بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا خطورات نفسانی که انسان را آزار می دهد و باعث ایجاد شک در عقاید می شود و خود انسان هم نمی‌خواهد این خطورات و افکار در نفس او نقش ببندد، اما نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، آیا این خطورات فاسد و شک برانگیز از القائات شیطان است؟ برای دفع این القائات و غلبه وسوسه شیطان چه ذکری و چه دعا و چه عملی مفید است و شیطان القا کننده را دور می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت القاء شک و یا ضعف قوه‌ی واهمه، کار شیطان است. نکاتی برای رفع مشکل در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

24706
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: فرمودید خدا از سر ربوبیت تقاضای بندگان را اجابت نمی کند. بهترین تقدیر همان است که رقم می خورد. اگه آدم در اثر مشکلاتش و فشارهای زندگی دچار انواع و اقسام گناهان و عقب ماندگی ها بشود این چه تقدیری است؟ چرا دل من با این حرفها آرام نمی گیرد استاد جان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در جاهایی در عمیق‌ترین لایه‌های معرفتی خود به این می‌رسیم که پروردگار عالم می‌داند چه‌کار می‌کند و لذا اقرار عارفان که فرموده‌اند: «غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای» مبتنی بر چنین معرفتی است. او می‌داند این بنده‌اش با این فشارها، تولدی دیگر می‌یابد و این‌طور نیست که تقاضاهای او را بی‌جواب گذاشته، راه دیگری را برای او در نظر گرفته، ولی بنده‌اش هنوز بر راهی که خودش تصور کرده است، تأکید دارد. موفق باشید

24458
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد ارجمند دو سوال خدمتتان داشتم که اگر امکانش هست جواب بدهید. ۱. برای حل شبهات ایده‌آلیست ها و شک‌گرایان و نسبی‌گرایان افراطی چه می کنید؟ (فکر کنید که من یک شک‌گرا یا ایده‌آلیست هستم و در وجود اشیایی در خارج از ذهن، شک دارم. به من چه جوابی می دهید؟) ۲. برای حلّ مشکل فکری پست‌مدرنیست ها چه می‌کنید؟ (می دونید که پست مدرنیست‌ها، علم را یک مقوله‌ی فرهنگی می‌دانند و می‌گویند، هر فرهنگی، علم خود را دارد. در نتیجه، همه‌ی علوم نسبی می‌شوند. برای خروج از این نسبیت، باید علمی داشته باشیم که فرافرهنگی باشد و بشود با آن، همه چیز را قضاوت کرد.) آیا چنین علمی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که می‌داند شما هستید و می‌خواهد سوالی بکند نشان می‌دهد شک او علمی نیست بلکه یک نوع بیماری روحی است. ۲. با نظر به وجود و عین وجود که عین کمال است پس حقیقت که همان وجود است را عقل می‌شناسد و می‌پذیرد و بدین لحاظ کمالات و از جمله علوم به عنوان فهمی که حکایت از خارج دارد امری است حقیقی. آری بحث تشکیک در وجود و شدّت و ضعف در علوم غیر از نسبی بودنِ علوم است به این معنا که ملاک بودن و نبودن، نظر انسان باشد که مشهور است میشل فوکو چنین گفته‌است. موفق باشید

24361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مباحث انقلاب اسلامی و وظیفه ای که پیش رو داریم مربوط به کدام کتاب شماست؟ در این مباحث کدام کتاب را دارید شرح می دهید و از روی آن می خوانید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» از صفحه‌ی ۳۴۷ به بعد، بحث مستقلی است که به آن پرداخته شده است. موفق باشید

23766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: سوالی از خدمتتان داشتم. در مورد آیه قرآن که در آن خداوند تبارک و تعالی می فرمایند «الله نور السماوات و الارض...» سوال اینکه در آن قسمت که می فرمایند آن چراغ با روغنی روشن می شود که نزدیک است خود روغن نور بدهد، منظور از آن روغن چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روغن مثل عقلِ پاکی است که آن‌قدر آمادگی دارد که خود به خود، شوقِ اُنس با حضرت حق در او شعله ور گردد. موفق باشید

32791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: من در مورد کمال خداوند به مشکل برخوردم. نمی‌توانم برای خودم اثبات کنم و این مساله مدت زیادی است آزارم می‌دهد. اینگونه فکر می‌کنم که وقتی ما عموما به یک موجود می‌نگریم و آن را خدا (نمی‌دانیم) در ذهن برایش خصوصیاتی در نظر می‌گیریم که باعث تشخص آن موجود می‌شود لذا حد و حدود دارد. یعنی در ذهن این موجود را با یک کمال مطلقی مقایسه می‌کنیم که به محدود بودنش پی می‌بریم حال اگر ادعا کنیم که آن کمال مطلق که نامحدود است خداست از کجا معلوم که فقط در ذهن نباشد. یعنی ممکن است آن اختلافی و کمالاتی که موجب تمایز موجود محدود از آن کمال مطلق در ذهن میاید تحقق خارجی نداشته باشد و همان موجود محدود تحقق خارجی داشته باشد. ممکن است گفته شود اگر وجود نامحدود تحقق خارجی نداشته باشد پس بجایش چه چیزی تحقق دارد؟ عدم؟ و جواب دهیم چیزی بجایش تحقق ندارد و موجود محدود از ابتدا بدون دخالت چیزی محدود بوده . این شبه هایی که من عرض کردم مثل اینکه در بیانات آقای جوادی آملی هم آمده و ایشان لزوما وجود نامحدود و وجود صرف و بسیط را که در ذهن تصور می‌‌شود در عالم خارج دارای مصداق نمی‌دانند. اگر اینطور است به کسانی که قائل به پیدایش جهان از ذره اولیه هستند (بیگ بنگ) نباید خرده گرفت و اصولا توحید و کمال خدا را نمی‌توان اثبات کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر می‌آید بهترین راه  برای توجه به این مسئله «برهان صدیقین» جناب صدرالمتألهین باشد و موضوع «اصالت وجود». کتاب «از برهان تا عرفان»  https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

همراه با شرح صوتی آن به آدرس زیر می‌تواند راه‌گشا باشد. امثال آیت الله جوادی که فرزند مکتب صدرایی هستند سخت متوجه «اصالت وجود» می‌باشند که واقعی‌ترین واقعیت عالم  یعنی همان کمال مطلق است. موفق باشید

nvhttps://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds

31070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: این ایام صحبت های زیادی در مورد اعدام های سال ۶۷ و نقش حجت الاسلام رییسی و اعتراض های آقای منتظری شنیدیم. اگر امکان هست پاسخ جامعی بفرمایید، تا ما با افراد و گروه هایی که روبرو هستیم، حداقل بتوانیم این پاسخ را ارسال کنیم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بحث، بسیار مفصل است. همین اندازه متوجه باشید که بعد از عملیات مرصاد که منافقین جهت براندازیِ نظام به ایران حمله کردند و بنای آن‌ها آن بود که قتل عام مفصلی انجام دهند، پس از غافلگیرشدنِ آن‌ها و شکستی که بر آن‌ها تحمیل شد؛ اسنادی به‌دست آمد حاکی از آن‌که عده‌ای از زندانیانِ داخل کشور با آن‌ها همکاری کاملی داشتند و عملاً در امر محاربه با ملت، شریک بودند و طبیعی است که هرکجا باشند حکم آن‌ها قتل است و حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به عنوان ولیّ فقیه دستور قتل آن‌ها را صادر فرمودند. و انطباق محارب‌بودنِ تک تک افراد را به عهده بعضی از آقایان گذاشتند که البته این ربطی به اصل حکم ندارد. حضرت امام در آن حکم فرمودند: «: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ کلاسیک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آن‌ها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربان ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام» . مفصل‌ترِ مطلب را می‌توانید در خبرگزاری شبستان به آدرس زیر دنبال فرمایید.  http://shabestan.ir/detail/News/954591  موفق باشید

31045
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر از حضور گرم شما و بابت زحماتی که در پاسخگویی به شبهات و سوالات ما تقبل نموده اید. جناب استاد من گاهی نمازم رو با تمام قلب میخونم ولی گاهی نمی دونم برای کی و برای چی نماز میخونم ولی به امید اینکه اون حالت برطرف بشه باز میخونمش. یه سوالی که برام هست این هست که مقصود از خوندن نماز اگر کرنش و توجه به درگاه خدای بزرگ هست خب مگر با توجه و حضور در لحظه و رعایت مسئولیت در قبال دیگران و... نمیشه این کار رو ادا کرد، و اینکه واقعا ایرانیها قبل از اسلام مگر چیزی جایگزین نماز نداشتن خب آنها هم خدا پرست بودند. چرا باید حتما نماز خوند؟ گاهی وقت واقعا خسته ام و نمی‌فهمم چی میخونم فقط بخاطر ناچار بودن میخونمش. ممنون از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع نفس، مباحث بسیار ارزشمندی شده است تا انسان به بهترین نحوه از نمازگزاری نائل شود. مثل کتاب «آداب الصلواة» که حضرت امام تألیف نمودند. بحث، در بهترین نحوه حضور در محضر حضرت حق است که در آخرالزمان بهترین حضور، حضورِ محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشد و نماز، حضور در محضر حق است با افقی که حضرت محمد «صلوات‌الله علیه‌وآله» به نور الهی به میان آورده‌اند. آری! بالاخره قبض و بسط در صحنه است. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی عمر طولانی: بنده در جایگاه شغل و فعالیت اقتصادی در سعادت اخروی انسان ها دچار چالش هستم که در دو مثال خدمتتان عرض می‌کنم: ۱. به عنوان مثال آیا می‌توانیم اینگونه ادعا کنیم یک کارخانه دار شغل اش همانقدری موجب سلوک فردی اوست که یک معلم معارف و این در حالیست که خداوند استعداد معلم شدن را به آن کارخانه دار نداده و استعداد کارخانه دار شدن را به آن معلم پس اگر آن کارخانه دار از لحاظ سلوک معنوی نسبت به آن معلم عقب بیوفتد این یک نوع بی عدالتیست در تخصیص استعداد ها به انسان ها؟ ۲. در یک مثال دیگر مثلا شخصی که برای گذران معاشش مثلا به او استعداد داد و ستد در بازار بورس داده شده و استعداد و علاقه ی دیگری به شغل دیگری ندارد آیا باید شخصیتش را تغییر دهد بطوریکه مثلا در نفس او علاقه و جدیت نسبت به شغلی مانند معلمی پدید آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است حتی ممکن است انواری به قلب آن کارخانه‌دار که به قصد کارآفرینی تلاش می‌کند، برسد که بسی برتر و پاک‌تر از آن الطافی است که به استاد معارف می‌رسد. ۲. در مسیر کسب معاش باید آنچه در بستر طبیعی به ما می‌رسد، ورود کرد و آن وقتی است که ما کاری انجام داده باشیم و حاصل کار خود را استفاده کنیم. مسئله بورس، از این جهت برای بنده حل نیست، والله اعلم. موفق باشید

30387

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده در ماه رجب شبها چند دقیقه ای ذکر لااله الاالله را با توجه به قلب تکرار می کنم البته با توسل به امام زمان. چند دقیقه که می گذره به قلبم فشار می آورد. گاهی توجه زیاد می شود و گریه ام میگیره و حال عجیبی می شود. چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّی که فشار چندانی پیش نیاید خوب است ادامه دهید. موفق باشید

30262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: با عرض ادب و احترام خدمت شما و گروه فرهیخته المیزان آیه ۵۱ سوره مبارکه انبیاء می فرماید: «و لقد ءاتینا ابراهیم رشده من قبل و کنا به علمین» «ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از شایستگی او آگاه بودیم» استاد، یه چیزایی در رابطه با عین ثابته میدونم، آیا این آیه اشاره به عین ثابته حضرت ابراهیم داره؟ اگه اینطوره پس فقط حضرت ابراهیم میتونسته حضرت ابراهیم بشه. من همیشه به شهید حججی و شهید حججی ها غبطه میخورم و سعی می‌کنم خودم را در سبک زندگی و سلوک و عالم آنها قرار بدهم. ولی یه حسی بهم میگه فقط شهید حججی میتونسته شهید حججی بشه و بس و تو زحمت بکش و در این مسیر از پستی و بلندی ها عبور کن و تضرع کن تا به آن چه که متناسب با خلقت توست برسی. «الا یا ایها الساقی ادر کاسا» چه کنم تا هوای دوست بیشتر مرا جذب خودش کند؟ چه کنم تا رو سفید شوم؟ چه کنم تا یار بپسندد مرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انبیاء، بحث فرق می‌کند. در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این رابطه شده است. ولی برای رسیدن به مقام‌هایی همچون مقام شهید حججی‌ها، راه باز است. مگر همین امروز، کم حججی داریم؟!! موفق باشید

29840
متن پرسش
سلام: شیطان هر لحظه به تمام افراد بشر دسترسی دارد و اعمال همه را زیر نظر دارد تا اغواگری کند؟ و اگر اینطور باشد بنظر می‌رسد تجرد فوق العاده بالایی دارد و بالاتر از تجرد مثالی است و چون برخی وساوس ظاهر عقلی دارد و اصلا شیطان با وجودی طرف است که ناطق است و باید از تمام تار و پودش مطلع باشد و دست از احدی نمی‌کشد مگر مخلصین و می‌دانیم برخی افراد از تجرد عقلی گذشته اند و در آن مدارج بالا هم باز شیطان از وسوسه دست نمی‌کشد و اگر منازل را ۱۰۰ بگیریم در عبور از ۹۹ به ۱۰۰ شیطان در کمین نیست؟ و اگر به صد رسیدیم باز سعی نمی‌کند ما را به زیر کشد و سد راه الی الله شود پس چنین وجودی نمی‌تواند خود از عقل و حتی فوق عقل بی بهره باشد و در فریب آدمی موفق و گویا بالاتر از ملائکه بود که سراسر عقلند بنظر می‌رسد شیطان تمثیلا ماهی است که بجای آنکه رو به شمس بایستد پشت به او استاده و بنابرین هرکه تحت ظل شیطان باشد در خسوف است و برای آنکه بتواند خسوف را کامل کند بتواند سایه تمام انوار الهی شود پس مرتبه ای از تجرد نیست که شیطان را از او بهره نه و در کل شیطان چه وجودیست که لا یشغله شان عن شان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شیطان در موطن خیالش به‌سر می‌برد که می‌گوید «أنا خیرٌ منه». اگر متوجه‌ی حقیقت می‌شد که این جمله را نمی‌گفت. آری! انسان‌ها مراتبی دارند حتی وقتی در موطن عقل ناب هستند، از موطن خیال منقطع نمی‌باشند و شیطان از این موطن در آن‌ها وارد می‌شود. ولی آن‌ها با عقلِ ناب‌شان از او تأثیر نمی‌پذیرند و شیطنت او را تشخیص می‌دهند. موفق باشید

29753
متن پرسش
سلام: استاد مدتیه این سوال ذهن من رو مشغول کرده: اگر مقام شهید از یک عارف که ۸۰ سال زحمت کشیده بالاتره پس چرا عرفای قدیم ما و حتی خیلی از علمای جدید ما این راه رو انتخاب نمیکنن؟ اگر واقعا به هر کسی شهید میگن و شهید شدن آسونتره خب چرا نمیرن شهید بشن و خلاص؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر دست خود انسان است. شهادت راهی است که برای بعضی گشوده می‌شود و هنر شهداء آن است که خود را معطل نمی‌کنند. حقیقتاً کمی به این جمله‌ی حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که رازهایِ این عالم را می‌شناختند، فکر کنید که فرمود: «شهادت، هنرِ مردان خداست». آری! هنر مردان خداست. موفق باشید

29186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد عزیزم، در آخرین فراز دعای عهد اشاره به حضور و ظهور دو لغت دارند. «اللهم اکشف هذا الغمه عن هذه الامه بحضوره» این حضور و ظهور بعدی چه فرقی دارند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر انسان کاملی که معصوم است امکان تأثیرش بر جامعه فراهم شود، عموم مشکلات که بشر به جهت حاکمیت‌های غلط برایش پیش آمده، رفع می‌گردد. موفق باشید

27084

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز: در رابطه با شروع مطالعه تفسیر المیزان بنا به نیاز به شرح تفسیر و با مشورت حضرتعالی که فرمودید از سوره رمز و عنکبوت و آل عمران شروع کنم، مطلبی باعث سوال برایم شده و آن اینکه ترتیب گوش کردن یا مطالعه به ترتیب سوره ها و ترتیب کتاب المیزان باشد بهتر نیست، و اینکه اگر بهتر است شرح حضرتعالی در سوره های ابتدایی موجود هست؟ ببخشید مزاحم زمانتان می شوم (یخورده وسواس نظم در مطالعه دارم، پیوسته ترجیح دارم که از ابتدا هر موضوعی را مورد مطالعه قرار بدهم و نمی دانم این خوب است یا وسواس بی مورد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که ترتیب امروزین قرآن، ربطی به ترتیب نزول آن ندارد ولی وقتی بخواهید به تفسیر المیزان رجوع کنید، خوب است از ابتدا شروع نمایید. زیرا مرحوم علامه آنچه از ابتدا فرموده‌اند را ملاک قرار داده‌اند برای تفسیر آیات بعدی. موفق باشید

26540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده سوال کننده ۲۶۵۰۳ هستم با توجه به اینکه نتونستم بعلت فراموش کردن رمز وارد ایمیل شوم اگر امکان دارد پاسخ را روی صفحه سوالات قرار دهید تا متوجه جواب شوم. از اینکه مصدع اوقات شما شدم واقعا شرمنده ام. اجرکم عند الله. دست حضرت حق همراهتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرف خانم‌های متدیّن جلو بروید. «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشیدچندان متوجه نشدم. منظور شما این است که بنده دچار افراط هستم. یعنی نباید به این جزئیات اهمیت بدهم. ممنون میشم اگه جوابم واضح تر عنایت کنید. با تشکریا علی

26503- باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور احساس کردم. و به همین جهت آن راه‌کار را که اساتید سلوکی پیشنهاد می‌فرمایند، خدمتتان مطرح نمودم. موفق باشید

26040
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی: ببخشید از اینکه وقت شما را می گیرم: ۱. اینکه بعضی می فرمایند انسان هنگام مرگ تمام اطلاعات خود را فراموش می کند، پس چگونه آقای قوچانی در جواب خود با دو ملک با استدلال جواب می دهند وقتی که بر ترس خود غلبه می کنند و چنان سخن گفتن را ادامه می دهند که آن دو می گویند جواب هر سوال یک کلمه است؟ و حتی کسانی که حافظ قرآن بودند و در کما فقط از آنها صوت قرآن شنیده می شود؟ ۲. اصلا سر در نمی آورم چگونه برای ایشان پرسش و پاسخ بوده ولی از بعضی استادان می شنویم که می گویند سوالات برزخ از جنس سوالات دنیا نیست مثلا مثل وقتی خداوند بخواهد از صبر بنده بپرسد او را دچار بلا می کند. ۳. اینکه انسان در مسایل توحیدی باورش رشد می کند، وقتی با اطرافیان سخن می گوید و باورهای سطحی و گاها غلط آنها او را عذاب می دهد و اصلا نمی شود با آنها بحث کرد در این زمینه، با چه جمله ای در ذهن خود را آرام کنیم، مانند شما که گاها باورهایی سطحی ما آزارتان می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در خواب و در قیامت، ملکات باقی می‌مانند و نه محفوظات. ۲. به هر حال در آن حالت به این صورت برای جناب آقای قوچانی ملکین ظهور کرده است. شاید در برزخِ اصلی بیشتر ظهورِ حقایق قلبی به میان آید 3- باید به حقیقت آن سخن‌ها توجه کرد و با انسان‌ها مدارا نمود. در ضمن جزوه‌‌ای در رابطه با «سیاحت غرب» بر روی سایت هست. موفق باشید

25453
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز، با توجه به طرح راهبردی رهبر معظم انقلاب برای دولت جوان و حزب اللهی در طراز گام دوم انقلاب که در خود بیانیه هم اشاره شده و اینکه پیش زمینه این چنین دولتی، مجلس جوان و حزب اللهی است و به ایام انتخابات حساس مجلس امسال که اولین انتخاب پس از ورود به گام دوم خود هست، نیروهای انقلابی بر چه اساسی میتونن روشنگری بکنن و رو به روی برنامه هایی که قصد داره مجلس رو تبدیل به یک مجلس دارای جمود و سکون تبدیل کنه و سکولارزدگی رو چه پشت به ظاهر مایه گذاشتن از ولایت و مدام تکرار جملات رهبری، بدون عمل و التزام عملی و قلبی به اون پنهان کنه چیه و چطور میشه گفتمان انقلابی گام دوم رو بین عموم گسترش داد و اجازه نداد حرکت مجلس منحرف شده و مایه شادی دشمن شود که نمایندگان ضعیف و خودباخته و منفعل در برابر جنگ تمام عیارشان، به صحنه آید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم برای مردم روشن شود این نوع سیاسیون امکان رفعِ کشوری که در شرایط انقلاب است و باید با روحیه‌ی انقلابی و تلاش شبانه‌روزی امورات آن را به سامان رساند؛ ندارند وگرنه بحث دعوای خطی و سیاسی هیچ‌کاری را حلّ نمی‌کند. موفق باشید

25418

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیزم سلام: در سوال قبلی که خدمتتان ارسال کردم از شما خواستم کتاب هایی را برای شروع مطالعه تاریخ اسلام و تاریخ معاصر پیشنهاد دهید و شما لطف نمودید و کتاب فروغ ابدیت و جزوه ریشه های انقلاب را برای شروع معرفی نمودید. اما یک چیز جا ماند، برای مطالعه تاریخ، خیلی دست به عصا حرکت می کنم، چون نمی شناسم جریانات مسئول آن را و می ترسم گرفتار آدم های نادان شوم، لطفا اگر میسر است استادی را هم در زمینه تاریخ اسلام و هم تاریخ معاصر معرفی نمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید در این مورد کتاب‌های آقای دکتر موسی نجفی و آقای دکترموسی حقّانی کتاب‌های قابل اعتمادی باشد. در ضمن در این مورد می‌توانید با حجت‌الاسلام آقای کاظمی به شماره‌ی ۰۹۱۳۲۹۴۳۷۴۹ مشورت کنید. موفق باشید 

25341
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتاب امام و مقام تعلیم به ملائکه آمده که پیامبر می فرماید اولین چیزی که خدا خلق کرد نور من بود که از نور خودش بیرون آورد و از جلال عظمتش جدا نمود. بعد می فرمایید حضرت در ادامه می‌فرمایند: نور مرا از نور خودش ظاهر کرد و از جلال عظمتش جدا نمود. توضیح فرمودید که حضرت رب العالمین تجلیات متعددی دارد، مثلا برای کسی‌که به نور اسم رزاق جلوه می‌کند، او دیگر نگران رزقش نیست. این تجلی اندکی است. یک وقت برای انسان به اسم جمال تجلی می‌کند. در آن حالت انسان در شعف و شیدایی و اُنس با حق قرار می‌گیرد. «اسم جلال» از همه‌ی اسماء به حضرت رب العالمین نزدیک‌تر است. نور رسول خدا (ص) از اسم جلال حضرت حق متجلی گشته و نمایش جلال و عظمت حق است. به همین جهت رسول خدا (ص) در طول تاریخ - از حضرت آدم (ع) تا امروز- نمایش جلال الهی‌ می‌باشند و اگر کسی به آخرین پیامبر نظر کند، متذکر جلال خداوند می‌شود. هیبت و بزرگی حضرتِ حق با ظهور رسول خدا (ص) بر قلب‌ها متجلی می شود. در ادامه می‌فرمایند: سپس آن نور، بدون آن‌که از جلال عظمت حق جدا شود، شروع کرد به طواف حول قدرت الهی تا این که در طول هشتاد هزار سال به جلال و عظمت رسید و سپس از روی تعظیم، به خدا سجده نمود. رسول خدا (ص) در ادامه‌ی روایت مورد بحث می‌فرمایند: پس نور من عظمت را فرا گرفته بود و نور علی (ع) قدرت را. این تعبیر حکایت از نحوه‌ی وجود آن دو نور دارد که یکی با عظمت الهی و دیگری با قدرت او مرتبط بوده‌ و با چنین صفاتی ظهور کرده‌اند. آیا طواف حول قدرت الهی همان طوات نور قدرتی است که از امام علی (ع) یاد شده؟ ببخشید این کتاب برای اولین بار هستش که مطالعه می کنم ولی درک درستی ندارم چون یک جا می فرمایید از نور جلالش جدا کرد و از طرفی فرمودید بدون آنکه از نور جلال جدا شود. لطفا کل این نوشتار را با یک مثال ملموس تر توضیح بفرمایید. اصلا متوجه این توضیحات نشدم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به نظر بنده خوب است به سیرِ از اجمال به تفصیل فکر کنید. مثل آن‌که در شب قدر همه‌ی قرآن اجمالاً بر قلب پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» نازل شد ولی در سیرِ ۲۳ سال، آن اجمال به صورت تفصیل در آمد. موفق باشید.

24250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: کتاب ادب خیال عقل و قلب رو مطالعه کردم حالا خواستم از شما بپرسم که نقش کنترل خیال های بیهوده در کیفت زندگی برزخی ما چه تاثیری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را متوجه‌ی عالم گشوده‌ی غیب و معنویت می‌کند. آن‌چه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطرح است. موفق باشید

23745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ممنون میشم اگر بفرمایید تو نماز به چی فکر کنیم؟ ذهنمون رو روی چه مسائلی متمرکز کنیم؟ ممنونم. یا علی با علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حضرت حق که این همه رحمت را در مقابل ما گشوده‌‌است و خود را در رحمت‌هایش به ما نشان می‌دهد. موفق باشید

23165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سوالات جستجو می کردم شخصی در مورد گدا سوال کرده بود و شما فرموده بودید اگر حتی احتمال بدهید که طرف محتاج است اگر بی تفاوت باشیم بیچاره می شویم. عرض بنده این است که ما در تمام مواردی که برای کمک در مسجد، سر کار، خیابان و... مراجعه می کنند بالاخره احتمال اینکه طرف محتاج باشد وجود دارد حال چه باید بکنیم؟ لطفا پاسخ صریح بفرمایید که کمک‌ بکنیم یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر واقعاً احتمال بدهید که طرف حقیقتاً محتاج است و شما هم بتوانید به او کمک بکنید، چرا نکنید؟ بحث بر سر آن است که بسیاری از این افراد به جهت تنبلی و یا ضعف مدیریت در زندگی گرفتار تکدی‌گری شده‌اند. این افراد را نباید تأیید کرد. موفق باشید

32757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. محضر استاد گرانقدر سلام علیکم: بنده حدود ۱۰ سال هست که با مباحث حضرتعالی مانوسم و خدا رو شاکرم بابت این موضوع. ان شاءالله به حق حضرت زهرا (س) خدا به عمر شما برکت بده. بنده در حال حاضر پس از مطالعه کتاب سلوک در تقدیر توحیدی و نیز عقل و ادب و در شرایطی که هنوز توان هضم کتاب ندای بی صدا رو ندارم، به این نتیجه رسیدم که به قول حضرتعالی یک راه داریم و آن هم زندگی در سایه ملکوت حضرت روح الله (رضوان الله). راه ورود به این زندگی هم معرفت النفس هست. پیش از این کتب ده نکته و نیز خویشتن پنهان رو هم مطالعه و مباحثه کردیم. اما الان در نقطه معرفت النفس شاید به ظاهر متوقف شدیم. برای ورود به وادی معرفت النفس چه کنیم حضرت استاد؟ بنده از فحوای یکی از جملات شما در یکی از کتب به این نتیجه رسیدم که باید در خلوت (به ویژه بین الطلوعین در وضعیت سجده) به هستِ خود بدون هرگونه چیست توجه و تمرکز کنیم. و با تمرین و ممارست این کار امید به گشودگی و ورود به وادی معرف النفس و سپس بهره مندی از ملکوت حضرت امام (ره) داشته باشیم. آیا اینطور هست؟ استدعا دارم راهنمایی بفرمایید. یک گلدسته ای به ما نشان بدهید تا راه را پیدا کنیم و وارد مسجد معرفت النفس شویم حضرت استاد‌. تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی رسیده‌اید. آری! راهی در پیش است که چندان هموار نیست ولی به لطف الهی نتایج آن امیدبخش است. در هر فرصتی مثل همان بین‌الطلوعین به بودن بیکرانه اکنون جاودانه خود نظر داشتن، برکات خاص خود را دارد. پیشنهاد می‌شود مباحث اخیر مربوط به سوره مرسلات را دنبال فرمایید.https://lobolmizan.ir/sound/984?mark=%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%84%D8%A7%D8%AA  موفق باشید

31857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تبارک و تعالی سلام علیکم: طلبه جوانی هستم که چند سالی در حوزه نفس کشیده و رفت و آمد کردم. در این سالها به لطف خدا پایه های درسی را طی کرده و دروس سطح را به پایان رساندم. علاقه و ارادت شدیدی به امامین انقلاب سلام الله علیهما دارم و سالهاست که سیر مطالعاتی خود را بر محور منظومه فکری آن دو حکیم بصیر تنظیم کردم. علاقه زیادم به مطالعه و درس و تبلیغ باعث شده تا امروز و در سن ۳۲ سالگی علیرغم داشتن یک رزومه علمی پژوهشی و تبلیغی قابل توجه چون دستم از پول خالی است و دستاورد مالی نداشته و اولیات اقدام برای ازدواج در شرایط فعلی جامعه را ندارم خانواده (پدر و مادر) ضمن فاصله گرفتن از حوزه و نظام، به شدت و از سر خیرخواهی بر خروج بنده از حوزه و رفتن به خدمت سربازی و نهایتا ورود به یک شغل و حرفه برای کسب درآمد تاکید می کنند. از آن استاد عزیز تقاضامندم حقیر را در موارد زیر آگاه کرده و راهنمایی بفرمایید ۱. خروج از طلبگی مصداق گناه کبیره تعرب بعد الهجره است؟ ۲. چگونه والدینم را اقناع کنم که هم به هدف برسم هم ادب و احترام مراعات گردد و هم در طلبگی بمانم؟ ۳. برای امرار معاش طلابی که وضع زندگی شان از زهد نیز فراتر رفته و روی زهد را سفید کرده و در عین حال به کلاس و درس و بحث و تبلیغ علاقمند هستند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ دعاگویم و محتاج دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و خوشرویی مسیر طلبگی را حفظ کنید، بهتر است. ولی هیچ‌وقت خروج از طلبگی به معنای گناه نیست، چه رسد به گناه کبیره! تصور بنده آن است که خود خداوند آنچه رزق ما است به وقتش می‌رساند مشروط بر صداقت و تواضع. موفق باشید

نمایش چاپی