بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17525
متن پرسش
سلام به استاد بزرگوارم: ببخشید من مشاور دبیرستان دخترانه هستم و با یک کلاس دهم درس پرورشی هم دارم. امروز توی کلاس نیازسنجی کردم و بچه ها، به ترتیب، آزادی دختران و جایگاه حجاب و نقش دختران در جامعه، فرقه های نوظهور چون شیطان پرستی و فضاها و شبکه های مجازی را مطرح کردند. می خواستم بدانم نظر شما معلم بزرگوارم چیست؟ آیا طبق همین اولویت کار کنیم؟ چه منابعی پیشنهاد می کنید؟ چه کار کنم که جذاب و موثر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با هر بهانه‌ای سعی کنید مباحث انسان شناسی و معرفت نفس و معاد و نبوّت را برای آن‌ها به شکل حضوری تبیین کنید؛ چیزی که در دو کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» مطرح شده‌است. موفق باشید

17523
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزگوارم: استاد عزیزم امروز در کلاس درس مشاوره و روان درمانی گروهی رشته مشاوره، استاد گفتند که یکی از قواعد اصلی گروه این است که به ارزشهای همدیگر احترام بگذاریم و یکدیگر را قضاوت نکنیم. نظر من این بود که این طور نیست که همه ارزشها درست باشد، بلکه بسیاری از مشکلات افراد ناشی از ارزشهای نادرست آنها است و تمام ارزشها درست نیست و باید در چارچوب اسلامی ارزشهای درست و نادرست تعریف شود،که یکی از دوستان در جواب گفت: شما باید دین را از روانشناسی جدا کنید و برخی از این مسلمانها فکر می کنند فقط ارزشهای خودشان درست است. استاد من چه باید می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شخصیت انسا‌ن‌ها باید محترم باشد ولی ذیل حکم خدا و گرنه کفر و ایمان مساوی قلمداد می‌شوند و این، یعنی زیر پا گذاشتن حقّ و این نفی حقیقت انسانیّت که همان فطرت الهی او است می‌باشد. موفق باشید

17521
متن پرسش
با سلام و تشکر صمیمانه از عنایت شما: در مراحل فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، کشور اسلامی، تمدن اسلامی) دلیل تقدم مرحله دولت اسلامی بر کشور اسلامی چبست؟ در حالی که ظاهرا جامعه باید دولت سازی کند. لطفا نسبت این دو مرحله را به اختصار توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر تعالی جامعه به سوی اهداف الهی و اسلامی ابتدا از طریق انقلاب و ایجاد نظام سیاسی می‌توان انتخاباتی برقرار کرد و دولت اسلامی را به این معنی پدید آورد که قوانین و مقررات مطابق اسلام باشد ولی برای تحقق جامعه‌ی اسلامی باید تلاش‌های زیادی نمود تا روحیه‌ی مردم از تعلّقات غربی به سوی تعلّقات اسلامی سیر کند و از این جهت بعد از دولت اسلامی محقق می‌شود. موفق باشید

17518
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: ایام شهادت سالار شهیدان؛ امام حسین رو تسلیت عرض می کنم خدمتتون، ببخشید استاد مساله ای ذهن بنده رو درگیره خودش کرده، بنده تقریبا یک سالی هست و مراقبه دارم و توی این یک سال تا جایی که ذهنم همراهی میکنه گناه غیبت به اون شکل نداشتم یعنی از فضل خداوند این گناه رو کنترل کرده بودم، خیالم تا حدودی راحت بود تا اینکه چند شب پیش گله و شکایت کردم که چرا من دائم الحضور نمیشم و مگه مراقبت فقط مواظبت بر انجام واجب و ترک محرم هستش و من از این مرحله عبور کردم و باید وارد مراحل دیگه مراقبه بشم و نا امید که چرا نمیشم، تا اینکه دقیقا یک شب بعد از این گلایه و شکایت خیلی یه دفعه ای مرتکب گناه غیبت شدم، خیلی شوکه شدم اصلا باورش سخت بود برام که به این آسونی مرتکب گناه کبیره شدم، استاد سوالم اینه که آیا این به خاطر گلایه و شکایتم بود و آیا کسی که در این مسیر هست گناه کبیره میکنه آیا امید خیری بهش هست؟ از خودم نامید شدم، میگم اگه دوباره تکرار شد چی؟ ضربه بدی بود، خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید که به این قضیه چه جوری نگاه کنم که ناامید نشم. تشکر، ببخشید طولانی شد. یا علی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم برای آن‌که بنده‌ای گرفتار عجب نشود، او را به گناه می‌کشانیم زیرا آن عجب بدتر از این گناه است. از طرفی دیگر، ما تا آخر همواره باید بین خوف و رجاء زندگی کنیم به این معنی که نسبت به خود همواره بد بین و نسبت به لطف و کرم حضرت حق همواره خوش‌بین باشیم. موفق باشید

17513
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: دو سوال مطرح می کنم که آن هم سوال دوستانی است که شبه کرده اند و من نتوانستم پاسخ چندانی بدهم: 1. اگر برده داری و اختلاف طبقاتی در اسلام محکوم است چرا در سلسله دوران دویست و پنجاه ساله نبوت و امامت معصومین علیهم السلام این رسم بد غلام و کنیزی بتدریج منسوخ نشد؟ 2. طریقه ازدواج با کنیزان چگونه بود؟ صیغه (متعه) می شدند؟ یا همسر دائمی بودند؟ اگر منبع مطالعاتی در این دو مورد سراغ دارید بفرمایید؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- محققین محترم در این مورد مباحث مفصلی را به میان ‌آورده‌اند مبنی بر آن‌که شرایط اقتصادی و قبیلگی آن زمان به هیچ وجه آماده‌ی آزادی بردگان فراهم نبوده‌است در آن حد که اگر برده‌ای را آزاد می‌کردند در واقع او را از همه‌ی پشتیبانی‌هایی که قبیله برای افراد داشته‌است را محروم می‌نمودند و یکی از تنبیهات غلام آن بوده‌است که ارباب او را از نظام قبیله‌ی خود اخراج می‌کرده و بعضا دیده می‌شده که ائمه واسطه می‌شدند تا ارباب او را برگرداند. آری اسلام شرایطی فراهم کرد که با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی برده‌ها بتوانند نقش مستقلی برای خود داشته‌باشند. عنایت داشته‌باشید که آن معنای برده‌داری غیر از برده‌داری مدرنی است که غرب به آفریقا حمله کرد و مردم را از نظام زندگی خود ربود و در اختیار خود قرار داد. کتاب «برده‌ داری در اسلام» از جناب آقای حجتی نکاتی در این مورد دارد. 2- چون که ملک آن‌ها به حساب می‌آمده‌است، تصرف آن‌ها مشروط به صیغه نبود و عنایت داشته‌باشید که عموما کنیزان در اثر حمله به یک بلاد کفر و همراه با کشته‌شدن شوهران آن‌ها که مقابل اسلام ایستاده بودند به میان می‌آمدند و اگر این ها رها می‌شدند موجب فساد و فحشا می‌شد در حالی که اسلام سعی داشت اینان وارد یک نوع زندگی دینی شوند و باز مواظب باشید با تصوری که دنیای غرب در برخورد خودش با مردم آفریقا در این تاریخ ایجاد کرد در مورد کنیزانی که اسلام مطرح می‌کند قضاوت نشود. موفق باشید

17512
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و تسلیت ایام عاشورا: استاد جان این «بدون عنوان» چه صیغه ای است؟ چند سایت پرسش و پاسخی را که آشنایی دارم همه سوالات عنوان دارند مگر فرق اون سوالات که عنوان می دهید با آنها که عنوان نمی دهید در چیست؟ بالاخره در هر پرسش و پاسخی موضوعی مطرح است همان را عنوان بگذارید خیلی قشنگتر می شود، تازه این کمک می کند کاربر بدون احتیاج به بازکردن سوال از عنوان بفهمد علاقه ای به خواندن دارد یا نه. با تشکر و التماس دعا. خدا بر طول عمر استاد ما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «بدون عنوان» یعنی موضوع مطرح شده در جواب چندان مهم نیست که به عنوان یک نکته‌ی اساسی بتوان آن را مطرح کرد؛‌ تنها در حدی است که کاربران محترم از آن مطلع شوند و به همین جهت بعد از مدتی از سایت حذف می‌شود. موفق باشید

17511
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و عرض تسلیت ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع): بنده از نوجوانی سعی کردم تا «به دلیل رضای خدا» دروغ نگویم و به تدریج طوری شد که اصلا نمی توانستم دروغ بگویم و از آن متنفر شدم، اما چندی پیش که صحبتهای شما در مورد نوع عبادت شیطان را شنیدم کمی تامل کردم در نحوه و نیت دروغ نگفتنم و متوجه شدم که اکنون علاوه بر نیت رضای خداوند، عزت نفسم اجازه نمی دهد دروغ بگویم، یعنی به خود می گویم که آن فرد یا آن چیز اصلا در حدی نیستند که تو بخواهی خود را آن قدر ضعیف ببینی که دروع بگویی و به خود می گویم تو عزتت خیلی بیشتر از آن است که به هر دلیلی دروغ بگویی! حال سوال بنده اینجاست که آیا من هم مانند شیطان در انجام این عمل خود را دیده ام و دیگر خدا در صحنه نیست و ارزشی در این عمل نیست؟ هر چند در ابتدا نیت خدا بود! با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عزت نفس غیر از تکبّر است. عزت نفس یعنی ما شأن خود را جهت سقوط نکردن در  امور دنیایی حفظ کنیم ولی تکبّر یعنی در مقابل حق و سخن حق خود را ترجیح دهیم. موفق باشید

17509
متن پرسش
سلام خدمت شما: با عرض معذرت می خواستم بپرسم که در رابطه با نظریات جناب آخوند خراسانی در رابطه با تشکیل حکومت و ولایت آیا این حکومت اسلامی و ولایت درسته یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظورتان کدام نظر مرحوم آخوند خراسانی است؟ مسلّم همه‌ی علماء دین به دنبال حکومت اسلامی بودند و شاید تصور آن را هم نمی‌کردند که شرایطی به‌وجود آید که فقیه با ولایت خود در این زمان این اندازه حکمش نافذ باشد. موفق باشید

17508
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: اعظم الله اوجورکم. آیا می شود انسان در تمام کارها از اسماء الحسناء کمک بگیرد؟ چطور بفهمیم که فلان کار را با کدام اسم انجام دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حضرت حق به نور اسماء الهی در صحنه است و کمک می‌کند، ولی این‌که چه اسمی را باید برای چه کاری به آن رجوع کرد؛ تا حدّی تخصصی است. موفق باشید

17506
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد: بنده چند وقتی است با مطالعه متون فلسفی سوالی در ذهنم متبادر شده است؛ اینکه چه تفاوتی است بین «تشکیک وجود در فلسفه و وجود ممکنات را رقیقه وجود حق دانستن» و «وحدت شخصیه وجود در عرفان که همه چیز را تجلی و نمود حضرت حق می دانند نه عین حق و خدا» توضیح اینکه؛ در عرفان تلویحا پذیرفته شده است که وجود ممکنات وجه تمایزی با حضرت حق دارند (چرا که عین حق نیستند) و تنها تجلی و ظهور وی هستند و در فلسفه نیز همین مطلب بگونه ای دیگر است که تفاوت را ناشی از شدت و ضعف وجود می دانند. اگر در تقریر وحدت شخصیه وجود معتقد به همه خدایی نباشیم باید وجه تمایز موجودات از ذات حق را چه چیزی بدانیم؟ چیزی غیر از شدت و ضعف وجود؟ که این همان مطلب فلسفه اسلامی است. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث مهمی است. همین اندازه عنایت داشته باشید که در وحدت شخصی وجود کسی نمی‌گوید آن‌چه از ممکنات در صحنه است، خداوند است بلکه گفته می‌شود حق، از طریق ممکنات و در محدوده‌ی ممکنات ظهور می‌کند و عارف بصیر از یک طرف متوجه‌ی محدوده‌ی ممکنات است و از طرف دیگر متوجه‌ی ظهور حق در آینه‌ی ممکنات، و بدین لحاظ می‌گوید حق در صحنه است، نه این‌که ممکنات حق‌اند. در تشکیک وجود تنها وجودِ مطلق حق است و سایر وجودات به نحوی غیر حق و جدای از حق می‌باشند و این با بی‌نهایت‌بودنِ خدا نمی‌سازد. موفق باشید    

17505
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ببخشید مجددا مزاحم اوقات شریف شدم. یک سوالی بدجوری درگیرم کرده. این که ما شیعیان بالاخره باید از شخصیت «مختار» چه تحلیلی داشته باشیم؟ قبل از کربلا و بعد از کربلا! قیام مختار به بهانه ی حکومت چی؟! فیلم مختار بنده ملاحظه می کنم استنباط ام از شخصیت مختار این است که مختار عمدتا بر اساس منطق عقلی عمل می کرده نه بر اساس عشق و شیدایی به اهل بیت سلام الله علیهم، حال نظر جنابعالی چیست؟ به نظر شما بهتر نبود فیلم مختارنامه را بر محوریت اصحاب دیگر اهل البیت (علیه السلام) می ساختند تا بر محوریت مختار ثقفی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمانی که فیلم مختارنامه نمایش داده می‌شد عرایضی داشتم مبنی بر آن‌که مسلّم جناب مختار با برنامه‌ی اهل‌البیت کار خود را شروع نکرد. می‌ماند که دست انتقام الهی بود و از این جهت در روایات داریم که ائمه را با کار خود خوشحال کرد. موفق باشید

17503
متن پرسش
سلام و عرض تسلیت ایام محرم حسینی قهرمانی که (به قول مرحوم شریعتی تشنه لبیک بود تا آب و درد دین داشت تا زخم تیر و نیزه) حیف برای ما فقط مقاتل را حفظ می کنند و یک عمر است می خوانند. سوالم در رابطه با همین مساله است که با توجه به حفظی بودن و غیر مفهومی بودن اغلب آموزش ها در سیستم های ما به خصوص در آموزش پرورش و در زمینه دین و معرفت چطور می توان این اصل مهم و کلیدی اسلام و ایمان که هیچ چیز مستقل از خدا نیست و همه چیز از جزیی تا کلی زندگیمان دست خداست را در عمق وجود بچه ها بیدار کنیم چون می فرمایید همه در جان خود دارند. اما بچه ها واژه توحید را فقط حفظ کرده اند و حتی مفهومش را. مثلا بچه های سن 11 می پرسند چطور گردش خون ما دست خداست خب ما بدنمان خودش کار می کند و همین طور بیشتر مسایل علمی دنیا. یا وقتی اثبات می شود اگر خدا دو تا شد نظم جهان به هم می ریزد می گوییند پس چرا ما دو نفر با هم مبصر کلاس بودیم و همکاری کردیم و کارها بهتر پیش می رود و.... لطفا راهنمایی ام کنید که مدیون بچه ها نباشم آیا باید از راه فلسفی اثبات کرد یا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را از یک طرف و بحث «صفات خدا» در جزوه‌ی «کلام 1» را از طرف دیگر کار کنید، می‌توانید جواب سؤال‌های خود را بگیرید زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب حل شود. موفق باشید

17502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر از عنایت شما: حقیقت این است که بین جهت و سیره عملی رهبر انقلاب حفظه الله با امام خمینی سلام الله علیه هیچ تفاوتی در هیچ ساحتی مشاهده نمی شود و گویا رهبر انقلاب حفظه الله تفصیل و امتداد امام خمینی سلام الله علیه هستند. با توجه به اینکه در انطباق عملی در این سطح از گستردگی و پیچیدگی حتما انطباق فکری و معرفتی در حد عمیق لازم است و این در حالی است که ظاهرا رهبر انقلاب حفظه الله در مباحث معرفتی از امام خمینی سلام الله علیه تلمذ نکرده اند. این وحدت مبنایی که گویا از یک منبع سرچشمه دارد چگونه توضیح داده می شود؟ آیا با تبیین از ولایت فقیه به شکل مرسوم قابل تفسیر است یا نیاز به سطح بالاتری از تبیین است؟ منایع آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل....» شواهدی آورده شده حاکی از آن‌که مقام معظم رهبری به‌خوبی حکمت متعالیه را کار کرده‌اند ولی بنا نداشته‌اند به عنوان استاد فلسفه و عرفان مشهور شوند. جناب آقاى دكتر حداد عادل‏ در رابطه با آشنائى رهبر انقلاب با فلسفه مى فرمايند: درباره‏ ى آشنايى آيت‏الله خامنه ‏اى با حوزه‏ ى فلسفه - چه فلسفه‏ ى غرب و چه فلسفه‏ ى اسلامى - من يك جمع‏ بندى اجمالى از جايگاه فلسفه در ذهن ايشان دارم. ايشان برخلاف اين‏كه از حوزه ‏ى مشهد برخاسته ‏اند، نظر رايج در حوزه‏ ى مشهد نسبت به فلسفه ‏ى رسمى را ندارند. در حوزه‏ ى مشهد - نگاهى كه به مكتب تفكيك موسوم شده - با فلسفه بر سر لطف نيستند؛ البته به درجات گوناگون. آقاى خامنه‏ اى هم به همان حوزه تعلق دارند و در آن‏جا نشو و نما كرده‏ اند اما نظر منفى نسبت به فلسفه ‏ى اسلامى پيدا نكرده‏ اند؛ بلكه نظر مثبت دارند. ايشان در فلسفه، به اعتبارى، فرزند فكرى علامه‏ ى طباطبايى هستند، نه فرزند آقاشيخ مجتبى قزوينى كه البته بسيار براى اين بزرگوار احترام قائل هستند. ايشان به من مى‏ فرمودند ما در محضر آقاشيخ مجتبى دو تا درس مى‏ خوانديم. ساعت اول ايشان فلسفه و منطق به ما درس مى‏ داد؛ خيلى دقيق، درست و فنى. ساعت بعد همان حرفها را مطابق نظريه‏ ى مكتب تفكيك رد مي كرد. بنابراين آقاى خامنه ‏اى هر دو نگاه را در حوزه ‏ى مشهد تجربه كرده است. ولى خطى كه ايشان دنبال كرده و نسبت به آن نظر دارد، خط يا مشرب فلسفى علامه‏ ى طباطبايى و آقاى مطهرى است. ايشان بار اولى كه مي خواستند در سال 1360 رئيس‏ جمهور شوند، در تلويزيون راجع به خودشان صحبت كردند. آن‏جا ايشان به نحوه ‏ى استفاده خودشان از محضر علامه‏ ى طباطبايى اشاره مى‏ كنند. اصولًا يكى از جهاتى كه ايشان با آقاى مطهرى آن‏ همه رفاقت، انس، همكارى و همفكرى داشتند، همين هم ‏افقى و ديد مشترك نسبت به فلسفه‏ ى اسلامى است. البته ايشان تا كنون اثر فلسفى‏ اى ننوشته‏ اند و درس فلسفه هم داير نكرده‏ اند اما فلسفه‏ ى اسلامى را خوب مي دانند. هنگامى كه ايشان رئيس‏ جمهور بودند، گاهى ما در حضور ايشان جلساتى داشتيم تا مشخص كنيم در كتاب‏هاى معارف اسلامى دانشگاه چه مطالبى بايد بيايد؟ و چگونه بايد اين كتاب‏ها را نوشت؟ بحثهاى كلى زياد بود. يك روز بحث به مسائل خاص، فنى و دقيق فلسفه كشيده شد. اشخاصى كه آن‏جا بودند - برخى دانشگاهى و برخى ديگر حوزوى - كسانى بودند كه بالفعل مشتغل به فلسفه بودند. آن زمان هم دوران سخت جنگ بود و مرتباً اخبار خوش و ناخوش جنگ حتى در ميانه‏ ى جلسات اينچنينى به آقا مي رسيد. گاهى در ضمن جلسات پوشه‏ اى به دست ايشان مي دادند و خبر مى ‏رسيد كه مثلًا يك هواپيما سقوط كرده يا يك حمله‏ اى عليه ما شروع شده است. ايشان اين‏گونه اشتغالات ذهنى بسيار داشتند اما به آن مباحثه‏ ى فلسفى وارد شدند و من ديدم كه كاملًا حاضرالذهن هستند و با استدلال خوب و روشن ديدگاهشان را مطرح كردند. انگار كه هيچ كار ديگرى غير از آموزش فلسفه ندارند! اين براى من خيلى تعجب‏ آور بود و نشان مى ‏داد كه ايشان فلسفه‏ ى اسلامى را خوب خوانده و فهميده‏ اند و به آن اعتقاد دارند. از نشانه‏ هاى ديگر اهميتى كه ايشان به فلسفه‏ ى اسلامى مي دهد، تشويق طلاب است نسبت به جدى گرفتن فلسفه و كلام اسلامى و نيز كمك به مؤسساتى كه فلسفه‏ ى اسلامى را آموزش مى‏ دهند و يا در اين حوزه پژوهش مي كنند كه يكى از آن‏ها «بنياد حكمت اسلامى صدرا» ست كه با حمايت ايشان تأسيس و فعال شده است. ايشان ضمن آن‏كه توجه دارند كه در مواجهه با تمدن غرب، صرفاً استناد به نقل كارساز نيست و بايد در اين ميدان چهره ‏ى عقلانى و استدلالى تمدن اسلامى به ميدان بيايد، اعتقادشان به فلسفه‏ ى اسلامى، صرفاً از باب محاجه و احتجاج و رفع شبهه نيست و نگاه ابزارى به فلسفه و ترويج آن ندارند ... (پايگاه اطلاع‏ رسانى دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ‏الله خامنه‏اى 1/ 1/ 1388). موفق باشید

17501
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر از عنایت شما: رهبر انقلاب حفظه الله در مورد امام خمینی سلام الله می فرمایند: «امام خمینی رحمه الله واقعاً حکیم بود و مصداق کامل (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) محسوب می شد. انسان احساس می کرد که تمام حقایق عالم در وجود او منعکس بود. او چیزهایی را بوضوح و روشنی و با همان نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی - می دید و می فهمید که دیگران عصازنان خودشان را به آن نقطه می رساندند.» (1368/04/12) عبارت (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) به چه معنا و بر چه مبنایی است؟ اینکه «امام خمینی با نورانیت نفسانی و نگاه رحمانی و حکمت خودش - نه با استدلال و تمهید مقدمات معمولی می دید و می فهمید» حاکی از چه نکاتی درباره ولایت فقیه است؟ چطور می شود که ایشان امام خمینی سلام الله علیه را در این افق مشاهده کرده اند در حالی که چنین توصیفاتی را از غیر ایشان در مورد امام شاهد نیستیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نوشته شده است 2- جمله‌ی (صیرورت الانسان عالما عقلیّا مضاهیا للعالم العینی) بدین معنا است که انسان در سیر تفکر به درجه‌ای می‌رسد که اندیشه‌ی او مطابق عالم عقل می‌گردد. موفق باشید

17500
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد اگر کسی نعوذبالله به پیامبر (ص) فحاشی کند و کسی او را بکشد حکم قاتل پیش خدای متعال چیست؟ می دانم که می خواهید بفرمایید نباید کسی دست به اقدام شخصی بزند و نظم اجتماع را بهم بزند حقیر هم اینقدر غیرت و جرئت ندارم و مال این حرفها نیستم فقط می خواهم بدانم حساب و کتاب قاتل در نزد خدای متعال چیست؟ آیا خداوند با رحمتش با قاتل رفتار می کند یا با غضبش؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حکم سبّ رسول اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» قتل است ولی قواعد فقهی آن باید رعایت شود که متخصص آن بنده نیستم. موفق باشید

17498
متن پرسش
با سلام: نحوه ی صحیح برخورد با یک فرد که ما را نقد می کند چیست؟ بعضی در قبال نقد به جای بازنگری در خود، طرف مقابل را نقد می کنند و به تحلیل خاستگاه نقد او می پردازند این برخورد چه میزان درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعِ آزاداندیشی در این تاریخ، موضوعِ بسیار مهمی است. در صفحه‌ی 171  کتاب «سلوك ذيل شخصيت امام خمينى (قدس سره)» تحت عنوان «آزادانديشى‏ و تولد انديشه‏ هاى ژرف» عرایضی شده است. موفق باشید

17497
متن پرسش
سلام استاد: چندین بار سوال پرسیدم ولی جواب ندادید. طلبه پایه دو هستم. دارم کتابای شما رو‌ میخونم. یه سیر مطالعاتی نیاز دارم برای من که اصطلاحات فلسفی و بعضی مباحث رو اصلا نمیدونم چیه مثلا توی کتاب خویشتن یه جاهاییش گیر می کنم. استاد هم در دسترسم نیست. اگه میشه یا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال فرمایید به‌خصوص بحث‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها دنبال فرمایید، مشکلات رفع خواهد شد. موفق باشید

17495
متن پرسش
با سلام و تسلیت ایام سوگواری امام حسین (ع): می خواستم در یک مورد با شما مشورت کنم: تا یک ماه دیگر خداوند دختری به ما عنایت خواهد کرد که تصمیم گرفتیم نام ایشان را زینب بگذاریم. منتها خانواده شوهرم که کمی خرافاتی هستند به شدت مخالفت می کنند و معتقد اند این نام باعث می شود دختر در زندگی بسیار سختی بکشد! خواستم نظر شما را نیز بدانم؟ سوال دیگرم اینکه آیا ممکن است القائات و موج افکار منفی اطرافیان در رابطه با این نام گذاری، بر زندگی دخترم اثر منفی بگذارد؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این حرف‌ها درست نیست و هیچ نقشی هم آن نام مبارک در سرنوشت آن دختر ندارد، مگر برکاتی که برای او پیش می‌آید. منتها از آن طرف هم نمی‌شود خیلی به مخالفت مستقیم با این سخنان پرداخت إلاّ این‌که با احترام بشود از کنار این حرف‌ها گذشت. موفق باشید

17491
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: رهبر عزیز انقلاب در بیانی انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف می نمایند: «انقلاب مثل يك كوره‏ ى گدازنده است؛ تغييردهنده ‏ى شكل‏ و نظم‏ عناصرِ موجودات‏ است. انقلاب يك چنين حالتى است؛ مثل آنچه كه قديمى ‏ها مى ‏گفتند: اكسير، كيميا، كه عنصر مس را به عنصر طلا تبديل مى‏ كند. اين البته حالا ممكن است در ذهن بعضى ‏ها افسانه به نظر برسد؛ افسانه هم نيست؛ واقعيت داشته و دارد. انقلاب يك چنين چيزى است؛ تغيير دهنده است، دگرگون‏ كننده است. اين دگرگون ‏سازى فقط در سطح مناسبات اجتماعى نيست، بلكه در درجه‏ ى اول، در لايه ‏ى درون انسانها و ذهنيت ‏هاست. اولين تغيير، اينجا داده مى‏ شود؛ در دلها.» (07/ 07/ 1387) نسبت حقیقت انقلاب اسلامی با هستی چیست؟ آیا انقلاب اسلامی در تکوین تأثیرگذار است؟ نسبت حقیقت انقلاب اسلامی با نفس انسان چبست؟ بیان فوق چگونه با آیاتی مانند«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ-96 اعراف» و «ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون- 41 روم» قابل توضیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با چیستی انقلاب عرایضی شده که صوت آن بر روی سایت هست. خوب است که در این مورد به آن‌جا رجوع فرمایید.عنوان بحث هست «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله» در قسمت یاد داشت ویژه.  موفق باشید

17490
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: از زمانی که متوجه شدم سن اباعبدالله در کربلا بالا بوده یعنی امام پیرمرد بودند سوز و آهم بیشتر شده، این قضیه آیا اشکالی دارد یا نه؟ برای کدام وجه کربلا وامام باید گریه کرد؟ مصیبت ها یا اینکه امام و مقامش را درک نمی کردند؟ ممنون از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سن مبارک حضرت حدود 60 سال بوده و این سنِ پیرمردی حساب نمی‌شود 2- در مورد موضوع اشک در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در صفحه‌ی 228 و در کتاب «کربلامبارزه با پوچی‌ها» صفحه‌ی 158 و در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» صفحه‌ی 121 عرایضی شده. موفق باشید

17489
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حضرت استاد دوستی دو سال پیش بر اثر توفیقاتی از جانب پروردگار عالم صاحب علمی بیکران شد. از آن پس او را عجب گرفت و سقوط کرد.حال او در رفع این معضل ناتوان است، هر چند می داند آن علم از سوی خداوند است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هرکس باید خودش بداند که دارایی واقعی، بندگی و خشیّت است و این دو، انسان را هرگز به عُجب نمی‌رساند. موفق باشید

17485
متن پرسش
سلام: چرا عزای امام حسین (علیه السلام) اینقدر عظیم است که آدم و تمام انبیا و آسمان و زمین بر آن گریه کرده؟! شدت اتفاق (کشتن و سر بریدن مردان و اسارن زنان و کشتن نوزاد و ...) بسیار زیاد است، اما خب تو یمن یا سوریه یا جاهایی که داعش حمله میکنه هم ممکنه مشابه این اتفاقات بیفته مثلا دختر بچه ای که جلو خانوادشو کشتن یا چمیدونم حمله چنگیز خان و اینا... چه چیز باعث میشه این واقعه اینقدر مستوجب عزاداری در تمام دوران بشه! در همین راستا کتابی هم معرفی کنید ممنون میشم، حماسه ی حسینی رو خوندم، در بعد حماسی عاشورا تقویتی کردم خودم رو، اما در بعد مقابل که عظمت غم عاشوراست مشکل دارم. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کربلا، موضوعِ تقابلِ حق مطلق با باطلِ مطلق در میان است. امام معصومی که حجت خدا در زمین بودند به قتل می‌رسند آن‌هم از طرف مدعیان دین اسلام، و از این جهت، بشریت باید متوجه عمق این فاجعه بر روی زمین باشد تا خود را مواظبت کند که تا کجاها خطر سقوط هست. کتاب «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» روشن می‌کند که کربلا و سیره‌ی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» راهِ گشوده‌ای است که حتی امثال مردم یمن از آن طریق می‌توانند از سیطره‌ی شجره‌ی ملعونه‌ی آل سعود آزاد شوند. موفق باشید

17483
متن پرسش
سلام استاد: لطفا در نرم افزار پیام رسان سروش کانال بزنید که تبلیغ کالای ایرانی هم بشود. استاد شما دیگه چرا؟ وقتی شما عضو تلگرام صهیونیستی هستید از دیگران چه انتظاری است؟ لطفا جواب مرا بدهید یا شما درست می گین یا من. لطفا مرا قانع کنید. اگر فکر می کنید سوال مناسبی نکردم که در معرض عموم قرار دهید، حداقل به ایمیل بنده پاسخ دهید. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم که با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که تأکید داشتند نیروهای متدین از فضای مجازی پیام انقلاب را به جهانیان اظهار داشتند، چگونه جنابعالی این حرف‌ها را می‌زنید؟!! حالا اگر تلگرام از آنِ صهیونیست‌ها است و آن‌ها می‌توانند از این نوع بحث‌ها با خبر شوند چیز بدی است؟ و اطلاعاتی از ما دزدیده‌اند؟ از طرف دیگر شرایط تلگرام طوری شده است که کارشناسان معتقدند نیروهای انقلابی آن را به نفع خود تصرف کرده‌اند، حتی خبرها از آن حکایت دارد که بناست سِروِرِ آن به نحوی از مسیری که به سوی اسرائیل می‌رود و برمی‌گردد، تغییر کند. موفق باشید 

17481
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: آیا بین مقام پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام تفاوتی هست؟ چرا می گویند پیامبر بالاتر از ائمه است؟ یا چرا می گویند حضرت علی علیه السلام از سایر ائمه بالاتر است؟ این با حقیقت نوری چگونه است؟و روایاتی که می گوید کلنا محمد صلی الله علیه و آله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  موضوع افضلیت پیامبر به عنوان نبی اللّه روشن است ولی افضلیت ائمه نسبت به هم در رابطه با ظهور بیشتر مقام آن‌ها است. و در مورد علی«علیه‌السلام» نیز شرایط طوری است که آن مقام نوری ظهور بیشتری در عالم کرده است وگرنه از نظر مقام قدسی، همه‌ی آن‌ها یک نور واحداند. موفق باشید

17480
متن پرسش
عرض سلام و قبولی عزاداری های شما، استاد چند وقتی هست این پیام در فضای مجازی پخش می شود بنده می خواستم نظر جنابعالی را راجع به این پیام بدانم: آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ سید ابوالفضل ﺑﺮﻗﻌﯽ ﻗﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎﻻ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﻋﻆ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟ ﭙﺮﺳﯽ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺍﮐﺜﺮﺍ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﻭ ﺍﺋﻤﻪ (ع) ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﯽ ﻣﻦ؟! ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﯾﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺭﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﯼ! ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻡ، ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ، ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ! ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ! ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، (ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺘﻮﻧﻬﺎﯼ ﻧﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ) ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﻭﻻ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: «ﻭَﺍﻟﻠَّـﻪُ ﺃَﺧْﺮَﺟَﮑُﻢ ﻣِّﻦ ﺑُﻄُﻮﻥِ ﺃُﻣَّﻬَﺎﺗِﮑُﻢْ ﻟَﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﺷَﯿْﺌًﺎ ﻭَﺟَﻌَﻞَ ﻟَﮑُﻢُ ﺍﻟﺴَّﻤْﻊَﻭَﺍﻟْﺄَﺑْﺼَﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﺄَﻓْﺌِﺪَﺓَ ۙ ﻟَﻌَﻠَّﮑُﻢْ ﺗَﺸْﮑُﺮُﻭﻥَ» ( ﺳﻮﺭﻩ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻧﺤﻞ : ﺁﯾﻪ78 ) «ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ، ﺍﺯ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ.» ﺛﺎﻧﯿﺎ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻨﺒﺮ ﮔﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﮐﺮﺑﻼ ﺯﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﮐﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، «ﺣﺮ» ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ «ﺣﺮ» ﻧﯿﺰ ﺁن ها ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍین که ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﻗﺪﻡ ﺍﺯ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﮐﺎﺏ ﺯﺩ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻧﻬﯿﺐ ﺯﺩ ﻭ ﻫﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﺮﮐﺒﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺳﺐ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻋﺮﺏ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻏﺎﺿﺮﯾﻪ (ﻗﺎﺫﺭﯾﻪ)، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻋﺮﺏ ﮔﻔﺖ: ﺷﺎﻃﯽ ﺍﻟﻔﺮﺍﺕ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﯿﻨﻮﺍ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ: ﮐﺮﺑﻼ! ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺎﻥ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ !ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ (ﭼﻄﻮﺭ، ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺒﺶ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ)، ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺮﺏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ! ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟ ﮐﻪ ﻧﻌﻮﺫﺑﺎﻟﻠﻪ ﺍﺳﺒﺶ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻄﻠﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺐ ﺍﺋﻤﻪ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻡ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ خاطره ای از آیت الله برقعی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت امثال آقای برقعی آن است که بین علم حصولی و علم لدّنی که حضوری است، فرق نمی‌گذارد. زیرا علم لدّنی که از جنس علم حضوری است با تفکر به‌دست نمی‌آید که هر وقت انسان تفکر کرد آن علم برای او محقق شود، بلکه طوری است که هر وقت خدا بخواهد انسان به آن آگاه می‌گردد و در همین رابطه است که در روایت از قول امامان داریم هر وقت خدا بخواهد ما عالِم می‌شویم. لذا بعضاً یا منتظر می‌مانند تا خداوند در آن مورد خاص به آن‌ها آن علم را بدهد و یا به حکم وظیفه‌ی بشری خود، خودشان تلاش می‌کنند آن را به دست بیاورند. در همین رابطه از جناب سعدی داریم: «یکی پرسید از آن گم کرده فرزند/که ای روشن گهر پیر خردمند. ز مصرش بوی پیراهن شنیدی / چرا در چاه کنعانش ندیدی؟ بگفت احوال ما برق جهان است / دمی پیدا و دیگر دم نهان است. گهی بر طارم اعلی نشینیم / گهی بر پشت پای خود نبینیم». موفق باشید.

نمایش چاپی