باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر جلسه عرض شد صوت شرح فصوصی که بنده عرض کردهام را در اختیار رفقا قرار دهند و اگر همت کافی در آنها باشد میتوانند از طریق صوت و جزوات مربوطه، آن را ادامه دهند. البته تأکید بنده آن است که رفقا صوت مباحث را در اختیار کسانی قرار دهند که مقدمات کار را گذرانده باشند. یعنی علاوه بر دنبالکردن مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح فصّ آدمی و فصّ شیثی که در «سها» بحث شد؛ به صوت آن مباحث همراه با جزوات مربوطه رجوع فرمایند، إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمایشات ایشان حکایت از دلسوزیهای ایشان میکند و شاید بتوان یکی از وجوه سند مذکور را در ضعفی که مطرح است، تذکرات ایشان دانست. ولی به نظر بنده نباید میدانِ بازی را به هم زد. باید مثل کاری که در مورد قانون اساسی کردیم، عمل کنیم. یعنی سند را به عنوان اصل بپذیریم و تبصرهها و تسهیلاتی نسبت به آن داشته باشیم، حال چه فرق میکند که در تعریف توحید، آن معنا باشد که سند مطرح کرده، و یا آنچه که مقام معظم رهبری میگویند؛ هر دو در یک سنت مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید هم ما باید نیاز طبیعیِ خودمان را به طور معقول با فعالیتهای درست تأمین نماییم و هم آنچنان نباشد که همهی زندگی ما ثروتاندوزی گردد. بسیار فکر خوبی است که با زمینهی معنوی که دارید و مباحث معرفت عرفانی را دنبال کنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با تشکر از جلسه امروز سه شنبه، در مورد اربعین و روبرویی شان جدیدش ... جلسه کلی از احساس های قلبیمان را تفسیر کرد. الان دو هفته ای هست که در خواب و نیمه خواب و بیدار، معمولا در کربلا، عراق، و قبرستان وادی السلام به سر میبرم! در حالی که یک بار هم توفیق نداشتم به زیارت امام حسین (ع) بروم به دلایل زندگی و کار و ... که درجریانید. وقتی این خوابهای سلسله وار شروع شده بودند حس کردم که اراده جدیدی در صحنه هست، که حتی مرا که کربلا ندیده ام ولی چشیده ام، مرا هم به صف کرده، چند روز پیش بعد از نماز صبح راجع به اربعین حسینی و مسائل پیش آمده فکر میکردم، و قرآن به دست گرفتم و از خداوند سوالی کردم که چه در تاریخ میگذرد؟ چه باید کرد؟ که درگوشی به من فرمود: «والله انزل من السماء ماء فاحیا به الارض بعد موتها، ان فی ذلک لایه لقوم یسمعون» ... ۶۵ نحل گویا احیا موت باید رخ دهد، چه بدانم؟! شاید شان امروز احیا است احیای کیفیتِ بعد از کمیت! ولی باید قوم یسمعون بمانیم و منتظر، تا با جان بشنویم چه میشود! التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد گویا ایرانیان با درک حضور اربعینی خود در سالهای گذشته، با توجه به روحیه خِرد خسروانیشان و تجربهای که به دست آوردهاند، بنا بر آن است که وجه باطنی رخداد اربعینی را در حالت جهانیاش به ظهور آورند. آری! در رخداد اخیر اربعینیِ این سالها، انسانها ذیل نظر به حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نسبت به همدیگر در اوج ایثار و محبت همدیگر را تجربه کردند. آیا ما ایرانیان با توجه به روحیه گسترده و گشوده آخرالزمانیمان بنا بر این است تا همان ایثار و محبت به دیگر جهانیان را ذیل فرهنگ حسینی به میان آوریم؟ و از یک طرف اگر باید سفر اربعینی جهانی شود و دلسوختههای حسینی از همه جهان در این پیادهروی شرکت کنند، از طرف دیگر گویا این سفر به صورت دیگری بناست جهانی شود و همه جهان مسیر نجف به کربلا گردد و همان نسبت بین زائر و خادم ذیل نظر به حضرت اباعبدالله «علیه السلام» به میان آید. البته و صد البته هر اندازه راه زمینی این مسیر گشوده شود، آنهایی که تجربه در آن مسیر بودن را در عین حضور دارند، سر از پا نمیشناسند و قدم در راه میگذارند و جلو میروند. بحث در آن است که اگر آن حضور ممکن نیست، گویا بنا است حضور دیگری که عرض شد به میان آید. آیا اینکه در روایت داریم در حاکمیت حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» مسجد کوفه هزار در پیدا میکند تا همه مردمان بتوانند با حاکمیت حضرت ارتباط پیدا کنند، جنبه تأویلی ندارد به آن معنا که نسبتی بین روح و روحیههای مردم جهان با آن مرکز بر قرار میشود و هرکدام بر اساس آمادگی خاصی که دارند ورود میکنند و بهره میگیرند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث،بحث مفصلی است. عرایضی در کانال «ندای اندیشه» داشتهام که خوب است سری به آن کانال در این رابطه بزنید. https://eitaa.com/nedayeandishe/155 موفق باشید:
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عرایضی در جواب سؤال شمارهی 12711 شده است. بد نیست به آن جواب رجوع فرمایید. ۲. فرصت مطالعات نظر آقای مروجی سبزواری را نداشتهام که بتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمیدانم. آن مربوط به خداوند است ولی بالاخره خداوند با ارسال رسولان، راهی مقابل ما قرار داده تا نهتنها از آن مشکلات و شبهاتی که برایتان پیش آمده، عبور کنید بلکه به عالیترین محبوب که معبود حقیقی انسان است برسید. به گفتهی جناب مولوی: «اگر که یار نداری، چرا طلب نکنی / وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی. به خیرهگی بنشینی که این عجب کاری است / عجب تویی که هوای چنین عجب نکنی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با طب سنتی و طبّ جدید، عرایضی در جواب سوالهای 29794 و 29749 و 29685 شده است و به همین جهت عرض شده بنده متخصص در هیچ کدام از دو نوع طب مذکور نیستم. تنها آن روایت کلی را متذکر شدم که فرمودند: «پرهیز مادر عموم درمانها است» موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. در این مورد فکر نکرده ام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید از این مرحله که مرحلهی احساسات و توهم است، عبور فرمایید. مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، میتواند کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مقصدی که سعی شده بود در رابطه با دعا در نسبت با تاریخی که در آن قرار داریم، به خوبی تبیین فرمودهاید. آری! حقیقتاً دعا ما را در جهانی بس گشوده و در عین حال کیفی و تعالیبخش وارد میکند تا همهچیز معنای دیگری پیدا کند و این به معنای برآوردهشدن حاجات اصیل انسان است. زیرا در آن فضا معنایی از زندگی در مقابل انسان قرار میگیرد که عملاً خود را در بهشت احساس میکند. بهشت، به همان معنایی که هر آنچه انسان بخواهد در اختیار اوست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید به نحوی با دانشجویان مرتبط باشید و فلسفهی اسلامی و فلسفهی غرب، هر دو را بشناسید چرا مؤثر نباشید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد زندگی خود را به صورت حوزوی شروع کند باید در آن فضا و فرهنگ حاضر گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر منظور جریان سلفیگری و آل سعود است به همان صورتی که سؤالکنندهی محترم شمارهی ۲۶۵۳۲ متذکر شدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آدرس کانال «عصر جدید» @asre_jadeid
۲. سخن آقای دکتر داوری در رابطه با علوم انسانی مثل اقتصاد و جامعهشناسی و روانشناسی است که ایشان به صورتی عالمانه متذکر میشوند این علوم را فرهنگ غربی برای مسائلِ خودش پیش آورده است. این غیر از آن است که ما با منظر توحیدی به عالَم بنگریم و علمِ مربوط به خود را بیابیم و بحث آقای دکتر زرشناس در این رابطه میباشد. ۳. در بحثِ زمینهسازی، نکتهی مهمی را به میان آوردهاید. ۴. چقدر از این نکتهی آخرتان که متوجهی تفاوت زیستجهانِِ رهبر معظم انقلاب با آقای دکتر داوری شدهاید؛ لذت بردم و مسرور شدم. از آن جهت که بعضیها گمان میکنند اگر ما توصیه میکنیم نباید دکتر داوری را نادیده گرفت، بنا داریم در زیستجهانی غیر از زیستجهانِ رهبر انقلاب زندگی کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. «صمت» نحوهای از مراحل سلوک است و این غیر از سکوتِ صرف است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست با این ابیات ختم کنید:
ای خدای پاک و بیانباز و یار دستگیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق که تو را رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خون بود نیلش کنی
اینچنین میناگریها کار توست اینچنین اکسیرها از اسرار تست
حضرت در مناجات «زاهدین» اینطور اظهار میدارند: وَتَوَلَّ اُمُورَنا بِحُسْنِ كِفايَتِكَ، وَاَوْفِرْ مَزيدَنا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِكَ،
و با حسن كفايت خود امور ما را سرپرستى فرما و از رحمت وسيع خود سهميه عطاى ما را افزون گردان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. زودخوابیدن ۲. غذای سنگیننخوردن 3- نگاه خود را کنترلکردن، به خصوص بعد از نماز عشاء مشغول دیدنِ این سریالها نشدن ۴. با وضوخوابیدن. در سحرگاهان آنچه اولویت دارد نماز شب است، حتی اگر تماماً در حضور نباشیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: راجع به آیت الله حسینی تهرانی میخواستم نکتهای را خدمت شما عرض کنم. احساس می کنم حتی آقای محمدصادق تهرانی یعنی فرزند ایشان نیز به گونه ای که مطالب را در کتاب نور مجرد درباره ایشان گفتهاند که اینطور برداشت می شود که گویا تنها و تنها در این زمان ایشان بودند که به درجات عالی توحیدی رسیدند و هر کدام از علما بالاخره در زندگیشان یک اشکالی پیدا میشود. و تنها کسی که به مقام توحید مطلق رسیده است ایشان میباشند یا حداقل به جامعیت ایشان کسی نیست. من کاری به عقاید آقای محمد محسن طهرانی ندارم که معلوم الحال است بلکه بحثم با آقای محمد صادق است. استاد در نور مجرد ایشان را خیلی بزرگ نمایی کرده اند بگذارید یک مطلب جالب خدمت شما بگویم همانطور که می دانید حتی آقای محمد صادق تهرانی که میانه ای خوبی با انقلاب دارد قائل به جدایی حیات سلوکی و حیات سیاسی شاگردان آقای تهرانی است. یعنی آنها حیات سلوکی خود را ذیل ایشان تعریف میکنند و حیات سیاسی خود را ذیل امام و رهبری. استاد عزیز بنده از یکی از شاگردان آیت الله سعادت پرور پرسیدم که آیا شما چنین عقیده ای دارید و آیا آیت الله سعادت پرور اینگونه فکر می کردند؟ البته اسمی از آقای علامه طهرانی نبردم. ایشان به شدت موضوع را رد کردند و فرمودند مرحوم استاد سعادت پرور به هیچ عنوان حیات سلوکی خود را جدایی از حیات سیاسی نمی دانستند و خود را ذیل امام در زمان حیاتشان و ذیل رهبری در بعد از حیات امام قرار داده بودند. والسلام علی من اتبع الهدی. امید که دل در گرو انقلاب و رهبری و امام داشته باشیم به جای بزرگان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امر هستم. میماند که ما چه وظیفهای داریم؟ به نظر بنده در عین احترام به علامه طهرانی به عنوان دانشمندی ارزشمند، برای افرادی که حضرت امام و رهبری را تنها در امر سیاسی محترم میشمارند، مانند خود مقام معظم رهبری، برایشان احترام قائل هستیم. در حالیکه سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام «رضوانالله تعالیعلیه» سلوکی است که ما را در هویتِ «حق الیقینی» مستقر میکند و در دل آن حاج قاسمها ساخته میشود. زیرا اینان افق شخصیت خود را حضرت امام و رهبری قرار دادهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه کلی آن سخن، سخن درستی بود و در عین دقت به آنچه عرض شد باید ملاحظه بفرمایید که نگاه حضرت در آن روایت، با توجه به معیّت حضرت حق است با موجودات، و این ربطی به مظهریت آن موجودات ندارد و به همین جهت حضرت میفرمایند: «ما رأیتُ شیئاً إلا و رایتُ الله قبله و معه و بعده». و بحث معیت حضرت حق با هر اسمی از مباحث خوبی است که در عرفان مورد بحث قرار میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که ممکن است باید بتوانیم رفتار مؤمنین را توجیه کنیم و آبروی آنها را حفظ نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در این صحنهها از موضع تقوا و وظیفه موجب رشد و بسط انسان میشود. «ز آبِ خُرد ماهی خُرد خیزد / نهنگ آن بِه که در دریا ستیزد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام در حدّ جدال با رقیب است. راه حکمت و عرفان برای رسیدن به حقیقت است. و حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» با توجه به همین نکات متوجه شدند باید معارفی از جنس نظر به حقیقت را به میان آورند و لذا نوشتند آنچه را که نوشتند. موفق باشید
