بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده مدتی هست که در تلاشم تا به معرفت عمیق دینی برسم. اما از آنجایی که سوالات ذهنی بسیار دارم و همچنین چندین منبع و کتاب برای مطالعه از سوی دوستان بهم پیشنهاد شده، در سیر مطالعاتی دچار سردرگمی شده ام. با مطالعه ی جزوه ی شما در مورد روش مطالعه المیزان به آن رجوع کردم، از ابتدای قران تا حدود آیه ی ۲۷ بقره را پیش رفتم اما نتواستم با آن به خوبی ارتباط بگیرم (یعنی حس می کنم همان روحیه ی کتوم بودن علامه باعث می‌شد نتوانم مطالب را به خوبی بگیرم و در زندگی پیاده کنم) به طور اتفاقی با کتاب «هدف حیات زمینی آدم» آشنا شدم و آن را شروع کردم. بسیار برای جانم لذت بخش بود. چون با آن کتاب داشتم جواب سوال هایی را پیدا می‌کردم که مدت زیادی گریبان گیرم بود (اینکه در زندگی باید چه هدفی را داشته باشم). اکنون به بخش هشتم کتاب رسیدم. و با نگاه کردن به عنوان ها فکر می کنم ادامه ی کتاب بیشتر در رابطه با شیطان باشد. اما من در حال حاضر سوال ذهنی و دغدغه ذهنی در مورد شیطان ندارم. و برعکس به شدت ذهنم درگیر سوالاتی در مورد خانواده و ازدواج و نقش زن در خانواده و مسولیت او.... هست. آیا به نظرتان این کار درستی است که کتاب «هدف حیات زمینی ادم» را رها کرده و برای پاسخ گویی به سوالم به سراغ کتاب «زن آنگونه که باید باشد» بروم؟ آیا به نظرتان این درست است که مطالعات خود را بر اساس سوال ذهنی و دغدغه‌ ذهنی ام در هر زمان پیش ببرم؟ یا اینکه ملاکم در چیدن سیر مطالعاتی باید چیز دیگری باشد؟ و همین طور به نظرتان این کار درستی است که به جای خواندن المیزان کتاب های شما را بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سعی بفرمایید در ابتدا حداقل یک سالی با سیر مطالعاتی که سایت پیشنهاد می‌کند جلو بروید تا مبانی لازم را جهت ورود در سایر موضوعات داشته‌باشید. موفق باشید
 

27540
متن پرسش
سلام علیکم: استاد فارغ از بحثهایی که بر سر مبدا کرونا می‌شود که آیا مباحث اقتصادی بوده یا امنیتی و جنگ بیولوژیک، آیا واقعا این مورد ماحصل سبک زندگی مدرن و تغییر مکنب و طرح کلان اندیشه بشر نبوده که ویژه در دوره مدرنیته و بر پایه مبنای بیکن و انسان سازنده ابزار و حاکم کننده حال درونی خود بر عالم و اینکه نظم عالم و طبیعت بیش از حد توقع و نظر ماست و ما نظم و حکمتی بیش از آنچه دارد، متصور می‌شویم و تا کنون از طریق دیانت دنیا تفسیر و اکنون باید تغییر یابد بر اساس الگوهای و مبانی علمی تصرف در طبیعت و ابزارسازی جهت تغییر نظام عالم، که همچنان با تغییرات و فراز و فرودهایی دیدگاه غالب مدرن هست و از دل آن حتی نظریات سیاسی و اقتصادی منتج می‌شود و استخراج می‌کنند، ریشه اساسی چنین حوادثی نیست و آیا وقت آن نرسیده به شریعت حقه و سبک زندگی ملکوتی و متعالی و قدسی وارد شود که محور آن عمل به عهد الهی و ساختن انسانی بی نهایت و محل ظهور حکمت و روشن فطر است و شریعتی که در همین عالم کنونی بتواند اقامه شود و تمدن سازی کند حتی تکنولوژی را جهت ظهور استعداد و تعامل حکیمانه با عالم و در بستر اقامه امر و تعهد قدسی بکار گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دنیا بخواهد یا نخواهد اقلاً به این آگاهی می‌رسد که باید به جهانی غیر از جهان مدرن هم فکر کند و تازه این اول کار است. در مقدمه‌های جلسات ۱ و ۲ از مباحث «با دعا در آغوش خدا» عرض شد جهان آینده، جهانِ بدون حضور با دعا نیست. پیشنهاد بنده آن است که با دقت بر روی آن دو مقدمه فکر شود. ما إن‌شاءاللّه در جهانی حاضر می‌شویم که در ۸ سال دفاع مقدس آن را تجربه کردیم که چگونه در کنار تسلیهات نظامی، دعا و توسل به معنای واقعی آن به ظهور آمد و نحوه‌ی بودنِ ما را تغییر داد. ولی متأسفانه با دولت‌های متمرکز بر روی توسعه با افق غربی، آن نحوه زندگی که باید در سایر امور ادامه می‌یافت به حاشیه رفت و بحمداللّه در حال بازگشت است ولی با تجربه‌ی سال‌های سرگردانی در توسعه به روش غربی. موفق باشید     

26627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد: جوان ١٩ ساله دانشجو معلم هستم. علاقه بسيار دارم در اسلام به جاي بزرگ برسم و كاري كنم ولي تنبلم (يك موقع هايي انگيزه دارم يك موقع هم نه) توصيه تون چيه و چگونه خودمون رو بشناسيم، معنا و هدف زندگيمون رو بفهميم و خودسازي كنيم و بهتر راه زندگي و رسيدن به سعادت را طَي كنيم؟ و يا به اون اهداف والا و شايسته برسيم (عبوديت، رضاي بودن به رضای خدا و اهل بيت و رسيدن به آنها و ..؟ چگونه ايمان و باور ها و اعتقادات ما نسبت به اسلام و تشيع درست شكل و افزايش پيدا كند؟ و در كل اسلام رو چگونه بفهميم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی بر روی سایت روی‌هم رفته شروع خوبی باشد. موفق باشید

26549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا محضر استاد معظم، سلام علکیم و رحمه الله: ضمن عرض ادب و احترام و البته تقضای پوزش بابت ایجاد مزاحمت برای آن استاد گرانمایه، لطفا در صورت امکان نظر خود را درباره ارجحیت اصلح بر صالح مقبول یا برعکس مرقوم بفرمایید. ضمنا تقاضا دارم، لطف فرمایید و در صورت امکان این حقیر را که مایلم در شهر تهران رای بدهم، راهنمایی کنید. به نظر حضرت عالی نامزدهای کدام یک از لیست های شهر تهران شایسته تر هستند؟ لیست جبهه پایداری یا لیست شانا یا غیر آن ها! مجددا از لطف شما استاد معظم که بر شاگردنمایانی چون بنده روا می دارید متشکرم. التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تصمیم‌گیری در این مورد آسان نیست. ظاهراً صالح مقبول جهت تصمیم‌گیری کاربردی‌تر است. ممکن است در عمل برای انتخاب اصلح، به مشکل برخورد کنیم با نظر به آن‌که صالحِ مقبول را در دلِ سنت اسلامی و انقلاب اسلامی، صالحِ مقبول می‌دانیم. ۲. چندان نمی‌توانم در این مورد ورود کنم. موفق باشید

26218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در صوت دهم از مباحث ده نکته از معرفت نفس می فرمایند که اگر علم النفس بخوانید استاد خودتون میشید و استاد میدونه شاگرد در چه مرحله ای از کثرت هست و بهش کمک میکنه به وحدت برسد و بر خیالاتش مسلط شود. بنده اگر بخواهم علم النفس را یاد بگیرم باید چیکار کنم؟ و چطور به معرفت نفس برسم؟ بنده طلبه ی پایه ۴ حوزه علمیه قم هستم. اگر استاد یا فرد خاصی را هم در این زمینه می شناسید خصوصا اگر در قم باشند به بنده معرفی کنید. ممنون می شوم. اگر کتب و آثاری هم میشناسید ذکر فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد یزدان‌پناه و شاگردان ایشان در این مسیر قابل استفاده‌اند. موفق باشید

25386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا آینده من که موجودی مختار هستم قابل تغییر است؟ اگر جواب نه است علم به آینده ممکن است؟ اگر جواب آری است علم به آینده غیر ممکن است. نظرتان درباره موارد بالا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با انتخاب‌های خود آینده‌ی خود را در بستر سنت‌های الهی شکل می‌دهند. موفق باشید

25006
متن پرسش
سلام علیکم: آیا شخصیت زعفر جنی و حضورش در کربلا صحت دارد؟ و آیا نقلی که از شیخ جعفر شوشتری بنا بر گله ای که نسبت به زعفر جنی در کربلا (بخاطر عدم خدمت به امام حسین (ع)) داشته صحت داره؟ آیا شیخ جعفر شوشتری اهل مکاشفه است یا فردی توحیدی بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم باید در مورد کربلا به این امور پرداخته شود. خود حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» آن‌طور برنامه‌ریزی کردند و از قبل مشخص کردند که کار به شهادت می‌کشد. موفق باشید

24909
متن پرسش
عرض سلام و ادب: سوالی در رابطه با شهید مطهری داشتم ممنون میشم جواب بدهید. پیشاپیش پوزش می طلبم از این که مقدمه طولانی می شود: بسیاری از اشخاص و جریان های فکری در دهه های اخیر شهید مطهری را به عدم درک صحیح از غرب و مدرنیته متهم می کنند. گزاره هایی پراکنده هم از کتب شهید می آورند برای اثبات حرفشان تا جایی که بعضا در محافل فکری حزب اللهی به استناد همین چند گزاره شهید مطهری را به راحتی کنار می گذارند. در صورتی که با مطالعه دقیق آثار شهید مطهری و فهم نظام فکری ایشان، همچنین با در نظر گرفتن زمانه ای که شهید در آن میزیسته _هجوم انواع و اقسام مکاتب الحادی و التقاطی_ در می یابیم که ایشان با استفاده از سنت فلسفی صدرایی برگرفته از علامه طباطبایی و همچنین سنت اجتهادی فقه جواهری برگرفته از حضرت امام دست به بازخوانی عظیمی از مفاهیم اساسی اسلام چون آزادی، عدالت، اجتماع، امت، انسان و... زده اند و البته این بازخوانی در نسبت و تقابل گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم با آرا و اندیشه های غربی شکل گرفته. مثلا در بحث انسان شناسی ایشان در عین اینکه انسان از منظر اسلام را شرح و توصیف می کنند مبانی انسان شناسی اگزیستانسیالیست ها، مارکسیست ها و پوزیتویست ها را نقد و به چالش می کشند. حضرت استاد جدای از اشکالاتی که برخی به نحوه آشنایی مطهری با سنت فکری غرب می گیرند _مثلا می گویند تقی ارانی و فروغی منابع مطهری بوده اند که الله اکبر از این حرف!، مگر شما انتظار داشته اید عالمی با این تراز برود منابع زبان اصلی بخواند؟ یا می گویند که چرا مطهری به هایدگر نپرداخته و اساسا وی را نمی بیند اما از سارتر که کمی متاخر از هایدگر هست نام می برد، که شاید بتوان اینگونه جواب داد که هایدگر در آن زمان مثل بعد از انقلاب در ایران مطرح نبوده و اساسا دعوای هایدگر و پوپر، فردید و سروش بعد از انقلاب و شهادت مطهری داغ شد_ به نظر شما اندیشه شهید مطهری در رویارویی با افکار و مکاتب غربی و به طور کلی غرب شناسی و مواجهه ایشان با مدرنیته از چه نقطه ضعف و یا احیانا عدم التفاتی رنج می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما شهید مطهری را عالِمی می‌دانیم که زمانه‌ی خود را به‌خوبی تشخیص داد و با سرمایه‌ی عظیم علمی و فهم عمیق و تعهد و مسئولیتِ دینی بهترین کار را در زمانه‌ی خود انجام داد، حال اگر دانستن و ندانستن نگاه هایدگر در آن کار عظیم که او انجام داد؛ چه اندازه می‌توانست نقش داشته باشد؟ آری! بنا به گفته‌ی رهبر معظم انقلاب، نباید در شهید مطهری متوقف شد، ولی همین امروز هم در بسیاری موارد آثار شهید مطهری با ما حرف دارد. موفق باشید

24734
متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۷۱۷ بنده وقتی نگاه می کنم به جامعه خودمان می بینم ما هم همچون غرب بدجور گرفتار مدرنیته و فرهنگ مدرنیته هستیم، و با توجه به اینکه مدرنیته در ذات خود ظلم و استبداد و سرکشی را هم دارد و با توجه به اینکه در آخرالزمان ظلم و استبداد بیداد می کند، امام زمان با قیام خود ظلم و استبداد را از بین می برد و حکومت عدل و داد را برقرار می کند، به نظر بنده امام زمان در مقابل فرهنگ مدرنیته قیام می کند که ظلمات محض است و با برقراری حکومت عدل و داد خود که در اصل عدل و داد رجوع به حقیقت وجود در روی زمین می باشد زیرا مدرنیته که ظلم و استبداد است در اصل قطع ارتباط با حقیقت وجود می باشد، بشر آخرالزمان را دوباره احیا می کند و روح فرهنگ اهل البیت در سراسر عالم تنین انداز می شود و اینگونه است که با توجه به تعامل انسان با طبیعت، طبیعت استعدادهای خود را برای انسان نمایان می کند و گونه جدید علم که با رجوع به حقیقت وجود است رخ می نماید. لطفا نظرتان را در مورد نظر بنده بفرمایید و اگر اصلاح نیاز دارد اصلاح کنید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید از آن جهت که مدرنیته بر اومانیسم و انسان‌محوری تأکید دارد و ملاکِ هست و نیست و باید و نباید را فهمِ انسان می‌داند و این غیر از موضوع عقل تکنیکی است که باید بر روی آن فکر کرد و عرایضی در این رابطه شده است می‌توانید به سایت رجوع فرمایید. موفق باشید

24654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در مورد حمایت از کالای ایرانی سوالی داشتم: آیا خرید و حمایت از برندهای داخلی‌ که معمولا در تصویر تبلیغ محصولات (پوشاک،..) خود در شبکه‌های اجتماعی حجاب درستی ندارند ایرادی دارد؟ در فروش اینترنتی محصولات (پوشاک)، معمولا به این شکل است که مدل‌های خانم و آقا لباس‌ها را می‌پوشند و عکس آن را در صفحه اینستاگرام و یا وبسایت برند خود نشان می‌دهند و برای هرکس که به وبسایت آنها مراجعه کند دیدن تصاویر بلامانع است. هرچند بنده از این آزادی مجازی ناراضی هستم اما ترجیح می دهم خریدم را اینترنتی انجام دهم تا به مرکز خرید بروم. لطفا بنده را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید به اصل موضوع فکر کرد که با خرید ما، کارگرِ ایرانی بی‌کار نمی‌ماند. موفق باشید

24573
متن پرسش
با سلام و آرزوی صبر و سعادت برای شما استاد عزیز: بنده و تعدادی از دوستانم مدتی است مطالعات غرب شناسی با محوریت کتب حضرتعالی را دنبال می کنیم. ما تابحال کتاب های گزینش تکنولوژی، مدرنیته و توهم و علل تزلزل تمدن غرب را مطالعه و گاه با هم بحث می کنیم. در این زمینه سوالی که بارها تکرار شده است را خدمتتان عرض می کنم، پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم: ۱. شما جایی از عبارت «اکل میته» برای نحوه مواجهه با تکنولوژی استفاده کرده اید، با توجه به معنی این عبارت در فقه و بار معنایی مختص به آن، نوعی برداشت بوجود آمده که حاوی نوعی انفعال نسبت به تکنولوژی غربی است، لطفا این عبارت را بیشتر توضیح دهید و رابطه آن با بحث گزینش تکنولوژی که در مباحث خود مطرح کرده اید و همینطور رابطه آن با تئوری «اسلامیزه کردن» که از سوی برخی مطرح شده را برای ما روشن کنید. ۲. در زمینه نگاه غرب به مقوله تاریخ و مقایسه با دیدگاه توحیدی و همینطور نقد سبک زندگی غربی چه منابع و کتاب هایی را برای مطالعه و تحقیق پیشنهاد می کنید؟ و در نهایت اینکه بنده و برخی دوستان فعال در زمینه فعالیت انقلابی در فضای مجازی، برخی جلسات هفتگی را شرکت می کردیم. فعلا و با توجه به تعطیلی این جلسات از شما تقاضا داریم در صورت امکان وقتی جهت بازدید حضوری به ما اختصاص دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بد نیست در این مورد به کتاب «تمدن‌زایی شیعه» رجوع فرمایید. در قسمتی از آن کتاب چنین گفته شده است:

فرهنگ دينى و تعامل صحيح با طبيعت‏

سؤال: مسلّم است كه اگر علم ما علم همه‏ جانبه‏ اى باشد، براى رفع نيازهاى خود به بهترين نحو از استعدادهاى طبيعت استفاده مى‏ كنيم و در آن صورت بقيه‏ ى ملت‏ها متوجه و طالب آن‏ فكر و فرهنگ مى ‏شوند، به عبارت ديگر موجب حسرت و جذب بقيه مى ‏گردد، چيزى كه متأسفانه امروزه برعكس شده و ملت‏هاى مسلمان حسرت داشته‏ هاى غرب را مى ‏خورند. آيا آن عجايب علمى كه شيخ بهائى در اصفهان از خود به يادگار گذاشت، نمونه‏ اى از همان ابزار اسلامى است كه مى‏ تواند موجب حسرت ساير ملل باشد؟ مثل حمامى كه با يك شمع كارمى‏كرد؛ آن حمام از يك طرف زحمت راه‏ اندازى‏ اش كم بود، و از طرف ديگر بازدهى‏ اش زياد، بدون آن‏كه پس‏مانده‏اى داشته باشد و بخواهد به جنگ طبيعت و محيط زيست برود، آيا با توسعه و پيشرفت علوم غربى مى‏توان چنين ابزارى ساخت؟

جواب: خير، با توسعه‏ ى علوم غربى نمى‏توان چنين ابزارى ساخت، چون همان‏طور كه عرض شد، در علومِ ابزارسازِ غرب، يك «ميل» نهفته است و در نتيجه داراى جهت خاصى است كه نمى‏تواند با طبيعت تعامل كند و از استعدادهاى متعالى آن استفاده نمايد و لذا طبيعت خودش را راحت در اختيار آن فرهنگ قرار نمى‏دهد. اين‏جاست كه مى‏ بينيد بهره‏ گيرى از طبيعت، براى بشر غربى خيلى مشكل است. شما در نظر بگيريد اگر بخواهيد يك اتم منفجركنيد و از انرژى آن استفاده نماييد، چقدر بايد در مقدمات اين عمل انرژى صرف نمائيد. حالا بقيه كارهاى تمدن غربى از اين هم پر دردسرتر است. آنچه باز يادآورى مى‏كنم اين نكته‏ ى اساسى است كه انسان در فضاى جهان‏ بينى كه دارد فكر مى‏كند و عمل مى‏نمايد و به تعبير ديگر پايه‏ ى ساير علوم در هر فرهنگى علوم انسانى آن فرهنگ است و علوم انسانى آن فرهنگ غايت ساير علوم را بيان مى‏كند و سؤال ايجاد مى‏كند تا ساير علوم به وجود بيايند و آن غايت و هدف را محقق كنند و به سؤالات جواب دهند، علوم انسانى غربى كاملًا با علوم انسانى امثال شيخ بهايى متفاوت است، يكى بر اساس تفكر «جان‏لاك» مى‏ انديشد و يكى بر اساس نگاهى كه وَحى الهى در اختيار او قرار داده است، فكر مى‏كند.

سؤال: آيا آن نوع از علوم را شيخ بهائى با خود برده‏ است يا اين‏كه هنوز كسانى هستند كه از آن علوم خبر داشته‏ باشند و بتوانند نقش مهمى را در ساختن تمدن اسلامى ايفاكنند؟

جواب: به نظر بنده توجه به تمدن اسلامى جامعه را در بسترى قرار مى‏دهد كه به طور طبيعى از نيروهاى معنوى استفاده مى‏كند. مهم آن است كه اوّلًا؛ جهت‏ گيرى‏هاى ما درست شود. ثانياً؛ روش‏هاى ما در رابطه با طبيعت و انسان‏ها مطابق شرع تصحيح گردد. در اين حالت‏ بسترى فراهم مى‏شود كه در آن بستر استعدادها در همه جهات شكوفا مى‏گردد. مثلًا «نماز» را در نظر بگيريد؛ نماز صورت يك حقيقت ملكوتى در اين عالم است، كه با انضباط خاصى كه خدا دستور داده، مى‏توانيد با جنبه‏ ى ملكوتى نماز ارتباط پيداكنيد، به اين صورت كه پس از معرفت لازم، با استمرار موضوع، افق براى شما بازمى‏شود، تا با عالَم بالا مرتبط شويد. حتى اين كه در نماز يادتان مى‏آيد كه فلان كار را بايد انجام مى‏داديد، به جهت آن است كه آن افق مى‏خواهد بازبشود، اما تعلقات شما آن را منحرف مى‏كند، در هنگام نماز همين كه افق مى‏خواهد باز بشود، شيطان ذهن را منصرف مى‏كند به طرف ساعتتان كه در وضوخانه جا گذاشته‏ ايد اين يك نوع بازشدنِ افق است، اما شيطان آن را به طرف ساعت و ساير تعلقات دنيايى منحرف مى‏كند. نماز چنين قدرتى دارد كه شما را با جنبه‏ ى ملكوتى خودش مرتبط مى‏كند و بعد از ارتباط با جنبه‏ ى ملكوتى نماز، بقيه چيزها را بهتر مى‏توانيد بيابيد و بفهميد، عين همين حالتى كه با عبادت دينى براى شما حاصل مى‏شود تا باب عالم قدس به سوى شما باز شود، وقتى وارد فرهنگ ولايت اهل‏ البيت (عليهم السلام) به معناى ولايت و حاكميت خدا مى‏شويد، واقع مى‏شود و افق‏هايى در زندگى شما باز مى‏گردد كه مسلّم در آن افق، مشكلاتى را كه اين تمدن گرفتار آن است- كه اين‏همه بايد انرژى صرف كنيم تا انرژى مورد نياز خود را از طبيعت بگيريم- واقع نمى‏شود. نمونه‏ اش كارى است كه شما با حفر قنات براى تهيه‏ ى آب انجام مى‏دهيد و بدون آن‏كه انرژى زيادى صرف نمائيد از طريق استعدادهاى طبيعى، آب دائمى را به طرف خود سرازير مى‏كنيد، چون با روحيه‏ ى تعامل با طبيعت به طرف طبيعت رفتيد و نه با روحيه‏ ى سركوب استعدادهاى طبيت. اما آيا بناست با نوع فكرى كه شيخ بهائى «رحمة الله‏ عليه» حمام‏ خودش را گرم مى‏كرده است، كار كنيم؟ يا اصلًا فعلًا اين‏ها مشكل ما نيست؟ شايد در آن شرايط وظيفه‏ ى مرحوم شيخ بوده است كه آن كار را بكند، ولى ما نبايد به دنبال اين چيزها باشيم. همان‏طور كه عرض كردم اگر جهت‏ گيرى‏ها درست شود و روش‏هاى ما نيز مطابق شرع باشد، به‏ طور طبيعى و در جاى خود امكاناتى كه نياز داريم، به‏ دست مى‏آيد. هيچ‏كدام از بزرگانى كه به مقام طى‏ الارض مى‏رسند، نمى‏خواهند طى‏ الارض بكنند، خودش پيش مى‏آيد، به طورى كه آن مرد بزرگ در حينى كه در نجف زندگى مى‏كند، يك مرتبه جذبه‏ اى به سوى حضرت ثامن‏ الائمه (ع) در جانش پيدا مى‏گردد كه باعث مى‏شود ديگر طاقت ماندن در محل زندگى خود را نداشته باشد و لذا خود را در مشهد مقدس مى‏يابد. اين كه چطورى مى‏رود، شايد خودش هم نداند كه چطورى مى‏رود، اما مى‏بيند كه آن‏جاست! بعد ما مى‏ نشينيم از زاويه‏ ى تماشاگرى، اين‏ها را با هم بحث مى‏كنيم. اگر از خودش بپرسيد: شما چطورى طى‏ الارض مى‏كنيد؟ مى‏گويد: من نمى‏دانم، فقط يك‏مرتبه مى‏بينم در حرم حضرت امام‏ رضا (ع) هستم، شايد اين‏طور باشد. منظور عرضم اين است كه ما اصل آن موضوع را رها نكنيم كه اگر ما روش‏ هاى معنوى قابل اعتماد را درست طى كنيم، طبيعت در همه‏ ى ابعاد به كمك ما مى‏آيد. خداوند در اين رابطه مى‏فرمايد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ»؛[1] اگر مردم ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، بركات آسمان و زمين را به سوى آن‏ها مى‏ گشاييم. مسلّم همين‏طور است كه استعدادهاى ناب عالم هستى در اختيار اهل تقوى قرار مى‏گيرد. پس معلوم است كه در راستاى ايمان و تقواى حقيقى، يعنى ايمان و تقوايى كه در همه‏ ى مناسبات جامعه جارى شود، بهره‏ هاى زيادى مى‏توان از آسمان و از طبيعت گرفت، بدون اين‏كه اين همه انرژى صرف كنيم. شما ببينيد: امروزه چقدر انرژى صرف‏ مى‏ كنند تا بتوانند انرژى توليدكنند! آقاى «ايليچ» مى‏گويد: اين همه وقت در ساختن جاده، اتوبان و كارخانه‏ ى ماشين‏ سازى صرف مى‏كنيد تا سريعتر به كارهايتان برسيد، آيا صرف مى‏كند آن همه وقت صرف كنيم تا در جاى ديگر آن وقت را صرف نكنيم؟

۲. خوب است سری به جزوه‌ی «علوم انسانی؛ عبور از مدرنیته، نظر به اسماء الهی» که بر روی سایت هست، و کتاب‌های دکتر زرشناس و دکتر داوری بزنید.

۳. بنده رویهمرفته هر روز صبح غیر از صبح یکشنبه، در مسجد خدیجه کبری «س» در خدمت رفقا هستم. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 96.

23305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کشتن حیوان (گوسفند، گاو و غیره ) در ملاء عام چه تاثیری بر فرزندان و ... دارد؟ دیدن صحنه ذبح شدن حیوان برای بچه چه عواقبی ممکنه داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب نیست، زیرا ذهن کودکان اذیت می‌شود چون آن‌ها علت ذبحِ آن حیوانات را نمی‌دانند، گمان می‌کنند ما آن زبان‌بسته‌ها را بدون دلیل به قتل می‌رسانیم. موفق باشید

20783
متن پرسش
سلام: این پرسش در یک کانال به نام کانال آقای نقویان مطرح شده بود @NaserNaghavian پاسخش چیست؟ بر فرض، با ترامپ در افتاديم و او را شكست داديم و آمريكا را هم فتح كرديم. آنگاه بايد براي حدود سيصد ميليون آدم آمريكايي نقشه زندگي بكشيم البته به علاوه هفتاد ميليون ايراني.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بناست ما آمریکا و یا جای دیگر را فتح کنیم؟!! ما می‌خواهیم خودمان باشیم و آمریکا مانع است. و مقاومت ما در مقابل آن‌ها برای آن‌ است که جیره‌خوار آمریکا نباشیم. موفق باشید

20380
متن پرسش
با عرض سلام: نظر حضرتعالی را نسبت به همه پرسی استقلال کردستان خواستارم. پایان این جدایی چه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشخص است که بنا دارند یک اسرائیل در این منطقه ایجاد کنند و اساساً بارزانی‌ها از قبل، رابطه‌ی حسنه با اسرائیل داشته‌اند و به این امید دست به کار شده‌اند، غافل از این‌که انقلاب اسلامی آن‌ها را به همان صورت که در سوریه ناکام کرد، در این‌جا هم ناکام می‌کند. اینان از معنای حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی در غفلت‌اند. موفق باشید

34677
متن پرسش

سلام به استاد عزیز: از رفقا شنیدم کتاب «پاییز آمد» که خاطرات خانم فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی بود را خوانده‌اید و تعریف خاصی از آن داشتید. مایل بودم چنانکه ممکن است نظر خود را برای بنده بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: از نظر بنده این کتاب ظاهراً و در ابتدای امر تصور می‌شود قصه یک زندگی عاشقانه است، ولی حقیقت آن است که این زن و شوهر از همان روزهای ابتدای زندگی‌شان می‌دانستند در سوز جدایی از همدیگر در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، باید خود را در اوج صفا و جدایی تجربه کنند و هنوز هم همدیگر را در سوز جدایی تجربه می‌نمایند، هرچند یک نفر در این دنیا و دیگری در حیات شهیدان حاضر است، تا زیباترین غم را در خود و در ما زنده نگه دارد. این کتاب حکایت روح تاریخی است که در این زمانه شروع شده و می‌توان آن را در این زن و شوهر احساس کرد. بازخوانی پرونده‌ای است که روح انسانی و انسانیت در آن طوری نمایان است که دل هر انسانی را آب می‌کند. راستی را! چه اندازه غم‌های بزرگ وقتی پای خدا در میان باشد، زیباست. دل را که نه، جان‌ها را آب می‌کند. «چه خوش است رنج و محنت، به رَهِ وفا کشیدن! / چه خوش است ناز جانان، همه را به جان، خریدن!» موفق باشید

30249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تبریک به مناسبت میلاد حضرت زهرا «س» و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد عزیز در زمینه ادراک حدیثی داریم ازامام صادق علیه السلام به گمانم که فرمودن هرکس فاطمه (س) را آنگونه که شایسته است درک نماید لیله القدر را درک نموده. استاد عزیز اکثر پیرزنان قدیم و از جمله مادر خود بنده وقتی مشکلی را مطرح می‌کنی این جمله را تکرار می‌کنند که ما که بالاتر از اهل بیت و حضرت زهرا نیستیم «و از این روش حل مسئله برای عبور از مشکلات به تعبیر امروزی‌ها استفاده میکنن و میگن باید مشکلات رو تحمل کنیم و یا سیره اهل بیت را در مشکلات مد نظر قرار میدن. استاد بنده درک را اینطور معنی کردم که یعنی خود را بتوانی جای دیگری بگذاری با این توصیف میشه گفت درک این پیرزنان به تعبیر اون حدیث نزدیکه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت که می‌فرمایید اشکال ندارد ولی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» مطلب، در جای دیگری که بس جایگاه متعالی است می‌رود. موفق باشید

27834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: منظور از تفکر در این جمله امام صادق (ع) که می فرمایند بیشتر عبادت ابوذر غفاری تفکر در دین و.. بود، چیست؟ تفکر در دین و دیدن دست خدا در حوادث و عبرت و... را شنیدم ولی راضی نشدم. یه سوال دیگه هم حاجی داشتم. اینکه مثلا اولیا خدا بخاطر نعمت چشم یا گوش خدا را عجیب شکر می‌کردند یعنی نعمتهایی که به ظاهر برای همه هستن رو ائمه شخصی میدیدن! این رو با چه دیدی ببینم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفته‌ی جناب شیخ محمود شبستری:

تفکر رفتن از باطل سوی حق / به جزء اندر بدیدن کلّ مطلق

۲. با دیدِ «بالحقّ». لذا هرچیزی را آینه‌ی ظهور اسماء الهی می‌یابند. موفق باشید

27468
متن پرسش
سلام علیکم: در بررسی که درباره مولوی در اندیشه امام و آقا و علامه جعفری داشتم در عین اینکه به تمجید از این ظرافت و زلال معارف و حکمت مولوی و اینکه افق متعالی انسانی و وجودی را مقابل بشر می گشاید تا در ساحت معنوی و حضور باشد و اینها از بزرگواری این شخصیت است، ولی چندین بار به صراحت می گویند که دیدگاه های تصوف تا حدودی در اندیشه مولوی رسوخ پیدا میکنه و مشهوده و نمی توان این را انکار کرد و قطعا مبانی نظری و عملی تصوف مورد نقد جدی است و اینجا هم اختلافات و مواردی با مولوی در اثر تاثیر پذیری از تصوف پیش می آید. سوالم این است مولوی چه میزان از صوفیه تاثیر پذیرفته که چنین شخصیتهای بزرگواری که به عظمت مثنوی قائل اند و حتی معتقدند می تواند تفسیر منظوم قرآن باشد، درباره گرایش های صوفیانه خود نقد دارند و آن را می پذیرند و در مقابلش بحث انتقادی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که از چه زاویه‌ای جناب مولوی را بنگریم. ممکن است بعضی حرکات ایشان را صوفیانه دید. ولی می‌شود طور دیگر هم به آن نگریست. بنده نتوانسته‌ام در آن حدّ که مولوی را می‌شناسم، او را مثل فرقه‌های صوفیه بنگرم. آری! معلوم است که به گفته‌ی او: «هر کسی از ظنّ خود شد یارِ من / از درون من نجست اسرار من.» موفق باشید

26910
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می شود ادعا کرد که اعتقاد به امری مثل نفوذ و استحاله انقلاب توسط جبهه استکبار و علمداران کنونی مدرنیته، که به کرات در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ویژه یک دهه اخیر، مطرح شده است، واقعیتی اصلی نبوده و امری فرعی یا به تعبیری آدرس غلط دادن است که مانع از شناخت جهان کنونی و مواجهه با سبک زندگی روز و هم چنین غرب شناسی دقیق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در این‌که جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء می‌کند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید

26725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در پاسخ به سوال ۲۶۷۲۲ فرمودید: «عجیب این‌جا است که عده‌ای این واژه‌ها را از دین می‌گیرد و برون دینی و بر ضد دین معنا می‌کنند و آن را پای دین می‌گذارند.» منظور حضرتعالی آیا این است که عده ای می خواهند در جامعه اسلامی به بهانه آزادی و تساهل بدون در نظر گرفتن حدود مشخص و بحث تخصصی با اسلام شناسان متخصص، به افکار مختلف حتی اگر آن افکار مشکل عمیق عقیدتی داشته باشند و یا موجب اسارت فکری بشر شوند آزادی بدهند یا منظورتان مطلب دیگری است که من متوجه آن نبوده ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: دین من سمحه‌ی سهله است. این یعنی دین اسلام به خودی خود دینی است که در دل خود سخت‌گیری ندارد. حال عده‌ای به بهانه‌ی این جمله مثلاً ادعا دارند باید احکام اسلام را تعطیل کرد. در حالی‌که بحث بر سر آن است که احکام اسلام به خودی خود سخت و طاقت‌فرسا نیست. موفق باشید

25679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد تکلیف اصلی جریان انقلابی در گام دوم با وجود این حجم از دشمنی ها و نفوذ منافقین داخلی، چیست؟ اساساً چه کنیم تا این امانت سالم بدست نسلهای بعدی برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک سؤال کلی است. هرکس باید با مطالعه‌ی آن بیانیه، نسبتِ خود را و وظیفه‌ی خود را در آن جستجو کند. موفق باشید

25175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما به خواندن مثنوی و حافظ تأکید می کنید. چرا در سیره اهل بیت (ع) چیزی شبیه این نیست؟ حدیثی در خصوص قوه خیال داریم؟ به شعر تأکیدی شده؟ چرا ائمه به شعر نپرداختند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه کرده‌اید که اولیاء الهی بعضاً به شعر شعراء حتی شعرای جاهلیت استناد می‌کنند و تازه، این غیر از آن است که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به حسان بن ثابت آن‌گاه که در مورد غدیر آن اشعار را سرود، فرمودند: جبرائیل به کمکت آمده است. موفق باشید.

23526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند به یهودی و نصرانی سلام کنید ولی به یهودی و نصرانی امت من سلام نکنید سوال می کنند یهودی و نصرانی امت شما چه کسانی هستند و پیامبر اکرم می فرمایند کسانی که صدای اذان و اقامه ی نماز جماعت را می شنوند و حاضر نمی شوند. اولا این حدیث سند معتبر دارد یا نه؟ ثانیا اگر معتبر است و ما بخواهیم به این حدیث عمل کنیم برای اینکه متهم به تکبر نشویم مجبوریم اصل حدیث را متذکر شویم و خلاصه اگر به حدیث عمل کنیم مجبوریم به بعضی از افراد سلام نکنیم و یک حالت زشتی برای شخصیت ما حاصل می شود به نظر شما چه بکنیم که هم به حدیث عمل کرده باشیم و هم اون حالت زشتی که در اثر سلام نکردن ایجاد می شود از بین برود. قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که این حدیث در شهر مدینه با محدودیت‌های آن شهر مطرح بوده که پیامبر، اقامه‌ی نماز می‌کردند و عده‌ای با بی‌محلی‌کردن، عملاً یهودی و نصرانیِ امت قلمداد می‌شدند. ولی در حال حاضر، شرایط به آن صورت نیست. موفق باشید

18346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: با عنایت به فرایند تمدن اسلامی که مراحلی از آن تشکیل دولت اسلامی است آیا در حال حاضر پرداختن به موئلفه ها و ابزارها و برنامه های لازم در تمام بخش ها اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و غیره دولت اسلامی و تفکر جدی بر این مقوله چقدر ضرورت دارد؟ آیا توصیه می کنید که این حقیر این امر مهم را پیگیری کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! در هر مورد که روحیه و استعدادتان طلب می‌کند، خوب است ورود نمایید. موفق باشید

31805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم جناب استاد: اخیرا جناب دکتر عبدالکریمی با جناب سروش دباغ مناظره ای در مورد رساله قبض و بسط دکتر سروش داشتند و طبق نظر آقای عبدالکریمی این رساله تحت تأثیر فضای کانتی و دلالت بر نوعی سوبژکتیویسم و بی بنیادی معرفت دینی دارد که منجر به گرایش به نهیلیسم در بین تأثیرپذیران از آن رساله می‌شود و شده است. بنده هم در این باره تحلیلی نوشتم برای نقد و نظر خدمت تان ارسال می‌کنم. جالب است که در این موضوعات آقای عبدالکریمی با ما همگرا هستند گرچه برخی عبارات ایشان در مورد انقلاب اسلامی به نظرم از سر مسامحه و کلی گویی بیان می‌شود و قابل نقد است: نقدی که جناب دکتر عبدالکریمی بزرگوار مطرح می‌کنند (با قطع نظر از مقدمات فلسفی ایشان) منطبق با برداشت بسیاری از منتقدین و حتی همدلان با رساله هم هست. چرا که هم جریان روشنفکران غیردینی پروژه سروش را مقدمه گذر کامل از امر دینی تلقی کردند (و نه ادعای اصلاح آن)، و هم جریان حوزوی آن رساله را نوعی بی‌بنیاد کردن هر معرفت دینی فهم کردند. به راستی هر کسی قبض و بسط را می‌خواند با اثری رو به رو است که آنچنان نقش تحولات معرفت بشری در معرفت دینی را پررنگ و بلکه مطلق می‌کند که انگار هیچ فهم تاریخی از دین نمی‌تواند از گزند این تحولات به دور باشد و روشن است که نتیجة منطقی مزمر در این بیان این است که عمده آنچه بشر در گذشته از دین فهمیده خرافات بوده است! علامه طهرانی که در پست قبلی به ایشان اشاره کردم در نقد مفصل خود که در حقیقت رساله‌ای مستقل است نشان می‌دهند که معدود مثال‌هایی که آقای سروش برای تأثیر تحول معرفت بشری در معرفت دینی ارائه کرده‌اند هیچ کدام خدشه‌ای به امهات و اصول عقاید اسلامی خصوصاً بنا به فهم فلاسفه و عرفای اسلامی وارد نمی‌سازد. ما به سختی می‌توانیم مثالی بیشتر از اثر نقض نظریه افلاک در نقض نظریه فلسفی عقول دهگانه برای تز آقای سروش بیابیم و حتی با نقض عقول دهگانه از حیث تعدادشان، باز همه چیز نابود نمی‌شود و ادلة عالم عقل به نحو عام هنوز پابرجا است. این از آن جهت است که فلاسفه اسلامی عمده بنیان متافیزیک خود را بر برهان‌های عقلی مستقل از تجربه حسی استوار کردند و این چنین ذاتاً فلسفه خود را از گزند تحولات دانش حسی مصون کرده‌اند و اتفاقاً اگر نظریه عقول دهگانه هم نقض شده از این جهت است که مقدمه این نظریه، تجربی و متخذ از مسلمات علمای طبیعی زمان خودشان بوده است و نه مقدمات بدیهی. نظریه تکامل داروین نیز به طور قطع ناقض امکان خلق یا ظهور دفعی آدم و حوا در عالم طبیعت نیست چنان که خلق دفعی و تدریجی هر دو در قرآن اشاره شده است. تمام آنچه علمای اعصاب در این‌همانی مغز و ذهن ادعا کرده‌اند هم امروز در مباحث فلسفه ذهن به شدت مورد اشکال و ایراد است. پس کجا است آن نظریات علمی که بنا به ارتکازات و القائات دکتر سروش شناخت قدماء از دین را کن فیکون کرده باشد؟ چنان که جناب دکتر عبدالکریمی به درستی اشاره کردند، رساله قبض و بسط با تمام طول و تفصیلش چیزی بیش از توضیح واضحات نیست (این که معارف بشری کم و بیش روی هم دیگر اثر دارند) و این برای هر معرفتی صادق است اما تأکیدات و مبالغات آقای سروش بر اثر این تحولات بر معرفت دینی خواسته یا ناخواسته دلالت بر نوعی شکاکیت رادیکال و سوبژکتیویسم مفرط دارد که اثر آن بر اذهان روشنفکران و اهل اندیشه نوعی بی اعتمادی به کل سنت دینی و در نهایت رویگردانی از دین بوده است! این گونه به نظر من آقای سروش خواسته یا ناخواسته در بسط نهیلیسم و رویگردانی از دین در جامعه ایران بعد از انقلاب تأثیر بسزایی داشت و البته تاریخ ایشان را مسئول خواهد دانست! #پرسش_از_عبدالکریمی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً سومین جلسه این مناظره را هم بنده دنبال کردم. سخنان آقای عبدالکریمی همان نکاتی بود که چند سال پیش در مقاله‌ای در نقد تئوری قبض و بسط شریعت فرمودند و به نظر بنده نقد به جایی است و به همین جهت در سال‌های پیش که جهت رونمایی از کتاب «پایان تئولوژی» آقای دکتر عبدالکریمی، آقای دکتر داوری را دعوت کرده بودند؛ آقای دکتر داوری نیز مؤید آن مقاله بودند. به نظر بنده بخواهیم و نخواهیم تئوری «قبض و بسط شریعت» اگر هم به ادعای آقای سروش دباغ امری است کلامی؛ به هر حال موضوع، موضوع شریعت است و نمی‌تواند طوری مطرح شود که گویا ساحت قدسی در مقابل خواننده آن موضوعیت ندارد. در همین جلسه سوم افرادی که به طرفداری از آقای سروش برآمدند به نظر بنده متوجه دغدغه آقای عبدالکریمی نبودند. بنده همان سال‌ها مطلبی در نقد نظریات آقای سروش نوشتمhttps://lobolmizan.ir/leaflet/219
با این‌همه عنایت داشته باشید که بحث «غیاب ساحت قدس» که دکتر عبدالکریمی بدان می‌پردازد، عملاً در بعضی موارد ما را از سایر ابعاد دین و فقاهت دینی جدا می‌کند یعنی به جایگزینی مطالبی که آقای دکتر عبدالکریمی پیشنهاد می‌کنند در جای خود باید حساس بود. موفق باشید

 

نمایش چاپی