باسمه تعالی: سلام علیکم: بیتوجهی به سوء ظن، خود به خود قدرت آن را کم میکند. تدبّر در دعای «مکارم الاخلاق» کارساز است. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده خوب است، شکر کنید که میل شما به این نوع معارف سوق داده شده است. ۲. تا آنجا که بنده در نظر دارم نکات خوبی در آن بود ۳ و ۴. مطالب خوبی در آن دو کتاب یافتم و استفاده نمودم. البته در شرایط تاریخی خودش باید به آن مطالب نگاه کرد. ۵. چرا نه، آری! نیاز هست که مطالب خوب را از هرجایی گرفت و از آن استفاده کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه میشود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مطالب بسیار مبهم است. خود همان آقا هم در این حدّ که دوربینها حذف نشوند، خوشحال بود، و نه آنکه دادههای دوربینها را به آژانس تحویل دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اینکه میفرمایید نکته خوبی است. در این مورد پیشنهاد میشود سری به کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» که روی سایت هست بزنید. ۲. با توجه به مسائلی که برایتان در پایاننامه مدّ نظر هست، اقلاً باید «اصول کافی» و «تحف العقول» را یک بار ورق بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این منحصر به جنابعالی نیست و اگر به لطف الهی در رفع آن حساس باشید و بدانید شیطان در این موارد تا هلاکت انسان در صحنه است، سعی میکنید در میدانهایی که موجب چنین غضبهایی میشود، قرار نگیرید و اگر هم پیش آمد در اسرع وقت جبران کنید تا إنشاءالله به مرور رفع شود. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30995 شده خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح دعای سحر حضرت امام نکات خوبی در رابطه با توحید دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. مسلّم مردم هم به دنبال راه سومی هستند که آن راه، نه لیبرالیسم است و نه سوسیالیسم و فهم جهانی که در آن بهسر میبریم جهت نظر و ورود به جهانی که انقلاب اسلامی در پیش روی ما قرار داده؛ بسیار مهم است. ما با بشری روبهرو هستیم که میخواهد در جهان گشودهی ملکوت حاضر باشد و این با آموزههای عرفانی محقق میشود. با بشری روبهرو هستیم که میخواهد در ساختن جهان خود ورود داشته باشد و مسئولیت زندگی خود را، خودش به دوش بگیرد و این با روحیهی انقلابی ممکن است و درک این نکات منجر میشود که ما در راه انقلاب اسلامی با اطمینان کامل قدم بگذاریم و از ملامتِ ملامتگران که خود را مشغول چیزی کردهاند که نیاز حقیقی بشر نیست؛ هراسی به خود راه ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن اسلامی که گم شده است، همان اسلامی است که نسبت به دیگری با سعهی صدر برخورد میکند، زیرا بالاخره اسلام دین محبت و رفق و مدارا است و به همین جهت با معاندین که مانع محبت به بشریتاند مقابله میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است در این رابطه با حوصله برنامهای جهت مطالعهی کتابهای «فرزندم؛ اینچنین باید بود» برای خود بریزید. کتابها روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از ماهیّات در نسبتِ با ما معنا دارد مثل خانه و ماشین و خیابان. و بعضی از آنها به جهت امکانِ ذاتیشان، مخلوق خدا هستند مثل انسان و زمین و حیوانات، که وجود «عنداللّهی» در علم خدا دارند و از آن عالَم نازل شدهاند، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/۲۱). موفق باشید
با عرض سلام و تحیت: استاد بزرگوار مدتها بود که در قصه عاشورا سوال بود برایم اینکه کار اباعبدلله به سختی می افتد را چطور با مجیب بودن پروردگار می شود جمع بست؟ چرا حضرت زینب سلام الله علیها حتی لحظه ای که حضرت را در گودی قتلگاه می بینند رو به مدینه می کنند و با حضرت رسول سخن می گویند چرا از خداوند نمی خواهند فرجی رخ بدهد؟ این ادب است؟ یا تقدیر حتمی است امکان تغییرش نیست و خدا اینطور می خواهد؟ «ان الله شاء أن یراک قتیلا»؟ این رویه در زندگی دیگر افراد هم رایج است؟ اینکه گاهی کاملا کاری که می کنی در مسیر حق است ظاهرا ولی موانع متعدد، گرفتار شدن ... با همه سختی ها راه را ادامه می دهی اما از زمین و زمان هم می بارد چرا؟ این تصویری نیست که از خداوند در ذهن ما ایجاد شده خدا را دستگیر و اجابت کننده معرفی کردند بهمان، نه خدایی که سختی و فشار بنده ای که در راه خودش هست می بیند ولی تغییری گشایشی نمی دهد. پس کجا اگر یک قدم برداریم ده قدم می آید. شاید خیلی ها بگویند حسین (ع) باید اینطور شهید می شد تا اسلام احیا شود. اما عقل ناقص امثال من بر نمی تابد اگر خدا خداست و رحمانیتش و رحیمیتش پا برجاست چرا مداخله ای نکرد. عاشورا که هیچ در حد و اندازه تفکر امثال بنده نیست در زندگی خودمان هم گاهی سختی پشت سختی، منظورم سختی دنیایی است، رشد معنوی که الحمدلله هست. ولی چطور فقط غیر دنیایی ها را ببینیم مگر خدای ما فقط خدای آخرت است؟ برای دنیای مان عنایتی ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود اولیاء الهی به این نتیجه میرسند که بهترین بودن در دنیا، مقابله با استکبار است. ملاحظه کردید که ماههای اخیر جناب شهید حاج قاسم چه اندازه به دنبال شهادت بود به جهت آنکه میدانست برکاتی در شهادت او برای خودش و جامعه رقم خورده است و دیدید که یکی از مسئولان آمریکایی گفته بود قاسم سلیمانی شهید برای آمریکا از قاسم سلیمانی زنده، خطرناکتر است.
فرعون نمونه فرهنگی است که میگوید زندگی فرصتی برای «زنده بودن» است و موسی(ع) نمونه فرهنگی است که می گوید زندگی فرصتی است برای «حرکت» و اینکه انسان از لاک خودش خارج شود، پوست بیندازد، آزاد شود و چهره حقیقی او که پشت این شرایط پنهان شده، ظاهر گردد.
وقتی یکی از آنها می گوید پیروزی، آن یکی چیز دیگری می فهمد. هرلفظی که این می گوید، در فرهنگ خودش و در قاموس خودش یک معنا دارد و دیگری از آن چیز دیگری و معنای دیگری درک میکند.
طبق فرهنگ موسوی، اصل بر زنده ماندن نیست؛ بلکه اصل، نتیجه گرفتن از زندگی است؛ یعنی در فرهنگ موسوی اگر با زنده بودن نتیجه گرفته میشود، زندگی خوب است و اگر با دادن زندگی نتیجه به دست می آید، باید زندگی را داد.
فرهنگ موسوی می گوید پیروزی در رهاکردن زندگی است؛ اگر با رها کردن زندگی نتیجه به دست میآید.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وقتی قرآن به قلب پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» نازل شده و با توجه به اینکه قلب انسان تمام وجودِ انسان است؛ شخصیت پیامبر، قرآنی میشود و تمام حرکات و افکار آن حضرت مطابق نور قرآن میگردد و در همین رابطه قرآن میفرماید: «نَزَل به الرّوح الامین علی قلبک» یعنی آن قرآن بر قلب تو ای پیامبر توسط روح الامین نازل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. رهبر معظم انقلاب نظرشان هم نسبت به دوران صفویه همین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه بالاخره در کتب احادیث ما، احادیثی ضعیف وارد شده، سخنی نیست و عقل منوّر به آیات و روایات، با تعمقِ خود متوجهی این ضعفها میشود. کاری که فقهای ما در موضوعات فقهی انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بالاخره همهی قواعد عالَم در اختیار ما نیست تا انتظار داشته باشیم آنها بر اساس نظرِ ما عمل کند. ۲. به نظرم بیجا نفرمودهاند، بالاخره ما باید موقعیت خودمان را در نظر بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگانگیری مطرح بود مطالعاتی داشتهام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر میکنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمیدانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدسسازی شخصیتهاست» ما را در حجاب تفکر میبرد. همانطور که در آخر میفرمایید حتی تضمینهایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.
چرا فتنههای سفارت آمریکا را به مجامعی میبردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرتهاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقیمانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنههایی میکند که هرگز نمیتوانستیم آنها را با تعطیلکردنِ آن سفارت خنثی کنیم.
در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شدهاند را ارسال میدارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانهی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها میتوان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید
۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید بر روی تفکر متذکر شد. در مورد تفکر از طریق انقلاب اسلامی عرایضی را تحت عنوان «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» شروع کردهام که جلسهی اول ان را در کانال Esharat @ میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
آیا به ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک می شویم؟؟ ۱. ایران انقلاب اسلامی هیمنه غرب و استکبار را در جهان اسلام از بین برد و به سمت ظهور و غلبه اسلام ناب دست یافت. ۲. الان روسیه مسیحی ماموریت دارد هیمنه غرب و استکبار را در اروپا و خود غرب از بین برد و به سمت ظهور حضرت مسیح و غلبه مسیحیت ناب دست یابد. ۳. حضرت مسیح علیه السلام اقتدا به امام زمان علیه السلام کند و نزدیک تر به برپائی دولت کریمه شویم؟ آیا تحلیل درستی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره منتظر باشیم و همچنانکه به ما فرمودهاند یک شبه کارِ ظهور حضرت شکل میگیرد ولی نمیتوان به راحتی و با اطمینان، عواملی را که فرمودید عامل ظهور آن حضرت دانست. همه چیز حکایت از آن دارد که شرایط در نهایتِ خودش حاضر شده است تا نهاییترین انسان به آنچه باید نایل شود، نایل گردد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار در روایت آمده: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ شادی و خرسندی هنگام افطار به چه معناست؟ آیا مرتبط به فرح و شادی روحی روزه دار است؟ اگر هست توضیح بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همینطور باشد. از آن جهت که از یک طرف از حجابهای أنانیت خود و سیطره میلهای به دنیا و غذا فاصله گرفته و از طرف دیگر که مهمتر از جهت اول است؛ افقی است که در مقابل او به صورت تکوینی گشوده میشود و آن احساس حضور نفس ناطقه او است در عالَم و عوالمی که نفس ناطقه تکویناً در آن عوالم حاضر است. و در همین راستا میباشد که وقتی نفس آرامآرام روزه و روزهداری را در این بستر و به این معنا شناخت، دیگر گرسنگی او که نهیب نفس امّاره است، قدرت چندانی نخواهد داشت و به راحتی میتواند اینچنین بسراید: «اگر نفس بنالد بگیریم کریها». موفق باشید
سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم میشوم و این بار میخواهم از خان دانشتان بعد از مدتها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان اینهمه نیست» رجوع کردم و مسئلهای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشتهای مخاطب عام که نگاه میکنیم میبینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش میگیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور میشود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده میکند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفیهای منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه میکنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. میدانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری میکنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه میکنند که ظاهرش از موسیقیهای سالم این زمانه هم به مراتب شبههناکتر و غلطاندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه میکنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل میشده است. ولی مسئله مهمتر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفادهشدن از آنها به نحوی مندرس شده است. در حالیکه آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسیترین کلمات بوده. و اینجا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان میآورد همانطور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژههای متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد میکند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب در مباحث حاضرید. آری! تا اینجا راه باز شده است تا ببینیم در ادامه راه، کار به کجا میکشد. خوب است به این نکته فکر کنید: «ماری که نتواند پوست بیندازد، از دست میرود»، پس اگر جرأت حضور در جهانی دیگر در ما نیست، ما به چه کار میآییم؟ انسانهایی که به زندگیهای عادی و سرد، عادت کردهاند، در مقابل هر آنچه اصالت دارد، کورند. پس به این باید فکر کرد که وقتی خود را پیدا میکنیم، گاه به گاه باید خود را گم کنیم و در پرتو نوری جدید از نو خود را بازیابی نماییم، این یعنی حضوری فعّال و ابدی. بودنی در عین تحول و الهامی بعد از الهام، برای نزدیکیِ هرچه بیشتر به ذاتی از خود که عین فقر و تعلّق است. یعنی رجوع به آغازی که باید هرکس در خود، خود را آغاز کند و این در بستر انقلاب اسلامی قابل تحقق است، مشروط بر آنکه در معرض خورشیدِ وجود، بیشتر خواهان سوزندگی آن باشیم تا روشنایی آن، تا افقهای تازهای گشوده شود. این رسم زندگی توحیدی است که انسان با توجه به آن میداند چه در پیش دارد، زیرا کسی که با آسمانها به گفتوگو در میآید از آذرخش آنها نمیهراسد و در مسیر جستجوی حقیقت، دل به دریا میزند و به سوی دوردستها در سرزمینهای دور و با متفکران این تاریخ همراهی میکند. از آنجایی که حقیقت، اضلاع مختلف دارد باید روحیه شنیدن و استماع را در خود پرورش داد. و این قصه آینده ما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که شبکههای معاند، مسئله را بیش از حدّ بزرگ میکنند تا ما بزرگیهای خود را ننگریم وگرنه متأسفانه این ضعفها نهتنها در زندانها که در همه ادارات ما به صورتی تاریخی ریشه دوانده است. عمده، راهِ عبور از این تنگناهای تاریخی است و به همین جهت بنده احساس کردم از مدیریت اداره کل آموزش و پرورش استعفا دهم. زیرا ما در زیرساختهای فرهنگی، مشکلات اساسی داریم. بنده بر خلاف جریان روشنفکری، راه حل را هرچه بیشتر در به ظهورآوردن ذات انقلاب اسلامی میدانم و معتقدم رهبر بصیر انقلاب با توجه به چنین مشکلاتی بنا دارند به جای درگیری با امثال آقای هاشمی و آقای روحانی، آرامآرام روحی را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه آورند که نتیجه آن، به ظهورآمدن نسلی است که نسبت به انسانیت انسانها حساس باشد و این با آموزههای دینی در بستر انقلاب اسلامی پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شد علت انتخاب هرکس در هر امری به هر حال به آن فرد برمیگردد و تصوری که از خود دارد و به همین جهت هم هرکس مسئول انتخاب خودش میباشد و اگر انتخاب را به عوامل بیرون از خود شخص حوالت دهیم، نوعی جبرگرایی پیش میآید. موفق باشید
