بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید من اصلا هیولای اولی رو نمی فهمم. اگر میشه یه متنی که توضیح داده باشه این بحث رو معرفی کنید. و اینکه نفهمیدن این بحث آیا خللی در مباحث عرفان وارد میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظری به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بیندازید، بد نیست. ۲. عدم پذیرش هیولایِ اولی، هیچ خللی به سلوک انسان وارد نمی‌کند. زیرا یک فرضِ ذهنی است. موفق باشید

25081
متن پرسش
عرض سلام محضر مرجع عالیقدر: بنده مدتهاست سوالی در ذهنم ایجاد شده و لحظه ای از آن رها نمی شوم. خدای مهربان، چرا مخلوقات مختاری چون انسان خلق کرده است که برای رسیدن به عالی ترین درجه باید از پس امتحانات بسیار سخت و دنیای وحشتناک بر بیایند. آیا مهربانی خدا نمی توانست باعث شود که مخلوقش این چنین عذاب نکشد و بدون این عذاب ها همه لذت هایی که قرار است به برندگان این مسابقه داده شود، پیشاپیش بدهد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح  بحث آن مفصل است و در جزوه‌ی «عدل الهی» که بر روی سایت هست نکاتی در این مورد عرض شده است. عمده آن است که متوجه باشیم اگر ما در کسب کمالات تلاش نکنیم، به چه دلیل آن کمالات از آنِ ما باشد و بتوانیم از آن بهره ببریم؟ موفق باشید

24603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دخترم در پایه نهم در اتتخاب رشته چه آگاهانه چه ناآگاهانه رشته تجربی رو انتخاب کرد و بعد از گرفتن هدایت تحصیلی شوکه شد چون اون رشته رو نیاورد و رشته علوم انسانی و کشاورزی رو آورده حالا به من میگه من هیچ علاقه ای به این رشته انسانی نداشتم و فکرشم نمی کردم که بیارم و دروسی مثل عربی رو ضعیفم و میگه چرا مدرسه که دروس من رو اطلاع داشت و عدم علاقه منو در نظر نگرفته. حالا از من پرسید. بابا آیا باید رشته ای که علاقه ندارم رو اجبارا بخونم و ٣ سال عمرم رو بزارم؟ بابا آیا این مقدر الهیه و قسمت من شده؟ من نمیدونم چه جوابی بدم. بگم درست انتخاب نکردی؟ ما درست راهنماییت نکردیم؟ سیستم آموزش پرورش در حقت کم کاری کرده؟ مشاور مدرسه و معلم کم کاری کردن؟ نمیدونم چه بگوییم. آیا به راستی استاد مقدر الهی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد وارد نیستم. ولی فکر می‌کنم علوم انسانی از آن جهت که با فطرت و روح انسان هماهنگی دارد بعد از ورود در آن، روحِ انسان آن را می‌پسندد. موفق باشید

24143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. دو سوال از خدمت شما داشتم. ۱. دختر 10 ساله ای دارم که امسال روزه هایش را کامل گرفته است ولی نسبت به نماز سهل انگار است و خواندن آن برایش بسیار سخت است. چه کار باید بکنم؟ ۲. استاد بزرگوار من در مدارس مشاورم و شکایت بسیاری از والدین این است که فرزندانشان در مدرسه بسیاری از مسائل جنسی و نامناسب را یاد می گیرند. حالا سوال بنده این است که با توجه به این شرایط آیا بهتر نیست بچه های ما مانند زمان رضاخان و کشف حجاب در خانه آموزش ببینند تا اوضاع تغییر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار هست که کاربران محترم سؤالی را که مطرح می‌کنند و جواب آن داده می‌شود را، دوباره تکرار نفرمایند. قبلاً به این سؤال این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تا آن‌جا که ممکن است کمکش کنید تا نمازش رابدون هرگونه مستحباتی که در نماز هست، انجام دهد البته دعوا کارساز نیست ولی قهر، بد نیست. ۲. به هر حال فرزندان ما باید به نوعی از ایمان و آگاهی مجهز شوند تا از این فتنه‌ها بگذرند. عقب‌نشینی شرط کار نیست. موفق باشید

22835
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام: در این که پیامبر ۴۰ نفر از عشیره را دعوت نموده و اعلام عمومی رسالت می نماید از طرفی با افرادی مواجهیم که برای اولین بار این ادعا را از پیامبر می شنوند و از طرفی با علی علیه السلام مواجهیم که از شش سالگی در خانه پیامبر بوده و اکنون پس از گذر هفت سال ۱۳ ساله شده و تحت تربیت شخصی پیامبر از سنین کودکی قرار گرفته و اصلا اولین بار وحی را از او شنیده و ... سؤال این است که به نظر شما اینکه پیامبر سوال می پرسد چه کسی مرا یاری می کند تا جانشین و خلیفه بعد از من باشد سوال در شرایط نابرابر نیست؟ بین کسانی که سن بالایی داشته و اولین بار ادعای نبوت پیامبر را می شنوند و طبیعتا برای پذیرش آن نیاز به تأمل دارند و بین کسی که از قبل مساله نبوت پیامبر برایش حل شده و شکی در آن ندارد؟ در صورتی سبقت در پذیرش اسلام و بحث جانشینی برای امام علی فضیلت بود که او در شرایط برابر مثل سایرین قرار می داشت. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی «علیه‌السلام» قبلاً ایمان آورده بودند، پس صحنه، صحنه‌ی تقدم یا تأخر ایمان نیست، بلکه بیشتر صحنه‌ای است تا رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خبر از آینده‌ای بدهند که باید افرادِ آن جمع بدانند رهبری و جانشینی پیامبر چه کسی باید باشد، با توجه به این‌که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌دانند در آینده اکثر آن جمع ایمان خواهند آورد. موفق باشید

31821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز و تبریک ایام هفته وحدت و ولادت وجود مقدس حضرت خاتم الانبیاء و امام صادق (صلوات الله علیهما)؛ سوالی که از محضرتان داشتم این هست که این بخش روایت حضرت امام رضا (ع) که در مناظره با یک زندیق برای اثبات توحید فرمودند و در احتجاج شیخ طبرسی آمده: «وقتى به جسدم می‌نگرم و می بينم نمی‌توانم در طول و عرض چيزى از آن كم كنم يا بر آن بيفزايم و سختى‌ها را از آن دفع كنم و چيزى به سود آن انجام دهم، می‌فهمم كه اين ساختمان بناكننده اى دارد و به او معتقد می‌شوم»، دقیقا هنوز متوجه نشدم و دقیق برایم جا نیفتاده است که چگونه دلالت بر توحید دارد و این فرمایش امام رضا (ع) به چه شکلی اثبات کننده توحید هست چون خودم ابتدا فکر کردم این همان برهان حدوث هست ولی شک داشتم و خواستم از خدمتتان بپرسم چطور این برهان، دال بر توحید هست؟ با تشکر از لطف شما؛ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای آن حضرت بشوم! مگر می‌شود بهتر از این حرف برای حضور اراده حکیمانه الهی بزنیم که چگونه عالم با آن اراده حکیمانه شکل گرفته و اداره می‌شود به طوری‌که نه می‌توانیم چیزی به آن اضافه کنیم تا کامل‌تر شود و یا چیزی از آن کم کنیم تا بهتر گردد؟ برهان فوق‌العاده دقیقی است. موفق باشید

 

31428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: مشکلی در باره نحوه مواجهه و عملکرد امیرمومنان و رسول خدا در مواجهه با فتح ایران و روم داشتم. مگر نه اینکه این موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم بود که توانست نور امیرالمومنین و نور ولایت رو تحت الشعاع ببره همون موضوعی که در رابطه با حضرت اباعبدالله مطرح کردین که کار بجایی رسیده بود که مردم به آنها رجوع نمی کردن (عدم وجود حتی یک روایت فقهی در امامت ده ساله حضرت سید الشهدا) آیا عامل اینها موفقیت های ظاهری خلیفه اول و دوم نبود؟ برای نمونه وقتی شخصی غربگرا در جمهوری اسلامی به ریاست جمهوری می رسه، احتمالا اگر از افرادی که دل در گرو انقلاب دارند درخواست بشه که کارهایی انجام دهند که موفقیت آن به نام دولت تمام میشه، این کار رو انجام نمیدن، موفقیت تمام عیار چنین دولتی حتما به معنای به حاشیه رانده شدن بقیه جریانهاست. حال سوال دقیقا در همینجاست. اگر این موفقیت های ظاهری باعث می شود که در سایه آن اصل دین، امیر مومنان و امام مجتبی و امام حسین چنین به حاشیه رانده شوند این چه جای بشارت دارد؟ اگر بخواهم سوال را بهتر طرح کنم بشارت پیامبر البته صحیح است ولی با چه تحلیلی این فتح جای بشارت دارد آیا این فتح به هزینه به کنار گذاشتن اصل اسلام ارزش دارد؟ البته همه می دانیم امیرالمومنین هم در این جنگ به خلیفه دوم مشاوره دادند. ------------------------------------------ در اثنای حفر خندق که مسلمانان هر یک مشغول کندن بخشی از خندق بودند روزی به قطعه سنگ سخت و بزرگی برخورد کردند که هیچ کلنگی در آن اثر نمی کرد، خبر به پیامبر (ص) دادند پیامبر (ص) شخصاً وارد خندق شد، و در کنار سنگ قرار گرفت و کلنگی را به دست گرفت و نخستین ضربه محکم را بر مغز سنگ فرود آورد، قسمتی از آن متلاشی شد و برق از آن جستن کرد، پیامبر (ص) تکبیر پیروزی گفت، مسلمانان نیز همگی تکبیر گفتند. بار دوم ضربه شدید دیگری بر سنگ فرو کوفت قسمت دیگری در هم شکست و برقی از آن جستن نمود پیامبر تکبیر گفت و مسلمانان نیز تکبیر گفتند. سرانجام پیامبر سومین ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن کرد، و باقیمانده سنگ متلاشی شد، حضرت (ع) باز تکبیر گفت و مسلمانان نیز صدا به تکبیر بلند کردند، سلمان از این ماجرا سؤال کرد، پیامبر (ص) فرمود: در میان برق اول سرزمین «حیره» و قصرهای پادشاهان ایران را دیدم، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها پیروز می شوند! و در برق دوم قصرهای سرخ فام «شام و روم» نمایان گشت، و جبرئیل به من بشارت داد که امت من بر آنها نیز پیروز خواهند شد! در برق سوم قصرهای «صنعا و یمن» را دیدم و جبرئیل باز به من خبر داد که امتم باز بر آنها پیروز خواهند شد، بشارت باد بر شما ای مسلمانان! ----------------------------------------------
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مسئله خلفا در وارونه کردن اسلام بود به این معنا که وجه اصلی دینداری یعنی نظر به حقیقت به حاشیه رفت و ظاهر دین حفظ شد وگرنه اصل موضوع جهاد در راه خدا چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلفا، امر شایسته‌ای بود ولی به شرطی که به نیّت ارائه اسلام باشد نه به معنای کسب غنائم. موفق باشید

30966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: میتونم نظرتون رو در مورد تحصیل در رشته روانشناسی اسلامی و مثبت گرا بدونم؟ آیا این علم در اسلام مطرح شده یا خیر؟ و آیا میتونه به بشر کمک بکنه و اگر نه چه نواقص و پایه هایی برای تکمیل و تحصیل این رشته می‌دانید؟ منظورم این هست که اگر شما این رشته را قبول دارید بنظرتون چه پیش نیازهایی باعث تعالی این رشته می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روان‌شناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید

30821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: حکمت ۳۸ نهج البلاغه ما را از دوستی با چه کسانی نهی می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت فرمودند اى فرزند، بپرهيز از دوستى با احمق، زيرا احمق خواهد كه به تو سود رساند، ولى زيان مى رساند و بپرهيز از دوستى با بخيل كه او چيزى را كه بسيار به آن نيازمند هستى از تو دريغ مى دارد و بپرهيز از دوستى با تبهكار كه تو را به اندك چيزى مى فروشد. و بپرهيز از دوستى دروغگو، كه او چون سراب است، دور را نزديك نشان مى دهد و نزديك را دور مى نماياند. از دوستی با احمق پرهیز کردن، یعنی کسی که حق و باطل و صحیح و درست را تشخیص نمی‌دهد و لذا اگر بخواهد خیر هم برساند، شرّ می‌رساند. و بقیه موارد روشن است. موفق باشید

30318
متن پرسش
سلام: از خداوند منان سلامتی و طول عمر با عزت را برای شما و خانواده محترم خواهانم. ببخشید معلم گرامی فلسفه یا حکمت. این چیه که در تمام ذکرهای ماه رجب یا شعبان یا رمضان یا حتی در مفتاتیح. بیشترین آیه ها حمد، توحید، کافرون، آیة‌الکرسی، فلق و ناس. و ذکر تسبحیات به اضافه لا حوله و لا قوة الله بالله. یعنی بیشتر از اینها گفته شده. تا بقیه سورها. حس می‌کنم انگار تمام عالم و قرآن بر پایه همین سوره ها گذاشته شده شاید هم اشتباه می‌کنم. ولی جوابی هست که بهم بدید و راهنمایی کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بنیانِ توحیدند تا راه به سوی دشت‌های سرسبز سوره‌های بلند گشوده شود و انسان در آن میدان‌ها خود را آن‌طور که شایسته است حاضر کند. مگر حضور در سوره‌ی انعام یا آل‌عمران، ساده است؟ موفق باشید

30283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در سوره مایده آیه ۱۰۹ آمده (روزی که خداوند پیامبران را جمع می‌کند و به آنها می‌گوید در برابر دعوت شما چه پاسخی داده شد؟ می‌گویند ما چیزی نمی‌دانیم تو خود از همه اسرار نهان آگاهی) و در آیه ۱۱۷ همین سوره حضرت عیسی (ع) در پاسخ به سوال خداوند متعال عرض می‌کند (من جز آنچه به آن فرمان دادی چیزی به آنها نگفتم. تا زمانی که در میان آنها بودم مراقب و گواهشان بودم ولی هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو خود مراقب آنها بودی و تو بر هر چیز گواهی) ظاهر این دو آیه خصوصا آیه اول نشان می‌دهد که انبیا با آن مقام بلند بعد از رحلت از مسایل امتها بی خبرند و این با شاهد اعمال امت بودن در بعضی آیات دیگر سازگاری ندارد آن را چگونه باید حل کرد؟ خصوصا اینکه آنها مظهر اسم محیط و علیم هم هستند و اهل سنت و خصوصا وهابیت با استناد به همین آیات توسل و درخواست از آنها را زیر سوال می‌برند و مدعی هستند که آنها ادراکی نسبت به اینجا ندارند (البته با استناد به همین آیات) نظر جنالعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از آیات مذکور در جایگاه خود، پیام خود را دارا می‌باشند. در آیه‌ی ۱۰۹ سوره‌ی مائده نظر به علم مطلق الهی و علاّم‌الغیوب‌بودنِ حضرت حق دارد که علم انبیاء در مقابل آن علم، علم به حساب نمی‌آید. به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی این آیه نفی علم مطلق و همه‌جانبه‌ی انبیاء را مدّ نظر می‌آورد و در آیه‌ی ۱۱۷ سوره‌ی مذکور حضرت عیسی «علیه‌السلام» در محضر حق عرض می‌کنند من وظیفه‌ی خود را طبق امری که فرمودید انجام دادم و در این رابطه ناظر بر حرکات آن‌ها بودم، ولی چون مرا گرفتی، تو همواره در راستای حضور مطلق خود، ناظر بر آن‌ها بودی از آن جهت که حضرت عیسی «علیه‌السلام» نحوه‌ی حضور مطلق خدا را در این آیه متذکر می‌شوند. و این غیر از آن است که انبیاء در آن حدّ که اذن دارند، شاهد بر اعمال پیروان‌شان نباشند. می‌ماند که آیا اساساً بحث «شاهد اعمال» در چنین رابطه‌ای باید مورد بحث قرار گیرد، یا جای و جایگاه دیگری دارد؟ در این مورد عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید

 

29118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بنده طلبه ی پایه چهارم هستم و ۱۸ سال سن دارم. با توجه به اینکه رهبری خیلی بر کار تربیتی روی نسل جوان تاکید دارن حدود دو سال هست من تو یکی از مساجد حلقه ی تربیتی دارم و با دانش آموزان حدود ده، یازده ساله مباحث دینی رو کار می‌کنم. دو سئوال: آیا درحال حاضر که بنده زمان زیادی هم نگذشته که وارد حوزه شدم باید فقط برای درس های حوزوی وقت بزارم یا اینکه میشه در این سن و موقعیت حوزوی، درس و کار تربیتی کنار هم باشه؟ آیا بنده که هنوز خیلی از صفاتم به تعادل نرسیده، میتونم رو بقیه تاثیر گذار باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوب و شروعِ ارزشمندی است و إن‌شاءالله جهت تعمق در دروس خود نیز کمک‌تان می‌کند به شرطی که دروس رسمی حوزه را با جدّیت و دقت دنبال بفرمایید. موفق باشید

28162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد من سوالی داشتم: من پدری دارم که اهل دین نیست و کلا ضد انقلاب و دین هست و گاهی وقت ها هم با همین موضوعات است که کلی نیش و کنایه می زنند اما خب الحمدالله با من که اعتقاداتم کلی تفاوت دارد تا به حال سختگیری نکرده اند و اینکه بخواهند مانع راه من شوند اما پدرم به دلیل بیماری اعتیادی که دارند اصلا نمی شود درست حرف زد باهاشون درباره اعتقادات، اما من سوال اصلی ام این هست که من گاهی اوقات بسیار برای مسائل خانه و خانواده و آینده خودم و برادر کوچکم و نگرانی هایی‌از این دسته و دروغ هایی که به ما می گوید گاهی اوقات بحثمان می شود اما اصلا از این شرایط راضی نیستم و همیشه هم با شهدا و اهل بیت و خدا عهد و پیمان می بندیم که صدایم را برای پدرم بلند نکنم اما بعد از حدودا یک ماه باز هم همان اتفاق می افتد و من کلی شرمنده شهدا و اهل بیت می‌شوم و روی دوباره عهد و پیمان بستن ندارم و شاید بعد از یک ثانیه بحثمان ناراحت می‌شوم از خودم و گناهی که کردم. لطفاً بنده را در این زمینه راهنمایی بفرمایید تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین روشی که در پیش گرفته‌اید، روش خوبی است و مطمئن باشید شهدا کمک می‌کنند و ضعف‌هایی را هم که پیش آمده و نگران آن هستید، جبران می‌نماید. با همین سجایای خوب، بقیه‌ی اعضای خانواده نیز به مرور تحت تأثیر قرار می‌گیرند. موفق باشید

27929
متن پرسش
با سلام و تبریک عید فطر حضرت استاد در بحث حرکت جوهری حضرت امام می‌فرمایند: نفس با بکار گیری بدن، تدریجا و با حرکت جوهری نواقص خود را برطرف کرده و درنهایت به جایی می‌رسد که مستغنی از عالم طبیعت می‌شود و بدن را رها می‌کند. سوال اول: آیا این یعنی نفس با حرکت جوهری و کسب کمالات از جسم مستغنی می‌شود؟ سوال دوم: آیا مرگ در اوج پیری، همان استغنای نفس از بدن و رها کردن آن است؟ یعنی آیا کسانی که زودتر به مرگ طبیعی می‌میرند، زودتر به آن استغنا رسیده‌اند؟ سوال سوم: چرا ما با علم حضوری و یا زیاد شدن سن این نحوه استغنا و کامل شدن را درک نمی‌کینم؟ آیا این منطقی است که با مرگ طبیعی ناگهان با این کمالات روبه‌رو شویم؟ سوال چهارم: چرا خداوند در جواب پیامبرانش (عزیر و ابراهیم) در قرآن در مورد نحوه حیات پس از مرگ مثالهایی مادی می‌زند و توانایی خودش را در جمع آوری اجزا مادی به رخ می‌کشد؟ مثلا اجزای الاغ عزیر یا اجزا آن پرندگان را جمع می‌کند و می‌گوید اینچنین است توان ما؟! چرا حرفی از جسم مثالی نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از جسم مادی مستغنی می‌شود وگرنه همیشه هر روحی، جسمی دارد مطابق نشئه‌ای که در آن هست. ۲. معلوم نیست. در این مورد خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در مورد مرگ طبیعی و غیر طبیعی مطالعه فرمایید. ۳. چون حضوری است و نه حصولی، در حافظه نمی‌ماند. ۴. جسمِ مثالی در میان نبوده تا به آن مثال زده شود؟! موفق باشید

27884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: از محضر استاد این سوال را داشتم که روش مطالعه ایشان چگونه بوده و هست؟ آیا روش مطالعه ما باید به صورت کتاب به کتاب باشد یا موضوع به موضوع؟ از کل به جز باشد یا از جز به کل؟ چراکه الان گارگاه های مختلفی تحت عنوان روش های نوین مطالعه یا تند خوانی یا مطالعه با ذهن یا چشم برگزار می‌شود. آیا به نظر ایشان این روش های جدید مثمر ثمر هست و اینکه بهترین روش به نظر ایشان چیست؟ با تشکر. از خدا طلب سلامتی و طول عمر را برای ایشان مسئلت دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فصل دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، تحت عنوان «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن» عرایضی شده‌است. ان‌شاءالله که مفید باشد. موفق باشید

27092
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا جهان رو به سقوط و فساد و تباهیست تا امام زمان (ع) در حالیکه جهان پر از ظلم و جور شده است ظهور نمایند و یا اینکه جهان به سمت تکامل و رشد در حال حرکت است؟ اگر جهان در حال رشد است ظهور برای چیست؟ ۲. آیا این تعبیر می تواند صحیح باشد که دوره غیبت مانند شبی تاریک و بی بهره از تابش خورشید ولایت است و در عین حال بشریت هم از مسیر همدمی با رب العالمین در حال فاصله گذاری است ولی با رسیدن فجر صادق و بین الطلوعین، هر چند هنوز شب و حجاب تاریکی رفع نشده ولی مژده و ظرفیت عظیم طلوع و بارقه هایی از نور دیده می شود و این فجر و بین الطلوعین تاریخ انقلاب اسلامی است که در حال ایجاد مسیری برای حرکت جوامع از انحطاط بسوی تعالی و رشد است و قطعا مقیاس کار با دوره پیش از فجر صادق فرق دارد و گویی نفخه الفت قلوب با قلب کل عالم حس می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظهور برای به فعلیت‌آوردنِ کمالات ملتی است که در زمان غیبت، تا مرز ظهور جلو آمده‌اند و تحت تأثیر ظلمات زمانه نبودند. ۲. آری! قطعاً شرایط ظهور با قبل از آن فرق دارد. شرایط ظهور، شرایط بلوغ بشریت است ولی کسانی از آن بهره می‌برند که واقعاً منتظر باشند و ظلمات دوران خود را به رسمیت نشناخته باشند و رنگ ظلمات به خود نگرفته باشند. در رابطه با تفاوت شرایط قبل از ظهور و بعد از آن، بد نیست به جزوه‌ی «مقام بقیة اللّهی حضرت» رجوع فرمایید. موفق باشید

26988
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۴ سوره جاثیه «قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» می توان چنین استنباط کرد که اگر گروه ها و افکار و جریاناتی که در جامعه اسلامی به سنت های الهی و انقلاب اسلامی و پیوند دیانت و حکومت اسلامی و ایام الله مثل ۲۲ بهمن اعتقاد ندارند، باید فضای آزاد و حق تبلیغ و فعالیت اجتماعی داد و اگر آنها حرفی مغایر منطق اسلام زدند باید برای آنها استغفار کرد و طلب آمرزش نمود ولی آنها باید حق تبلیغ و فعالیت گسترده اجتماعی با وجود عدم اعتقاد به سنن الهی و ایام تجلی اسماء الهی تداوم داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیه‌ی ۱۴ سوره‌ی جاثیه برمی‌آید که مؤمنین نباید متعرّض کسانی باشند که مثل آن‌ها فکر نمی‌کنند. ولی این غیر از آن است که اسلام، جریان باطل را به رسمیت بشناسد. این‌که نباید متعرّضِ آن‌ها شد، یک بحث است و این‌که ملتی انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید؛ بحث دیگری است. مردم انقلاب کردند تا اسلام به صحنه آید، نه آن‌که جریان‌های غیر اسلامی از رانتِ امکانات جامعه‌ی اسلامی برای تبلیغ خود استفاده کنند و امکانات جامعه را در اختیار بگیرند. موفق باشید

25996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص پاسخ سوال ۲۵۹۸۲ بصورت خلاصه عرض می کنم بله راهکار وجود دارد ولی فقیه کیست؟ من به این نتیجه می‌رسم فلانی در علم، تقوا، شجاعت، درایت و دیانت، قضاوت و فقاهت از همه بهتر است و به امام معصوم نزدیک‌تر پس مادامی‌که این شرایط را داراست یا کسی بهتر از او را نیافته‌ام بنا به اعتقادات مذهبی و عقلانیت از وی تبعیت می‌کنم (با حفظ شرایطی که امام علی در نهج‌البلاغه عنوان کرده است) و در امور اجتماعی هم منویات وی را موردنظر خواهم داشت و در این شرایط اگر اکثریت به نتیجه‌ای که من رسیده‌ام برسند خواه ناخواه مملکت طبق نظر ولی فقیه یا امام اداره خواهد شد و چه بسا مردم تصمیم بگیرند این ولی فقیه یا امام معصوم حتی حکومت را هم در دست بگیرد. شیوهٔ حکومت چگونه باشد؟ ۱.امام علی آنچنان امور را به دست خود مردم داده بود که بیت‌المال را که بودجهٔ آن زمان حکومت بود تماماً میان مردم تقسیم می‌کرد و هیچ چیز به بهانهٔ امور حکومت نگاه نمی‌داشت و از چند پادگان دوران خلیفهٔ دوم فقط یکی را نگهداشت و در زمان جنگ نه خدمت اجباری می‌گرفت نه در بیت‌المال پولی می‌ماند تا نیروی مزدور استخدام کند بلکه فقط مردم را به حضور در جبهه دعوت می‌کرد و در نهایت هرتعداد چه کم و چه زیاد می‌آمدند با همان‌ها عازم جنگ می‌شد. ۲. سیستم ریاستی که در آن اختیارات اجرایی رهبر هم به رئیس‌جمهور منتقل شده با پاسخگویی و نظارت کافی و امکان پس گرفتن رأی و تعریف سیستم اعمال نظر دائمی مردم در امر حکومت بهترین شیوه‌ای است که کمابیش در برخی از کشورهای پیشرفته (البته عمدتاً پارلمانی) اجرا می‌شود و الحق به‌مراتب وضع عدالت اجتماعی‌شان بهتر از ماست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که آیا عده‌ای مجتهدِ مجتهدشناس یعنی اعضای خبرگان، بهتر می‌توانند ولیّ فقیه را در این تاریخ با پیچیدگی‌هایِ حساس این زمانه تشخیص دهند که چه کسی باید باشد؟ یا یک فرد؟ از طرفی اگر علی «علیه‌السلام» امروز در قید حیات بودند، مطابق امروز، نسبت به بودجه‌ی کشور و ادارات تصمیم می‌گرفتند؟ یا این‌که هر روز عصر، کفِ بیت‌المال را جاروب می‌کردند و تشریف می‌بردند مسجد؟ موفق باشید

25802
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز؛ در برخی پرسشهای عزیزان می بینم که گویی بشدت از آینده انقلاب و تثبیت جایگاه اون و ساخت تمدن نوین اسلامی دل نگران اند یا حتی نا امید شده اند و در عوض آرامش و طمانینه حضرتعالی در عین دغدغه مندی برایم جذاب و امیدوار کننده است. البته فشارهای ذهنی و عملی ناشی از مشکلات مختلف ملی و روزمره، گویی ما را از توجه به این نکته غافل کرده است که در افق انقلاب اسلامی به چه تمدنی نظر دوخته شده است و ساخت هر تمدنی بدون مشکلات و سختی ناممکن است. ابن خلدون در کتاب مقدمه اشاره خوبی دارد که تمدن ها ماحصل سالها و نسل ها حیات بشری و تکاپو و جنبش اجتماعی اند و ساخت تمدن نیازمند صبر تمدنی است. خود تمدن غرب با تمام مشکلات عدیده فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... اما ماحصل سالها مرارت و تحمل سختی ها و مبارزات و حتی جنگهای طولانی مدت است و در کتب خود تاریخ تمدن می شود وضعیت بحران زده حتی شهرهایشان را دید که تشبیه شده اند به یک زاغه بزرگ با خدمات اولیه سطح پایین. گویی این از یادمان دارد می رود که این انقلاب صرفا یک حادثه سیاسی و واکنش به اقداماتی از رژیم پهلوی نبود بلکه نقطه عطفی در تاریخ تمدن سازی انبیاء و ائمه و زعمای اسلام است و همانگونه که حضرت امام فرمود، هدفش طنین ندای لا اله الا الله در سطح جهان و ریشه کن شدن کفر و شرک است. کم اتفاق تمدنی بزرگ در طول این چهل ساله رخ نداده که بزرگترین اش همین دوام یک انقلاب و حکومت دینی بمدت ۴۱ سال است که فوق العاده و بی سابقه است و حتی چنین فرصتی برای ائمه هم حادث نشد. مشکلات و بحران های امروز هم ناشی از همین بینش غیر تمدنی و عدم صبر و توکل است. اقتصادمان رنگ و بوی لیبرالیسم غربی گرفته، آموزش و پرورش مان پریشان است و حتی دستهایی در حوزه وجود دارد که آن را سکولار سازد و البته خود حوزه در برنامه ها و تصمیم سازی هایی درگیر مشکل و ساختارهای نیازمند تغییر و ناقص است و باید معرفت الضعف نسبت به حوادث پیرامون وجود داشته باشد اما با این همه اگر بفهمیم می شود با انگاره های بومی تمدن ساخت و از ساختارهای مثبت را در روح تمدنی خود استحاله کرد و آن‌را جهت اهداف خودمان بکار گرفت و در بستر انقلاب اسلامی و گفتمان انسان سازش، نظام تمدنی بنا کنیم بلاشک اوضاع تغییر می کند و البته نکته اساسی تر که ما کمتر متوجه اش بوده ایم توکل و صبر است. هر تمدنی برای ساخته شدن درگیر مصائب می شود حال اگر تمدن اسلامی باشد که سختی هایش هم نمودی از اراده الهی برای سنجش ثبات قدم ملتهاست تا آنان رشد یابند و خود را متعالی سازند. مگر در طول نهضت نبوی نمی گفتند خدا پیامبرش را رها کرد و تمام مسیرهای گشایش مسدود است اما همانگاه بشارتی رسید: «و اما بنعمه ربک فحدث». این سختی ها نعمت است و بلاشک خدا شما و پیامبرتان را رها نکرده بلکه این سختی ها شما را می پروراند تا متعالی شود. به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما، نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم. عذر می خواهم طولانی شد و البته محضر حضرتعالی درس پس می دهیم. به امید پیروزی نهایی جبهه توحید و ظهور حضرت بقیه الله الاعظم. اللهم عجل لولیک الفرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر جنابعالی همراه و هم‌نگاه هستم. به‌خصوص در این قسمت که می‌فرمایید: «به شخصه معتقدم ساخت تمدن اسلامی تنها متکی به کنشگری و تصمیم سازی و کار انقلابی ما نیست بلکه بخش دیگرش توکل و اعتقاد به رزق من حیث لا یحتسب است که گویی خیلی از ما این گشایش و رزق و امتحانات الهی را فراموش کرده ایم و در نمی یابیم انقلاب و ما،نیازمند چنین سختی هایی هستیم تا عیوب را کنار زده و خود را به آن عالم انسان دینی نزدیک و نزدیک تر کنیم». موفق باشید

25443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چگونه با رفتار و منش اصحاب سیدالشهدا علیه السلام در طول زندگیشان آشنا شویم؟ اثری در این زمینه سراغ دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «یاران شیدایی امام حسین (ع)» نوشته آقای مرتضی آقا تهرانی و کتاب «عنصر شجاعت» از آیت اللّه کمره‌ای در این مورد منبع و مرجع خوبی اند. موفق باشید

24991

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت شما: می خواستم بدونم اگر در کنار سیر مطالعاتی استاد سیر مطالعاتی دیگری رو دنبال کنم خوبه یا بده مثلا شهید مطهری؟ و سوال دیگر اینکه استاد می‌توانند سیر مطالعاتی در زمینه تاریخ اسلام ارائه بدهند؟ ممنون
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: ۱. از مطهری بزرگ هرگز غافل نباشید. ۲. در مورد سیر مطالعاتی نسبت به تاریخ اسلام، چیز مدونی در ذهن و فکر خود ندارم. موفق باشید

24642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا زرتشت پیامبر بوده است؟ و کتاب اوستا کتاب آسمانی این پیامبر است که چون کتابهای پیامبران پیشین تحریف شده و لذا تناقضاتی در آن دیده می شود؟ لطفاً در مورد زرتشت مطالبی را بفرمایید که راهنمایی برای نوجوانان و جوانان باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند جناب زرتشت پیامبر بوده، ولی او را شهید کردند و کتابش را نیز سوزاندند. شواهد تاریخی هم خبر از آن دارد که بعدها مُغان، گاتاهایِ اوستا را جمع‌آوری کردند. موفق باشید

24261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده: توفیق شد بنده چند جلد از کتاب های شما را مطالعه کنم. بنده با یک مشکل در درون خود مواجه شدم آن هم این است که عرض می کنم، بنده در دل خود احساس شک العوذ بالله در خداوند باری تعالی و وجود مقدس امام زمان و دیگر ائمه کردم و خیلی از این جهت ناراحت هستم، اعمال خود را بدرستی انجام می دهم، مستحبات را تا می توانم انجام می دهم روضه شنیدنم (البته حالم خیلی بهتر و خوب بود معنویت داشتم و اشک روضه هم داشتم یک دفعه اشک روضه گرفته شد ولی معنویتی در خودم باز احساس می کنم) و نماز ها هم تقریبا اول وقت هست و ترک نمی شود حتی بهتر از قبل که بودم ولی نظایر این چیز ها را در دل خود احساس می کنم و واقعا می ترسم از این مسئله و این تازه در من بروز کرده. اگر می شود راه حلی یا ذکری یا کتابی یا ریاضتی به بنده دهید تا از این درد راحت شوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم پیش‌آمد خوبی است ان‌شاءالله ساحت اصلی‌تری مقابل‌تان گشوده می‌شود؛ مطالعه و عبادات را همچنان دنبال کنید. موفق باشید

20769
متن پرسش
سلام: من قبل از آشنایی با استاد آرزوم این بود که جز 313 یار امامزمان بشم. ولی من هیچی نیستم. نمیتونم به هدفم برسم، از خدا میخوام ولی دعاهام به جایی قد نمیده. تو رو به خدا کمکم کنید. دارم دیوانه میشم. اگه به هدفف نرسم ترجیح میدم عدم باشم تا موجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباترین زندگی وقتی سراغ انسان می‌اید که انسان در راه بندگی خدا قدم بگذارد و خود را دست خدا بدهد، مانند پرّ کاهی که در دست باد هرکجا نسیم رحمت الهی صلاح می‌داند او را فرود آورد و زبان حالش این بشود: «پرّ کاهی در مصاف تندباد / می‌برد آن‌جا که خاطرخواه اوست». موفق باشید

19003
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: آیا اشکالی که حضرتعالی به جمله صبح به خیر، خسته نباشید، می گرفتید که اینها بی مفهوم است و غربی، در اسلام داریم صبحکم الله بالخیر، خدا قوت بدهد، جمله موفق باشید در آخر پاسخهایتان وارد نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق، یکی از واژه‌های بسیار مهم و دقیق در فرهنگ اسلامی است. وقتی به کسی گفته می‌شود موفق باشید و آرزوی توفیق برای او دارید، نظر به آن موقعیتی می‌کنید که حضرت حق برای آن شخص مقدّر می‌نماید و این‌طور نیست که در فرهنگ غربی معادلی برای آن بوده باشد که ما بر مبنای آن این سخن را بگوییم، بر عکسِ صبح به‌خیر. پس موفق باشید.

نمایش چاپی