باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نباید از نیازهای طبیعی جنین که مورد رشد طبیعیِ آن میشود، کوتاهی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمد الله همان مسیری را که در پیش گرفتهاید به نتایج خوبی شما را میرساند. آری اگر مواجهه با فلسفه پیش آمد، خوش آمد. اگر رسیدید مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین با شرح آنها که روی سایت هست را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور از کشتهشدن شیطان توسط حضرت، به معنای از میانرفتنِ حاکمیتهای استکباری و تحقق حاکمیت عدل است. ولی شیطان وسوسهگر تا سکرات موت در کنار هرکس هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این نفسِ رحمانی است که در جلوهی انسان کامل یا سایر مظاهر اسماء الهی به ظهور میآید. مثل کلمات ما که همان تنفس ما میباشد که از حنجره عبور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سورهی یس بحمداللّه بحث شده است ولی در دیویدیهایی هست که میتوانید با تماس با حاج آقا نظری به شمارهی 09136032342 آن را پیگیری کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطهی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس میکند و آن را به امور بیرونی تعمیم میدهد. در این مورد نکاتی در جزوهی «فلسفهی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی میگردد. موفق باشید
عليّت: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى اش كه فقط به دريافت هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شىء را بالكل مردود مى داند مى گويد: در وهله اول مى بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى آيند «هم پهلو» هستند، در حالى كه چه بسا شيئى با شىء ديگر «هم پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى گيريم چنين علتهاى خاص بايد چنين معلول هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلولها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلولها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم پهلويى» را مشاهده و تجربه كرده ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده ايم نمى پذيريم. در حالى كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى كند و به حكم كلىِ عليّت مى رسد كه بر تمام مصداقهاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداقهاى عليت مطرح مى شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آنها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى برند و همچنان كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون هاى متوالى دريافت مى كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم پهلويى» و «تقارن بين دو شىء» را دريافت مى كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى كند بپذيرد مى گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى يابيم، نمى پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى آغاز موجود باشد در حالى كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسانها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت هاى حسى نمى تواند زندگى كند، ولى به جاى اينكه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه این است که هر دو طرف همدیگر را درک کنند. لذا نه والدین بیش از حدّ بر زندگیِ سنتی خود در این زمانه تأکید کنند و نه فرزندان بهکلّی آن نحوه زندگی را انکار نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد حکایت از آن دارد که در دل جریان حضور ویروس کرونا در جهان در این تاریخ، تقدیری در میان است تا انسانها بهکلّی خود را و جهان خود را بازخوانی کنند. ولی در این بازخوانی بالاخره اصالتهای عالم در جای خود محفوظ است. مثل آنکه علمِ به خود داریم که دلیل بر تجرد نفس است و یا اینکه آنچه را ملکات میپنداشتیم با فشار سکراتی حاصل از بیماری کرونا متوجه میشدیم چندان هم آن امور از ملکات نبودهاند که ویران شده. در هر حال به نظر میآید تقدیری است که باید اکثر انسانها تجربه کنند تا به حضور دیگری بیندیشند و به پساکرونا که ظاهراً جهان دیگری است فکر کنند، بهخصوص که کارشناسان پزشکی، افقِ ده ساله آینده را افق همراه با این ویروس میدانند. که البته این نگاه، در محدوده اندیشههای تجربی است. گویا باید موضوع را عمیقتر از این دنبال کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو عمل گناه است، ولی نمیشود اندازههای آنها را نسبت به هم مقایسه کرد. الا این که در خود کشی فرصت توبه از دست می رود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کلیپ را ندیدهام. ولی سالهاست نگران این امر میباشم و تمام کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» با نظر با همین مشکلات نوشته شده و امسال نیز در جلسات مربوط به مباحث کربلا، همهی بحث در این بود که متوجه شویم قاتلان امام حسین «علیهالسلام» همین مسلمانان بودهاند که سعهی صدر لازم را نداشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً تفاوت هست از آن جهت که در زمانی مطرح کرده بودند ولیّ فقیه خودش وزرائی را برای خود تعیین کند و امورات را بر اساس شریعت اداره نمایند. ولی آیا بعداً عدول کردهاند یا نه، نمیدانم. ۲. به نظر حقیر غیر از وحدت وجود، نمیتواند مورد قبول باشد زیرا وقتی خداوند در همهجا حاضر نباشد، که او خدا نیست! و اگر همهجا حاضر باشد، پس بقیهی موجودات اسماء و صفات او خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقه و اصول، خود به خود موجب میشود تا روحیهی تدبّر در متون دینی در شما تقویت شود. به همین جهت خوب است که آنرا جدّی دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضاً سؤالات کاربران کاملاً شخصی است و برای بنده سخت است عمومی جواب دهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا شرح «ده نکته» لازم است مطلب دنبال شود. از آن به بعد بستگی به روح خودتان دارد که مثلاً کتاب «انسان در تنگنای بدن» و یا «خویشتن پنهان» و «معرفت نفس و حشر» را طلب کند یا نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هر دو بزرگوار، نکات ارزشمندی را با ما در میان میگذارند و ما نمیتوانیم بگوییم چون مثلاً حضرت امام و یا علامهی طباطبایی داریم، از این نوع متفکران بینیاز هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنا به نظر کارشناسان تعلیم و تربیت، ابتدا عادتهای خوب است که انسان را در مسیر صحیح قرار میدهد و پس از مدتی که انسان با عقل خود آن عادات را ارزیابی کرد و پذیرفت، به راحتی میتواند انجام دهد مثل نماز که به ما دستور دادهاند از نوجوانی افراد را به انجام آن عادت دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون آن قافله را که مالک آن سران مکّه بودند، صاحبان آن را مالک آن کالاها نمیدانستند. مثل آنکه حضرت اباعبداللّه «علیهالسلام» در مسیر خود کالاهای قافلهای که به سوی شام برای یزید میرفت، مصادره کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در همین سیری که قرار دارید با جدیّت کامل، ادبیات عرب و سپس فلسفهی اسلامی را ادامه دهید تا حسابشده وارد معارف سلوکی و قلبی بگردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آزادی، یک روحِ تاریخی است که در غرب طلوع کرد و در راستای رعایت حقوق انسانها، آنها رویهمرفته آن را رعایت میکنند. ولی سایر ملل آن را از آنِ خود نکردند و ما در متن دین در مواجهه با آن آزادی میتوانیم خود را با آن تاریخ هماهنگ کنیم وگرنه به صِرف تأکید بر آزادی که روشنفکران بر آن تأکید میکنند ما در فرهنگ خود به آن نوع آزادی برای رعایت حقوق انسانها ورود نمیکنیم مگر آنکه از آموزههای دینی کمک بگیریم. جزوهای در رابطه با نسبت جمهوری اسلامی و آزادی بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است ولی متأسفانه این نوع افراد امر بدیهی را هم بدیهی نمیدانند و در همان حال میپرسند «چرا». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در استرجاع و رجوع به حق در ذکر «انا لله و انا الیه راجعون» عملا انسان خود را در محضر حق قرار می دهد تا خداوند به نور فرشتگان قلب او را به سوی خود بکشاند ولی اگر مثلا در نماز بخواهیم با ارادههای جزئی خود تلاش کنیم تا حضور قلب پیش بیاید همان تلاش ما نوعی حجاب برای ما میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم باید بعد از گوشسپردن به صوتهای شرح کتاب «ده نکته» و سپس مباحث «معاد» آرامآرام جواب سؤالهای خود را بگیرید. زیرا اگر بنده هم بخواهم این سؤالها را جواب بدهم، باید همان دو کتاب را در اینجا بنویسم که مقدور نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگان دین در این مورد به طور مفصل بحث کردهاند. از آن جهت که جامعه با پدیدهای روبرو بود که به هیچ وجه آمادگی حذف مستقیم آن مشکل را نداشت به خصوص که حتی اگر کنیزان و غلامان آزاد میشدند هیچ جایی برای آنها نبود که بتوانند زندگی خود را ادامه دهند زیرا شرایط قبیلهای اداره میشد. اسلام طوری برنامه ریزی کرد که در کنار ایجاد شرایط برای هویت بخشی به کنیزان و غلامان شرایط اجتماع هم طوری باشد که اینها بتوانند به طور مستقل زندگی کنند. مشهور است که اگر کسی میخواست کنیز یا غلام خود را تنبیه کند، تهدیدش میکرد که از خانه و قبیله بیرونش میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۲۲ بهمن سال ۵۷ آغازی است برای عبور از ظلمهای کهنهای که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب به این ملت تحمیل کرد. همانطور که ما با «غدیر» همواره نظر به آغازی داریم که آغازِ حقیقی تاریخ ما است و هرگز نباید آن را فراموش کرد، در مورد انقلاب اسلامی نیز همواره باید بر آن آغاز تکیه کرد و نگذاشت فراموش شود. بد نیست سری به جواب سؤال شمارهی ۲۳۵۱۸ بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه قرآن در آیهی «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ» (101/مؤمنون) میفرماید در قیامت یعنی چون صور دمیده شود دیگر نسبتی از آن نوع نسبتهایی که فرمودید بین انسانها نیست و حتی از همدیگر سراغ هم نمیگیرند. موفق باشید