بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من با دیدن برنامه زندگی پس از زندگی و هم چنین تفکر زیاد تصمیم گرفتم بنده خوبی بشم و توبه کنم و درست تر از قبل زندگی کنم‌. حالا سوالاتی برایم پیش آمده. یکی اینکه گناهان گذشته را چطور جبران کنم؟ مخصوصا حق الناس یا غیبت مخصوصا متأسفانه غیبت و نمیتونم که برم به تمام آدم ها بگم و حلالیت بخوام. و هم چنین نماز و روزه های قضا که اونم متاسفانه زیاده و این ها باعث ناامیدی من شده. چون من بچه کوچک دارم و صبح تا شب درگیر اونم و عملا وقت کمی دارم برای همین خیلی نگرانم که چطوری پاک بشم و گناهانم را جبران کنم؟ خواهش می‌کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: در حدّ توان تصمیم بگیرید که جبران مافات بکنید، بخصوص در عبادات، هر آن‌قدر که فرصت دارید قضای آن‌ها را انجام دهید. ثانیاً: در مورد حق‌الناس در حدّ ممکن آن‌هایی که می‌شناسید و می‌توانید، جبران کنید و آن‌هایی که نمی‌شناسید و یا نمی‌توانید، برایشان استغفار کنید و اگر موجب فتنه نمی‌شود از خودشان حلالیت بطلبید. عمده تصمیم و عزمی است که می‌گیرید و خداوند به نیّت و عزم شما نظر می‌کند. موفق باشید

29719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: تمامی انتخاب هایم و تفکرم تحت‌ سیطره‌ شهوت و بر اساس هوی و هوس است چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رجوع به حضرت پیامبر اسلام «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در شریعت و رعایت احکام الهی و با رجوع به حضرت علی «علیه‌السلام» در ولایت و رعایت مدیریت اولیای الهی و نایب امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌علیه» راه عبور شیطان را در قلبتان ببندید. موفق باشید

29097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد اصطلاح وحدت در کثرت که در کتاب آداب نماز امام خمینی آمده است به معنای تجلیات واحدی و دیدن خداوند به اسماءش هست؟ و همچنین اصطلاح کثرت در وحدت، آیا به معنای تجیلات احدی و دیدن خداوند در اسماء ش هست؟ بیشتر خود اصطلاحات وحدت در کثرت و کثرت در وحدت برایم سوال هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این اصطلاح ما باید متوجه باشیم حضرت حق به صورت‌های مختلف در اسماء خود در مظاهر ظاهر می‌شوند، هم در مظاهر مختلف در صحنه‌اند و هم مظاهرِ مختلف در او فانی می‌باشند. موفق باشید

28969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: یه سوال داشتم: آیا ما می‌توانیم برای فردی که خیلی ظالم است و ظلم می‌کند آرزوی مرگ کنیم؟ و آیا این جمله از امام خمینی (ره) است که اگر فردی ظالم بود و به ظلم خود ادامه می‌داد برایش آرزوی مرگ کنید تا وضعیتش در آن دنیا بدتر نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! ظالمان که جای خود، قرآن در مورد منافقان می‌فرماید: «قَاتَلَهُمُ اللَّهُ» خدا آن‌ها را بکشد. موفق باشید

28775

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یکی از اندیشمندان در مورد منطق ارسطویی گفته بودند که تاکید بر روی این منطق مانع از پیشرفت علوم شده است. می خواستم از حضرتعالی که بعضی از حیطه هایی که منطق ارسطویی قادر به پاسخ گویی آن نیست را برای دقت روی این موضوع بفرمایید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق ارسطویی یکی از انواعِ نظم فکری است. آری! اگر همه‌ی تفکر را بخواهیم از این نوع متد فکری به‌دست آوریم، بسیاری از ابعاد تفکر مورد غفلت قرار می‌گیرد. به همین جهت هگل موضوع منطق دیالکتیک را برای فهم تاریخ مطرح می‌کند و یا اساساً مباحثی که با علم حضوری به‌دست می‌آید در منطق ارسطویی که صغری و کبری و نتیجه در آن مطرح است، نمی‌گنجد. به قول خودش در این موارد «قیاساتها معها». موفق باشید

28250
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: استاد سوالی داشتم درباره اینکه بنده یکسالی مانده تا کنکورم و هم اکنون در رشته تجربی درس می‌خوانم. بنده در این ایام تعطیلی برای این بیماری منحوس خیلی فکرم درگیر بود من با علاقه به سمت این رشته آمدم و درس های این رشته مورد علاقه من است اما خیلی دلم می‌خواهد که هر روز از دین چیزهای جدید یاد بگیرم و همچنین بدانم خدا از من راضی هست و مقام و مرتبه ای بالا پیش خدا نه مقام های دنیایی داشته باشم آرزویی که شاید هرکسی داشته باشد. اما بنده در راهم که تجربی باشد شک هایی دارم در مورد اینکه آیا در آینده اگر به دانشگاه بروم مثل الان در عقایدم ثابت قدم هستم یا خیر چون یکی از اطرافیانم را دیدم که قبل از دانشگاهش با بعد آن چه تفاوت های چشمگیری کرده است. خیلی دلم می‌خواهد برای جامعه ام و امام زمانم مفید باشم اما نمی توانم اغلب اوقات خودم را قانع کنم که با این رشته و مسیری که می‌روم می توانم مفید باشم. گاهی سخنان حضرت آقا را پیرامون این موضوعی که به جوانان عرضه داشتند را مطالعه می کنم اما واقعا نیازمند یک سخنی که با شرایط فعلی که دارم (چون من خیلی به دین و یادگیری آن علاقه دارم اما متاسفانه بعضی از دروس آن را فکر می کنم نمی توانم از پس آن بر بیایم اما در رشته فعلی خودم کاملا این موضوع بر عکس هست از محیط آینده این رشته خوشم نمی آید اما از درس هایش لذت می برم.) هستم که مرا در ادامه مسیر محکم و استوار کند و درگیری ذهنی نداشته باشم. شرمنده استاد سوالی دیگه ای که داشتم این بود خیلی دلم می‌خواهد یکی از کتاب های شما را مطالعه کنم به نظر شما چه کتابی برای من مناسب هست از میان موضوعاتی که بیان کردید؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با این روحیه‌ای که خداوند به جنابعالی لطف کرده، دانشگاه، هم از نظر علمی به شما کمک می‌کند و هم با نظر به نگاه ایمانیِ شما، وقتی با اندیشه‌های متفاوت روبه‌رو شوید با عمق بیشتری متوجه‌ی نگاه توحیدی به عالم می‌شوید. بالاخره «نهنگ آن بِهْ که در دریا ستیزد / ز آبِ خرد، ماهی خرد خیزد» ۲. کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و یا کتاب «آشتی با خدا» إن‌شاءاللّه می‌تواند جهانی ماورای جهان مادی را در مقابل شما بگشاید. موفق باشید

27778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. این چند روزه که سوال و جواب های روی سایت رو میخوندم چند جا کلمه تواضع نسبت به حق و خلق به خصوص تواضع در برار خانواده به خصوص همسر رو پیش کشیده بودین. میشه بگین تواضع در برابر خانواده دقیقا چیه؟ باید برنامه ای و سیری رو که ریختی به اجبار به خاطر برنامه های خانواده زیر پا بزاری؟ حد این تواضع چقدره استاد؟ و یا شاید با این تعابیری که من میگم اصلا تواضع رو نفهمیدم؟ بنده حس می‌کنم قبل از ازدواج اصلا این طوری نبودم. یعنی بی حسی و بی مسئولیتی نسبت به مسائل این قدر وسعت نداشت. قبل از ازدواج سحر و بین الطلوعین و اهمیتم به نماز و روزه خیلی بیشتر بود و حتی مطالعاتم کم و بیش یه سیری داشت. من به ذوق عبادت بیشتر و سریع‌تر شدن سیرم به سمت حضرت حق ازدواج کردم. اما حالا بعضی اوقات آرزو می‌کنم کاش ازدواج نمی‌کردم و این طوری برای مطالعه و کار کردن وقت بیشتری داشتم. خودم احساس می‌کنم که مشکل از خودم هستش و می‌شود با یک برنامه ریزی درست همه چیز رو حل کرد ولی هر بار برنامه ریزی می‌کنم باز نمی‌شود. تقریبا به یک روزمرگی مرگ بار افتادم. کمکم کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند؟ میدان توحیدی خانواده برای آن است که از روحیه‌ی فردگراییِ عبادات، وظایف عبادی خود را در هسته‌ی توحیدی خانواده دنبال کنیم. در دلِ جمع توحیدیِ خانواده همراه با ایثار و تواضع باید خود را رشد داد. بحث‌ خانواده هسته ای توحیدی از کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» إن‌شاءاللّه در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

26599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد محترم: واقعا از سایت شما، پرسش های دوستان و جواب های دقیق شما تشکر می کنم. من و دوستانم در خانواده هایی مخالف با حکومت زندگی می کنیم، در این شرایطی که پیش می آید و امتحانات مختلف. راهنمایی های شما بسیار به ما کمک می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه مباحث کمک کند تا افقی در مقابل رفقا نسبت به آینده‌ی روشنی که خداوند در این تاریخ برای این ملت اراده کرده است، گشوده شود. موفق باشید

26215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد با توجه به تحلیل برخی علما من جمله آیت‌ الله میرباقری، آیت الله جاودان و... از علل حقیقیِ سقوط هواپیما، نظرتان در مورد تحلیل زیر چیست؟ تشکر از وقتی که میزارید. ⁦۱. بنابر نظر فیلسوفان وجودی (مثل ملاصدرا، امام خمینی، علامه طباطبایی، آقای جوادی و... )، همانطور که تن انسان یک من دارد، *جامعه نیز یک من دارد.* و همه‌ی آثار من انسان و تنش بر من و تن جامعه مترتب می شود. یعنی تن جامعه نیز مانند تن انسان از منش متأثر می شود. ⁦۲. سرقضیه‌ی *سقوط هواپیما،* تعدادی از بزرگان (مثل آیت الله جاودان، آیت الله میرباقری و... ) علت حقیقیِ حادثه را *تکیه‌ی عمده‌ی عوامل انقلاب بر ابزارهای مادیِ نظامی و عدم شکر حقیقی از خدا* در مقابل موفقیتشان در درهم کوبیدن پایگاه عین‌الاسد دانستند. در واقع حرف آنها این بود که نیروهای انقلاب فراموش کردند که «و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی». فراموش کردند که در دفاع مقدس *خرمشهر را خدا آزاد کرد،* اما پایگاه عین‌الاسد را موشک های سپاه درهم کوبید؟! این فراموشی، عدم شکر از خداوند و عامل حقیقی موفقیت را او و دست غیبی نپنداشتن و نسبت دادن این موفقیت به عوامل و قدرت مادی، سبب شد *منِ جامعه تحت تأثیر قرار بگیرد* و ظهور این تأثیر در عالم ماده (که در واقع تنِ جامعه باشد)، سقوط هواپیما باشد تا خداوند جامعه‌ی ما را متوجه‌ی خود بکند و متوجه‌ی اینکه «و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی». از طرفی توجیه برای افرادی که حادثه را به خطاهای انسانی و حمله‌ی سایبریِ آمریکا نسبت می دهند هم آنست که خداوند هرکاری را با اسبابش جلو می‌برد و اگر قرار بر این اتفاق بود باید به یک نحو رخ می داد. ⁦۳. همه‌ی این تحلیلات برای قبل از صحبت های دیروز حضرت آقا در نماز جمعه بود. ⁦۴. اساساً هدف از تشکیل حکومت اسلامی *تسهیل دینداری و کمک به انسان در جهت نیل به خداوند* است. اما اگر در مسائل و حوادث نتواند متوجه‌ی خدا و الطاف او بشود و به سمت او حرکت کند، در واقع در حال سقوط است و دور شدن از وظیفه‌اش. جامعه با عدم شکر و توجه حقیقی از خدا پس از موفقیت در نابودیِ پایگاه عین‌الاسد، در خلاف جهت هدفش حرکت کرد و همانطور که منِ انسان در اثر ناشکری باز می‌ایسد، جامعه نیز باز ایستاد و حادثه‌ای هواپیما لطف الهی بود که ما را متوجه‌ی این نکته کرد تا باز نمانیم و جامعه‌ی انقلابی هم سیر وجودیِ خود را پیش ببرد و هم امتحانی باشد برای شناخت افراد مخلص. در این موقع *رهبر انقلاب* با فهم این نکته‌ی مهم مسئولیت پیدا می کنند که برای عدم توقف جامعه هرچه سریعتر جامعه را در پیروزیِ پایگاه عین‌الاسد و حضور میلیونیِ مردم در تشییع پیکر شهید سلیمانی را متوجه‌ی خداوند کنند. اختصاص موضوع خطبه به این مسأله و استفاده‌ی آقا از آیات خاصِ سوره‌ی ابراهیم و مکرر کلید واژه‌های *#ایام_الله #دست_غیبی #قدرت_الهی* گویای این مطلب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بد نیست به این نکته نیز فکر شود که حضرت حق گویا اراده کرده‌اند در این شرایط که ما پیروزی‌های ارزشمندی به دست آوردیم، متوجه‌ی نقطه‌ضعف‌های خود برای حضور در میدان‌های بزرگ‌تر باشیم. این در عین آن است که بالاخره رحلت و شهادت سرنشینان هواپیما، مربوط به تقدیری است که از قبل معلوم شده است. موفق باشید

25792
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد در وانفسایی که من و امثال من نفس می کشیم سوال پرسیدن نه آبیست بر آتش و نه حتی هیزمی است در آتش! ما خسته ایم از نظم دنیای مدرن و نمی توانیم در آینده ای که هنوز در بین زمین و آسمان معلق است حیات را بچشیم و خود را ادامه بدهیم. ببخشید که وقت شریف چون شمایی را می گیرم ولی بیشتر می خواهم درد و دل کنم. آخر مگر با چه کسی جز شما توانستم خودم را معنا کنم که اکنون بروم و با او بگویم که چگونه درمانده ام. حلال کنید شاگرد را... اخیرا جلسات مونس العشاق را گوش می دادم. همه ی حرفم با خدا اخیرا همین چند جمله ایست که خدمت تان می فرستم: خدایا خودت می دانی که لایق حزن نیستم که بیاید و آب و جارو کند و خانه ی دل را مهیا کند چه برسد لایق آنکه جناب سلطانِ عشق بیاید و در جانم شعله بیفکند و چون طفلان که بی توجه به اطراف به دنبال بازی خویشند هر دم در وجودم اذانی بگوید و قیام کنم و با حال خراب خود بگویم با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را و یا آنکه به زیارت حضرت حسن برویم و طوافش به جای آوریم به خودم نهیب می زنم: «ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست...» ولی ای خدای مهربان مگر در سرم خیال خانه چند میلیاردی می پرورانم و یا شهرت ماشین چند صد میلیونی؟! من که هر چه قدر گناه بکنم آخرش گدای پشت در خانه تو هستم. آخرش می نشینم گوشه ای و خیال می کنم که محرم اسرار شده ام و آنچه را از حقیقت هر از گاهی در حرم ائمه علیهم السلام یا روضه ای و یا ۱۰۰ ستون آخر اربعین چشیده ام، حال هر روز و هر شبم شده است و در آرامش محض مقیم هستم بدون آشفتگی های روزانه و درماندگی های شبانه! مگر می شود تصویر زیبای اینکه در محضر مولایمان علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه السلام نه در صحن گوهر شاد بلکه در عالم خیال آنهم به وسعت تجلی حقیقت نشسته ایم (اللهم الرزقنا) و از نور حضرتش جان هایمان را سیراب می کنیم را فراموش کرد و دل به کتاب های عرفانی داد و یا فلسفه بافی کرد؟ نه هرگز، گناهان و معاصی تکه تکه مان بکند ما آخرش هوس وصال تو را داریم و به اول تا آخر زندگی مان، در مقابل یک رکعت نماز امثال خمینی، می گوییم بچه بازی... مگر نه اینکه بازی می کنیم؟ ولی یکی نیست به من بیچاره بگوید با این همه غفلت شکایت هم داری؟! نه شکایت ندارم فقط ای شهرستان وجود بدان که اگر وجود رسیدن به تو را نداریم لحظه ای محبت به تو را از دست ندادیم بلکه در آتش فراقت با هیزم بی وجود بودن مان سوختیم ولی نساختیم. همین. زیاده عرضی نیست جز اینکه اگر صلاح دانستید با کلامی آبی بر این آتش بریزید که نه پای رفتن داریم با این ایمان نصف و نیمه و نه دل ماندن در این ظلمات مدرنیته. خودمانیم قوس نزول و صعود هم پدرمان را در آورد. ولی تنها چیزی که با اطمینان می دانم اینست که نمی دانم. شاید در دل تاریکی مطلع فجری در پیش است. والله اعلم. ممنون بابت توجه تان و بی صبرانه منتظر کلام شیرین تان. یا علی
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: من هم با تو هم ناله‌ام و همچنان‌که در کلماتت در عین ناله و فریاد، یک ذره ناامیدی ندیدم؛ سخنانت را چشیدم. به نظرم تا آخر از یک جهت، هم قضیه همین است که هست، گویا دوست دارد یار این آشفتگی. باز سخن عطار را به زبان می‌آورم که گفت:

دي زاهد دين بودم سجاده نشين بودم                ز ارباب يقين بودم سر دفتر دانايي

ترسا بچه‌ام افکند از زهد به ترسايي                   اکنون من و زُنّاري در دير به تنهايي

امروز دگر هستم دردي کشم و مستم                 در بتکده بنشستم دين داده به ترسايي

نه محرم ايمانم نه کفر همي دانم                       نه اينم و نه آنم تن داده به رسوايي

دوش از غم فکر و دين يعني که نه آن، نه اين     بنشسته بُدم غمگين شوريده و سودايي

ناگه ز درون جان در داد ندا جانان                      کاي عاشق سرگردان تا چند ز رعنايي

روزي دو سه گر از ما گشتي تو چنين تنها          باز آي سوي دريا تو گوهر دريايي

پس گفت در اين معني نه کفر نه دين اولي            برشو تو ازين دعوي گر سوخته‌ي مايي

هرچند که پُر دردي کي محرم ما گردي               فاني شو اگر مردي تا محرم ما آيي

عطار چه داني تو وين قصه چه خواني تو           گر هيچ نماني تو اينجا شوي آنجايي

مي‌فرمايد شرايط من از جهت فهم دين خوب بود، براي خود شيخي بودم و جلو مي‌رفتم و استدلال مي‌کردم و آدم با سوادي بودم، يک‌مرتبه ترسابچه‌ا‌‌ي[1] آمد و ما را به هم ريخت. جناب عطّار قبل از اين ملاقات، اهل يقين بود و با صد دليل مي‌توانست باورهاي خود را اثبات کند و حالا به خود آمده است که گويا جاهاي ديگري هم هست و نمي‌داند در چنين ساحتي خود را بايد چه بنامد، کافر يا مؤمن؟

ندايي بي‌صدا از درون جان سر برآورد که تو از اين حرف‌ها بيرون رفته‌اي و نحوه‌ي بودن خود را با آن‌چه در قبل بودي ارزيابي مکن. در ساحتي وارد شده‌اي که ساحت آشکاري و پنهاني حقيقت است.

ناگه ز درونِ جان در داد ندا جانان                    کاي عاشق سرگردان تا چند ز رعنايي

ما در نسبت با انقلاب اسلامي بين اين آشکاري و پنهاني جاي داريم. شايد هنوز بعضي از رفقا گرفتار اين حالت نشده باشند، آماده باشيد، گرفتار ساحتي مي‌شويد که در پيش خود مي‌گوييد اين ديگر چيست؟ اين‌که مي‌گويند: «بي پير مرو تو در خرابات»، اين‌جا پير کمک مي‌کند تا معناي احوالات ما برايمان روشن شود. ما بين آشکاري و پنهاني نسبت به حقيقتِ دوران خود جاي داريم و با اشارت‌ها مي‌توانيم نسبت به آن، تفکر کنيم. اين معنايي که به نام انقلاب اسلامي سراغ ما آمد اگر کسي بخواهد براي ما تحليل کند عملاً ما را از حقيقت دور مي‌کند، بايد انوار آن حقيقت را به سوي ما بگشايد. بهترين شخص براي نشان‌دادن انوار حقيقت انقلاب اسلامي در اين دوران، رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» هستند که نشان مي‌دهند دشمنان چگونه مي‌خواستند در افغانستان يک ملا عمر درست کنند براي اين‌که يک ميخ بشود در پهلوي ما، و نشد؛ به عراق حمله کردند براي اين‌که دائماً براي ما مزاحمت ايجاد کنند، و نشد. تجاوز هشت‌ساله به ايران را راه انداختند براي سقوط نظام اسلامي، و نشد. براي ما اين صحنه‌ها اشارت است و آن کس که اهل بشارت است ناتوانايي آن‌ها را بشارت مي‌بيند. حال اگر کسي منکر اين‌ها شد شما چکارش مي‌توانيد بکنيد؟ فکر نکنيد با دلايلِ انتزاعي مي‌توانيد او را قانع کنيد. موضوعي که امروز در صحنه است چيزي نيست که با زبان انتزاعي و استدلالي بتوان آن را نشان داد. بله زماني  موضوعاتي داشتيد که با زبان انتزاعي مي‌توانستيد آن‌ها را اثبات کنيد، مثل آن‌که مي‌خواستيد خدا را اثبات کنيد. امروز اين‌هايي که منکر حضور تاريخي انقلاب اسلامي هستند، کدام‌شان منکر خدا مي‌باشند؟ دوره، دوره‌ي نظر به خداوند است در مظاهر تاريخي. کساني هستند که فرار مالياتي دارند و وام‌هاي زيادي از بانک‌ها مي‌گيرند و موجب تورم مي‌شوند، و عموماً خدا را هم قبول دارند؛ ولي امروز تنها با اعتقاد به وجود خدا نمي‌شود در اين تاريخ قرار گرفت و از وسوسه‌هاي شيطان مصون بود. براي حضور در تاريخِ قدسي، دلِ مصفّا نياز است تا بتواند با خدا مأنوس شود. اين‌جا است که شهيد آويني سخن مي‌گويد که «انسان‌ها با دل‌شان زندگي مي‌کنند نه با عقل‌شان.» جوانان ما که جبهه رفتند به صرف دستور فلان فقيه نرفتند، به دستور شخصي رفتند که مي‌خواست آن‌ها در اين تاريخ، خدا را به جامعه برگردانند، حضوري ذيل سايه‌ي نور خدا. بايد به چيز ديگري فکر کرد و آن اين است که ما در نسبت با انقلاب اسلامي، بينِ آشکاري حقيقت و پنهاني جاي داريم و با اشارت‌هاي خاصي که رهبر معظم انقلاب متذکر آن‌هستند، مي‌توانيم نسبت به معناي آن تفکر کنيم و مي‌توانيم آن معنا را مبناي تفکر خود قرار دهيم، همان‌طور که آيه‌ي «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» را مبناي تفکر خود قرار مي‌دهيد و بزرگي انسان‌ها را به تقوا مي‌دانيد. انقلاب اسلامي حقيقتي است که اگر آن را درست ببينيم مي‌توانيم آن را مبناي تفکر قرار دهيم و جايگاه حقيقي هرچيزي را معين کنيم از آن جهت که تفکر، تاريخي است و هر چيزي در تاريخ خودش معنا مي‌شود. تفکر، تاريخي است و در بستر تفکر نسبت به انقلاب اسلامي، هرگونه فهم و درکي از مسائل زمانه در جاي خود قرار مي‌گيرد. عطار فرمود:

دي زاهد دين بودم سجاده نشين بودم                   ز ارباب يقين بودم سر دفتر دانايي

تا ديروز آن‌چه مرا معنا مي‌کرد زهد بود، ولي با حضوري که امروز يافتم «اکنون من و زنّاري در دير به تنهايي» بايد به عشق نظر کنم. «زنّار» در اين‌جا به معناي بر عهد با خدا کمربستن است.

و در آخر فرمود: «گر هيچ نماني تو، اين‌جا شوي آن جايي» يعني در عين اين‌که در اين دنيا هستي، با حقيقت مرتبط مي‌شوي و فرش را به عرش متصل مي‌گرداني، بين آشکاري و پنهاني قرارداشتن چنين حالتي است. پس اگر خواستيم با حقيقت مرتبط باشيم بايد بدانيم رويکرد و آداب خاصي بايد در ميان آيد، نمي‌شود در زهدِ تفکر متافيزيکي و تفکر انتزاعي باشيم و با مفاهيم، زندگي کنيم و بخواهيم حقيقت بر ما رخ نماياند. زبان اشاره، اولين شرط نظر به حقيقت است.

 موفق باشید

[1] - ترسابچه، سالکي است که از عشق سخن مي‌گويد.

24684
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر: در کتاب هدف زمینی آدم فرمودید که منظور از آدم در واقع حقیقت آدمیت است لطفا کمی توضیح دهید که این حقیقت آدمیت با انسان کامل چه فرقی دارد؟ قطعا ملائکه به انسان کامل و حقیقت محمدیه صلوات الله علیهم سجده کردند ولی نمی توان پذیرفت که انسان کامل به شجره نزدیک شده باشد و هبوط کرده باشد. ائمه علیهم السلام برای جاری شدن سنت هدایت الهی قبول زحمت کرده لباس خلق پوشیدند و بر زمین نازل شدند. لطفا در صورت امکان فرق بین حقیقت آدمیت و انسان کامل را با توجه به آیات سوره بقره بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در یکی از پاورقی‌ها متذکر این امر شده است که مقام نور عظمت ائمه «علیهم‌السلام» را فوق بهشت و وجه آدمیت آن‌ها باید بدانیم. آری! وجه آدمیت آن‌ها هم عبادت می‌کند و هم مواظب است که گناه نکند. موفق باشید

23525
متن پرسش
با سلام بر استاد عزیز: یه سوال خیلی خیلی مهمی برام پیش اومده اونم اینکه وقتی ما می خوابیم و تو خواب خیلی از چیز هایی که مشاهده می کنیم مثلا اشیا و دور بر خودمان چندان واضح به نظر نمی رسند ولی وقتی بیدار هستیم اشیا و چیز هایی که دور و بر خودمان هست واضح به نظر می رسند. حال سوالم اینه که آیا جهان آخرت همانند خواب دیدن نیست که اشیا و وسایل و خلاصه چیز هایی که در جهان آخرت مشاهده می کنیم همانند خواب دیدن واضح به نظر نرسه؟ استاد جواب این سوال خیلی برام مهمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هنوز ما از دنیا منقطع نشده‌ایم تا صورت‌هایی که مدّ نظرمان قرار می‌گیرد، روشن و واضح باشد. ولی در برزخ و قیامت کاملاً در آن عوالم حاضریم، و با آن‌چه روبه‌رو می‌شویم به شدیدترین شکل و واضح‌ترین صورت با آن‌ها مأنوس خواهیم بود. موفق باشید 

23195
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام: در پاسخ به سوال شماره 23121 راجع به اجنه فرمودید: «اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن» منظورتان از خیال فقط همان مخزن نگهداری صور است که توسط حواس پنجگانه به آن وارد می شود یا قوای مادون عقل اعم از متفکره، واهمه، متخیله و خیال؟ همچنین فرمودید: دانایی اجنه نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند. سوال اینکه: چون آینده چیزی است که در این عالم هنوز واقع نشده پس علم به آن مستحیل است مگر اینکه که از طریق مبادی مافوق عالم مادی مثل عالم مثال یا عقل یا عین ثابته باشد و وقایع آینده از آن طریق دریافت شود. آیا اجنه از مبادی مثالی عالم مادی نسبت به آینده آن علم می گیرند و اطلاع پیدا می کنند؟ و منظورتان از «حقائق» در جواب سوال، حقائق کدام عالم است؟ لطفا مشروح تر بفرمایید. متشکرم - جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً موقعیت تکوینی اجنّه بیش از ورود در عالَم مثال نیست. لذا پیش‌گویی‌هایشان نیز در همان حدّ است که مبادیِ حوادث را قبل از وقوع از عالم مثال و خیال درمی‌یابند و حضورشان نسبت به ورود در اندیشه‌ی انسان‌ها در همان حدّ وسوسه در خیال است، اگر آن اجنّه بخواهند شیطانی عمل کنند. و انسان‌هایی هم که خود را در مسیر شیاطین رشد داده باشند در همین حدّ برایشان امکان حضور هست. لذا نه آن شیاطین و نه این انسان‌ها نمی‌توانند به روح و روان اولیاء الهی دسترسی داشته باشند. موفق باشید

23114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید اگر ما تقوای الهی را به طور جد پیگیری کنیم آیا می توانیم به درجات کسانی که با استاد تقوای الهی پیشه کرده اند برسیم؟ لطفا این مسئله را یه مقدار توضیح بدهید. و آیا توسل مداوم به امام عصر (عج) کافی است یا نه باید انسان استاد داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بزرگان اهل تقوا در راستای رسیدن به مقاصد عالی و عبور از مشکلاتی که در مقابل‌شان بوده تقوا پیشه کردند و به نتیجه رسیدند. مسلّم توسل بسیار کارساز است. موفق باشید

21971
متن پرسش
با سلام: قضیه غیبت امام زمان (عج) برایم مشکوک است. خوب امام به جای غیبت هجرت را برمی گزیدند اگر در عراق جانش در خطر بود به کشورهای دیگر می رفتند و مبارزه را ادامه می دادند نه اینکه ما را تنها رها کنند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه ما می‌توانیم به عنوان معرفت به وجود انسان کامل داشته باشیم، دلایل عقلی آن است که در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که بر روی سایت هست، مطرح شده است. ولی این‌که چرا امام به جای غیبت، هجرت نکرده‌اند، مربوط به حضوری است که آن حضرت باید در تمام تاریخ داشته باشند. موفق باشید

19968
متن پرسش
سلام استاد: در مورد معاد جسمانی از نظر امام، فرمودید که دیگه یه جسم و یک روح نداریم، بلکه روح یا نفس همان جسم است، به معنی تجلی ۱. یعنی میشه گفت دیگه بدن ابزار نیست در قیامت؟ ۲. اینکه فرمودین نفس همون جسمه، به معنای تجلی، آیا میشه گفت این نوع تجلی همانند تجلی خداوند است به صورت ملائکه یا فرق داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید 2- همه‌ی عالم تجلی انوار الهی است و از حضرت حق جدا نیست و بدن قیامتی انسان نیز به همین نحو از روح انسان جدا نیست که ابزار بدن باشد. موفق باشید

18893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: کسی از رفقا کمی سئوال و شبهه دارد در مورد نظرات اهل سنت و می خواهد شناخت بیشتری نسبت به آن پیدا کند، لطفا کتاب آسان برای شناخت معرفی کنید؟ توجه ایشون قشر جوان هستند و می خواستم ساده باشد و نه خیلی تخصصی و...؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را دنبال کنند تا معارف لازم برای فهم شبهات مذکور در اختیارشان قرار گیرد. موفق باشید

9103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حقیقت حج بیت الله الحرام را دانلود کردم اما جزوه چگونگی بازگشت حجاج روی سایت شما نیست لطفا به دوستانتان بفرمایید زحمت بکشند وروی سایت قرار دهند با تشکر
متن پاسخ
مسئول محترم سایت.
29414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چندی پیش سوالی در زمینه عین ثابت پرسیدم قانع نشدم. سوالات کاربران در این مورد را در سایت جستجو و بعضا دنبال کردم باز حل نشد. به بعض کتابها درین زمینه رجوع کردم نشد. فایلی در این زمینه با عنوان پیامبران خدا و نظر به آغاز آغازها داشتید گوش کردم با اینکه نفس حقیر تقریبا بنحویست که فقط با مطالب عرفانی می‌تواند انس بگیرد و حتی به صدرا با اینکه به عرفان نزدیکست رغبت ندارم (فقط عرفان خالص و جناب محی الدین روحی له الفدا) با این وجود این تنها بحث عرفانی بود که در طول استماعش مدام نفسم آن را پس می‌زد و آن شبی که به فایلتان گوش کردم بسی رنج و ملالت کشیدم و در آخر قانع نشدم دائما بودن و نحوه ی بودن را تکرار کردید بدون اثبات و عجب این چه بحثی است که اینقدر گریزپاست وحدت وجود را به راحتی با نظر به بینهایت بودن حق لااقل می‌توان تصدیق کرد ولو تصورش سخت باشد باری این بحث را تاکنون نتوانستم بپذیرم و خود راهکار دیگری را ارجح می‌دانم و این چه نحوه خداییست که نحوه هایش را دیگران رقم می‌زنند به زعم حقیر از آنجا که جز حق وجود دیگری نیست کیست که بخواهد با حق محاجه کند یک وجودست به هر لباسی خواست درمی آید در ثانی اگر نگاه عرفانی را یکسو نهیم و با دید عرفی نظر کنیم حضرت حق خود نحوه ی بودها را می‌بخشد و پاسخ هم دارد که یا نباید عالم ماده را خلق می‌کردم که درین صورت خیر کثیری فوت می‌شد یا حال که آفریدم گریزی نیست که نیمی زن باشند و نیمی مرد و از آنجا که به آدمی اختیار دادم والدین برخی افراد ناصالح خواهند شد و بدتر برخی نامشروع خواهند شد بنظر حقیر مهم اینست که به اثبات رسانیم که کسی که در بدترین شرایط متولد شده اگر بخواهد می‌تواند به همان سعادتی برسد که بهترین‌ها می‌توانند برسند البته بنظر من که هرچه آن خسرو کند شیرین بود همه سبل سعادت را حق اگر به ناحق مسدود کند باز بر سبیل سدیدست. عشق بازی می‌کنم من با صفات قهر او می چشم مستانه هر دم جام تلخ زهر او
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ادامه‌ی بحث نیاز نیست و نباید به خودتان زحمت دهید. إن‌شاءالله به مرور به جمع‌بندیِ لازم می‌رسید. موفق باشید

قسمتی از فص یعقوبی را از فصوصی که روی سایت هست برایتان ارسال کردم شاید به تفکر در مورد آن به کار آید.

امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّعَادَةَ وَ الشَّقَاءَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ خَلْقَهُ فَمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ سَعِيداً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً أَبْغَضَ عَمَلَهُ وَ لَمْ يُبْغِضْهُ وَ إِنْ كَانَ شَقِيّاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً وَ إِنْ عَمِلَ صَالِحاً أَحَبَّ عَمَلَهُ وَ أَبْغَضَهُ لِمَا يَصِيرُ إِلَيْهِ فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ شَيْئاً لَمْ يُبْغِضْهُ أَبَداً وَ إِذَا أَبْغَضَ شَيْئاً لَمْ يُحِبَّهُ أَبَداً»[1] به‌راستى خدا پيش از آن‌كه آفريده‌‏هاى خود را بيافريند سعادت و شقاوت را آفريد، هركه را خدا خوشبخت و سعادتمند آفريد، هرگز او را دشمن ندارد، اگر بد كند كار او را دشمن دارد نه خود را، و اگر بدبخت و با شقاوت باشد، هرگزش دوست ندارد و اگر كار خوبى كند، كارش را دوست دارد و خودش را دشمن دارد به خاطر سرانجامى كه به‌سوى آن مى‏‌رود، هرگاه خدا چيزى را دوست دارد هرگزش دشمن ندارد و هرگاه چيزى را دشمن دارد هرگزش دوست ندارد.

]فَلو خَدَمَ الإرادةَ الإلهيَّةَ ما نَصَحَ و ما نَصَحَ إِلّا بِها أعْني بالإرادةِ. فالرَّسُولُ و الوارِثُ طَبيبٌ أُخْرويٌ لِلنُّفُوسِ مُنقادٌ لِأمْرِ اللهِ حِينَ أمَرَهُ، فَيَنْظُرُ فِي أمْرِه تعالى و يَنْظُرُ فِي إِرادَتِهِ تعالى، فيَراهُ قَدْ أمَرَهُ بِما يُخالِفُ إِرادَتَهُ و لا يَكُونُ إِلّا مَا يُريدُ، و لِهذا كانَ الأمرُ. فَأرادَ الأمْرَ فوَقَعَ، و ما أرادَ وُقُوعَ ما أمَرَ بِهِ بِالمأمُورِ فَلَمْ يَقَعْ مِنَ المأمُورِ، فَسُمِّيَ مُخالَفَةً و مَعْصِيَةً.[

شیخ اکبر در ادامه می‌فرماید: اگر رسول صرفاً در خدمت اراده تکوینی بود نصیحت نمی‌کرد، و رسول نصیحت نمی‌کند مگر در فضای اراده تکوینی. پس رسول و وارث او که طبیب اُخروی نفوس‌اند، مُنقادِ امر تشریعی حق‌اند- هنگامی که خدای سبحان امر تشریعی نموده- پس از یک جهت به امر تشریعیِ حق نظر می‌کنند و در اراده‌ی تشریعی حق نظر می‌کنند -که هدایت همگان را اراده کرده است- و از جهت دیگر به اراده‌ی تکوینی او که مخالفِ اراده‌ی تشریعی حق است و تحقق پیدا نمی‌کند مگر آن چه را تکویناً اراده کرده است، و از این جهت امر تشریعی محقق می‌شود که خدا وقوع آن امر را اراده کرده پس آن امر به واسطه‌ی عبد واقع می‌شود و یا خدا اراده نکرده وقوع آنچه را امر کرده به عبد، پس آن امر، از طریق عبد واقع نمی‌شود که به آن مخالفت و معصیت گفته می‌شود.

با توجه به امر فوق اگر سؤال شود پس فائده امر تشریعی در این حالت چیست باید گفت در عین ثابته هر کس نوشته شده به من از راه نبوت تکلیف کن و این اقتضای عین ثابته همه‌ی انسان‌ها است ولی عین ثابته‌ی کفار اقتضای انکار دارد. از این جهت تمیز کفار از مؤمنین با رسالت محقق می‌شود و در این جا ظهور اقتضاء در میان است که عین ثابته‌ی کدامیک از افراد اقتضای اطاعت دارد و کدامیک اقتضای انکار.

]فالرَّسُولُ مُبَلِّغٌ: و لِهذا قالَ شَيبتْنِي سورة«هودٍ» و أخَواتُها لِما تَحوي عَليْهِ مِنْ قَوْلِهِ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» فَشَيَّبَه «كَما أُمِرْتَ» فإِنَّهُ لا يَدرِي هَلْ أُمِرَ بِما يُوافِقُ الإرادَةَ فيَقَعُ، أوْ بِما يُخالِفُ الإرادَةَ فَلا يَقَعُ[

پس رسول در امر تشریعی رساننده آن امر است - چه خداوند از نظر تکوین اراده کرده باشد که افراد بپذیرند و چه اراده نکرده باشد- که افراد آن امر را بپذیرند و بدین لحاظ رسول خدا (ص) فرمود: «شيّبتنى هود و أخواتُها»[2] سوره‌ی هود و همانند آن مثل سوره‌ی شوری مرا پیر کرد. به جهت آن‌که در آن سوره‌‌ها هست، «پس نسبت به آنچه امر شده‌ای استقامت بورز» و این‌که فرمود «آن‌طور که به تو امر شده» او را پیر کرد زیرا حضرت نمی‌داند آن‌چه تشریع شده موافق اراده‌ی تکوینی است پس واقع می‌شود، یا مخالف اراده‌ی تکوینی است و واقع نمی‌شود و عبد نمی‌پذیرد.

رسول خدا (ص) از حیث نشئه‌ی عنصری‌اش که آن نشئه حاجب اطلاع دائمی از حقایق است، نمی‌داند آیا امر تشریعی موافق اراده‌ی تکوین حق است تا مخاطب و یا مخاطبانِ او منقاد امر او گردند یا نه.     

]و لا يَعْرِفُ أحَدٌ حُكْمَ الإرادةِ إِلّا بَعْدَ وُقُوعِ المُرادِ إِلّا مَنْ كَشَفَ اللهُ عَنْ بَصِيرَتِهِ فَأدرَكَ أعيانَ المُمْكِناتِ فِي حالِ ثُبُوتِها عَلى مَا هِيَ عَلَيْهِ، فَيَحْكُمُ عِنْدَ ذلِكَ بِما يَراهُ. و هذا قَدْ يَكُونُ لآحادِ النّاسِ في أوقاتٍ لا يَكُونُ مُسْتَصْحِباً. قال: «ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» فصَرِّحْ بِالحجابِ،[

احدی حکم اراده‌ی تکوینی را نمی‌داند مگر بعد از وقوع مراد الهی و آنچه او اراده کرده إلاّ کسی که خداوند از بصیرتش کشف حجاب کرده باشد و بتواند اعیان ممکنات را به همان شکلی که در مقام ثبوت هستند ببینند. پس حکم کند مطابق آنچه در اعیان ثابته ممکنات دید که این کشف برای افراد نادری - مثل کمَّل انبیاء و اولیاء- هست آن هم در بعضی اوقات نه همیشه و لذا رسول خدا (ص) بنا به دستور حضرت حق در سوره‌ی احقاف آیه‌ی 9 [3] مأمور است که بگوید من نمی‌دانم بر من و بر شما چگونه عمل می‌شود. پس با گفتن این جمله تصریح کن به بودن حجاب. حضرت همیشه در مقامِ علمِ به تفصیلِ همه‌ی حقایق نیستند ولی هر وقت بخواهد خدا به ایشان آن علم را می‌دهد یعنی «إذا شاءَ عَلِمَ عَلِمَ» چون بخواهد بداند می‌داند.

]و لَيسَ المَقْصُودُ إِلّا أنْ يَطَّلِعَ فِي أمرٍ خاصٍ لا غَيْر.[

و مقصود از این کشف چیزی نیست مگر این‌که حق تعالی عبد را بر بعضی از امور آگاه کند نه به اندازه‌ای که خودش می داند به همین جهت فرمود: کسی هیچ احاطه‌ای به علم او ندارد مگر به اندازه‌ای که خودش می‌خواهد[4] و لذا انبیاء و اولیاء به بعضی از اسرار آگاه‌اند.

ملاحظه شد که انبیاء در خدمت اراده‌ی تشریعی حق‌اند و نه در خدمت اراده‌ی تکوینی خداوند، و در اراده‌ی تشریعی موضوعِ دعوت به خیر جدّی است و در اراده‌ی تکوینیِ حق نیز در عین آن‌که هم خیر، متعلقِ اراده‌ی حق است و هم شرّ، آنچه ترجیح دارد خیر است و در نظام اَحسنِ الهی، مزاج عالم، شرّ را نیز تحمل نمی‌کند و خیر را رشد می‌دهد.

 


[1] - الكافي، ج‏1، ص: 152

[2] - پيام پيامبر، متن‏عربى، ص 786.

[3] - «قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي‏ وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ» (احقاف/9) بگو: «من پيامبر نوظهورى نيستم؛ و نمى‌‏دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مى‌‏شود پيروى مى‌‏كنم، و جز بيم‌‏دهنده آشكارى نيستم!»

[4]- «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً  إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول ...»‏(جن/ آیات 27- 26).

29358
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من دیروز برای اولین بار بیمارستان عیسی بن مریم اعزام شدم براي خدمتگذاری جهادی به بیماران کرونایی، بماند که خودم تا حالا دو سه بار کرونا گرفته ام! گفتم براتون از اونجا بگم. واقعا کادر درمان و پرستارا خیلی مودب بودند. بیماران خیلی خیلی به حضور ما احتیاج داشتند زیرا حضور همراه براشون ممنوع شده. حضور نیروهای بسیجی و جهادی خیلی موثر بود هم بیمارستان الزهرا سلام الله علیها نیاز به نیروی جهادی و خوش اخلاق! داره هم بیمارستان حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام. ولی چند تا نکته؛ ۱. درسته ما تو بخش کرونایی‌ها بودیم ولی از بس شیلد و ماسک و گان و دستکش و ضد عفونی و ... همه چی بود اگه کسی نکات حضور در بخش رو رعایت کند احتمال مبتلا شدن او صفر است. ۲. بیماران شدیدا نیاز به امیدواری و روحیه دادن دارن. یاد خدا و خلیفه خدا حضرت آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلهاشون رو آرامش و تسکین می‌داد در حدی که بعضیاشون میگفتن آیا ما تو این دو سه روز مرخص میشیم؟ ۳. چون معمم بودیم بعضیاشون وقت گیر می آوردن و سوال شرعی می‌پرسیدن، بعضیاشون درد دل می‌کردن، بعضیاشون با دیدن ما تازه یادشون افتاده بود چند روزه نمازشون قضا شده! البته معذور بودن و ما شرایط نماز با تیمم رو برای بیمار آماده می‌کردیم. البته بماند که بعضیاشون رو هم که با خدا قهر بودن رو آشتی دادیم! خلاصه تبلیغ عملی و منبر عملی شد. ۴. اونجا باید پا بزاری رو خودت روی منت، خدمتگذاری و خودخواهی با هم قابل جمع نیستن یه جاهایی باید بطری ادرار مریض رو خالی کنی در دستشویی! ۵. تازه می‌فهمم که چرا حضرت آقا برای مرتبه ی دوم از نیروهای مومن و جهادی خواستند که بیان تو میدون، واقعا نیاز هست، بیماران علاوه بر کمک، نیاز دارن یکی بیاد از خدا و مهربونی او براشون بگه آخه خیلیاشون تو حالت اضطرار هستن خیلیاشون هم که زیاد درگیر بیماری نشده اند فرصتی یافته اند برای خلوت برای مناجات با خدا برای تفکر به اشتباهات گذشته و آینده پیش رو... کادر درمان هم که دیگه حسابی خسته شدن. انقدر خسته بودن که داروهای بیماران رو می‌دادن به ما تا به بهشون بدیم قرص یا شربت یا میوه... بماند که لبخند و روحیه دادن ما دست کمی از دارو نداشت!!! ۶. اونجا نیروهای جهادی در سه شیفت میتونن خادمی کنند شیفت صبح تا ظهر، شیفت ظهر تا شب، شیفت شب تا صبح. بخش آقایان و خانم ها جداست. وقتی وارد بیمارستان عیسی بن مریم شدید از نگهبان بپرسید میخام برم قرارگاه جهادگران، راهنماییتون میکنن میایید داخل با فضا آشنا میشید بچه های جهادی رو می‌بینید مثل روزای جنگه، بعضیا تو عملیاتن بعضیا دارن آماده میشن که برن! اونجا آموزش های لازم رو می‌بینید و شیفت شما رو بهتون اعلام میکنن و از اون لحظه به بعد جزئی از جمع صمیمی و با صفای جهادگران میشید. ۷. فکر می‌کنم هر کسی به نیابت از رفیق شهیدش یا امواتش یا پدر و مادرش بیاد خیلی متفاوت باشه. جای شهدا خیلی خالیه البته حضورشون و امدادشون همیشه هست. ۸. تو ایام سیل، شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد مردم سیل زده رسیدگی کند شاید الان بتوان گفت اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد و نیاز بیماران کرونایی رسیدگی کند این شاید که گفتم از دل شکاک من است وگرنه اهل یقین پیامی دگر دارند و البته اگر به دلیلی نتونستید بیایید برای بیماران خیلی دعا کنید مخصوصا من که دلم بیماره و هیچ بیماری ای بالاتر و کشنده تر از بیماری دل نیست. بیچاره نفس من که با ادله عقلی و نقلی و گاه فلسفی و گاه عرفانی و گاه کوچه بازاری سعی می‌کرد مانع اومدن من بشه ولی شکستش دادم. خیلی حس خوبی داره وقتی با نفست مبارزه می‌کنی و خودت رو در جریان اراده الهی قرار میدی، خدا رو شکر. شهید آوینی فرمودند اگر کسی می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند اگر که خواندن داستان را سودی نیست (باید کربلایی شد) شماره مسئول ثبت نام جهادگران رو میزارم. آقای حاجی لو ۰۹۱۳۱۲۹۹۹۴۷ اگه میشه نظرتون رو بگید و راهنمایی کنید. به امید شهادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که خدا شما را به سوی راهی فرستاده که راه حضور در تاریخ انسانیت است تا یگانگیِ بین انسان‌ها را تجربه کنید و بفهمید چرا خداوند در توصیف رسول خود «صلوات‌الله‌علیه‌واله» فرمود: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» (توبه/128)

خداوند در آیه‌ی فوق رسول خدا (ص) را در نسبت با ما چنین تبیین می‌فرماید که رسولی است از جنس جان‌ خودتان که بر او گران می‌آید که شما در رنج باشید و از این جهت سخت دلبسته‌ی شماست و با مؤمنینی که متوجه‌ی راهی شدند که رسول خدا (ص) برای آن‌ها گشود، مهرورز و مهربان است.

از این آیه برمی‌آید که رسول خدا (ص) متوجه‌ی مشکلات جامعه‌ی بشری بوده‌اند و دغدغه‌ی اصلاح امور را داشته‌اند و خداوند که ربّ‌العالمین است، تا بستر تعالی انسان‌ها را فراهم کند، آن حضرت را شایسته‌ی این امر یافت و او را برگزید. موفق باشید    

28678
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: قبلا حدود یک و نیم ماه پیش در پاسخ یکی از افرادی که در خصوص مشکلات موجود و گزینه های موجود درباره ریاست جمهوری بیان کردید «قاصدک خبرهایی می‌آورد از پشت کوه‌های بلند بنا بر آن است تا شخصی به ظهور آید که تمامیتِ بیشتری نسبت به قبلی‌ها دارد.» سوالم این است که آیا این شخص همان پرویز فتاح است؟ شخصیت ضعیف و هرچه ضعیف تر بیاوریم که کمترین اراده و استقلال و بینش را از خود داشته باشند تا راحت تر بتوانیم اهداف خود را ا طریق اونها پیاده کنیم؟ فقط منافع عده ای تامین بشود و یک سوء استفاده و فریب برای قشر فقیر و مستضعف؟! این کار درسته؟ استاد تابحال گرسنگی کشیده اید؟ بخاطر فقر شده سالها در مورد ساده ترین چیزها شرمنده خانواده خود باشید؟ این سوء استفاده درسته؟ آیا همیشه فقط دم انتخابات افشای اسامی و مطالبات از غاصبان بیت المال و طرفداری از مظلومان به یاد این بزرگواران می افته؟ نتیجه آیا جز آنی خواهد بود که سالها شاهدش هستیم؟ یعنی مملکت به این بزرگی یک انسان توانمند نداره؟ حتما هرساله سپاه باید برامون رئیس جمهور معین کنه؟ کاش عاقلی پیدا شود که بویی از انسانیت برده باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باور کن گرسنگی و بیکاری پدر و غم فرزندان خوردن مادر را خوب خوب چشیده ام و عظمت حضرت رب العالمین را در همان صحنه ها دیده ام.

باور بفرمایید به هیچ وجه هیچ تصوری از شخصی که باید رئیس جمهور شود، نداشته ام و ندارم؛ ولی در دل ذات توحیدی انقلاب اسلامی وعده ی خداوند را می شناسم و صبر همراه با حکمت نایب الإمام آیت الله خامنه ای را، که خداوندبنا ندارد این صحنه را که صحنه ی مقابله با استکبار است، در دل توحید انقلاب اسلامی ترک کند حتی اگر فرزندان انقلاب شهید و خانواده هایشان اسیر شوند. قاصدک چنین خبرهایی آورده. قاصدک با زبان روزنامه ها با ما سخن نمی گوید؛ با جان همسران و مادران شهدا نجوا می کند که خون عزیزانشان هرگز ضایع نخواهد شد. موفق باشید

28457
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: چه شده؟! کو عمارها؟! چه می‌گویند مدعیان ولایتمداری و انقلابی گری!؟ استیضاح رئیس جمهور در این مقطع؟! استاد نظر شما در این مسأله چیه؟! آیا واقعا استیضاح به صلاح است؟! حقه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم استیضاح بهترین کار باشد. باید در عین نقادی‌های اساسی و عمیق و تمام‌قد، روشن شود این جریان اساساً راهی برای اصلاح امور این ملت نمی‌شناسد و نه‌تنها در برجام به امید رفع تحریم‌ها ۷ سال فرصت را از دست داد؛ در همه‌ی امور مسیری که انتخاب می‌کنند از همین جنس است. باید مردم به آن نوع هوشیاری برسند که مسائل کشور با روحیه‌ای دیگر حلّ می‌شود و مردانِ دیگری را باید به میدان آورد که إن‌شاءاللّه عملی می‌شود. موفق باشید

28310
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به یک‌سری مطالب هم از حضرتعالی درباب مباحث عدم ظرفیت تحقق قوی و عمیق دین در عصر حاضر و محدودیت‌ها و موانع بعلت امام عصر و حضور مدرنیته پرسیده شده بود و در یکی از سوالات، نظرات یکی از افراد صاحب نام معتقد به این بحث هم آمده بود که بیشتر همین رویکرد اضطرار و عسر و حرج در این دوره و لزوم مدارا در عین حفظ هویت دینی و اصلاح گری های ممکن و دست برداشتن از هدف تمدن سازی نوین اسلامی و اینکه از تجارب بشری تا حدود ممکن بیاییم فعلا بجای تولید و تحول در مبانی علمی_معرفتی و تمدن سازی فکر کنیم، یک مبحثی رو می‌خواستم خدمتتون مطرح کنم. آیا می‌شود این نوع رویکردها و این نوع روش‌ها و جریان سازی ها، در نسبت به مدرنیته و تمدن برخاسته از آن، به نحوی با کلمات خود نوعی رضایت به زندگی فردی خودشان می‌دهند و ناچار به پذیرش اضطرارهای مختلف و آرام آرام قرار گرفتن در حاشیه تمدن غرب را به ارمغان می آورند و توجه ندارند که بصورت ویژه پرچمداران کنونی مدرنیته و غرب معاصر، اگر شما از ادعای دین حداکثری کوتاه آمدید دیگر اجازه دینداری به صورت حداقلی هم به ما نمی‌دهد. در عین حال هر چند نسبت به برخی دو قطبی سازی ها و مقسم ها انتقاد دارند و خب تا حدودی قابل تامل است ولی شریعت سهله ای که بخواهد متناسب با آن ترویج شود و اینکه خب ما رویکرد انتظار الفرج و حفظ کیان و قوام دین را نگه داریم ولی کنارش الگوهای دیگر و تجارب کنونی را بیاییم استفاده کنیم که خب به کارآمدی و مقبولیت انقلاب هم کمک می‌کند و در حد امکان دعا کنیم و تذکراتی برای رجوع افراد جامعه به دیانت و شریعت بدهیم ولی تا حدی‌که بسوی بی دینی گام برندارند باز هم خوب است با شرایط حیرت و سربستگی کنونی می‌خواند، درون خودش یک محرومیت نرم از هویت انقلاب اسلامی و حتی نوعی از قبض و بسط شریعت و حتی ممکن است به تبعش استحاله هایی هم بدنبال داشته باشد و به نظرم این رویکرد خودش به بحران تمدنی و تذبذب تمدنی جهان اسلام و ایران معاصر که حتی پس از انقلاب هم ادامه داشت، دامن بزند و یک وضعیت آشفته ای و ترکیب گری برای ما پدید آورد تا جایی‌که شاید حتی ممکن است بگوییم خب فعلا این اقتصاد متعارف با ربا قوام یافته امکان اجرای شرایع معیشتی و مالی دینی به آن صورت نیست لذا با اضطرار و عسر و حرج فی الحال طی می‌کنیم ولی در عین حال بگوییم اما بصورت کلی نظر ما به موعود و عصر ظهور و پاسداری از خویشتن دینی و توحیدی و نگاه قرآنی مان هم باید محفوظ بماند؛ و اینگونه تذبذب ها بعید نیست در چنین رویکردهایی دیده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این تاریخ که تاریخ سیطره ی مدرنیته با همه ی روحیه ی استکباری آن است تنها مقابله با آن، روحیه ی انقلابی است آن هم در بستر حیات قدسی به همان صورتی که حضرت روح الله آن عارف کامل و آگاه به روح زمانه در مقابل ما گذاشت وگرنه حقیقتاً همان طور که می‌فرمایید ما همواره در حاشیه ی غرب قرار خواهیم گرفت. البته و صد البته انقلابی بودن غیر از آنارشیست بودن و از خرد مدرن غفلت کردن است. موفق باشید

27705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار طاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه حق، ببخشید استاد به سوال ۲۷۶۸۴ جواب نفرمودین، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. التماس دعا استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که آن نوع سؤالات شخصی است، به صورت شخصی به ایمیل‌تان می‌آید. سعی کنید مشکل را از آن طریق حل کنید. این‌طور جواب داده شد:

۲۷۶۸۴- باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم شما بتوانید باورهای ایشان که به آن عادت کرده‌اند، تغییر دهید. سعی کنید با ایشان خوش‌رفتاری نمایید و نسبت به ضعف‌های ایشان اغماض کنید. موفق باشید

26899
متن پرسش
سلام و عرض ادب: شهید آوینی در کتاب آغازی بر یک پایان می نویسند که باید جسم این قالب را در روح اعتقادات و فرهنگ خویش مستحیل کنیم و در عین حال مراقب باشیم بدام توسعه گرایی و تکنوکرات بودن نیفتیم. مقصود از استحاله جسم قالب_که همان عناصر مفید علمی و تکنیکی غرب است_در روح اعتقادات و فرهنگ ما چیست؟ مگر ابزار و عناصر، حامل یک فرهنگ نیستند و به یاد دارم خود شما هم در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم و گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، بارها روی این بحث تاکید داشتید؛ پس چگونه جسم قالب ها و عناصر فرهنگ و تمدن مدرنیته بعنوان نقطه مقابل گفتمان انقلاب اسلامی، قابل استحاله در روح اعتقادی و فرهنگی ما هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان کتاب‌ها نیز از قول شهید آوینی این نکته مطرح است که اگر انسان نسبت به روح تکنولوژی، خودآگاهیِ لازم را پیدا کند می‌تواند از آن‌ها نیز در مسیر تحقق اهداف خود بهره‌مند شود کاری که خود آن شهید در مجموعه‌ی «روایت فتح» انجام داد وگرنه مردم معمولی اگر جسم و قالب تکنیک را گرفتند، ناخودآگاه روح عربی آن را نیز وارد زندگی خود می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی