بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26143
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون به خیر، اون چه که در حاج قاسم عزیز برای من جالب بود سعه صدر و فراخی سینه ایشون بود که میتونستن دیگرانی که هم نظر با ما هم نیستن رو کنار خودشون جمع کنن. استاد این تحمل نظر مخالف و این سعه رو از کجا باید به دست بیاریم؟ چه کنیم که از تقسیم بندی با حجاب و بی حجاب و اصلاح طلب و اصولگرا و ... آزاد بشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حقیقت نظر کند و به آموخته‌های دینی‌اش تنها مشغول نشود، بلکه از آن‌ها پنجره‌ای به سوی حقیقت بگشاید؛ دیگر در بسیاری از انسان‌ها بهره‌ای از آن حقیقت را می‌یابد. عرایض چند جلسه‌ی اخیر در رابطه با سوره‌ی جاثیه در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید 

25560
متن پرسش
سلام علیکم: در نخستین آیات وحی در سوره علق، تاکید بر مسئله علم و قلم شده است و بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است، چگونه ممکن است معجزه دین اسلام، قرآن باشد که از نوع علم و کتابت و قلم است اما پیامبر اسلام، «امی» باشد و سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم، نور است و خداوند بر قلب هرکس خواست می‌اندازد و این ربطی به باسوادبودن و بی‌سوادبودنِ افراد ندارد. به گفته‌ی حافظ: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموزِ صد مدرس شد». موفق باشید

25111
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ سوال ۲۵۰۹۴ را ارسال نکردید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور به صورت شخصی جواب داده شد: - باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم این لطف خداوند است که روح‌تان بنا دارد خود را بازخوانی کند تا از برزخی بگذرد. ۲. نکته‌ای در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» هست که عیناً خدمت‌تان ارسال می‌شود، إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. موفق باشید

امام و هدايت

مهم‌ترين وظيفه‌ي امام هدايت است که به چند صورت انجام مي‌گيرد:

الف- تبيين وحي الهي و بيان حکم خدا، به اين صورت که حقايق آسماني را به مردم ابلاغ مي‌کند تا انسان‌ها با در نظرگرفتن تعليم امام، سعادت خود را بشناسند و مطابق آن عمل کنند.

ب- رهبري باطني، به اين صورت که امام از راه تأثير در دل‌ها و جذب و كشش آن‌ها به سمت كمال، باطن آن‌ها را رهبري مي‌کند تا استعدادها شكفته و نيروهاي خفته‌ي انسان‌ها بيدار شود و هركس به كمال مطلوب خود نايل آيد كه اين كار را «هدايت به امر» مي‌گويند.

هدايت به امر، هدايت ويژه‌اي است که قرآن از آن خبر مي‌دهد و هر وقت از امامت سخن به ميان آورده، از آن هدايت ويژه‌ كه به امر الهي تحقق مي‌يابد ياد كرده است. مي‌فرمايد: «وَ جعلناهُمْ ائِمَّةً يَهْدوُنَ بِاَمْرِنا»[1] آنان را - يعني ابراهيم و اسحاق و يعقوب - را اماماني قرار داديم كه مردم را به «امر» ما هدايت كنند. از طرفي قرآن در آيه‌ي ۸۳ سوره‌ي يس در مورد امر خدا مي‌فرمايد: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون، فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِه ملَكُوتُ كُلِّ شَيْئٍ» اَمر خدا اين است كه به شيي‌اي بگويد «باش»، پس مي‌شود و بلندمرتبه است خدايي که ملکوت هرچيزي به‌دست اوست. در آخر آيه روشن مي‌کند که اشياء داراي جنبه‌اي ملكوتي هستند که نزد خداوند است و در رابطه با همان جنبه است که اگر اراده كرد آن شيئ بشود، با يك اراده محقق مي‌شود، بدون هيچ مانعي. از طرفي مي‌فرمايد: «وَ ما اَمْرُنا الاّ واحدةٌ كَلَمْحِ الْبَصَر»[2] امر ما واحد است مثل چشم برهم زدن. يعني امر خدا تعدّدبردار نيست، پس مادي و تدريجي نيست.

در جمع‌بندي آيات فوق روشن مي‌شودکه هدايت‌كنندگي امام به «امر» با توجه به جنبه‌ي ملكوتي اشياء انجام مي‌گيرد و بر آن مبنا امام در جان انسان‌ها و در ملکوت آن‌ها تصرف مي‌کند تا آن‌ها را به كمال مطلوب‌شان برساند و اين نشان مي‌دهد که هدايت امام به ارائه‌ي طريق خلاصه نمي‌شود بلکه نحوه‌اي از تصرف در باطن انسان‌ها نيز در هدايت امام هست.

در آيه‌ي ۷۳ سوره‌ي انبياء که بحث هدايت به امر امامان را طرح کرد، مي‌فرمايد: «وَ أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاء الزَّكَاةِ وَ كَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» و به آن امامان، فعل به كارهاي خير را وحي كرديم، و وحي كرديم اقامه‌ي نماز و دادن زكات را و آن‌ها از عبادت‌كنندگان ما بودند. دقت بفرماييد که وَحيِ فعل خير، يك نحوه تصرف تكويني است در امامان توسط خداوند. چون مي‌فرمايد: فعلِ خير را به آن‌ها وحي کرديم و نگفت به آن‌ها وحي مي‌كنيم، كه فعل خير انجام بدهند، در نتيجه فعل آن‌ها همان وَحي الهي است.

امام به واسطه‌ي سيطره بر ملكوت به هر موجودي به قدر استعدادي که دارد هدايت الهي را افاضه مي‌كند و طبق آيه‌ي «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّةً يَهْدونَ بِاَمْرِنا» اين هدايت، رهبري افراد بشر است از راه ملكوت و نفوس آن‌ها. و به همين جهت مي‌توان گفت: همیشه بايد امام در عالم باشد تا چنين القاء روحاني بر مستعدين جريان يابد، چه آن امام در حاکميت سياسي و مديريت جامعه حضور داشته باشد و چه نداشته باشد.

در اثر اتصال قلوبِ پيروان امام به قلب امام، معارف و علوم الهي در قلب پيروان امام جاري مي‌شود و علت آن‌كه مؤمنين در بهشت داراي نهرهاي آب زلال هستند در اثر همين اتصال قلب و بهره‌مند شدن‌شان از چشمه‌ي فضايل امام‌شان است. چون با توحيد و اقرار به حقانيت امام و پيامبر، قلب خود را آبياري كرده‌اند.

 


[1] - سوره‌ي انبياء، آيه‌ي ۷۳.

[2] - سوره‌ي قمر، آيه‌ي ۵۰.

24880
متن پرسش
با عرض سلام: من فارغ التحصیل فوق لیسانس نساجی دانشگاه صنعتی اصفهانم، طبق علاقه ای که در دوران تحصیل حاصل شد علاقمند به دروس دینی شدم و با مخالفت خانواده نتونستم حوزه برم، اما آتش آن همواره در سینه ام هست، آیا به نظر شما با تفسیرقرآن و سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری این حس من جواب داده میشه یا دارم اشتباه میرم؟ البته خیلی آهسته هم دارم حفظ قرآن می کنم. من الان متاهلم و دو تا بچه کوچولو دارم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن و روایات بسیار امرِ کارسازی است و ما را در دنیایی بس گشوده و گسترده که تا ابدیت گشوده است، قرار می‌دهد. موفق باشید

24163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد یک بار همین پیام را برایتان ارسال کردم شما لطف فرمودید و جواب ندادید اگر امکانش هست این بار جوابم را بدهید چون شدیدا به جوابتان نیازمندم. ان شاءلله خدا جوابتان را بدهد، در صورت لزوم به ایمیلم ارسال کنید یا در همین سایت جوابم را بدهید: استاد عزیز من پدر و مادری ۷۰ ساله دارم که با هم بر سر مسائلی مشاجره و بحث کردند و پدرم خانه را برای چندمین بار ترک کرده و در شرکت محل کار اینجانب اسکان گزیده، ضمنا پدرم این بار هم به خاطر خانم همسایه! با مادرم مشاجره کرده است، حالا هم فکر می کنم از من انتظار دارد (البته به صورت ناگفته) که مادرم را به پابوسش ببرم، ولی من اینکار را نکرده ام و در خانه مادرم برای اسکان یک همخانه ساخت و ساز کرده ام، می خواستم ببینم که آیا کار بنده اشتباه و جفا به پدر بوده؟ و آیا تکلیف من در این درگیری ما بین پدر و مادر چیست و سوم اینکه آیا مادرم باید دوباره با پدرم زندگی کند یا نه؟ چون مادرم می گوید من از دست او خسته شده ام و دیگر نمی خواهم با او زندگی کنم. آیا من باید او را ترغیب به زندگی دوباره با پدرم کنم یا نه؟ و آیا حمایت من از مادرم که به طور ضمنی باعث جدایی آن دو نفر شده است اشکال دارد؟ چون مادرم تنهاست و نمی تواند شبها تنها در منزل بماند. ضمنا بنده نیز بر سر همین مسائل با پدرم مشاجره کرده ام، آیا کارم اشتباه بوده و حالا باید از وی رضایت بگیرم؟ التماس دعا و آرزوی عاقبت به خیری برای خودم و شما استاد بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۱۵۷. باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با کسی در میان بگذارید که کلیّت فضای زندگی شما را می‌شناسد. رویهمرفته هر کدام از زن و شوهر که برای ادامه‌ی زندگی کوتاه بیایند، مطمئن باشند برکات دنیوی و اخروی بیشتری نصیب خود کرده‌اند. موفق باشید

22835
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام: در این که پیامبر ۴۰ نفر از عشیره را دعوت نموده و اعلام عمومی رسالت می نماید از طرفی با افرادی مواجهیم که برای اولین بار این ادعا را از پیامبر می شنوند و از طرفی با علی علیه السلام مواجهیم که از شش سالگی در خانه پیامبر بوده و اکنون پس از گذر هفت سال ۱۳ ساله شده و تحت تربیت شخصی پیامبر از سنین کودکی قرار گرفته و اصلا اولین بار وحی را از او شنیده و ... سؤال این است که به نظر شما اینکه پیامبر سوال می پرسد چه کسی مرا یاری می کند تا جانشین و خلیفه بعد از من باشد سوال در شرایط نابرابر نیست؟ بین کسانی که سن بالایی داشته و اولین بار ادعای نبوت پیامبر را می شنوند و طبیعتا برای پذیرش آن نیاز به تأمل دارند و بین کسی که از قبل مساله نبوت پیامبر برایش حل شده و شکی در آن ندارد؟ در صورتی سبقت در پذیرش اسلام و بحث جانشینی برای امام علی فضیلت بود که او در شرایط برابر مثل سایرین قرار می داشت. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیه‌السلام» قبلاً ایمان آورده بودند، پس صحنه، صحنه‌ی تقدم یا تأخر ایمان نیست، بلکه بیشتر صحنه‌ای است تا رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خبر از آینده‌ای بدهند که باید افرادِ آن جمع بدانند رهبری و جانشینی پیامبر چه کسی باید باشد، با توجه به این‌که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌دانند در آینده اکثر آن جمع ایمان خواهند آورد. موفق باشید

18778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1. اگر برخی وقایعی که در زندگی برایم اتفاق افتاده برای مردم تعریف کنم، به من خواهند گفت که تو چقدر بدشانسی و بد بیاری میاری! بنده نمی دانم اساسا در دین ما چیزی راجع به شانس یا مرتبط با آن هست؟ 2. اگر نیست پس این بدشانسی ها و بدبیاری ها و گرفتاری ها چه منشا و دلایلی می تواند داشته باشد؟ 3. و آیا قابل پیشگیری است؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در اعتماد به خدا و رعایت حقوق مردم، خود را رشد دهیم همه‌چیز به نفع ما تمام می‌شود. موفق باشید

33589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: راهنمایی می فرمایید که برای درک قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها چکار کنم؟ کتاب یا صوتی هست که آن را در حد یک مبتدی قابل فهم باشد ؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دنبال‌کردن منابع اصلی فلسفه مثل «بدایة‌الحکمه» إن‌شاءالله آن نوع نگاه برای انسان پیش می‌اید که متوجه شود چگونه «بسیط الحقیقه» از یک طرف همه اشیاء است و از طرف دیگر هیچ‌کدام از آن‌ها نیست. حضرت مولاعلی «علیه‌السلام» در خطبه اول عملاً به همین نکته اشاره دارند آن‌جا که در وصف حضور حضرت حق می‌فرمایند: «مع کل شیئ لا بمقارنه وغیر کل شیئ لا بمزایله». موفق باشید

30565
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار می‌گیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دل‌دادگی به زیبایی‌ها و خوبی‌ها در مظاهر عالم، که نمونه‌ی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».

البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دل‌دادگی به جنس مخالف هم مسیری می‌شود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه این‌چنین می‌فرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید 

30318
متن پرسش
سلام: از خداوند منان سلامتی و طول عمر با عزت را برای شما و خانواده محترم خواهانم. ببخشید معلم گرامی فلسفه یا حکمت. این چیه که در تمام ذکرهای ماه رجب یا شعبان یا رمضان یا حتی در مفتاتیح. بیشترین آیه ها حمد، توحید، کافرون، آیة‌الکرسی، فلق و ناس. و ذکر تسبحیات به اضافه لا حوله و لا قوة الله بالله. یعنی بیشتر از اینها گفته شده. تا بقیه سورها. حس می‌کنم انگار تمام عالم و قرآن بر پایه همین سوره ها گذاشته شده شاید هم اشتباه می‌کنم. ولی جوابی هست که بهم بدید و راهنمایی کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بنیانِ توحیدند تا راه به سوی دشت‌های سرسبز سوره‌های بلند گشوده شود و انسان در آن میدان‌ها خود را آن‌طور که شایسته است حاضر کند. مگر حضور در سوره‌ی انعام یا آل‌عمران، ساده است؟ موفق باشید

29689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: با توجه به پرسش ۲۹۶۷۸ متأسفانه در دانشگاه فرهنگیان بعضی دروس و اساتید ضعیف هستند به نظر شما این ضعف را چگونه جبران کنم؟ فرمودید با ادبیات عرب آشنا شوم برای این کار چه کتابی پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود در تأمّل و تدبّر در آیات و روایات کار جلو می‌رود. تقویت ادبیات عرب از طریق صوت اساتید که علی‌القاعده در اینترنت می‌توانید پیدا کنید، حل می‌شود. موفق باشید

29635
متن پرسش
سلام عليكم: دیشب وقتی خبر شهادت دکتر فخری زاده را شنیدم از جناب دکتر رسول رکنی زاده؛ معاون پژوهشی دانشگاه اصفهان و استاد تمام رشته فیزیک سؤال کردم «آیا شما دکتر فخری زاده را می شناختید؟ اینکه ایشان از دانشمندان هسته ای بود؛ را تایید می کنید؟» ایشان در جواب نوشتند: «بیش از ۳۵ سال افتخار دوستی با او را داشتم. بله و مؤثرترین! من چه گویم یک رگم هشیار نیست / شرح آن یاری که او را یار نیست.» از ایشان درخواست کردم که ای کاش یک متن در مورد ایشان و ویژگی هاشون می نوشتید. و ایشان امروز این دلنوشته را برایم ارسال فرمودند. بسم‌الله الرحمن الرحیم: یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا بگویم وصف آن رشک ملک. سخن گفتن در مورد بزرگی مانند شهید محسن فخری‌زاده کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهره‌آور است. هر روز از خانه‌ی علم این سرزمین ستونی را تخریب می‌کنند تا از کسانی‌ که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بی‌پناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین‌ بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خورده‌ی این سرزمین پاک است. همواره به این دعای امام رحمة الله علیه می‌اندیشیدم که در پایان جنگ فرمود: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به‌روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.» امروز بار دیگر حقیقت این دعای خیر برای ملت ما روشن‌تر شد. در این سرزمین چراغ علم با خون شهیدان پرفروغ می‌شود. ما که این روزها به دنبال تأسیس بنای نهاد علم با ریشه‌های سترگ در ایران عزیز هستیم، بسیار به این شهادت‌های جهت‌بخش به تلاش‌های عالمان نیازمندیم. خون شهید محسن عزیز نهال علم این سرزمین را استوارتر می‌کند، همانطور که خون یارانش مانند شهید علیمحمدی و شهید شهریاری و دیگر همرزمانشان چنین کردند. دکتر محسن فخری‌زاده گرچه در طول سالیان دراز و تمام عمر کاری‌اش (که بسیاری از همراهانش راه خود را به سوی سنگرهای دیگر کج کردند) به عنوان یک دانشمند پر تلاش و مسلط به حوزه‌ی صنعت پیچیده‌ی هسته‌ای، صبورانه مسیر دفاع هسته‌ای را پیش می‌برد و تلاش می‌کرد قدرت بازدارندگی این فناوری‌ را، که توسعه‌اش منجر به توسعه‌ی فناوری‌های بسیار پیشرفته می‌شد، به کمال برساند، اما روح بلند او را فقط دریای ادبیات عرفانی و تقید به شریعت محمدی و آموزه‌های بلند معنوی‌اش سیراب می‌کرد. او حافظ نمی‌خواند بلکه با حافظ به عنوان نمادی از مصلحان اندیشه و عمل اجتماعی زندگی می‌کرد. نصب این بیت و ابیات مشابه در دفتر کارش بیانی از شیوه‌ی زندگی‌اش بود: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / به فسق مکن مباهات و زهد هم مفروش. شوق او برای آنکه به یک نظام علمی مبتنی بر فلسفه‌ی اسلامی دست یابد زاید الوصف است. در یکی از دیدارها وقتی کتابم را به او هدیه کردم، بلافاصله درسنامه‌ی فلسفه برای دانشجویان فیزیک را که در حال تدوین بود نشانم داد و چه گفتگوی پر هیجانی بینمان درگرفت. اشتیاق او به حوزه‌ی بنیادهای مفهومی علم و تلاش برای درانداختن طرحی نو برای علم مبتنی بر الهیات اسلامی، ناشی از درک این نکته بود که می‌دانست دستیابی به قله‌ی اندیشه‌ی علمی از گذرگاه یک اندیشه‌ی فلسفی مستقل می‌گذرد و برای گسترش این اندیشه در میان دانشجویانش لحظه‌ای را از دست نمی‌داد. گر چه او در تمام دوران خدمتش، که از زمان دانشجویی‌اش شروع می‌شد، در سپاه پاسداران بود، اما شاید باورکردنش برای کسانی که با فرهنگ پاسداری آشنا نیستند سخت باشد، به هیچ وجه روحیه‌ی نظامی‌‌گری بنا به تعریف معمول را نداشت. مهربانی او با دوستان و همکاران و دلسوزی او برای ایران و جهان انسانی واقعا بی‌‌نظیر بود و هیچگاه دیده نشد که با تنفر از کسی یاد کند که همواره می‌گفت : وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم /که در طریقت ما کافری‌ است رنجیدن. او با عمق راهبردی اندیشه‌های امام و رهبری آشنایی کامل داشت و گرچه سیاست را به‌خوبی می‌شناخت اما هیچ‌گاه فرصت نداد تمایلات سیاست‌زدگان از میدان جهاد بازش دارد و صحنه‌ی مبارزه برای تقویت بنیه‌ی دفاعی ایران را لحظه‌ای ترک نکرد. برای دکتر محسن فخری‌زاده هیچ مرگی جز شهادت سزاوار نبود که این سرانجام همه‌ی عاشقان حقیقت است: آنانکه ره عشق گزیدند همه/ در کوی حقیقت آرمیدند همه. در معرکه‌ی دو کون فتح از عشق است / هر چند سپاه او شهیدند همه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید فخری‌زاده در منظر دوستی آشنا و غمی همراه با امید. او در جایگاه حکیم ذوالفنون (فراتر از یک شاخه علمی ‌و فنی) قرار داشته است. موفق باشید

29334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با انتخاب شغل آینده و اینکه بین دو یا سه راه کدام یکی را انتخاب کنم کمی سردرگم شده‌ام. در هر سه راه پیش رو هم علاقه است و هم استعداد. تمامی شرایط برای هر کدام از این سه راه مهیا می‌باشد. با این حال بنده در انتخاب مسیر شغلی آینده دچار سردرگمی شده‌ام. تمامی راه‌ها از لحاظ فایده برای انقلاب و اسلام تقریبا فایده یکسانی خواهند داشت. تنها تفاوت آنها در وضعیت زندگی شخصی در آینده است. می‌خواستم بنده را در این آزمون دنیایی راهنمایی کنید. رشته‌هایی که به آنها علاقه دارم شامل مهندسی و هنر و همینطور شغل نظامی هستتد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام را که احساس کنید در کنار درآمدی جهت زندگی، روحیه‌ی معنوی شما را بهتر حفظ می‌کند و رشد می‌دهد. موفق باشید

28997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم یدالله: ✴️‼️ انفجار نطنز تهش در اومد که خرابکاری بوده، احتمالش هم زیاده که عاملین آژانس در این حادثه نقش داشته باشند، خود آقای کمالوندی هم احتمال رو رد نکرد و گفت امنیتی ها دارند در این رابطه که بازرسین و عوامل آژانس نقش داشته اند یا نه بررسی می کنند، اونوقت تو این اوضاع این مردک، گروسی مدیر کل آژانس پاشده اومده ایران و جمهوری اسلامی هم داوطلبانه اجازه بازرسی به دو مکان جدید رو داده. ببخشید اینطوری می گم ولی کدام احمق بی عقلی اجازه این دسترسی رو صادر کرده، چه مملکت بی صاحابیه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه روحیه‌ی دولت، روحیه‌ای نیست که بتواند در مقابل این زیاده‌خواهی‌ها مقاومت کند. بالاخره جناحی از جریان‌های این کشور معتقدند با مراعات این نهادها مسائل را حلّ کنند. در حالی‌که بهتر است ما اساساً وارد تاریخ دیگری شویم. موفق باشید

28893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: یک سوال داشتم استاد این داستان را بخونید مرحوم آیت الله کشمیری در نجف توی کوچه می‌رفتند. بچه‌ای مشغول بازی بود و چیزی به‌طرف ایشان پرت کرد و به ایشان اصابت کرد. مادر بچه آنجا بود. استاد فرمود: من ناراحت شدم و به مادرش گفتم: مواظب بچه‌ات باش، مادرش خندید و گفت: همین که هست. به خانه برگشتم. لحظاتی بعد سرو صدای گریه شنیدم. پرسیدم چیست؟ گفتند یک کامیون روی بچه رفته و او را کشته است. یکی از نزدیکانم به من گفت: مردم کرامت دارند مریض شفا می‌دهند. تو ناراحت می‌شوی که این اتفاق بیفتد؟ علت را از استاد جویا شدند فرمود: من از بچگی این‌طور بودم که کسی مرا اذیت می‌کرد نتیجه‌اش را می‌دید. استاد من هم جوانی می‌شناسم که از کودکی از هرکه دلگیر و رنجور می‌شد برای آن شخص اتفاق بدی می افتاد و تا همین الان همینطور است، حتی اگر پدر و مادرش ناراحتش کنند سریع عکس العمل رفتارشان را می بینند، با اینکه سعی می‌کند از هیچکس دل ملول و ناراحت نشود اما بالاخره گاهی اوقات ناراحتی ایجاد می‌شود. استاد علت این موضوع چیست و رابطه این فرد با جامعه و اطرافیانش چگونه باید باشد، آیا باید روابط خود را با اطرافیان کاهش دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی نمی‌توانم در این مورد بدهم چون بالاخره افرادی مثل آیت اللّه کشمیری کسانی نیستند که خودشان اراده‌ی تقاص نسبت به ظلمی که به آن‌ها می‌شود، بکنند. موفق باشید

27631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به عنوان مثال در شهری ۳۰ یا ۴۰ درصد مردم در انتخابات آنجا شرکت کرده اند، بالتبع نمایندگانی که انتخاب می شوند نماینده اقلیت آنجا هستند، و اکثریت مردم، نمایندگان منتخب و حتی اینطور انتخابات را قبول ندارند، در این صورت، انتخابات، اعتبار و وجهه خود را از دست می‌دهد، آیا حقوقی که این نمایندگان اقلیت به عنوان نمایندگان عامه مردم شهر از بیت المال (که اموال عمومی مسلمانان است می‌گیرند و اکثریت مردم آنجا راضی نیستند) جایز و حلال است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ انتخابات به روشی که امروز تحت عنوان دموکراسی در دنیا معمول است همیشه همین‌طور بوده است و عموماً عدم شرکت بقیه به آن معنا نیست که آن نامزد را قبول نداشته باشند، با این‌همه نظام اسلامی است که بستر نامزدشدن آن فرد شده است و او نسبت به نظام اسلامی متعهد است. موفق باشید

26753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برای شروع تدبر و تفکر در قرآن کریم و تحقیقات و مطالعات قرآن پایه، پیشنهاد شما تفسیر تسنیم و صوت های آن از آیت الله جوادی آملی است یا وارد خود تفسیر المیزان در همان بدو امر شویم یا پیشنهادتان تفسیر دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با پیشنهادی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» با رفقا در میان گذاشته شده است، بهتر است با خود تفسیر المیزان کار جلو رود و هرجا لازم بود به تفسیر «تسنیم» نظر شود. موفق باشید

25996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص پاسخ سوال ۲۵۹۸۲ بصورت خلاصه عرض می کنم بله راهکار وجود دارد ولی فقیه کیست؟ من به این نتیجه می‌رسم فلانی در علم، تقوا، شجاعت، درایت و دیانت، قضاوت و فقاهت از همه بهتر است و به امام معصوم نزدیک‌تر پس مادامی‌که این شرایط را داراست یا کسی بهتر از او را نیافته‌ام بنا به اعتقادات مذهبی و عقلانیت از وی تبعیت می‌کنم (با حفظ شرایطی که امام علی در نهج‌البلاغه عنوان کرده است) و در امور اجتماعی هم منویات وی را موردنظر خواهم داشت و در این شرایط اگر اکثریت به نتیجه‌ای که من رسیده‌ام برسند خواه ناخواه مملکت طبق نظر ولی فقیه یا امام اداره خواهد شد و چه بسا مردم تصمیم بگیرند این ولی فقیه یا امام معصوم حتی حکومت را هم در دست بگیرد. شیوهٔ حکومت چگونه باشد؟ ۱.امام علی آنچنان امور را به دست خود مردم داده بود که بیت‌المال را که بودجهٔ آن زمان حکومت بود تماماً میان مردم تقسیم می‌کرد و هیچ چیز به بهانهٔ امور حکومت نگاه نمی‌داشت و از چند پادگان دوران خلیفهٔ دوم فقط یکی را نگهداشت و در زمان جنگ نه خدمت اجباری می‌گرفت نه در بیت‌المال پولی می‌ماند تا نیروی مزدور استخدام کند بلکه فقط مردم را به حضور در جبهه دعوت می‌کرد و در نهایت هرتعداد چه کم و چه زیاد می‌آمدند با همان‌ها عازم جنگ می‌شد. ۲. سیستم ریاستی که در آن اختیارات اجرایی رهبر هم به رئیس‌جمهور منتقل شده با پاسخگویی و نظارت کافی و امکان پس گرفتن رأی و تعریف سیستم اعمال نظر دائمی مردم در امر حکومت بهترین شیوه‌ای است که کمابیش در برخی از کشورهای پیشرفته (البته عمدتاً پارلمانی) اجرا می‌شود و الحق به‌مراتب وضع عدالت اجتماعی‌شان بهتر از ماست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که آیا عده‌ای مجتهدِ مجتهدشناس یعنی اعضای خبرگان، بهتر می‌توانند ولیّ فقیه را در این تاریخ با پیچیدگی‌هایِ حساس این زمانه تشخیص دهند که چه کسی باید باشد؟ یا یک فرد؟ از طرفی اگر علی «علیه‌السلام» امروز در قید حیات بودند، مطابق امروز، نسبت به بودجه‌ی کشور و ادارات تصمیم می‌گرفتند؟ یا این‌که هر روز عصر، کفِ بیت‌المال را جاروب می‌کردند و تشریف می‌بردند مسجد؟ موفق باشید

25988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: ۱. سوال من در خصوص وسواس است می خواهم بدانم آیا این مطلب که هر کس در هر موضوع مذهبی اعم از اعتقادات یا واجبات و محرمات و... دچار وسواس شود در هر چه شک کرد باید بنا را برآنچه که به نفعش است بگذارد درست است؟ ۲. اگر کسی دچار وسواس و این دغدغه شود که نکند تمام واجبات و محرمات مورد نیازش را نداند و در موضوعات مختلف شک کند که نکند واجب یا حرام باشد آیا می تواند به همان واجبات و محرماتی که می داند اکنفا کند؟ و اگر بدون اینکه بداند مرتکب عمل حرامی شود آیا خدا او را می بخشد؟ با تشکر لطفا در خصوص تمام سوالاتم توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید نظر کنید به عمل عقلا و متدینین که چه نوع برخوردی با موضوعاتی که شما در آن موضوعات در شک هستید، برخورد کرده‌اند. ۲. آری! آری! موفق باشید

25570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید من اصلا هیولای اولی رو نمی فهمم. اگر میشه یه متنی که توضیح داده باشه این بحث رو معرفی کنید. و اینکه نفهمیدن این بحث آیا خللی در مباحث عرفان وارد میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بیندازید، بد نیست. ۲. عدم پذیرش هیولایِ اولی، هیچ خللی به سلوک انسان وارد نمی‌کند. زیرا یک فرضِ ذهنی است. موفق باشید

24217
متن پرسش
سلام علیکم: اصولا خواب های صادقه چیست؟ خواب صادقه حجت است؟
متن پاسخ

رباسمه تعالی: سلام علیکم: خواب صادقه یعنی خوابی که بعداً انسان ها با آن روبه رو می شوند و اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد. در این مورد خوب است به کتاب ده نکته در معرفت نفس رجوع فرمایید. موفق باشید

23620
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اسلام ادعای جامعیت دارد نظر قرآن درباره پدیده کامپیوتر و سیستم کامپیوتری چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسان‌هاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهت‌گیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یک‌طرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسان‌ها مربوط به خود آن‌هاست. موفق باشید

23267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد در خصوص اقدام به فرزند دار شدن و دستورات رفتاری-عبادی در این باره لطفاٌ راهنمایی بفرمایید. و اینکه این دستورات حداقل در چه بازه زمانی قبل از انعقاد نطفه رعایت شود تا فرزند از خلقیات بد والدین به ارث نبرد؟ خواهشمندم درباره موضوع مذکور کتاب معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد کار نکرده‌ام. فکر می‌کنم بد نیست در این مورد به سایت http://www.pasokhgoo.ir/node/20165  رجوع فرمایید. موفق باشید

32882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر شیوه ی رفتاری حضرت یونس با قوم خودشان مانند شیوه رفتاری امام زمان (عج) هست پس چرا حضرت یونس باید به کام نهنگ بروند و خودشان را در آنجا از ظالمان معرفی کنند؟ در تفسیر المیزان گفته شده علت اینکه خود را ظالم نامیده اند این بوده که عملی انجام دادند که ظلم را ممثل می‌کرده اما کارشان فی نفسه ظلم نبوده در واقع اعراض حضرت یونس از قوم خود شباهت تام به فرار یک خدمتگزار از مولی داشته! خب همین موضوع هم که ایشان یک عملی را انجام دهند که همچین برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند به نظر من اشکال دارد. پس چرا نمی‌شود این عمل را خطایی از جانب حضرت یونس قلمداد کرد؟ واژه ابق که در آیه ۱۴۰ سوره صافات برای نقل این داستان استفاده شده خیلی عجیب است. بعد چه چیزی گفته می‌شود؟ می گویند که این تشبیه است! خب چرا باید یک همچین تشبیهی را به کار حضرت یونس نسبت دهند؟ پس کار درستی نبوده است! در آیه ۸۷ سوره انبیاء که گفته شده حضرت یونس با خشم از قومش بیرون رفت را چگونه توجیه کنیم؟ خشم و غضب پیامبران چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ حتی در آیه ۴۸ سوره قلم نیز گفته شده حضرت یونس مکظوم بود! نسبت دادن خشم و غضب به کار حضرت یونس چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ خب این کار درستی نبوده است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علامه طباطبایی متذکر می‌شوند آن است که حضرت یونس «علیه‌السلام» تمرّد از امر خداوند نکرده‌اند زیرا خداوند امر نکرده بود که نروند، ولی از طرف دیگر شأن پیامبر خدا آن بود که منتظر بمانند تا تکلیف‌شان را خداوند تعیین کند . با توجه به این امر خوب است که نظر علامه طباطبایی را ذیلاً بررسی فرمایید. موفق باشید

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾    إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾

اباق = فرار

و یونس علیه السلام از پیامبران بود، که وقتی نشانه های عذاب را دید به سوی کشتی فرار کرد، با اینکه کشتی ظرفیت سوار شدن او را نداشت. آری یونس علیه السلام وقتی جریان را خطری دید، از بین قوم خود بیرون آمد و آن جناب هرچند در این عمل خدا را نافرمانی نکرد و قبلاً هم خدا او را از چنین کاری نهی نکرده بود، ولکن این عمل شباهتی تام به فرار یک خدمتگذار از خدمت مولی داشت، و به همین جهت خدای تعالی او را به کیفر گرفت (شاید بگوییم شان آن حضرت نبود که چنین کند).

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾

ساهم از مساهمه = قرعه کشی         ادحاض = غالب آمدن

در کشتی قرعه انداختند و یونس از مغلوبین شد.

چون جریان از این قرار بود که نهنگی بر سر راه کشتی در آمد و کشتی را متلاطم کرد و چون سنگین بود خطر غرق همگی را تهدید کرد. ناگزیر شدن از ساکنان کشتی یکی را در آب بیندازند تا نهنگ او را ببرد و از سر راه کشتی کنار رود. و قرعه به نام یونس اصابت کرد و نهنگ آنجناب را بلعید.

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾

ملیم = داخل شده در ملامت

ماهی تا او را لقمه ای کرد، در حالی که او ملامت زده بود.

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾    لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾

ملیم = داخل شده در ملامت

اگر یونس از مسبحین نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، و تسبیح یونس با لا اله الله شروع شد، تا علتی برای تسبیحش شد، مثل اینکه فرمود : خدایا معبود به حقی که باید به سویش توجه کرد، غیر تو کسی نیست پس تو منزهی از آن معنایی که عمل من آن‌را می رسانید، پس اینکه من متوجه تو می شوم و تو را منزه می دانم از آنچه علمم حکایت از آن می‌کرد و آن این بود که غیر تو هم کارسازی هست، چون من برای نجات از عذاب متوسل به کشتی و فرار شدم، حال می گویم که غیر تو کسی و چیزی کارساز نیست. پس سبب نجات حضرت همین تسبیح بود و مکث آن جناب در شکم ماهی تا روزی که خود او مبعوث شود، یعنی شکم ماهی به منزله قبری باشد برای او و این دلیل نیست که تا قیامت او زنده در آنجا بماند.

31741
متن پرسش

سلام: با توجه به این‌که صحنه اربعینیِ امسال را در ایران ملاحظه کردید، به نظر شما چه نگاهی باید به این صحنه بیندازیم؟ آیا می‌توان خود را زائر اربعینی کربلا دانست، وقتی شوق حضور در آن صحنه بود، ولی جا ماندیم؟

متن پاسخ


سلام علیکم: با اجازه شما بنده این‌طور می‌توانم بگویم:
باز حضور اربعینی دیگر و باز  گسترش و گستردگی انقلاب اسلامی ذیل نور حسین «علیه‌السلام» آیا جز این بود که این حضور اربعینی که در سراسر ایران و بخصوص در اصفهان پیش آمد، حضور در تاریخی است که انسان‌ها این‌چنین در معرض تجلیات الهی قرار گرفتند تا با آغازی دیگر و رخدادی نو و تازه روبه‌رو شوند؟
 آری! در این مسیر که هویت اربعینیِ ملت گسترش یافته این حضرت حق است که به سوی راهپیمایان آمد تا معنای گسترده‌شدن کربلا را به صورتی دیگر بفهمیم زیرا همچون قاسم سلیمانی همه در کلام و عمل سخن او را با جان خود پذیرفته بودند که در مورد رهبر معظم انقلاب گفت: «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.» راهپیمایان تا این‌جاها آمدند که در معرض لطف الهی نه‌تنها همه گناهان‌شان محو گشت حتی همچنان‌که حضرت سجاد «علیه‌السلام» فرمودند: «: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى» هر کدام زندگی را با تولدی نو از سر گیرند.

موفق باشید.

نمایش چاپی