بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: بی مقدمه می روم سراغ پرسش. در مورد چشم زخم مدتی ست متوجه شده ام هر وقت یک خطور ذهنی کوتاه به ذهنم می رسد در مورد شخصی یا شیئی یا حتی خودم پس از مدتی بلایی بر سر طرف مقابل می آید. آخرین مورد در مورد یکی از نزدیکان بوده که روزی به ذهنم رسید این فرد با این سن بالا عجب سلامتی دارد. بنده ی خدا سلامت کامل داشت تا این که متوجه شدم مدتی ست به شدت مریض است و ناخوش، از آن جا که در موارد زیادی این مسله ی خطور ذهنی مبتلا شدن افراد مختلف و حتی خودم را در مورد خودم زیر نظر داشتم متوجه شدم این دچار چشم زخم از سوی بنده شده... از طرفی از یکی از اساتید شنیده ام که چشم زخم از سوی افرادی رخ می دهد که نفس پلیدی دارند. جناب استاد اگر ممکن است بنده را راهنمایی کنید تا از این مسله رها شوم و بیشتر از این منشا عذاب برای خودم و دیگران نباشم. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بحث «چشم زخم» را در کتاب جایگاه جن و شیطان و جادوگر که بر روی سایت هست دنبال بفرمایید. 2ـ معلوم نیست آن خطورات ذهنی موجب چشم زخم شده‌باشد بلکه نفس ناطقه‌ی شما آخرین مرحله‌ی سلامتی او را متوجه می‌شود که بعدا آن سلامتی باید برود. در هر صورت وظیفه‌ی شما طلب رحمت برای افراد است. موفق باشید

33589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: راهنمایی می فرمایید که برای درک قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها چکار کنم؟ کتاب یا صوتی هست که آن را در حد یک مبتدی قابل فهم باشد ؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبال‌کردن منابع اصلی فلسفه مثل «بدایة‌الحکمه» إن‌شاءالله آن نوع نگاه برای انسان پیش می‌اید که متوجه شود چگونه «بسیط الحقیقه» از یک طرف همه اشیاء است و از طرف دیگر هیچ‌کدام از آن‌ها نیست. حضرت مولاعلی «علیه‌السلام» در خطبه اول عملاً به همین نکته اشاره دارند آن‌جا که در وصف حضور حضرت حق می‌فرمایند: «مع کل شیئ لا بمقارنه وغیر کل شیئ لا بمزایله». موفق باشید

31741
متن پرسش

سلام: با توجه به این‌که صحنه اربعینیِ امسال را در ایران ملاحظه کردید، به نظر شما چه نگاهی باید به این صحنه بیندازیم؟ آیا می‌توان خود را زائر اربعینی کربلا دانست، وقتی شوق حضور در آن صحنه بود، ولی جا ماندیم؟

متن پاسخ


سلام علیکم: با اجازه شما بنده این‌طور می‌توانم بگویم:
باز حضور اربعینی دیگر و باز  گسترش و گستردگی انقلاب اسلامی ذیل نور حسین «علیه‌السلام» آیا جز این بود که این حضور اربعینی که در سراسر ایران و بخصوص در اصفهان پیش آمد، حضور در تاریخی است که انسان‌ها این‌چنین در معرض تجلیات الهی قرار گرفتند تا با آغازی دیگر و رخدادی نو و تازه روبه‌رو شوند؟
 آری! در این مسیر که هویت اربعینیِ ملت گسترش یافته این حضرت حق است که به سوی راهپیمایان آمد تا معنای گسترده‌شدن کربلا را به صورتی دیگر بفهمیم زیرا همچون قاسم سلیمانی همه در کلام و عمل سخن او را با جان خود پذیرفته بودند که در مورد رهبر معظم انقلاب گفت: «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.» راهپیمایان تا این‌جاها آمدند که در معرض لطف الهی نه‌تنها همه گناهان‌شان محو گشت حتی همچنان‌که حضرت سجاد «علیه‌السلام» فرمودند: «: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى» هر کدام زندگی را با تولدی نو از سر گیرند.

موفق باشید.

30956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد شما در کتاب تمدن زایی و مدرنیته در بحث استفاده از ابزار جملاتی به این مضمون دارید که مثلا استفاده از فرش دستباف نسبت به فرش ماشینی که با الیاف مصنوعی ساخته شده، روح انسان را بهتر در حضور و ارتباط و گفتگو با طبیعت نگه میداره. سوال من اینه که خب الان چیزهایی مثل فرش دستباف، جعبه های خاتم کاری شده و... اینها به دلیل قیمت بسیار بالایی که دارند چه بسا به عنوان تجمل شناخته میشن! توضیح شما نسبت به این مساله چیست؟ چگونه ساده زیستی با استفاده از چیزهای سنتی (که بعضا بسیار گران قیمت هستن) قابل جمع هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه همین‌طور است که می‌فرمایید. لااقل اگر بشود از آن نوع فرش‌های دست‌باف عادی که در روستاها تهیه می‌شود و غیر اشرافی است؛ استفاده شود بهتر است. ولی وقتی چاره نیست إن‌شاإالله خداوند به صورت دیگری جبران می‌کند. موفق باشید

30565
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار می‌گیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دل‌دادگی به زیبایی‌ها و خوبی‌ها در مظاهر عالم، که نمونه‌ی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».

البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دل‌دادگی به جنس مخالف هم مسیری می‌شود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه این‌چنین می‌فرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید 

30046
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یه سوال داشتم. میگم خداوند تو قرآن می‌فرماید به پیامبر (ص) که «فصبر علی ما یقولون» و جمله هایی از این قبیل. می‌خواستم بدونم جنس این اذیتی که پیامبر (ص) می‌شدن چی بود؟ چون ما خودمون هم خیلی اذیت میشیم تا یه کار رو تو این مملکت به سرانجام برسونیم. سرخورده میشیم. دشنام می‌شنویم. مورد تهمت و هجمه قرار می‌گریم. افسرده می‌شیم. سر درد می‌گیریم. به قلبمون فشار میاد. می‌خواستم ببینم آیا رسول خدا هم چنین بودن؟ چرا خدا می‌فرماید صبر کن؟ در آخر التماس دعا از شما دارم. دعا کنید خدا شرح صدر بده و عاقبت بخیری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاری که با نور توحید شروع شود در ابتدا با روحیه‌ی مردمی که گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند همراهی ندارد. ولی اگر با حوصله ادامه یابد و بی‌محلی‌های مردم، انسان را خسته نکند؛ چون آن حرکت توحیدی با فطرت انسان‌ها همراه است بالاخره نتیجه می‌دهد. به همین جهت فرموده‌اند نسبت به اذیت‌ها و بی‌محلی‌های مردم صبر پیشه کنید. نمی‌بینید بعضی‌ها چگونه نسبت به دلسوزترین فردشان در این تاریخ یعنی رهبر معظم انقلاب سخن دشمنان ایشان را می‌پذیرند؟!! ولی رهبر معظم انقلاب می‌دانند که باید برای همه‌ی آن‌ها دلسوزی کرد. موفق باشید

29545
متن پرسش

سلام علیکم: استاد با یکی از اساتید که درباره غرب شناسی صحبت کردم این نکات رو فرمودند و می‌خواهم نظر شما راهم بپرسم: آوینی فاز فکری ش رو از سید احمد فردید؛ فیلسوف شفاهی تاثیر گرفته. فردید هم معروف به غرب ستیزی هست ولی در حقیقت هم فردید و هم مددپور غرب زده اند خودشان. آوینی تعدیل شده است چون با افکار امام آشنا شده. البته هنوز اشکالات فردید درش هست. آقای میرباقری به تبع فرهنگستان و مرحوم سید منیر یه فاز خیلی متفاوتی دارند. غرب ستیز هستن ولی غرب رو به درستی درک نکرده اند. ولی خیلی خیلی از فردید و امثالش عقب هستند. در حقیقت همان اخباری گری است فکرشان، که الان نمودش شده تضاد ۱۰۰٪ ای با غرب. حتی جوری که دنبال ریاضی فیزیک اسلامی اند. برای درک تفاوت نگاه ها چاره ای نیست جز خواندن همه شان. البته بعضی شان متن مکتوب ندارند مثل فرهنگستان. امام و آقا دیدگاه متفاوتی با این حضرات دارند. نگاه امام و آقا و امام موسی صدر نگاه معتدلیه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت امام و مقام معظم رهبری، سخن درستی فرموده‌اند. ولی فکر می‌کنم می‌توان شهید آوینی را مظهرِ تفصیلیِ نگاه امام و رهبری دانست. دکتر فردید و دکتر مددپور را غرب‌شناسی می‌دانم که از جهاتی سخن آن استاد در موردشان درست است. برعکس آقای دکتر داوری که غرب‌شناس است و جایگاهی برای فیلسوفان غربی در این جهان قائل‌اند که نمی‌توان نادیده گرفت. موفق باشید

29304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: خدا قوت. ببخشید در مورد سوال خواهر طلبه ای که میگن از وقتی رفتم حوزه انگار یک کلید به قلبم زدن پاسخ داده نشد. تشکر از شما. بنده به ایشان پیشنهاد دادم قرآن بخوانند میگن نمیتونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آنچه انسان را به معنا می‌رساند و شور زندگی را در او زنده می‌کند؛ نظر به متون مقدس است و اگر سعی کنند با تدبّر در قرآن جلو بروند، احساس حیاتی که گم کرده‌اند به ایشان برمی‌گردد. موفق باشید

28085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی پرسیده بودم، به شماره ۲۸۰۲۶، ثبت شده است. خواهش داشتم بطور شخصی به ایمیل ام لطف بفرمایید پاسخ دهید. پاسخی دریافت نکرده ام. نمی‌دانم جواب نداده اید یا مشکل در ارسال پاسخ بوده است. ممنون میشوم بررسی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد:

۲۸۰۲۶- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود. ولی عنایت دارید که این موارد مواردی نیست که امثال بنده طی سؤال و جواب بتوانیم ورود کنیم، بیشتر باید با افرادی موضوع را در میان بگذارید که با روحیه‌ی شما آشنایی داشته باشند و یا لااقل طی مشاوره‌ای بتوانند نظر دهند. موفق باشید

27563
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرمودید که افراد اگر در جوانی، انتخابی به وسعت ابدیت شان و روح لایقف و متعالی شان نکنند و شریعت را بعنوان هدف بزرگ زندگی نگیرند، حتی اگر از جهت سنی جوان هم باشند ولی پیر هستند و سن شان که بالاتر برود بد رای و بدبین و افسرده و در هم رفته می‌شوند. آیا می‌توان گفت انتخاب شریعت بعنوان راه انس با ابدیت، آنگاه حقیقتا و کاملا وجود انسان را جوان و با طراوات نگه می‌دارد که انسان آرمانش اقامه حد اکثری دین و حضور در طرح وجود مقدس انسان کامل باشد چنانکه امام و آقا دو متشرعی بودند که انتخاب بزرگ زندگی شان شریعت بود ولی در حد مناسک و آداب متوقف نشدند و شریعت را در یک نگاه کلان و ماهواره ای و در راستای جامعه سازی دیدند چنانچه در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی از رهبر انقلاب این مورد به وضوح در نگرش ایشان دیده می‌شود و کتاب شرح دعای سحر امام هم به نحوی عبور از مدرنیته و عالم انسان مدرن که عالم تصرف و تمتع هر چه ببشتر در عالم و ساخت ابزازهایی در این جهت است بسمت نظر به اسماء الهی در جامعه و ساخت جامعه و تمدنی مبتنی بر تجلی اسماء خداست ویژه اینکه انسانها محل ظهور جامع اسماء الله اند و می‌توانند با نظر به اسماء حضرت حق جامعه و تمدن توحیدی بسازند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین شرایطی هستیم و انتخاب بزرگ امروز ما حضور دیانت است در جهان با جمع بین یگانگی با خدا و وسعتی که این حضور در مقابل ما قرار داده است. پیشنهاد می‌شود سری به مقدمات جلسه‌ی ۱ و ۲ شرح «مناجات التّائبین» تحت عنوان «با دعا در آغوش خدا» بزنید. موفق باشید

27340
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان گفت ما که به سوی ظهورحضرت حجت (عجل الله) پیش می رویم یعنی هم بسوی پریشانی بیشتر در حرکتیم و هم به سوی سامان بیشتر و هر دوی این امر در دل رسیدن به ظهور هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه کار، بزرگ و با اهمیت باشد در عالَمی که موسوم به «اسفل السافلین» است با موانعِ بیشتر روبه‌رو است. ولی در هر حال، عالَم ظرفیتِ تحقق آن کارهای بزرگی را که خداوند مقدّر کرده است، دارا می‌باشد و لذا از نظر ما حرکت به سوی عبور از پریشانی‌های بشر است. موفق باشید

26722
متن پرسش
سلام علیکم: آیا اساسا تسامح و تساهل مسلمین و حکام مسلمان در مواجهه با تمامی عقاید در جامعه حتی اگر از جهت مبانی و اصول مشکل داشته باشند و با مبانی دین مبین نخوانند یا حتی موجب اسارت فکری بشر شوند، به بهانه آزادی بیان و فکر مورد پذیرش است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی تساهل و تسامح در دل زندگیِ دینی مطرح است یعنی دین در ذات خود سخت گیری ندارد مثلا اگر طرف نماز اول وقت را به تأخیر انداخت، دین آن را تحمل می‌کند؛ عجیب این‌جا است که عده‌ای این واژه‌ها را از دین می‌گیرد و برون دینی و بر ضد دین معنا می‌کنند و آن را پای دین می‌گذارند. موفق باشید

26186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد گرامی: سپاس فراوان از فرصتی که به پاسخگویی اختصاص می دهید اگر به کسی گفته شده باشند که باید ابتدا روی اصول اعتقاد کار بکند، آیا سیر مطالعاتی شما کفایت می کند یا باید ابتدا اصول و عقاید دیگر عزیزانی مانند آقای مطهری و مصباح و دیگر عزیزان مطالعه شود؟ باز هم ممنونم. حلال کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ابتدای کار سیر مطالعاتی سایت خوب است ولی در ادامه لازم است از آن عزیزان حتماً استفاده شود. موفق باشید

25051
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان خدمت حضرت استاد: سوالی داشتم به این صورت که طبق آیه «لکم فی رسول الله اسوه حسنه» آیا رسیدن به مقام پیامبر اکرم و ائمه معصومین «لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک» امکان پذیر هست یا خیر؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر عبودیت، آن عزیزان افقی هستند برای آن‌که انسان‌ها راهِ عبودیت را پیدا کنند. مقام‌های موهبتی آن‌ها مخصوص خودشان است برای هدایت بشر. در این مورد عرایضی در صفحات اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید

24987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر استاد گرانقدر: ۱. اسم «یا حق» الهی جمالی است یا جلالی؟ ۲. اسم «یا شریف» جمالی است یا جلالی؟ در مورد خداوند به چه معناست؟ کسی که مظهر این اسم است چه ویژگی ای دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو ۲. ظاهراً اسم جلالیِ آن بیشتر است و به این معنا نظر به حضور نرم حضرت ربّ العالمین دارد. موفق باشید

24571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده طلبه هستم و شش سال هست که در حوزه درس می خوانم اما خیلی خوب درس نخواندم و بسیار ناراضی هستم. حافظه خوبی هم ندارم. درس ها یادم نمی مانند. خیلی ناامید شدم هم از درس خواندنم و هم از زندگی و آینده و ... از طرفی هم بسیار افسرده شدم و سر کوچکترین مسائل عصبی می شوم. وسواس غلبه کرده بر من. لطفا مرحمت بفرمایید و بنده رو راهنمایی کنید. مطلب دیگر خیلی به بنده می گویند که شما طلبه ها چرا کار نمی کنید و از منبر و اسم اهل بیت پول در می آورید. این هم ذهن بنده رو مشغول کرده و نسبت به درس خواندن سرد می کند. و چندین بار تصمیم گرفتم بروم دنبال کار و طلبگی را رها کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از خود نباید انتظار زیاد داشته باشید. با پشتکار به همان دروس رسمی حوزه بپردازید. ۲. خودِ دین با خمس و سهم امام، مسئول تأمین طلبه‌ها است. در واقع دین و شریعت به عهده گرفته است تا در حدّ امکان طلاب را تأمین کند تا آن‌ها بتوانند دین را به مردم برسانند. موفق باشید

24242
متن پرسش
حدیث هست شخصی رفت پیش اهل بیت (ع) گفت من محب شما هستم، عاشق شما هستم، بهش گفتن پس آماده بلا باش یعنی چه؟ حدیث جعلی نیست؟ یعنی اگه محبت اهل بیت رو دارید آماده فقر و بلا باشید؟ منظور چیه؟ استاد عزیز لطفا کامل و به دو خط کفایت نکنید. چون این مطالب بنده رو متوقف کرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که محبّ اهل‌البیت بودن یعنی در نوع زندگی که دیگر با استکبار و فرهنگ اهل دنیا نمی‌توانید کنار بیایید حاضر می‌شوید و این نوع زندگی همواره مشکلات خود را دارد هر چند ارزش آن بسیار فوق العاده است مثل نظام اسلامی با این همه سختی‌ها و جنگ‌ها و تحریم‌ها برای کسی که متوجه است برای احیای قرآن باید از این سختی‌ها نهراسید. موفق باشید

24212
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب ده نکته از معرفت نفس (نکته اول)، مطرح شد که: در هنگام خواب در عین اینکه خداوند نفس انسان را تمام و کمال گرفته تدبیر بدن توسط نفس از بین نمی رود. و نکته مهم تر اینکه فرمودید: اینکه ما خودمان را در بدن احساس می کنیم نه به این جهت است که ما در بدن ایم، بلکه به خاطر این است که ما نظر به تن داریم. سوال اینکه: اگر ما اساساً در بدن حضور نداریم و فقط متوجه بدن هستیم یعنی نظرمان به بدن است، پس این توفی و گرفتن، به معنای انصراف توجه نفس از بدن است. نه خارج شدن نفس از بدن چون اساسا داخل در آن نبوده که خارج شود. اما در انتهای صوت شماره یک تدریس، درضمن سوالی که از شما پرسیده شد درباره معلولیت یک عضو از بدن، شما فرمودید که به دلیل آن است که نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. (در حالی که فرمودید داخل در بدن نیست) مگر اینکه منظور شریفتان این باشد که توجه نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. سوال دیگر اینکه: اگر توجه نفس از چیزی منصرف شد آیا می‌توان توجه آن را باز هم به آن شئ برگرداند؟ مثلا رفع معلولیت. و اساسا چه می شود که نفس توجه خود را از عضوی منصرف می کند. بدون آنکه انسان قصد آن را کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه شده اید خارج شدن نفس از بدن به معنای انصراف از آن است. اری به همین جهت اگر زمینه ی تدبیر عضو معلول شده فراهم شود نفس تدبیر خود را اعمال می کند. موفق باشید

23923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر استاد رو در مورد آقای شفتی (مسجد سید) خواستم بدونم. برای حاجتی نزد ایشان رفتم، به مدت ۱۵ روز گفتن ۱۴۰۰۰ صلوات بفرست و مبلغ ۵۹۰۰۰ تومان دریافت کردند گفتند برای جدشان که در مسجد سید دفن هستند. همچنین دست بر سر بنده گذاشتن و دعایی قرایت کردند. اما تا کنون نتیجه ای ندیدم. کمی ذهنیت بنده نسبت به ایشون بد شده. خواستم نظر استاد رو بدونم در رابطه با ایشون؟ متشکرم. التماس دعای فرج و خیر. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه‌های بهتری برای رفع حوائج هست. مثل عباداتِ زیبا و زیارت ائمه «علیهم‌السلام» و کمک به فقرای نزدیکان و قناعت و صبر. موفق باشید

31579
متن پرسش
سلام علیکم: در مطالب منتشر شده از حاج آقا شیخ جعفر ناصری آمده است: «بعضی از بزرگان مثل مرحوم آسید احمد کربلائی، آشیخ احمد بهاری و... به این کیفیت دستور می داده اند که بعد از نماز صبح که اشتغال به ذکر و عدم تشتت کافی است که وقتی لا اله الا اللّه می گوید پهلوی این ذکر باش و دلت را حاضر بدان {فعلا} همین مقدار کافی است و وقتی این مرتبه حاصل شد ولو روزی یک ثانیه ارتقا پیدا کند خیلی خوب است و برای مرحله بعد آن دستورات دیگری داشته اند، قدم اول را «عدم فکر» و عدم تحریک قوای خیالی و وهمی است و قدم بعد «فکر در عدم»، که آن حاصل نمی شود مگر این که.... علی ای حال معنای توجه در هر مقطعی یک معنائی خواهد داشت و قدم اول عدم تشتت معنا می شود.» پرسش های حقیر: ۱. عدم تشتت و اینکه دل را حاضر کنیم همان «عدم فکر» است؟ اگر بله این معنا چقدر به آنچه آقای مصفا در کتاب هایشان می گویند نزدیک است؟ ۲. فرق «عدم فکر» با «فکر در عدم» چیست؟ آیا اساسا برای مبتدیان که گرفتار قوه واهمه هستند (و فکر برای آنها چیزی جز فعالیت قوای واهمه و خیالی نیست) فکر در عدم ممکن است؟ چون مستحضرید که مرحوم ملکی تبریزی در نامه به مرحوم کمپانی می فرمایند که از آخرین مراحل و دستورات استاد ملاحسینقلی همدانی، «فکر در عدم» بود که به اوحدی از سالکین می‌دادند که سالها ریاضت کشیده باشند. ۳. این صحبت علمای ما، چقدر به تعالیم کریشنامورتی و یا بودا نزدیک است؟ آنها هم ظاهرا همین را می‌گویند و لب حرفشان این است که اگر از اسارت فکر آزاد شدی و در «حال» قرار گرفتی، حضور در ساحت هستی نامتناهی را تجربه می‌کنی. اگر حرف عرفا با حرف امثال کریشنامورتی یکی است پس تفاوت بین این دو کجاست؟ اگر مطابق آنچه مرحوم ملکی تبریزی می فرمایند که سلطان معرفت بعد از حصول فکر در عدم ظهور می‌کند نمی توان با تعالیم کریشنامورتی که به قول حضرتعالی همان روش بوداست، به آن دست یافت؟ ۴. این مباحث چقدر به بحث های هایدگر نزدیک است؟ آیا حرف یکی است یا ما اشتباه می فهمیم؟ از وقتی که حضرتعالی می گذارید سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این رابطه مفصل است. آری! نظر به حضرت احدی که هیچ چیز نیست، عالی‌ترین منزل می‌باشد، البته آن‌گاه که در بستر سیر از الله به سوی احد قرار گیریم به اعتبار آن‌که الله، جامع جمیع اسماء می‌باشد ولی به نور اسم جلال، همه را مقهور «هو» می‌یابید. در مورد آقای مصفّا و آقای کریشنامورتی بحث در تخلیه ذهن است برای هیچی‌شدن و نه رسیدن به فنایی که مقهور نور احدی باشیم. مباحث آقایان را در حدّ آزادشدن از فشار جهان مدرن، مفید می‌دانم ولی در ذات خود، آن مباحث عقیم هستند. موفق باشید

30580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جناب استاد ملکیان مطلبی دارند که موجب تامل بنده شده است چون ایشان فرد بسیار متتبعی هستند و نمی توان به آسانی از صحبت هایشان گذر کرد آن سخن اینست و لینکش در انتها می آورم «به نظرم می‌آید که اگر منصفانه به شخصی مثل مولانا نگاه کنیم باید بگوییم ایشان یکی از صاحبنظران و متخصصان طب روحانی و معنوی است. در واقع، امثال مولانا، شمس تبریزی و شخصیت‌هایی- به گمان من- بزرگ‌تر از اینها مثل بودا و لاوتزه طب روحانی را بر بشر عرضه کردند.» درین کلام، استاد قائل به برتری بودا و لاوتزه بر مولوی هستند همچنین جناب شایگان علی مانقل در کتابی که در مورد کربن نوشته اند فرمودند «ما در طی این بررسی ها، ترجمه های انجیل ها، روایت فارسی اوپانیشادها، برگردان داراشکوه، سوتراهای بوداییان و تائوته کینگ لائوتسه را پیاپی خواندیم. کتاب اخیر را من و سید حسین نصر با شتاب به فارسی برگرداندیم و همراه علامه خواندیم. وی متون نامبرده را با تیزهوشی یک پیر روحانی تفسیر می کرد و همان قدر از اندیشه هندوان احساس آرامش می کرد که از برخورد با عالم معنوی بوداییان و چینیان. او در این اندیشه ها، هرگز چیزی نیافت که آن را از بنیاد با عرفان اسلامی که خود با آن آشنا و مأنوس بود در تضاد ببیند. او در همه اینها دقایق بزرگ روح را می دید و چون کار مطالعه اندیشه سرگیجه آور و سرشار از تناقض های شگفت انگیز لائوتسه به پایان رسید، به ما گفت که از بین همه متونی که تا آن زمان با هم خوانده بودیم کتاب لائوتسه عمیق ترین و ناب ترین همه بوده است.» حال با توجه به آن مطلب جناب ملکیان و این مطلب جناب علامه می‌توان عرفان را در هند عمیق تر یافت؟ لینک استاد ملکیان https://3danet.ir/%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7/ لینک استاد شایگان https://iranianstudies.org/fa/1391/08/24/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که شخصی مثل لائوتسه به افقی بس بلند اشاره دارد، بحثی نیست ولی چگونه می‌توان با جناب مولوی به‌خصوص مولویِ دیوانِ شمس مقایسه کرد از آن جهت که هرکدام از این دو اقیانوس بیکرانه‌ای هستند بس بی‌انتها. و مولوی در خِردِ قومی ایرانی- اسلامی از جنس «ما» می‌باشد حتی اگر بخواهیم لائوتسه بخوانیم با مولوی می‌توان لائوتسه خواند. مشکل آقای ملکیان به گفته‌ی استاد اسدالله رحمان‌زاده آن است که در فضای نیهیلیسمی خود سرگردانند و لذا مطمئن باشید نه مولوی را می‌فهمند و نه لائوتسه را. موفق باشید

29075
متن پرسش

با سلام و احترام: درباره اربعین ۱۳۹۹ سوالی داشتم. با توجه به شرایط موجود و بعد از سخنان رهبری ‌تکلیف ما در قبال اربعین امسال چیست؟ منظورم فعالیت در حوزه مجازی و ‌شبکه های اجتماعی است. آیا باید سکوت کامل و محض بکنیم؟ آیا نباید از حرکت عظیم مردم عراق صحبتی بکنیم؟ نباید فیلم و عکسهای اربعین امسال را منتشر کنیم؟ برخی می‌گویند بنا به بیان رهبری نباید شلوغی اربعین امسال را نشان داد. آنها معتقدند باید از خاطرات اربعین گفت نه از اربعین امسال. حقیقتا دچار تردید شدم. آیا اگر ما از اربعین امسال فیلم و عکسی منتشر نکنیم کار درستی است؟ من قصد داشتم عکسهایی که نشان دهنده وضعیت بهداشتی است و رعایت بهداشت است را در امسال، نشان دهم. و یا این کار اشتباه است؟ اگر ما سکوت کنیم رسانه های معاند برداشت های منفعت طلبانه خودشان را از اربعین امسال نخواهند داشت؟ باعرض معذرت من ایمیلم مشکل دارد. جواب این پرسش فوق العاده برای من حیاتی است. لطفا در صفحه همین سایت قرار دهید پرسش را تا ببینم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حال که به هر دلیلی ما توفیق آن نحوه برگزاری اربعین نداریم، با دلِ خود از طریق رسانه با آن‌هایی که در آن عمل شریف حاضرند، همراه باشیم و هرچه بتوانیم آن صحنه‌های زیبای ایثار و صفا را نشان دهیم، عملاً خود را در عمل خیر آن‌ها شریک کرده‌ایم.

 حالا که به نحوی حضور اربعینی به آن شکل از ما گرفته شده است، تلاش کنیم اعمالی را که در آن صحنه‌ها هست، را به شکل دیگری به ظهور آوریم. در آن‌جا ایثار و ارادت و محبت و رفاقت در اوج خود به میان آمده است. ما نیز به طور خاص تلاش کنیم روی محبت و رفاقت و دوستی و صله‌ی رحم و انواع ایثارها، خود را در آن فکر و فرهنگ حاضر کنیم.

یکی از راههایی که مزه‌ی جایگزینی اربعین را ان شاالله خدا به شما می‌دهد این که نیت کنید با محبت به همدیگر احساس معنوی حضور اربعینی را در خود به ظهور آوریم. موفق باشید   

28012
متن پرسش
با سلام: استاد در مباحث حرکت جوهری فرمودید هر کس استعداد این بحثها را دارد دنبال کند و اگر ندارد خداوند راه دیگری برایش قرار می‌دهد و مثال آیت الله بهاء الدینی و حضرت امام (ره) در درس اسفار را فرمودید. حالا ما از کجا بفهمیم استعداد این بحث ها را داریم؟ بنده دروس حوزوی مثل اصول را اصلا دوست ندارم و چند سالی من باب همان مواد لازم برای کسب معارف خواندم و کنار گذاشتم کتابها پراکنده بود و زدگی ایجاد شد. کتب فلسفی هم با آن اصلاحات و نظریات این آن جالب نبود برایم، اما بحثهای شما را دوست دارم و اصلا در فهمش مشکلی ندارم و تحلیل و کنکاش مسایل برایم جالب است. با این اوصاف باید روش فلسفی را دنبال کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس می‌کنید فلسفه جواب خلأهای فکری شما را می‌دهد، باید به مباحث فلسفی رجوع کنید وگرنه مباحث فلسفی به خودی خود اصالت ندارند، آن‌چه حیات انسان را برتر و متعالی می‌کند حضور در افقی است که آیات و روایات در مقابل انسان می‌گشایند. موفق باشید

27438
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: لطفا راجع به ذکر «سبوحٌ قدوسٌ رب الملائکة و روح» که بعد از نماز شب در سجده وارد شده شرحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن فضا نظر به حضرت محبوب از آن جهت که بس متعالی و پاک است و در تجلی فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان است بر انسان، اوست که ربوبیت می‌کند؛ و لذا انسان در آن موقعیت، احوالات خوب خود را به آغازِ آغازها معطوف می‌دارد. موفق باشید  

25196
متن پرسش
با سلام: در شرح کتاب ده نکته از معرفت نفس، خیلی تاکید داشتید بر اینکه اگر کسی در مورد موجود مجرد سوال کرد (مثلا اگه پرسید: روح چیه یا منِ من چه جنسی داره و از این قبیل سوالات که برای ماهیات موضوعیت داره)، هنوز به عمق مطلب در مورد خودش (منِ خودش) پی نبرده و هر جوابی به چنین سوالی غلطه. و تنها باید گفت: نفس فقط هست، همین. من راضی به جواب شما نشدم. تا اینکه شرح ده نکته را تموم کردم و رفتم سراغ برهان صدیقین. با توجه به بیانات شما در برهان صدیقین، حرف شما (غلط بودن سوال در مورد چیستی نفس) برام کاملا تصدیق شد. من کمی فکر کردم و به کمک صفحات ابتدایی برهان صدیقین، به این نتیجه رسیدم که اگر فرضا برای هر موجود مجرد مثلا نفس خودمون، جنسیت قائل بشیم (فرضا بگیم: نفس از جنس نور است که در این صورت صفت نورانیت را به نفس نسبت داده ایم)، در واقع به طور غیرمستقیم، به خدا (که عین وجود است)، نقص وارد کرده ایم. چطور؟ اگر فرض کنیم نفس ما از جنس نور باشه، از آنجایی که باید «کُلّ ما بالعرض لابُدّ أن ینتهی إلی ما بالذّات»، پس قبول کرده ایم که خداوند از جنس نور است. در صورتی که اگر خداوند (به عنوان کمال مطلق) از جنس نور باشد، چون از جنس چیزهای دیگر نیست (مثلا از جنس چوب نیست، از جنس آهن نیست، از جنس فولاد نیست، از جنس طلا نیست و غیره)، پس نقص ایجاد می شود. (پای کمال در میان نیست)، بنابراین فرض (جنس بردار بودن نفس) رد می شود. لذاست که جنسیت قائل شدن برای مجردات و موضوعیت دادن چیستی به مجردات، به راحتی نفی می شود و فقط باید گفت: هست فقط هست، من فقط هستم، خدا فقط هست و ثابت می شود که مجردات، چیستی بردار نیستند، بلکه هستی بردار هستند. آیا تحلیل استدلالی فوق از بنده، درست است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکته‌ی خوبی دست یافتید. موفق باشید

نمایش چاپی