بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24475
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه نهم چگونگی حضور مجردات در عالم در صفحه ۲۷۶ فرموده اید که: (ملاصدرا این نوع وحدت را که بین نفس و بدن هست، یکی از عجایب عالم می داند که چگونه جسم همنشین روح شده! علت این وحدت همان است که روح، بدن خود را خودش ساخته است و از این طریق یک رابطه خاصی با آن برقرار نموده است تا بتواند بالقوه های خود را فعلیت بخشد) حال سوال بنده این است که این حرف شما که (علت این وحدت همان است که روح بدن خود را خودش ساخته) یعنی چه؟ آیا این حرف خلاف عقیده ملاصدرا که نفس جسمانیة الحدوث هست و در ابتدا نباتی هست و بر اثر کمالی که از عالم امر بر نفس می‌رسد وجودش شدیدتر شده و به سمت کمال کامل که تجرد است حرکت می کند، نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان راستای جسمانیة الحدوث بودن نفس از طریق تجلیات فیض الهی بر جسم است که نفس بدنِ خود را از خود می‌داند و تدبیر می‌کند. موفق باشید

23923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر استاد رو در مورد آقای شفتی (مسجد سید) خواستم بدونم. برای حاجتی نزد ایشان رفتم، به مدت ۱۵ روز گفتن ۱۴۰۰۰ صلوات بفرست و مبلغ ۵۹۰۰۰ تومان دریافت کردند گفتند برای جدشان که در مسجد سید دفن هستند. همچنین دست بر سر بنده گذاشتن و دعایی قرایت کردند. اما تا کنون نتیجه ای ندیدم. کمی ذهنیت بنده نسبت به ایشون بد شده. خواستم نظر استاد رو بدونم در رابطه با ایشون؟ متشکرم. التماس دعای فرج و خیر. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه‌های بهتری برای رفع حوائج هست. مثل عباداتِ زیبا و زیارت ائمه «علیهم‌السلام» و کمک به فقرای نزدیکان و قناعت و صبر. موفق باشید

32496
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام به محضر استاد گرانقدر (ادام الله ظله الشریف) و طلب برترین فیوضات الهی برای آن جناب؛ ۱. در خصوص مقامات بانو سیده نصرت امین اصفهانی (رحمة الله عليها)، آيا ایشان در طول حیات شریفشان به مقام فنا و بقای بعد الفنا رسیدند؟ ۲. آیا نقلی که عنوان می‌دارد جناب سید هاشم حداد (رحمة الله عليه) پس از ملاقات با ایشان، به فرد همراه خود فرمودند: «اینجا خبری نیست.» صحیح است؟ سپاسگزارم. برکات حضرتعالی مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «نفحات الرحمانیه» حاجیه خانم امین که صرفاً گزارش واردات و احوالات قلبیه ایشان است، حکایت از آن دارد که ایشان بحمدلله در موقعیت بسیار خوبی بوده‌اند که نه‌تنها آن نفحات را درک کرده‌اند، بلکه در مقام «بقاء بعد از فنا» توفیق نوشتن و گزارش آن را نیز داشته‌اند و این کار هرکسی نیست. ۲. با همه احترامی که برای مرحوم آقای هاشم حداد قائل هستم؛ ولی هرگز سخن ایشان را حجّتی برای بررسی شخصیت حاجیه خانم امین نمی‌دانم. موفق باشید.

31681
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر باطراوت استاد سلام علیکم: کتاب جایگاه رزقتان را دو بار خوانده ام ولی متاسفانه حس می‌کنم این کتاب نیاز به بازنگری و ویرایش جدی و اساسی دارد امید است همانگونه که در کتاب فرزندم چنین باید بود بازنگری و ویرایش اساسی انجام شد این کتاب پر ابهام جایگاه رزق هم مورد عنایت مجدد استاد قرار بگیرد. باشد که در فضای روزی زدگی حاکم بر بشر امروز راهگشای انسانهای آزاده باشد. من برای تبیین ابهامات خود به سوالات سایت رجوع کردم اما متاسفانه در پاسخ های شما نوعی انفعال و تردید در موضوع رزق می‌بینم گویا خود شما نیز همچنان در این موضوع ابهاماتی دارید. با موشکافی دقیق به این ابهامات می‌پردازم و تمنا دارم استاد نیز با حوصله ای فراتر از سایر سوالات سایت تامل نموده و پاسخ فرمایید. تشکر ۱. شما مکررا جمله ای را می‌فرمایید که «در هر حال رزق مقسوم انسان به او می‌رسد» اما در جواب سوال ۳۰۷۹۹ در قسمتی از پاسخ فرموده اید: (البته در بعضی موارد عده ای رزق جوانان را می‌قاپند) جسارتا و واقعا اگر این در پاسخ های شما نوعی تناقض آشکار نیست پس چیست؟ بالاخره رزق مقسوم (در هر حال) می‌رسد یا عده ای می‌توانند آن را بقاپند؟ ۲. اگر ما در قرآن کریم آیه ای با این صراحت داریم که «اگر شکر کنید بر آن می افزاییم» و یا دستورات ائمه برای افزایش رزق را داریم پس چرا در جواب سوال ۲۸۷۳۱ می‌فرمایید: «بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر می‌شوند و بعضی برعکس» چرا این گونه جواب می‌فرمایید که این فکر مسموم در ذهن برخی شکل بگیرد که فقرٰٰ مقدر الهی است و کاری برای رفع آن نمی‌توانند انجام دهند. آیا این گونه جملات شما به شکل گیری تفکر افراطی در موضوع جبر و اختیار دامن نمی‌زند؟ ۳. وقتی شما در پاسخ سوال ۲۹۵۶۹ صراحتا می فرمایید «ریشه‌ی هر قحطی، قحطی‌زدگی است و غفلت از سعه‌ی رحمت الهی» پس دیگر پاسخ شما در ۲۸۷۳۱ که می‌فرمایید: «بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر می‌شوند و بعضی برعکس» چه معنا دارد؟ اگر ریشه قحطی را قحطی زدگی بشر می‌دانید پس دیگر وارد کردن مقدرات خداوند چه معنا دارد؟ ۴. شما در پاسخ به سوال ۲۲۵۶۹ که در رابطه با قحطی یکصد سال پیش ایران که ناشی از سیاست انگلستان و بی عرضگی شاهان بود جواب داده ایدکه «از طرف دیگر وسیله‌ای شده‌اند تا با مرگ خود آن‌هایی که باید از نظر بی‌مسئولیتی شناخته شوند، مشخص گردند» آیا این از عدل و حکمت خدای متعال به دور نیست تا عده ای با گرسنگی و اثرات ناشی از آن که مرگ است از نعمت حیات و به فعلیت رساندن استعداد های خود در این حیات زمینی محروم شوند تا صرفا عده ای ظالم شناخته شوند؟ آیا اساسا این جواب شما در فضای تفکر دینی مطرح شده یا برداشت شخص جنابتان است؟ ۵. از طرفی در پاسخ ۲۲۵۵۹ می‌فرمایید: «خالق عالم و خالق همه‌ی مخلوقات، خدایی است که هیچ‌چیزی مانع رزّاقیت آن نمی‌شود» از طرفی در پاسخ۱۹۸۳۶ می‌فرمایید: «به قول مرحوم دکتر علی شریعتی آری! خداوند رزق هرکس را تعیین کرده است ولی باید ببیند که چه کسی از او قاپیده است؟ و یا چه کسی می‌خواهد از او بقاپد؟» بالاخره هیچ چیز مانع رزاقیت خدا نمی‌شود یا انسانهای ظالم مانع رزاقیت خدا می‌شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله دقت خوبی در موضوع داشته‌اید. ولی عنایت بفرمایید که در رجوع به روایات، بعضاً امام با توجه به محدودیت سؤال‌کننده جواب داده‌اند و بعضاً مبنایی از سنت رزّاق بودن خداوند را در نظر دارند و در این رابطه خوب است که ما نیز به روایات رجوع داشته باشیم. آری! ۱. مقسوم‌بودن رزق به این معناست که هرکس تلاش عادی خود را انجام دهد به آن می‌رسد ولی به این معنا نیست که کسی نتواند در آن رزق تصرف کند و از آن طرف وقتی انسان متوجه باشد رزق، مقسوم است می‌داند که راهی برای برگرداندن رزق مقسوم‌شده هست و لذا تلاش می‌کند تا آن را برگرداند. ۲. رزق، مقدّر شده نه آن‌که فقر، مقدّر شده باشد. به آیه «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» در این مورد توجه شود، خوب است که محدودکردن رزق در مقابل بسطِ آن، فقر به حساب نمی‌آید. ۳. قحطی‌زدگی که بعضی جوامع گرفتار آن می‌شوند به جهت آن است که نگرانند نکند رزق مقسوم به آن‌ها نرسد و تأکید بر مقسوم‌بودن رزق، چنین جوامعی را مدد می‌رساند. ۴. مگر تن به ظلم دادن که مذموم است، همین نیست که انسان راضی به محرومیت‌هایی که توسط ظالمان می‌شود، نگردد؟ ۵. آری! از طرف خدا رزق، مقدّر و مقسوم است ولی اگر بنده تن به ظلم بدهد و کسی رزق او را بقاپد، مقسوم‌بودن رزق منتفی نیست. با تشکر از دقت‌هایی که در این مورد داشتید. موفق باشید   

31514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوارم: استاد، تقریبا اکثر پرسشهایی که مربوط به کرونا می‌شد را در کانالتون خواندم و البته تا حالا چند باری خودم درین موضوع مزاحم شما شده ام که البته قانعم کردید. حال با توجه به پرسش ۳۰۳۷۲ و زاویه نگاه شما به موضوع انقلاب اسلامی که ان شاءالله آینده متعلق به انقلاب است و به قول خودتان دیری نمی‌گذرد که دوباره روح دینداری در مردم زنده می شود و آینده ی روشنی در انتظار این امت مقاوم است. بنده هم به لطف مطالعه کتابهاتون کاملا توجیهم که دوران سخت و سیاه سپری می‌شود و نور امید برهمه جا سایه می افکند. منتها این روزها تمام دل مشغولی ام این است که اولا: چرا بزرگان و دلسوزان نظام، کرونا را به عنوان جنگی بیولوژیک (اشاره رهبری در فروردین ۹۹ و البته قبل از آن دستور تشکیل قرارگاه به سرلشکر باقری) نمی‌شناسند که اگر می‌شناختند مثل دوران جنگ سخت، باید تمام قوا و تمام قد درین عرصه وارد مب‌شدند و فرماندهی می کردند. متاسفانه تا الان شاهد بوده ایم که حتی اکثر نخبگان مذهبی ما (جز استاد پناهیان و تعدادی دیگر) آنطور که باید درین زمینه توجیه نبوده اند و باور ندارند این یک فتنه دشمن است و فقط به چشم یک بیماری به آن نگاه می‌کنند و به همین خاطر چون در حوزه طب تخصصی هم ندارند بالتبع مواضع درست و اصولی هم درین باره نگرفته اند و کلا امور را سپردند دست آقای نمکی و سایرین وزارت بهداشت و حتی قوای نظامی هم شدند تابع ستادی که (بر اساس حکم رهبری به سرلشکر باقری قبل از دست گرفتن آن توسط دکتر نمکی) شاید اصلا در شأن این جایگاه نبود و این جایگاه را شاید غصب کرد. و البته وقتی خواص توجیه نیستند چه انتظاری از مردم داریم که طرفداران طب ایرانی اسلامی را که اکثرا دارند با دست خالی، مبارزه می‌کنند؛ را مورد کم لطفی و توهین خود قرار ندهند!!؟ و متاسفانه اصلا روحیه مبارزه با این فتنه در مردم دیده نمی‌شود و هنوز متوجه نیستند همانی که موشک روی سرمان ریخت الان دارد واکسنهای آلوده اش را با اسمهای مختلف خارجی وارد بازوهایمان می‌کند. (برای باور به فتنه بودن کرونا و دستهای پشت پرده ی صهیونیست درین فتنه سخنرانیها و کانال استاد شکوهیان راد از اساتید مطالعات سایبرنتیک دانشگاه تهران را به دوستان پبشنهاد می‌کنم) و دغدغه دوم: استاد آیا نمی‌شد و نمی‌شود این گذر از تمدن و سیستم درمانی معیوب غربی با خسارات کمتری انجام شود؟ با تلفات کمتری؟ آیا چون مرگ مقدر است ما نباید کاری کنیم که اسباب این ماجرا را از بین ببریم؟ اگر مرگ مقدر است که هست، پس چرا شهید حسن باقری اینقدر حساس بوده اند که هیچ کدام از سربازانشون بر اثر ناشی گری اطلاعاتی از بین نروند و شهید نشوند؟ آیا نمی‌شد مثلا ما الان شهید فخری زاده را در بین خودمان می‌داشتیم تا امن ترین واکسن را خیلی زودتر ازینها تولید می‌کرد؟ آیا نمی‌شد مثلا به جای مرگ هفتصد نفر بعد از تزریق واکسنهای نامطمئن با روشهای علمی و اصولی طب سنتی این آمار را به زیر صد تا رساند؟ حتما ما باید کار را به جایی می‌رساندیم که رهبری به خاطر هجمه های زیاد غربگراها مجبور شوند حتی نسبت به واکسنهای مجموعه کوواکس تخفیف دهند. چونکه بهانه از ابن قوم بنی اسرایلی کنونی گرفته شود و ایشان را متهم اصلی فوت افراد بعد از واکسیناسیون (که طبق اسناد رسمی وزارت بهداشت یازده هزار نفر بعد از تزریق واکسن فوت کرده اند) قلمداد نکنند؟ استاد گرامی بنده به خاطر نیمچه تخصصم هر روز پیگیر مسایل پشت پرده ی کرونا هستم باید عرض کنم با اسناد رسمی که در سایت خود رهبری هم موجود هست تقریبا بیست و دو سه مورد از دستورات حضرت آقا به ستاد کرونا دقیقا یا زمین مانده و یا تحریف شده که اگر آن دستورات اجرایی شده بود مطمئن باشبد هبچ وقت وضعیت اضطراری برای ورود از هر کشور دشمنی اتفاق نمی افتاد. اما افسوس که ما همینطور عرصه را بر رهبری تنگتر کردیم و تمام مسئولیت را انداختیم گردن ایشان و البته تمام ناسزاها هم به ایشان اصابت می‌کند. آیا نمی‌شد رهبری فشار کمتری را تحمل می‌کردند و کمی ازین فشار را ما مدعبان به دوش می کشیدیم؟ در ضمن مگر نه این است که این جو کروناهراسی و تزریق واکسنهای نامطمئن و دارای مجوز اضطراری جان تعداد زیادی از نخبگان علمی، هنری و حتی مذهبی ما را هم گرفته آیا خسارت فقدان این سرمایه های معنوی کشور توجیهی دارد؟ تا کی باید دوباره تلاش کنیم که استادی انقلابی متعهد و متخصص در دانشگاهمان پیدا شود؟ آیا نباید بر اساس آیه قران «در کار خیر از هم سبقت بگیریم» و سریعتر با رجوع به علم بومی و اسلامی خودمان و تجارب گرانسنگ اطبا سنتی آتش این فتنه را زودتر خاموش کنیم؟ (اصلی ترین تذکر و دستوری که رهبری در تاریخ ۱۹دی ۹۹ مبنی بر استفاده از ظرفیتها و داروهای طب سنتی دادند که متاسفانه چیزی در حد همان دستور مانده)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن نکته که مرگ و زندگی در دست خداست و کسی نمی‌تواند مرگ ما را برای ما تقدیر کند، یک بحث مطرح است و این‌که ما خودمان می‌توانیم عمر خود را با بعضی اعمال مثل قطع رحم کوتاه کنیم، بحث دیگری است. ۲. در مورد ویروس منحوس کرونا، واقعاً نمی‌توان به راحتی مطلب را یک‌جانبه تحلیل کرد، هرچند مسلّماً دشمنان ما سعی دارند از طریق کرونا و به بهانه کرونا مدیریت نظام را زیر سؤال ببرند و البته کوتاهی‌های ما نیز، بهانه به دست آن‌ها می‌دهد. موفق باشید

31447
متن پرسش

بسم رب الشهداء سلام علیکم: استاد عزیز متن زیر از نادر طالب زاده است! خواهشن اگر تکمله‌ای‌، شرحی، بسطی دارید که به ما کمک کند بفرمایید که گوش جان می‌سپارم. آنچه شهید آوینی اشاره کردند، در مورد تعارض بین فرهنگ نفسانی و فرهنگ دینی، تا زمانی که این دو در عرصه سینما در کنار هم باشند جمع نمی شوند، ملغمه ای از سینمای دینی است که نفسانی است و آن بوی خوش و عصر ولایی را نخواهد داشت ولی فعلا احساسم این است که در کار سینمای داستانی، شبیه سینمای دینی داریم، نه آن سینمای ناب ولی شبیه آن را داریم. شاید لازمه آن این باشد که کسی بتواند تصرف کند و غالب بر تکنیک شود، همه چیز را تسخیر کند یک آیت الله العظمی می خواهد و اگر این چنین نباشد خیلی مشکل است و به نظر من این دستگاه و این ابزار این قابلیت را نخواهد داشت ولی اگر هم بخواهد این سینما متحقق شود شروطی دارد، شروط بسیار سنگین. من یک بار از شهید آوینی این را سوال کردم ایشان با خنده پاسخ داد آخر هم باید خودمان کاری بکنیم، شاید نزدیکترین کار به سینمای دینی کارهای مستند باشد، در واقع برشهایی از واقعیت که کنار هم قرار می گیرند بهترین نوع است، ولی هر چه کار کنیم شبه سینمای دینی است، ولی من معتقدم باید در این زمینه تجربه کرد و این جرات را داشت، یا علی گفت و وارد این عرصه شد، و زمان را باید پیدا کرد البته خیلی مشکل است، ولی کار مستند با فرهنگ دینی مانوس تر است ولی در سینما کارهای زیادی می توان کرد; حتی با قصه می توان به سینمای دینی رسید ولی چگونه؟ در سینمای جهان هم تجربیاتی دارند با توجه به تکنولوژی پیشرفته، زمینه های نفسانی فرهنگ خود را با زمینه های قصه پردازی، می آمیزند و یک کار بی حقیقت به انجام می رسد ولی به واسطه تصرف کامل روی ابزار توفیقاتی دارند، در سینمای جهان هم مورد خاص ندارم که بگویم و با آن سینمای دینی فاصله بسیار زیاد دارد. ممکن است عده ای به انگیزه تبلیغ دین وارد این عرضه شوند; مثلا اصحاب کهف بسازند این خیلی با ارزش است ولی باز با آن سینمای دینی خیلی فاصله دارد. ساخت اصحاب کهف با انگیزه تبلیغ دین است، سینما این قابلیت را ندارد من هر چه فکر می کنم شخص آیت الله جوادی املی وارد این عرضه شود با آن عرفان بعید می دانم، بسیار بعید است بالاخره این ابزار در این زمانه به کار می آید، شاید گوشه چشمی به صاحب ابزار کنند کشف هایی بر او بشود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است و حقیقتاً انقلاب، راهی در مقابل ما گشوده است و ما را در سنتی قرار داده است که سینمای آینده، سینمایی است مثل شخصیت حاج قاسم سلیمانی و این‌که سید مرتضی عزیز فرمود باید آیت الله بود؛ منظور باید معارف حقه الهیه مطابق زمان را در اختیار داشت.

همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردان نظام اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کنده‌اند، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌اند. مردانی می‌خواهیم که معنای سعه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد.

متفکر تنها به یک اندیشه واحد نیاز دارد تا از آن یکتا اندیشه یعنی امری که باید به آن پای‌بند باشد، در شیوه‌ای در خور سخن بگوید و این وقتی محقق می‌شود که همانی را بگوید که از جانب همان یکتا اندیشه پیش آمده است و او از جانب همان اندیشه واحد فراخوانده می‌شود که در عین بی‌مرزی، قاطع‌ترین مرز است، مثل اندیشه حضور بیکرانه انسان در اکنونِ خود که در این اندیشه، ذات انسان شایسته تفکر است و می‌تواند با آن به وَجد آید و از چنین آغازی به سوی دیگر موضوعات آغازِ راه می‌کند، راهی که همواره انسان را از خود می‌ستاند و سپس به هویتی برتر پس می‌دهد.

موفق باشید

31059
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد جانم با اینکه من می دانستم دکتر جلیلی عزیز، برنامه و انگیزه های لازم رو دارند، منتهی حسم می‌گفت که هنوز جامعه ما، حتی طبقه حزب الهی، آمادگی ریاست جمهوری امثال جلیلی رو ندارند، فلذا تصمیم رأی دادن به آقای رئیسی بود چون انگار موعد، موعد تبلور گفتمان انقلاب اسلامی با این شخص است. اما هنگامی که آقای جلیلی انصراف دادن، دلم گرفت! انگار خبر شهادتش رو بهم دادن! و حتما ایشون با قربانی کردن اهداف و آرمانهاشون در جهت تحقق آرمانهای بزرگتر، به مقام شهادت هم دست یافتند. استاد جان نظر شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتخاب بزرگ ایشان بود که حاکی از خلوص و تقوا و زمان‌شناسیِ ایشان به حساب می‌‌آید و در همین رابطه بنده عرایضی ذیل بیانیه‌ی جناب آقای جلیلی داشتم که عینا خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

بسمه تغالی
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایش‌دادن خود فکر نمی‌کنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی می‌تواند غافل باشد؟ خدا می‌داند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آن‌که پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانی‌اند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه می‌یابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پروریده شده‌اند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلی‌ها و خوشا به حال آن‌هایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد.
فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نه‌تنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد می‌دانستند و از همه مهم‌تر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامه‌هایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با این‌همه حاضر شدند این‌چنین عمل کنند در آن حدّ که می‌توان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود. 
طاهرزاده 

29907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد چرا آیت الله امجد با آن سابقه دینی اینگونه می‌شود؟ ریشه این انحراف کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جواب سوال‌های شماره 29854 و 29816 و جلسه‌ی آخر «بنیان‌های حکمت حضور در جهان بین دو جهان» رجوع شود. موفق باشید

29635
متن پرسش
سلام عليكم: دیشب وقتی خبر شهادت دکتر فخری زاده را شنیدم از جناب دکتر رسول رکنی زاده؛ معاون پژوهشی دانشگاه اصفهان و استاد تمام رشته فیزیک سؤال کردم «آیا شما دکتر فخری زاده را می شناختید؟ اینکه ایشان از دانشمندان هسته ای بود؛ را تایید می کنید؟» ایشان در جواب نوشتند: «بیش از ۳۵ سال افتخار دوستی با او را داشتم. بله و مؤثرترین! من چه گویم یک رگم هشیار نیست / شرح آن یاری که او را یار نیست.» از ایشان درخواست کردم که ای کاش یک متن در مورد ایشان و ویژگی هاشون می نوشتید. و ایشان امروز این دلنوشته را برایم ارسال فرمودند. بسم‌الله الرحمن الرحیم: یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا بگویم وصف آن رشک ملک. سخن گفتن در مورد بزرگی مانند شهید محسن فخری‌زاده کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهره‌آور است. هر روز از خانه‌ی علم این سرزمین ستونی را تخریب می‌کنند تا از کسانی‌ که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بی‌پناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین‌ بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خورده‌ی این سرزمین پاک است. همواره به این دعای امام رحمة الله علیه می‌اندیشیدم که در پایان جنگ فرمود: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به‌روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.» امروز بار دیگر حقیقت این دعای خیر برای ملت ما روشن‌تر شد. در این سرزمین چراغ علم با خون شهیدان پرفروغ می‌شود. ما که این روزها به دنبال تأسیس بنای نهاد علم با ریشه‌های سترگ در ایران عزیز هستیم، بسیار به این شهادت‌های جهت‌بخش به تلاش‌های عالمان نیازمندیم. خون شهید محسن عزیز نهال علم این سرزمین را استوارتر می‌کند، همانطور که خون یارانش مانند شهید علیمحمدی و شهید شهریاری و دیگر همرزمانشان چنین کردند. دکتر محسن فخری‌زاده گرچه در طول سالیان دراز و تمام عمر کاری‌اش (که بسیاری از همراهانش راه خود را به سوی سنگرهای دیگر کج کردند) به عنوان یک دانشمند پر تلاش و مسلط به حوزه‌ی صنعت پیچیده‌ی هسته‌ای، صبورانه مسیر دفاع هسته‌ای را پیش می‌برد و تلاش می‌کرد قدرت بازدارندگی این فناوری‌ را، که توسعه‌اش منجر به توسعه‌ی فناوری‌های بسیار پیشرفته می‌شد، به کمال برساند، اما روح بلند او را فقط دریای ادبیات عرفانی و تقید به شریعت محمدی و آموزه‌های بلند معنوی‌اش سیراب می‌کرد. او حافظ نمی‌خواند بلکه با حافظ به عنوان نمادی از مصلحان اندیشه و عمل اجتماعی زندگی می‌کرد. نصب این بیت و ابیات مشابه در دفتر کارش بیانی از شیوه‌ی زندگی‌اش بود: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / به فسق مکن مباهات و زهد هم مفروش. شوق او برای آنکه به یک نظام علمی مبتنی بر فلسفه‌ی اسلامی دست یابد زاید الوصف است. در یکی از دیدارها وقتی کتابم را به او هدیه کردم، بلافاصله درسنامه‌ی فلسفه برای دانشجویان فیزیک را که در حال تدوین بود نشانم داد و چه گفتگوی پر هیجانی بینمان درگرفت. اشتیاق او به حوزه‌ی بنیادهای مفهومی علم و تلاش برای درانداختن طرحی نو برای علم مبتنی بر الهیات اسلامی، ناشی از درک این نکته بود که می‌دانست دستیابی به قله‌ی اندیشه‌ی علمی از گذرگاه یک اندیشه‌ی فلسفی مستقل می‌گذرد و برای گسترش این اندیشه در میان دانشجویانش لحظه‌ای را از دست نمی‌داد. گر چه او در تمام دوران خدمتش، که از زمان دانشجویی‌اش شروع می‌شد، در سپاه پاسداران بود، اما شاید باورکردنش برای کسانی که با فرهنگ پاسداری آشنا نیستند سخت باشد، به هیچ وجه روحیه‌ی نظامی‌‌گری بنا به تعریف معمول را نداشت. مهربانی او با دوستان و همکاران و دلسوزی او برای ایران و جهان انسانی واقعا بی‌‌نظیر بود و هیچگاه دیده نشد که با تنفر از کسی یاد کند که همواره می‌گفت : وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم /که در طریقت ما کافری‌ است رنجیدن. او با عمق راهبردی اندیشه‌های امام و رهبری آشنایی کامل داشت و گرچه سیاست را به‌خوبی می‌شناخت اما هیچ‌گاه فرصت نداد تمایلات سیاست‌زدگان از میدان جهاد بازش دارد و صحنه‌ی مبارزه برای تقویت بنیه‌ی دفاعی ایران را لحظه‌ای ترک نکرد. برای دکتر محسن فخری‌زاده هیچ مرگی جز شهادت سزاوار نبود که این سرانجام همه‌ی عاشقان حقیقت است: آنانکه ره عشق گزیدند همه/ در کوی حقیقت آرمیدند همه. در معرکه‌ی دو کون فتح از عشق است / هر چند سپاه او شهیدند همه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید فخری‌زاده در منظر دوستی آشنا و غمی همراه با امید. او در جایگاه حکیم ذوالفنون (فراتر از یک شاخه علمی ‌و فنی) قرار داشته است. موفق باشید

29018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: برای آشنایی با فلسفه اسلامی و مخصوصا تاریخ فلسفه اسلامی از اول تا الان چه کار کنم؟ علاقه مندم ذهن منظمی در این رابطه داشته باشم تا بتوانم قطعات پازل سیر فلسفی را کنار هم بچینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامیِ» روی سایت شروع خوبی باشد. موفق باشید

28997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم یدالله: ✴️‼️ انفجار نطنز تهش در اومد که خرابکاری بوده، احتمالش هم زیاده که عاملین آژانس در این حادثه نقش داشته باشند، خود آقای کمالوندی هم احتمال رو رد نکرد و گفت امنیتی ها دارند در این رابطه که بازرسین و عوامل آژانس نقش داشته اند یا نه بررسی می کنند، اونوقت تو این اوضاع این مردک، گروسی مدیر کل آژانس پاشده اومده ایران و جمهوری اسلامی هم داوطلبانه اجازه بازرسی به دو مکان جدید رو داده. ببخشید اینطوری می گم ولی کدام احمق بی عقلی اجازه این دسترسی رو صادر کرده، چه مملکت بی صاحابیه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه روحیه‌ی دولت، روحیه‌ای نیست که بتواند در مقابل این زیاده‌خواهی‌ها مقاومت کند. بالاخره جناحی از جریان‌های این کشور معتقدند با مراعات این نهادها مسائل را حلّ کنند. در حالی‌که بهتر است ما اساساً وارد تاریخ دیگری شویم. موفق باشید

27949
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۹۲۴ پاسخ تان ظریف و حکیمانه بود. اما یک مسئله برایم کمی روشن نشد. اینکه امروز جوانان منتقد و معترض برخی ساختارها و برخی افراد هستند یا اینکه بینش سکولار پیدا کرده اند و از جهت مبنایی و اصولی با انقلاب زاویه گرفته اند و از بینش انقلابی رویگردان شده اند و بینش سکولار و دور از بینش انقلاب را دنبال می‌کنند و از جهت ریشه ای با انقلاب زاویه دارند و به گذشته و امروز و آینده انقلاب امیدوار و مطمئن نیستند و معتقد به انحطاط نظام و انقلاب اند؟چون واقعا بین این دو بینش فرق اساسی است که آیا منتقد و معارض برخی ساختارها و افراد اند ولی ملاک شان هم چنان هندسه انقلاب است یا اینکه بینش آنها سکولار شده و حتی رویگردانی پیدا کرده و دل به تداوم این مسیر نبسته و امروز هم وضع انقلاب را حرکتی در مسیر اشتباه و غلط و مغایر با مبانی می بینند. چون بسیار سعی می‌شود و حتی تحلیلگرانی که واضح و صریح می‌گویند اکثریت جوانان بینش شان سکولار و دور از سبک زندگی انقلابی است و انقلاب و نظام در این عرصه با یک روی گردانی و گریز از خود مواجه شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این فکر شود که ما در جایگاه تاریخیِ خاصی قرار داریم. از یک طرف بشرِ امروز غرب‌زده است و همه‌چیز را با عقلِ غربی می‌نگرد. و از طرف دیگر غرب، به دلایل و شواهد فراوانی در حال افول است و از هویت قبلی خود فرو می‌افتد. و از این طرف، اگر انقلاب اسلامی از بعضی جهات گرفتار غرب‌زدگیِ عده‌ای شده است، ولی در ذات خود در بستر عبور از غرب است و ما در این گذرگاهِ تاریخی هستیم. اگر بدون مقابله با آن جوانان و با اخلاق خوب، کار را جلو ببریم و به مرور از غرب‌زدگیِ خود عبور کنیم که حتماً به جهت تاریخی که در آن هستیم، این کار کار عملی می‌شود و از آن طرف، ذاتِ انقلاب اسلامی به ظهور می‌آید؛ یقیناً وعده‌ی «یدخلون فی دین اللّه افواجاً» محقق می‌گردد. این‌جاست که جایگاه وظیفه‌ی تاریخی ما و عزمی که هیچ حادثه‌ای در آن خلل ایجاد نمی‌کند، به میان می‌آید و نیوشایِ خطابی می‌شویم که می‌فرماید: «الیس الصبح بقریب». موفق باشید  

27217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جوامع سکولار غربی با چه مکانیسم هایی توانسته اند حس منفعت طلبی بشر را کنترل کرده و در نتیجه آزادی اجتماعی را فارغ از آزادی معنوی در جوامع خود محقق سازند؟ آیا این تلاشها از یک پشتوانه استوار، محکم و دائمی برخوردار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «فألهما فجورها و تقوایها». پس بر هر نفسی وَجهِ فجور و وجه تقوایش را الهام می‌کند و نفس امّاره را فرهنگِ غربی که همان وجهِ فجور انسان‌ها است، بیشتر مخاطب قرار می‌دهد. البته بحث فرهنگ غربی غیر از انسان‌های غربی است که معلوم نیست آن فرهنگ را در عین سیطره‌ای که دارد، پذیرفته باشند. موفق باشید

26157
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، در شرایط اخیر به نظرم آن فتنه هایی که در روایات اشاره شده مردم هنگام آخرالزمان و پیش از ظهور منجی بدان گرفتار می شوند در حال رخ دادن است. آن فتنه هایی که دیگر خوبان و منتظران ریزش می کنند و روبروی ولایت می ایستند و به تعبیری به مضلات الفتن گرفتار می شوند. بشدت برای من به شخصه این هراس علی الخصوص پس از حوادث بنزین و این حادثه اخیر که جمع کثیری از نیروهای انقلابی رسماً از محور ولایت برگشتندند و حتی از ایشان مکدر شدند یا نا امیدی به آینده نهضت برایشان رقم خورد، پیش آمده که مبادا از محور ولی فقیه و انقلاب باز گردم و در این جبهه نباشم. آیا این گونه دغدغه و تشکیک ها عادی است و با توجه به شرایط فعلی، منطقی بشمار می رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که مواظب باشیم با عقل قدسی که سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» و سخنان آن‌ها است متذکر آن است فکر کنیم تا جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه در جان ما، جا باز کند و از آن طریق، ما در مسیر معنابخشی به خود قرار گیریم وگرنه با عقل غربی از آن جهت که غیر توحیدی است در مقابل هر حادثه‌ای از جای خود کنده و معلّق خواهیم شد. گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی‌صیقل، آیینه شوی». موفق باشید

25941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا آیه قرآن درباره منافقین می فرماید که «خداوند، نورشان را می برد.» مگر منافقین، نور دارند که خداوند نور این ها را خاموش کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، نورِ اولیه‌ی ایمان که همان فطرت است می‌باشد. موفق باشید

25486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقت بخیر ۱. بعد از گذراندن معرفت النفس شما ۸۰۰ صوت شرح دروس معرفت النفس جوادی املی از صمدی املی کفایت می کند یا سراغ کتب اصلی برویم؟ ۲. با توجه به مستحب بودن ازدواج ایرادی داره یه نفر کلا منصرف بشه از ازدواج؟ حتی در صورت داشتن زیبایی و داشتن روحیه مدیریت توحیدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم با دقت بر روی مباحث آقای صمدی در مورد «معرفت نفس» نیاز به مطالب دیگری در این مورد باشد. ۲. به هر صورت بهتر است انسان بدون دلیل ترک همسر نکند ولی اگر تقدیر او طوری بود که رجوع مناسبی برایش پیش نیامد، قصه‌ی تقدیرِ دیگری است که آن نیز در جای خود نوعی زندگی است. موفق باشید

25326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال اول: راز و رمز برهان «اِن» مطلق و یا به قول علامه طباطبایی پی بردن از لازمی به لازم دیگر چیست؟ مشروحا پاسخ فرمایید. من دقیقا بدنبال نحوه و کیفیت عملکرد ذهن در انتقال از لازمی به لازم دیگر در برهان هستم یعنی آیا بدیهیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است و عقل آن را می‌یابد. کافی است ما درست تصور کنیم، آن را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید

24669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ضمن عرض تسلیت. آیا هنگام مطالعه و گوش دادن به مطالب جنابعالی یادداشت برداری نیاز است؟ یاداشت برداری باید شامل چه مواردی باشد؟ بنده یا آثار را سطحی مطالعه می کنم وقتی هم یادداشت برداری می کنم آنقدر وسواس می شوم که گویی تمام مطالب عینا نیاز به یادداشت برداری دارند. لطفا اگر نیاز هست آموزشی در این مورد بدهید و بگویید رجوع به یادداشت ها چه زمانی باید باشد. و سوال دیگر آیا برای خوب کار کردن در این مسیر آموزش صرف و نحو و عربی نیاز است و اگر بله از چه منابع و کتبی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یادداشت‌برداری لازم است. به بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» قرار دارد مراجعه فرمایید. موفق باشید

24003
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: در زمان فعلی ما مسلمانان با پدیده غرب روبرو هستیم. وقتی به ۲۰ سال پیش خودم فکر می کنم و عالمی که در آن زمانه داشتم. زمانه ای نه سوالی برام پیش میومد نه احساس بی هویتی می کردم. در کنار خانواده با تمام سختی ها و خوشی ها زندگی را سپری می کردم و هیچ وقت احساس نمی کردم که خودم کو؟ توی کوچه بعد از مدرسه بازی می کردیم و هزار شیطنت دیگر. جایی گفته بودید که در زمان دولت سازندگی مردم ایران از نظر فرهنگی افول کردند برنامه های تلویزیون مثل ایکیوسان، پلنگ ضورتی و.....تمام ذهن ما رو اشغال کرده بود، آیت الله جوادی می فرمودند که در زمان قدیم کودکان تا مکاسب را نزد مادر هاشون میخوندند. حاج آقا چه بر سر ما آمده و خواهد امد؟ به عنوان نسل امروز از شما عاجزانه می خواهم که بگویید تکلیف ما چیست در این زمان؟ بریم شهید بشویم؟ آخوند بشویم؟ مهندس یشویم یا آدم بشویم؟ التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمانه‌ی خود را بشناسیم و بدون فرار از غرب، در مواجهه با غرب به خود آییم و جهان دیگری بسازیم. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «جایگاه تمدن اسلامی و نسبت آن با این تاریخ» شده است. موفق باشید

22619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر حضرتعالی در مورد کتاب (بازتاب تفکر عثمانی در حادثه کربلا؛ محمدرضا هدایت پناه) چیست؟ حضرتعالی در صوت محرم سال ۸۷ می فرمایید مشکل کوفیانی که حضرت را به شهادت رساندن ضعف فرهنگی بود. در صورتی که آقای هدایت پناه با دلایل محکم بیان می دارند (کوفیانی که امام علیه السلام را به شهادت رساندن یا عثمانی مذهب اند یا فقط شیعیان سیاسی اند (نه عقیدتی)! با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را نخوانده‌ام ولی حرف، حرف درستی است که قسمتی از کوفه، عثمانی‌مذهب‌اند و قسمتی هم شیعیانِ سیاست‌زده که شدیداً گرفتار ضعف فرهنگی بوده‌اند. موفق باشید

19915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا در این دنیای بی انتها که برای انسان سیری پذیر ندارد امکان استغنای از تکنولوژی و وابستگی محض به ابزار وجود دارد تا از ولایت تکنیک خارج شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید

31561

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما: چند روزی است که در فضای مجازی عکسی از زیارت نامه ای برای امام خمینی پخش می شود. که این گونه شروع می شود : «الله، وذریة و وصِیهِ، السلام علیک یا روح الله، الامام الخمینی و....» نظر شما در مورد این کار چیست؟ آیا این کار درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده در جریان هستم زیارت‌نامه‌ای است که حضرت آیت الله جوادی بر مبنای معارف دینی و سیره معصوم در رابطه با حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تنظیم کرده‌اند که بسیار حکیمانه و عالمانه است. موفق باشید

31275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به اینکه سیاق دعای ذیل عرفه بشدت متفاوت با خود دعاست و برخی آن را نسبت به ابن عطاءالله اسکندرانی می‌دهند نظر حضرتعالی چیست؟ سوال بعد در مورد نهج البلاغه هم بعید بنظر می‌رسد این معارف سنگین مثلا در خطبه اول را حضرت در بین عموم مردم مطرح کرده باشند و آیا مقصود از خطبه همان خطبه های نماز جمعه یا سخنرانی های در مسجد و... است؟ اگر آری چون این مطالب در سطح عوام نیست آیا ساخته اسکندرانی های دیگری نیست با توجه به اینکه سند ذکر نشده است و سوال دیگری که اینجا مطرح می‌شود مگر ذکر سند چقدر جا می گرفت که سید رضی حذف کرد و بالتبع از اعتبار سندی اثر کاست اینها ذهن را مشکوک می‌کند که شاید از حضرت لااقل برخی از خطب و ... نباشد اسکندرانی توانست چرا بقیه نتوانند والله عالم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که فراز دوم دعای عرفه در فضای دیگری است، بحثی نیست ولی معارفی این‌چنین بلند، مسلّماً از غیر معصوم وارد نشده است هرچند که در مصر به جهت فضایی که بعضاً با خفقان همراه بوده، به امثال آقای عطاءالله اسکندرانی نسبت می‌دادند. در مورد نهج‌البلاغه نیز فراموش نکنید که وقتی کلمات در فضایی شاعرانه گفته شود، روح‌ها ماورای فکرکردن حقایق آن را می‌یابند. مثل همان سخنان شاعرانه جاهلیت و اشارات بسیار زیبایی که در آن فضا مطرح می‌شده. منتهی اشارات نهج‌البلاغه اشاراتی است توحیدی. موفق باشید

30893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و تسلیت ایام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات! با توجه به مطالبی که در کتاب آشتی با خدا فرمودید که هویت انسان فقط هست می باشد و از طریق این هست به وجود خدا پی می‌بریم. آیا می شود کسی به هست خودش پی ببرد اما خدا را نیابد؟ یعنی متوقف از هست خودش بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق می‌یابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

29884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مجدد استاد محترم: اگر آثار عرفا همچون «غربت الغربیه» شیخ اشراق رو ببینیم بنظر می‌رسد که تمام سلوک شان در قوس نزول واقع می شود و وقتی سفر وجودی خود رو وارونه سپری کرده به خانقاه پدر می‌رسند باید به چاه قیروان برگرده با اراده و اختیار خود قوس صعودی/عروجی رو طی نمایند۔ بفرمایید آیا درست فهمیده ام؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید

نمایش چاپی