باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر نظر به زیبایی و جذب زیبایی شدن را میتوان از انسان گرفت؟! آیه فوق میفرماید اگر در بستر طبیعی و شرعی هم باشد که خانمی برایت جذاب شود، ازدواج با او را نباید، حضرت دنبال کنند که عرایضی در بحث سوره احزاب در این مورد شد. فراموش نکنید که اسلام، دینِ زندگی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب و رؤیا، نفس ناطقه به طور طبیعی و به حکم «توفّی الانفس» با جذبهی الهی صورت میگیرد. ولی آنچه در موضوعاتی به نام مرگ موقت پیش میآید، به جهت حادثههایی است که نفسِ انسان نسبت به تدبیر بدن ناتوان میشود ولی از بدن بهکلی منصرف نمیگردد. در این رابطه عرایضی که مربوط به بیهوشی توسط دارهای بیهوشی میشود، در کتاب «خویشتن پنهان» شده است.
در مورد عرفا، موضوع فرق میکند. آنها در عین حضور در این دنیا، نحوهای از حضور برزخی و بالاتر از برزخ را که نفس ناطقه آنها وسعت دارد، تجربه میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بنیانِ توحیدند تا راه به سوی دشتهای سرسبز سورههای بلند گشوده شود و انسان در آن میدانها خود را آنطور که شایسته است حاضر کند. مگر حضور در سورهی انعام یا آلعمران، ساده است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تأسی به پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» که نماز شب میخواندند آن را ادامه دهید، إنشاءالله در قیامت و ابدیت به آن حضرت نزدیک میشوید و نتیجهی کار خود را مییابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه خوبی است. بالاخره ما قدمقدم از «چیزها» و جلوات اسمایی آن، به «هستها» و جلواتِ احدی آن باید جلو برویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود افراد مسئولند که خود را آنچنان مشغول امور مادی نکنند تا متوجهی حقایق غیبی باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همینطور باشد که محمدیین ذیل حقیقت محمدی «صلواتاللّهعلیهوآله» محل تجلیات اسم اعظم باشند. آیا در حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» چنین احساسی را نمیتوان داشت؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نظر به رأفت خاص حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها» و تواضع کامل ما در مقابل آن رأفت در سجده و نظر به واسطهفیضبودنِ آن بزرگوار، آن ذکر را در سجده بهتر بتوان مؤثر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چندان حضور ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همهی تلاش معتقدین «وحدت وجود» برای آن است که سخن حضرت مولا «علیهالسلام» درست فهمیده شود. بدین معنا که حضرت حق همهجا و با همهچیز هست، نه آنکه حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همهی مخلوقات، مظاهرِ حقاند به همان معنایی که حضرت مولیالموحدین«علیهالسلام» میفرمایند: «ما رأیتُ شیئً إلاّ و رایت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد، ولی نظر به اسم خاص، توجه خاصی را به میان میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان صورتها آینهی شفاف و زلال حضور حضرت حق برای شما خواهند شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده میشود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. هگل بر مبنای آموزههای مسیحیت به حضرت عیسی «علیهالسلام» فلسفهی خود را تدوین کرده است و سعی نموده آن عقاید را که عیسی «علیهالسلام» به یک معنا خودِ خداوند است که متعیَّن شده، عقلانی نماید. عمده دغدغهی اوست جهت حضور بشر در جامعهی مدرن در عین اخلاقیبودن و رساندن بحث به انسانیت که همان عیسی «علیهالسلام» است و اینکه همه باید با احساس عیسیبودنِ خود انسانیت را در جامعه مدّ نظر قرار دهند. هوشیاری او در توجه به جامعهی مدرن است که چگونه از آفاتی که در دل جامعهی مدرن پیش میآید، رها شد. آن دغدغه را باید فهمید و با آموزههای خودمان بدون فرار از جامعهای که خواسته یا ناخواسته با آن مواجه خواهیم بود؛ راههایی را پیشنهاد کنیم. در حالیکه آموزههای دینی ما و یا به اعتباری، قرائتی که از دین در قبل داشتهایم، برای چنین حضوری کافی نیست ولی دیانت اسلام در ذات خود چنین تواناییهایی را دارد و امید بیش از حدّ هگل به آموزههای مسیحیت منجر شد که طرح او موفق نباشد، هرچند دغدغههای او و طرح کلّی او قابل توجه و قابل تأمّل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در صعودِ گوشت و استخوان آن عزیزان نیست، بلکه چون از تدبیر بدنشان بهکلّی آزاد میشوند و حقیقتشان عرشی است؛ تمام حجابهای بین آنها و عالم بالا برطرف میشود و جسم مثالیشان را در عرش احساس میکنند و چون آنها عرشی هستند به عالَمِ فرش و ارض و بدن مبارکشان نیز نظر دارند و زائر خود را مدد میکنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر عقل دینی و قرآن، میتوان در یک رشته متخصص شد ولی نمیتوان شخصیت خود را به آن رشته محدود کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت دارید که در آخر سورهی «الکافرون» بحث «لکم دینکم ولی الدین» مطرح میشود. یعنی در عین فاصلهگرفتن از کفر و آنچه کافران میپرستند، میفرماید هر کدام میتوانید دین خود را داشته باشید، ولی همین موضوع را با حاکمیت اسلام و نظر اسلام مطرح میکند، نه آنکه اسلام را به دست غیر مسلمان بدهد و تحت نظر آنها خود را قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی در حال جوابدادن به این سؤال هستم که دو روز است از اعمال «امّ داوود» گذشته است. ۲. اعمال «امّ داوود» مربوط به همان ۳ روز در ماه رجب است، ولی دعای «امّ داوود» به خودی خود دعای ارزشمندی است که در موارد دیگر هم میتوان از آن بهره برد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر در عین حضور در دانشگاه و فعالیت در آن مسیر، سیر مطالعاتیِ سایت را دو تا سه سال دنبال بفرمایید و سپس به تفسیر المیزان بپردازید؛ جهتگیریِ خوب و لازمی در مسیر تحقیقات دانشگاهی به میان میآید. مثل کاری که تا حدّی آقای دکتر گلشنی انجام میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه خوب است از آن جهت که انسان بُعدِ مجرد خود را در این رابطهها احساس میکند. ولی خطر انجا است که در این موارد شیطان وارد میشود و در قوهی واهمهی ما صورتهای غیر واقعی ایجاد میکند. با مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و با تقویت بدن، خود را جلو ببرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن خوب و برداشت قابل قبولی است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: لطفا من راهنمایی کنید. من خودم و دوستانم وقتی به جایی رسیدیم که واقعا حس کردیم از درون تهی شدیم و اون همه مطالعه و کار تو تشکلا هیچی بهمون اضافه نکرده بود و خیلی حس پوچی و افسردگی داشتیم، به واسطه ی آشنایی با یه مربی که ما رو تخلی کرد و بهمون عمق داد واقعا زندگیمون متحول شد. و با مباحث شما آشنامون کردن. الان ما هم میخوایم این روال صحبت چهره به چهره رو ادامه بدیم و با افراد صحبت کنیم. اما مشکلی که هست اینه که وقتی اولین بار با فرد ارتباط می گیریم و بهشون تلنگر می زنیم و میگیم مثلا اهل بیت (ع) این تصوری که الان داری نیست یا خدایی که الان داری مثل آب تصوریه، خیلی خوششون میاد و میگن خب الان چکار کنیم؟ بهشون میگیم باید کم کم بیای جلو و کلیشه هاتو بشکنی و مطالعه عمیق و مداوم رو شروع کنیم با هم. قبول هم میکنه و شماره هم میگیره، اما میره و دیگه پیداش نمیشه. مشکل کار از کجاست؟ آیا این روش کار تربیتی رو ادامه بدیم؟ اگر نه پس ما وظیفمون چیه؟ مباحث آقای علی صفایی خیلی عذاب دهنده است وقتی آدم حس کنه حرکت نداره. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با رفاقت و خوشرویی، افراد را متذکر امر متعالیشان شدید، دیگر به حالِ خود واگذاریدشان تا فکر کنند و با خودشان درگیر شوند تا در نهایت، انتخابِ خود را انجام دهند. آیا حضور بعضی از هنرپیشههای سلبریتی در پیادهروی اربعین را جز به جهت آن میدانید که صاحبدلِ دلسوزی بالاخره در گذر و گذرگاهی نکتهای با آنها در میان گذاشته است که امروز ماورای همهی آنچه اطراف آنها را گرفته است، به چنین انتخابی بس متعالی دست میزنند و بدان افتخار مینمایند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور به صورت شخصی جواب داده شد: - باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم این لطف خداوند است که روحتان بنا دارد خود را بازخوانی کند تا از برزخی بگذرد. ۲. نکتهای در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» هست که عیناً خدمتتان ارسال میشود، إنشاءاللّه مفید میافتد. موفق باشید
امام و هدايت
مهمترين وظيفهي امام هدايت است که به چند صورت انجام ميگيرد:
الف- تبيين وحي الهي و بيان حکم خدا، به اين صورت که حقايق آسماني را به مردم ابلاغ ميکند تا انسانها با در نظرگرفتن تعليم امام، سعادت خود را بشناسند و مطابق آن عمل کنند.
ب- رهبري باطني، به اين صورت که امام از راه تأثير در دلها و جذب و كشش آنها به سمت كمال، باطن آنها را رهبري ميکند تا استعدادها شكفته و نيروهاي خفتهي انسانها بيدار شود و هركس به كمال مطلوب خود نايل آيد كه اين كار را «هدايت به امر» ميگويند.
هدايت به امر، هدايت ويژهاي است که قرآن از آن خبر ميدهد و هر وقت از امامت سخن به ميان آورده، از آن هدايت ويژه كه به امر الهي تحقق مييابد ياد كرده است. ميفرمايد: «وَ جعلناهُمْ ائِمَّةً يَهْدوُنَ بِاَمْرِنا»[1] آنان را - يعني ابراهيم و اسحاق و يعقوب - را اماماني قرار داديم كه مردم را به «امر» ما هدايت كنند. از طرفي قرآن در آيهي ۸۳ سورهي يس در مورد امر خدا ميفرمايد: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون، فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِه ملَكُوتُ كُلِّ شَيْئٍ» اَمر خدا اين است كه به شيياي بگويد «باش»، پس ميشود و بلندمرتبه است خدايي که ملکوت هرچيزي بهدست اوست. در آخر آيه روشن ميکند که اشياء داراي جنبهاي ملكوتي هستند که نزد خداوند است و در رابطه با همان جنبه است که اگر اراده كرد آن شيئ بشود، با يك اراده محقق ميشود، بدون هيچ مانعي. از طرفي ميفرمايد: «وَ ما اَمْرُنا الاّ واحدةٌ كَلَمْحِ الْبَصَر»[2] امر ما واحد است مثل چشم برهم زدن. يعني امر خدا تعدّدبردار نيست، پس مادي و تدريجي نيست.
در جمعبندي آيات فوق روشن ميشودکه هدايتكنندگي امام به «امر» با توجه به جنبهي ملكوتي اشياء انجام ميگيرد و بر آن مبنا امام در جان انسانها و در ملکوت آنها تصرف ميکند تا آنها را به كمال مطلوبشان برساند و اين نشان ميدهد که هدايت امام به ارائهي طريق خلاصه نميشود بلکه نحوهاي از تصرف در باطن انسانها نيز در هدايت امام هست.
در آيهي ۷۳ سورهي انبياء که بحث هدايت به امر امامان را طرح کرد، ميفرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و به آن امامان، فعل به كارهاي خير را وحي كرديم، و وحي كرديم اقامهي نماز و دادن زكات را و آنها از عبادتكنندگان ما بودند. دقت بفرماييد که وَحيِ فعل خير، يك نحوه تصرف تكويني است در امامان توسط خداوند. چون ميفرمايد: فعلِ خير را به آنها وحي کرديم و نگفت به آنها وحي ميكنيم، كه فعل خير انجام بدهند، در نتيجه فعل آنها همان وَحي الهي است.
امام به واسطهي سيطره بر ملكوت به هر موجودي به قدر استعدادي که دارد هدايت الهي را افاضه ميكند و طبق آيهي «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً يَهْدونَ بِاَمْرِنا» اين هدايت، رهبري افراد بشر است از راه ملكوت و نفوس آنها. و به همين جهت ميتوان گفت: همیشه بايد امام در عالم باشد تا چنين القاء روحاني بر مستعدين جريان يابد، چه آن امام در حاکميت سياسي و مديريت جامعه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد.
در اثر اتصال قلوبِ پيروان امام به قلب امام، معارف و علوم الهي در قلب پيروان امام جاري ميشود و علت آنكه مؤمنين در بهشت داراي نهرهاي آب زلال هستند در اثر همين اتصال قلب و بهرهمند شدنشان از چشمهي فضايل امامشان است. چون با توحيد و اقرار به حقانيت امام و پيامبر، قلب خود را آبياري كردهاند.
[1] - سورهي انبياء، آيهي ۷۳.
[2] - سورهي قمر، آيهي ۵۰.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو کتاب بسیار خوب است کتاب آیت اللّه جوادی برای جوانان کمی سنگین است. ۲. کتابهای «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» و «حماسهی حسینی» و «راز شادی امام حسین«علیهالسلام» در قتلگاه» میتواند افقهایی را در مقابل رفقا بگشاید. موفق باشید