باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر سیرِ انفسی، قضیه همینطور است از آن جهت که تطابقی بین سیر انفسی و سیر آفاقی هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو احتمال هست ولی در حدیث مذکور، موضوعاتی در میان میباشد که شرط آن، کمالِ انسانی است و بهترین نحوهی نظر به توحید حضرت حق است و بدین لحاظ آیت اللّه جوادی در کتاب «اسرار الصلواة» نظر به وجهِ مثبت آن روایت دارند، مثل نگاه جناب صدرا به روایات مذکور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه استاد شجاعی میفرمایند مربوط به اذکارِ خاص است و نه مربوط به اذکار عامی که در مفاتیح و کتابهای دعا مطرح است مثل ذکر «لا إله إلاّ اللّه» و یا ذکر استغفار. ۲. ذکر خاصی که اگر بهجا ارائه نشود موجب زحمت است؛ از آن جهت میباشد که عبد خودش نحوهی برخورد خود را با خدا تعیین میکند و حضرت حق نیز از سرِ عدم بخل، مطابق آن ذکر با بندهاش رفتار مینماید. اینجا است که باید احتیاط کرد. البته بنده در مورد ذکر خاص، چیزی نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اینطور جواب دادم:
23255- باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اینکه شفا از آنِ خدا است. اگر آن آقا شما را دعوت به کار حرامی نمیکند، چه اشکال دارد به او رجوع شود، ولی با همان رویکردی که معتقد باشیم شفا از آنِ خدا است و هیچکس مستقلاً نمیتواند کاری بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همانجا هم دکارت نمیتواند مسئله را حل کند بلکه میگوید چون خدا کامل است و ما را فریب نمیدهد پس آنچه میفهمیم نمیتواند خطا باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی را که بر روی سایت هست را با آنها بحث کنید تا خودشان إنشاءاللّه با بصیرت لازم زندگی خود را انتخاب کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه تحقیقات مختصری که بنده دارم ظاهراً روانشناسی بحمدلله در کشور ما سیر صعودی به سوی معنویت و اسلامیت دارد. نهایتاً باید در کنار آن مباحث معارف توحیدی خود را تقویت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند راههای رستگاری را به حکم ربوبیتش از طریق پیامبران در مقابل بشر میگشاید تا هرکس خواست بتواند راه رستگاری را پیدا کند. ولی اگر مانع اعمال خلاف انسانها بشود، عملاً میدان امتحان انسانها را در دنیا بسته است و در آن صورت معلوم نمیشود چه کسی انسان شایستهای است و چه کسی چنین نیست. آری! خداوند مسلّم تا آنجا به انسانهای ظالم میدان میدهد که امتحان آنها صورت گیرد، ولی جهان را در اختیار جنایتکاران نمی گذارد و به وقتش به نحوی با آنها برخورد میکند. نمونهاش صدام حسین بود. از آن طرف، مگر تجاوز صدام حسین این طرف معادله را نیز ناخواسته به پرورش و تکامل نکشاند تا ملتی آبدیده در مقابل آن تجاوز شکل بگیرد؟ خلاصه در یک دیدگاه توحیدی میتوان گفت: «قطرهای کز جویباری میرود / در پی انجام کاری میرود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود شریعت الهی بر اصیلبودن نماز، آنهم به صورت جماعت تأکید دارد و در همین رابطه حکمت متعالیه بحث «هویت تعلّقی انسان را به میان میآورد که انسان در ذات خود عین ربط به حضرت حق است و این با عبودیت الهی او تحقق بالفعل پیدا میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متذکر شده اید بحثی که ما بتوانیم نسبت خود را با غرب تعریف کنیم، هنر بزرگی است که امثال شهید آوینی ها میتوانند راهنمای آن باشند بخصوص که بین فرهنگ غربی و تکنیک غربی و خرد مدرن باید تفکیک کرد.
فرهنگ غربی چه خوب باشد و چه بد باشد، از آن ما نیست. و تکنیک غربی نوعی انحراف از انکشافی بود که باید بشر این تاریخ بدان وارد میشد و غرب با روحیه ی خودخواهی خود آن را از آن خود کرد و مشکلی برای جهان بشری به وجود آورد و انقلاب اسلامی در هویت خود مقابله ی اساسی با این غرب دارد و بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. زیرا از آن خردی که خرد حضور در سنن و قواعد و قوانین عالم است، بهره ی کافی ندارند و عقل تکنیکی در اینجاست که اگر در کنار فرهنگ شیعی - ایرانی قرار گیرد؛ روحانیتی را که همراه با علم است به بشر متذکر میشود. و این است آنچه بشر امروز به دنبال آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی عظمت یک موضوع قدسی در افق جان انسان به ظهور آمد و انسان در سوز و عطش طلب آن امر قرار گرفت که بسی برتر از آن است که با ارادههای جزئی محقق شود، به طور تکوینی اشک، جاری و راه گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال در آن زمان مثل حالا این رسمها نبود و ملاکها فرق میکرد و شاید مصلحت و حکمت همین بوده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان بیکار نیست و با غضب خود ۶ هزارسال عبادت خود را از بین برد و معلوم است که تلاش دارد انسانهایی که در مسیر اصلاح خود هستند را با گرفتارکردنشان در امر غضب، زحماتشان را از بین ببرد و با توجهی که جنابعالی دارید به لطف الهی امیدوار باشید بالاخره از این رذیله عبور خواهید کرد و در آن صورت به نتایج خوبی خواهید رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «زمانشناسی و نظر به فطرت تاریخی امروز ما» در همین رابطه بحث شده است و خود کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» نیز با همان رویکرد، مسائل خود را در میان گذاشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مرحوم شهید مطهری این حالات را گذرگاه خوب و منزلگاهِ بد میداند، از آن جهت که انسان با استدلالهای عقلی، مطالب را بپذیرد چیز خوبی است ولی اینکه بعد از آن باز خود را معطل آن مباحث کند، منزلگاه بدی است. ۲. باید با جوابدادن عقلی به موضوعات، راه را ادامه داد. ۳. فکر میکنم مباحث «معرفت نفس» بیشتر راهگشا باشد. ۴. به همین جهت کتاب مذکور پیشنهاد شد که اگر با دقت و با برنامه دنبال شود، ملاحظه میشود چگونه دین اسلام دقیقاً عقل ما را مخاطب قرار داده تا ما با عقل خود وارد دین شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر مدتی با نامهی ۳۱ نهجالبلاغه مأنوس باشید، مطلوب خود را مییابید. در این مورد بد نیست به دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مطابق فرمایش حضرت امام رضا «علیهالسلام» هماکنون قیامت با تمام ابعاد آن موجود است. در این مورد خوب است به کتاب «معاد» که بر روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان قبل از تولد، عهدی با اولیاء داشته و با نظر به آنها و با نظر به سخنان قدسیِ عرفا، آن عهد زنده میشود و فیلش هوای هندوستانش را میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بحران، عموماً افراد با تحلیلهای قبلی خود از شرایط، نمیتوانند خود را ادامه دهند. به لطف الهی ما در حالِ بازخوانیِ آن چیزهایی هستیم که در گذشتهی خود از آنها خوب استفاده نکردیم. دین را در حدّ احکام فقهی و عقاید را در حدّ کلامِ جدلی تقلیل دادیم و انقلاب را در حدّ یک اتفاقِ سیاسی پایین آوردیم و غافل شدیم از اینکه باورهای دینی باید راهِ ما را به سوی حقایق بگشاید و مأوایی گشوده جهت ادامهی زندگی گردد و انقلاب اسلامی بسترِ بازگشتِ خدا در امورات اجتماعی باشد و عبور از جهانِ سکولار. که البته آرامآرام در بازخوانیِ خود به آنچه باید نزدیک شویم، نزدیک خواهیم شد. پس بدون درگیری، فرصت دهید تا به مرور به خود آیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر در همان حال، احساسِ وسعت نمیکنید، مثل وسعت ملائکهای که در مقام تجرد دارند؟ موفق باشید
سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و زیارات، ممنون میشم نظرتون رو درباره متن زیر بدونم و نکات تصحیحی و تکمیلی رو بفرمایید.
یا رب الحسین علیه السلام اشف صدر الحسین علیه السلام بظهور الحجه علیه السلام
چهل گام در اربعین
۱. در اربعین؛ تمام «من»ها، یک «من» میشود و آن هم «منِ» امام است. هر منی که در امام فانی نباشد، منیّت است و محکوم به هلاکت.
۲. در اربعین؛ میآموزی که همه خواستهها، احساسات و ظهوراتت باید یا از امام باشد یا به سوی امام، حتی خوردن و آشامیدنت...
۳. در اربعین؛ تنهای شیعیان چون برادههای آهنی هستند که به سمت مغناطیس امام جذب میشوند. و این انجذاب ناشی از شیفتگی قلبها به امام است.
۴. در اربعین؛ «خود راه بگویدت که چون باید رفت»...
۵. در اربعین؛ خادم و زائر چون آیینههاییاند که گرچه مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند اما فقط تصویر صاحب جمال را نشان یکدیگر میدهند... حسین... حسین... حسین.
۶. در اربعین؛ مییابی که اگر امام طبیب دلت باشد، نسخه و دارویت جدا از هم نیستند.
۷. در اربعین؛ مییابی که این تو نیستی که میروی، میبرندت. «گر میروی بیحاصلی، ور میبرندت واصلی، رفتن کجا! بردن کجا!! توفیق ربّانیست این».
۸. در اربعین؛ عالیترین مقامات عرفان برای عموم، دست یافتنی میشود، مثل دیدن وحدت در کثرت. کسی چه میداند! شاید یکی است که اینهمه به ظهور آمده یا اینهمه است که فقط یکی را نشان میدهد.
۹. در اربعین؛ قدمها نیز وسعت مییابند. این یک قدم نیست که رو به امام میرود، هر قدم شامل هزاران گامی است که حسرت بوسیدن این خاک را داشته و به صاحب قدم، التماس دعا گفتهاند.
۱۰. در اربعین؛ زمین کربلا وسعت مییابد، و هر قلبی که خود را به ارض کربلا رسانده است این وسعت حضور را حس خواهد کرد. یک نفر، همه میشود و همه، یک نفر... امام.
۱۱. در اربعین؛ خود را مرکز عالم مییابی. گویی همه عالم گرد نقطهای که تو ایستادهای میچرخد. چه جای عجب است، که به قطب ملکوت یعنی امام نزدیک شدهای و زمین نیز حول خورشید امام در گردش است.
۱۲. در اربعین؛ مریم وار در طوف امام خویش به عبادت مشغولی و رزق آسمانی در جایگاه عبادتت، طریق الحسین، نازل میشود. ناظرانی که تو را میبینند خواهند پرسید: «انّی لک هذا؟» و تو خواهی گفت: «هی من عندالله.» آری! روزیها از دامنه وجودی امام است که بر ما جاری میشود. از ما، طواف امام، از امام، روزی رساندن...
۱۳. در اربعین؛ مییابی که چگونه وقتی دنبال موسی باشی از آسمان برایت «مَنَّ وَالسَّلْوَى» نازل میشود. معیّت با ولی الله همان و معجزه دیدن، همان...
۱۴. در اربعین؛ مییابی که اگر در مدار امام باشی اعمال زمینیات هم آسمانی میشود، حتی خوردن.
۱۵. در اربعین؛ پرده غیبت امام کنار می رود وگرنه چگونه ممکن است این همه مهربانی و ایثار به تجلی در آید؟! ۱۶. در اربعین؛ می یابی برای رسیدن به امام، بلکه به خدای امام، باید خود را در چشمه مهربانی شستشو دهی.
۱۷. در اربعین؛ از سویی تواضع به زائر را تواضع به امام میدانی و مییابی و از دیگر سو خود را سفیری از جانب امام مییابی برای تشکر از خدّام. آیینهای دو وجهی هستی که از یک وجه، نور امام را میگیرد و از وجهی دیگر نور امام را متشعشع میکند.
۱۸. در اربعین؛ همه میکوشند تا شکوفه لبخند بر لبان دیگران بنشانند، همین و بس. درست مثل لبخند رضایت امام. «اللّهُمَّ ارْزُقْنا».
۱۹. در اربعین؛ اسفار اربعه عرفا را میتوانی بچشی. این چهار سفر عبارتند از: ۱. سفر «من الخلق الی الحق» یا به اختصار سفر الی الحق، زائر از خلق بریده و به حق رو میکند. ۲. سفر «من الحق الی الحق فی الحق» یا به اختصار سفر فی الحق، زائر در خلوت خویش به تفکر و سلوک فردی پرداخته و با امام خویش نجوا می کند. ۳. سفر «من الحق الی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر الی الخلق، زائر از عزلت خویش بیرون آمده و خدام و دیگر زائران را میبیند. ۴. سفر «من الخلق الی الخلق فی الخلق بالحق» یا به اختصار سفر فی الخلق. زائر در خدمت زوار در آمده و در سلوکی جمعی زمین را به آسمان متصل می کند. آری! انتهای این مسیر خادم الحسین شدن است.
۲۰. در اربعین؛ کوچکترین کارها قدر پیدا کرده و بزرگترین می شوند. چرا که مبداء و مقصد عمل، امام است. «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه...»
۲۱. در اربعین؛ بیشتر از آنکه به منفعت خویش بیندیشی به خدمت مطلوبتر همت میگماری. این همت برای خدمت رسانی به رضایتی درونی و ماندگار ختم می شود. برخلاف آموزه هایی که طلبکاری را حق دانسته و دیگران را فقط برای رسیدن به منافع خود میبینند و نتیجه اش نیز جز خشم یا افسردگی نمی باشد.
۲۲. در اربعین؛ همه جاده یک نقطه است، نقطهای که تو ایستادهای. کسی نه احساس سبقت میکند، نه جاماندگی. مگر جز این است که قطرهها چنین حسی نسبت به هم دا رند؟
۲۳. در اربعین؛ می یابی که راه خدا از امام می گذرد و راه امام، از خلق.
۲۴. در اربعین؛ نفوذ نگاه و ثبات قدم حضرت زینب «سلاماللهعلیها» را میبینی که امتداد یافته است. چه جای تعجب که قدمی خالصانه هزاران قدم شود؟ و مگر نه این است که خدا اجر محسنان را ضایع نمیکند به حکم: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» بلکه بیشتر.
۲۵. در اربعین؛ رنج و لذت، معنی مییابد. هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام نباشد، رنج است و هرچیزی که از امام، برای امام و بسوی امام باشد، لذت.
۲۶. در اربعین؛ غدیرِ نهضت اباعبدالله الحسین «علیهالسلام» ظهور یافت؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». اکمال و اتمامِ شهادت حسین «علیهالسلام» و یارانش، با جوشش خون آنها در قلوب شیعیان ظاهر شد.
۲۷. در اربعین؛ جهان شمول میشوی، چرا که کشش قدمهایت با طپشهای قلب امام تنظیم میشود. و امام، قلب عالم است.
۲۸. در اربعین؛ از دریچه نگاه زینب کبری «سلاماللهعلیها»، عالم را میبینی که: «مَا رَأَیْتُ إِلاّجَمِیلاً».
۲۹. در اربعین؛ مییابی که: رضایت به داشتن نیست، به امام داشتن است.
۳۰- در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمیماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر میفهمد یا دیر اقدام میکند. دلهای مشتاقی که از ماهها قبل در انتظار سفری ملکوتیاند، جا نمیمانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دلدادگانند» و نه «جاماندگان».
۳۱. در اربعین؛ آمدهای که به امام خود بگویی: اگر خاکی شوم، اگر خسته شوم، اگر گرسنه شوم، اگر تشنه شوم، اگر مجروح شوم، اگر، اگر، اگر... باز هم شرمنده تو و خاندان پاکت هستم. و شرمندگی، علامت عشق است.
۳۲. در اربعین؛ دنیایت قبل اربعین و بعد از آن عوض میشود. گرچه در یکی شوق وصال است و در دیگری خوف فراق، اما این شوق و خوف، شعاعی از جمال و جلال امام اند که نقطه ملاقاتشان، طریق الحسین است و فروغی از رخ ساقی است که به جام دلت تابیدن گرفته و تو را چنین میانه میدان به رقص واداشته است.
۳۳. در اربعین؛ مییابی که وقتی عقل، عاشق شود، میتوان مناسبات عالم را تغییر داد.
۳۴- در اربعین؛ معنای فنا و بقا را خواهی یافت. رنجها میگذرند و فراموش میشوند و تنها خاطرات آسمانیاش میمانند و روز بروز بیشتر میدرخشند. «کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک ذوالجلالِ والاکرامِ».
۳۵. در اربعین؛ خلوت را در جلوت مییابی و جلوت را در خلوت. مناجات با خدایت را در خدمت به زائر میجویی و رابطهات با زائران را همان رابطه با خدا میبینی. به مقام جمع رسیدن، طیکردنِ ره صدسالهای است که در طریق الحسین میشود یک شبه طی کرد.
۳۶. در اربعین؛ شهدا را زندهتر از همیشه مییابی. چه میگویم؟ گویا خودت زنده شده و آنها را می بینی. اگر بساط «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونی» آنها پهن نبود، این همه مائده آسمانی از کجا میآمد؟!
۳۷. در اربعین؛ نفس واحد را خواهی یافت. همان وجه مشترک خلقت همه انسانها، حسین را میگویم. از این روست که گویی با همه آشنایی و همه، یکی هستند.
۳۸- در اربعین؛ معنای حرکت جوهری را خواهی دانست. مگر نه این است که جوهر و ذات ماده، حرکت است و تمام بودن ها به شدن ها ختم می شود و همه قوه ها به فعلیت؟ زمین به مرکزیت طریق الحسین بستر فعلیت یافتن قوایی است که با رسیدن به کمال یا همان امام خویش، آرام میگیرد. این یعنی: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْض». آری! گویی طریق الحسین، زمین دیگری است.
۳۹. در اربعین؛ برهان صدیقین را مرور میکنی. آنانکه پا در این طریق میگذارند، با قدمهای استوار، قامتهای برافراشته، نگاههای نافذ و قلبهای مشتاق خویش چنین برهانی را اقامه میکنند که مگر میشود این امواج معرفت وایمان و شور و شوق و شعور و عشق به اقیانوس بیکران علم و ایمان وصل نبوده و از آن برنخاسته باشد؟ مگر جز صدیقین می توانند چنین ایمان و معرفتی را نه از خود بلکه شعاعی از خورشید وجود امام بدانند؟ «اللّهُمَّ اجعَلنا مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا..»
۴۰. در اربعین؛ به انتظار طلوع خورشیدی هستی که ظهر عاشورا غروب کرد. پیوند اشک و لبخند نمایانگر ایمان توست به ظهور امام موعودی که روشناییها و زیباییهای اربعین، فقط پرتوی از تابش وجودش در عصر ظهور است. باش تا صبح دولتش بدمد کاین همه از نتایج سحر است، به همان معنای «انتظار» و «وارستگی».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ما و اینهمه جهانِ گشوده اربعینی، آن هم در تاریخی که انسانها تنها در خانه تاریک خودشان بهسر میبرند، حتی وقتی با وسایل سریع دنیای جدید هرجا که میخواهند میتوانند باشند. ولی عجیب است با اینکه همه جهان بر خط است، هرچه بیشتر در تنهایی تاریک خود در هیچ جایی نیستند. سخن اصلی بنده پس از تجربه اربعینیِ این سال، این است که اگر تا دیروز معتقد بودم هرکس در انقلاب اسلامی و در مقابله با استکبار حاضر نیست، در هیچ جایی حاضر نمیباشد و عملاً در هیچ جهانی جای ندارد؛ امروز در همان راستا باید عرض کنم اگر در این زمانه در دل انقلاب اسلامی، این اربعین را «فهم» نکند، در هیچ جهانی حاضر نیست، زیرا جهان امروزینِ آخرین بشر و بشرِ آخرالزمانی، حضور در نهاییترین جهان است که این یعنی درکِ نهاییترین ایثار خدّام و حضور در تاریخِ نهاییترین وجه انسانی بین سیل انسانهایی که آمدهاند یگانگیِ همدیگر را تجربه کنند.
به این فکر کنید که انسان آخرالزمانی هرچه میتواند از بستر هستی خود که عین اتصال به خالق هستیها است، اندیشههای تازه که مطابق روح نهاییترین انسان است می آفریند، نه آنکه به مطالبی بپردازد که باور به آن مطالب آسان باشد ولی در آن مطالب جواب نهاییترین طلب حاضر نباشد.
باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی اولیای الهی در نمادهایی همچون علی«علیهالسلام» و سیدالشهداء«علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در دل تذکرات چهلگانهای که مطرح فرمودهاید.
رخداد اربعینیِ این سالها، پنجرهای شده برای آنکه ما شیعیان، بهخصوص ما ایرانیان، تا جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن مینگریستیم. در حالیکه امروز متوجه شدهایم جهان در وضعیت جدیدِ خود بیرون از ایران نیست و آینده جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور، مردم ما در پیادهروی اربعینی حاضر میشوند که نوعی آمادگی است برای حضور در نظم جهانی پیش رو. امری که رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم سیستان و بلوچستان با تأکید بیشتر، متذکر آن شدند که «دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در حرکت جوهری در نابودی عالم نیست. بحث در فیض مدام است که موجب تبدیل قوههای عالم به فعلیت میشود. ۲. آری! مرگ ملک الموت به معنای آن است که در آن موطن، تغییر از میان میرود. ۳. بر اساس مراتب وجود، همواره عالم ماده در جای خود هست. ۴. خلق جدید به صورت مستدام در حال تحقق است نه به صورت بینگ بنگ. ۵ و ۶. با دقت در بحث حرکت جوهری این مسائل برایتان بهتر روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده میشود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درکِ حضور مقام معظم رهبری در این تاریخ، نیاز به درکِ توحیدی است که این تاریخ، سختْ به آن نیاز دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» حکایت حضور نفحات الهیهای است که در هر زمان بر جانهای آماده میوزد و آنها را منوّر میکند؛ به حکم سخن رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» که فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» در هر روز و تاریخی نفحاتی از طرف پروردگارتان به سوی شما میآید، آگاه باشید و خود را در معرض آن نفحات مسیحایی قرار دهید. و جناب مولوی در همین رابطه میفرماید:
گفت پیغمبر که: نفحتهای حق
اندر این ایّام میآرد سَبَق
گوش و هُش دارید این اوقات را
در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد، مر شما را دید و رفت
هرکه را میخواست، جان بخشید و رفت
نفحهٔ دیگر رسید، آگاه باش
تا از این هم وانمانی، خواجه تاش!
حضرت رضا «علیهالسلام» میفرمایند: « «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ»
اگر خداوند بندهاي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينهي او را گشاده ميگرداند. تا در مديريت خود کوچکترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد.
«فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا ميشود که در جوابگويي به هيچ نيازي در نميماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر ميگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.
و مسلّم مصداق امروزین چنین شخصیتی، رهبر معظم انقلاب، نایب الامام حضرت آیت الله خامنهای هستند که بر مردم پدری میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان نظر خاصی داد بستگی به حال و فکر خود افراد دارد. موفق باشید
