دوم، اسم ولی آمده نزول باران را ظهور رحمت او به اسم ولی بدانیم. ۲. استاد عزیز، آیا می توانیم اینطور بگوییم که قبل از انقلاب اسلامی، جهان شاید تبدیل به یک کفر واحد شده بود و طبق سنت الهی که اگر خداوند برخی از مردم را بوسیله برخی دیگر نابود نکند، کفر فراگیر می شود، با ظهور انقلاب اسلامی و ماهیت کلی آن که طبق فرموده بنیانگدار کبیر آن این است که حکم خداوند در کشور حکمفرما باشد، جبهه ای ایجاد شد که همچون رقیقه ای و پیشواز ظهور تام امام زمان (عج) است که دشمنان خط کلی جبهه انقلاب در اصل دشمنان امام زمان (عج) بوده اگر انقلاب را درست فهمیده باشند، که با ایجاد این جبهه ها اراده های مدافع انقلاب در مقابل دشمنان واقعی انقلاب، دو جبهه ای هستند که با شدت گرفتن جنگ بینشان، یاران و دشمنان زمان ظهور امام از این جبهه ها ساخته می شوند. ۲. استاد عزیز نطر شما در مورد این مطلب چیست؟ ۳. آیا بسته به میزان شدت اراده در جبهه دشمن، میزان اراده در جبهه حق شکل می گیرد؟ ۴. در آخر اینکه اگر ظهور امام زمان (عج) را ظهور باطنی ترین بعد هستی بدانیم که برای غلبه بر پلید ترین دشمنان تاریخ بشریت ظهور می کنند و ایجاد حکومت صالح، اگر طبق سوال ۳ بخواهم بپرسم آیا می توانیم بگوییم که بنیان جبهه یاران امام زمان (عج) با انقلاب اسلامی گذاشته شده آیا به موازات شدت گرفتن جبهه دشمنان، اراده جبهه حق قوی شده و در اوج این شدت ها باید منتظر ظهور شد؟ آیا این درست است که مبنا را در میزان شدت جبهه باطل گرفته و به موازات آن هم که جبهه حق قوی می شود؟ ۵. آیا می توانیم بگوییم در عین خودسازی که ما باید داشته باشیم، هر وقت پلیدترین بشر تاریخ ظهور کرد برای غلبه بر آن ظهور اتفاق می افتد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده جا دارد که این‌طور نسبت به آیات که فرمودید فکر شود ۲. حرف خوبی است. ولی بعضی از سر جهالت با انقلاب اسلامی مخالفت می‌کنند، این‌ها را نباید دشمن بدانیم. ۳. همین‌طور است. ۴. هرچه جبهه‌ی حق با صفای بیشتر، حق را بنمایاند، مخالفانِ آن خود به خود بیشتر در باطل‌بودنِ خود فرو می‌روند و آن را ظهور می‌دهند تا در زمان حضور حضرت، حیرانی بشر چندان نسبت به جبهه‌ی حق و باطل شدید نباشد. ۵. تشخیص پلیدترین افراد، کار مشکلی است و به همین جهت نمی‌توانیم به آن بپردازیم، مگر آن وقتی که حضرت ظهور کنند و سردمدارانِ جبهه‌ی مقابله با حضرت به میدان بیایند. موفق باشید

26994
متن پرسش
حضور شریف استاد سلام علیکم: جوانی هستم در آستانه سی سالگی. ناراحتم از اینکه این دهه بیست سالگی عمرم در بندگی و سیر به عالم معنا نگذشت. از این ناراحت نیستم که خدا نبخشد یا به جهنم بروم بلکه از این ناراحتم چرا این عمری که تنها یک بار به هر کسی داده می شود و دیگر باز نمی گردد را مغتنم نشمردم. متاسفانه دهه بیست سالگی عمرم در شهوات حرام گذشت. نه برای اینکه دلم هرزگی می خواست. به این خاطر که متاسفانه شرایطی بر جامعه حکم فرماست که از طرفی به خاطر فضای رسانه ای؛ شهوت زود بر انسان غالب می شود و از طرفی به خاطر شرایط رکود کشور طول کشید تا کاری برای خود دست و پا کنیم و ازدواجم به تاخیر افتاد در این ده سال از شدت فشار شهوت گناه کردم و غصه خوردم. گناه کردم و شرمنده شدم. افسوس می خورم که دهه بیست سالگی عمرم که بهار جوانی ام بود را نتوانستم با حقیقت مانوس شوم و اکنون هر چند راه توبه باز است اما از به فعلیت نرسیدن استعدادهایم در بهار عمرم از خود گله مندم. هر چند تصمیم دارم که گر ز دست براید دست به کاری زنم که غصه سرآید. اما استاد عزیز با حسرت از دست دادن و لجن مال شدن این دوران طلایی بیست سالگی چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که می‌فرماید: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/۷۰) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. یعنی با روحیه‌ی جهادی نه‌تنها گناهان از بین می‌رود، بلکه به حسنات و خوبی‌ها تبدیل می‌شود. و این چیز عجیبی است که با رجوعِ آنچنانی به اسلام محقق می‌شود. موفق باشید 

26751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند وقتی تفسیر المیزان را می خوانم بعد برایم خسته کننده و سنگین می شود ول می کنم و دوباره شروع می کنم یعنی دوست دارم بخوانم اما برایم سخت و سنگین است چی کار کنم؟ از طرفی شما توصیه به المیزان دارید و از طرفی خودم هم به کمتر از آن راضی نمی شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» پیشنهاد شده، کار را جلو برده‌اید؟ موفق باشید

نمایش چاپی