بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24098
متن پرسش
سلام: راه مبارزه با سوءظن شدید چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌توجهی به سوء ظن، خود به خود قدرت آن را کم می‌کند. تدبّر در دعای «مکارم الاخلاق» کارساز است. موفق باشید

22936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: زیارتتان مقبول حق. استاد چند سوال داشتم اگر لطف کنید جواب دهید بسیار ممنون می شوم. ۱. نظرتان درباره آثار و کتب آقای مهدی طیب چیست؟ آیا در آثارش انحرافاتی هست؟ آیا شما تایید می فرمایید؟ راستش استاد عزیز چند روزی قلبم به آثار مهدی طیب کشش پیدا کرده است! لطفا بیشتر راهنمایی فرمایید. ۲. آیا شما کتاب طبیب عشق و شراب طهور ایشان را کامل تایید می فرمایید؟ چون کتاب طبیب عشق را خواندم بسیار عارفانه و منطقی و آرامش بخش بود! ۳. نظرتان در مورد مولا نظر علی طالقانی چیست؟ آیا تایید می فرمایید؟ ۴. ایا کتاب کاشف الاسرار مولا نظر علی طالقانی را تایید می فرمایید؟ آیا انحرافاتی در کتبش هست؟ ۵. در کل در کنار آثار شما من می توانم کتاب های فوق را مطالعه کنم یا نه؟ اصلا آیا نیازی به آثار فوق هست؟ با تشکر و با آرزوی سلامتی. ان شاءالله با اهل بیت علیه السلام محشور شوید.
متن پاسخ

تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده خوب است، شکر کنید که میل شما به این نوع معارف سوق داده شده است. ۲. تا آن‌جا که بنده در نظر دارم نکات خوبی در آن بود ۳ و ۴. مطالب خوبی در آن دو کتاب یافتم و استفاده نمودم. البته در شرایط تاریخی خودش باید به آن مطالب نگاه کرد. ۵. چرا نه، آری! نیاز هست که مطالب خوب را از هرجایی گرفت و از آن استفاده کرد. موفق باشید

20681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده فردی متدین و ساکن قم، 32 ساله و در حال تحصیل علوم دینی و متاهل هستم. بنده یک حالت نفسانی دارم. و آن اینکه وقتی ناخواسته با برخی خانم های جوان که مثلا در خیابان مواجه می شوم، برایم بسیار جذاب هستند گویی می خواهند تمام روح مرا تسخیر می کنند، اما وقتی به توفیق الهی نگاه برمی گیرم و خود را منصرف می کنم فشار زیادی بر من وارد می شود. می خواستم بفرمایید این حالت نفسانی از ضعف سلوک توحیدی من است و حاصل قوت خیال و وهم است یا اینکه یک رویداد طبیعی است که باید حفظ تقوا کرد. سوال دوم اینکه چگونه این حالت در من رفع می شود بگونه ای که تنها رویت جمال جمیل دلدار واقعی مرا آشفته سازد؟ آیا باید با این اقتضای جوانی بسازم یا می توان با سیر توحیدی از این مرحله عبور کرد؟ با کمال تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر دو حالت در میان است 2- با پایداری بر تقوا، به مرور آن بصیرت و نورانیتی که انسان متوجه می‌شود که چگونه از منکرات فاصله بگیرد، سراغ او می‌آید. موفق باشید

31652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: تقریبا دارم به این نتیجه می‌رسم که هر چه اصلاح طلبان افاضه می فرمایند عکسش به صلاح مملکت است با حضور در سوریه بعضا مخالف بودند و حال می‌خواهند ما را به باتلاق افغانستان بیفکنند. حقیر سابق ها به فضای فکری اصلاح طلبان نزدیک بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر در پازل دشمن بازی کنند. باری توافق اخیر با گروسی اصلاح طلبان را به وجد آورده و این مرا نگران کرده است چیزی بگویید که آرام شویم و الا شاید، باید سر را به دیوار بکوبم از دست این دولت انقلابی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مطالب بسیار مبهم است. خود همان آقا هم در این حدّ که دوربین‌ها حذف نشوند، خوشحال بود، و نه آن‌که داده‌های دوربین‌ها را به آژانس تحویل دهند. موفق باشید

31558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی: با سلام: بنده دانشجوی دکتری قرآن و حدیث هستم. موضوعی که برای پایان نامه ام انتخاب کردم تمدن سازی شیعه هست. در مورد اینکه روند کارم چطور باشد از شما راهنمایی می خواستم. در مورد این موضوع می شود دو نوع کار انجام داد، این دو نوع را آقای دکتر موسی نجفی هم در جواب پرسشی که داشتم مطرح کردند، اول اینکه با بررسی آیات و روایات، به مولفه های تمدن اسلامی دسترسی پیدا کنیم. دوم اینکه یکی از تعاریفی که از تمدن هست را با متون دینی نقد و بررسی کنیم. مورد اولی را تحقیق کردم و دیدم که کارهایی به شکل پایان نامه انجام شده و در کل می توانیم بگوییم مولفه ی مهم تمدن اسلامی توحید است که در دل توحید، مولفه های عدالت، کرامت انسانی، رشد و شکوفایی استعدادها و غیره قرار دارد. مورد دومی هر چند خوب هست که مولفه های تمدن اسلامی و تمدن غربی با هم سنجیده شود اما فکر می کنم خیلی راه گشا برای زمان حاضر نیست. و احتمال دارد روی این موضوع هم زیاد کار شده باشد. چیزی که من خیلی دوست دارم روی آن کار کنم این است که آیا در این زمانه ی حاضر، ممکن است تمدن اسلامی شکل بگیرد یا نه. یعنی از سویی تمدن فعلی که تمدن غرب است بررسی شود که در مرحله های سرازیری قرار دارد به این دلیل که مدرنیته قدرت اقناع خود را از دست داده و پست مدرنیته هم به تعبیری عبور از مدرنیته را شروع کرده و از سوی دیگر تفکر جدیدی با انقلاب اسلامی شروع شده که بیرون از تفکر مدرنیته است و باب پرسشگری از مدرنیته را باز کرده است. حالا در این مرحله آیا ما داریم به سمت تمدن حرکت می کنیم یا نه؟ و به نظرم خوب است در پایان نامه به این نقطه برسم و آن را تشریح کنم. این روش و خط سیر به نظر شما کارآمد هست؟ سوال دیگر اینکه با چه نگاهی با روایات و آیات مواجه شوم و روایات مناسب با این موضوع را از کجا پیدا کنم و روی آنها سرمایه گذاری کنم تا من را به مقصودم برساند؟ احساس می کنم به روایاتی نیاز دارم که در مورد موضوعات زیر صحبت کند: زمانه، جامعه، دلایل و نشانه های انحطاط یا رشد جامعه. ممنون می شم اگر مفصل توضیح دهید با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این‌که می‌فرمایید نکته خوبی است. در این مورد پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» که روی سایت هست بزنید. ۲. با توجه به مسائلی که برایتان در پایان‌نامه مدّ نظر هست، اقلاً باید «اصول کافی» و «تحف العقول» را یک بار ورق بزنید. موفق باشید

31236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر آئینه ها و تجلی های خداوند. استاد طاهرزاده عزیزتر از جان، بنده حقیر و ذلیل خدا، بسیار از لحاظ فضای خانوادگی و ژنتیکی، طبع تندی دارم، و تسلط بر کنترل خشم خود ندارم، هر چقدر هم دعا می‌کنم، و از خدا می‌خواهم، در موارد بزنگاه انگار اصلا یک دفعه شخص دیگری می‌شوم و قدرت کنترل نفس خود را در محضر حضرت العالمین از دست می‌دهم، بعد هم بی آبرو میشم در محضر خدا و همچنین بنده خدا، چه کنم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این منحصر به جنابعالی نیست و اگر به لطف الهی در رفع آن حساس باشید و بدانید شیطان در این موارد تا هلاکت انسان در صحنه است، سعی می‌کنید در میدان‌هایی که موجب چنین غضب‌هایی می‌شود، قرار نگیرید و اگر هم پیش آمد در اسرع وقت جبران کنید تا إن‌شاءالله به مرور رفع شود. کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

31004

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ۱. نظرتان درباره مباحث تربیتی آقای پناهیان چیست؟ ۲. مستحضرید در بحث انتخابات طرفداران آقایان جلیلی و رئیسی هر یک تأکید زیادی بر روی کاندیدای مد نظر خود دارد، آیا این دو بزرگوار با یکدیگر هماهنگ اند یا منتظر مسائل دیگری باشیم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال‌ شماره 30995  شده خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

29858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: مبحث توحید را به صورت جامع از کجا می‌توان پیگیر بود بخصوص مباحث توحید مربوط به امام (ره)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح دعای سحر حضرت امام نکات خوبی در رابطه با توحید دارد. موفق باشید

28186
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پاسخهای قبلی تان، درباره محرومیت ما نسبت به داشته هایمان و همان بحث استحاله در ذیل توسعه و نظام سازی مدرن فرمودید و اینکه جهانی بین دو جهان طلوع کند که البته صبر و همت خاصه خویش را می طلبد. به نظرم خروج از این به اصطلاح تذبذب تمدنی که در آن سوال مورد پرسش بود، اگر بخواهیم عبور کنیم و به خودآگاهی تاریخی جهت طلوع تمدن نوین اسلامی برسیم، بایستی اول از همه این را بفهمیم که تمدنها و نظام فرهنگ، یک شبکه به هم پیوسته و منسجم و در امتداد هم هستند و همچنین تمدنها، تحمیل گر اند. این تحمیل گری تمدنها واقعا مورد درک واقع نشده و خودش یک معضل و تشتت ایجاد کرده است. همین الان در حوزه های مختلف، بستر تمدنی مدرن را آورده ایم و نظام آنرا وارد کشور کرده ایم و حالا برای اینکه با مبانی انقلابی و دینی هم تضاد نداشته باشد و بتواند با روح عقاید ما هم همگونی ظاهری پیدا کند، از معارف اسلامی و چند حکم شرعی استفاده کرده ایم و بعد درون آن بستر نظام مدرن از این معارف و احکام استفاده کرده ایم و گمان هم کرده ایم یک راه معتدل و معقول و صحیح در جهت تمدنی را استفاده کرده ایم و توانسته ایم هم از تجارب بشری و مدرن بهره ببریم و هم خب با مبانی اسلامی و انقلابی تعارض ندارد و ما از معارف شریعت برای تصحیح و توجیه و شکل گرفتن آن استفاده کرده ایم. مثال عرض می‌کنم،بسترهایی مثل بانک و بورس و بیمه و ساز و کارها و نهادهای اقتصادی مدرن را آورده ایم و آنها خود را بر بستر اقتصادی ما تحمیل کرده اند و در زندگی ما تثبیت شده اند بعد فکر کرده ایم با اقتصادنا شهید علامه صدر و احکامی مثل مضاربه و قرض الحسنه می‌توان این بستر را همگون با معارف اسلامی کرد و بدون اختلاف با مبانی شرعی کرد و شرائع اسلام را در همین بستر جلو ببریم. اما واقعا غافل شدیم که نظام توسعه و اکونومی مدرن بر جامعه و بستر اقتصادی ما تحمیل شده است و با تحمیل گری نهادها و بستر مدرن بر جامعه انقلابی ما رو به روییم و نتیجه این تحمیل گری چیزی جز همین بحران تمدنی و تذبذب تمدنی نیست و ما از معیشت اسلامی و تمدنی خود دور افتاده ایم و این است که مجبوریم از قواعد خاص آن که ذیل نظام فکری اجتماعی مدرنیته است تبعیت کنیم و بسیاری معاهده ها و قواعد را بپذیریم و دوباره در یک حیرانی به سر ببریم. اما من با طرح بحث تکمیل الگوی پیشرفت اسلامی که از سوی حضرت آقا دو سال پیش مطرح شد و افق گذاری که ایشان برای ۵۰ سال آینده ایران اسلامی کردند و افق تمدن نوین اسلامی هست، بسیار به گذار از این وضعیت امیدوارم و شاید گفته شود بی صبری و عجولی یا غیر واقع بینی است این نوع دیدگاه من، ولی واقعا بشخصه باز شدن این مسیر و آن چیزی که ان شاء الله می‌شود ما را در بر بگیرد، حس می‌کنم. وقت آن است بدون بی صبری و در عین حال بدون ترکیب گری ها و بی دقتی های تمدنی مان و بدور از یاسی که ما را در این مسیر زمین گیر می‌کند و خود مانعی برای حرکت است و ما را درگیر یک سیر عادی و گزینش گری در زندگی و اجتماع مان می‌کند، با بصیرت تاریخی و تمدنی، معارف اسلامی را در نگاه کلان و تمدنی و نظام ساز ببینیم و با توجه به مسئله اسلام و مقتضیات زمان، طرح تمدنی خود را پیش ببریم و در برخورد با تمدن و نظام مدرن بدون التقاط و گزینش گری و ترکیب گری یا انزوا و تردید مدرنیته یا غربگرا و مدرنیزه شدن، نظام های مدرن را با تحمیل گری خاص شان نپذیریم بلکه عناصر و ابزاری که می‌تواند مثبت و موثر باشد و در ذیل نظام تمدنی ما معنا شود را در روح عقاید و تمدن مان مستحل کنیم کما اینکه شهید آوینی فرمود باید با بصیرت، ابزار و جسم این قالب ها را در روح عقاید خویش مستحل کنیم. کما اینکه خود شهید آوینی در روایت فتح چنین کرد و با بصیرتی که نسبت به ساختار هنر مدرن من جمله مستند داشت و آن‌را حجاب اکبر و منقطع از عهد الست می‌دانست ولی آنها را یکسره دور نزد و از آنها منزوی نشد بلکه جسم قالب یعنی بستر دوربین و مستند را در ذیل هنر انقلابی مستحل کرد و با آن ساختار توانست چنین اثر فاخری خلق کند و به نظر من، شهید آوینی موفق شد بستر هنر و معارف اسلامی_انقلابی را متناسب ظرفیت زمان و با خودآگاهی تاریخی، بر بستر مدرن تحمیل کند و یک برخورد تمدنی دقیق را داشته باشد و حتی نظم ابزاری مثل مستند و سینما را تغییر دهد و آن‌را در جهت مبانی انقلاب و با تحمیل گری خاص خود بیاورد. ان شاء الله که این مسیر و راه تمدن سازی با توکل و صبر و مجاهدت آوینی وار ما باز شود و ما را از این ترکیب گری و تذبذب تمدنی رهایی بخشد و ما را به آن افق تمدنی که باید برساند، نزدیک کند و امیدوارم متوجه شویم در نقطه ای از تاریخ ایستاده ایم که طرح لیبرال دموکراسی و کمونیسم برای تدبیر عالم و ارائه نظام و طرح اداره و جامعه سازی عالم در حال افول و زوال تدریجی قرار گرفته و حال وقت آن است که بشریت را به عالم و تمدنی متوجه سازیم که اسلام عزیز و انقلاب، ظرفیت خودسازی و جامعه سازی را فراهم می‌کند و آینده ای در جهت بازگشت و احیاء بصیرانه عهد قدسی را باید ساخت. سلامت و موید باشید؛ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه و متذکر نکات خوبی هستید. مسلّم مردم هم به دنبال راه سومی هستند که آن راه، نه لیبرالیسم است و نه سوسیالیسم و فهم جهانی که در آن به‌سر می‌بریم جهت نظر و ورود به جهانی که انقلاب اسلامی در پیش روی ما قرار داده؛ بسیار مهم است. ما با بشری روبه‌رو هستیم که می‌خواهد در جهان گشوده‌ی ملکوت حاضر باشد و این با آموزه‌های عرفانی محقق می‌شود. با بشری روبه‌رو هستیم که می‌خواهد در ساختن جهان خود ورود داشته باشد و مسئولیت زندگی خود را، خودش به دوش بگیرد و این با روحیه‌ی انقلابی ممکن است و درک این نکات منجر می‌شود که ما در راه انقلاب اسلامی با اطمینان کامل قدم بگذاریم و از ملامتِ ملامت‌گران که خود را مشغول چیزی کرده‌اند که نیاز حقیقی بشر نیست؛ هراسی به خود راه ندهیم. موفق باشید   

28175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: مطالب ارزنده ای در موضوع سعه‌ی صدری که باید در انقلاب دنبال کرد بیان کردید که واقعا تعجب و تحسین هر انسانی رو بر می انگیخت خدا کند ماها که داعیه پیروی از رهبری داریم بنظرم اومد این مطلب هم در همون راستا باشه. برایتان با لینک ادرس کامل ارسال کردم ................................................ المیادین در ادامه از ابعاد انسانی شخصیت سردار سلیمانی پرسید و گفت،‌ آقای ظریف در مصاحبه با ما گفت که بارها پیش آمده بود که عملیات را به خاطر مسائل انسانی متوقف کرده بود. موسوی گفت: من هم به سخن آقای ظریف چیزی اضافه کنم و می‌گویم که او این رفتار را حتی در قبال جنگجوها و حتی [عناصر] داعش داشت. می‌گفت امام خامنه‌ای به سپاه و دوستان ایران گفته که حتی در جنگ با داعش در سوریه و عراق، تا جایی که می‌شود آنان را نکشید و] به اسارت بگیرید. چون آنان جوانانی هستند که فریبشان داده‌اند. با فتواهایی از جانب مفتی‌های سعودی و غیره... اغفال شده‌اند و سبب شده که چنین جنایاتی را در سوریه و عراق و دیگر نقاط مرتکب شوند. همیشه توصیه می‌کرد که تا جایی که می‌شود آنها را نکشند و اسیر بگیرند و بیاورندشان افکار آنان را اصلاح کنند چرا که افکارشان به دلیل وعاظ درباری در بحرین و عربستان و دیگر نقاط، تکفیری شده است و اندیشه‌هایی جنایتکارانه در ذهن آنان کاشته‌اند. https://www.bultannews.com/fa/news/653132/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%AA%D8%A7-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 ............................................. و همچنین مطلبی هم آقای نظری در کانال گذاشته بودند در رابطه با اخلاق در خانواده مواظب باشید چیزهایی که شما را از هم گله مند و بیزار می‌کند، از شما سر نزند! درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیزهایی خیلی حسّاس است، از آنها اجتناب کنید، بعضیها بی‌اعتنایی می‌کنند مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد بدش می‌آید، این مرد هم بی‌اعتناست و آن عادت را ‏باز تکرار می‌کند! این بد است! همین طور زنها. فرض بفرمایید زنهایی هستند که هوس‌های شخصی خود را (فلان چیز را بخریم فلان جا برویم و ...) بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح می‌دهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید! همه دنیا فرع شمایند! همدیگر را داشته باشید با همدیگر مهربان باشید. ............................................................. اگر مطالب جامع رو در مورد اخلاق و سعه صدر در محیط همکاری و اختلاف نظر و رو هم بگذاریم کنار این موارد با این اخلاق در خانواده - این اخلاق در همکاری و برخورد بین انسانی و این اخلاق در برخورد با دشمنان این زمین بهشت خواهد شد. صلوات و سلام خداوند بر اسوه ها و آموزگاران اخلاق.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن اسلامی که گم شده است، همان اسلامی است که نسبت به دیگری با سعه‌ی صدر برخورد می‌کند، زیرا بالاخره اسلام دین محبت و رفق و مدارا است و به همین جهت با معاندین که مانع محبت به بشریت‌اند مقابله می‌کند. موفق باشید

28139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می‌خواستم بدانم چرا وقتی هدف درست را برای زندگی ات انتخاب می کنی از زمین و زمان در و دیوار درون و بیرون وجود انسان همه تبدیل به موانع می‌شوند؟ خیلی زجر آور است که مدام تلاش می‌کنی اما با کوچکترین کاستی هر چه کرده ایی بر باد می رود! تنها چیزی که خواسته ایی یعنی حضورت، آن حال خوبت از دست می رود و تو می مانی و یک آه، طوری‌که به این فکر می افتی که انگار بد شدن هم بد نیست و افرادی‌که راه مادیات را انتخاب کرده اند شاید به نوعی محق هستند چون بعضا در ابتدا افراد دینداری بوده اند. و اینکه لین بودن و مداراکردن در گفتار در شرایطی که ممکن است فردی مورد اجحاف قرار گرفته باشد باید به چه صورتی باشد که آسیبی متوجه شخص نشود و سخن حق را هم گفته باشد؟ برای حفظ آرامش در مواقع بحرانی چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است در این رابطه با حوصله برنامه‌ای جهت مطالعه‌ی کتاب‌های «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» برای خود بریزید. کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید

27691
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به مبحث اصالت وجود و برهان صديقين سوالي داشتم، مشخص شد كه آنچه كه اصيل است وجود است و وجود مطلق و حضرت واجب الوجود و ماهيات به تبع آن وارد ميدان مي شوند و به اعتبار شرايط خاص لباس وجود مي پوشند. اما سوال اينجاست اگر مشاهده گري نبود آيا ماهيتي آشكار مي شد و ظهور مي يافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از ماهیّات در نسبتِ با ما معنا دارد مثل خانه و ماشین و خیابان. و بعضی از آن‌ها به جهت امکانِ ذاتی‌شان، مخلوق خدا هستند مثل انسان و زمین و حیوانات، که وجود «عنداللّهی» در علم خدا دارند و از آن عالَم نازل شده‌اند، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/۲۱). موفق باشید

26389
متن پرسش

با عرض سلام و تحیت: استاد بزرگوار مدتها بود که در قصه عاشورا سوال بود برایم اینکه کار اباعبدلله به سختی می افتد را چطور با مجیب بودن پروردگار می شود جمع بست؟ چرا حضرت زینب سلام الله علیها حتی لحظه ای که حضرت را در گودی قتلگاه می بینند رو به مدینه می کنند و با حضرت رسول سخن می گویند چرا از خداوند نمی خواهند فرجی رخ بدهد؟ این ادب است؟ یا تقدیر حتمی است امکان تغییرش نیست و خدا اینطور می خواهد؟ «ان الله شاء أن یراک قتیلا»؟ این رویه در زندگی دیگر افراد هم رایج است؟ اینکه گاهی کاملا کاری که می کنی در مسیر حق است ظاهرا ولی موانع متعدد، گرفتار شدن ... با همه سختی ها راه را ادامه می دهی اما از زمین و زمان هم می بارد چرا؟ این تصویری نیست که از خداوند در ذهن ما ایجاد شده خدا را دستگیر و اجابت کننده معرفی کردند بهمان، نه خدایی که سختی و فشار بنده ای که در راه خودش هست می بیند ولی تغییری گشایشی نمی دهد. پس کجا اگر یک قدم برداریم ده قدم می آید. شاید خیلی ها بگویند حسین (ع) باید اینطور شهید می شد تا اسلام احیا شود. اما عقل ناقص امثال من بر نمی تابد اگر خدا خداست و رحمانیتش و رحیمیتش پا برجاست چرا مداخله ای نکرد. عاشورا که هیچ در حد و اندازه تفکر امثال بنده نیست در زندگی خودمان هم گاهی سختی پشت سختی، منظورم سختی دنیایی است، رشد معنوی که الحمدلله هست. ولی چطور فقط غیر دنیایی ها را ببینیم مگر خدای ما فقط خدای آخرت است؟ برای دنیای مان عنایتی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود اولیاء الهی به این نتیجه می‌رسند که بهترین بودن در دنیا، مقابله با استکبار است. ملاحظه کردید که ماه‌های اخیر جناب شهید حاج قاسم چه اندازه به دنبال شهادت بود به جهت آن‌که می‌دانست برکاتی در شهادت او برای خودش و جامعه رقم خورده است و دیدید که یکی از مسئولان آمریکایی گفته بود قاسم سلیمانی شهید برای آمریکا از قاسم سلیمانی زنده، خطرناک‌تر است.

فرعون نمونه فرهنگی است که میگوید زندگی فرصتی برای «زنده بودن» است و موسی(ع) نمونه فرهنگی است که می گوید زندگی فرصتی است برای «حرکت» و اینکه انسان از لاک خودش خارج شود، پوست بیندازد، آزاد شود و چهره حقیقی او که پشت این شرایط پنهان شده، ظاهر گردد.
وقتی یکی از آنها می گوید پیروزی، آن یکی چیز دیگری می فهمد. هرلفظی که این می گوید، در فرهنگ خودش و در قاموس خودش یک معنا دارد و دیگری از آن چیز دیگری و معنای دیگری درک می‌کند.
طبق فرهنگ موسوی، اصل بر زنده ماندن نیست؛ بلکه اصل، نتیجه گرفتن از زندگی است؛ یعنی در فرهنگ موسوی اگر با زنده بودن نتیجه گرفته می‌شود، زندگی خوب است و اگر با دادن زندگی نتیجه به دست می آید، باید زندگی را داد. 
فرهنگ موسوی می گوید پیروزی در رهاکردن زندگی است؛ اگر با رها کردن زندگی نتیجه به دست می‌آید.

موفق باشید

26080
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز جناب آقای طاهر زاده: غرض، یکی از مفسرین عزیز اخیرا طی تفسیری که در ذیل آیه «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» در سوره نجم تفسیر فرمودند، اشاره کردند که معنی «ما ینطق عن الهوی» مربوط به مباحث اخذ وحی و ارتباطشان با خداست و نه در حالت عادی؛ و مثال می زدند که مثلا وقتی جناب رسول الله، وقتی از همسرشان غذا می خواستند شامل «ما ینطق ....» نمی‌شود؛ سوال این است که اگر این نظریه را بپذیریم، پس یعنی جناب رسول الله می‌توانند در حالت غیر وحی، رفتار عادی از ایشان سر بزند، و در این حال شاید بتوان گفت که رفتارش با هوا عجین باشد! لطفا تبیین بفرمایید که آیا چنین است یا خیر یعنی اینکه «ماینطق ... » برای پیامبر مطلق مطرح است یا نسبی؟ و آیا اگر نسبیت را بپذیریم خیلی از اعوجات در مورد پیامبر از جمله دیدگاه مثلا امثال سروش به اثبات نمی رسد؟! توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وقتی قرآن به قلب پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده و با توجه به این‌که قلب انسان تمام وجودِ انسان است؛ شخصیت پیامبر، قرآنی می‌شود و تمام حرکات و افکار آن حضرت مطابق نور قرآن می‌گردد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «نَزَل به الرّوح الامین علی قلبک» یعنی آن قرآن بر قلب تو ای پیامبر توسط روح الامین نازل می‌شود. موفق باشید    

25879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با وجود ضعف ها و حتی خود رایی هایی که در دوره صفویه دیده می شود، می توان گفت دوره صفویه، دوره مهم تمدن سازی است که ایران توانست فرهنگ شیعه را بصورت تمدن و کالبد محسوس خود به صحنه آورد با وجود اینکه اروپا هم در دوران حساس مدرنیته در غرب و تمدن سازی مدرن بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. رهبر معظم انقلاب نظرشان هم نسبت به دوران صفویه همین است. موفق باشید

25767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، یکی از دوستان به من گفت که کتب اربعه شیعه ویژه کتاب اصول کافی مرحوم کلینی، پر از نقص و ایراده و نمی توان بسیار بر روی اون تکیه کرد به نحوی که هر جا با عقل و تطابق های عقلی نخوند باید اون رو کنار گذاشت و سندش هم (ما حکم به العقل حکم به الشرع) است و چند حدیث خوند و ادعا کرد این احادیث نشان ضعف بالای کتب اربعه ویژه کافی است. این نوع استدلال ها تا چه حد متقن هست و آیا می توان چنین تعبیری رو برای کتب اربعه و معتبر شیعی داشت و علم الحدیث رو زیر سوال برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بالاخره در کتب احادیث ما، احادیثی ضعیف وارد شده، سخنی نیست و عقل منوّر به آیات و روایات، با تعمقِ خود متوجه‌ی این ضعف‌ها می‌شود. کاری که فقهای ما در موضوعات فقهی انجام می‌دهند. موفق باشید

25422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد پیرو جواب ۲۵۳۷۸، آیا اینکه با معصوم (ع) قرار بذاری که اگر خودشان راضی به امری هستند فلان نشانه را نشان بدهند بفرموده شما این هم می شود خدای ناکرده تعیین تکلیف برای ایشان؟ سوال دوم، در بحث شرح حدیث جنود عقل و جهل بیان کردید که برای رساندن توحید به قلب بعضی اذکار مثل لااله الا الله را تکرار کنید. من از نوجوانی مرتب این ذکر را تکرار می کردم تا چند وقت پیش با موسسه یکی از علما تماس گرفتم اتفاقی عنوان شد این مسله گفتم گاها هزار مرتبه صبح گقته ام مرا نهی کردند که این ذکر مال شما نیست تنها می شوی، و حتی زیارت عاشورار هم مدام نخوان چون لعن دارد. فقط چهل روز بخوان بذار کنار. مگر سفارش امام زمان (عج) به مداومت عاشورا نیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بالاخره همه‌ی قواعد عالَم در اختیار ما نیست تا انتظار داشته باشیم آن‌ها بر اساس نظرِ ما عمل کند. ۲. به نظرم بی‌جا نفرموده‌اند، بالاخره ما باید موقعیت خودمان را در نظر بگیریم. موفق باشید

25343
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص پاسخ سوال ۲۵۳۳۱ من این نقد دارم الف) ایران با آمریکا ارتباط سیاسی داشت مسئولان دولت‌ها هم حق دارند با مسئولان دیگر کشورها دیدار داشته باشند آن‌هم در هر سطحی - در اواسط دههٔ ۶۰ دولت آقای خامنه‌ای و شخص رفسنجانی با مسئولان دولت متخاصم دیدار کردند و حتی روحانی با مقامات اسرائیلی دیدار کرد! چرا درآن موقع سراغ سفارت‌ها نرفتند؟ ب) به نظر طبیعی نبود این حقوق را می‌شد از طریق حقوق بین‌الملل مثل دادگاه لاهه پی گرفت بدون آنکه کار به تحریم و جنگ بکشد. می‌شد با استفاده از جو عمومی مردم جهان که به سمت ایران بود دولت‌های بزرگ را تحت فشار قرار داد، می‌شد با رفتار عاقلانه مثل چین کاری کرد که آمریکا هم کوتاه بیاید و هم یک کرسی ثابت در شورای امنیت به دست آوریم تا با دست بازتر اهدافمان را دنبال کنیم. آیا تصور نمی شود آن نگاه آن روزگار برای گروگانگیری صرفاً یک دریافت ایدئولوژی شده از اسلام و تشیع بود که حتی با سیرهٔ حکومتی پیامبر در مدینه تناسبی نداشت. ۳. این کینه را ملت از انگلیس هم داشت هرچند انقلابی‌ها تا قبل از آقای احمدی‌نژاد عملاً نقش انگلستان را پنهان کرده و حتی در تقویم‌ها می‌نوشتند کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد نه آمریکایی-انگلیسی! این کینه را اما ملت از روسیه هم کمابیش داشت منتها اشغال سفارت توطئه‌ای بود تا انقلاب نوپا را با چالش‌های جدی همراه کنند. ۴. خداوند به انسان عقل داده تا درست بهره بگیرد در کجای اسلام گروگانگیری و تجاوز به خاک دیگران (سفارت خاک کشوری صاحب سفارت است) مجاز است؟ از طرفی چرا آقای رفسنجانی پادرمیانی کرد تا مبارزان لبنانی گروگان‌های آمریکایی را که قرار بود با دیپلمات‌های ربوده‌شدهٔ ایرانی معاوضه شوند بدون هیچ امتیاز گرفتنی آزاد کنند؟ فیدل کاسترو در همان سال‌ها به مقامات ایرانی می‌گوید شما با شعار مرگ بر آمریکا و دفاع از مستضعفان آمدید ولی به نفع آمریکا و علیه مستضعفان عمل کردید اگر گروگان‌ها را زودتر آزاد می‌کردید هنوزم کارتر رئیس‌جمهور می‌بود و ما این همه فشار را از جانب جمهوری‌خواهان متحمل نمی‌شدیم! بماند که داستان آزادی گروگان‌ها کم از خفت برجام ندارد. امام شخصیت بزرگ ،اندیشمند، محترم و توحیدی است ولی معصوم نیست خالی از اشتباه و تناقض هم نبوده است آنچه که امروزه می بینیم نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست. آیا این خیانتی بیش نیست؟ اما واکنش آمریکا: آمریکا وقتی از سقوط شاه مطمئن شد تصمیم به همکاری با دولت انقلاب گرفت و البته احمقانه است فکر کنیم امیالی غیر از امیال دوستان انگلیسی و روسی و فرانسوی‌مان در این ۴۰ سال که انواع روابط را با ما داشته و دارند داشته است! (با وجود رقابت میان آمریکا و انگلیس در تمامی دوران شاه هیچ کُنِشی از طرف آمریکا بدون رضایت و همکاری انگلستان صورت نپذیرفت و این کشور اکنون در ایران علاوه بر سفارت خودش سفارت‌های استرالیا، کانادا، زلاندنو و ... را هم دارد). اما اقدامات سوء آمریکا علیه ایران در هر برهه‌ٔ دیگری صورت می‌گرفت نقض آشکار حقوق بین‌الملل بود که در صورت وجود دولت لایق و مقتدر می‌شد آمریکا را به عقب‌نشینی واداشت (مثل الآن که تنها مشکلمان نداشتن یک دولت لایق است) ولی بعد از اشغال سفارت اقدامی طبیعی و علیه دولتی متجاوز محسوب شد! و جالب اینکه ما متوکلان به خدا و پیروان خط امام در الجزایر زیر پیمانی را امضا کردیم که فقط امتیاز داد ولی حتی تضمینی برای پایان تحریم‌ها نگرفت تا بهانه‌های آمریکا ادامه داشته باشد! در الجزایر هیچ اموالی از توقیف خارج نشد چون تضمینی اخذ نشد! اموال شاه هم برنگشت چون تضمینی گرفته نشد! آمریکا کماکان در امور داخلی ایران دخالت کرد چون تضمینی گرفته نشد (البته مشکل ما فقط با آمریکاست انگلستان و روسیه و چین دخالت کنند عیبی ندارد مثل الآن که اگر چینی‌ها پدر مسلمانان سینک‌کیانگ را درآورند انگارمان نیست طبق قانون اساسی آن‌ها هم شهروند ایران هستند). استاد عزیز تحلیل جوانان امروز با آنچه که می بینند کاملا متفاوت با نگاه جو رسانه های آن روزهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید     

۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا

21596
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در پاسخ به سوالی که نظر شما را پیرامون نامه دکتر داوری خواسته بودند فرمودید ما هنوز به تاریخی که انقلاب به آن نیاز دارد نرسیده ایم. پرسش این است آیا برای تسریع بخشیدن رسیدن به تاریخ مورد نیاز انقلاب می توان کاری کرد؟ نشانه های ظهور این تاریخ چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید بر روی تفکر متذکر شد. در مورد تفکر از طریق انقلاب اسلامی عرایضی را تحت عنوان «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» شروع کرده‌ام که جلسه‌ی اول ان را در کانال Esharat @ می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

32414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آیا به ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک می شویم؟؟ ۱. ایران انقلاب اسلامی هیمنه غرب و استکبار را در جهان اسلام از بین برد و به سمت ظهور و غلبه اسلام ناب دست یافت. ۲. الان روسیه مسیحی ماموریت دارد هیمنه غرب و استکبار را در اروپا و خود غرب از بین برد و به سمت ظهور حضرت مسیح و غلبه مسیحیت ناب دست یابد. ۳. حضرت مسیح علیه السلام اقتدا به امام زمان علیه السلام کند و نزدیک تر به برپائی دولت کریمه شویم؟ آیا تحلیل درستی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید همواره منتظر باشیم و همچنان‌که به ما فرموده‌اند یک شبه کارِ ظهور حضرت شکل می‌گیرد ولی نمی‌توان به راحتی و با اطمینان، عواملی را که فرمودید عامل ظهور آن حضرت دانست. همه چیز حکایت از آن دارد که شرایط در نهایتِ خودش حاضر شده است تا نهایی‌ترین انسان به آنچه باید نایل شود، نایل گردد. موفق باشید

32349
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار در روایت آمده: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ شادی و خرسندی هنگام افطار به چه معناست؟ آیا مرتبط به فرح و شادی روحی روزه دار است؟ اگر هست توضیح بفرمایید. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد. از آن جهت که از یک طرف از حجاب‌های أنانیت خود و سیطره میل‌های به دنیا و غذا فاصله گرفته و از طرف دیگر که مهم‌تر از جهت اول است؛ افقی است که در مقابل او به صورت تکوینی گشوده می‌شود و آن احساس حضور نفس ناطقه او است در عالَم و عوالمی که نفس ناطقه تکویناً در آن عوالم حاضر است. و در همین راستا می‌باشد که وقتی نفس آرام‌‌آرام روزه و روزه‌داری را در این بستر و به این معنا شناخت، دیگر گرسنگی او که نهیب نفس امّاره است، قدرت چندانی نخواهد داشت و به راحتی می‌تواند این‌چنین بسراید: «اگر نفس بنالد بگیریم کری‌ها». موفق باشید    

31918

ما و حافظبازدید:

متن پرسش

سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم می‌شوم و این بار می‌خواهم از خان دانش‌تان بعد از مدت‌ها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان این‌همه نیست» رجوع کردم و مسئله‌ای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشت‌های مخاطب عام که نگاه می‌کنیم می‌بینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش می‌گیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور می‌شود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده می‌کند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفی‌های منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه می‌کنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. می‌دانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری می‌کنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه می‌کنند که ظاهرش از موسیقی‌های سالم این زمانه هم به مراتب شبهه‌ناک‌تر و غلط‌اندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه می‌کنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل می‌شده است. ولی مسئله مهم‌تر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفاده‌شدن از آن‌ها به نحوی مندرس شده است. در حالی‌که آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسی‌ترین کلمات بوده. و این‌جا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان می‌آورد همان‌طور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژه‌های متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد می‌کند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید  

31735
متن پرسش
سلام و رحمت الهی بر شما: استاد گرامی، با توجه به عرایضی که درباره اربعین امسال داشتید و چند جلسه صوتی که از تفسیر سوره دهر گوش کردم، برداشتم چنین بود، متشکرم اگر اصلاح و تکمیل بفرمایید: یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه یا رب الحسین در کار گلاب و گل، حکم ازلی این بود کان شاهد بازاری و این پرده نشین باشد گویا عهد ازلی ما چنین بوده که روزگاری که بی نام و نشان بودیم «لم یکن شیئا مذکورا» تمنای او را کردیم، خلقتی به ما داد و خویشتن را به ما بخشید. چنان خلقتی که هم هل من ناصر را شنوا باشیم و هم فجر ظهور را نظاره گر «فجعلناه سمیعا بصیرا» آنگاه ما را به طریق الحسین رهنمون کرد «انا هدیناه السبیل» خواه؛ وحدت را در کثرت دریابیم «اما شاکرا» و خواه در نیابیم «اما کفورا» در طریق الحسین ما تشنگان جامی هستیم از جنس جانمان تا خنکای آن گرمای عشق را بنوازد، و مسکین و یتیم و اسیرانی هستیم که نیاز خویش را بر ابرار عرضه کرده ایم، همانها که بیواسطه از چشمه توحید نوشیده اند «ان الابرار یشربون من کاس...» اراده الله بر این تعلق گرفته که توحید عبادالله را در تجلی اباعبدالله الحسین علیه السلام، متجلی نماید «ان الله شاء ان یریک قتیلا» و اکنون این مائیم و این راه گشوده و این جام توحیدی اباعبدالله آیا می شود در عصری که به حکم تقدیر ،همدلی و کمک مومنانه مشق این روزهای ما شده است، وجه حسین علیه السلام را به نظاره بنشینیم؟ و مگر نه این است که شهدا، آنگاه که قطره ای از شراب عشق حسین علیه السلام در کامشان ریخته شد، با اشکهای نیمه شب که تجلی جلال و خوف از اجلال بود و خنده هایی در میدان خدمت به خلق که تجلی جمال حضرت حق بود، شناخته می‌شوند و مگر روح خدا که بسیجیانش را بیشتر و بهتر از هر کسی می شناخت نفرمود که: «شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان عند ربهم یرزقون اند.» و چه رزقی بالاتر از عشق به حسین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب در مباحث حاضرید. آری! تا این‌جا راه باز شده است تا ببینیم در ادامه راه، کار به کجا می‌کشد. خوب است به این نکته فکر کنید: «ماری که نتواند پوست بیندازد، از دست می‌رود»، پس اگر جرأت حضور در جهانی دیگر در ما نیست، ما به چه کار می‌آییم؟ انسان‌هایی که به زندگی‌های عادی و سرد، عادت کرده‌اند، در مقابل هر آنچه اصالت دارد، کورند. پس به این باید فکر کرد که وقتی خود را پیدا می‌کنیم، گاه به گاه باید خود را گم کنیم و در پرتو نوری جدید از نو خود را بازیابی نماییم، این یعنی حضوری فعّال و ابدی. بودنی در عین تحول و الهامی بعد از الهام، برای نزدیکیِ هرچه بیشتر به ذاتی از خود که عین فقر و تعلّق است. یعنی رجوع به آغازی که باید هرکس در خود، خود را آغاز کند و این در بستر انقلاب اسلامی قابل تحقق است، مشروط بر آن‌که در معرض خورشیدِ وجود، بیشتر خواهان سوزندگی آن باشیم تا روشنایی آن، تا افق‌های تازه‌ای گشوده شود. این رسم زندگی توحیدی است که انسان با توجه به آن می‌داند چه در پیش دارد، زیرا کسی که با آسمان‌ها به گفت‌وگو در می‌‌‌آید از آذرخش آن‌ها نمی‌هراسد و در مسیر جستجوی حقیقت، دل به دریا می‌زند و به سوی دوردست‌ها در سرزمین‌های دور و با متفکران این تاریخ همراهی می‌کند. از آن‌جایی که حقیقت، اضلاع مختلف دارد باید روحیه شنیدن و استماع را در خود پرورش داد. و این قصه آینده ما است. موفق باشید

31495
متن پرسش
سلام استاد جان: خوبید؟ یک عمر فکر می‌کردم شبکه های معاند دارند حرف برای جمهوری اسلامی در میارند که در زندان‌هاش ظلم و ستم میشه به زنداني و... ولی متأسفانه با هک دوربین های زندان اوین معنای رأفت اسلامی و اخلاق انسانی و دینی رو فهمیدیم!! از اون مسخره تر دستور رئیس قوه به بررسی موضوعه! استاد جان آقای اژه ای عمرش رو در قوه قضائیه بوده یعنی خبر نداشتن از نوع برخوردها در زندانها؟! حقیقتا متاسفم! نه برای جمهوری اسلامی اونکه کارش از تأسف گذشته. برای خودم که یک عمر ذوب در ولایت و نظام بودم!! همون موقع که در کهریزک همه گفتن به بچه های مردم تجاوز می‌شده باید می فهمیدم! خیلی خیلی ناراحتم. بهم نگید یه ماموری خطایی کرده و..‌‌. فاجعه فراتر از اینه، اصلا در نظامی که داعیه اسلام داره نباید این مسائل باشه، بعد جالبه ما می آییم می گیم که چرا در آمریکا پلیس با سیاه پوستها اونجوری برخورد میکنه و چرا عربستان با خاشقچی اونطور برخورد می کنه و... دیگه خدایی پررویی در حد عرش رو ما داریم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که شبکه‌های معاند، مسئله را بیش از حدّ بزرگ می‌کنند تا ما بزرگی‌های خود را ننگریم وگرنه متأسفانه این ضعف‌ها نه‌تنها در زندان‌ها که در همه ادارات ما به صورتی تاریخی ریشه دوانده است. عمده، راهِ عبور از این تنگناهای تاریخی است و به همین جهت بنده احساس کردم از مدیریت اداره کل آموزش و پرورش استعفا دهم. زیرا ما در زیرساخت‌های فرهنگی، مشکلات اساسی داریم. بنده بر خلاف جریان روشنفکری، راه حل را هرچه بیشتر در به ظهورآوردن ذات انقلاب اسلامی می‌دانم و معتقدم رهبر بصیر انقلاب با توجه به چنین مشکلاتی بنا دارند به جای درگیری با امثال آقای هاشمی و آقای روحانی، آرام‌آرام روحی را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه آورند که نتیجه آن، به ظهورآمدن نسلی است که نسبت به انسانیت انسان‌ها حساس باشد و این با آموزه‌های دینی در بستر انقلاب اسلامی پیش می‌آید. موفق باشید                                                                

29249
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد سوالات متعدد در میان سوالات دوستان راجع به اعیان ثابته و انتخاب قبل از تولد وجود دارد و فکر نمی‌کنم دوستان مثل بنده قانع شده باشند. فرمودید انتخابی هست ما هم پذیرفتیم به سند زیارت حضرت زهرا (س) که آنجا حرف از امتحانیست قبل از خلقت، تقاضا دارم اگر امکان دارد عوامل دخیل در انواع انتخاب فرد را در آن عوالم شرح بدهید. جزوه اعیان ثابته هم تورقی شد. اما مطلب حل نشده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شد علت انتخاب هرکس در هر امری به هر حال به آن فرد برمی‌گردد و تصوری که از خود دارد و به همین جهت هم هرکس مسئول انتخاب خودش می‌باشد و اگر انتخاب را به عوامل بیرون از خود شخص حوالت دهیم، نوعی جبرگرایی پیش می‌آید. موفق باشید

نمایش چاپی