سلام علیکم و رحمة الله و بركاته: حضرتعالی در پاسخ به پرسشی که با اشاره به تعدادی از آیات کریمه آنها را دلیلی بر مشترک معنوی بودن واژه اسلام و از آنجا تقویت کننده پلورالیسم دانسته بود به نکاتی از تفسیر المیزان در نفی پلورالیسم اشاره فرمودهاید. (https://lobolmizan.ir/special-post/129?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) برای نمونه، در پاسخ مذکور در توضیح آیه مبارکه (لیسوا سواءا) فرمودهاید: (این افراد از اهل کتاب که حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.) یعنی ایمان را شرط رسیدن به صلاح دانستهاید. اما عینا خلاف همان فرمایشات را در بسیاری از مواضع دیگر بیان فرمودهاید تا جایی که در پاسخ به پرسشهای ۳۸۵۵۲ و ۳۸۵۵۳ از دعوت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به توحید به جای دعوت به اسلام و عدم نسخ ادیان گذشته سخن گفتهاید. فارغ از اینکه کدام دیدگاه در این مسئله نزدیکتر به صواب است، میخواهم بدانم آیا منشأ این دو مدل متفاوت از تفسیر آیات در بیان حضرتعالی، تبدل نظر مبارک است یا اساسا هیچ تعارضی میان این دو فرمایش حضرتتان وجود ندارد و متفاوت فهمیدن این تعابیر ناشی از سوء برداشت حقیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن جا که به یاد دارم و با نظر به نگاه علامه طباطبایی به آیات مذکور و عرایضی که در شرح سوره آل عمران شد؛ همیشه بحث در آن بود که اسلام در این مورد به همان معنای تسلیم به حکم خداوند است و نه به معنای تغییر مذهب دادن. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نسبت ایمان و پیامبر در هر مذهب»https://eitaa.com/matalebevijeh/17730 شده است. امید است که مفید افتد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به اینکه منِ انسان مجرد است و آزاد از زمان و مکان و در رویای صادقه به اماکن دوردست رفته و از زمان آینده چیزی را می بیند که بعد ها عینا تحقق بیرونی پیدا می کند: آیا نفس قادر است به گذشته نیز سفر کند و مثلا حادثه کربلا را عینا مشاهده کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً برای نفس های مستعد بخصوص ائمه معصومین «علیهم السلام» به اندازه ای که به آن ها اذن داده شده است، پیش آمده. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی از خدمتتان داشتم اینکه در مورد تقلید از یک مرجع تقلید اگر احیانا مرجع، حکم خطایی دهد و مقلد انجام دهد، کل گناه آن به گردن مرجع است. اول اینکه آیا این صحیح است؟ دوم اینکه برایم جای سوال و روشن شدن دارد. ممنون میشم توضیحی بفر مایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شخص مقلد با اعتماد به فتوای آن مرجع عمل کند، خداوند از او آن عمل را می پذیرد و خطابودن و یا خطانبودن آن فتوا مربوط به خود مرجع است که در این مورد بحث های مفصلی صورت گرفته است. موفق باشید
سلام روزتون بخیر: از استاد ارجمند یه سوال داشتم. حجاب زن فقط شامل چادر میشه؟ این مانتو عبایی ها که تو بازار اومده و گشاده اونا حکم چادر را دارند؟ مانتو عبایی گشاد با یه روسری قواره بلند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند حتی همان مانتوی عبایی گشاد و روسری به شکلی که می فرمایید در حکم رعایت حجاب است. موفق باشید
سلام علیکم: در پاسخ به سخن استاد بزرگوار که در سوال ۳۸۵۵۷ که فرمودند: مگر ما می توانیم نتانیاهو را ترور کنیم. باید عرض کنم، وقتی وزیر فرهنگ اسرائیل جاسوس ایران از آب در می آید. وقتی مکان منزل نتانیاهو را موشک های حزب الله میدانند. آیا امکان ترور او وجود ندارد؟ علت ترور نکردن او چیست؟ علت اینست که تمام دنیا می گویند مقصر نتانیاهو است و برای تمام دنیا تعریف شده رژیم کودک کش شخص نتانیاهو هست. حالا اگر ترور شود و اسرائیلی ها جنگ را تمام کنند، دیگر چه کسی خون های ریخته را به گردن بگیرد، اگر اسرائیل بعد از او گفت، اشتباهات تقصیر ما نبوده و دنیا باور کرد، چی؟ البته اونها نمی ایستند و جنایت هایشان را به شکل دیگری ادامه می دهند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این مورد بنده غیر از آنچه به نظرم آمد چیزی به فکرم نمی رسد. موفق باشید
سلام علیکم: در پاسخ به پرسش 38481 تلویحا و یا شاید صراحتا پرسشگرانی که در سوالات قبلی سوالاتی راجع به منصور و عین القضاه مطرح کرده بودند را ضد انقلاب های شاگردنمای خویش معرفی کردید، اولا بنده برخی از آن افراد را میشناسم و آثار حضرتعالی را هزاران ساعت-نفر مباحثه کرده ایم، که نه ضد انقلابند بلکه بیش از برخی مدعیان برای انقلاب هزینه داده و میدهند و نه شاگردنما، اتفاقا برخیشان نیز به آثار حضرتعالی بلکه به آثار و سیره ی منصور و مولانا بیش از من مسلطند، آنچه که در آن پرسش فرمودید به نظرتان صحیح بوده؟ حتی برخیشان میگفتند نسبت به این داستان اعتراض کردند اما سوالات از سایت حذف شده. اگر حجتی برای آن جواب داشته اید دلیلی ندارد سانسور، اگر نداشته اید، توبه ی خطای علنی پذیرش خطای علنی ست. کدام یک؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که عرض شد ورود به این مسائل عرض عریضی دارد و در محدوده سؤال و جواب سایت نمی گنجد. پیشنهاد بنده آن بود که رفقا به این راحتی ها در مورد آن افراد قضاوت نکنند و شاهد امر را سخن حضرت امام خمینی آوردم که در کتاب «سرّ الصلواۀ» توصیه می فرمایند به این راحتی ها کلمات آن افراد را حمل بر کفر ننمایید. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: من دختری ۱۸ ساله هستم که امسال کنکور دادم و به شدت در سال کنکور با ساعت مطالعه بالا درس میخواندم وموفق به کسب رتبه سه رقمی کنکور شدم و هنگام انتخاب رشته میان رشته آموزش ابتدایی و روانشناسی مردد بودم که با مشورت با پدرم و خانوده رشته آموزش ابتدایی را انتخاب کردم و از زمانی که فرصت انتخاب رشته به پایان رسیده من به شدت از انتخاب خود پشیمانم و حس میکنم که با توجه به ظرفیت علمی که داشتم میتوانستم در دانشگاه های مطرح درس بخوانم و پیشرفت علمی بیشتری داشتم انتخاب فرهنگیان باعث یک توقف روحی شدیدی برای من شده و حتی از انجام دادن کارهای روزمره خودم هم عاجزم و مدام خودم را سرزنش میکنم و فقط نمازهایم را از سر تکلیف میخوانم و هیچ امیدی به زندگی ندارم. حس میکنم زندگی ام را خیلی محدود کردم و خودم از فرصت و نعمتی که خدا در اختیارم قرار داده بود استفاده نکردم. از شما استاد گرامی خواهش میکنم به من توصیه و نصیحتی بکنند و بدانم آیا این مسیری که انتخاب کردم درست بوده تا بتوانم به زندگی عادی خود برگردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که خداوند شما را در مسیری قرار داده که با روح پاک دانش آموزان ابتدایی که هرکدام جهان بزرگی هستند با اراده های عظیم؛ مأنوس خواهید شد تا عمیق ترین رابطه ها را با ارتباط با آن ها درک کنید و هرچه به خود عمق بیشتری ببخشید، در همین مسیر بیشتر مفید خواهید بود. دنیای جدید به خوبی متوجه شده است که نخبه ترین افراد خود را به عنوان معلّمان آموزش ابتدایی به کار گیرند. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز و دلسوز استاد طاهر زاده عزیز: بنده طلبه سطح سه هستم ۲۸ سال سن دارم و هنوز مجردم. چهار سال است بصورت معمم منبر میروم بعلت مسائل معیشتی و دغدغه ازدواج و... خواستم وارد سپاه شوم اما گفتند که باید تعهد بدهی که هیچوقت لباس نپوشی. در دو راهی گیر کرده ام از طرفی بیکاری و عدم درامد. که باید وارد کار شوم. از طرف دیگر عذاب وجدان و احساس خیانت به راه طلبگی و روحانیت که قرار است لباس را کنار بگذارم. لطف میفرمایید اگر راهنمایی کنید بنده را.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چاره ای نیست با همان روحیه طلبگی و انس بیشتر با قرآن و تفاسیر می توانید در سپاه هم به عنوان نماد یک انسان متعهد به وظایف خود عمل نمایید. موفق باشید
سلام و ادب: برای درمان کم همتی و نداشتن پشتکار چه کنم؟ تا به حالا مکرر برنامه ریزی کردهام که مطالعات منظم و ورزش منظم داشته باشم، اما چند روزی خوب پیش میره و بعد رها میشود. تقریبا در همهی امور، به همین منوال است. افقها و هدفهای بلند پیش چشمم هست و رفقایم را میبینم که با همت بلند به سوی آن افقها رهسپارند و من ناتوانم. ممنون و ارادت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله اگر از مباحث «معرفت نفس» و «معاد» که روی سایت هست؛ شروع کنید، افق ادامه کار گشوده می شود. موفق باشید
سلام خدمت شما: استاد جان یکی از دختران من داره. ۱۴ سالش تموم میشه و وارد ۱۵ میشه. حالا چند روزه به شدت گیر داده که برای من اینستاگرام نصب کن. به دوستاش هم الکی گفته که من اینستا دارم و اون ها هم پیله شدن که پس اکانتت رو بده. دختر من هم خیلی با من بحث و جنجال و فریاد راه انداخته که من اینستا میخام وگرنه فلان و بهمان می کنم (البته جلوی پدرش جرات این حرکات زشت رو نداره). با دو نفر که در زمینه فضای مجازی صحبت می کنن مشورت کردم و اون ها گفتن براش نصب نکن تا ۱۸ سالگی. ولی همسرم که خودش مهندس کامپیوتر هست می گه روی گوشی خودمون براش نصب کنیم چون دیگه رابطمون داره با دخترمون خراب میشه و از طرفی می گه من خودم مراقبش هستم و تو دیگه کاری به این کار نداشته باش. استاد جان تو رو خدا راهنمایی بفرمایین من باید چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این که اساتید روانشناسیِ مذهبی نگران ورود به آن فضا هستند؛ بحثی نیست https://eitaa.com/Afsaran_ir/76232 ولی در این موارد بنده صاحب نظر نیستم. موفق باشید
سلام علیک و رحمت الله: در جایی از دروس فرمودید که همه بعد از مرگ دچار فراموشی شده آلزایمر را تجربه خواهند کرد درحالی که اگر اینطور باشد شخصی که مثلا عذاب میشود اصلا نمیداند موضوع چیست و چرا در همچون وضعیتی قرار گرفته در حالی که باید سوابق زندگی خود را داشته باشد و متوجه باشد که این وضعیت نتیجه زندگی دنیوی خود اوست و بعضی عقیده دارند که بعد از مرگ به دلیل انصراف نفس از بدن و از بین رفتن حجاب بدن نفس در ادراک نیازی به ماده مغز و بدن نداشته انسان گذشته خود را دفعتا بیاد میآورد ولی فرد آلزایمری اگر چه محفوظات با او هست ولی به دلیل فرسایش و مشکل پیدا کردن مغز محفوظات در مرتبه مغز پردازش نمیشود آیا این مطلب را صحیح میدانید؟ در پاسخ سوال دیگری از بنده در مورد انسان کامل و اینکه ائمه کمالاتشان اکتسابی یا از همان ابتدا انسان کامل هستن فکر نمیکنم خود شما بپذیرید که علی (ع) در سن ۶۰ سالگی با سن ۵ سالگی هیچ فرقی از جهت کمالات باطنی ندارد. و لذا چرا تحت تعلیم و تربیت پیامبر (ص) قرار داشتند برای تحصیل حاصل؟!! بله بر اساس آیه «انما یریدالله لیذهب...» عصمت آنها با اراده تکوینی هست که البته منافاتی با اختیار ندارد و ناله آنها برای همین است که از عصمت ساقط نشوند ولی آنها هم باید جذب اسما نموده و این باید در بستر خاص خود و با ابتلائات حاصل شود و در نهایت به جامعیت اسما در اوج شدیت رسیده با حقیقت اولیه خود که صادر اول است متحد شوند آیا این برداشت نکات مبهم آن کمتر از برداشت شما نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایات داریم انسان هایی که در زندگی دنیایی در عین دینداری به عمق لازم نرسیده اند و اعمال و عقایدشان، ملکاتشان نشده است؛ در صراط، توقف گاه ها دارند حاکی از آن که به آن حضوری که باید برای ادامه راه برسند، نرسیده اند. می فرمایند مثلاً نام پیامبر خود را فراموش کرده اند تا بالاخره به یادشان بیاید. ۲. می فرمایند عصمت ائمه موهبی است و در عین اختیاری که دارند، آن عصمت را حفظ می کنند و کمال آن ها، حفظ آن عصمت است. عرایضی به طور مفصل در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است می توانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: آیا در علم حضوری به صورت اتحاد عالم و معلوم صورت میگیرد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در هر علمی، اتحاد بین عالم و معلوم در میان است. موفق باشید
سلام علیکم: زمانی که فرعون داشت غرق میشد، خدا را صدا زد. آیا فطرت فرعون بود که آشکار شد؟ اگر جواب مثبت است، چرا خدا نجاتش نداد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جا دیگر میدان اختیار و انتخاب نیست تا با عبور از نفس امّاره رجوع به حضرت حق صورت گرفته باشد. موفق باشید
سلام علیکم: شما در سوال ۶۳۰۷ فرمودید که مقدمه علم حضوری، علم حصولی است. در حالیکه علامه طباطبایی اعتقاد دارند که هر علم حصولی به علم حضوری منتهی میشود. لطفاً اگر امکان دارد توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. هرجا علم حصولی به معنای واقعی آن در میان باشد در مسیر تعالی انسان، همان علم، حالت حضوری پیدا می کند به همان معنایی که جناب صدرا فرمود: هر علم حضوری مسبوق به علم حصولی است. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال [بدون عنوان شناسه پرسش: ۳۸۵۶۲ تاریخ ارسال پرسش: ۰۲:۱۵:۱۸ ۱۴۰۳/۷/۱۲ متن پرسش و پاسخ متن پرسش سلام علیکم! علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر میبینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کردهام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر! متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این¬که خودش نزد خودش می¬باشد. موفق باشید]، یک سوال از خدمت شما دارم. آیا وقتی که من علم حضوری نسبت به خود یا هر چیز دیگری، دارم به این معنی است که من به خداوند به همین میزان علم حضوری دارم. به عبارتی دیگر وقتی من به حقیقتی (چه خودم و چه چیزی غیر از خودم) علم حضوری دارم به این معناست که خدا را حضورا درک کردم؟ (لازم به توضیح است که معرفت نفس و برهان صدیقین را حداقل ۵ بار کار کردم) با تشکر از وقتی که برای پاسخ دادن به سوالاتم صرف میکنید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید همان طور که عرض شد خداوند به عنوان ذات احدی و مطلق وجود، تنها نزد خودش حاضر است. آنچه به علم حضوری از خداوند نزد ما می باشد، تجلیات انوار او و یا به اعتبار فلسفه، مراتب نازله وجود است و تجلیاتِ او. و مراتب نازله وجود، غیر از ذات احدی و یا مطلق وجود است. موفق باشید
سلام استاد: روزتون بخیر. استاد به نظرتون بهترین اثرتون که میتونیم با اون انس بگیریم و زندگی کنیم و ما رو به توحید متصل کنه کدام اثر هست؟ همچنین استاد خیلی دوست دارم آثار صوتی تون به کتاب تبدیل بشه من صوت هاتون را نمیتونم متوجه بشم یا باهاشون انس پیدا کنم ولی کتاب هاتون را بسیار عجیب دوست دارم و تقریبا اکثرشون را مطالعه کردم لطفا اگه میشه آثار صوتی تون را زودتر به کتاب تبدیل کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث «معرفت نفس» و «معاد»، کتاب هایی که مبتنی بر قرآن و روایات تنظیم شده ان شاءالله مفید خواهد بود مانند کتاب های «فرزندم؛ این چنین باید بود» و «حقیقت نوری اهل البیت» و سوره «مرسلات» و سوره «فتح». موفق باشید
سلام علیکم: استاد گرانقدر وقتتون بخیر. در رابطه با دو پرسش و پاسخی که در مورد جلسه سه شنبه داشتم پاسخ سوال اولم رو قرآنی دادین ولی من فقهی میخواستم. من تو این قسمت واقعا سواله برام. آیا به لحاظ فقهی این مطلبی که میفرمایید رو بررسی کردین؟ آیا به عنوان مثال رهبری به کسی که حجت بر او تمام شده و میداند دین خاتم حق است اجازه میدهند به دین یهودی یا مسیحی خود باقی بماند؟ اینجا گره اصلی ذهنی من است و آیاتی که به عنوان شاهد برای بیان مقصودتان میآورید ممکنست تفسیر دیگری داشته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فقهای ما مبنای فقه شان را از قرآن و روایات اخذ می کنند و از طرفی مفسر جلیل القدری چون علامه طباطبایی که بفرمایند قرآن، اهل کتاب را تأیید کرده است و امری که حاکی از دعوت آن ها به اسلام به معنای شریعت محمدی «صلوات الله علیه وآله» در میان نیست، بعید می دانم نظر فقهی فقها چیز دیگری باشد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا در عهد الست، انسان با اسم رب روبرو شد یا با ذات خدا؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نظری به آیه ۱۷۲ سوره اعراف بیندازید. خود آیه گویای جواب جنابعالی خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر میبینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کردهام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این که خودش نزد خودش می باشد. موفق باشید
سلام علیکم: من دنبال یک حدیث میگردم که بگوید که صفاتی همانند علم، قدرت و حیات، عین ذات خداوند میباشد. اگر اینچنین حدیثی سراغ دارید لطفاً آن را بیان کنید و آدرس آن را هم بفرمایید. چون به آن نیاز دارم! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع عقلی است که اگر صفات خدا جدای ذات باشد، خداوند محل کثرت می شود. امری است فوق موضوعاتی که احادیث بخواهند از آن سخن بگویند بلکه مبنای اعتقاد به حقیقت احادیث نیز همین امور عقلی است. موفق باشید
سلام علیکم: در باب آیه «لیس کمثله شیئ» میگویم که چند معنی دارد. مثلاً خداوند عالم است. طبق این آیه میشود، لیس کمثله عالم. و معنی آن میشود که یا فقط عالم فقط خداوند است که مطلق بودن علم خداوند را میرساند. و یا اینکه فقط عالم خداست و هیچ عالم دیگری وجود ندارد. در این صورت بنده، شما و دیگران هیچ علمی نداریم که این خلاف است. چون من بالوجدان میبینم که به اموری عالم هستم. آیا مطالب بالا درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم، از امور وجودی است و امری است تشکیکی. موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد میشود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت میگیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمیدهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت میپذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت میگیرد این برداشت را تایید میفرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
سلام: اهل جهاد شاید نباشم و کلا انسان با درجه بالای ایمان و حتی پایین ایمان نیستم و مبتلای به کبائرم و در مسائل اعتقادی سست و در تردیدم منتها علاقه مند انقلاب اسلامی هستم حال سوال است شهادتی که خود با پای خود به سراغ برخی شهدا می آید و آن بمباران منازل مسکونی است آیا امکان دارد چنین شهادتی نصیب من بشود؟ البته بدون ارتقای ایمان و توبه و اینها چون با حال و روز من بعید است. تزکیه ای صورت بگیرد یا مرد جبهه و جهاد و جنگ بشوم و خوب قاعدتا عاقبت با مرگ عادی خواهم رفت ولی محب انقلابم و تنها شهادت می تواند این حب را به تبلور برساند و به نظر می رسد خداوند می تواند در جواب این حب شهادت را نصیب کند و قعر دوزخ را نیز کیفر کفر و گناهانم قرار دهد و تا ابد خالد اعماق جهنمم کند شهید که لزوما لازم نیست بهشتی باشد بالاخره درست است وجود من بی ثمر و بلکه شر مطلق است لکن پیکر من می تواند سیاه لشکری باشد در جبهه انقلاب که مثلا جنایتکاری صهیونیست ها را اندکی هویداتر کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به ما فرموده اند: «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آن قدر ای دل که توانی بکوش». ما در نسبت به انقلاب و شهدا و ارادت به رهبر معظم انقلاب، مسیر خود را تعیین می کنیم و امیدوارِ به رحمت الهی هستیم. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: فرمودید اگر زودتر هم پاسخ ایران اتفاق می افتاد چون از مدتها قبل ترور سید حسن طراحی شده بود، این اتفاق می افتاد، طراحی یک بحثه اینکه جرات به چنین اقدامی بشه و اینکه در طرف مقابل ضعف دیده بشه و فرصت این امر مهیا بشه هم بحث دیگری هست. اینکه با پالس ضعف دادنمون با زدن حرفهایی که ازش بوی ترس میآد دشمن رو جری به این جنایت بکنیم به نظرم متفاوت هست با بحث برنامه ریزی رژیم. آنها برای ترور رهبر ایران هم برنامه دارند دلیل اجراش میشه؟ در مورد بحث انتقام شهادت سرداران بزرگ صحبت سید حسن این بوده که کشتار در برابر کشتار، یعنی اگر بزرگی از ما کشته شد، بزرگ اونها را بکشیم، انتقام واقعی هم زدن نتانیاهو بود، و نه زدن بعضی زیرساختها، الآن اسرائیل باز هم میتواند جنگ کند، حداقل نباید تمام زیر ساختها نابود میشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که این موضوعات لایه ها و ابعاد مختلفی دارد که بعضاً حتی بین سران مقاومت باید محفوظ بماند. تنها این نکته را در نظر داشته باشید که اولاً: نتانیاهو چاره ای نداشت که این ماجرا را به پا کند به امید آنکه از شکست خود در غزه بکاهد. ثانیاً: مگر اشراف اطلاعاتی ما و امکان حضور ما در اسرائیل، آن قدر هست که بتوانیم نتانیاهو را ترور کنیم؟!! موفق باشید
سلام استاد گرامی: آقای دکتر داوری در جایی تولید علوم دینی را تمنای محال تلقی میکنند؛ حتی اسلامیزه کردن علوم را کاری عبث میپندارند. این موضوع چگونه با افق آینده و انقلاب تنافی نخواهد داشت؟ یا حتی ایشان بعد از انقلاب میگویند آن انتظاری که از این انقلاب داشتیم، برآورده نشد و آن چیزی که میخواستیم، نبود. البته درجایی هم میفرمایند من به شاعران و نویسندگان این انقلاب امیدوارم. چطور میشود داوری و طاهرزاده را با هم جمع کرد و در مسیر صحیح تفکر قدم برداشت؟ علی رغم اینکه با نگاه به طاهرزاده امیدی در ما جوانه میزند و با نگاه به داوری تمامی راهها برای ما بنبست است چون توسعه نیافتهایم چون هرکاری در این سیستم انجام دهیم به علت فساد اساس و مبنایش راهی از پیش نخواهیم برد. عملاً طاهرزاده و داوری را نمیشود با هم جمع کرد. با نگاه به طاهرزاده و مبانی اش میرویم به جلیلی رأی میدهیم و با نگاه به داوری و تئوری ها و مفاهمهاش از زمانه به پزشکیان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که در این مورد بحث زیاد است. نامه ای که ایشان سال گذشته به بنده نوشتند حکایت از آن دارد که گویا می توانیم همدیگر را بفهمیم. در مقدمه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» نظر مفصل ایشان در رابطه با انقلاب در حوزه ای غیر از حوزه توسعه تحت عنوان «جهان بین دو جهان» آمده است که می توان فهمید در عین نگاه ایشان و تأکیدشان بر توسعه، در جهان بین دو جهان می توانیم حاضر شویم که به نظر می آید آن متن، متن مهمی باشد. موفق باشید
خدمت استاد معظم حضرت آقای طاهرزاده سلام عرض میکنم.
امروز هم مثل بسیاری از روزها به یاد جنابعالی افتادم و لازم دانستم به مناسبت پیشامد نوروز ارادت خود را اظهار کنم و تبریک بگویم.
مدتی پیش قرار بود نامه یا یادداشتی برای من بیاورند و من تا امروز منتظر دریافت آن نامه بودم اما وقتی در اوراق و کاغذهای خود دنبال چیزی میگشتم در لابلای اوراق نوشتههای خود، چشمم به نوشتهای افتاد که از من نبود اما در باب نوشتههای من بود. نمیدانم که چه سهوی بوده است نوشتهای گرامی خطاب به مرا در پوشه نوشتههای من قرار دهند و آن نوشته از نظر من دور بماند؟ آن نوشته نه امضا دارد و نه تاریخ اما چون کلمه به کلمه و سطر به سطر آن بوی دانایی و خردمندی میدهد حدس قریب به یقینم این است که نوشته جنابعالی یا املا شما به شاگردانتان باشد.
چنانکه میدانید از چهل سال پیش گروهی بودهاند که در پشت سپر آزادی خواهی به من ناسزا میگفتند و من به آنها میگفتم شما به گوینده کاری نداشته باشید و اگر میتوانید گفته مرا نقد کنید ولی آنان میپنداشته اند که برای حفظ اخلاق و رسیدن به آزادی باید حرفهایش را با ناسزا و بد نام کردن از میدان به در کرد و آب را گلآلود میکردند.
نوشتهای که یافتم و از یافتنش بسیار خوشحال شدم (و هنوز به یقین نمیدانم نوشته کیست) پر از نکته و درس است و صاحبش از فلسفه جدید و قدیم و حکمت ایران و اسلام و از علوم کلام و شریعت آگاهی عمیق دارد هر چه فکر میکنم جر شما کسی را نمی شناسم که این مایه از خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد به همین جهت به یاد شما افتادم و مخصوصا به یاد آوردم که از شما در علم و عمل درسها آموختهام. هرچند که نتوانسته ام از همه آن درسها بهره کافی ببرم. در این نامه با نظر دقیق به مشکلات بعضی نوشتههای من اشاره شده است. این فهم و دقت نظر و دانش را در کسی جز جنابعالی جمع نمیدانم. سخن مرا حمل بر تعارف به افکار مهم و فهم دیگران نفرمایید. دیگران هم در حوزه فهم و نظر خود شاید دقت داشته باشند اما درک زمان مطلب دیگری است. شما صاحب نظری هستید که درد فهم و ارتباطش با دین و زندگی و عمل دارید. از حرف آن نوشته بهرهها بردم و درس آموختم. نقد عالمانه قسمتی است که جامعه و کشور ما از آن محروم است و من بسیار خوش وقتم صاحب نظری بزرگ چون شما نارساییهای فکر مرا تذکر دهد.
سال نو را تبریک میگویم و برای وجود عزیزتان سلامت و آرامش خاطر و توفیقهای بیشتر از خداوند جلَّت عظمته مسئلت دارم
ارادتمند رضا داوری اردکانی