باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت جهت بررسی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید که با بودن نایب حضرت، چگونه سرنوشت این ملت بهکلّی با سرنوشت سایر ملل متفاوت است. حال اگر خودِ حضرت تشریف بیاورند، ببین چه میشود! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای دکتر گلشنی انسانی دانشمند، متفکر و متعهد هستند و تا آن حدّی که در این سخن مختصر فهمیدم، حرف درستی است ولی باید تفصیل آن مطرح شود تا مورد بحث و بررسی قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر آقای پوتین با آن نحوه ارادت به مقام معظم رهبری و دلسوزی برای کشورش و ضد استکباری بودنش، آدم بدی است؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی دست در دست هم داده که کار به اینجاها رسیده. از عوامل بیرونی که همان نزدیکشدن به زندگیِ مدرن است و تنگناهایی که آن زندگی به جهت آنکه با سنتهای ما همراه نیست، برای ما ایجاد کرده است. اموری که غرب زودتر با آن روبهرو شد و گرفتار انواع بیبند و باریها و ازدواجهای به اصطلاح سفید شد. و از عوامل درونی اینکه دختران و پسران ما متوجهی تنگناهای این روزگار نیستند و به ایدهآلهای خود فکر میکنند، به جای آنکه همّت کنند و زندگی بسیار سادهای را برای خود در نظر بگیرند و از الگویمان یعنی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» با آن زندگی ساده غفلت نکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکترمحمدرضا بهشتی در شرح کتاب «حقیقت و روش» آقای گادامر، متذکر آن امر بودند. متأسفانه هنوز کتاب مذکور ترجمه نشده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» عرض شده است کارهایی که تا دیروز در خانه انجام میشد، امروز به بیرون خانه آمده است. روح زنانه اگر در سیطرهی مردها در ادارات امروز ما نباشد، میتواند نقشآفرینی کند و متأسفانه این روح در ادارات ما کم به چشم میخورد و خانمها به جای اینکه مادری کنند، پهلوانی میکنند. بد نیست به کانال @ZanTaraz سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و آری! افقی بس گشوده از دریچهی نظر به خود تحت عنوان «معرفت نفس» به سوی عالم بیکرانهای خداوند به ما عطا فرموده است تا همینکه به خود آییم، مییابیم «لیس فی الدّار غیره دیّار» و هیچ راه مطمئنی جز به فعلیتآوردنِ چنین نسبتی در شخصیت خود نداریم وگرنه زندگی سراسر وَهم میشود و وَهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسیر بس مهمی طی شده ولی راهِ طولانیتری در پیش است و زیباییِ زندگی در همین در راهبودن است که «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». عرایضی در کتاب «امام خميني «رضواناللّهتعاليعليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علامه و حضرت امام عالیاند. پیشنهاد میکنم برای دستگرمی، فعلاً از سیر مطالعاتیِ سایت شروع شود. موفق باشید
چرا می پرسی که او چه کرده بود؟ مگه با این جملات و کلمات می شود وصف کرد؟ 'خب به هر حال باید فکر کرد... چه باعث شده او به این مرتبه برسد... ببین برادر من کم که نیست. از کجا برایت بگویم. از کجا شروع کنم؟ از فرماندهی عملیات ها در دهه ۶۰؟ از جنگ با اسرائیل تو میانه جنگ؟ از مبارزه با اشرار و جنگ لبنان؟ از داعش و شهادت به دست اشقی الاشقیا زمانه؟ از تشییع و ولوله؟ از چه بگویم؟ باید فکر کرد فکر...' عشق من... دوست روحانی من... گفتم که. خیلی مدت است از فکر و خیال و تادیب و کتاب کاری درخور بر نمی آید. بال می خواهد عشق من. پرواز می خواهد روح من. پرواااااااز. آه پرواز.... 'نمی فهمم چی میگی ممد. اصلا خودتم میدونی چی میگی؟ خب یجور بگو ما هم بفهمیم بابا...' من سگ کی باشم روحم که بخوام توضیح بدم... بذار یکم از زبون سید بشنویم. اگر اشک امانم بده البته " آری حاج قاسم تکه تکه شد... او تکه تکه شد و پیکرش به باد و خاک و آب و آتش پیوست اما راز خون آشکار شد راز خون چیست؟! مگر راز خون را جز شهدا در می یابند؟ مگر جز پروانگان که پروای سوختن ندارند دیگران را نیز این شایستگی هست که معرفت نور را به جان بیازمایند؟ تو دانی که حاج قاسم را برای طواف به نجف و کاظمین و کربلا بردند. کربلا مستقر حاج قاسم بود. کربلا مستقر کسی است که نور قلبش را تا آنجا انباشته است که ترس از مرگ جایی ندارد. کربلاییان جاودانه اند رفیق. فرمانروایان اقیانوس بی انتهای نور که طلیعه ای از آن بر ما افتاد و دیدی که چه کرد. آری شهید حاج قاسم سلیمانی چنین کرد تا جز شایستگان کسی در آن استقرار نیابد." ای شهید... ای شقایق آتش گرفته." شقایقی است که داغ شهادت شما را بر دل دارد. آیا شود که بلبلی دیگر در رسای ما چنین نغمه کند؟"
باسمه تعالی: سلام علیکم: از رازِ خون گفتی! و چه خوش گفتی! میگویی: «آیا شود که بلبلی دیگر در رسای ما چنین نغمه کند؟» آری! راهی گشوده شده که خدا میداند این راه، چه آیندهی درخشانی دارد و چه انسانهایی را به ظهور میآورد. قبلاً عرض شده بود آینده، کسانی ظهور و رجعت میکنند که باکریها و خرازیها به گَردِ پایشان هم نمیرسند. بفرمایید همین آقای شهید حاج قاسم!! باز میگویم قاسم سلیمانیهای بس بزرگی در پیش رو داریم. توحید خمینی به طور عجیبی انسانهایی بس متعالی میپروراند و مینمایاند. پس نهتنها بلبلی دیگر، بلکه صدها بلبل باز در رسایِ انسانِ دوران انقلاب به نغمه خواهند آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام پیامبرانِ نسل حضرت ابراهیم«علیهالسلام»، امام هستند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالات زیادی به این نظر دکتر سروش گرفته شده. حتی آقای دکتر عبدالکریمی که به قول خودشان شاگرد دکتر سروش است اشکالات مفصلی به نظر دکتر سروش گرفتهاند. بنده نیز در جزوهی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» عرایضی داشتهام به آدرس زیر:
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سعهی رحمت الهی که در مقابل ما گشوده شده است، موجب میشود ما با همّتی که در راستای انجام وظیفهی خود إعمال میداریم، با چیزهایی روبهرو شویم که فکر آن را هم نمیکردیم، و این است راهِ درمان تنبلی و بیمسئولیتی، به همان معنایی که به ما فرمودند: «گرچه بهشتت نه به همت دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش» کوشش ما، برنامهریزی و امیدواربودنِ به سعهی رحمت الهی است. نتیجه، بیش از آنی است که ما بخواهیم بر اساس تصورِ نتیجه اقدام کنیم. «آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عشقها و محبتهای الهی عامل تغذیهی جان انسان در این دنیا و آن دنیاست. عشق و علاقه به مادر به عنوان آغوش گشودهی رحمت الهی چیزی نیست که مانع سلوک باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر پژوهشهای علمی بر مبنایِ هستیشناسی و با نظر به وجودِ پدیدهها صورت بگیرد به هیچوجه انسان را گرفتار تصورات وَهمی نخواهد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فیض، دائمی است ولی شرایط قبول فیض متفاوت است و در یوماللّهها شرایط تجلی فیض بیشتر فراهم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد به جهت مقابله با نوع زندگی قرون وسطایی، ایدهای را دنبال کردهاند که بیشتر ثمرات زندگی دنیایی مدّ نظرشان قرار گرفت و مطابق آن ایده، فلسفههایی ساختند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نگاه علم کلام، خالقیت، صفتِ فعل خداوند محسوب میشود و در این رابطه میفرمایند اگر صفت فعل را از خداوند حذف کنیم، نقصی بر ذات وارد نمیشود برعکسِ صفات ذات مثل علم و حیات. ولی در عرفان، خالقیت به عنوان جوادبودنِ ذاتی اوست و از شئونات ذات حضرت حق است تا خود را در آینهی مخلوقات بنگرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سنتی که بحمدللّه در شیعه در رابطه با محرم شکل گرفته، سنت ارزشمندی است. عمده به رویکردِ ما نسبت به چنین موضوعی بستگی دارد که با معرفت بیشتر نسبت به آن رخداد تاریخی و تقوای فزونتر، آن حقیقت قدسی بیش از پیش برای ما رخ مینمایاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه جناب صدرا به قرآن، نگاه بسیار زنده و عمیق و متعالی است و رویهمرفته مبانیِ امثال بنده در نسبت با المیزان بر همان اساس است. به نظر بنده امروز، تفکر قرآنی بدون زیربناهای فکریِ صدرایی جوابگوی عقلِ این دوران نیست و حضرت امام نیز کاملاً در همان دستگاه به آیات و روایات نظر دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان میکنیم همه باید مثل ما فکر کنند. اغماض و سعهی صدر نداریم، در حالیکه در روایت داریم: یکسوم دین، اغماض و نادیدهگرفتن ضعفهای افراد است. موفق باشید
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۲۷۳۹۰ که راجع به مقاله چگونه هنرها را به خدمت اسلام دراوریم، پرسیده شده بود، فرمودید که: و با ولایت پیامبر خدا و در این تاریخ با ولایت حضرت امام و رهبری، وجوهی از حرفهای مارکس هم قابل پذیرش میشود بدون ولایت مارکس. مگر شیطان برای اغوایِ مردم از موضوعات حقی استفاده نمیکند تا ولایت خود را بر آنها إعمال نماید؟ و ولیّ الهی مانع ولایت شیطان میشود. در این بحث برای من ابهام وجود دارد. خود حضرتعالی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم فرمودید و به ظرافت به آن آیه شریفه قرآن اشاره داشتید که راجع به شیطان است که می گوید من به شما وعده های دروغ می دهم و بستر را برای وهم و تغییر نظام عالم فراهم می کنم و حتی در سایر آیات داریم او روز قیامت هم چنین سخنانی دارد و دقیقا این مطلب در فرهنگ مدرنیته که مارکس هم یکی از متفکران آنست تجلی پیدا کرد. منظور از این که شیطان نسبتی با حقایق عالم دارد و از معارف حقه برای اغوا بهره می برد چیست؟ این برای خودم مبهم است. منظور شاید این باشد که شیطان در نظام حکیمانه عالم که توسط خالق حکیم تدبیر می شود نقشی دارد و باعث می شود وجودش که دنیا حقیقتا معبر و محل آزمایش بشر باشد ولی اینکه وجودش نسبتی با حقایق دارد و از معارف حقه در جهت اغوا بهره می برد را متوجه نمی شوم و اینکه می توان نسبت شیطان فرضا و یا مارکس را فهمید و وجوهی را پذیرفت با حقایق عالم حکیمانه و زیر ولایت آنها هم نرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً شهید آوینی در مورد مدرنیته در کتاب «حکمت سینما» میگوید با خودآگاهی نسبت به روح مدرنیته میتوان سینما را تسخیر کرد. مارکس که سهل است، آیا نمیشود تحریمهای شیطان بزرگ را به فرصت تبدیل نمود؟ دغدغهی مارکس، عبور از سیطرهی سرمایهداری است، هرچند در پازل فرهنگ مدرنیته تنفس میکند. زمانی که کتاب «فلسفهی تاریخ» شهید مطهری را مطالعه میکردم، طوری استاد نگاه به مارکس را تبیین مینمودند که آدم فکر میکرد استاد به مارکس علاقهمند شدهاند. به این روایت هم خوب است فکر کنید که میفرماید: روزی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: با هر یک از افراد بشر شیطانی است که او را دعوت بگناه می کند. عرض کردند: ای رسول خدا آیا در وجود شما هم این شیطان موجود است؟ فرمود: بلی و لکن شیطانی اسلم بیدی " .آری! لکن شیطان من بدست من رام و مسلمان شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجایی که موجودیت نظام مورد تهدید قرار نگیرد، تحمل اندیشههای مخالف به خودی خود یکی از زیباییهای سعهی صدر نظام اسلامی است که متأسفانه هنوز آنطور که شایستهی نظام اسلامی است توسط طرفدارانِ انقلاب رعایت نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند؛ در هر صورت انسان تحت تأثیر انوار الهی مفتخر به تقوی میشود. موفق باشید
