بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27927
متن پرسش
سلام علیکم: قبول باشه طاعات و عبادات و عید بندگی تون مبارک. تو پاسخ سوال ۲۷۸۸۹ فرمودید که اونها به مرحله سکرات و نکیر و منکر نرسیدند که با اعمال خلاف خودشون رو به رو شوند ولی استاد من کتاب سه دقیقه در قیامت رو که مطالعه کردم اون حاج آقا گفته بودن به اعمال شون رسیدگی شد و حق الناسهاشون و... بررسی شد تا اونجایی که نامه اعمالشون خالی شده بوده و تقاضا کردند که به دنیا برگردن، نظرتون در این مورد چیه؟! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی آنچه که علاوه بر رؤیت‌های خود در امور عادی از برزخ و قیامت می‌گویند، بر اساس پیش‌فرض‌های خود آن‌ها است که نفس ناطقه خلق می‌کند. اتفاقاً همان قسمتی که می‌فرمایید که آن حاج آقا می‌گوید؛ شدیداً تحت تأثیر پیش‌فرض‌های ذهنی است. در حالی‌که وقتی ملکِ «قابض» به میان آید، دیگر امکان برگشت نیست. موفق باشید

26737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به توصیه دین مبین به عدم طول امل و مبارزه آن و شناخت این امر، معمولا چه افرادی مبتلا به طول امل می شوند؟ ۲. راهکار مبارزه با این امر چیست و آیا مطلبی از حضرتعالی در این زمینه برای مطالعه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مشغول شدن به کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل است. موفق باشید

26537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد هر سال شما نظرتان را در مورد کاندیداهای اصلح می دادید و معرفی می کردید، امسال هم لطفا بزرگی کنید و فهرست کسانی رو که خودتون بهشون رای می دهید رو اعلام کنید. من شخصا آقای دکتر مقتدایی رو می شناسم به تقوا و پاکدستی و تعهد و تخصص و کاردانیش ایمان دارم. اما کس دیگه رو دقیق نمی شناسم، دکتر مهدی طغیانی هم مثل دکتر مقتدایی امام صادقی هستن و میگن با تقوا هستن، حجه الاسلام میرزایی هم میگن علم خوبی دارند، اما به جمع بندی نرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً چون این دوره، خوبانِ زیادی نامزد شده‌اند کار، سخت شده و به راحتی نمی‌توان به جمع‌بندی نسبت به ۵ نفر رسید. موفق باشید

24402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خواهش می کنم درباره ی پاسخ دو سوال زیر راهنمایی ام بفرمایید و جسارتا اگر خود پاسخ آن را نمی دانید اشخاصی را معرفی بفرمایید که بتوانند در رسیدن به پاسخ صحیح این دو سوال حقیر را راهنمایی فرمایند ۱. آیا مرحوم آیت الله سعادت پرور، عارف بوده اند؟ ۲. اجازه ایی که ایشان به چندتن از شاگردان خود داده اند بدین معناست که تک تک آن عزیزان عارف هستند؟ یا بدین معناست که هرکس تا جایی که خود رسیده است شاگرد تربیت بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده با ایشان مأنوس نبودم، نمی‌توانم در این مورد نظر بدهم. ولی کتب ایشان حکایت از کمال علمی و اخلاقیِ ایشان دارد. وجه دوم سؤال نیز برایم مقدور نمی‌باشد. موفق باشید

22325

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اینکه بعضی از علما می گویند قبل از خواندن فلسفه به جهت ورزیدگی ذهنی لازم است که هندسه و ریاضیات خواند، منظور چه هندسه و ریاضیاتی است؟ آیا منظور همان چیزی است که در مدارس و دانشگاهها تدریس می شود؟ تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است ولی فکر نمی‌کنم لازم باشد. عمده آن است که در فلسفه، ذهن باید منظم باشد و ریاضیات تا حدّی ذهن را منظم می‌کند. موفق باشید

29781
متن پرسش
عرض سلام و تحیت مجدد: در رابطه با مبحث رزق و سوال قبلی خودم، سوالی را از حضورتان داشتم. با توجه به این مطلب که رزق انسان معین و قسمت شده است، آِیا بذل و بخشش در موارد گوناگون (مالی، فکری و اندیشه ای، اختراعات و ...، خدشه ای به رزق انسان وارد می‌کند؟ و جایز است؟ (با توجه به اینکه در قرآن به پیامبر گفته شده «و لا تقعد یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» سپاس فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً با توجه به آیه‌ای که متذکر شدید، می‌توانید اندازه و جایگاه بخشش‌ها را مشخص کرد و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه می‌فرماید:

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کار خویش بی‌بهره مباش

تعلیم ز اره گیر در امر معاش

نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش

موفق باشید

29019
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۹۰۰۸ از سنتی لا یتغیر فرمودید که راز تداوم انقلاب در آن نهفته است. به یاد دارم در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی فرموید که تفاوت ما در نگرش ما به مشکلات با یک فرد غیر انقلابی این است که متوجهیم حقیقت انقلاب اسلامی که ریشه در ایام الله و برخاسته از سنتی دارد که خداوند الطاف خاصه اش را بر افراد و مومنین صبار و شکور نازل می‌کند، عظیم تر از آن است که با مسئولان و فلان گرایش آن شخص و یکسری بدسلیقگی و ناکارآمدی ها به حجاب برود و محو شود بلکه عظیم تر از آن تاریخ را از آن خود می‌کند مثل اینکه امیرالمومنین چون اطمینان به وعده «والله یعصمک من الناس» داشتند در زمان خلفا، اسلام را از دست رفته ندیدند چون مطمئن به وعده الهی و حقیقت و تجلی توحیدی آن بودند. انقلاب اسلامی با زعامت دو عبد صالح خدا، چنان عظمت و حضوری بس متعالی و کیفی بخش و تمدنی در این تاریخ دارد که با این نفاق و ناکارآمدی و مشکلات از پا نمی افتد و اثبات کرده می‌تواند از سخت ترین مشکلات ولو تهاجم فرهنگی یا نهادینه سازی لیبرالیزم به اسم سازندگی و توسعه مدرن به نام اصلاحات و انحرافات در عدالتخواهی با رویکرد به اصطلاح بهاری و از رمق انداختن شعائر و سنجه های انقلاب بنام تدبیر و امید بگذرد و همه اینان اگر روزی هم در قطار انقلاب بودند نهایتا نتوانستند ذیل عالم و عهد انقلاب حاضر شوند و از این قطار یا پیاده یا در حال پیاده شدن یا درگیر رکون و خموشی شده اند ولی با این‌همه همچنان این انقلاب عظیم است که چهل و یکسال مانده و توحید را در برابر استکبار گشوده و لرزه ای بر تن جاهلیت مدرن و تفکر منقطع از عالم قدس انداخته و آغازی بر یک پایان است. کدام ملتی درون وادی تمدن سازی رفته و این مشکلات و دردسرها را ولو ده ها برابر بدتر نکشیده؟ همین تمدن غیر توحیدی مدرنیته برای شکل گیریش چقدر فلاکت و مصیب کشیدند و کافی است برای فهم معیشت و اوضاع جوامع بدنبال مدرنیسم به کتب تاریخ تمدن رجوع شود تا ببینیم در چه مشکلاتی قوطه ور بودند. تمدن سازی و گذار از تمدن مدرن و عالم غربی و شبه مدرنیته ایرانی که علی الخصوص از دوره قاجار و پهلوی قوت گرفت، کار یکشب و دو شب نیست و علاوه بر سختی ها و اشتباهات و نفاق ها که جدا ما اکثر ضرباتمان از نفاق و نفوذ در درون نظام بوده، معلوم است که مستکبرین و پرچمداران لیبرال دموکراسی در صدد شعب ابی طالب ها بر می آیند و سعی دارند از طریق استعمار نوین و با علوم انسانی غربی، فکرهای توحیدی و ریشه های انقلابی را تعطیل کنند. دستاوردهای مادی انقلاب هم حقا با اوج مشکلات و ساختارهای شبه مدرن و عناوها جدا بی نظیرست و چند برابر شدن امکانات زیر بنایی و ظرفیتها که حتی مجلداتی را به خود اختصاص می‌دهد، شاهدی بر این مدعاست و حتی آمارها و اسنادی که دشمنان ما هم منتشر می‌کنند صحت آن را بیشتر می‌کند. اما اکنون ماییم و دستور رب العالمین که فرمود: «و اما بنعمه ربک فحدث»؛ این آیه جدا افق پیش روی ماست. در اوج شدتها و سختی ها و تهدیدات مشرکین و منافقین و معلوم نبودن افق آینده و تشکیک های این امت اسلام، خداوند امر می‌فرماید تحدیث نعمت کن و در روایات تعبیر شده منظور از این خیر و نعمت همان رجعت به عنوان زمان تحقق دولت حق و دولت آدم بصورت تام است؛ آری رسول الله باید در اوج این سختی ها و تشکیک ها و دلهره ها از آینده، تحدیث نعمت کند تا امت بفهمند مشغول ساخت تاریخی هستند که نهایتش رجعت است و به آن حقیقت متعالی می‌رسد و دارید این مسیر را باز می‌کنید و اگر نظر به رجعت و آن هدف کلان کنید تاب می آورید و صبر و شکر خواهید داشت و بزرگ می‌شوید و مشکلات، شما را ابن السبیل نخواهد کرد. مانند اینکه اگر درخت بشوید نشستن گنجشک ها بر روی شما اثر ندارد چون انقدر تنومنید که متغیر نشوید ولی اگر شاخه گلی باشید، با نشستن گنجشنکی به این سو و آن سو می‌روید پس باید نگاه شما و سعه وجودیتان بسط یابد و عظیم شود تا بتوانید بفهمید شما در حال مقاومت در مسیری هستید که آینده اش آنجاست و لذا همین الان شما هم خیرست و مهلتی برای سنجش عیارتان و کنار زدن زنگهارها و گوش سپردن به نوای حق و برداشتن حجابهای این راه. تا امت بینش تمدنی و کلان و عظیم نیابد و در نیابد در چه مسیری مشغول حرکت است و چه افقی را مد نظر گرفته و مشغول گشودن چه تاریخی است، توفیق و صبری نصیبش نخواهد شد ولی بالعکس با این صبر و مجاهدت و نظر به مقصد این راه می‌شود «و لما رای المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از راه‌های تفکر برای درک موقعیت تاریخی خود، فهم موقعیت و سخن و موضع‌گیریِ دشمنان این حرکت است بدون هیچگونه تعصبی، حقیقتاً دشمنان انقلاب اسلامی با همه‌ی تنوعی که دارا هستند، به پایین‌ترین نحوه‌ی تفکر و به انواع آلودگی‌های شخصی گرفتارند و این بهترین شکل برای درک جایگاه وجودی انقلاب اسلامی در هستی است از آن جهت که اولاً: خداوند هیچ توفیقی به آن افراد برای درک حقیقت نمی‌دهد و ثانیاً: هیچ امکانی برای رسیدن به هدف در نظام الهی برای آن‌ها نیست. پس باید خاطرمان از طرف خطراتی که دشمنان حرکت توحیدیِ انقلاب اسلامی پیش می‌آورند، جمع باشد. عمده درک موقعیت خود و رسالتی است که خداوند در این گردونه به عهده‌ی فرد فرد ما گذاشته است که مجهز به شأنی باشیم که در این مقابله نشان دهیم ما در راستای اراده‌ی الهی عمل می‌کنیم و معنای شناخت زمان و مطابقِ زمان عمل‌کردن و تقوای زمانه را در خود شکل‌دادن، در این‌جا جای خود را باز می‌کند و امیدواریِ هر روز ما به جهت آن است که آرام‌آرام مردم ما با خودآگاهی تاریخی از امیدواری نسبت به جبهه‌ی کفر فرو می‌نشینند و برای حضور تاریخی خود به اندیشمندیِ صحیح نزدیک می‌شوند. آری! صبری نیاز است تا حضرت معبود هر لحظه بیش از پیش اراده‌ی خود را که اراده‌ی نفی استکبار است به ما نشان دهد. موفق باشید  

27943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: در پاسخ سوال ۲۷۹۳۱ در خصوص پیام بلندبالای قدردانی آیت الله جوادی آملی از آقای لاریجانی، فکر نمی کنید جوابی که نوشتید بیشتر شبیه توجیه است؟ استاد عزیزتر از جان، ما باید بپذیریم که آیت الله جوادی آملی هم آقای هاشمی رفسنجانی را قبول داشتند و هم آقای لاریجانی رو و احتمالا این خط فکری رو. وگرنه برای تشکر نیازی نبود بنویسند درختی رو غرس کردید که ثمره اش خدمت بود و شربت اخلاص و... می‌توانستند به یک تشکر معمولی بسنده کنند، پس لابد بشدت منش و روش ایشان رو و نیز مرحوم هاشمی رو قبول دارند دیگه چه نیازی به توجیه و لاپوشانی، عزیزا؟ ببخشید اگر صریح صحبت کردم. در طریق حق پایدار باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین طور است که می‌فرمایید. در مورد آقای هاشمی و سخنان ایشان بنده مفصلاً عرض کردم که ظاهراً نگاه آیت اللّه جوادی به امور کشور و جهان، به آقای هاشمی نزدیک است. خوبی جریان، تأییدات خوب آیت اللّه جوادی از رهبر انقلاب است و اینجا است که فکر می‌کنم نکته‌ی ششم صحبت‌های رهبر معظم انقلاب با دانشجویان در ماه رمضان، چراغ راه ما می‌باشد. آن‌جا که فرمودند: جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره‌ی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت می‌دهید معتقدند، در فلان مسئله‌ی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید... هر چه می‌توانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البته جذب آدم معتقدی که با شما اختلاف سلیقه دارد» رهبری ۱۳۹۹/۰۲/۲۸. موفق باشید

26010
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طاهرزاده، با مطالعه مطالب حضرتعالی در یادداشت آینده ما چه آینده ای است و مباحثی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم، یک مبحثی برام ایجاد شده و به نظرم نکته قابل تاملی هست. اینکه پس از رنسانس به سمت قرن ۱۸ میلادی که دوران پی ریزی اندیشه و تمدن مدرنیته هست تا اکنون که دوره به تعبیری ظهور پست مدرنیسم و حتی به تعبیری نئولیبرالیسم هست، کشورهای غرب جدید و علمداران مدرنیته که خود را تحت عنوان کشورهای متروپل و مرکزی مطرح کردند، با انواع استعمار و همین فاصله گذاری و روش های دیگری که بکار بردند، به تعبیر من احساس مستعمره بودن و گسستگی تاریخی و حتی حقارت و فلاکت را برای کشورهای غیر متروپل و به تعبیری این کشورهای غیر مرکزی، ایجاد کردند که آنها بعضی راه را در اندیشه های سوسیالی دیدند که آنها به انقراض رسید و اکنون شاید راه نجات از این غیر مرکز بودن و فلاکت یا حقارت را در نزدیکی به غرب و ایجاد مدل توسعه اقتصادی_سیاسی غرب مطابق با لیبرال_دموکراسی که جوهره غرب جدید هست ببینند. اما در همین برهه با طلوع انقلاب اسلامی و رویای بزرگ تمدن نوین اسلامی، شاید این قاعده بر هم خورده و این فاصله گذاری مدرنیته بین کشورهای متروپل و غیر متروپل در حال نابودی است. هر چند هنوز در بستر انقلابمان، ما نتوانسته ایم به آن جامعه طراز برسیم و ایران به عنوان مهد این انقلاب درگیر مسائل متعددی هست که اون هم حاصل عدم مواجهه تمدنی با غرب و غربگرایی است، اما باید صبر برای ساخت تمدن بزرگ و رویای تمدنی عظیم ما که مبتنی بر بشارت انبیاء و اولیاء است را در پیش گرفت و این را نصب العین کرد. فراموش نباید بشود در طی همین چهل ساله و دوران گذار از مدرنیته و اومانیسم چه اتفاقاتی افتاد که برای کمتر کسی قابل باور بود از استقرار یک نظام دینی به مدت چهار دهه که در دوره هیچ پیامبر و امام معصومی محقق نشد تا فروپاشی چپ مدرنیته و کمونیسم تا این ضعف و استیصال و شکست های تمدنی نظام سلطه ویژه در منطقه خودمان تا حضور فرزندان معنوی نهضت نظیر شیخ زکزاکی،سید حسن نصرالله، مجاهدان یمن، مجاهدان انقلابی سوری، حشد الشعبی عراق، مردم کشمیر و این جوانان کثیر مجذوب مقاومت در دل اروپا و آمریکا. و اما باید بالاتر از تمام اینها فهمید هنر انقلاب ما در چنین عصری با حضور لیرالیسم، تربیت و پروش انسانهای طراز و نمونه ای نظیر مرتضی آوینی و مصطفی چمران و محسن حججی و جواد الله اکرم و مصطفی احمدی روشن است که نمونه انسانهایی با قلب سلیم اند که در مواجهه با جهان مدرن، زندگانی اصیل با نظر به عالم قدس را به صحنه آورند. ان شاء الله دوره فعلیت یافتن باورهای انقلابی فرا برسد و ما به طلوع خورشید ولایت و صاحب الامر نزدیک گردیم و زمینه ظهور تمدن مهدوی را فراهم سازیم. عذر میخوام که طولانی شد؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیبا و روشن و مطابقِ واقع اندیشه می‌کنید. بهترین عقل‌ها عقلی است که زمانه‌ی خود را می‌شناسد و بحمداللّه حضرتعالی متوجه‌ی چنین عقلی هستید. صدای «الیس الصبح بقریب» را شنیده‌اید و دل به آن داده‌اید. موفق باشید

25923
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۲۰ سوره هود ویژه این بخش «و ما نثبت به فوادک» و جایگاهی که فواد در وجود انسان دارد و تعبیر این هست که در فواد انسان، مرحله یقظه و احسان به مومنین رقم می خورد و اوج ساحت های وجودی است، آیا می توان گفت هنر اسلامی من جمله ادبیات داستانی و سینما و ...، دکترین خاصی مبتنی بر انگاره های قرآنی دارد که هدفش ثبات انسان (ویژه فواد او به‌عنوان مرحله درک حقایق توحیدی جهان شمول) بر مسیر حق و اطمینان از این است که اگر اراده و عملش با اراده حضرت حق هماهنگ باشد پیروزست و یا به تعبیری بگوییم که نشان می دهد راز زندگانی مومنانه و توحیدی ویژه در انبیاء و اولیاء چیست تا ما هم با این راز مانوس شویم که حقیقتاً قصه های و زندگانی ابرار،چنین ظرفیتی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان به دنبال آن است که جانی آرام و قلبی مطمئن داشته باشد و این جز با رویکردِ توحیدی محقق نمی‌شود. موفق باشید

25498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: استاد گرامی اگر بهشت تجسم اعمال نیک و جهنم تجسم اعمال زشت انسان است اعراف تجسم چیست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعراف، شرایطِ روشن‌شدنِ شخصیت هرکس است تا بالاخره معلوم شود در چه جایگاهی است. که البته این اعراف غیر از اعرافی است که در قرآن داریم: «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ» که آن مربوط به اولیاء معصوم می‌باشد. موفق باشید

25413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا، ضمن عرض سلام، ادب و احترام و تشکر از زحمات حضرت عالی، زیارت قبول. در مباحث کربلا مبارزه با پوچی ها فرمودید که باید مثل حضرت اباعبدالله سخن حق بزنیم و موضع حق بگیریم و از مخالفت فضای حاکم با حق نترسیم. از طرفی در توصیف جبهه حضرت فرمودید که، حضرت سعی داشتند حتی ذره ای اتهام ناحق بودن به ایشان وارد نباشد. سوال بنده این جاست: «ما که می دانیم صد درصد حق نیستیم. حداقل من که می دانم، حال اگر در مساله ای هم به حق موضع گیری کنیم، سوابق ناحق بودن ما اثر موضع حق ما را کم نمی کند؟ آیا موضع گیری توسط افرادی چون بنده که سوابقی دارم در جامعه امری صحیح است یا نه!؟ چه کنیم استاد عزیز. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موارد هم باید سعی کرد انصاف را رعایت نمود و بدی‌های خود را در زیر سخن حق پنهان نکرد. موفق باشید

25170
متن پرسش
سلام: من در سال آخر دبیرستان هستم و تصمیم من این است که به دانشگاه نروم و احساس می کنم از راهی به غیر از دانشگاه موفقیت بیشتری کسب می کنم و بیشتر می توانم به مردم کمک کنم. من باور دارم که تنها چیزی که زندگی را از روزمرگی خارج می کند عشق است. دنیا و دین بر مدار عشق است. یکی از درس های نماز را هم همین میدونم که با اینکه در نماز هر بار یک ذکر تکراری و حرکات تکراری انجام می شود اما وقتی بنده عاشق پرودگارش باشد اصلا متوجه تکراری بودن نماز نمی شود مگر عاشق از ابراز عشق به معشوقش خسته می شود؟ خیر چون با تمام وجود می گوید دوستش دارد و چیزی که از وجود برخواسته باشد حتی اگر صد بار هم تکرار شود تکراری نمی شود و من دوست دارم اگر راهی را انتخاب می کنم با تمام وجود و عشق انتخاب کنم تا متوجه روزمرگی زندگی نشوم. اما مادر و پدرم نظر متفاوتی دارن من به آن ها گفتم موفقیت من در این دنیا وابسته به شغل من نیست و تنها چیزی که من را موفق می کند بنده بودن است آن ها می گویند اگر بنده هستی نباید رو حرف مادر و پدر حرف بزنی و باید راه دانشگاه را بروی بدون اینکه حتی بخوای ما را قانع کنی در صورتی که من می دانم اگر این کار را کنم حال خودم خوب نیست و وقتی حالم خوب نباشد نمی توانم بنده خوبی باشم و به مردمم خدمت کنم و سر راه کمالم قرار می گیرد من چه باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که ما در این جهان باید زندگی کنیم و در همین جهان باید عشق را تجربه  نماییم. لذا حاضرشدن در مجامع علمی به خودی خود مانع سیر به سوی عشق نمی‌شود، عشقی که همان‌طور که متوجه‌اید، همه‌ی زندگی است. موفق باشید

24688
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در خصوص آیه مبارکه: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿الأنعام: ١٣٠﴾ کلمه منکم این تصور را پیش می آورد که جنیان نیز پیامبری از جنس خودشان دارند آیا اینطور است؟ لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به دلیل مطالبی که در سوره‌ی «جنّ» مطرح است، پیامبران حتی برای جنّیان از جنس بشر هستند از آن جهت که آنان نیز مثل انسان‌ها دارای قدرت انتخاب‌اند و رسولان برای کسانی ارسال می‌شوند که دارای قدرت انتخاب باشند. موفق باشید

24576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا: ببخشید استاد، جسارتاً نام اون دانشمند سوئدی که در کتاب جایگاه رزق انسان در هستی ازش نقل و قول کردین چیه؟ و اگر بخواهم یک کتاب ازشون بخونم پیشنهاد شما چی هست؟ مممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در مجله‌ی «کیهان فرهنگی» شماره‌ی ۱ و ۲ آن را مطالعه کردم و به کلّی نام او را فراموش کرده‌ام. کتاب‌های آقای دکتر سید حسین نصر می‌تواند در این رابطه با شما سخن بگوید. موفق باشید

24381

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. آیا واقعا نجوم و ستارگان به معنی واقعی کلمه نه طالع بینی هایی که الان در بازار موجوده میتونن در سرنوشت و کارهای فعلی انسان تاثیر بذارند؟ آیا کسی علم واقعی اش را داشته باشد می تواند پیش بینی هایی داشته باشد؟ رجوع کردن به کسی که مثلا شاگرد اساتید واقعی عرفانست به نظرتون اشکالی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این رابطه نمی‌دانم. اساساً به نظر بنده به هیچ وجه علم نجومی که بخواهد در پیش‌بینی امور ورود کند را نمی‌توان قبول کرد. موفق باشید

24148
متن پرسش
سلام: ۱. فرمودید ارتباط با خداوند بدون مظاهر محال است. حال در نماز که در یک حالت حضور و بقا هستیم این مظاهر چه می شوند؟ مثلا هنگامی که سوره حمد خوانده می شود یا وقتی در سجده هستیم؟ ۲. چرا بعد از آنکه می فرماید «قضا الذی لا یرد و لا یبدل» در خواست حج مقبول می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نُصْبَ عَيْنَيْك» یعنی در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده

قصّه‌ی «راز» همیشه همین‌طور بوده و هست؛ هم رُخ می‌نمایاند و هم رُخ برمی‌تابد و پنهان می‌شود. گفت:

با گلرخِ خویش گفتم ای غنچه دهان                هرلحظه مپوش چهره چون عشوه‌گران

زد خنده که من به عکس خوبان جهان           بی پرده نهان باشم و با پرده عیان

برای دیدن خوبان جهان باید پرده و مظهری در میان باشد تا خود را در آن منظر بنمایاند همان‌طور که خدا را با مظاهر اسماء‌اش می‌بینید. زیرا بی‌پرده «نهان» می‌باشد و با پرده «عیان» است. حقیقت، همیشه با پرده یعنی با جلوات و مظاهرش ظاهر می‌شود و از آن طرف هم همان مظاهر، حجابِ حقیقت‌اند. جمال حق را در گل می‌بینید ولی اگر به گل مشغول شدید همان گل، حجابِ نظر به حق می‌شود.

۲. آری! در بستر توجه به سنت‌های لایتغیّر و پذیرفتن نظام متقنِ آن سنن، حال باید خود را در دل آن سنن شکل دهیم و وظایف الهی خود را مطابق آن به انجام برسانیم و از خدا بخواهیم در انجام آن وظایف که از جمله‌ی آن‌ها حج مقبول است، ما را کمک نماید. موفق باشید 

22595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب «خویشتن پنهان» از احساس کردن صحبت فرمودید. مانند این جمله: «احساس حضور خداوند در عالم، معرفتی صحیح و اخلاقی سالم و آدابی درست نیاز دارد وگرنه هر کافری می داند خدا وجود دارد.» سؤال بنده این این است که آیا منظورتان از احساس کردن همان علم حضوری است یا اینکه علم حضوری با حس کردن تفاوت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسی که مورد نظر است همان علم حضوری است ولی باید با ادبیات عرفانی بگوییم تا جنبه‌ی مفهومی به خود نگیرد. موفق باشید

22421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده عزیز: این لینکی که خدمتتون می فرستم جلسه نقد و بررسی کتاب شاکله شناسی استاد حکمت است. چون اطلاع دارم حضرت عالی هم این کتاب را خواندید از شما تقاضا دارم جناب عالی هم اگر مقدور هست مقاله ای، نقدی، یادداشتی در مورد این کتاب داشته باشید. مشتاقانه و بی صبرانه منتظر نظر استاد عزیزم هستم. http://iqna.ir/fa/news/3730351/%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%AD%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%82-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از این‌که بنده را در جریان این نشست قرار دادید، حقیقت این است که هم می‌توان دغدغه‌های منتقدین را درک کرد و هم دغدغه‌های دلسوزانه‌ی جناب آقای دکتر حکمت را. در این‌که آقای دکتر حکمت تلاش دارند گامی به جلو بگذارند و نگاه‌ها را به آینده‌ای بیندازد که در آن آینده ما در مواجه با غرب، گرفتار تنگناهای گذشته نباشیم، حرفی نیست. می‌ماند که بدانیم این راه نیز یکی از راه‌هایی است که إن‌شاءاللّه با قرارگرفتن در کنار راه‌های دیگر با ذوق و سلیقه های متعهدان نسبت به اسلام و انقلاب، بزرگ‌راهی گشوده می‌شود که در سنت آن بزرگ‌راه، ما از جوابگویی به سؤالات جزئی که امروز در نسبت با غرب با آن روبه‌روئیم آزاد می‌شویم و سبل الهی به صراط مستقیم منتهی می‌شود. حتماً باید زحمات آقای دکتر حکمت را دید و آن را پاس داشت. موفق باشید

22244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا تعبیراتی مانند نفس و روح و قلب که در مورد حقیقت غیرمادی انسان در آیات و روایات و کلام اهل فن موجود است همگی حکایت از یک حقیقت است؟ چون بعضاً بین آنها تفاوت گذاشته اند. مثلا در روایتی بین روح و نفس تفاوت گذاشته که می‌فرماید موقع خواب روح در بدن می‌ماند و نفس را خداوند قبض می کند و بعد دوباره به بدن برمی گردد، یا بین روح نباتی و حیوانی و انسانی تفاوت قائلند و روح نباتی و حیوانی را مادی فرض گرفته‌اند و روح انسانی را مجرد و می گویند روح نباتی و حیوانی موقع مرگ از بین می روند و روح انسانی از بدن قبض می شود، یا اینکه می گویند در ابتدای خلقت انسان روح نباتی تدبیر بدن را بر عهده دارد و بعد روح حیوانی و در چهار ماهگی روح انسانی تدبیر را برعهده می‌گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: در مکاتب مختلف،‌این واژه‌ها معنای متفاوتی دارند و از خود جمله باید فهمید که این واژه‌ها به کجا اشاره می‌کنند. در نگاه فلسفه‌ی اسلامی «النفس فی وحدتها کل القوی» است و لذا تمام حالات مذکور به شئونات نفس بر می‌گردد ولی در آن‌جایی که شما متذکر شده‌اید، بعضاً مراتبی مد نظر است که نسبت تدبیر نفس با بدن را توجیه می‌کند و این ربطی به حقیقت نفس ندارد و لذا وقتی نفس از بدن جدا شد، دیگر بحثی به نام «روح بخاری» برای نفس معنا ندارد. موفق باشید

8213
متن پرسش
سلام استاد لحن پاسخ گوییتان تغییر کرده.انشاالله خبریه؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً خبری هست، مگر نشنیده‌اید فرشتگان در آسمان‌ها هرکدام صدها دُهل به صدا در آورده‌اند زیرا روز به روز زمینه‌ی برگشت نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بیشتر فراهم است و انقلاب اسلامی بستر ظهور انوار الهی شده. حقیقتاً «صد دهل می‌زنند در دل ما... بانگ آن بشنویم ما فردا». موفق باشید
30434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: ممنون از زحمات شما. در مورد حدیث شریفی که از حضرت زهرا سلام الله علیها در کتاب مقام لیله القدری بیان فرمودید که بهترین چیز برای زنان این است که... توضیحی در جای دیگری بیان فرمودین؟ خب این حدیث شریف خیلی سوال برانگیز است برای درک بهتر آن از خدمتتون راهنمایی می‌خواستم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جایی عرایضی در این مورد شده است که در آن شرایط، معنا نمی‌داده است زنان از محیط خانه که عموماً شرایط زندگی فراهم بوده، به کوچه و بازار سر بزنند، وگرنه همان حضرت مگر تشریف نیاوردند و در مسجد مدینه در مقابل آن‌همه نامحرم آن خطبه‌ی غرّاء را ارائه کردند؟! موفق باشید

29719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: تمامی انتخاب هایم و تفکرم تحت‌ سیطره‌ شهوت و بر اساس هوی و هوس است چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رجوع به حضرت پیامبر اسلام «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در شریعت و رعایت احکام الهی و با رجوع به حضرت علی «علیه‌السلام» در ولایت و رعایت مدیریت اولیای الهی و نایب امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌علیه» راه عبور شیطان را در قلبتان ببندید. موفق باشید

29406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده چند سالی هست که ازدواج کردم و همسرم فوق العاده زود رنج و حساس هستند و کمی هم افسردگی دارند به طوری که روی من هم اثر گذاشتند و من هم حساس و زود رنج شدم. خودم شخصا خدا را شکر خیلی تونستم درکشون کنم و باهاشون کنار بیام ولی از همون اوایل ازدواجمون همسرم با خانواده ام مشکل پیدا کردند و به کوچکترین حرفی نارحت می‌شدند و من هم نمی‌تونستم طرف هیچ‌کدام را بگیرم و خیلی برام سخت می‌گذشت. ما معمولا اوایل ازدواجمون هفتگی با خانوادمون رفت و آمد داشتیم ولی چون دیدم خانمم اذیت میشن کمترش کردم ولی الان خانمم از من انتظار داره هر شش ماه یکبار رفت و آمد بکنیم البته با خواهر و برادرام (چون پدر و مادرم را زود به زود سر می‌زنیم). گاهی اوقات اینقدر در زندگی کوتاه میایم که احساس می‌کنم دیگه از مردانگیم چیزی نمانده احساس حقارت می‌کنم و من همانند بچه ای شدم که هرچی گفت باید بگم چشم وگرنه ناراحت میشه و... نکته بعدی اینکه وقتی از چیزی ناراحت میشه و به چیزی گیر میده باید صبر حضرت را داشته باشم تا بتونم تحمل کنم هر چی ذکر و دعا بلدم میخونم که دعوامون نشه که خیلی هم خوب بوده ولی گاهی جواب نمیده. پس الرجال القوامون جایگاهش کجاست؟ مقدار کوتاه آمدن مرد در خانواده چقدره؟ اگر اینقدر کوتاه بیام که توی فامیل و ... بگن این مرد نیست و همه چی دست زنشه آیا درسته؟ من فقط ملاک دین را می‌خواستم بدونم مردم برام مهم نیستند. حد و حدود کوتاه آمدن مرد چقدره؟ اگر زن بر همه چیز مسلط بشه چی؟ آیا این نوع کوتاه آمدن یه نوع سیر و سلوک حساب میشه؟ چطوری جلوی تسلط خانمم به خودم را بگیرم؟ اگر بخوام کوتاه نیام پس چکار کنم دعوامون میشه، کوتاه بیام مسلط میشه و سوء استفاده میکنه و از مردانگیم دیگه چیزی نمیمونه؟ توی بحثهای خانمم با خانواده ام چکار کنم؟ بحث مهم آرامشمونه که با کوچکترین حرف و صحبتی از بین میره، اگر این نوع زندگی سیر سلوکه پس سیر و سلوک بدون آرامش هم مگه داریم؟ برای آرامش در زندگی چه کاری انجام بدم؟ میزان رفت و آمد و صله رحم با فامیل درجه یک چقدره؟ آیا عرفیه و هر جایی متفاوته؟ ببخشید استاد طولانی شد. چون خیلی نارحت بودم و می‌خواستم بهم آرامش بدین و ملاک برای ادامه راه و حل مشکلات ارائه بدین. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که خداوند حقوق هرکسی را تعیین کرده است اعم از حقوق والدین یا همسر و یا اقوام. و اینطور نیست که همسر انسان بخواهد حقوق والدین یا ارحام را تعیین کند فردای قیامت از ما نمی پذیرند که حقوقی را که خدا تعیین کرده است به جهت رضایت همسر نادیده گرفته باشید. آری! باید حقوق همسر را در رعایت لباس و مسکن و غذا رعایت کرد و حقوق والدین را نیز بر اساس عرف در نظر گرفت که مثلاً اگر در همان شهری که شما هستید والدین تان باشند، عرفاً هفته ای یکبار باید در خدمتشان باشید و در طول هفته نیز از احوالاتشان با خبر باشید و ارحام نیز حقوقی دارند که اگر فاصله ی ما از آنها به هر بهانه ای زیاد شود نحوه ای از قطع رحم حساب می‌شود که حرام بین است. آری! باید به هر بهانه ای که هست رابطه ها را محفوظ داشت. موفق باشید.

27831

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد وقت به خیر: پیرو سئوال ۲۷۸۱۰ که فرمودید نماز جوری بخونید مثل اینکه با همدیگر صحبت می‌کنید. خوب استاد در صحبت کردن با همدیگر بالاخره یک چیز من میگم یه چیز اون طرف مقابل میگه صحبت شکل میگیره و آدم به همدیگر توجه داره اما در نماز علی الظاهر ماییم که با خدا داریم صحبت می‌کنیم او چیزی به ما نمیگه به خاطر همین رابطه یک طرفه میشه و حواس انسان پرت میشه چون فقط ماییم که صحبت می‌کنیم و جوابی نمی‌شنویم نظرتون چیه در این باره این مشکل رو چیکارش کنیم؟ موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به جای نشستن و گفتنِ چطور و چطور، باید وارد شد تا إن‌شاءاللّه خداوند هم با شما نجوا کند. صبر در عبادات به همین معناست. موفق باشید

نمایش چاپی