باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکهی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق میکند و اگر عملی باشد آن را انجام میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر در آن حالت متوقف میشدید که زمینهی ظهور فیوضات بعدی فراهم نمیشد 2- حتماً 3- توحید 4- یک ذکر «لا إله إلاّ اللّه» با معرفت لازم از هزار ذکر با معرفت ضعیف برتر است 5- بلی! مگر آنکه عبادات انسان فقط در حدّ ظاهر و غالب باشد 6- آن سؤال اینطور جواب داده شد: 18905- باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید با او رفیق باشید و برایش خرج هم بکنید و گرنه بعدا پشیمان خواهید شد. وقتی با نیت الهی این کار انجام شود، مشکلی در حضور قلب ایجاد نمیگردد. موفق باشید بنا نشد که ما یک سؤال را چند بار جواب دهیم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتما مستحضرید که این نوع مسائل جوانب بسیاری دارد که به راحتی در یک سؤال و جواب در حیطه آری یا نه، نمیگنجد. به نظر میآید بهتر است عجله نکنیم و مجال بدهیم تا هرکدام از نامزدها شخصیت خود را در این مرحله تاریخی در مواجهه با مسائلی که در پیش رو داریم، بنمایانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکری به جا به آنهایی که دغدغهی بالا و بالاها را دارند. حتیالامکان از روزهی ماه شعبان حتی مختصر غفلت نشود. زیرا خود این امر، راهگشا میباشد جهت قدمزدن در ماهی که حضرت پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» آن را به خود نسبت دادهاند. در همین رابطه از خدا میخواهیم: «اللّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ،» تا ما را در این ماه به سیره و سنت آن حضرت که اُنس خاص با حضرت حق بود، نایل فرماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه اگر چنانچه به نحوی از تدبیر بدن تا حدّی منصرف شود، آن عوارض پیش میآید ولی قضیهی سکرات چیز دیگری است و مربوط به عبور از تعلّقات نفس ناطقه نسبت به دنیاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید حکمت و عرفان اسلامی و نگاه قرآنیِ خود را بچشیم و بعداً راه حلّ دومی که جنابعالی میفرمایید، راه حلّ بسیار مهمی است زیرا حقیقتاً ما مرزی با متفکران نداریم هرچند بعضاً آنان در بستر تاریخی و فرهنگیِ خود ممکن است دغدغهها و یا راهِ حلّهایی داشته باشند که از یک طرف قصهی ما نیست، و از طرف دیگر قصهی همهی بشریت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیهالسلام» هم عدهای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام میکردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیهالسلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّمِ المیزان، اصول کلّیِ تفکر در قرآن را در مقابل ما قرار میدهد تا راه رجوع به قرآن در مقابلمان گشوده شود. تازه با درکِ روحی که تفسیر المیزان مقابل ما میگذارد، اگر با قرآن مرتبط شویم مییابیم که آری! این کتاب هر روز برای ما حرفهای تازه دارد. زبان قرآن، زبانی است که انسان میتواند به کمک آن زبان با حضور خدا در عالم نسبت برقرار کند و این، وقتی صورت میگیرد که با تدبّر در قرآن، به لایههای زیرینِ زبان قرآن نزدیک شویم که آن نزدیکی به بنیاد روحی است که این زبان از آن برآمدهاست و از آن گزارش میدهد و ما را متذکرِ نسبتِ خود با سایر چیزها میکند.
زبان قرآن از آن جهت که زبان فطرت است، جایگاه وجود ما است و میتوانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بین خود و آنچه قرآن در مقابل ما میگشاید، در رفت و آمد باشیم که این نحوهای از انس و نزدیکی با خود و با حقیقت است، از آن جهت که زبان قرآن موجب بسط وجودِ انسان میگردد تا خود را نسبت به همه چیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکان تحقق آن با اُنس با قرآن فراهم میشود و در آن صورت نحوهی زیست ما را شکل میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا به اعتبار روحیهی انسانها در حالت طبیعی و عادی، خصوصیاتی در میان است که سورهی معارج متذکر آن است. ولی به اعتبار نظامِ تکوین و خلقت هر موجودی، هر موجودی به بهترین شکلِ امکانِ خلقتش، خلق شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوهی بودن خود که عین اتصال به بودنِ حق است فکر کنید. جزوهی «در جستجوی عشق» مربوط به بودنی که در یادمان هویزه انسان احساس میکند را در پیامرسان سروش ارسال کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را ندیدم، هرچند برای آقای دکتر شجاعیزند قائل به تفکر منصفانه هستم. آنچه متأسفانه موجب شده است که آقای نصیری بعضاً مواضعی بگیرند که شأن یک متفکر در این تاریخ نیست، همان مخالفتشان با تفکر فلسفی است. در حالیکه تفکر فلسفی نیز یکی از انواع تفکر است و حضرت امام تا آن اندازه بر تفکر فلسفیِ صدرایی تأکید دارند که گورباچف را دعوت به آن نوع تفکر مینمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی مومنین همین اعتقاد را دارا هستند. میماند که چون معتقدیم خداوند در نظام علت و معلولها ارادهی خود را اعمال میکند، انسانها تلاش مینمایند عقلِ خود را جهت فهمِ مسیر آن ارادهها رشد دهند و این به معنای معرفتِ به نظام الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
۲۳۹۹۸. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» که در قسمت نوشتارهای سایت هست، در این رابطه کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» همراه با صوت شرح آن کتاب مأنوس شوید، کار ازش میآید ان شاء الله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا» و همینکه بر «جمیعاً» تأکید دارد، نشان میدهد کارها باید به صورت اجتماع انجام گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود به خود میرسید، هرچند در ابتدا شدت آن کم باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعهی کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «فعلیتیافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب، راهگشاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که وقتی گفته میشود خدا روح دارد در ذهن میآید که پس جسمی هم باید داشته باشد. لذا معنا ندارد که برای خدا بگوییم روح دارد، ولی اشکال ندارد بگوییم باطنِ هر روحی و باطن هر مخلوقی حضرت حق میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به حضور دین است ذیل انسانهای قدسی. تفاوت غدیر و سقیفه در این نکته است. چقدر خوب است که بتوانیم با نظر به ضعف های سقیفه، جایگاه غدیر را روشن کنیم. در این مورد عرایضی در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت، شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چگونه میتوان گفت تمام عقاید و اعمال صوفیه باطل است؟ تا قبل از سال ۱۳۴۰ حتی حضرت امام را به عنوان آقا روح الله صوفی میگفتند. ۲. از یک طرف مؤمن، نباید به دنبال خودنمایی و شهرت باشد و از طرف دیگر مؤمن باید اهل الفت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجهی نکات خوبی هستید. ولی از آن طرف هم متوجه باشید اسلام قدرت تصرف حتی در زمان و مکان را دارد و از این جهت میتوانیم مثل شهید آوینی دوربین را هم در اختیار اهداف خود قرار دهیم به شرطی که از یک طرف اسلام را به نور قرآن بشناسیم و از طرف دیگر جهان غرب را. فکر میکنم با تأمّل در تفسیر المیزان جلو بروید، مؤثر خواهید شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالاتی است کلّی، که در قالب یک سؤال و جواب نمیگنجد. پیشنهاد میشود کتاب «چه نیازی به نبی» که بر روی سایت هست، را مطالعه فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز، نوجوان ۱۷ ساله ای هستم که بحمدالله با مطالعه آثار شما توانستم در مبانی معرفت دینی بهتر تعمق کنم و عشقم به انقلاب بیشتر و بیشتر شود و الان بعنوان یک نیروی فرهنگی مشغول بکارم و در تبیین انقلاب اسلامی و معرفت دینی تونستم خدا رو شکر به مدد الهی و مطالعه ویژه آثارتون با هم سن و سالهای خودم و جوانان و نوجوانان هم صحبت بشم و تبیین معارف در حد مطالعات خودم بکنم. دیدم که غالبا به نوجوانان توصیه دارید که کتاب جوان و انتخاب بزرگ یا کتاب چه نیازی به نبی رو بخونند و خب من در عین مطالعه این آثار، خودم مشتاق شدم و خانواده علی الخصوص مادرم که مدرس فلسفه هستند، دیگر آثارتون در بحث انقلاب اسلامی، معرفت النفس و غربشناسی رو هم مطالعه کردم و تونستم در همین سن یک گام مهم بردارم. هدفم این بود که یک نیروی حقیقی انقلاب و تمدن نوین اسلامی باشم و از همین اکنون زندگی منظم و منضبط رو در راستای هدف بزرگ زندگی ام بچینم. اما استاد گاهی در برنامه ریزی و کارهایم، حالت خوف پیدا میکنم. میگویم نکند الان کار بهتری برای انقلاب میتوانم بکنم و نمیکنم و نکند همچنان ظرفیت نفس مجرد و روح ام آماده برای برداشتن در این مسیر نشود و گاهی ناراحتم که برنامه های آموزش و پرورش چرا خودش مانعی برای ماندن در صراط انقلاب و اینکه انسان انقلاب باشم نه انسان در بستر دولت شهرهای مدرن. امیدوارم روزی نیاید که چند سال بعد کلا از این مسیر برگردم و چند سال بعد با بدبینی گذشته ام را ببینیم و بگویم چرا من در راه انقلاب و تمدنش بودم و نباید در این راه میرفتم و این راه خطا بود. برخی از آشنایان و افرادی که میشناسم، اول پیروزی انقلاب خودشان انقلابی و یاور امام و مبارز بودند ولی الان صد و هشتاد درجه از مسیر آن سالها برگشته اند و از طرح ریزی آن سالهایشان ناراحت اند و الان با اندیشه انقلاب رسما زاویه دارند. امیدوارم روزی چنین نرسد که برنامه ها و فعالیت های کنونی ام در راستای آن هدف بزرگ و این فعالیتم در عرصه فکری_اجتماعی برای انقلاب مرا ناراحت کند و مواضع زاویه دار و خلاف راه انقلاب و امام که اکنون مطمئنم مسیر حیات بخش بشر است، بگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه به سراغ شما میآید و شما را در برمیگیرد، همانی است که باید باشید پس جای نگرانی نیست که بگویید نکند باید کار بهتری کرد. نمونه ی این نحوه سلوک را در کتاب «خون دلی که لعل شد» میتوانید بیابید که چگونه رهبر معظم انقلاب خود را در معرض آنچه ایشان را در بر میگرفت، قرار میدادند اعم از تأمّل در قرآن و حتی مطالعهی رمانهای مهم دنیا ۲. عمده، رویکرد ما به انقلاب است. رویکرد سیاسیون و نگاه حزبی، شایستهی ماندن در انقلابی که بناست افق بشر را در جهانی ماورای دنیای سکولار به ظهور آورد، نیست. رویکرد صحیح شهید قاسم سلیمانیها و شهید آوینیها موجب شد راهی بس گشوده در بستر انقلاب مقابل آنها گشوده شود، در آن حدّ که آن افراد خود را امیدوارترین افراد نسبت به آینده و در جهانی احساس میکردند که جهان خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» و جهانِ توبهی بشر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: انسانها در این بلاها متوجهی ضعفهای خود میشوند. ثانیاً: متوجهی ظرفیتهای نهفتهی در خود خواهند شد. ثالثاً: در همین مصائب است که میپرورند. عرایضی در رابطه با «نگاه الهیاتی ما به پدیدهی ویروس کرونا» شده که آن را ذیلاً تقدیم میکنم: موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«نگاهی الهیاتی ما به ویروس کرونا»
با توجه به اینکه پدیدهی کرونا این سؤال را به میان آورده که نگاه الهیاتی ما به آن چگونه و از چه زاویهای باید باشد، نکاتی یا رویکرد فلسفی به موضوع عرض میشود.
حادثهها و مصائب بهخصوص که هیچ تجربهای از خداوند بهتر از تجربهی ایمان در خطرات خالصانه نیست، به همان معنایی که قرآن در وصف آن، واژهی «دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّين» بهکار میبرد و میفرماید: «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ.» (عنکبوت/۶۵).
۱. عقل در بستر طبیعی خود متوجه مخلوقیت عالم است و پایدارماندن بر عهدِ عقلی در چنین بحرانهایی اقتضا میکند که متوجهی خالق عالم و نقش او در چنین شرایطی باشیم.
۲. خالق عالم به اعتبار آنکه منشاء وجود عالم و موجودات است، خودش عین وجود است و بنا به گفتهی صدرالمتألهین عین وجود، عین کمال، یعنی عین علم و حکمت و قدرت و سایر کمالات است.
۳. خالق عالم، خالق هر موجودی است با تمام لوازم و آثار وجودیاش. یعنی خالق هر کدام از ماست با تمام نسبتهایی که با اطراف خود داریم و خالق تمام ابعاد شخصیت ماست هرچند مرحلهی نوجوانی ما به جهت تقدّم مرحلهی کودکیِمان بر نوجوانیمان، در ابتدا مرحلهی نوجوانی ما به ظهور نمیآید، ولی خداوند در ارادهی خود همهی مراحل وجودیِ ما را خلق کرده، به اعتبار آنکه ارادهی او واحد است و با یک اراده مخلوق خود را اراده و خلق میکند. (۱) هرچند مراحل شخصیت ما به تدریج ظهور کند.
۴. وقتی خداوند خالق وجود عالم است، تمام ابعاد وجودی عالم در قبضهی اوست، به همان معنایی که فرمود: «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصير» پس رابطهی مخلوق با خالقش که آن را خلق کرده، رابطهای است که همهی ابعاد مخلوق را در برگرفته و جدایی مخلوق از خالق از نظر تکوینی معنا ندارد، بهخصوص اگر متوجه باشیم هویت مخلوق، هویت تعلّقی است و مخلوق عین ربط به خالقش میباشد.
۵. با توجه به نحوهی ارتباط عالمِ وجود با خدا، خداوند در تمام مراحل عالم، حضوری مطلق و فعّال دارد و اگر برگی از درختی فرو افتد از اذن و علم خدا خارج نیست «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها» این آیه در واقع گزارشی است از نگاهی که هر اندیشمندی میتواند بدان دست یابد.
۶. خالقِ عالم مطابق علم و حکمت خود دارای سنتها و تقدیراتی است. حکمت الهی اقتضا میکند تا انسانها را در شرایط خوف و جُوع و ضررهای مادی و جانی امتحان بکند تا انسانها در دل این سختیها پرورانده شوند و شخصیتهایی که صابرند، صبرشان به ظهور آید (۲) و در دل چنین سنتی است که اندیشهها بهکار گرفته میشوند تا از یک طرف راههای عبور از سختیها شناخته شوند و انسان با عقلانیت خود در مورد عبور از سختیهایی که پیش میآید بیندیشد و رشد کند، و از طرف دیگر با توجه به آنکه میداند عالم در قبضهی خداوند است در رجوع به خداوند به رازِ وجودی آن سختیها فکر کند که اگر آن سختیها برای پرورش انسانهاست، مسیر صبر و مقاومت را در مقابل آنها پیشه نماید و مییابد که آن سختی با رحمت الهی هماهنگ است، و اگر در سنت «وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (اعراف/۹۴) میباشد تا در ازاء آن سختیها و تهاجمهایی که به انسانها و جوامع میشود، رجوع به حق نموده و در محضر خداوند به تضرّع آیند و با تضرّع و توبه، مزاحمتهای آن سختیها را از سرِ خود کم کنند، به فکر توبه و تجدید نظر نسبت به آنچه انجام دادهاند و در آن قرار دارند بیفتند. اینجاست که جایگاه بلاهای طبیعی و غیرطبیعی روشن میشود بدون آنکه گمان کنیم عالم از دست خداوند خارج شده. هر بلایی که میخواهد باشد. عمده برخوردِ عقلانی از یک طرف و برخورد الهیاتی از طرف دیگر با پدیدهای است که امروز به صورت کرونا به میان آمده است تا با عقلانیت خود جایگاه نظریات علمی و بهداشتی نادیده گرفته نشود - اعم از جایگاه طبّ جدید و یا طب سنتی- و با الهیات خود طوری با آن پدیده برخورد کنیم که از راههای گشودهی حضرت حق در اینگونه مصائب بهرهمند شویم و خود را دستبسته در مقابل آن ویروس احساس نکنیم و از برکات نگاه توحیدی جهت حضور در عالم محروم شویم بهخصوص که حضرت جواد (ع) میفرمایند: ««مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطهی اَجَل است، و ادامهی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطهی عمر طبیعی است.
۷. معلوم است که خالق عالم و اقتضائات نظام احسن هستی برای هر مخلوقی جای و جایگاهی قائل است و تقدیرات انسانها نیز از یک طرف وجهی از وجوه آنهاست و از طرف دیگر در نسبت با عالم، اندازهای است مشخص شده و به همین جهت آموزههای دینی متذکر میشوند که مرگ و حیات انسانها دارای اندازههای مشخص است و کسی را یارای عبور از مرگی که برای او مقدر شدهاست نمیباشد، هرچند خوب مردن و یا بد مردن را خود انسان ها برای خود شکل میدهند. قرآن میفرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا» (طلاق/ ۳) خداوند برای هر موجودی اندازهای در عالم مشخص کرده و یا میفرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر» (قمر/ ۴۹) البته ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و نیز قرآن در آیهی ۲۲ سورهی حدید میفرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اينكه همهی آنها قبل از خلقتشان در کتابی بوده است و اين امر براى خدا آسان است. با توجه به این امر میفرماید: «وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ کِتَابَاً مُؤَجَّلاً وَ مَن يرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَن يرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاکِرِينَ»؛ هيچکس جز به فرمان خدا نميميرد، که خدا مرگ را مقررشده معين کرده است و هرکس پاداش اين جهان را بخواهد از آن به او خواهيم داد.» (آلعمران/ ۱۴۵) و نیز میفرماید: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» (یونس/ ۴۹) یا فرمود: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ.» (واقعه/ ۶۰)
مهم آن است که به تقدیرات خود راضی شویم تا بهشتی در مقابل ما گشوده شود. به همین جهت حضرت علی (ع) در دعای کمیل از خداوند تقاضا میکنند: «اللّهمّ انّى اَسْئلُكَ .... اَنْ تَجْعَلَنى بِقِسْمِكَ راضياً قانِعاً» خداوندا! ما را طوری بپروران که از قسمتهایی که برای ما مقدر کردهای راضی و قانع باشیم. این یعنی خوب بودن به دست ماست ولی اندازهی «بودنِ» ما در دنیا، در اختیار خالق عالم است؛ خودمان باید سرنوشت خود را تبدیل به نیکی کنیم به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/ ۱۱) یعنی نقش آموزههای دینی در اینجا آن است که: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/ ۳) تا معلوم شود انسان در تعالیبخشیدن به سرنوشت خود، دستبسته نیست و بلاها، خوابها را بیدار و دلها را متوجهی خدا میکند تا جهت دفع این بیماری، منوّر به الهامات علمی شوند.
«والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
۱) فرمود: «وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَر» (قمر/۵۰)
۲) قرآن در این رابطه میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين» (بقره/۱۵۵)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوارج، در بیرون از کوفه جوخههای ترور و قتل راه انداخته بودند و امنیت جادهها را به هم زده بودند. موفق باشید
