باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان راستای جسمانیة الحدوث بودن نفس از طریق تجلیات فیض الهی بر جسم است که نفس بدنِ خود را از خود میداند و تدبیر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم راههای بهتری برای رفع حوائج هست. مثل عباداتِ زیبا و زیارت ائمه «علیهمالسلام» و کمک به فقرای نزدیکان و قناعت و صبر. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام به محضر استاد گرانقدر (ادام الله ظله الشریف) و طلب برترین فیوضات الهی برای آن جناب؛ ۱. در خصوص مقامات بانو سیده نصرت امین اصفهانی (رحمة الله عليها)، آيا ایشان در طول حیات شریفشان به مقام فنا و بقای بعد الفنا رسیدند؟ ۲. آیا نقلی که عنوان میدارد جناب سید هاشم حداد (رحمة الله عليه) پس از ملاقات با ایشان، به فرد همراه خود فرمودند: «اینجا خبری نیست.» صحیح است؟ سپاسگزارم. برکات حضرتعالی مستدام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «نفحات الرحمانیه» حاجیه خانم امین که صرفاً گزارش واردات و احوالات قلبیه ایشان است، حکایت از آن دارد که ایشان بحمدلله در موقعیت بسیار خوبی بودهاند که نهتنها آن نفحات را درک کردهاند، بلکه در مقام «بقاء بعد از فنا» توفیق نوشتن و گزارش آن را نیز داشتهاند و این کار هرکسی نیست. ۲. با همه احترامی که برای مرحوم آقای هاشم حداد قائل هستم؛ ولی هرگز سخن ایشان را حجّتی برای بررسی شخصیت حاجیه خانم امین نمیدانم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله دقت خوبی در موضوع داشتهاید. ولی عنایت بفرمایید که در رجوع به روایات، بعضاً امام با توجه به محدودیت سؤالکننده جواب دادهاند و بعضاً مبنایی از سنت رزّاق بودن خداوند را در نظر دارند و در این رابطه خوب است که ما نیز به روایات رجوع داشته باشیم. آری! ۱. مقسومبودن رزق به این معناست که هرکس تلاش عادی خود را انجام دهد به آن میرسد ولی به این معنا نیست که کسی نتواند در آن رزق تصرف کند و از آن طرف وقتی انسان متوجه باشد رزق، مقسوم است میداند که راهی برای برگرداندن رزق مقسومشده هست و لذا تلاش میکند تا آن را برگرداند. ۲. رزق، مقدّر شده نه آنکه فقر، مقدّر شده باشد. به آیه «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» در این مورد توجه شود، خوب است که محدودکردن رزق در مقابل بسطِ آن، فقر به حساب نمیآید. ۳. قحطیزدگی که بعضی جوامع گرفتار آن میشوند به جهت آن است که نگرانند نکند رزق مقسوم به آنها نرسد و تأکید بر مقسومبودن رزق، چنین جوامعی را مدد میرساند. ۴. مگر تن به ظلم دادن که مذموم است، همین نیست که انسان راضی به محرومیتهایی که توسط ظالمان میشود، نگردد؟ ۵. آری! از طرف خدا رزق، مقدّر و مقسوم است ولی اگر بنده تن به ظلم بدهد و کسی رزق او را بقاپد، مقسومبودن رزق منتفی نیست. با تشکر از دقتهایی که در این مورد داشتید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد آن نکته که مرگ و زندگی در دست خداست و کسی نمیتواند مرگ ما را برای ما تقدیر کند، یک بحث مطرح است و اینکه ما خودمان میتوانیم عمر خود را با بعضی اعمال مثل قطع رحم کوتاه کنیم، بحث دیگری است. ۲. در مورد ویروس منحوس کرونا، واقعاً نمیتوان به راحتی مطلب را یکجانبه تحلیل کرد، هرچند مسلّماً دشمنان ما سعی دارند از طریق کرونا و به بهانه کرونا مدیریت نظام را زیر سؤال ببرند و البته کوتاهیهای ما نیز، بهانه به دست آنها میدهد. موفق باشید
بسم رب الشهداء سلام علیکم: استاد عزیز متن زیر از نادر طالب زاده است! خواهشن اگر تکملهای، شرحی، بسطی دارید که به ما کمک کند بفرمایید که گوش جان میسپارم. آنچه شهید آوینی اشاره کردند، در مورد تعارض بین فرهنگ نفسانی و فرهنگ دینی، تا زمانی که این دو در عرصه سینما در کنار هم باشند جمع نمی شوند، ملغمه ای از سینمای دینی است که نفسانی است و آن بوی خوش و عصر ولایی را نخواهد داشت ولی فعلا احساسم این است که در کار سینمای داستانی، شبیه سینمای دینی داریم، نه آن سینمای ناب ولی شبیه آن را داریم. شاید لازمه آن این باشد که کسی بتواند تصرف کند و غالب بر تکنیک شود، همه چیز را تسخیر کند یک آیت الله العظمی می خواهد و اگر این چنین نباشد خیلی مشکل است و به نظر من این دستگاه و این ابزار این قابلیت را نخواهد داشت ولی اگر هم بخواهد این سینما متحقق شود شروطی دارد، شروط بسیار سنگین. من یک بار از شهید آوینی این را سوال کردم ایشان با خنده پاسخ داد آخر هم باید خودمان کاری بکنیم، شاید نزدیکترین کار به سینمای دینی کارهای مستند باشد، در واقع برشهایی از واقعیت که کنار هم قرار می گیرند بهترین نوع است، ولی هر چه کار کنیم شبه سینمای دینی است، ولی من معتقدم باید در این زمینه تجربه کرد و این جرات را داشت، یا علی گفت و وارد این عرصه شد، و زمان را باید پیدا کرد البته خیلی مشکل است، ولی کار مستند با فرهنگ دینی مانوس تر است ولی در سینما کارهای زیادی می توان کرد; حتی با قصه می توان به سینمای دینی رسید ولی چگونه؟ در سینمای جهان هم تجربیاتی دارند با توجه به تکنولوژی پیشرفته، زمینه های نفسانی فرهنگ خود را با زمینه های قصه پردازی، می آمیزند و یک کار بی حقیقت به انجام می رسد ولی به واسطه تصرف کامل روی ابزار توفیقاتی دارند، در سینمای جهان هم مورد خاص ندارم که بگویم و با آن سینمای دینی فاصله بسیار زیاد دارد. ممکن است عده ای به انگیزه تبلیغ دین وارد این عرضه شوند; مثلا اصحاب کهف بسازند این خیلی با ارزش است ولی باز با آن سینمای دینی خیلی فاصله دارد. ساخت اصحاب کهف با انگیزه تبلیغ دین است، سینما این قابلیت را ندارد من هر چه فکر می کنم شخص آیت الله جوادی املی وارد این عرضه شود با آن عرفان بعید می دانم، بسیار بعید است بالاخره این ابزار در این زمانه به کار می آید، شاید گوشه چشمی به صاحب ابزار کنند کشف هایی بر او بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همینطور است و حقیقتاً انقلاب، راهی در مقابل ما گشوده است و ما را در سنتی قرار داده است که سینمای آینده، سینمایی است مثل شخصیت حاج قاسم سلیمانی و اینکه سید مرتضی عزیز فرمود باید آیت الله بود؛ منظور باید معارف حقه الهیه مطابق زمان را در اختیار داشت.
همانطور که اگر مار نتواند پوست بیندازد میمیرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردان نظام اگر خود را در آینده تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کندهاند، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شدهاند. مردانی میخواهیم که معنای سعهی توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دوره دریاچه بودنش بهسر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحلهای از تاریخ پیدا میکنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمیباشد.
متفکر تنها به یک اندیشه واحد نیاز دارد تا از آن یکتا اندیشه یعنی امری که باید به آن پایبند باشد، در شیوهای در خور سخن بگوید و این وقتی محقق میشود که همانی را بگوید که از جانب همان یکتا اندیشه پیش آمده است و او از جانب همان اندیشه واحد فراخوانده میشود که در عین بیمرزی، قاطعترین مرز است، مثل اندیشه حضور بیکرانه انسان در اکنونِ خود که در این اندیشه، ذات انسان شایسته تفکر است و میتواند با آن به وَجد آید و از چنین آغازی به سوی دیگر موضوعات آغازِ راه میکند، راهی که همواره انسان را از خود میستاند و سپس به هویتی برتر پس میدهد.
موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جانم با اینکه من می دانستم دکتر جلیلی عزیز، برنامه و انگیزه های لازم رو دارند، منتهی حسم میگفت که هنوز جامعه ما، حتی طبقه حزب الهی، آمادگی ریاست جمهوری امثال جلیلی رو ندارند، فلذا تصمیم رأی دادن به آقای رئیسی بود چون انگار موعد، موعد تبلور گفتمان انقلاب اسلامی با این شخص است. اما هنگامی که آقای جلیلی انصراف دادن، دلم گرفت! انگار خبر شهادتش رو بهم دادن! و حتما ایشون با قربانی کردن اهداف و آرمانهاشون در جهت تحقق آرمانهای بزرگتر، به مقام شهادت هم دست یافتند. استاد جان نظر شما چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتخاب بزرگ ایشان بود که حاکی از خلوص و تقوا و زمانشناسیِ ایشان به حساب میآید و در همین رابطه بنده عرایضی ذیل بیانیهی جناب آقای جلیلی داشتم که عینا خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
بسمه تغالی
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایشدادن خود فکر نمیکنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی میتواند غافل باشد؟ خدا میداند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آنکه پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانیاند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه مییابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» پروریده شدهاند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلیها و خوشا به حال آنهایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد.
فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نهتنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد میدانستند و از همه مهمتر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامههایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با اینهمه حاضر شدند اینچنین عمل کنند در آن حدّ که میتوان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود. طاهرزاده
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جواب سوالهای شماره 29854 و 29816 و جلسهی آخر «بنیانهای حکمت حضور در جهان بین دو جهان» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید فخریزاده در منظر دوستی آشنا و غمی همراه با امید. او در جایگاه حکیم ذوالفنون (فراتر از یک شاخه علمی و فنی) قرار داشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامیِ» روی سایت شروع خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه روحیهی دولت، روحیهای نیست که بتواند در مقابل این زیادهخواهیها مقاومت کند. بالاخره جناحی از جریانهای این کشور معتقدند با مراعات این نهادها مسائل را حلّ کنند. در حالیکه بهتر است ما اساساً وارد تاریخ دیگری شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این فکر شود که ما در جایگاه تاریخیِ خاصی قرار داریم. از یک طرف بشرِ امروز غربزده است و همهچیز را با عقلِ غربی مینگرد. و از طرف دیگر غرب، به دلایل و شواهد فراوانی در حال افول است و از هویت قبلی خود فرو میافتد. و از این طرف، اگر انقلاب اسلامی از بعضی جهات گرفتار غربزدگیِ عدهای شده است، ولی در ذات خود در بستر عبور از غرب است و ما در این گذرگاهِ تاریخی هستیم. اگر بدون مقابله با آن جوانان و با اخلاق خوب، کار را جلو ببریم و به مرور از غربزدگیِ خود عبور کنیم که حتماً به جهت تاریخی که در آن هستیم، این کار کار عملی میشود و از آن طرف، ذاتِ انقلاب اسلامی به ظهور میآید؛ یقیناً وعدهی «یدخلون فی دین اللّه افواجاً» محقق میگردد. اینجاست که جایگاه وظیفهی تاریخی ما و عزمی که هیچ حادثهای در آن خلل ایجاد نمیکند، به میان میآید و نیوشایِ خطابی میشویم که میفرماید: «الیس الصبح بقریب». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فألهما فجورها و تقوایها». پس بر هر نفسی وَجهِ فجور و وجه تقوایش را الهام میکند و نفس امّاره را فرهنگِ غربی که همان وجهِ فجور انسانها است، بیشتر مخاطب قرار میدهد. البته بحث فرهنگ غربی غیر از انسانهای غربی است که معلوم نیست آن فرهنگ را در عین سیطرهای که دارد، پذیرفته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که مواظب باشیم با عقل قدسی که سیرهی ائمه «علیهمالسلام» و سخنان آنها است متذکر آن است فکر کنیم تا جایگاه نظام اسلامی و ولایت فقیه در جان ما، جا باز کند و از آن طریق، ما در مسیر معنابخشی به خود قرار گیریم وگرنه با عقل غربی از آن جهت که غیر توحیدی است در مقابل هر حادثهای از جای خود کنده و معلّق خواهیم شد. گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بیصیقل، آیینه شوی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، نورِ اولیهی ایمان که همان فطرت است میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمیکنم با دقت بر روی مباحث آقای صمدی در مورد «معرفت نفس» نیاز به مطالب دیگری در این مورد باشد. ۲. به هر صورت بهتر است انسان بدون دلیل ترک همسر نکند ولی اگر تقدیر او طوری بود که رجوع مناسبی برایش پیش نیامد، قصهی تقدیرِ دیگری است که آن نیز در جای خود نوعی زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است و عقل آن را مییابد. کافی است ما درست تصور کنیم، آن را تصدیق میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یادداشتبرداری لازم است. به بحث روش مطالعه که در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» قرار دارد مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمانهی خود را بشناسیم و بدون فرار از غرب، در مواجهه با غرب به خود آییم و جهان دیگری بسازیم. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «جایگاه تمدن اسلامی و نسبت آن با این تاریخ» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را نخواندهام ولی حرف، حرف درستی است که قسمتی از کوفه، عثمانیمذهباند و قسمتی هم شیعیانِ سیاستزده که شدیداً گرفتار ضعف فرهنگی بودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی بشر طلب دنیای بیشتر دارد عنان او در اختیار همان توهّماتی است که تکنیک برتر آن را در اختیار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده در جریان هستم زیارتنامهای است که حضرت آیت الله جوادی بر مبنای معارف دینی و سیره معصوم در رابطه با حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» تنظیم کردهاند که بسیار حکیمانه و عالمانه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه فراز دوم دعای عرفه در فضای دیگری است، بحثی نیست ولی معارفی اینچنین بلند، مسلّماً از غیر معصوم وارد نشده است هرچند که در مصر به جهت فضایی که بعضاً با خفقان همراه بوده، به امثال آقای عطاءالله اسکندرانی نسبت میدادند. در مورد نهجالبلاغه نیز فراموش نکنید که وقتی کلمات در فضایی شاعرانه گفته شود، روحها ماورای فکرکردن حقایق آن را مییابند. مثل همان سخنان شاعرانه جاهلیت و اشارات بسیار زیبایی که در آن فضا مطرح میشده. منتهی اشارات نهجالبلاغه اشاراتی است توحیدی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان متوجه هستِ خود شد، خود را عین ربط و تعلّق به حضرت حق مییابد. مرحوم علامه طباطبایی در این مورد مطالبی در کتاب «رسالة الولایه» مطرح فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید