باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا «من» پیشِ خودم هستم و علاوه بر این، در قوهی بینایی به صورت بینایی ظهور دارم. موفق باشید
سلام علیکم: من دو سال بیشتر هست با یه سری تفکرات منفی و دست کم گرفتن خود... و حسادت به بقیه و مقایسه کردن درگیر بودم. الان نمیتونم خودم رو آروم کنم و احساس یه فاصله زیاد میکنم. با خدا بعضی وقتا به رفتار های دیگران ذهنم درگیر میشه و فکرم میاد پراکندگی افکار دارم به شدت میخوام با خدا حرف بزنم نمیتونم. خیلی میترسم از این شرایط. مدام ذهن من مقایسه میکنه مثل یک خوره افتاده به جونم. استاد خواهشاً یه راهکار عملی بدین، میخوام درست بشم، خیلی اذیت میشم. چیکار کنم این افکار تموم بشه و ذهنم به یک ثبات برسه واقعا خسته شدم😔
باسمه تعالی: سلام علیکم: در محضر آیت الله حسنزاده بودیم فرمودند: «در زندگی به این نتیجه رسیدم اگر خودم با برنامههایی که میتوانم به ذهن خود بدهم، ذهنم را مدیریت نکنم؛ ذهنم مرا بازی میدهد». و در همین رابطه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تدوین شده است که خوب است به آن کتاب رجوع شود. و بعد از آن با مباحث «معرفت نفس» و ورزش و تدبّر در قرآن إنشاءالله به نتایج خوبی خواهید رسید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر باشه. شخصی که با نام استاد کاوه در فضای مجازی (یوتیوب) شناخته شده است مطالبی رو درباره ماوراء الطبیعه می گه که برای من جالب بود در مورد اینکه چقدر این صحبت ها می تونه صحیح باشه و یا اینکه به دیگران معرفی کنم به نظر روشنی نرسیدم. خواستم ببیم آیا برای شما مقدور است یه نگاهی به صحبت های ایشان بیاندازید نظرتون رو بگین توضیحات تکمیلی: ۱. ایشان خودشون فعالیتی ندارند، یکی از افرادی که کانال یوتیوب داره بعنوان یک شاخه مباحث ایشان رو هم نشر میده. ۲. کانال یوتیوب مذکور بازدید زیادی داره و حدود سی هزار نفر دنبال کننده داره، هر مطلب حدود پنجاه هزار بار دیده میشه و نزدیک دو هزار لایک می خوره (یعنی موضوعی هست که عده قابل توجهی از علاقه مندان به امور ماورایی به اون علاقه نشون می دن و دنبال می کنن) این شخص خودش رو به اصطلاح خودشون صاحب دستور هم معرفی می کنه و بنظر در رشته خودشون از استاد های بنام ایران باشه حدود ۱۲ بخش مختلف هست هر قسمت نزدیک ۲۰ دقیقه موضوع هایی که مطرح میشه: جن - پرسش و پاسخ سحر و دفع سحر، تسخیر برزخ، روح مطالب صوتی و تصویری این صحبت ها در دو تا کانال تلگرامی @ostadkave @ostadkaveh و همچنین در کانال یوتیوبشون میشه پیدا کرد، چون کانال حاوی مطالب بسیار زیادی هست من فقط این آدرس ها رو گذاشتم اگر مقدور بود و وقت و فرصت داشتین نگاهی بیاندازید، اگرنه، به این صورت هم میشه که بعضی مطالب شاخص رو جدا کنم و بصورت پرسش مطرح کنم صلاحدید نظر خودتون رو در این مورد بفرمایید. با تشکر از شما استاد عزیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نگاه کلّی به جهتگیریهای ایشان، حدّاقل میتوان گفت که گرفتار توهّمات زیادی هستند. موفق باشید
سلام، ادب و خدا قوت محضر استاد عزیز و مجموعه فرهنگی المیزان ضمن آرزوی ظهور بهترین مبانی زندگی متناسب زمانه امروز ذیل دعای حضرت حجت «ارواحنا له الفدا» از دریچه قلوب انسان هایی که در عین دل نبستن به وضع موجود عالم، در هوای دغدغه آزادگی حقیقی نفس می کشند و در انتظار گشایش نسبت به حقیقت روزگار سر می کنند، سؤالاتی با همین دغدغه اصیل محضر استاد عزیز تقدیم می شود به امید تذکراتی راه گشا نسبت به گذشته، حال و آینده پیشرویی که نه چندان عیان است که بتوان دقیقا گفت چگونه آینده ای است و نه آنچنان از افق قلب و فهم انسان آخرالزمانی دور است که احساس بیگانگی به او دست دهد بلکه همچون خورشید در حال طلوع سوسوی روشنایی میزند و نوید صبح طلوع حقیقت را میدهد آن هم به وقت و در وقت تاریخی انقلاب اسلامی (احساس حقیقی انسان های این زمانه که خود سالیان سال با انواع روحیه ها و سلیقه هایی که دارند، با آنها نفس کشیده ام، شاید که نگویند انقلاب اسلامی یا ندانند آنچه در جستجوی آنند همان انقلاب اسلامی است) تا گرمای نور خورشید حقیقت به صبح حقیقی عالم یعنی ظهور تام حقیقت در گرم ترین وجود انسان آخرالزمانی یعنی انسان کامل منتهی شود و نسیم روشنای حقیقت جایگاه ظلمتکده هایی را که تکیه بر مطلع خورشید زده و روح ظلمت را به عالم روا میدارند، عیان گرداند و انسان آخرالزمانی جز به گرمای تابش نور حقیقت دل نسپرد و تنها در گفت و گوی با این نور احساس حیات کند و زندگی کند و زندگی و زندگی... این نوشتار درد دل انسانی است که سالیان سال از دین و مذهب، تحصیل، هنر، عشق، عقل، لذت، درد و رنج و شادی و غم و... هر آنچه انسان آخر الزمانی تجربه کرده است را با خود دارد اما در جسجوی صبح حقیقی، دیگر از سحر انتظار میکشد انتظار و انتظار... ۱. احساس خود و با خود بودن را به کدام اقلیم تفسیر ببرم تا دمی مرا با خود روبرو کند و مزه بودن را بچشم بدون هر آنچه خود را بودن من جا میزند و نیست... ۲. بود خدا را در عالم چگونه به تماشا بنشینم؟ دانستن و مفهوم نه تاریخ ماست دیگر و نه جوابگوی دغدغه و عطشی که بر جان ما افتاده. احساس به سوی او بودنی که او هم میکشد هم میکشد و جز این خوشتر زندگی ای نباشد. تماشگری ای که او میخواهد خود را با بازیگری ما به تمامه در ما در عالم به تماشا بنشیند که این خود رازی است که نه درک کرده ایم و نه درک خواهد شد مثل انقلاب اسلامی و دو رهبر حکیم آن، شاید آن یار تمام چهره بتواند فرجی کند و الا ما ساحل نشینان حجاب را چه به راز تماشای او... ۳. و در این رفت و شد عالم چه کنم با این ندا که گویی انسانی هست که مرا به خود میخواند و تمام گم گشته هایم را با خود دارد؟ نه میتوانم بگویم تنها احساسی است که می آید و می رود و نه می توانم آن وجود گرمابخش را از آن خود ببینم. این انسان گویی همه کس و همه چیز است نه بهتر بگویم اصلا انگار خود بـودن و هست و حقیقت است، هم جان می ستاند و هم جان میدهد همچون قرآن که مانده ام در تماشای یک روح در دو جلوه قرآن و آن انسان گرمابخش دعوتگر چنان سرگشتگی ای به ما داده اند که دیگر نه میتوانیم به گفته ها و گوینده های این زمانه دل بسپریم و قدم در راه نهیم و نه آنچنان شده ایم که ما را به آن میخوانند و ما این حال را در هوا و وقت انقلاب اسلامی احساس میکنیم چرا و چگونه نمیدانیم شاید همان که میخواند خود روزی بگوید شرح این حکایت. حالیا ما مانده ایم میان این گفت و گوهای زمانه و آن انسان کشنده و کلام دوست تا کی مرغ دل هوای پرواز کند و پنجره ای به سوی آن حقیقت گمگشته ی حاضر در دوردست ها باز کند تا نسیم نور این حقیقت در سرزمین ظلمت زده ی تاریخ ما وزیدن بگیرد... ۴. حال ماییم و نسبت با تمام عالم و نحوه زندگی در آن بدون آنکه ذره ای از آن نادیده گرفته شود هر ذره ای که جلوه ای از حیات و آن وجود گرمابخش دارد. این را چه کنیم که قلب میتپد که طعم بهترین نسبت زندگی با عالم را بچشد؟ و گرنه قلب جز در جریان خونی بیش نخواهد بود که گفته اند و می گویند در حالی که روح حماسی انسان آخرالزمانی به دنبال جاری شدن این خون برای آن وجود گرما بخش است در تمام مظاهر خصوصا حقیقت انسان و انسانیت نه جریان خون برای ادامه زندگی ای که خود شماره های مرگ است و هوای نیستی را می دمد. در این زمانه در جستجوی بهترین نسبت با تمام عالم در انتظار طلوع صبحی باشیم که در وقت سحرگاهی انقلاب اسلامی، نوید صبح حقیقی و شروع روز حقیقت را میدهد؟ گرچه تاریکی های هنگامه سحر( ظلمت موجود و هر آنچه از آن دفاع میکند) مذبحانه میدمند که شب است هنوز و وقت ظلمت باقی است. غافل از آنکه در نیمه های شب ستارگان آسمان بهتر می درخشند و راه را به روی زمینیان می گشایند تا انسان، زمینی آسمانی باشد همچون وجود دختر خانه نبوت که بهشتی زمینی بود و در دل شب امت پیغمبر، به ماه آسمان اشاره می کرد و افسوس که امت نبی همچون ما دل در تاریکی شب گرو داده بودند... ماییم و انتظار جانسوز برای این بهترین نگاه به عالم و زندگی با آن و مهمترین قسم آن درک انسان های دیگر است در وسعت جهانی و تمدنی با محوریت خانواده و اجتماع آنگونه که آن انسان گرمابخش و آن کلام یار چنان است با اشاره به «بود و حقیقت» هر کس و چیزی در عالم... که البته بی هیچ پیشفرض و قضاوتی گویا حضرت امام (رض) و رهبری عزیز(حفظه الله) آینه این بهترین نسبت و نگاه به عالمند در این زمانه، افسوس که ما آنچنان که باید و شاید دل در پاسداشت آنان نسپرده ایم و شهدای انقلاب خوب دریافته اند که... سخن بسیار است، زمان مختصر و ما هم نه گوینده ای قابل از استاد عزیز صمیمانه تشکر میکنم بخاطر وقتی که در اختیار ما میگذارند و التماس دعای خیر داریم در این راه... ذیل هر کدوم از سؤالات اگر استاد شخصیت ها، اندیشه ها و کتاب هایی رو جهت مراجعه بنا به ترتیب خاصی لازم بدونن بفرماین ممنون میشم. البته با این پیش شرط که این حقیر دغدغه تفکر و معلمی جامعه انسانی رو دارم و در این مسیر میخوام ادامه حیات بدم به امید خدا و از هرگونه راهنمایی و لطف شما کمال استقبال رو دارم. به قول آن بزرگوار: خدایا مرا دریاب پیش از آنی که هیچ چیز از دل نماند جز هیچ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که حرف در این مورد مفصل است اجازه دهید تنها بابی باز شود.
با توجه به نسبت ما با خدا، وقتی به ذات خود بیندیشیم و هویت تعلقی خود را در نظر آوریم، به نیستی خود پی میبریم و اینجا است که هستی ما به عنوان عطای الهی به ظهور میآید به همان معنایی که جناب عطّار میفرماید:
نیست شو تا هستیات از پی رسد تا تو هستی، هستْ در تو کی رسد
این نحوه «وجود» و «هستی» که انسان از هستی خود آزاد است و به هستی خدا در عالَم حاضر است، انسان را به یک معنا بیتعیّن میکند و همچون آینه، تنها قدرت آشکارکردن کمالات الهی را دارد و لذا جناب مولوی فرمود:
آینه هستی چه باشد؟ نیستی نیستی بَر، گر تو ابله نیستی
نتیجه این نوع نیستی، هستیِ دیگری است که همان هستی غنیّ مطلق است و در دل این هستی که با نیستی به ظهور میآید، انسان منشأ خیررساندن به سایرین میشود و وجودش بسط مییابد و لذا جناب مولوی فرمود:
هستی اندر نیستی بتوان نمود مالداران بر فقیر آرند جود
وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان میآید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهرهمند میشود که میخواهد همه انسانها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی در آن نیستی است که جناب مولوی متذکر شدند و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است و انسانهای اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این عطای پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به بشریت است.
تصور می کنم اگر سری به کتاب «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» که اخیرا چاپ شده و روی سایت هست به خصوص به مقدمه آن بزنید، بد نباشد.
سلام علیکم خدا بر توفیقات شما استاد بزرگوار بیافزاید. استاد بنده سه ماه پیش کرونا گرفتم و برخی پزشکان میگویند تا چند ماه بدن آنتی بادی دارد و برخی دیگر میگویند باید حتی دوماه پس از ابتلا به کرونا واکسن زد، الان تکلیف ما چیست و نظر آقا در مورد مبتلا شده ها چیست؟ با توجه به اینکه میگویند کسی که کرونا گرفته تا ۱۳ برابر در مقابل کرونا ایمن تر از کسی است که واکسن زده و برخی میگویند حتی ممکن است ایمنی مادام العمر پس از ابتلا در بدن ایجاد شود و هنوز تحقیقات در این زمینه کامل نشده. خداوند شما را در این دوره وانفسا برای ما حفظ کند ان شاءلله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گویا این نظریه که میفرماید: «بدن بعد از مبتلاشدن به نوعی بیماری ویروسی یا میکروبی، آنتیکرهایی را ایجاد میکند که عملاً نقش واکسن را دارد». در مورد ویروس کرونا گویا چندان صادق نیست و به همین جهت پزشکان در جمعبندی خود به این نتیجه رسیدند که آن افراد هم باید واکسن بزنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید إنشاءالله این مباحث، افقی را برای امثال حضرتعالی بگشاید تا بیش از پیش به سوی متون اصلی مثل حکمت متعالیه و یا از طریق تفسیر المیزان به سوی قرآن سیر بقرمایید. بد نیست سری به کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی بزنید. در ضمن فراموش نکنید که انسانها دارای ذوق متفاوت هستند، تلاش کنید ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که مسئله طالبان بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست و بسیار این جریان متفاوت است. پیشنهاد میشود مصاحبه آقای علی علیزاده با آقای محمد حسین جعفریان در کانال تلگرامی ایشان را دنبال بفرمایید. https://t.me/jedaalبه نظر می آید خوب است رفقایی که جریان افغانستان را دنبال می کنند نظرات آقای جعفریان را بدانند. به خصوص که تنها ما را در جریان طالبان می گذارد بدون ردّ یا قبول. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مقام روح آنچنان بالا است که حضرت حق آن را به خود نسبت میدهند و میفرمایند: «روحی». حال مظاهر تامّ و تمام آن روح، اولیای معصوم «علیهمالسلام» هستند و به گفته حضرت صادق «علیهالسلام» درک شب قدر به عنوان شبی که روح نیز در آن نازل میشود، با نظر به مظهر مبارکی چون حضرت صدیقه طاهره «سلاماللهعلیها» بهتر درک میشود. در موضوع نظر به جایگاه حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و در مقایسه با حضرت مولا «علیهالسلام»، آری! آن تشبیه آیت الله حسنزاده تشبیه خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکنالوجود در ذات خود لااقتضاء است، نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم. ولی در علم خدا به عنوان وجودی علمی، امکانِ تحقق دارد. و در واقع باز خدا در میان است و لاغیر. حال اگر خدا اراده کرد آن صورت علمی را به حکم «کُن» تعیّن بخشد؛ ممکنالوجود، تحققِ عینی در منظر حق به خود میگیرد ولی به حکم وحدت شخصیه وجود، در حضور بیکرانه خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه رفقا بعضاً همین سؤال را داشتند، عیناً جوابی که تهیه شده، خدمتتان ارسال میشود:
1- اگزیستانس: حالت حضوری و وجودی که انسان خود را در جهان احساس نماید، وجهِ اگزیستانس اوست. مثل آنکه انسان خود را در حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی احساس کند، نه آنکه به عنوان یک باور دینی در کنار انقلاب اسلامی باشد.
2- اُبژه کردن یک چیز یعنی آن را به عنوان یک واقعیت در بیرون از ذهن مدّ نظر قراردادن. و سوبژه کردن یعنی آنکه موضوع را در ذهن مدّ نظر قرار دهیم. وحدت وجود حالتی است که انسان خود را در همهی هستی مییابد. بنابراین بحث سوبژه و ابژه دیگر در میان نیست، بلکه بودِ او عین حضور در خارج و عین یافتی است که به یک معنا در ذهن است، ولی دیگر همهی بودِ او آن موضوع را فهم میکند، نه آنکه در ذهن خود آن را مدّ نظر قرار دهد.
3- متافیزیککردن یک موضوع یعنی آن را به صورت مفهومی درآوردن، به جای آنکه خود را با آن واقعیت یگانه کند.
4- سکولاریسم، نگاهی است که انسان پدیدهها را صرفاً با نگاه مادی و غیر قدسی بنگرد.
5- دازاین، نحوهی بودن انسان است در جهان به همان معنایی که اگزیستانس خود را مدّ نظر قرار دهد به جای آنکه خود را یک چیز و جهان را چیز دیگر بداند.
6- بروکراتیک کردن یعنی موضوع را گرفتار نظام اداری قراردادن.
7- رئالیسم یعنی به واقعیت موضوع نظر داشتن.
8- هرمنوتیک، نگاهی است که انسان با نظر به هر متنی، سعی دارد روح تاریخی که آن متن یا آن فرد را فرا گرفته است، مدّ نظر قرار دهد هرچند ممکن است آن روح تاریخی تماماً در الفاظ نیاید ولی نگاه هرمنوتیکی سعی میکند روحی که منجر به آن حرکات و آن الفاظ شده است، مدّ نظر قرار دهد.
9- پوزیتیویسم، نگاهِ حسّیگرا و تجربیگرا میباشد.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به کتابهای زیادی که به بازار آمده است به راحتی نمیتوانم نظر دهم. ولی فکر میکنم کتاب «تاریخ معاصر ایران» که آقایان دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی زحمت تدوین آن را کشیدند، کتاب خوبی باشد. البته میتوانید سری هم به جزوهی «ریشههای انقلاب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید وظیفهی امثال بنده در این موارد طرح بنیادین و هستیشناسانهی آن موضوعات است تا هرکس مطابق شرایط و فکر خود، مصداقها را پیدا کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با ظرفیت زمانها و مکانها در مباحث «روزه» عرایضی شده است. ۲. دلیل آنها در مقابل نفی سعهی شب جمعه چیست؟ آری! زیارت قبور در شب برای کسی که ممکن است گرفتار توهم شود، صحیح نیست. ۳. خود حیوان از نظر تکوینی دوست دارد که به ثمر برسد و به گفتهی جناب صدرالمتألّهین، استفادهی او توسط انسانها شأن حیوانیِ او را در حدّ حیات انسانی قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی اُنس با خدا و تجلی اسم علیمِ او بر قلب انسان، شایستگیهایی است که انسانها بتوانند در خود ایجاد کنند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعهی کتاب شرح حدیث «جنود عقل و جهل» است که حضرت امام خمینی «رضوانالله تعالیعلیه» تدوین کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: محل ظهور آن اتحاد ملکوتی در عالم ناسوت، در این ماه صورت میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد آن موارد جزیی که در آن کتاب هست حالات روحی خود فرد است و اساساً هنوز فرشتهی قبضی به میان نیامده است و نکیر و منکری در صحنه نیست. و آنچه باید بر اساس آن احوالات خود را بررسی کرد و برای ما حجّت است، مطالبی است که از طریق آیات و روایات به ما رسیده است. پیشنهاد میشود چنانچه مایل باشید در موضوع معاد مطالعه فرمایید، مباحث صوتی کتاب «معاد، جدّیترین زندگی» را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوانم به این نوع نگاهها فکر کنم. در حالیکه نایب آن حضرت یعنی مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» که آینهی وجود مقدس آن حضرتاند، سیرهی دیگری را به ما نشان میدهند که با نظر به آن سیره، بهتر میتوانیم در این تاریخ حاضر شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که حضرت حق خواست خود را در آینهی مخلوقات بچشد به همان معنایی که فرمود: «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف». لذا خداوند خود را در عبد دیدن و عبد، خدا را در خود یافتن، امری است که انسان در آن صورت از آنِ خدا میشود و اگر عبد با عصیان خود مانع تجلیات الهی در افکار و اعمالش شود، عملاً از خدا دور میافتد و جهنم یعنی همین. شریعت، راهی است جهت تحقق عبودیت تا موانع تجلیِ انوار الهی کنار رود و لذا نباید بین تکوین و تشریع خلط شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست مطالب ایشان را اگر بتوانید دنبال کنید. ایشان تلاش دارند کاری را انجام دهند، ولی به گفتهی خودشان، در ابتدای راه هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر میآید که عقل چنین حکم میکند که چنین افراد و چنین فرقههایی باید بتوانند ادعای خود را بر اساس مبانی علمی و یا شرعی اثبات کنند تا بتوان امکاناتِ جامعه را در اختیار آنها گذاشت. آزادی اندیشه به معنای آزادی تهمت و موهومات و یا سخنگوی دشمن دین و دیانت شدن، نیست. ۲. به نظر بنده آن کار، کار خوبی بود و خوب است که ادامه یابد. ولی با کسانی که رعایت فضای مناظره را بکنند و نخواهند از میز مذاکره برای تبلیغات خود استفاده کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور نرم زن مثل باران است. آری! پهلوانی برای مرد، یک صفت مثبت است. ولی آن نوع پهلوانی که برای امثال تختی بهکار برده میشود که میتواند پشت رقیب خود را به زمین بکوبد با قدرت بازو، شأن و شخصیت زن نمیباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. رهبر معظم انقلاب نظرشان هم نسبت به دوران صفویه همین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلع هستید که زوایای جریان گـروگـانگيــري جاسوسان در سفارت آمریکا، زوایای دقیقی دارد که باید با دقت دنبال کرد. بنده در جواب جنابعالی یادداشتهایی داشتم که خدمتتان ارسال میکنم تا إنشاءاللّه خودتان در مورد آن عمل فکر کنید. موفق باشید
در تاريخ معاصر حادثهاي به عظمت گروگانگيري نداشتهايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:
الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل
۱. پذيرش شاه از سوي آمريكا ۲. ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي
ب) عوامل اصلي : ۱. گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالتهاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود. ۲. بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعهاي را ميطلبيد.
۳. بازتاب كينه ديرينهاي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحهدار شده بود.
۴. بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.
سفارت در ۱۳ آبان سال ۵۸ به دست دانشجويان افتاد (به مدت ۴۴۴ روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيتالله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبيها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم ميكردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگيهايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف ميكند و خودشان را هميشه طلايهدار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم ميدانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتادهاند و به همين جهت در ابتدا ميگفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغهاي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.
افرادي مثل قطبزاده و بنيصدر با گروگانگيري مخالفت كردند و بنيصدر گفت: «با گروگانگيري، ما گروگان شدهايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.
عكسالعمل آمريكا : ۱. مسدود كردن داراييهاي ايران. ۲. تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا. ۳. حمله ناموفق طبس ۴. تحريك و ايجاد كودتاي نوژه ۵. دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران
امام خميني (رحمتاللهعليه) امر رسيدگي به مسئله گروگانها را به عهده اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.
۱. اموال ايران از توقيف خارج گشت. ۲. قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاههاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همانهايي كه ميگفتند چرا گروگانگيري كرديد، بعد ميگفتند چرا گروگانها را محاكمه نميكنيد؟».
نتايج گروگانگيري
۱. در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.
۲. تحقير آمريكا كه موجب ريشهدار شدن انقلاب گرديد. ۳. براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوسخانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بينالمللي براي هميشه از بين رفت. ۴. اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامهريزي بر عليه انقلاب بودهاند. ۵. شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري ميشدند، از هم پاشيد، در داخل سفارتخانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن ميتوانستند روي تمام امواج بيسيمهاي جمهوري اسلامي بيابند. ۶. بسياري از عواملشان رسوا شد و بيآبرويي برايشان آورد. ۷. بسياري از برنامههايشان كشف و خنثي شد. ۸. براي جهانيان روشن شد كه آمريكاييها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نميرسد. و در نتيجه اُبهتشان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرتهاي مستكبر نمودار گشت. لانه جاسوسى آمريكا را دانشجويان خط امام گرفتند. امام فرمودند: اين انقلاب از انقلاب اول مهمتر بود، به جاى اينكه بگويند چرا اين جوانان ما را با آمريكا درگير كردند، از كار آنها استقبال نمودند و عملًا انقلاب را چند قدم جلو آوردند. اين روحيه، روحيه اى است كه هركس سيره اولياء الهى را بشناسد از آن استقبال مى كند. فرمايش امروز مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالي» بسيار عالمانه بود. ايشان فرمودند كسانى كه مى گويند در دوره سازندگى ما به سازندگى كشور بپردازيم و كارى به آمريكا نداشته باشيم، خيلى ساده هستند. اصلًا مگر مى شود؟ مى گفتند استكبار يا با تو مى جنگد تا تو را به زانو در آورد يا بايد از اول تسليم او شوى. مگر او مى گذارد ما سازندگى مان را بكنيم. جنس حركتهاى توحيدى و انقلابى اين است كه موحدان در كنار سازندگى، جنگ هم داشته باشند و از حادثه ها هراسى به خود راه ندهند. آرى «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بى خطر نمى شود. زندگى يك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسيد زيرا كه جلوه اى از گوهر عقيده و ايمان شما در همين مخاطرات به نمايش مى آيد و از آن طرف وَهمى بودن شخصيت دشمنان اسلام نيز ظاهر مى گردد.
زندگى هاى تاريخ ساز
انسانى كه از اين قاعده غافل است انتظار دارد براى انجام برنامه هايش هيچ مانع و مخاطره اى پيش نيايد و لذا در مقابل اولين مانع ناراحت و عصبانى مى شود، كه اى واى حالا اين حادثه ى غير منتظره همه كارها را خراب مى كند. ولى زيبايى هاى كار در درست برخوردكردن با همين حادثه ها است. راستى اگر معاويه در همان ابتداى حاكميت على (ع) مزاحم آن حضرت نبود، آيا امروز تاريخ شاهد بزرگى هاى آن حضرت مى شد؟ درست است كه به ظاهر كارهاى معاويه و خوارج براى برنامه هاى آن حضرت مزاحمت ايجاد كرد ولى آن حضرت در همين مخاطرات بشر را به چشمه هاى هدايت ابدى متصل نمودند و تا تاريخ، تاريخ است بشر مى تواند از شخصيت آن حضرت تغذيه كند. بنده در كارهاى اجرايى متوجه شدم اصلًا مخاطره جنس كار است. و مدير آن است كه مخاطره ها را به سوى اهداف خود جهت دهد و نه از آن فرار کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از جهت ظهور حقیقت اسلام، در زمان حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» به صورت کامل صورت میگیرد. در حالیکه از نظر مقام معنوی، همهی آنها تامّ و تمام هستند. موفق باشید