بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25995
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! بنده به فضل الهی در معرفت به انقلاب اسلامی و منظومه فکری حضرت آقا بیش از پیش مأنوس گردیده ام و نیز برخوردار از موقعیت اجتماعی و کسب تجربه جهت خدمت کلان به انقلاب شده ام، اما متأسفانه در سلوک فردی نه پیشرفت بلکه دچار عقب رفت و اسیر یکسری غفلت ها و معصیت ها هستم. ۱. به نظر حضرت عالی حکمت آن چیست؟ ۲. استادعزیزم! من این سئوال را قبلا پرسیدم. بنده یک مشکل بزرگی که دارم ذهن یا حافظه یا روحم برای بیان مطالب یاد گرفته و ایراد سخنرانی بنده را یاری نمی کند، علی رغم مطالعه و تفکری که دارم، به نظر جنابعالی حکمت این چیست؟ چه راهکاری توصیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. امتحان در امتحان است ای پسر. بالاخره باید با رشد سجایای اخلاقی راه‌های ریزش رحمت الهی به سوی خود را بگشایید. ۲. فکر می‌کنم بهتر است در همه‌ی امور، خودتان باشید و مطالعه نکنید تا برای دیگران سخن بگویید، سعی کنید با مطالعاتتان شخصیتی شوید که آن شخصیت با افراد سخن می‌گوید. موفق باشید

25732
متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت استاد عزیز: چقدر خداوند را شاکرم که شما را در مسیر زندگی من قرار داد تا از طریق شما به لذت درک معارف الهی نائل گردم و در این گرداب آخرالزمانی با رهنمودها و تذکرات شما به آرامشی خاص برسم. در سیر انتخابی خودم به کتاب «ادب خیال و قلب و عقل» رسیدم آنجا که فرمودید: خیلی فرق می کند که ایده آل شما در ذهنتان فرش باشد یا گستره ي عالم معنا و ناگاه یاد شعر سهراب سپهری افتادم، من مسلمانم، قبله ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مهرم نور، دشت سجاده من... لذتم از این شعر دهها برابر شد، آیا واقعا ایشان این معانی را در نظر داشته بودند؟
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه بسیار زیبا مطلب را مطرح فرمودید. یادداشتی در مورد «شعر و هنر» از این زاویه داشتم که به جنابعالی تقدیم می‌کنم. موفق باشید

باسمه تعالی

ما و شعرِ اصیل و آینده

هنر و شعر راه نجات انسان دوران جدید از «بی‌جهانی» است که «بی‌جهانی» منجر به حذف هستی و نیست‌انگاری می‌شود. در حالی‌که انسان ذاتاً جهان‌مند است و باید جهان خود را بر اساس فهمی اصیل بازیابد.

برای یافتن مضمون جهان باید به تحلیل هنر و شعر پرداخت. قدرتِ نجات‌دهنده‌ی انسان جدید در شعر نهفته است زیرا از این طریق مضمون کامل جهان را برای انسانی که ذاتش جهان‌مند است، بر ملا می‌کند. در نتیجه برای انسان‌ها آشکار می‌شود جهانِ گم‌شده‌ی آن‌ها کجا ‌است.

۲. هنر و شعر اما به چه‌چیز می‌خواند؟ به هستی. اندیشیدنِ واقعی هم نسبتی است که انسان با هستی برقرار می‌کند به همان معنایی که انقلاب اسلامی وسیله تقرب به راز وجود شد و جهانی را در مقابل بشر امروز گشود و حجاب‌ها را از رُخِ هستی کنار زد و رازهای بزرگی را بر ملا نمود. جهانی که شاعر در مقابل ما می‌گشاید از این رو اصیل است که ما را از روزمرّگی‌ها و سر به هوا بودن در می‌آورد.

۳. جهانی که شاعر و شعر در مقابل ما می‌گشاید، جهان تعصب‌ها نیست، جهانِ گشودگی ها است تا جهان، رازِ هستی را در گوشِ ما نجوا کند . هرچند به حسب ظاهر هنرمند اثر هنری را می‌آفریند، اما در واقع این اثر هنری است که هنرمند را در مقابل حقیقت قرار داد.

اراده‌ی الهیِ خاصّ این تاریخ

۴. اثر هنری به سبکِ مخصوصِ به خود به انسان‌ها امکان می‌دهد تا خود را به همان معنای حقیقی‌شان به صحنه آورند و از این رو حجاب نفس امّاره را کنار بزنند و به حقیقت هستی تقرب جویند. مأوایی که طلحه و زبیر نتوانستند به آن ورود کنند.

۵. اثر هنری می‌تواند جهانِ حقیقی مردم این دوران را نشان دهد. نشان دهد عالَم انسان‌های وارسته چه عالمی است. عمّار حلب از طریق انقلاب اسلامی نشان داده شد تا مردم این دوران بتوانند خودشان، خودشان را درست مشاهده کنند، حقوق‌بران نجومی خود را درست مشاهده کردند. شهدای مدافع حرم نیز خود را درست مشاهده نمودند. اثر هنری همه‌ی جوانب حیات اصیل قوم را گِرد می‌آورد تا معلوم کند شیوه‌ی زیستن در این دوران به گذشته برگشتن نیست، بلکه به آینده‌ای باید نظر کرد که ماوراء دنیای مدرن برای ما تقدیر شده است، آینده‌ای که برقراری رابطه با حقیقت هستی است.

۶. اثر هنری جایگاه انسان‌ها را در جهان حقیقی‌شان نشان می‌دهد تا بهترین رابطه را با یکدیگر و با محیط و با زمین برقرار کند و در حقیقت، پرده از هستی برکشند و متوجه باشند حقیقتِ جهان چگونه خواهد بود و چگونه رازی از رُخ حقیقت کنار می‌رود و حقیقت به شکل فوق‌العاده زیبا به ظهور می‌آید.

۷. امروز این اثر هنری و شعر است که می‌تواند وطن و مأوای ما باشد و راز تقدیر ما را بر ملا کند و نشان دهد که در این تاریخ انسان چه جایگاهی باید برای خود بیابد و چگونه بر زمین مأوا گزیند تا در نسیم هستی، گوشش قصه‌ی اُنسِ با حقیقت و بیرون‌شدن از نیهیلیسم را بشنود. گوش‌سپردن به حقیقت هستی معنایِ اندیشیدن در این تاریخ است. اندیشیدنی که به یک معنا مأواگزیدن است و اجازه می‌دهد تا هرچیز همان باشد که هست، و این یعنی اُنس با حقیقت و عبور از نیهیلیسم. 

25485
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. ما میخوایم در مورد استاد علی صفایی حائری نقدی ارائه بدیم، آیا امکانش هست که آثار ایشان را نقد کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به سخنان خوب آن مرحومِ دل‌سوخته نپردازیم؟ مگر ایشان ادعا کرده بودند همه‌ی حقیقت پیش ایشان است که بخواهیم با نقد ایشان، بگوییم چرا حقیقت را نگفته‌اند؟ آری! اگر به نظرتان می‌رسد که نکته‌ی لازمی از قلم انداخته‌. باید متذکر شوید ولی هیچ‌وقت نباید سعی کرد شخصیت سرمایه‌های فکری خود را که صدها جوان و بلکه بیشتر، توانسته‌اند از طریق آن‌ها راه‌جویی کنند؛ در منظر افراد، کدر نمود. موفق باشید 

25323
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم. ما می دانیم تمام کمالات مخلوق به صورت اکمل نزد خالق هست. از کجا بدانیم کمالاتی به جز کمالات مخلوقات وجود داشته باشد و آنها را خدا داشته باشد. کمالاتی که برای مخلوق قابل تصور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین اثبات می‌شود که خداوند عین وجود و عین کمال است و لذا کمالی نمی‌ماند که حضرت رب العالمین دارا نباشند. موفق باشید

 

24133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده عزیز: ۱. آیا گروه شما اساتید و کارشناسانی دارد که در فضای فکری خودتان باشند و آنها را برای پاسخ به پرسشهای دانش آموزان به مدرسه دعوت کنیم؟ ۲. به نظر شما با توجه به فضای فکری جامعه این کار صحیح است که در مدرسه محیط را محرم سازی کرده و دختران دانش آموز در این فضا بدون حجاب درس بخوانند و به اصطلاح راحت باشند و مثلا در جامعه نخواهند که جلوه گری کنند؟ به نظرتان این کار نتیجه ای دارد یا خیر؟ با تشکر در پناه خدا موید باشید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، به صورت مشخص افرادی را در این رابطه نمی‌شناسم. ۲. در این رابطه با کارشناسی بیشتر باید وارد شد. آری! در این حدّ که اگر در کلاس و یا مدرسه هیچ مرد نامحرمی نباشد، نباید به پوششِ سر سخت گرفت، یک بحث است؛ ولی بحث فرم و پوشش به عنوان یک دانش‌آموز، بحث دیگری است؛ مثل فرم لباس پرستارها در کل دنیا. موفق باشید

32908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب محضر نورانی استاد محترم: ۱. در شرح خطبه ی سوم نهج البلاغه جلسه ی یک فرمودید یکی از عرفای بزرگ فرمودند برای رسیدن به حقیقت اسلام باید ابابکر و عمر درون خود را بشناسیم و زیر نظر استاد کامل برطرف کنیم و... امکانش هست بفرمایید اون عارف بزرگ کی بودند؟ ۲. استاد بزرگوار امکانش هست حضرتعالی مباحث خلیفه شناسی را برگزار بفرمایید و در سایت بارگزاری بفرمایید تا ما هم در شهرهای دیگر استفاده کنیم. آخر یک عمر است فقط گفتند فلانی و فلانی خلافت را غصب کردند و همیشه این سوال در جان ما بوده که مگر به همین راحتی است که انسان هر چند خوب به این راحتی به جای انسان کامل بنشیند؟! چطور امر مشتبه شده و چه شده که اینطور شده با اینکه همه مسلمان و پیامبر دیده و غدیر شنیده بودند. راستش استاد محترم من خیلی ترسیدم و لرزیدم که این عارف بزرگ این صحبت را کردند، چون عینا شاید در وجود ما هم باشد اینجور که فرمودید خلیفه ی اول بسیار زيبا بودند با چشمان رنگی، چهره ی موجه، ریش های سفید، مقید به آداب شرعی، اهل نماز و روزه و قرآن، اولین کسی که در مکه قرآن را بین مشرکین بلند خواندند و ورق را به نفع اسلام برگرداند، چیزی از بیت المال برای خود هرگز برنداشت و.... این فردی را که با همین چند جمله فرمودید که همه ی ما شاید براحتی بجای امیرالمومنین علی (ع) بنشانیم. اصلا بعید نیست شاید در اون شرایط خیلی هم منطقی هم بوده. نکند که ولی عصر (عج) تشریف بیاورند و امر بر ما مشتبه شود و... استاد عزیز چه کار کنیم، از این دست افراد که در جامعه زیاد هستند بخصوص به تعبیر امام (ره) در بین خر مقدس ها. آنهایی که آقا را یک آدم خوب می دانند نه ولی که اتفاقا خیلی هم نوچه های مقدس دارند یا معتقدند انقلاب یک جریان احساسی بوده که ظرفیت های ظهور را به هدر داده و موفق هم نشده و صراحتا این مسائل را در دروس به اصطلاح معرفت النفس و توحیدی خود بیان می کنند. ۳. استاد عزیز چطور می تونیم خلفا رو بشناسیم، و در درون خود کشف کنیم و ریشه ی اون رو بخشکانند تا به حقیقت قلب پیامبر (ص) ، یا همون انفسنا در آیه ی مباهله نزدیک شویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به یاد ندارم ۲ و ۳. حقیقتاً مسئله همان‌طور که متوجه هستید بسیار حساس است تا انسان بین سقیفه و غدیر را بتواند تفکیک کند و این نیاز به بصیرت تاریخی دارد از آن جهت که غدیر، ادامه تاریخی است که با اسلام شروع شده، ولی سقیفه، ادامه همان جاهلیت است با آن تفاوت که تا دیروز افراد، بت می‌پرستیدند و حال، ظاهرِ عبادات‌شان تغییر کرده است که بحث آن مفصل است. کتاب‌های «بصیرت حضرت فاطمه «سلام‌الله‌علیها» و «راز شادی امام حسین «علیه‌السلام» در قتلگاه» و کتاب «الغدیر» از مرحوم امینی در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

31521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: چگونه می تونیم عینی سازی شهودی رو در زندگی مون پیاده کنیم؟ اگر کتابی در این زمینه هست ممنون می شم راهنمایی کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله سه جلسه آخر بحث سوره جاثیه و سه جلسه اول سوره فتح، کمک می‌کند. موفق باشید

30962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. چرا رهبری به ستاد کرونا دوباره تذکر ندادن که واکسن آمریکایی و انگلیسی وارد نکنند؟ این مساله با جان مردم سر و کار داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان مسائل مطرح شده در این رابطه تا حدّی هستم. فکر نمی‌کنم آن‌طور که شایع است ستاد به طوری که مقام معظم رهبری دستور دادند از دستورات ایشان عدول کرده باشد. موفق باشید

29616
متن پرسش
سلام استاد: با عرض خدا قوت: سوال ۱: استاد نظر شما رو راجع به انقلاب اسلامی میدونم و خودم هم معتقدم که انقلاب اسلامی، عالم رو فراخواهد گرفت، اما نه با مسئولین الان!!! فقط هم منظورم مسئولین دولتی و اقتصادی نیس، بلکه سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی! با این انفعال مسئولین و ترس و ایمان ضعیف کجارو خواهیم گرفت؟ اگه مسئولین ما مثل رهبر و حاج قاسم سلیمانی شجاعت و ایمان و تدبیر داشتن الان ما اینجا نبودیم، باز هم میگم منظورم دولت وقت نیس، حتی مجلسی که با شعار انقلابی گری اومد روی کار، وضعیته اسفناکی داره بعد از چند ماه! از طرفی مردمی داریم انقلابی، صبور و شاکر، با ایمان و محکم، چرا باید اینطور مسئولینی داشته باشیم؟ چرا همیشه باید انسان های فاسد، سکان دار هر مدیریتی باشن؟ انقدر مدیران خوب کم هستند که به چشم نمیان. خوب هاشونم انقدر ایراد داره کارشون واقعا قابل دفاع نیستن، مثلا از نظر من آقای رئیسی با نیت خوب کار میکنن و تلاش میکنن ولی حقیقتا خروجیش اصلا قابل دفاع نیست، مثل حکم آقای طبری با اون همه خیانت و رشوه. استاد حقیقت اینه که من واقعا دیگه، ذره ای به مسئولین مون اعتقادی ندارم و اونها رو اصلاح پذیر نمیدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وقتی متوجه باشیم حرکتی توحیدی در تاریخ به میان می‌آید، آن حرکت با انواع تنگناها روبه‌رو خواهد بود، از جبهه‌ی استکبار و جاهلیتِ بیرونی بگیر، تا تنگناهای تاریخی درونی و تا نفس امّاره‌ی ما که گاه و بی‌گاه سر بر می‌آورد. ولی با این‌همه از عجایب روزگار این‌که خدا کار خود را می‌کند. صحنه‌ای مثل مقابله‌ی قارون منطقه یعنی آل سعود را با فقیرترین کشور منطقه یعنی یمن، به وجود می‌آورد تا نشان دهد بنا گذاشته است در این تاریخ آبروی صاحبان زر و زور و تزویر را ببرد. نه! کارها دارد به نور توحید جلو می‌رود. بنده و امثال بنده باید در این فرآیندِ خاص جای خود را مشخص کنیم وگرنه خداوند همان بلایی که بر سر آل سعود در منطقه آورد که نه راه پس دارد و نه راه پیش، بر سر قارون‌های داخلیِ ما می‌آورد. برو برگرد هم ندارد. موفق باشید  

29353
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید این سوالی که میخوام عرض کنم رو در فضای دانشگاهی مطمئنم کسی نمیتونه جواب بده. مستحضرید که در دانشگاه شیوه صحیح مطالعه بیان نشده و نظریاتی که در این زمینه هست خیلی پراکنده است. می‌خواستم ببینم آیا درست اینه که برای مطالعه کتب معرفتی باید مطابق حالمون عمل کنیم؟ مثلا یکی اینجور بیشتر ارتباط میگیره که در سطر سطر کلمات بزرگان تفکر کنه و حسابی نت برداری کنه و یکی هم اینجوریه که سریع و به شیوه تندخوانی میخونه و میره. می‌خواستم بدونم اولا در مورد خودتون چطوره و بعد اینکه در این باره در سیره علما چیزی سراغ دارید؟ ممنون میشم ازتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق ذوقش عمل می‌کند. بنده سعی می‌کنم اصل مطلب را پیدا کنم و آن را یادداشت نمایم. مشهور است که شپنهاور گفته است که بعضی‌ها لاکپشتی عمل می‌کنند و بعضی‌ها روباه‌گونه. لاکپشت، آهسته و آرام در هرجایی که قرار بگیرد با دقت همه‌ی جوانب را می‌سنجد و سپس قدم بعدی را برمی‌دارد و از این جهت خیلی نمی‌داند، ولی آنچه می‌داند را عمیقاً می‌فهمد. برعکس روباه. موفق باشید

29024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خیلی شده که بزرگان میگن: سوء ظن داشتن به دیگران کار خوبی نیست. این با اعتماد کردن به دیگرانی که بعضا نمیشناسیمشون تنافی نداره؟ ساده لوح نبودن رو چجوری میشه از عدم سوء ظن جدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم امور خاصی را به کسی واگذار کنیم باید به او اعتماد داشته باشیم. ولی در امور عادی باید همه را خوب دانست و سوء ظن نداشت. موفق باشید

28830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در پاسخ به سوال ۲۴۱۷۴ فرمودید هر روز ۲۱ عدد آیت الکرسی خوانده شود، فقط آیه اول تا و هو العلی العظیم را منظورتان است یا کل آیات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور همان آیه‌ی اول است ولی آیت اللّه قاضی توصیه فرموده بودند هر سه آیه خوانده شود. موفق باشید

28575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده عزیز: با جمعی از دوستان آشنا با مباحث فلسفی و معرفت نفس و تفسیر المیزان علامه، در خصوص معجزات و فرق آن با کرامت صحبت می کردیم. استاد شما بارها در سخنرانی هایتان از ایجاد یک قصر در نوک یک کوه توسط یکی از جوکی های هندی صحبت کرده اید به گونه ای که اگر کسی قسمتی از دیوار این قصر را خراب کند از آن خون جاری می شود! سند این صحبت در کجاست؟ چون این مثال را زیاد در سخنانتان بکار می برید. دوستان بنده چنین چیزی را باور ندارند می گویند چون چنین کاری در حد معجزات پیامبران است تا کرامات یک جوکی! بله متوقف کردن ترن از دور یا کج کردن اشیاء و یا آن چیزهایی که در فیلم سفر به ماوراء نشان داده شده قابل قبول است ولی چنین کاری را در حد زنده کردن نقاشی شیر بر روی دیوار به امر امام رضا (ع) می دانستند که تنها از معصوم چنین اموری صادر می شود. اگر بخواهید کرامت عاصف بن برخیا و آوردن تخت بلقیس را مثال بزنید خب ایشان از اولیای الهی بودند و خیلی با یک جوکی که صرفا به تقویت نفس پرداخته فرق دارد. چه جوابی به دوستان بدهم راجع به مثال قصر روی کوه که از دیوارش خون جاری می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال‌ها پیش در گزارش شخصی که کارهای مرتاض‌ها را گزارش داده بود و شواهدی بر صحت آن گزارش‌ها احساس می‌شد. چرا رفقا آن را بعید می‌دانند؟ مگر حتی کار امام معصوم که تصرف در آن عکس کردند، معجزه حساب می‌شود که گمان کنیم که از غیر امام صادر نمی‌شود؟ احتمالاً با توسعه‌دادنِ نفس ناطقه، طرف می‌تواند وجهی از نفس خود را در آن‌جا متعیّن کند شبیه آنچه انسان در قیامت، برای خود قصر می‌سازد که آن قصر، صورتِ اراده و نفس خود شخص می‌باشد. آری! چون قصر قیامتی مبتنی بر اذکار توحیدی است، مأمن ابدیِ خوبی است برای انسان. موفق باشید

27938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام: دختری دارم ۱۲ ساله. با وجود اینکه جو خانواده مذهبی و مدرسه اش هم مذهبی است، ایشون روزه می‌گرد ولی به نماز اهتمامی ندارد و هر چه تذکر می‌دهیم می‌گوید باشه می‌خوانم. و مشکل دیگه هم که هست دائما مانوس با گوشی است و شرایط قرنطینه و کلاس مجازی این شرایط رو بهانه قرار داده است. چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید با مشاورانی که در این مورد کار کرده‌اند، مشورت شود. شاید کمی قهرکردنِ مختصر همراه با محروم‌کردن ایشان از گوشی موبایل، ولی نه آن‌چنان تند؛ کمک کند. موفق باشید

27892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در دعاهای ده شب آخر ماه رمضان این خواسته به چشم می خورد «... ان تجعل اسمی فی هذه الیلة فی السعداء و روحی مع الشهداء...» اگر امکان دارد این فراز از دعا را کمی به تفصیل درآورید. استاد عزیز در این واپسین روزهای ماه رمضان برایمان دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقاضایی است که انسان از حضرت حق بخواهد در این روز‌های آخر نام او را در زمره‌ی سعادت‌مندان قرار دهد و روح او همراه با شهدا از تنگناهای زندگی دنیا آزاد شود. موفق باشید

27714
متن پرسش
با سلام بر شما: اینجانب از اول ماه رمضان در دعاهام از خداوند خواستم که توی این ماه عزیز ایمانم رو قویتر کنه و اهل یقین به معنی حقیقی کلمه بشم خلاصه مثل شهدا و علما تحت تاثیر روزمرگی زندگی قرار نگیرم و در همه حال با تمام وجود به یاد خدا باشم، خلاصه مومن و شیعه حقیقی باشم، اما متاسفانه نمیدونم چرا افکار پوچ و شبهات بیهوده و آزار دهنده سراغم میاد، شک ندارم کار شیطونه و وسواس خناس داره زمزمه میکنه اما سخت میتونم جلوش رو بگیرم، من فکر می‌کردم توی ماه رمضان شیطان قدرتش کم میشه و ما میتونیم از لحاظ اعتقادی و ایمانی ارتقا پیدا کنیم، اما انگار برعکس شد، چرا؟ من که از خدا یقین برتر و یقین قلبی قوی‌تر خواستم اما همون یقین قبلی هم مورد ضربات شیطان قرار گرفته و دارم آزار می‌بینم، چرا اینجوری شد؟ حکمتش چیه؟ باید چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: كار شيطان اين است كه هر چيزى كه ما را به خدا نزديك مى‌‏كند و طريق رسيدن به حق است، از ما بگيرد و در آن كار اخلال ايجاد كند. بنا به فرمايش قرآن‏ «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَ‏ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»؛[1] شيطان گفت: خدايا! به جهت آن كه گمراهم كردى، حتماً در مسير مستقيمى كه به سوى تو ختم مى‏‌شود مى‌‏نشينم و بندگانت را از آن مسير منحرف مى‏‌كنم. هميشه اختلال شيطان در امورى است كه به خدا ختم مى‏‌شود.

         آب گِل خواهد كه در دريا رود             گِل گرفته پاى او را مى‏‌كشد

         چيست اين از گِل گرفتن آب را             جذب تو نُقل و شراب ناب را

موفق باشید


[1] - سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 16.

27189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند» مطالبی را گفته اید که بنده برداشتم از آنها این هست که نباید به صورت علمی به سراغ فروعات دین بریم. مثلا به لحاظ علمی خصوصیات زیادی برای نماز ذکر شده که البته نمی شود از آنها چشم پوشی کرد! خب به هر حال به کلی از اینها چشم پوشی کنیم یا اینکه فقط باید طوری با اینها برخورد کنیم که ایجاد انگیزه ای برای انجام عمل نشود! و اصلا اگر تکنولوژی بتواند گوشه هایی از منفعت اعمال دینی را به ما نشان دهد و ما اعمال دینی را تحلیل علمی کنیم و منافعی را که تکنولوژی گفته بیان کنیم آیا این در آخر به حذف دین می انجامد؟! یعنی امکان دارد حتی انسانهای مسلمان و مومن هم فکر کنند علم بدون دین می تواند سعادت انسانها را تامین کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دین الهی برای آن است که انسان را در ساحاتی بس متعالی جای دهد و دیدگاهی بسیار گسترده‌تر از آنچه علم تجربی از واقعیات در مقابل بشر می‌گذارد، را نشان دهد. در جلسات ۵۰ به بعد شرح آن کتاب، در این مورد نکاتی عرض شده است خوب است به شرح صوتی کتاب نظری داشته باشید. موفق باشید

27116
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امام در ابتدای کتاب شرح چهل حدیث می فرمایند: «مقام وهم، زیرا که وهم سلطان قواى ظاهره و باطنه نفس است. پس اگر وهم حکومت نـمـود در آنـهـا بـه تـصرف خود یا شیطان، این قوا جنود شیطان گردند و مملکت در تحت سـلطـنـت شـیـطــان واقــع شــود، و لشـکـر رحـمـان و جـنـود عـقل مضمحل گردند و شکست خورده رخت از نشئه ملک و دنیـاى انسان درکشند و هجرت نمایند، و مـمـلکـت خــاص بــه شـیـطــان گــردد.» به چه علت امام، مقام وهم را سلطان قوا می دانند و آن مقامی می دانند که اگر به گوهر عبودیت آراسته بشود، می تواند مقام قرب الهی و تعالی الی الله پیدا کند و اگر مغلوب اسارتها و جنود جهل و شیطان گردد، به اسفل السافلین سقوط می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه‌ی واهمه اگر به عنوان یکی از قوای انسانی که متوجه‌ی حقایق وجود می‌شود، نظر به عاَم مثال کند، صورت‌های مثالیِ متعالی را در انسان شکل می‌دهد و این بهترین حالت برای اُنس با خداست از آن جهت که عبادات انسان، متوقفِ مفهومات و ذهنیات نشده. ولی اگر قوه‌ی واهمه تحت تأثیر صورت‌های عالَم ماده و عالم کثرات شد، بستر تأثیر شیطان می‌شود و انسان را از سیر به سوی حقیقت محروم می‌نماید. در این مورد می‌توانید به مباحث «جهان گمشده در عالم خیال» که در کانال «تشکل اشارت» به آدرس @esharat می‌باشد، رجوع فرمایید.  موفق باشید   

27002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد لطفا کلیدی جواب ندید بنده با اشاره بلد نیستم راهی بروم. از دست خودم خسته شدم خیلی در مقابل همسر و فرزندم بداخلاق مغرور و زبان دراز هستم، زن مطیع در برابر همسر نیستم، متواضع نیستم، عمرم از دست رفت سرمایه ام رفت به دادم برسید، ایمیل ندارم در کانال پاسخ بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که برای رفع این نقیصه باید خودسازی را شروع کرد؟! پیشنهاد بنده مطالعه‌ی دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» می‌باشد. بالاخره باید انسان بر روی روح و روان خود کار کند تا لذتِ دینداری را بچشد. موفق باشید

26746
متن پرسش

سلام علیکم: در یادداشت «براستی همه ما حاج قاسم هستیم»، اشاره به حس حضور تاریخی خدا از طریق انقلاب اسلامی کردید و فرمودید، شهید سلیمانی در بستر این نهضت غرق در اراده الهی بود. در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی نیز در این باب مطالبی دارید و نوشته اید «مشکل امروز ما اين است که جوانان ما دارند عالَم ديني شان را از دست مي دهد و گرنه از من و شما بهتر مي توانند خدا را ثابت کنند، ولی با علم به وجود خدا، وارد عالَمی نشده اند که منجر به اُنس با خدا گردد و به همين جهت در عالَم خود جايگاهی براي احکام الهی نمي شناسند.» در ادامه هم تبیین فرمودید علت اینکه خیلی افراد نسبت به تک تک احکام دینی سوال کرده و یا ابهام برایشان ایجاد می شود، همین وارد نشدن و نشناختن عالَم دینی است. فکر می کنم و برداشتم این است که منظور حضرتعالی این بود که اگر ما سعه وجودی مان را از طریق الفت با ذات اقدس رب العالمین بالا ببریم و به عمق جهانی کاری که در پرتو انقلاب اسلامی در حال شکل گیری است بیندیشیم و خود را در طرح بزرگ تمدن سازی توحیدی حاضر ببینیم، صبر و بصیرت پیشه می کنیم و دیگر سختی ها و مشقت های این مسیر ما را زمین گیر و ابن السبیل نمی کند و آن وقت حتی عباداتی مثل نماز یومیه را هم از دین دید می بینیم که این نماز، به ما عظمت روحی می دهد تا در کلان پروژه تاریخ خود ثابت قدم و استوار بمانیم و به واقعیت این جمله امام راحل برسیم که عالَم محضر خداست. نمی دانم تا چه حد این برداشت من از سخنان حضرتعالی درست بوده اما بواقع نکات عمیق و قابل تدبر و حکمت آمیز در یادداشت تان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی بود و ان شاء الله باب تدبر برای همه ما به برکت خون این شهید عزیز، باز شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. احساسِ بودنِ حقیقی، نه به بودنِ مفهوم، بلکه در بودنِ تاریخی محقق می‌شود و انقلاب اسلامی عطای الهی است به بودنِ تاریخی که همیشه انسان اصیل به دنبال آن است. علی «علیه‌السلام» مظهر کامل بودنِ تاریخیِ اسلام‌اند. عرایضی در این رابطه در بحث سوره‌ی «نبأ» شد. متن درس‌گفتارِ آن را در زیر خدمتتان می‌فرستم. البته تنها یک جلسه در شرح مفادّ آن متن بحث شده. عمری باشد ادامه خواهد یافت. موفق باشید

تعیّن تاریخی نباء عظیم

باسمه تعالی

در راستای به ظهور آمدن نباء عظیم که یوم الفصلی است وعده داده شده در تحقق شخصی که مصداق «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» است می توان گفت:

۱. انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس می‌کند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده می‌شود.

۲. «بودنِ» انسان در گرو فهم «وجود» است تا با این فهم، انسان مانند سایر موجودات صرفاً در درون جهان قرار نگیرد بلکه چون فهمی از وجود دارد، در میان آینده و گذشته و آزاد از زمان، خود را احساس می‌کند و بر این اساس، یعنی بر اساسِ فهم «وجود»، موجودات از حیث وجودشان در افقِ فهم انسان به حضور در می‌آیند و معنا می‌شوند. یعنی انسان کامل جایگاه هر چیزی را به معنای واقعی‌اش درک می‌کند.

۳. وقتی انسان خود را در تاریخی که به اراده‌ی الهی ظهور آمده،  احساس کند، با نظر با وجه وجودی خود به موجودات، گشوده می‌شود. نحوه‌ی گشودگی و برون‌خویشیِ انسان اصیل، وجهی از همان ساختارِ در جهان‌بودنِ آن است.

۴. بودنِ در زمان و تاریخِ خود، بودنی است غیر ذهنی که می‌توانیم خود را بیش از آن‌که بفهمیم، حسّ کنیم. این است معنای «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّه عَلَيْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار» اكثر عبادت اباذر تفكر و عبرت گيرى بوده.

۵. انسان، موجودی است که باید در همان نحوه‌ی واقعیت و وجودش، عین روی‌آورندگی باشد. بودنِ انسان اساساً چیزی جز روی‌آورنده‌بودن نیست، وجودی که عین گشودگی است و به همین جهت، هویت اش تعلقی است. «ماهِيتُهُ انِيتُهُ»، چيستى او همان هستى اوست‏ و در این رابطه پرسش از آن‌که انسان چیست، پرسش بی ربطی است.

۶. انسان اصیل در عین آن‌که یک فرد است، به وسعت هستی است و درعین آن‌که متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد.

۷. گشودگی انسان اصیل، ایجاب می‌کند تا همواره با امکان‌های بودن خویش و به تبع آن، با انحاء اتمام نا پذیر مواجهه با موجودات، روبرو باشد.

۸. اگر انسان خود را تنها یکی از موجوداتِ عالم بفهمد، غیر اصیل است ولی انسان اصیل باشد، بودن خود را در خواهد یافت و آن را مصممانه بر عهده خواهد گرفت.

۹. آینده‌ی آغازین و اصیل، حرکت به سوی خود است؛ به سوی خودی که عین ربط به بیکرانه وجود است برای تعالی یافتن.

۱۰. این که  انسان با موجود نسبت برقرار کند و موجود بما هو موجود را تجربه کند، به جهت آن است که  وجود به او عطا شده. و گرنه خود را یک وجود بیگانه از سایر موجودات می‌فهمد.

۱۱. رویداد های تاریخی در بستر اسلامی که شروع شد، انسان اصیل، خود را به واسطه‌ی روشنی‌گاه های وجود احساس می کند، اساسا به واسطه‌ی رویدادهای تاریخی است که انسان و حقیقت در تعلّق متقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. به همان معنایی که علی علیه السلام از طریق اسلام با حقیقت روبرو شدند و آن را در صحنه های نبرد دنبال کردند.

۱۲. انسان با آن گشوده شدن نسبت به انوار الهی در پرتو رخدادهای توحیدی به دست می‌آید.

۱۳. تاریخ هستی، همان تاریخ فرستادن‌ها و حوالت هستی است که موجودات را به نحوی آشکار و در عین حال پنهان می‌دارد.

۱۴. تاریخِ حقیقی، حال است. حال، آینده است از آن جهت که حال، چیزی است که انتظارِ وقوع لوازم تاریخ جدید را می‌کشد. آیا این همان بودن نیست که ذاتی است همواره در حال، آن چیزی که در برابر ما، منتظر ما است؟ همان آینده‌ای است که به درستی اندیشه شده.

۱۵. وقتی انسان عین نسبت با وجود باشد، وجود، صرفاً خود را در چنین نسبتی آشکار می‌سازد که همان حضور یافتن است که تعلّق متقابل میان انسان و خدا است.

۱۶. هستی یا وجود به مثابه‌ی رویداد، همواره ارتباطی متقابل میان انسان و وجود را بر قرار می‌کند و وجود به مثابه‌ی رویداد، همواره در پیوند با انسان است که همان «کلّ یومٍ هو فی شأن» است. یعنی تاریخ توحیدی ظرفیت رابطه‌ی متقابل بین خدا و ظرفیت تاریخی انسان است.

۱۷. احساسِ «بودن»، در مواجهه‌ی با حق، در تاریخ، یعنی خود را به صورت اصیل احساس‌کردن است و این نوع «بودن» همان رویداد مواجهه با جنبه‌ی وجودی هر موجود است و در این حالت، انسان بر عکس سایر موجودات، وجودش عین گشودگی خواهد بود که این، در واقع همان «هویت تعلقی» انسان می‌باشد. انسان در این حالت در زمان نیست، بلکه ماورای زمان، عین گشودگی با موجودات است و به موجودات، مجال می‌دهد تا در نسبت با زمان خاص‌شان آشکار شوند. معنای فراتاریخیِ اولیای الهی را باید در این نحوه بودن جستجو کرد.

۱۸. هویت تعلقیِ انسان یعنی در عینِ ربط‌بودن با کلّ هستی. این یعنی جمع بین تناهی و نامتناهی که در اولیای الهی محقق می‌شود.

۱۹. انسان از موطن «بودن»ِ خود در مقام نظر به رویدادهای تاریخی در فهمِ وجود قرار می‌گیرد و از این حیث، بر تمام موجودات تقدم می‌یابد. این نوع «بودن»، احساسِ انسان است نسبت به خود در بیکرانگیِ با وجود، نه موجودی در میان موجودات.

۲۰. انسان با فهمِ «بودن»ِ خود، فهمنده‌ی وجود است و با بودنِ صرف خویش مواجه می‌شود و این همان راز گشودگی انسان است یعنی درکِ اتحاد با خویشتن که منجر به درک وجودی همه‌ی موجودات می‌شود و همه‌ی عالَم را نزد خود احساس می‌کند به همان معنایی که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند:

اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ             وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَر

تو مى‏ پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است.

 با این‌همه، انسانِ اصیل نمی‌تواند وجود خود را به صورت تامّ و تمام تجربه کند. زیرا ذاتاً همواره در مقام «امکان» است یعنی بیشتر از آنچه واقع شده است می‌باشد و همین امر موجب می‌شود تا احساسِ «بودن» در عینِ حضور بیکرانه‌ی «وجود» را در خود احساس کند.

۲۱. آن‌چه آینده است، در اصل همان امکان است که به سوی انسان اصیل که با «بودن»ِ خود به‌سر می‌برد، می‌آید، وقتی که او گشودگی خویش را حفظ کرده باشد. پیشروی انسان در آینده به معنای بازگشتِ او به سوی خود است، به معنای آنچه همواره از پیش بوده است.

۲۲. انسانِ اصیل در «حال» قرار می‌گیرد و می‌تواند با موجودات، مواجه شود، به واسطه‌ی رابطه‌ی آینده و گذشته. و لذا نحوه‌ی ارتباط آینده‌بودگی و «حال» را در وحدت‌شان نشان می‌دهد.

۲۳. انسان اصیل در مواجهه با موجودات باید خود را در حدّ مطلقِ گشودگی دریافته باشد و این دریافت، همان حرکتی است که در نخست از آینده در مواجه با نهائی‌ترین امکان، آغاز می‌شود و به سوی «بودگی» می‌رود.

۲۴. انسان اصیل که خود را در گشودگی نسبت به همه چیز می‌یابد، به اطلاقی می‌رسد که در آن اطلاق، دیگر خود را به واسطه‌ی موجودات درون جهان نمی‌فهمد. بلکه «بودن» خویش را در خود جهان احساس می‌کند. 

26399
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ما معتقدیم روح کلان و وادی اسلام و مدرنیته بصورت ریشه ای، جدا و متفاوت هستند و تعریفشان هم از انسان شناسی متمایز است و حتی لزوم تفکر دینی_معنوی در جامعه سازی، نیز تضاد دارد. معنویتی که به تعبیر حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم، بیشتر مسکنی برای بشری است که درد جانکاه فرهنگ مدرنیته را تحمل می کند محسوب می شود لذا می بینیم دین منهای شریعت اعم از بودیسم و داعشی گری و عرفان های نوظهوری مثل قانون جذب و دیگر مکاتب، ترویج می گردد و خود سردمداران و متفکران کنونی جبهه مدرنیته هم نسبت به آنها چنان واکنش سلبی ندارند و حتی موج اروپایی های با گرایش به داعش یا همین مکاتب عرفانی نوظهور منهای شریعت، حجتی بر این مدعاست. چه شد که بشر مدرن پس از تجربه تلخ تفکر منهای عقل قدسی و حکمت توحیدی و لزوم وجود معنویتی که توسط برخی ها در غرب احساس شد، به چنین معنویتی رسیدند و به دین نظام ساز و با شاخص های کلان تمدنی برنگشتدند و همچنان با وجود گرایش های دینی، سکولاریسم و اومانیسم و همین لیبرال_دموکراسی غالب است و معنویت آنها، بیشتر مسکن زودگذرست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس امّاره‌ی بشر موتورِ پیش رانِ او گردد شیطان می‌تواند وعده‌های وَهم‌انگیز به انسان بدهد و در هر شکستی وعده‌ی دیگری را جایگزین کند تا آن‌که بالاخره مردم با نظر به جامعه‌ی توحیدی از آن نوع زندگی‌های پوچ عبرت بگیرند و این‌جا است که وظیفه‌ی ما در ساختن جامعه‌ای اخلاقی و توحیدی بسیار کارساز خواهد بود و آن تمدن را فرو می‌ریزد. موفق باشید

26393
متن پرسش
با سلام: در یکی از سخنرانی های استاد، ایشان بیان کردند که ناامید نشدن از اجابت دعا حتی بعد از گذشت مدتها از دعا کردن، می‌تواند به اجابت آن منجر شود. در روایتی که از امام رضا (ع) نقل کردن ناامیدی از اجابت دعا از شیطان است. آیا اصرار بر خواسته های شرعی می‌تواند منجر به اجابت شود؟ می ترسم خواسته ام بعد از گذشت این همه سال اجابت نشود. مقداری سرد شده ام از دعا کردن. اما هرموقع از ته دل دعا می کنم احساس آرامش و حتی رسیدن به آرزو دارم. سردرگمم که ادامه بدم یاخیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا، مسیر اُنس با خدا است. وقتی هم که فکر می‌کنید گویا بنا نیست آن دعا مستجاب شود و از استجابت آن ناامید می‌شوید؛ باز امیدوار باید بود گویا تقدیری در میان است که از چشم ما پنهان می‌باشد. موفق باشید

26205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا مثلا ادراک کلی ما از درخت (یعنی مفهومی که هست اما ماده و اندازه و شکل ندارد) آیا این ادراک در عالم عقول وجود دارد؟ آیا می شود گفت که این ادراک کلی از درخت اتحاد وجودی ما با عالم فرشتگان است (یعنی آن ادراک کلی درخت یک حقیقت عقلی خارج از ذهن ما است)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفاهیم ذهنی، انتزاعِ عقل است از امورِ کثیره‌ی خارج. و این غیر از اتحاد با عالم عقل می‌باشد. در این مورد خوب است به بحث «برهان صدیقین» رجوع فرمایید. موفق باشید

25884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در خصوص سوال ۲۵۸۷۷ خواستم بگم که جوابتان گره ذهنیم رو باز نکرد. من بعد از اینکه شرح شما رو از این فراز گوش دادم راستش رو بخواهید خیلی برایم فراز تاثیرگذاری بود و اصلا مدتی بود که با این فراز افق دیگه ای به روم باز شده بود و در برابر خیلی از سختی ها و مشکلات با این فراز جان می گرفتم. فرازی که به شدت به قلب انسان اطمینان و امیدواری می داد. تا اینکه آمدم شرح آقای جوادی رو گوش دادم. برداشتی که از شرح ایشون کردم این بود که همه‌ش خودم در صحنه هستم ولی از شرح شما برداشتم این بود که خدا در صحنه هست. لطفا توضیح بدهید. برام خیلی مهمه. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با توجه به آن‌چه گفته شد، خودتان به کمک تفکری که در آن شروح هست، إن‌شاءاللّه آماده می‌شوید و خداوند آن‌چه برای تغذیه‌ی جان‌تان لازم است، عطا می‌فرماید. موفق باشید

25263

همین رفیقبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در میانه سلوک تا وقتی که غرق در نگاه توحیدی شویم و فانی که دیگر خود را نبینیم با مشکلات میانی باید چگونه تعامل کرد؟ مثل رذائل اخلاقی؟ مصداقا مدتی است حسد انگار دارد جانم را می خورد و من هم می بینم که دارد چکار می کند. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است دیگر رفیق! باید با پشتکار و صبر بر طاعت، از این گردنه ها عبور کرد. موفق باشید

نمایش چاپی