بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22885
متن پرسش
با سلام: «هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه» ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما.
متن پاسخ

«هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه»

ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما....

31959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب: بنده با یک گره ذهنی روبرو هستم چرا باید شکرگزار وجودمان باشیم در صورتی که وقتی نبودیم نیازی به نعمت وجود نداشتیم که حالا با موجود شدن شاکر باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» عرایضی شده مبتنی بر این‌که وجود ما برای ما نعمت است و بستر رسیدن به کمالاتی است که در بستر همین «وجود» ظهور می‌کند و از این جهت این عطا را که همان وجود خودمان است باید پاس بداریم. موفق باشید

31690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در قصیده مرحوم لبید عامری دو نکته به نظرم رسید یک تعبیر «الا کل شی ما خلا الله باطل» که می دانید از حیث عرفانی در عرش است ما را در اینکه نمی توان مثل قرآن آورد به تردید انداخت. آیا این مثل قرآن و حتی فوق نیست چون در قرآن تعبیر «کل شی هالک الا وجهه» است اما باز بنظر می‌رسد تعبیر لبید چیز دیگریست چون از هالک بذهن متبادر می‌شود که هر چیزی می میرد ولی تعبیر لبید فصیح مشخص است چه می گوید و از این حیث برتری دارد و اگر هالک را به این معنی بگیریم همین الان هر چیزی جز خدا در هلاکت است باز کافی نیست چون هالک یعنی یک چیزی بود بعد نابود شد بر خلاف باطل که از ابتدا سالبه به انتفاء موضوع می‌کند مثال بزنم خدایان هالکند یعنی خدایانی بودند که بعد الان در حال هلاکتند اما خدایان باطلند یعنی خدایانی در کار نیست وحده لا اله الا هو فصاحت بیت لبید بنظر می‌رسد بالاتر است و عامری تعبیر الله را آورده که هم از وجهه روشن تر است هم الله را می‌توان الله ذاتی در نظر گرفت که فوق العاده عمق می یابد بر خلاف وجهه که تازه در روایات فکر کنم به معصومین اطلاق می‌شود بنابرین نهایت به انسان کامل یا قول بعض محققین را بپذیریم تعین اول اما الله را می‌توان تا ژرفترین ژرفنای حق هم سرایت داد اما سوال دوم در قصیده عامری آمده است «وَكُلُّ اِمرِئٍ يَوماً سَيَعلَمُ سَعيَهُ» در قرآن کریم هم به این مضمون آمده است «أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُري» حال سوال اینست که عامری که قبل از قرآن همین را گفته بود امکان دارد اقتباس صورت گرفته باشد چون سابق خوانده بودم که اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ از امرو القیس است گویا ایشان می فرمایند دنت الساعه و انشق القمر من غزال صاد قلبی و نفر محبت کنید در مورد اقتباس های قرآن توضیح دهید. اما لینک آن قصیده غرای مرحوم عامری رضوان الله تعالی علیه واقعا هر چه فکر می‌کنم فوق آن مصرعش امکان ندارد کلامی گفته شود و هر چه آیت الحق ابن عربی اعلی الله مقامه الشریف را با اندک دانشم مورد مداقه قرار می‌دهم باز احساس می‌کنم جز بسط آن کلام عرشی چیز دیگری نیست. https://www.aldiwan.net/poem21189.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح می‌کند، سوره‌های قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل می‌دهد و لذا می‌فرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی می‌توان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید

31521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: چگونه می تونیم عینی سازی شهودی رو در زندگی مون پیاده کنیم؟ اگر کتابی در این زمینه هست ممنون می شم راهنمایی کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله سه جلسه آخر بحث سوره جاثیه و سه جلسه اول سوره فتح، کمک می‌کند. موفق باشید

30032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده با گروهی از بچه های مسلمان و اکثرا شیعه در لندن و ایرلند جنوبی مرتبط هستم. بعضاً در گفتگوهایی که با ایشان دارم از مباحثی که از شما یاد گرفتم استفاده می کنم. از معارف اسلامی گرفته تا بحث های مربوط به انقلاب اسلامی و غرب شناسی. الحمدلله بازخورد بسیار خوبی دارد و ایشان مرتبا درخواست ارائه مطالب جدید را دارند. مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و تقابل آن با غرب از جهت هویت بخشی به ایشان، بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و همچنین مباحث عرفانی و تفسیری که رنگ دیگری به زندگی شان می دهد و خلأ معنوی آنها را پر می کند. با توجه به این مطلب به ذهن حقیر رسید که بعضی از کتب کم حجم، ابتدایی و همه فهم تر جنابعالی را با توجه به نیاز و اقتضائات ایشان ترجمه کنم. کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ، بحث ماه رجب، روزه، زیارت عاشورا، عالم انسان دینی یا... . شاید این شروع جرقه ای باشد تا در آینده در صورت صحت، فرصت و توفیق از جانب پروردگار وارد مباحث انقلاب اسلامی و غرب شناسی هم بشوم. می خواستم در این رابطه هم نظر شریفتان را بدانم، هم اذن این کار را گرفته باشم، هم پیشنهاد و یا راهنمایی خاصی اگر دارید بی نصیب نمانم. لازم به ذکر است که به سختی های کار ترجمه و انتقال مفهوم و معنا از یک زبان به زبان دیگر واقف هستم. بنابراین برای این کار از دو تن از دوستان انگلیسی زبان که به اصطلاح (native) هستند کمک خواهم گرفت که کاملا مطمئن شوم مخاطب انگلیسی زبان، متن را در چهارچوب فکری فرهنگی، زبان و جغرافیای خویش درک خواهد کرد. با جناب آقای توکلی هم صحبت کردم در مورد شروع این کار و مباحث مربوط به نشر و... ایشان هم لطف کردند اذن اولیه را دادند و استقبال کردند. ببخشید متن کمی طولانی شد. طلبه ی سطح دو حوزه علمیه قم، از شاگردان و ارادتمندان قدیمی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف دارید. همین‌که جناب آقای توکلی را در جریان گذاشته‌اید موجب می‌شود موازی‌کاری صورت نگیرد. إن‌شاءالله کار مفیدی که در نظر دارید، موجب رضایت الهی باشد. موفق باشید

29550
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده ۲ سوال از محضر شریف‌تان دارم: ۱. اینکه در مباحث عرفانی تبیین میشه که انسان در ارتباط با مخلوقات و انسان‌های دیگر به انواع کمالات انسانی نائل می‌شود. اگر کسی روحیه اجتماعی بالایی نداشته باشد و با ۵۰ درصد آدم‌ها به اختلاف بخورد (در صورتی‌که سعی می‌کند به کسی ظلم نکند و حقوق دیگران را تا جایی که می‌فهمد و می‌تواند رعایت کند اما به دلیل روحیه احساسی و درون‌گرایی،‌ به انسان‌ها اطمینان نداشته باشد و اجازه صمیمیت از حدی بیشتر ندهد؛ آیا در روند کمال الهی اختلالی ایجاد می‌کند؟) ۲. استاد من احساس می‌کنم در بعضی موارد که تنها هستم فرصت عبادت و مطالعه و ارتباط با حضرت حق و حضرت بقیت الله برایم بیشتر است و توازن بیشتری دارم و یک حس قلبی به من می‌گوید این گونه زیستن برای من بهتر هست! و از طرفی در کارهای گروهی_ اجتماعی_ به دلیل تفاوت‌های انسانی حس سازش کمتری دارم (حتی در کارهای مقدس) و بیشتر دوست دارم تنهای تنها به مسیرم در دنیا و ابدیت ادامه بدهم. از طرفی در ارتباطات اجتماعی حس عدم توازن دارم و اینکه تمرکز کافی روی اهداف و تقویت درونی‌ام از بین میره! استاد حس می‌کنم دوست ندارم بجز خدا و امام زمانم و اولیاءالهی با هیچ‌کسی هم‌هویت شوم، آیا اینکه در ارتباط با دیگران فقط به انجام وظیفه الهی فکر کنم و سعی در خلوت بیشتر برای تقویتم داشته باشم فکر خوبیست؟ یا ممکن است افراطی صورت بگیرد و فقط تصور خودم درست باشد و اثر منفی در دراز مدت روی کمال معنوی و زندگی آیندم داشته باشد؟ به همین دلیل تصمیم گرفتم از شما مشورتی کلی بگیرم. ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان باید سعه‌ی صدر خود را رشد دهد تا بهره‌ی بیشتری از بودنِ خود ببرد. ۲. بنا به فرمایش آیت الله حسن‌زاده: «بُوَد مرد تمامی آن‌که از تن‌ها نشد تنها/ به تنهایی بُود تن‌ها و با تن‌ها بُود تنها». آری! باید دست در کار و دل با یار باشد، نه آن‌که با فرار از کار و فرار از اجتماع بخواهیم با یار باشیم. موفق باشید

29506

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: بنظر شما بهترین راه مبارزه با صهیونیسم و استکبار جهانی چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین راهی که رهبر معظم انقلاب مقابل ما گذاشته‌اند، آرام‌آرام استکبار را همچون یخ در مقابل خورشید ذوب می‌کند و در آن صورت صهیونیسمی باقی نمی‌ماند و تأکید ایشان بر فراموش‌نکردن مسئله‌ی فلسطین، امری است راهبردی. موفق باشید

28989
متن پرسش
سلام بر سالک راه، از یک مفلک راه، استاد بزرگوار، قصدم از نوشتن این کلمات فقط درد دلی بود آبی برآتش، که ای کاش کسی که خود رو در راه گذاشته رو حرفی زده باشم با او. کلامی بگویید تا آرام شوم. سرگردانم و غرق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به جای این‌که خود را با خود ادامه دهد، بهتر است خود را بی‌نام و نشان با انسان‌های بزرگ ادامه دهد تا با ادامه‌ی آن‌ها و در وسعتی که آن‌ها در عالَم حاضرند، ادامه‌ی خود را احساس کند. این تنهایی و بی‌نام و نشان‌بودن، انزوا نیست، نوعی وطنِ جاودانه‌ای است که اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» در کربلا و یاران امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در ایران بدان دست یافتند. موفق باشید

28130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و ارادت محضر استاد گرانقدر: جناب استاد، در خصوص شناخت و ارتباط با اسماء الهی و اینکه بتوانیم نگاه خود را در آفاق و انفس از پدیده ها به اسماءالله هدایت کنیم نیازمند مطالعه و شناخت اسماء الهی هستم. از محضرتان درخواست دارم راهنمایی بفرمایید در این رابطه مطالعه ی چه کتابهایی می‌تواند مفید فایده باشد؟ خداوند خیر دو جهان را به شما عطا کند. ان‌شاءلله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «دعای سحر» حضرت امام نکات خوبی در رابطه با نظر به اسماء دارد که در کتاب «اسماء حسنی، دریچه‌‌های نظر به حق» نکاتی که حضرت امام فرمودند، شرح داده شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

27940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: در روایات نشانه های ظهور صیحه آسمانی را از نشانه های حتمی دانسته اند و از روایات بر می آید که مضمون این دو صیحه ربانی و شیطان تقابل حق و باطل باشد. حال آیا می توان صیحه را این گونه تعبیر کرد که سال قبل از ظهور حجت ها تمام می شود و شیطان نیز با تمام قوا به مبارزه خواهد پرداخت و صیحه ای صوتی در کار نخواهد بود؟ به عبارتی منظور از صیحه دو جریان فکری متفاوت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد دکتر حجت‌الاسلام آقای مصطفی صادقی در کتاب ارزشمند «تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» می‌فرمایند عموماً خبرهای قبل از ظهور با تأویل باید همراه باشد. موفق باشید

 

27894

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید اینکه می‌فرمایند که آدم باید سکوت کنه بیشتر و مثلا اهل درد دل و اینا نباشه با دیگران، و بعد اگه مشکلش را نگه از درون خودش راهی پیدا میشه، استاد ما وقتی حرف نمی‌زنیم انگار تحمل آدم خیلی کم میشه و وقتی مشکل رو به یکی میگی هر چند حل نشه ولی حس سبکی میکنه آدم. می‌خواستم ببینم نظرتوت در این باره چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که انسان نباید با حرافی زیاد و تلاش برای جلب نظر دیگران روح خود را از آرامش خارج کند و آشفته نماید و گرنه انس با بقیه به صورت معقول کار خوبی است. موفق باشید

26272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر: ما خانواده مذهبی هستیم و پسر دومم طلبه هست. پسر بزرگم قبلا مرتب نماز می خواند و روزه می گرفت ولی یه یک ماهی است که نمازش را نمی خواند و به دین اسلام اعتقادی ندارد. و می گوید دین را برایم اثبات کنید. میگه قرآن تحریف شده یا اینکه شق القمر اصلا اتفاق نیفتاده و فقط یه داستان است. میگه حضرت محمد فقط دنبال عیش و نوش خودش بوده. میگه در کتاب کافی نوشته حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در یه روز هفتصد نفر رو سر بریدند. و خیلی چیزهای دیگه. خواهش می کنم راهنمایی کنید. چکار کنیم که به دینش برگرده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: راه اثبات حقّانیت قرآن، تدبّر در قرآن است تا معلوم شود این سخنان، سخنان خالق هستی است و خود خداوند حافظ آن است. ثانیاً: در مورد موضوع اخیر، این از دروغ‌های یهودیان است برای مظلوم‌نمایی. کتاب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «پیامبر» جریان آن دروغ را بررسی و روشن کرده‌اند. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26151
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار، امیدوارم اتصالتان به عالم ملکوت و جبروت روز به روز بیشتر شود. ببخشید در این ایامی که به برکت خون شهدای عزیز مخصوصا سپهبد سلیمانی پیروزی و دست آوردهای بزرگی شامل حال حزب الله شده، شیطان در صدد است این اتحاد و یک دله شدن مسلمانان و اهالی جبهه حق را دچار شک و تفرقه کند. لذا به نظرم وقوع زلزله ها و سقوط هواپیما و ماشین و.... همه طرفند پلید او بوده است تا بتواند، برای اهالی جبهه خودش خوراک فکری و استدلال و توجیه ایجاد کند. نظر شما چیست؟ آیا درست فکر کرده ام؟ هر چند کید او ضعیف است و تنها سنگ محکی است برای مومنان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب تشخیص داده‌اید و به همین جهت افرادی که به نور الهی و به مدد ارادت به حاج قاسم عزیز وارد جبهه‌ی انقلاب شدند، باید مواظب باشند با کید شیطان و به بهانه‌ی خطایی که در زدن هواپیما پیش آمده، خود را از دریچه‌ای که خداوند به قلب‌شان گشوده است، محروم نکنند. و این ممکن نیست مگر آن‌که از گناهانِ گذشته‌ی ارادت به غرب، فاصله بگیرند وگرنه شیطان از همان طریق باز قلب آن‌ها را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید   

25312
متن پرسش
با سلام: سوال من در خصوص حداقل ایمان است که انسان را از عذاب جاودان نجات می دهد. ۱. تعریف دقیق آن چیست؟ ۲. آیا حداقل ایمان یک مقوله ی کاملا فکری است یا عملی؟ ۳. در رساله خواندم که کافر کسی است که منکر خدا، رسالت پیامبر (ص) یا ضروریات دین باشد در این صورت که شیطان هم مسلمان محسوب می شود چون اعتقاد به خدا و پیامبر (ص) دارد اگر ممکن است ابهام من را برطرف کنید و یک تعریف کامل از حداقل ایمان به من دهید. چون این سوال را بارها از افراد مختلف پرسیده ام و هر بار پاسخ های ضد و نقیض داده اند از نظر خودم با توجه به مطالعاتی که داشته ام تعریفی که در رساله ها آمده ناکامل است و باید یک شرط به آن اضافه کرد و آن عدم دشمنی با خدا و پیامبر (ص) و سایر مقدسات است آیا برداشت من درست است و هر کس که این دو شرط را داشته باشد مومن محسوب می شود ولو هر کاری بکند مثلا توهین به مقدسات کند و... با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان اولیه، ایمان به وجود پروردگار عالم است که با نظر به ربوبیت او، عبودیت ما به ظهور می‌اید و معنا پیدا می‌کند و با رعایت واجباتی که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند، بندگیِ انسان به صورت بالفعل شکل می‌گیرد و معلوم است که حتماً این نوع بندگی با دشمنی با دشمنان خدا و رسول خدا که مانع ظهور حقیقت به بشریت‌اند، همراه خواهد بود. موفق باشید

24965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده از فلسفه خوشم نمی آید چون باعث قبض روحی بنده می شود، اما سوالاتی که برای بنده پیش می آید عموما فلسفیست، چه کنم این سوالات فلسفی برای بنده پیش نیاید و روحیه عرفانی داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید، در مورد مسائلی که طرح کرده‌اید، راه‌گشا خواهد بود. موفق باشید

24495
متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت خدمت شما استاد بزرگوار معیار شناخت حقیقت و وهمیات چیست؟ مثلا امام معصوم حقیقت است و حب جاه و شهرت وهمیات. از کجا بفهمیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به عبودیت که حقیقتِ ما است و نظر به ربوبیت که اصلِ هستی است. موفق باشید

23982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی و تشکر فراوان به خاطر دروازه های نوری که شما به زندگی ما گشودید. استاد گرامی مدتی است که سیر مطالعاتی شما را شروع کرده ام البته هنوز در مقدمات هستم. سه سوال از شما داشتم. ۱. فکر می کنم به لطف خدا بنده گیرایی خوبی در مسائل فلسفی مثل براهین صدیقین و حرکت جوهری و امثال اینها دارم. با توجه به این استعداد به نظر شما همان سیر مطالعاتی عمومی را دنبال کنم یا پیشنهاد خاصی برای من می فرمایید. ۲. کتاب حی بن یقظان را تورقی کرده ام و خیلی دوست دارم آن را بخوانم و تفکرم را با شخصیت داستان پیش ببرم به نظر شما برای آن وقت بگذارم یا خیر و اگر بله در کدام مرحله از سیر مطالعاتی؟ ۳. کتاب معرفت نفس و حشر را در کدام مرحله مطالعه کنم؟ در پناه حق باشید. خدا نگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر احساس کردید روح‌تان بحث‌ها را می‌پذیرد، چرا آن‌ها را دنبال نکنید. ۲. به نظرم خوب است آن کتاب را بعد از مباحث «ده نکته» دنبال کنید. ۳. بعد از کتاب «معاد» و شرح صوتی آن إن‌شاءاللّه بتوانید با کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مأنوس گردید. موفق باشید

32723
متن پرسش

سلام: من دختر ٢٩ ساله‌ای هستم که دغدغه‌های اجتماعی مختلفی دارم. به عنوان مثال از ماه رمضان ۳ سال پیش تاکنون مساله محیط‌ زیست ‌و دینداری و ارتباط خیلی نزدیک اینها و غفلت خیلی زیاد ما توجهم رو جلب کرده، و در حد توان در مسیر تغییر سبک زندگی خودم و آگاه‌سازی و فرهنگسازی این موضوع تلاش می‌کنم. این روزها اما مساله‌ی زنان که همیشه گوشه‌ی ذهنم بوده، خیلی برام جدی‌تر شده. مخصوصا اینکه در شرف ازدواج هستم، و بعد از حدود ۱۰ سال که خواستگاران زیادی داشتم، حدود ۳ ماه هست که با یکی از خواستگارانم تا حد زیادی پیش رفته‌ایم و در شرف ازدواج هستیم، و خدا رو شکر از جنبه‌های دینی و اخلاقی و خانوادگی کفویت زیادی داریم و عشق و احساس زیادی هم بینمان شکل گرفته. در این سالها از فعالین مسائل زنان زیاد شنیده بودم که بخاطر ضعف قوانین ایران در برخورد با زنان و بطور خاص در زندگی مشترک و ظلم‌ها و آسیب‌هایی که در مسیرهای قانونی به زنان میشه، شروط ضمن عقد رو جدی بگیرید و ۶ شرط، حق طلاق، حق مسکن، حق تحصیل، حق اشتغال، حق خروج از کشور و حق حضانت رو حتما به عنوان وکالت در ابتدای ازدواج بگیرید. و من هم بعد از مدتی آشنایی، موضوع رو با طرف مقابلم مطرح کردم، و در ابتدا ایشون پذیرفتن، اما الان احساس خوبی به این موضوع ندارن و کمی دچار تردید و نگرانی شدن. ضمن اینکه گرفتن این حقوق، «مهریه» رو هم تحت‌الشعاع قرار میده. شاید حداقل ۳ هفته‌ای میشه که دارم راجع به این موضوعات تحقیق و پرس و جو و تفکر و مطالعه می‌کنم، و متاسفانه هنوز درمانده‌ام. نه متوجه فلسفه‌ی مهریه می‌شوم، و نه این‌همه آزار زنان توسط برخی از مردان رو قابل چشمپوشی میدونم. دوست دارم واقعا نگاه درستی به این مسائل داشته باشم و مطمئن و خوب جلو برم و حتی بتونم الگو باشم برای دیگران و فرهنگسازی کنیم در این زمینه هم، اما فعلا توی کار خودمون موندیم. نمی‌فهمم اگر مهریه صرفا یه هدیه هست، چرا این‌همه عندالمطالبه داره و حتی قبل از تقسیم ارث از مال جدا میشه؟! حتی چرا این هدیه یک طرفه هست و فقط برای زن هست؟! آیا ربطی به بکارت زن و رابطه‌ی جنسی داره که موقع عقد و دوشیزگی اگر کسی بخواد جدا بشه نصف میشه؟ آیا این درسته که برخی میگن یه پشتوانه‌ی اقتصادی هست برای زن به جبران نصف بودن ارث و حتی اینکه در زمان بارداری و بچه‌داری زن نمیتونه مثل مرد کار اقتصادی انجام بده؟ اصلا کی باید میزان مهریه رو مشخص کنه؟ درسته که دختر و پسر خودشون راجع بهش صحبت کنن (چون برای من حس خوبی نداره که بخوام مبلغی مشخص کنم)؟ چرا در روایتی گفته شده زن نیکو کسی هست که مهریه‌اش کمتر باشه؟ مهریه‌ی حضرت زهرا به زمان ما گویا چیزی در حدود ۲۵ سکه بوده، که حدود ۳۰۰ میلیون میشه. اینکه میگن عُرف اون رو مشخص میکنه واقعا یعنی چی؟! چون الان عرف خانواده‌ی ما حدود ۲-۳ میلیارد هست (بین ۲۰۰-۳۰۰ تا سکه). و نگاهشون اینه که اگر روزی زن مجبور به جدایی شد، بتونه زندگیش رو خودش اداره کنه و نخواد دست از پا درازتر برگرده خونه‌ی پدرش. یا حتی بخاطر قانون جدید مهریه و اینکه شاید در عمل سالیانه یک یا دو سکه پرداخت میشه، خیلیا دیگه اون رو بی‌ارزش میدونن و اصرار دارن که اگر پسر ملکی داره، میتونه یه بخشیش رو به نام همسرش کنه به عنوان مهریه. الان جوری سردرگم شدم که نه میدونم تکلیفم با مهریه چیه و‌ نه با شروط ضمن عقد که خانواده‌ها هم تقریبا حس خوبی بهش ندارن و همه میگن این صحبتا رو ابتدای ازدواج نکنید، درحالیکه در همین ابتدای ازدواج تمامی حقوق اولیه‌ی زن ازش گرفته‌ میشه و با حرف نزدن راجع بهش هم چیزی تغییر نمیکنه. دوست ندارم عشق و احساس خوبمون رو در ابتدای مسیر خراب کنیم، اما میخوام تکلیفم رو با زن بودنم و امنیت و عدالت و آرامش و آسایش خودم و همسر آیندم بدونم و تصمیمی بگیریم که به نفع همه باشه. واقعا ممنون میشم که راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار پیچیده و بغرنج است از آن جهت که ازدواج‌های ما در سه حوزه فرهنگی گیر افتاده است. یکی در حوزه فرهنگیِ صدر اسلام با شرایط خاصی که زنان در آن فرهنگ داشته‌اند و دیگر در حوزه فرهنگی خودمان و شرایطی که زنان در دل فرهنگ ایرانی و سنت ایرانی دارند و سوم در حوزه فرهنگیِ جهان جدید که ما از آن جدا نیستیم. و همین امر موجب اختلال در امر ازدواج شده است و همین‌طور که متوجه شده‌اید با بعضی از این شروط ضمن عقد که بیشتر مربوط به این جهان و شرایط امروزین زنان و مردان نیست، کار مشکل و مشکل‌تر شده است و حرف در این مورد بسیار است. بخواهیم و نخواهیم هیچکدام از این شروط ضمن عقد، نه نقشی در استحکام خانواده دارند و نه نقشی در آن‌که اگر زوجین نتوانند با همدیگر زندگی کنند، مانع جدایی می‌شود. از این جهت به نظر می‌آید نگاهِ واقع‌بینانه آن است که همان صفای اولیه را بدون این نوع شرط‌های با بند و وصل و بدون مهریه‌های سنگین حفظ کنیم و هنرِ طرفین آن باشد که تلاش کنند معنای زندگی با همدیگر را درک نمایند و نیازشان نسبت به همدیگر را که هرکدام می‌توانند نقش مکملّی داشته باشند؛ فهم کنند. عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

32299
متن پرسش

سلام حاج آقا: خسته نباشید. با توجه به نزول عجیب رحمت الهی در ماه پیش رو سوالی داشتم، میدونید من آنقدری به نزول رحمت الهی و خاص بودن این ماه اطمینان و اعتقاد دارم که اصلا فکر می‌کنم دیدار من و آن حس حضور من با خدا و مداومت آن در حد اقل یکی دو ماه؛ همیشه در رجب و شعبان و رمضان است. یعنی میدونم که یک قرار ویژه ای با خدا در این ماه دارم. منتهی مشکل من این است که بشدت نگران بعد این ماه هستیم چراکه دقیقا سال پیش هم بعد از این ماه ها انگار خداوند دیگر مراقبات را به خودم واگذاشت و من هم بشدت خراب کردم، دوست ندارم از این حضور محروم بشم مگر چند تا رجب دیگه تا ان شاء الله ظهور حضرت حجت ارواحنافداه مانده؟ فکر نکنم چیزی مانده باشم و حال آنکه هنوز نتوانستم در این تاریخ حضور بیابم می‌ترسم خیلی، از اینکه قبل از تاهب و قبل از حضور من آقا تشریف بیاورند، دارم دیوانه میشم از این ترس هیچکس نمی‌تواند درکم کنه زیرا آقایون اهل معنا آنقدر مقام قرب دارند که فکر نکنم بتوانند خودشان را جای من بگذارند و غیر اهل معنا هم که به کلی دردم را نمی‌فهمد بیچاره شدم از غفلتم خدا روزی که توفیق دعای کمیل، توفیق نماز شب، توفیق این حضور از انسان گرفته می‌شود را برای کسی نیاره چه کنم؟ چه کنم که هرچه زودتر آماده بشوم و از قافله ان شاء الله عقب نمانم، شرمنده وقتتون رو گرفتم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش»

بالاخره باید به رحمت الهی امیدوار بود. لذا «در بلا هم می‌چشم الطاف او»

بحثی که اخیراً در مورد ماه رجب شد، خوب است که دنبال بفرمایید به امید آن‌که در استغفارهای این ماه دقیق‌تر عمل بشود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/9504

32157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شخصی رو می‌شناسم که ۹۶ با مرگ مغزی از دنیا رفت و ثابت شده است و بعد از یک ساعت خدا عمر دوباره به ایشان داده است. الان باذن الله خیلی از امراض صعب العلاج را باذن الله شفا می دهد. شخصی است با قرآن مانوس هست و می‌گوید خدا علمی به من داده و ماموریت دارم مریض های دکتر جواب کرده را شفا دهم و در این مدت خیلی‌ها رو شفا داده بادن الله. آیا همچین چیزی امکان دارد؟ لطفا ما رو از شک و تردید خارج فرمایید. چطور یک شخص با سواد ۵ ابتدایی همچنین قدرتی خدا به ایشان داده است؟ آیا صحت دارد؟ آیا امکان پذیر هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت الهاماتی در میان است که بعضی موارد به چنین افرادی راهِ درمان دردها الهام می‌شود. جناب ابن سینا هم بحثی در این موارد داشته اند که بعضا در مان درد به پزشگ الهام می شود. والله اعلم. موفق باشید

31857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تبارک و تعالی سلام علیکم: طلبه جوانی هستم که چند سالی در حوزه نفس کشیده و رفت و آمد کردم. در این سالها به لطف خدا پایه های درسی را طی کرده و دروس سطح را به پایان رساندم. علاقه و ارادت شدیدی به امامین انقلاب سلام الله علیهما دارم و سالهاست که سیر مطالعاتی خود را بر محور منظومه فکری آن دو حکیم بصیر تنظیم کردم. علاقه زیادم به مطالعه و درس و تبلیغ باعث شده تا امروز و در سن ۳۲ سالگی علیرغم داشتن یک رزومه علمی پژوهشی و تبلیغی قابل توجه چون دستم از پول خالی است و دستاورد مالی نداشته و اولیات اقدام برای ازدواج در شرایط فعلی جامعه را ندارم خانواده (پدر و مادر) ضمن فاصله گرفتن از حوزه و نظام، به شدت و از سر خیرخواهی بر خروج بنده از حوزه و رفتن به خدمت سربازی و نهایتا ورود به یک شغل و حرفه برای کسب درآمد تاکید می کنند. از آن استاد عزیز تقاضامندم حقیر را در موارد زیر آگاه کرده و راهنمایی بفرمایید ۱. خروج از طلبگی مصداق گناه کبیره تعرب بعد الهجره است؟ ۲. چگونه والدینم را اقناع کنم که هم به هدف برسم هم ادب و احترام مراعات گردد و هم در طلبگی بمانم؟ ۳. برای امرار معاش طلابی که وضع زندگی شان از زهد نیز فراتر رفته و روی زهد را سفید کرده و در عین حال به کلاس و درس و بحث و تبلیغ علاقمند هستند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ دعاگویم و محتاج دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و خوشرویی مسیر طلبگی را حفظ کنید، بهتر است. ولی هیچ‌وقت خروج از طلبگی به معنای گناه نیست، چه رسد به گناه کبیره! تصور بنده آن است که خود خداوند آنچه رزق ما است به وقتش می‌رساند مشروط بر صداقت و تواضع. موفق باشید

31284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید عرفان نظری چیست؟ اگه بخواهم بر معرفت نفس ظفر یابم باید عرفان نظری هم بخوانم؟ در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مانند «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» در واقع نوعی معرفت نفس به حساب می‌آید. آری! عرفان نظری مانند «فصوص الحکم» ابن‌عربی نیز در این رابطه نقش‌آفرین است. موفق باشید

31045
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر از حضور گرم شما و بابت زحماتی که در پاسخگویی به شبهات و سوالات ما تقبل نموده اید. جناب استاد من گاهی نمازم رو با تمام قلب میخونم ولی گاهی نمی دونم برای کی و برای چی نماز میخونم ولی به امید اینکه اون حالت برطرف بشه باز میخونمش. یه سوالی که برام هست این هست که مقصود از خوندن نماز اگر کرنش و توجه به درگاه خدای بزرگ هست خب مگر با توجه و حضور در لحظه و رعایت مسئولیت در قبال دیگران و... نمیشه این کار رو ادا کرد، و اینکه واقعا ایرانیها قبل از اسلام مگر چیزی جایگزین نماز نداشتن خب آنها هم خدا پرست بودند. چرا باید حتما نماز خوند؟ گاهی وقت واقعا خسته ام و نمی‌فهمم چی میخونم فقط بخاطر ناچار بودن میخونمش. ممنون از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع نفس، مباحث بسیار ارزشمندی شده است تا انسان به بهترین نحوه از نمازگزاری نائل شود. مثل کتاب «آداب الصلواة» که حضرت امام تألیف نمودند. بحث، در بهترین نحوه حضور در محضر حضرت حق است که در آخرالزمان بهترین حضور، حضورِ محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشد و نماز، حضور در محضر حق است با افقی که حضرت محمد «صلوات‌الله علیه‌وآله» به نور الهی به میان آورده‌اند. آری! بالاخره قبض و بسط در صحنه است. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30994
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: در بیانات اخیری که داشتید بر روی نقش شورای نگهبان در نظام سیاسی جمهوری اسلامی تاکید فراوان شد تا جایی که فرمودیت با فهم نقش شورای نگهبان عملا نحوه ای از خدایی کردن جامعه را به میان آورده ایم. منظور از فهم نقش شورای نگهبان چیست که با آن فهم نحوه ای از خدایی شدنِ جامعه به صحنه می آید؟ و از چه جنبه ای فعالیت شورای نگهبان در این حد مهم است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان از یک جهت یعنی پاسداشتِ قانون اساسی و از جهت دیگر یعنی پاسداشتِ شریعت. و اعضای آن شورا در جایگاه انطباق قوانین و یا انطباق افراد با مبانی تعریف‌شده هستند. همان‌طور که وقتی به پزشک رجوع می‌شود به علم پزشکی رجوع شده است و نه به فرد پزشک. و این مسئله مهمی است که در نظام اسلامی شورای نگهبان نسبت افراد یا قوانین را علاوه بر آن‌که از جهتی با قانون اساسی تطبیق می‌کند، که این در همه‌ دنیا معمول است بلکه با شریعتِ الهی نیز تطبیق می‌دهد و این یعنی انسان‌ها در میدانی که خداوند در صحنه است، انتخاب خود را انجام می‌دهند و نه در میدانی که هوس‌ها در میان باشد. موفق باشید

نمایش چاپی