باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «بشنو از نی» از مرحوم صفایی حائری و بحث آیت اللّه جوادی در شرح آن دعا نکات خوبی در بر دارد. ۲. رویهمرفته سه جلد کتاب «مقالات» از مرحوم آیت اللّه شجاعی نکات خوبی در بر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیای الهی مظلوم بودند، ولی منظلم و ظلمپذیر نبودند. باید طوری حادثه را نقل کرد که حکایت از ظلم ظالمان داشته باشد و نه ظلمپذیری اولیای الهی. از این جهت شاید انتقاد دوستتان از جهتی درست باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرچه عمیقتر بهتر. در این مورد خوب است به شرح حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام در مورد تفکر در دین رجوع فرمایید. ۲. در همان حدّ که معرفت در صحنه باشد، عمل، نتیجهبخش و مورد قبول است. ۳. اگر معرفتِ توحیدیِ لازم در جامعه شکل نگیرد، در دنیای امروز نمیتوانیم با روح سکولاریتهی دنیای مدرن مقابله کنیم و از آن عبور نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد، سررشتهای ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نا امیدی؟ زنده باد فشارهایی که عمق توحیدی انسان را به ظهور میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم کتابهایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی؟» آنها را در حالتی از احساسِ حضوری قرار دهد که بتوانند ماورای باورهای عقلی و استدلالی با خود زندگی کنند. آری! بعداً اگر شبههای برایشان پیش آمد، بد نیست به استدلالهای کلامی رجوع نمایند. ولی هیچکس با دلایل عقلی و کلامی مؤمن نشد. ولی برای دفاع از ایمانش، استدلالهای کلامی بهکارش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی مومنین همین اعتقاد را دارا هستند. میماند که چون معتقدیم خداوند در نظام علت و معلولها ارادهی خود را اعمال میکند، انسانها تلاش مینمایند عقلِ خود را جهت فهمِ مسیر آن ارادهها رشد دهند و این به معنای معرفتِ به نظام الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید راه رجوع به حضرت ربّ را پیدا کنید و با قدمگذاشتن در آن راه، خود را بیابید؛ این نوع امیال وَهمی از قدرت و حاکمیت فرو میافتد. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و سپس به سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، مشغول شوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر به سوی خداوند در قیامت در إزاء توجهی است که انسان در زندگیِ دنیایی خود به سوی حضرت حق داشته است، حال اگر کسی در دنیا افقی ماوراء زندگیِ دنیایی برای خود شکل نداده باشد بعد از مرگ در همان بیخدایی و بدون اُنس با خدا میماند که صورتِ آن آتش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد ورود نداشتهام. زیرا قرآن، شرطِ ورود به ساحتش را تقوای اولیه گذارده است و میفرماید: «ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ» یعنی اگر انسانی به این خودآگاهی رسید که باید طریقی برای متعالیکردن خود جستجو کند، این قرآن با او سخنها خواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنگاه تنظیم مطالب کتابها سعی بر آن است که مطلبی تکراری نباشد و اگر موضوعی تکرار میشود برای آن است که مقدمه برای نکتهی دیگری باشد و حالت حضوری و احساسیِ موضوع مدّ نظر قرار گیرد همانطور که در قرآن کریم میتوان گفت هیچ موضوعی تکراری نیست هرچند مکرر به جریان حضرت موسی«علیهالسلام» اشاره دارد. موفق باشید
سلام علیکم جناب استاد گرامی: کتب «برهان تا عرفان» و «ده نکته معرفت نفس» شما را مطالعه کردم، سپاسگزارم از اینکه مفاهیم حکمت متعالیه را به زبان ساده آموزش می دهید. کتاب شما باعث شد که سوالات بسیاری برایم پیش بیاید در نتیجه به مقالات و کتب متعددی رجوع کردم. لیکن ابهامات و سوالات اساسی در این مطالب برای من بر جا مانده که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. مباحث وحدت وجود تماما در باب ذات الهی است، در حالی که می دانیم در احادیث بسیاری از اهل بیت تفکر در ذات الهی نهی شده است. آیا هیچیک از فلاسفه اسلامی، قائل به وحدت وجود در مورد این ایراد جوابی ارائه کرده اند؟ مثلا در تعریف وحدت تشکیکی وجود، ذات الهی برابر با وجود دانسته شده که دارای مراتب شدت توصیف می شود! آیا قائل شدن مراتب شدت و ضعف وجود معادل به قائل شدن کم و کیف برای ذات الهی نیست؟! که در این صورت قابل پذیرش نیست. ۲. بنده منابع بسیاری را برای یافتن تعریف دقیق از «وحدت شخصیه وجود» جستجو کردم. علی رغم اینکه این نظریه از زمان ابن عربی بین عرفا رایج بوده ولی متاسفانه تعریف دقیق و شفافی از آن یافت نمی شود. در تعریف ویکی فقه بیان شده است که «وحدت شخصی وجود» به معنای وحدت مطلق در وجود است اما مراتب در تجلی وجود است. حال آنکه در «وحدت تشکیکی وجود» مراتب در خود وجود است. بنابر این تعریف «وحدت شخصی وجود» منطقی تر به نظر می رسد. ۳. در مورد مساله «وجود شرور» در عالم دلایل ارائه شده در حکمت متعالیه غامض میباشد. اول اینکه خواسته شده با ارجاع به وحدت تشکیکی وجود، شرور معادل با «عدم» در نظر گرفته شود که ناشی از نقص وجود در مراتب پایین تر است. در وحدت شخصی وجود نیز هیچ توضیحی برای شرور نیافتم! بنده شخصا به این می اندیشم که با وجود این همه ظلمها و شرارتها در اطراف ما، چگونه می توان فلسفه آنها را با کمک وحدت وجود فهم کرد؟! ۴. در باب اختیار انسان، جناب ملاصدرا در اسفار متذکر شده است که چون انسان دارای سه بعد عقلانی، مثالی و جسمانی می باشد در نتیجه مضطر به اختیار است. ولی این استدلال قویی نیست زیرا ابتدا باید اثبات شود که بین عقل و مثل و جسم تضاد وجود دارد تا نتیجه شود که انسان مضطر به اختیار بین این نشئات متضاد است. در حالی که می دانیم این سه عوالم به ترتیب در طول و منتج از یکدیگرند پس قاعدتا نباید تضادی بین این سه عوالم باشد! ۴. در مورد حرکت جوهری، ظاهرا حکمت متعالیه آن را مختص عالم ماده دانسته است و عالم مجردات فاقد حرکت است. در حالی که می دانیم تنها خداوند کمال مطلق است و هر چه غیر اوست فقیر بالذات است. در نتیجه منطقی این است که استدلال کنیم تمامی عوالم وجود اعم از مادی و مجرد همه به سوی کمال مطلق در حرکت هستند تا از او فیض گیرند. و این حرکت باید نامتوقف باشد. مثلا اینکه بهشتیان در بهشت ارتقای مقام می یابند ویا گروهی از جهنمیان پس از مدتی از جهنم آزاد میشوند همگی مثالهایی بر حرکت جوهری در عالم غیر ماده است. در عالم فرشتگان نیز می دانیم هاروت و ماروت (بنابر داستانی در عیون اخبارالرضا) دچار امتحان الهی شدند که نشانگر امکان تحول و حرکت جوهری بین فرشتگان نیز هست! در انتها اگر ذکری نیز دستور بفرمایید بسیار متشکر خواهم شد. خداوند توفیقات شما استاد گرامی را افزون فرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نیاز به بحث مفصل دارد. ولی به طور مختصر عنایت داشته باشید که حضرت امام در کتاب «چهل حدیث» حدیث چهاردم که مربوط به تفکر در ذات الهی است، نکاتی در رابطه با وحدت وجود مطرح فرمودهاند. عنایت داشته باشید که خداوند عین وجود و وجودِ مطلق است و در تشکیک وجود بحث در تجلیات وجود است که همه به ذات حق برمیگردد ولی هیچکدام خداوند نیستند زیرا هیچکدام وجود مطلق نمیباشند.
در مورد شرور و وجه عدمی آن اتفاقاً بهترین جواب در دستگاه «اصالت وجود» توسط مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» داده شده است.
همینکه انسان دارای مقام امکانات مختلف و ابعاد مختلف وجودی است، عملاً در گذرگاه انتخاب قرار میگیرد. به همین جهت در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحث شد که انتخاب، ذاتیِ وجود انسان است.
حرکت جوهری را باید با دقت مطالعه کرد تا این نوع اشکالات در دل آن رفع شود. زیرا آنچه در «حرکت جوهری» مطرح است تبدیل قوه به فعل میباشد و این غیر از حرکت به معنای رفع موانع حضور و حاضرشدن در مرتبه حضور برتر است. آنجا بحث حضور در حضور است و این ربطی به حرکت جوهری ندارد.
به هر حال ملاحظه میفرمایید که معارف گرانقدری در «حکمت متعالیه» نهفته است که دقیقاً جواب نیازهای معرفتیِ این زمان میباشد و باید با همت زیاد و دقت فراوان در آن وارد شد تا معلوم شود حتی «وحدت وجود» در نسبت حضور حق با حق، با «تشکیک وجود» در نسبتِ حضور حق با خلق، قابل جمع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط مناسب است باید تذکر داد، وگرنه چون خلاف قانون است به عهدهی نیروهای انتظامی است، جدای آنکه خلاف شرع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره «این جهان آن جهانشدن عشق است». به گفتهی جناب مولوی:
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
كز این خاك برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
كه این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی عقل به گفتهی حضرت باقر «علیهالسلام» حجتِ باطنی است و چیزی را مشخص کند، استخاره چرا؟ پشت به استخاره حرام نیست، ولی پشت به عقلِ صریح، حرام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت فوقالعاده ارزشمندی است. حقیقتاً وقتی انسان در نماز خوددر مقابل حضرت ربّ العالمین جهت تجلیّات انوار متعالیش خود را عرضه کند و تنها «قبول» باشد، مطمئناً این انسان، دیگر انسانی نیست که به خود بنازد و وقتی انسان با روزهداری به جای میل خود، حکم حضرت محبوب را میپذیرد دیگر خودی ندارد که در میان آورد و اخلاص یعنی تمام وجود را برای حضرت حق قرار دهیم. آری! بالاخره صبر بر طاعت إنشاءاللّه کار را به اینجا میرساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوهی بودن خود که عین اتصال به بودنِ حق است فکر کنید. جزوهی «در جستجوی عشق» مربوط به بودنی که در یادمان هویزه انسان احساس میکند را در پیامرسان سروش ارسال کردم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چندان نگران نیستم. به امید آنکه مردم به چنین بصیرتی رسیده باشند که اکثراً جریان اصلاحطلبی، بیشتر به منافع خود فکر میکند تا به انقلاب. اگر اینطور باشد جای نگرانی نیست زیرا دعوا در خانوادهی انقلاب اتفاق افتاده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. آری! مربی باید با عدمِ طرحِ منیّت خود مانع تجلیات انوار حضرت حق نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی، راهی برای انسانِ این عصر گشوده شده است برای عبور از سیطرهی استکبار. و بحمداللّه هر روز بهتر از روز قبل در این راه جلو میرویم و معلوم است که استکبار، بیکار نمینشیند و شعبِ ابیطالبها برای ما درست میکند، ولی بصیرت اقتضاء میکند که متوجهی ارادهی الهی در این تاریخ باشیم که بناست همهچیز با افول استکبار، تغییر کند. این افرادی که میفرمایید «زمان» را نمیشناسند و از بصیرت بهرهای ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیهی انقلابی و ارادت به مقام معظم رهبری و اُنس با رفقا و فعالیتهای اجتماعی، فراموش نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی با توجه به تحقیقاتی که کردهاند، میفرمایند اتفاقاً همین انجیل و توراتی که هم اکنون در دست یهود و نصاری است و تحریفاتی نیز در آن شده، در صدر اسلام، همین در دست یهود و نصاری بوده و با توجه به این امر خداوند از آنها خواسته است به توحید برگردند. البته بحث آن مفصل است و عرایض نسبتاً مفصلی در بحثی که در سورهی آلعمران شد؛ مطرح گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظرفیت انسان از طریق دعا آماده می شود تا حضرت پروردگار مناسب آن ظرفیت با بنده ی خود برخورد کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکهی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق میکند و اگر عملی باشد آن را انجام میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتقالی است که با رؤیت شخص برای ناظر پیش میآید. آری! رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» با آراستن جمال مبارک خود مردم را به شخصیت قدسی خود منتقل میکردند بخصوص که آن آراستن، حالت تجملی نداشت. ولی ظاهراً شهید بزرگوار جناب آقای ابرهیم هادی متوجه می شوند آنها به ظاهر عادی آن شهید جذب شدهاند و لذا آن اقدام را انجام میدهد. البته این موارد را هرکس خودش باید تشخیص دهد که در چه موقعیتی میباشد. موفق باشید