بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6567
متن پرسش
باسلام به محضراستادطاهرزاده عزیز استاد شما درمورد مذاکرات ژنوکلی صحبت فرمودید این‌که با توجه به شرایط تاریخی که از 24 خرداد آغاز شده به موضوع مثبت نگاه می‌کنید ولی من ازشما میخوام یک مقدار قضیه رو باز کنید و با توجه به آنچه دراین مذاکرات دادیم وآنچه گرفته‌ایم نظرخودرا بفرمائید تا ما استفاده کنیم راستی حرف وحدیث دراین زمینه درجامعه زیاد است عده‌ای این توافق‌نامه را جام زهر می‌دانند و عده‌ای باجشن و پایکوبی طوری با موضوع برخورد می‌کنند که ما انگار توانستیم حقوق کامل خودمان را ازغربی‌ها دراین زمینه بگیریم ضمن اینکه با توجه به سکوت رهبری که حرف ایشان برای ما ملاک هست نمیتوان فهمید که حضرت آقا با آنچه درمتن توافق آمده مخالف‌اند یا موافق ضمن اینکه در پاسخ ‌نامه‌ی رئیس جمهور با عبارت "آنچه شما مرقوم فرموده اید" نظرخود را ابراز فرمودند که نمیشود گفت منظورآقا موافقت با توافق حاصله در ژنو است ضمن اینکه وقتی بیانات ایشان را درچند سال گذشته مخصوصاً در این یک ماه اخیر کنار توافق مطرح شده قرار می‌دهیم ملاحظه میکنیم که این توافقنامه با آنچه حضرتش بارها در ایام مختلف مطرح فرموده اند فاصله داره لطفا برای روشن شدن افکار مردم تحلیل و نظر خود را مطرح بفرمایئد. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در روز دوشنبه در جلسه‌ی شرح دعای مکارم‌الأخلاق کمی بیشتر موضوع را باز کردم. عنایت دارید که اکثر مردم در 24 خرداد به کاندیدایی رأی دادند که وعده داد تحریم‌ها را با مذاکره برمی‌دارد و این غیر از آن روحیه‌ای است که بگوید ما با اقتصاد مقاومتی و با آزادشدن از فروش نفت خام انقلاب را وارد فضای دیگری می‌کنیم. از این جهت عرض کردم فراموش نکنیم در کجای تاریخ هستیم. در چنین شرایطی معتقدم توافق‌نامه‌ی ژنو نه جام زهر بود و نه فتح الفتوح. انقلاب ما اهدافی را مدّ نظر دارد که کشور در همه‌ی جهات مقتدر می‌شود، در آن صورت است که امید دشمن از به نتیجه‌رساندن تحریم‌هایش قطع می‌شود، تیم مذاکره‌کننده تلاش کردند در این شرایط فشار را از روی مردم کم کنند ولی در نهایت جنس انقلاب، جنس دیگری است باید با نظر به تمدن اسلامی از غرب عبور کنیم. موفق باشید
11603
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی مادرم قصد تعویض سنگ پدر شهیدم را دارند. خواهشمندم با توجه به اینکه پدرم دوست داشتند که گمنام باشند (از مجموعه چیزها ما اینطور فهمیده ایم) شعری و متن کوتاهی بفرمایید برای مزار فرزند خمینی کبیر رحمه الله. وفقکم الله. خداوند قرین رحمت تان کند که دریچه حق شدید برایمان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این متن خوب باشد: «ای رهگذر: ما نگذاشتیم امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تنها باشد، تو نیز مواظب باش پیام مقام معظم رهبری بر زمین نماند». موفق باشید

11924
متن پرسش
سلام: چرا نباید به همه چیز شک کرد و با استدلال بر شک خود غلبه کرد؟ چرا قضایا یا اموری که به آنها بدیهی می گوییم قابل شک کردن نیستند؟ آیا چون اموری که به آنها بدیهی می گوییم جبری هستند و جبرا به آنها معتقدیم و اعتقاد به آنها دست ما نیست قابل شک کردن نیستند و یا ما برای غیرقابل شک بودن اموری که بدیهی می نامیم دلیل دیگری هم داریم؟ لطفا توضیح دهید که چرا به اموری که بدیهی می نامیم نمی توان شک کرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در باره‌ی چیزهایی استدلال می‌کنیم که برایمان روشن نیست و با استدلال آن‌ها را می‌پذیریم، ولی این‌که من احساس می‌کنم شما دارید با بنده صحبت می‌کنید چیز پنهانی نیست که نیاز باشد با استدلال متوجه آن شوم! موفق باشید

14715
متن پرسش
معنای عبارت «اجسادکم فی الاجساد و قبورکم فی القبور» در زیارت جامعه کبیره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح زیارت جامعه عرایضی در این مورد شده است. همین اندازه بدانید که در این فراز اظهار می‌شود که همه‌ی اصالت‌ها در همه‌ی امور و در همه‌ی عوالم از آنِ انسان معصوم است حتی جسم آن‌ها که به معنای جسم برزخی است، نسبت به بقیه‌ی جسم‌ها اصل است و حتی قبر آن‌ها که به معنای برزخ آن‌ها است، حقیقت اصلی برزخ است نسبت به برزخ بقیه‌ی انسان‌ها. موفق باشید

4908
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت جنابعالی در مورد اقای هاشمی در نظرات اخیر فرموده اید با اینکه با نظرات ایشان مخالفم ولی ایشان را مقابل انقلاب نمیدانم. البته این حرف شما درست است که ما نباید دوستان را به دشمن تبدیل کنیم ولی حسن ظن بیش از اندازه هم چندان مناسب نیست شما بهتر از ما میدانید که این انقلاب برای اهداف قدسی ایجاد شد و به قول ان شهید سعید انقلاب ما انقلاب نور و ارزشها بود حالا اگر افرادی قیم ماب پیدا شوند و بخواهند نظر خودشان را بر انقلاب تحمیل کنند و انقلاب را از درون استحاله نمایند و کاری کنند که فقط پوستی از ان بمانند باز ما بگوییم در برابر انقلاب نیستند ؟ ایا اقای رفسنجانی در زمان ریاست جمهوریش اینکار را نکرد ؟ ایا ارزشهای انقلاب را به حاشیه نبرد؟ ایا به جای تحکیم مبانی دینی انقلاب مبانی فرهنگ غربی را تقویت نکرد؟ بعد همینکه احمدی روی کار امد ایا بیشترین مخالفتها را با او نکرد ؟ ایا در 88 به دروغ نگفتند تقلب شده و ان بساط را پهن نکردند؟ ایا در زمان خاتمی به همه چیز توهین نکردند؟ ایا در 18 تیر تاج زاده شورشیان را به سمت بیت رهبری هدایت نکرد؟ و هزاران مطلب دیگر مشکل هاشمی این است که خودش و فکرش را مساوی انقلاب میداند و با هر فکری غیر از خودش به شدت مبارزه میکند ان مطلب اقای روحانی را از یاد نبریم که گفت همین که کروبی با او در زمان ریاست مجلسش مخالفت میکرد حاضر شد با بدترین تهمتها او را خاموش کند البته این پیروزی دوباره هاشمی غصه ای است بر دل مومنین و با خون دل باید لبخند پیروزی نظام را بر لب جاری کنند هر چند در این شکست خود اصولگراها مقصرند که موقعیت خود را نشناختند و مفت از دست دادند تا توانستند احمدی را له کردند احمدی هم تا توانست با انها لجبازی کرد بنده معتقدم ضربه ای که هاشمی به انقلاب زد هیچ کس نزد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که آقای هاشمی در رابطه با انقلاب به دنبال آرمان‌شهری است که آرمان‌شهر از نظر او عین اسلام و انقلاب است و بنده در مباحث «انقلاب اسلامی» به نظر خودم روشن کرده‌ام، آرمان‌شهر آقای هاشمی به‌کلّی غیر از آرمان‌شهر تمدنی است که ما فکر می‌کنیم انقلاب به دنبال آن است. ولی اولاً: عرض بنده آن است که این تفاوت را به معنای آن ندانیم که آقای هاشمی مثل بعضی‌ها بنا دارد انقلاب را دو دستی به غرب تقدیم کند، هرچند به آرمان‌شهر غربی اصالت می‌دهد. ثانیاً: تأکید بنده آن است جایگاه فکری آقای هاشمی را بشناسیم تا نوع تعامل ما با این فکر، آگاهانه و عالمانه و کارشناسانه باشد و این به معنای تأیید آقای هاشمی نیست بلکه به معنای چشم‌نبستن به این طرز فکر است، و امیدوارم در چهارسالی که در پیش داریم بر روی این موضوع به‌خوبی از جهت فکری و فرهنگی کار شود. موفق باشید
17060
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: با نظر به نقش طلبه عصر اتقلاب اسلامی و تمدن سازی وی در عصر مهدوي نیاز به این هست که طلبه دروس مرسوم حوزوی خود از قبیل: ادبیات عرب، منطق،فقه، اصول، کلام، تفسیر و به طور تخصصی فسلفه و عرفان را کار کند تا بتواند قدمی در این عرصه بردارد. اما روش مطالعه و کاربردی کردن این دروس طبق نظرات بعضی از اساتید همچون استاد وکیلی، واسطی، نخاولی در مشهد نیاز به زمان حداقل 15 ساله ای دارد (طبق برنامه ای که استاد واسطی در روش تحصیل در حوزه علمیه بیان کرده و اهدافی که برای این مهم در نظر گرفته) حال سوال بنده اینجاست که این دروس را به چه روشی باید خواند تا نتیجه علمی و عملی را در خودمان و جامعه مشهود و مکشوف و با نتیجه ببینیم؟ برای امثال بنده ای که دغدغه انقلاب اسلامی و جلو بردن سیر علمی و فکری در موضاعات خاص داریم؟ تشکرات ویژه. محمد پورگنجی. طلبه دانشگاه علوم اسلامی رضوی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سیری که نام برده‌اید؛ سیری بسیار اساسی است و یک طلبه نباید از آن کوتاهی کند. آری! در متن کار گشایش‌هایی جهت حضور در وظایف انقلابی برایتان پیش می‌آید و إن‌شاءاللّه به بهترین نحو به وظیفه‌ی خود عمل خواهید کرد. موفق باشید

4742
متن پرسش
باسمه تعالی آیا می‌توان تشکر رهبری را از نامزدهایی که صلاحیتشان احراز نشد را شامل تشکر از آقای مشائی هم دانست؟ در حالی که استاد طاهرزاده در سوال شماره 4673 از آقای احمدی‌نژاد گلمه‌مند شده‌اند که چرا به شورای نگهبان اعتراض کرده‌اند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی سلام علیکم. ای کاش آقای مشائی هم مثل سایر نامزد‌هایی که صلاحیتشان احراز نشد، تمکین می‌کردند تا مشمول تشکر رهبر معظم باشند در حالی که تنها نامزدی که در مقابل نظر شورای نگهبان تمکین نکردند و فرمودند «من موضوع رد صلاحیتم را از طریق رهبری پیگیری خواهم کرد» آقای مشائی بودند و آقای احمدی‌نژاد نیز فرمودند «مشائی مظلوم واقع شده‌ است و نباید به این طریق اقدام می‌شد. من از طریق رهبری موضوع را پیگیری خواهم‌کرد» و این در حالی است که رهبری نظام در همان جلسه ای که اشاره فرموده اید نظر شورای نگهبان را فصل الخطاب نامیدند و معلوم است وقتی نظر شورای نگهبان فصل الخطاب است درست نیست که از رهبری خواسته شود تا وارد موضوع شوند. البته بحمدالله آقای مشائی و آقای احمدی‌نژاد با عملکرد خود بهانه‌ای دست دشمنان نظام نداده و پیش بینی آن‌هایی که می‌گفتند آقای احمدی‌نژاد در صورت عدم احراز صلاحیت آقای مشائی تقابلی را دامن می‌زنند نقش بر آب کردند.
4462
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت بسیار خدمت محضر استاد،بنده قبل از طلبه شدن در استان اصفهان با مباحث جنابعالی آشنایی مختصری داشتم و پس از طلبگی مباحث شما را بسیار جدی دنبال می کنم و در حوزه علمیه کتابهای و صوتهای شما را در اختیار بعضی از دوستانم قرار داده و آنان را با مباحث بسیار عالی شما آشنا نموده ام،چندی پیش 2 سوال از طرف یکی از دوستانم مطرح شد که من به او قول دادم که سوالات را با شما مطرح کرده و جواب را به آنها برسانم اکنون سوالات را با شما در میان می گذارم: 1-چرا جنابعالی از لباس مقدس روحانیت استفاده نمی نمایید(با توجه به اینکه جنابعالی و مثلا استاد رحیم پور ازغدی بسیار موفق عمل کرده اید و به عنوان الگو برای طلاب مطرح هستید شاید آنها از شما الگو گرفته و از لباس استفاده نکنند) 2-نظر جنابعالی در مورد مولوی چیست،(در یکی از صوت ها فرموده اید که کم کم می توان وارد فضای مولوی شد)،با توجه به اینکه اشعار خوبی در مورد حضرت علی (ع) و حضرت ابوطالب (ع) ندارند و حضرت ابوطالب (ع) را مشرک می خوانند،آیا اینکه عده ای می گویند مولوی دشمن اهل بیت بوده صحیح است؟ با تشکر از وقت گذاری شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قبلاً این سؤال را در جواب سؤال‌ شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام. مبنی بر این‌که یکی از شروط لباس روحانیت تسلط بر فقه است. بنده در حدّ لمعه فقه خوانده‌ام و اصول هم در حدّ اصول مظفر و این کافی نیست برای کسی که در لباس روحانیت است ولی به نظر بنده وظیفه‌ی طلاب آن است که در وقت مناسب حتماً ملبس شوند 2- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» به عنوان یک فقیه آگاه به شعر در مورد مولوی می‌فرمایند: «. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» در جلسه‌ای که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوی همان طور که مولوی می‌گوید: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّینو گفتند مرحوم مطهری هم با من هم عقیده بود.» »( در دیدار با شعراء در سال 1387 ) چون باید عنایت داشته باشید زبان عرفا بعضاً زبانی نیست که بتوان راحت فهمید. آیت‌الله حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» معتقدند مولوی شیعه است و آیت‌الله جوادی می‌فرمودند: مولوی و محی‌الدین از نظر عقیدتی شیعه‌اند. موفق باشید
23026
متن پرسش
سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد، یکی از مطالبی که در آثار مرحوم ملاصدرا به آن اشاره شده و برگرفته از عقاید عرفا می باشد، قاعده الظاهر عنوان الباطن است که این قاعده می گوید ظاهر هر چیز به نوعی نشان دهنده تمثیلی از باطن آن می باشد، آنچه که ظاهر نیکویی دارد، دارای باطن خوبی نیز هست (و بالعکس) این قاعده رو عرفا در بحث عشق عفیف هم مورد استناد قرار می دهند. در آثار شما در زمینه عرفان و معرفت النفس هم مطلبی به این مضمون دیدم. اما خودتان می دانید که برای مسئله مثال نقض زیاد وجود داره، مثلا مومنین زیادی بودند که چهره زیبایی نداشتند و بسیار هستند کسانی کافر و فاسد اما بسیار ظاهر خوبی دارند، البته در توجیه این حرف برخی می گویند شاید عواملی مانند امور مربوط به ژنتیک باعث این مسئله شده باشه اما برای این قاعده اینقدر مثال نقض وجود داره که نمیشه آن را قاعده نامیده، خودمان داریم به وضوح می بینیم که بسیاری از مومنین از نظر ظاهری چندان چهره زیبایی ندارند و در نقطه مقابل در میان کفار و معاندین افراد زیبا و خوش سیما فراوان هستند، آیا کثرت و تعدد این پدیده به نوعی باعث ابطال این قاعده نمیشه؟! لطفا در این خصوص توضیح کافی ارائه بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان در این موارد دو وجه را در نظر گرفت ۱. آن‌جا که وجه باطنی انسان خوب است ولی جنین نتوانسته آن را به جهت موانع خارجی ظاهر کند، مثل آن‌که غذای مناسب به جنین نرسیده؛ این موارد را نباید حمل بر عدم زیبایی نفس ناطقه نمود. ۲. بحث در زیباییِ تکوینی باطن است که در ظاهر هم نمایان می‌شود و این غیر از زیبایی‌های روحانی است که در کافر نیست. آری! بعضی از روح‌ها از نظر تکوین خود، جهت‌گیری‌هایی دارند که منجر به زیبایی‌های خاص جسم می‌شود، ولی به خودی خود اگر عوامل دیگری که آن، روح را به سوی حضرت حق جهت می‌دهد، در میان نباشد برای صاحب آن ارزش ندارد هرچند که ممکن است چشم بصیرِ سالکی متوجه‌ی آن زیبایی بشود و به مبداء آن منتقل گردد. موفق باشید

4648

شرح کتب...بازدید:

متن پرسش
سلام شرح حافظ و شرح مثنوی که مناسب باشد معرفی کنید؟ 2.تفسیر المیزان را با کدام ترجمه بخوانیم؟ 3. به نظرتان برای منی که دانشجو هستم وقت گذاشتن بر روی شرح نهج البلاغه علامه جعفری ارزش دارد اگر شرح بهتری می شناسید معرفی کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه فعلاً از حافظ هست همان شرح سودی و شرح جمال آفتاب هست که هرکدام نکاتی دارند 2- ترجمه‌ی مرحوم موسوی همدانی مورد تأیید علامه بوده 3- حتماً ارزش دارد، بنده در شرح‌های موجود شرح بهتری از این جهت که محتوا را شرح دهد سراغ ندارم، هرچند شرح ابن ابی‌الحدید نکات بسیار ارزشمندی را گوشزد می‌کند. موفق باشید
11041
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: می خواستم بدونم فرق عارف و حکیم چیه و به چه کسی میگن عارف و به چه کسی میگن حکیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکیم با عقل خود نظر به حقایق دارد و عارف با قلب خود و لذا اولی با معنای حقایق مرتبط است و دومی با وجود حقایق مرتبط می‌شود و از اشراقات حقایق بهره می‌برد. موفق باشید
11658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم: بنده ان شاءلله قصد دارم به خواستگاری بروم. اگر ممکن است به عنوان راهنمایی به تمام افرادی که همانند بنده در آستانه ازدواج هستند بفرمایید که در خواستگاری چه سوالاتی را از دختر بپرسیم تا او را بشناسیم. چگونه می توان در طی صحبت هایی که با طرف مقابل می کنیم او را بشناسیم و بفهمیم همسر مناسبی هست یا خیر؟ یکی از دوستان فرمودند ببینید چقدر اهل مبارزه با هوای نفس است. آیا این ملاک درستی است برا شناخت طرف مقابل؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حجت الاسلام آقای محسن موسویان تحقیقاتی در این مورد داشته‌اند با ایشان تماس بگیرید شماره‌ی ایشان 09132139981 می‌باشد. موفق باشید

18365
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در جواب به بعضی از کاربران فرمودید: «بعضی مناجاتی اند و بعضی خراباتی» این دو را کمی می توانید شرح دهید تا تفاوت آن دو را بفهمیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خراباتی کسی است که جذبه‌ی الهیه بر او غلبه دارد و مناجاتی سعی می‌کند به آن جذبه برسد. خواجه عبداللّه انصاری در کتاب منازل السائرین پس از مقدمه‌ای عرفانی می‌فرماید: کتاب منازل السائرین را در صد مقام تنظیم کردم که در ده بخش جای می‌گیرد.[1] و متذکر می‌شود هرچند سالکان در این مقامات مختلف‌اند و بعضی «محبوبِ مراد»‌اند و بعضی «محبّ مُرید»[2] ولی در هر صورت با این‌همه در این نوشتار حال محبی در نظر گرفته شده که استعدادی متوسط دارد.

   عرفا به طور کلی متفق‌اند که نهایات تصحیح نمی‌شود مگر با تصحیح بدایات و تصحیح بدایات عبارت است از 1- امتثال امر الهی 2- مشاهده اخلاص و این‌که انسان در خود ببیند برای خدا خواسته 3- رعایت سنت 4- تعظیم نهی در عین مشاهده خوف از عقاب الهی 5- شفقت بر عالم با بذل خیرخواهی و این که بار خود را بر روی دوش مردم نیندازد 6- دوری از همنشینی که وقت را تباه می‌کند 7- دوری از هر سببی که دل را مفتون و شیفته می‌نماید.

می‌فرماید: مردم در این بیان و شأن سه دسته‌اند: آن‌که بین خوف و رجاء عمل می‌کند، با توجه به محبت و همراه با حیاء، که چنین کسی را «مرید» گویند.[3] و آن‌که از وادی تفرقه و پراکندگی به وادی جمع ربوده شده‌ که او را «مراد» نامند[4] و غیر از این دو هرکه هست مدعی و نیرنگ‌باز است.

می‌توان گفت: همه‌ی مقامات در سه مرتبه جمع می‌شوند. رتبه‌ی نخست که مساوی است با آغاز کار سالک در سیر سلوک. رتبه‌ی دوم با داخل‌شدن سالک در غربت شروع می‌شود و رتبه‌ی سوم دست‌یابی سالک به مشاهده‌ای است که او را به سوی عین توحید در طریق فنا می‌کشاند و جذب می‌کند.

در معنای رتبه‌ی نخست که آغازکردن کار سالک در سیر و سلوک بود، در روایت از رسول خدا (ص) داریم: «سیروُا سَبَقَ الْمُفْرِدون» سیر کنید که مُفْرِدون پیشی گرفتند. مردم سؤال کردند ای رسول خدا مفردون چه کسانی هستند؟ فرمودند: «المهترّون، الذين يهترّون في ذكر الله عزّ و جلّ، يضع الذّكر عنهم أثقالهم فيأتون يوم القيامة خفافا» متحیرون آن‌هایی که در یاد خدا سرگشته‌اند و یاد خدا بارهای گران را از ایشان برمی‌دارد، از این روی در قیامت سبک بال خواهند آمد. (ترمذی، کتاب‌الدعویات، باب 129)

در رابطه با مرتبه‌ی دوم که واردشدن در غربت است از رسول خدا (ص) داریم «طَلَبُ الْحَقِّ غُرَبةٌ»[5] طلب‌کردن و خواستن حق، غربت است. و در رابطه با مرتبه‌ی سوم که دست‌یابی به مشاهده است در روایت داریم که جبرائیل از رسول خدا (ص) پرسید: «مَا الإحْسان؟» احسان چیست؟ حضرت فرمودند: «اَنْ تَعْبُدَ الله کَاَنَّکَ تَراه فَاِن لَمْ تَکُن تَراه فَاِنَّه یَراک»[6] احسان آن است که خدا را به گونه‌ای عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی پس بدان او تو را می‌بیند. که این حدیث اشاره جامعی است به مذهب عرفا و متصوفه.

خواجه عبداللّه انصاری می‌فرماید: من درجات هر مقام را به تفصیل برایت باز می‌گویم تا درجه‌ی عامه و سالک و محقق را در هر مقام بشناسی زیرا برای هر یک نشانی است که به سوی آن برانگیخته می‌شود. موفق باشید

 


[1] - آن ده بخش عبارت‌اند از: 1- بدایات 2- ابواب 3- معاملات 4- اخلاق 5- اصول 6- اودیه 7- احوال 8- ولایات 9- حقایق 10- نهایات. 

[2] - «محبوبِ مراد» پیش از آن که قدم در راه سلوک گذارد با جذبه ربوده می‌شود و در نتیجه نهایات او پیش از بدایات او خواهد بود، برعکس «مُحب مرید» که باید قدم‌قدم منازل را طی کند.

[3] - مرید همان سالک مجذوب است که جز خدا را اراده نکرده و مراد همان مجذوب سالک است که خداوند او را اراده و جذب کرده.

[4] - حافظ در رابطه با عبور از تفرقه می‌گوید: «از فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع» که عبور از خلق به حق است و  به حق اشتغال‌یافتن.

[5] - تاریخ دمشق، ج 51، ص 832- کنز العمال، ج 1، ص 239

[6] - صحیح مسلم، کتاب‌الإیمان، ج 1، ص 37.

3665
متن پرسش
سلام:شما در جواب سوال 3637فرمودین از اشتباهاتشان بگذریم و خائن سازی نکنیم! حالا که نوبت خودتان رسید بله؟پس آقای خاتمی هم اگر اشتباهی کرده بگذریم چرا شما نمیگذریدچرا مرتب شما و روزنامه کیهان خطاههای خاتمی را پیراهن عثمان کردید و تو سر شون می کوبید. ما شاگرد شما هستیم اما خاتمی را دوست داریم و به این سید جلیل القدر افتخار می کنیم و به شما هم هم چنین . اما انصاف داشته باشید!موسوی و کروبی که حسابشان جداست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب آن سؤال عرض کردم خائن‌سازی نکنیم و همیشه از این جهت نسبت به روزنامه‌ی کیهان گله‌مند بوده‌ام که همه را با یک چوب می‌راند و هرگز معتقد نیستم امثال آقای خاتمی اهل خیانت است هرچند انتقاداتی اساسی نسبت به ایشان دارم ولی ایشان در آخر دولت‌شان پیشنهاد رهبری را عمل کرد که فرمودند خودتان معاهده‌ی تعلیق در مورد انرژی هسته‌ای را تعلیق کنید و ایشان این کار را کرد. موفق باشید
11601
متن پرسش
سلام علیکم: فیزیک کنونی می گوید اگر به آب گرما دهیم تیدیل به بخار می شود و اگر گرما را کاهش دهیم به یخ تبدیل می شود و این گونه می خواهد ثبات و پایستگی ماده را ثابت کتد اما طبق نظریه حرکت جوهری آب وقتی از حالت مایع تبدیل به بخار تبدیل می شود این بخار دیگر آن آب قبلی نیست. یعنی حرکت جوهری حرف جدیدی در جهان کنونی است و فکر کنم در آینده فیزیک جدید به فیزیک اجدد مبدل خواهد شد. اگر نقصی هست لطفا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی نگاه حرکت جوهری حوزه‌ی نظر به جنبه‌ی وجودی و جوهر عالم ماده است و نه نظر به اعراض آن، و لذا در حوزه‌ی حرکت جوهری عالم ماده، تغییرات فیزیکی را باید ارزیابی کرد و نه در عرض حوزه‌ی حرکت جوهری. موفق باشید

9848
متن پرسش
با سلام: 1. بهترین شرح بر چهل حدیث امام خمینی چیست؟ 2. آیا برای دفع رذایل بهتر نیست که چهل حدیث را اول کار کنیم یا نه باید بعد از جنود عقل و جهل کار کنیم؟ 3. فرق چهل حدیث امام با معراج السعاده چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهل حدیث یک کتاب اخلاقی نیست، یک کتاب عرفانی است جهت طرح نکات ناب عرفانی که در روایات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هست. ولی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» یک کتاب اخلاقی کاربردی است. موفق باشید
4675
متن پرسش
باسمه تعالی: جناب استاد؛ با توجه به عدم احراز صلاحیت آقایان هاشمی و مشائی ما چه وظیفه‌ای داریم در حالی‌که گمان می‌کنیم اگر آقای مشائی به صحنه‌ی انتخابات وارد می‌شدند ممکن بود با شور و امید بیشتری نسبت به آینده‌ی انقلاب کارها جلو رود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیکم السلام: عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی این ودیعه‌ی الهی به وسعت همه‌ی تاریخی که گذشته‌ی ما را به آینده‌ی نورانی ما متصل می‌کند امروز به صحنه آمده است و با بصیرت مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌الله» هر روز بیش از پیش جای خود را می‌گشاید و جلو می‌رود و در این راستا و با نظر به چنین وسعتی که برای انقلاب قائلیم جایگاه شورای نگهبان را جایگاهی بسیار ارزشمند و اساسی می‌دانیم که جایگاهی است به وسعت انقلاب و لذا زیباترین نحوه‌ی وفاداری ما به انقلاب و رهبری عزیز احترام به نظر مبارک شورای نگهبان است که ملاحظه می‌کنید از علماء و زعمایی تشکیل شده که هرکدام بصیرت تاریخی خود را نسبت به انقلاب و تعهد خود را نسبت به اسلام نشان داده‌اند. بنابراین چه زیباست که دوستان و رفقا با یک بازخوانی همه‌جانبه نظر شورای نکهبان را به عنوان نظری مبارک که دشمنان را برای حادثه‌آفرینی‌های چندماهه‌ی اخیر مأیوس کرد، بپذیریم و شاکر باشیم که همواره خداوند نظر لطفش را ازاین ملت دریغ نداشته. باز تاکید می کنم عزیزان مواظب باشند برای آباد کردن دهی کوچک نباید شهر بزرگی را خراب کرد.موفق باشید
7644
متن پرسش
سلام در کتاب"انسان از تنگنای بدن" در مورد مقام حضرت فاطمه نوشته بودید که ایشان مقام نفس کل و حضرت علی مقام عقل کل را دارند.در توضیح این دو مقام به طور مختصر چیزی نوشته بودید ولی واضح نبود. آیا منظور شما از عقل کل،تعین اول است؟؟ و منظور از نفس کل،تعین ثانی است؟؟ عقل کل و نفس کل را از منظر عرفان نظری میشه کمی بیشتر توضیح دهید. ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متوجه نکته‌ی خوبی شده‌اید. عرفا برای مراتب عالم مظهر قائل‌اند و بهترین مظهر برای تعیّن اول از یک لحاظ و در مقایسه با مقام زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها»، وجود مقدس علی مرتضی«علیه‌السلام» است. با نظر به این‌که زهرای مرضیه«علیهاالسلام» مقام قبول تجلیات انوار عقل کل باشد ، صورت تامّ و تمام بندگی را که مقصد همه‌ی انسان‌ها است محقق می‌کند. عنایت داشته باشید که در این مباحث نظر به شخصیت آن انوار مقدس است و شخص آن‌ها صورت و حامل آن مقام است. موفق باشید
11399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چرا تکرار واژه ایران و ایرانی از رهبر معظم بیشتر از واژه اسلام و امت اسلامی است؟ ما می خواهیم گفتمان انقلاب اسلامی که در پرتو رهنمودهای رهبری است در بین جوانان مهاجر غیر ایرانی نفوذ کند لیکن این خلأ مذهبی را طیفهای مذهبی غیر خودی من جمله شیرازی ها پرکرده اند. آیا این نمی تواند یک نقیصه باشد. ادبیات امام تا حدی فراملیتی بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایران را به عنوان مرکز نشر اسلام ناب محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فراملیتی بدانید. چون ایران برای اسلام فعلاً در صحنه است و نه برای خودش. موفق باشید

8891
متن پرسش
با سلام: بعضی از علماء به سند حدیث عنوان بصری ایراد گرفته اند نظر شما چیست؟ این قسمت از حدیث که علم را نور میداند که از جانب خداوند به هر کس میخواهد میدهد با کسب علم از طریق حوزه و استاد منافات ندارد نباید درس را تعطیل کرد و دنبال ریاضات و آن نور رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در مورد این نوع روایات گفته می‌شود: «مَتْنُهُ دلیلٌ علی صحته» متن دلیل بر صحیح‌بودن آن است. زیرا تمام توصیه‌های حدیث منطبق است با دقیق‌ترین مبانی توحیدی وگرنه امثال آیت‌اللّه قاضی که خودشان هم بر روی سند احادیث حساس‌اند، بر روی آن تأکید نمی‌کردند. آن علمی که نور است با ریاضت و تقوا به‌وجود می‌آید و آن غیر از علمی است که باید با تحصیل به‌دست آورد که می‌تواند مقدمه‌ی علم نوری باشد. موفق باشید
3341

حقوق همسربازدید:

متن پرسش
شوهرم گوشه گیری می کنه از سر کار که میاد می گه حرف نزن می خوام بخوابم بعد می گه حرف نزن می خوام درس بخونم بعد میگه حرف نزن می خوام مجله ی شهدا را بنویسم و بعد می گه حرف نزن می خوام بخوابم چه کنم ایا ما دچار طلاق عاطفی شدیم جه باید بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شوهرتان اشتباه می‌کند و اگر با همسر خود درست برخورد نکند و از لذائذ خدادادی بهره نبرد شوق عبادت نیز در او کم می‌شود. بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» عرایضی داشته‌ام با هم آن قسمت را بخوانید
3425
متن پرسش
با سلام براستاد طاهر زاده بدون مقدمه: من پسری هستم که دارم سال اول دبیرستان را می خوانم و درس خوبی هم دارم وشاگرد دوم هستم . اما به این نتیجه رسیده ام که دروسی که مادرمدرسه می خوانیم 1-اکثرا مربوط به دنیاست2-مارا به یاد خدا نمی اندازد3-بی فایده است ....استعداد خوبی هم در یادگیری معارف دینی دارم.حال در ذهن خود دچار دوگانگی ارزشی شده ام و نمی دانم راه حوزه را درپیش گیرم یا راه ادامه تحصیل را؟؟؟ لطفا سوال مرا زود جواب بدهید که مانده ام چکار کنم...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر صورت دروس رسمی دبیرستان و دانشگاه برای خدمت به جامعه راه خوبی است ولی اگر خداوند در قلب شما علاقه‌ی دروس حوزوی را ایجاد کرده این توفیق خاصی است که نصیب هرکسی نمی‌شود و إن‌شاءالله موضوع را با والدین خود در میان بگذارید تا با موافقت آن‌ها بتوانید از استعداد خود وسیله‌ی خیر و برکت بیشتری برای اسلام و مسلمین باشید. در هر حال صلاح نیست که در وسط سال دروس دبیرستان در سال اولی که اکنون در آن قرار دارید ترک کنید به هرحال علومی در آن مقطع مطرح است که بعداً به کار شما می‌آید. موفق باشید
16321
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به تفسیرهای زیادی که در مورد سوره نور و آیات مربوط به آیه «الله نور اسماوات و الارض» به بعد که معرفی نور خداست، خواندم خوب هر چند کلیت همه یک چیز را می گویند اما در مورد کلمات، «مشکات»، «زجاج» و «زیت» و «مصباح» دقیقا متوجه نشدم چه چیزی هستند. توضیح زیاد هم نمی خواهم که به زحمت تان بیندازم؛ حتی شده هر کدام را در حد یک کلمه برایم معرفی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در آیه‌ی مذکور می‌فرماید ظهور حق در مراتب مختلف محقق می‌شود یعنی «ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشْكَوٰةٍۢ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ ٱلْمِصْبَاحُ فِى زُجَاجَةٍ ۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌۭ دُرِّىٌّۭ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ لَّا شَرْقِيَّةٍۢ وَلَا غَرْبِيَّةٍۢ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِىٓءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌۭ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍۢ ۗ يَهْدِى ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ ۚ وَيَضْرِبُ ٱللَّهُ ٱلْأَمْثَٰلَ لِلنَّاسِ ۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۭ»( 35/نور) حضور نور حضرت حق در عالم مانند آن است که چراغدانی باشد که در آن چراغدان، شعله‌ای قرار داشته باشد که آن شعله در چراغ باشد و لذا نور از طریق شعله، ابتدا به چراغ می‌رسد و از آن چراغ به چراغدان و ما از طریق مظاهر، که همان چراغدان است متوجه‌ی نور چراغی می‌شویم که همان مقام وحدانی است که آن مقام وحدانی در باطن خود، نور حضرت احدی را دارد که در حکم «مصباح» باشد. موفق باشید  

4947
متن پرسش
استادبزرگوار سلام علیکم ، متأسفانه من وتعدادی از دوستان هنوز از عدم همراهی حضرتعالی در دفاع از امیر موحد وعاشق فدایی راه امام عصر عج جناب آقای دکتر احمدی نژاد این عادل وعارف بینهایت مظلوم ، در شگفتی وحیرت بسر می بریم .هرچه به گفتان وعملکرد ایشان دقت می کنیم همان برنامه امام ورهبری است که شما از آن طی سی سال گذشته رمزگشایی کرده اید وکلام وعمل آقای مشایی هم غیر از این نیست ؛ پس چرایکباره ایندو عزیز خدارا تنها گذاشتید وبه صف کسانی پیوستید که بدنبال نفی گفتمان " ربیع الانام ونضرةالایام" ، این گفتمان آشنای جان شما ،بودند وهستند؟ نکند مصداق ترقی معکوس شویم وبجای دست ولی باپای دشمن ولی بیعت کنیم !
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که ما در ذیل اسلام و تشیع، در عهد با انقلاب اسلامی و امام عزیز و رهبر بزرگوار هستیم و در این راستا هنوز در عهد خود با سردارانی همچون همّت و چمران و حاج احمد متوسلیان و خرازی وسایر این عزیزان پایداریم و یک لحظه چشم خود را از بزرگانی مثل شهید آوینی برنمی‌داریم. این‌ها که برشمردم کسانی‌اند که تمام تلاش خود را برای حفظ انقلاب در ذیل رهبری انقلاب تا مرز شهادت به‌کار بردند و گوش به رهبری دادند که در آخرین پیام خود پس از انتخاب آقای روحانی می‌فرمایند: «وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ی امنیت کشور و خنثی‌کننده‌ی ترفندهای دشمنان است». حالا این توصیه را با این جمله‌ی خود مقایسه کنید که می‌گویید چرا بنده به صف کسانی پیوسته‌ام که به دنبال نفی گفتمان «ربیع‌الانام و نضرة الایام» هستند. همه‌ی نگرانی بنده همین است که چه شده است که طرفداران آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی غیر از خودشان را دشمن اسلام و مسلمین به‌حساب می‌آورند؟! بنده نمی‌دانم منظور شما از کسانی که بنده به آن‌ها پیوسته‌ام به غیر از رهبری عزیز و کسانی که خود را ذیل رهبری معنا کرده‌اند کیستند؟ مسلّم می‌دانید بنده به اسرائیل و آمریکا نپیوسته‌ام. آری! خطر بزرگ همین است که همه با همدیگر دشمن شده‌ایم تا آن‌جایی که امثال جنابعالی با قداست‌بخشیدن به آقای احمدی‌نژاد هیچ ضعف و عیبی برای ایشان تصور نمی‌نمایید در حدّی که اگر امثال بنده در عین دفاع از گفتمان آقای احمدی‌نژاد به ایشان انتقادهایی داشته باشیم، به نظر شما آن دو عزیز خدا – یعنی آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی» را تنها گذاشته‌ام و به صف کسانی پیوسته‌ام که نفی‌کننده‌ی گفتمانی هستند که نظر به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دارد. در حالی‌که عنایت داشته باشید باید سراغ حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را در حرکات و گفتار و مواضع نایب آن حضرت یعنی مقام معظم رهبری گرفت. می‌دانید که امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با آن سعه‌ی وجودی که دارند در عین غیبت، دارای ظهور می‌باشند و در زمان غیبت ظهور نسبی ایشان در حرکات و مواضع و گفتار زعمای دین بوده و هست. این امام زمان، آن امام زمانی است که در نهایت به لطف خدا ظهور می‌کند و نه آن امام زمانی که بیرون از نظر به رهبری عزیز کسی به دنبال آن است که عملاً گرفتار یک نوع سوبژکتیویته و ذهن‌گرایی است. توصیه‌ی اکید بنده به شما آن است که به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با تأکید هرچه بیشتر بر سخنان و رهنمودهای هرچه بیشتر رهبری عزیز، نزدیک شوید و هر جریانی که می‌خواهد جدای از این جریان به دنبال حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد را گرفتار یک نوع ذهن‌گرایی بدانید.، امام زمان ذهنی آن‌ها هرگز ظهور نمی‌کند. ممکن است عده‌ای به رهبری عزیز احترام بگذارند ولی نور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را در جایی غیر از آن‌چه از رهبری عزیز ظهور می‌کند جستجو کنند، مطمئن باشید این‌ها شما را از تاریخ نورانی انقلاب اسلامی بیرون می‌اندازند و چیزی نمی‌گذرد که با همه‌ی دوستان خدا دشمن می‌شوید تا آن‌جایی که دیدم یکی از کسانی که برای آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی قداست قائل است در سایت خود تأیید مواضع آقای روحانی توسط جبهه‌ی پایداری را بیعت‌کردن با پای دشمن قلمداد کرده بود! تحلیل جمله‌ی اخیر را به عهده‌ی شما می‌گذارم، ولی از خود بپرسید چرا کار به این‌جا کشیده است؟ آیا اگر بنده مواضع آقای روحانی را قبول ندارم به معنای آن است که بنده تماماً حق هستم و ایشان تماماً باطل؟ و تأیید مواضع اخیر ایشان که مطابق همان رهنمودهای رهبری است بیعت با پای دشمنان است؟ چرا نمی‌توانیم جای افراد را نسبت به اهداف مقدس نظام اسلامی تعیین کنیم تا موجب قبول یک‌جایِ افراد، و یا ردّ یک‌جایِ آن‌ها نشود؟ بنده بسیار برای جنابعالی و عزیزانی مثل شما که شور دینداری و انقلابی‌بودن را در خود شعله‌ور نگه داشته‌اید، احترام قائل هستم ولی از واژه‌ها و جملاتی که در سؤال خود به‌کار برده‌اید بر می‌آید که باید با وسعت بیشتری به موضوعات نظر کنید. موفق باشید
11605
متن پرسش
به نام خدای محمد (ص). سلام علیکم: حقیر تا اینجا که دروس شما را جلو آمده ام متوجه نقص خود در ندانستن و اشتباه فهمیدن، فهمیده ام و در مرتبه بعد به این فهم دوم هم آگاهی به نفهمیدن و ندیدن آگاه شده ام و این سسله نفهمیدن بعد از هر مرتبه فهم و آگاه شدن به نفهمیدن هم آگاهم و به این آگاهی هم، آگاه به ندانستن موضوع کما هی هم آگاهم. حال می پرسم حالا که قرار است در هر مرحله در نفهمیدن باشم و در هر مرحله از بودن، باز هم در نفهمید باشم چه امیدی هست برای فقیر الی الله بودن و به خدای پیامبر نرسیدن. چه دلیلی دارد که من در معارف ادامه دهم؟ من که همش دارم می فهمم که نمی فهمم این که هیچ کمالی برای آن متصور نیست؟ حال چرا هر لحظه در زندگی فقط به سمت نقص و نفهمی بروم مگر بیکارم برای خود به جای کمال نقص بیاورم در صحنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر کاری جز این داری که بفهمی به خودی خود هیچ نمی‌فهمی مگر آن‌که خداوند به لطف خود مددی بکند. چرا که فرمود: «العِلمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللَّه في قلب مَنْ يَشاء» علم نوری است که خداوند به قلب هرکس خواست می‌اندازد. اگر این مطالعات همراه با رعایت حقوق افراد و عبادات باشد مقدمه می‌شود تا خدا لطف کند و ما را منوّر به علم نماید. موفق باشید

نمایش چاپی