بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: لطفا بفرمایید کدام یک از شاگردانتان در فلسفه خوب هستند که می شود از ایشان سوال فلسفی پرسید، می شود از ایشان کمک فلسفی گرفت؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جلساتی در رابطه با موضوع فلسفه با رفقا نداشته‌ام که بتوانم تشخیص دهم چه کسی در فلسفه توانا تر است. حتی وقتی خودم اسفار می خواندم به این نیت نخواندم که روزی درس بدهم. موفق باشید

22976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام: سوال: اولا قدرت و توان تلقین چقدر است؟ ثانیا آیا تلقین فقط روی نفس و اراده تاثیر می گذارد؟وسعت و گستره تلقین تا کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به افراد دارد ۲. تأثیر بیشتر تلقین بر روی خیال است. اگر عقل آن را تصدیق کرد، جلوتر می‌رود و عملاً حکم تذکر را پیدا می‌کند. موفق باشید

22630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد جانمان: استاد به لطف خدا در اداره دولتی مشغول کار هستم و اصلا با مردم سرو کار نداریم. استاد سوالم اینه که خیلی خیلی بی عدالتی میشه و پارتی بازی. طرف داره ظلم میکنه اما اصلا قبول نمیکنه تازه گاردم میگیره تبعیض خیلی زیاده. یک دوست خوب دارم تقریبا همفکر هستیم، می گوید باید از سیستم بریم بیرون. میگه ما هم در آینده مثل اونا میشیم. دغدغه ی نسل ما عدالت ولی اونا حرفش رو می زنند ولی درست عکسش عمل می کنند. متاسفانه منم فکر می کنم سیستم عریض و طویل اداری تا آخر این مشکلات داخلش هست و خیلی ها به خاطر تفکر من باهام بد شدن. همه حدیث میخونند و از خدا دم می زنند ولی ظاهریه. استاد وظیفه ما چیه در این زمانه سخت؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به جای ترک اداره، سعی بفرمایید بدون مشاجره با همکارانتان در انجام وظیفه بدون هیچ‌گونه حق‌کشی تلاش کنید. آینده، آینده‌ی حضور نسلی است که با امثال شما هم‌فکری دارند. موفق باشید

21347
متن پرسش
استاد گرامی سلام: احتراما در خصوص آیه مبارکه - إِن‌َّ اللَّه‌َ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَک بِه‌ِ وَ یغْفِرُ مَا دُون‌َ ذَ َلِک لِمَن یشَآءُ - خواهشمند است نمونه و مصداق های شرک را در جامعه امروزی بیان نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ادامه‌ی آیه می‌فرماید این‌که برای مدیریت جامعه به غیر از زعیم الهی امید بسته‌اید، نمونه‌ای از شرک است و به طور کلی اگر برای مخلوقات، تأثیر استقلالی قائل شویم گرفتار شرک هستیم. موفق باشید

20908
متن پرسش
با سلام خدمت استاد : ببخشید میخواستم بدونم چرا اسماء چهارده معصوم در قرآن ذکر نشده است.؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد نکته‌ای را که در مورد علت نیامدن نام علی«علیه‌السلام» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است را خدمتتان ارسال کنم، «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل». موفق باشید

سؤال: با توجه به اهميت مسئله‌ی امامت و اهميت مصداق آن يعني عليu، چرا در قرآن ذكري از حضرت اميرالمؤمنينu به طور صريح نيامده؟

جواب: براي پاسخگويي به اين مسئله ابتدا لازم است مواردي روشن شود:

1- تاريخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومي و قبيلگي به قدري قوي است كه همه چيز حتي دين را تحت‌الشعاع قرار داده است و با اندک بهانه‌اي اختلاف‌ها سر بر مي‌آورد.

2- اكثريت مردم هنوز ايماني که در برابر توحيد و حکم خدا تسليم شوند را به‌دست نياورده‌اند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسليم باشند که نمونه‌ي آن را قبلاً در مورد حرث بن نعمان و اعتراضي که به انتصاب حضرت عليu کرد ملاحظه فرموديد.

3- حضرت عليu با اكثر تازه مسلمانانِ آن روز ، يعني سركرده‌هاي شركِ ديروز جنگيده‌است و چندين و چند از پدران و برادران آن‌ها را به قتل رسانده‌است و ايمان اين تازه مسلمانان آنچنان قوي نشده كه از شرك پدرانشان متنفر باشند ، بلكه از عليu ناراحت‌اند و عظمت عليu هم به همين رعايت نكردن ميل و رضاي سران شرك بوده و هست، به طوري كه طبق اسناد تاريخي نصف كشته‌هاي بدر به دست عليu بوده است.

4- روش سخن‌گفتن قرآن و هر مكتب تربيتي كه بخواهد بشر را در طول تاريخ هدايت كند آن است كه اصول كلي را مطرح كند تا بشريت براساس شرايط تاريخي خود ازآن اصول و قواعد كلي استفاده كند و با تفكر خود، تكليف مخصوص به زمان خود را بيابد تا تفكر در دين تعطيل نشود و تحجر جاي آن را نگيرد زيرا تأکيد مکتب الهی  بر روي شخصيت است نه اشخاص.

در نتيجه با توجه به نکات فوق، اگر نام عليu در قرآن برده شده بود، با توجه به آن‌همه تعصب، ديگر دو دسته مسلمان نداشتيم به نام شيعه و سني،‌ بلكه گروه كثيري از تازه مسلمانان مقابل اصل دين مي‌ايستادند و در چنان شرايطي ادامه‌ي اصل اسلام به خطر مي‌افتاد به همين جهت با تصريح نکردن به نام عليu در قرآن كاري شد كه لجاجت و استكبار بعضي از تازه مسلمانان متعصب نسبت به نفي کلي اسلام برانگيخته نشود.

امام صادقu در جواب سؤال فوق که چرا نام عليu در قرآن نیامده، فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نيست و يا مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْک» كه معلوم نيست خداوند چه‌چيزي به پيامبر ابلاغ کرده و به عهده‌ي پيامبر است که آن را روشن کنند، زكات را هم قرآن نگفت به چه چيزهايي تعلق مي‌گيرد و پيامبرf روشن كردند، همچنان كه گفت حج به‌جا آوريد، ولي كيفيت را نگفت، جايگاه پيامبر تبيين آيات است.

آيا جريانات بعدي از جمله كشتن شيعيانِ حضرت عليu به صِرف شيعه‌بودن و حتي كشتن فرزند حضرت فاطمه‌زهراi در صحراي كربلا، نشان نداد كه عده‌اي در عين ادعای اسلاميت به هر قيمتي حاضر به پذيرفتن خط زلال اسلام در مسير اهل البيتh نبودند؟ و لذا اگر نام عليu در قرآن آمده بود براساس كينه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله مي‌كردند و حريم قرآن را مي‌شكستند. و خداوند با عدم طرح نام عليu در قرآن، قرآن را از چنين تجاوزاتي حفظ كرد.

از طرفي پيامبر خداf با تأييد عليu در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پيامبرf مي‌فرمايند: «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْم وَ عَليٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبابَ»[1] من شهر علم مي‌باشم و علي دروازه‌ي آن شهر است، پس كسي كه طالب علم است بايد از دروازه‌ي آن وارد شود تا به علم برسد.

روايت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذيرش آن‌ها است و قبول دارند كه چنين سخني از پيامبرf صادر شده به طوري كه احمد حنبل از هشت طريق آن را روايت كرده. اين روايات مي‌رساند كه همه‌ي امت بايد به اميرالمؤمنينu رجوع كنند و وصول به علم پيامبرf از ناحيه‌ي عليu ممكن است و مي‌رساند كه عليu اَعلَم جميع امت است و مسلم چنين كسي بايد بعد از پيامبرf ولايت جامعه‌ي اسلامي را به عهده داشته باشد تا امت را در جميع امور به هدايت برساند.

با اندكي تفكر در قرآن و توجه به سخنان پيامبرf به راحتي روشن مي‌شودكه عالي‌ترين مصداق بعد از رسول‌اللهf، براي ادامه‌ي ولايتِ ديني بر مسلمانان، عليu است. مسلم با حذف عليu از حاکميت جامعه‌ي اسلامي بعد از رحلت رسول خداf جامعه در مسيري بهتر قرار نگرفت و به گفته‌ي مورخان اهل سنت، آن چند سالي كه حضرت عليu برسركار آمدند مردم دوباره اسلام زمان پيامبرf را به ياد آوردند. به عنوان نمونه در تاريخ داريم که پس از جنگ جمل بعد از 25 سال كه صحابه‌ي پيامبرf از عليu فاصله گرفته‌اند بعضي از صحابه که همراه عليu بودند به امامت آن حضرت نماز مي‌خوانند. عمران‌بن‌حصين از صحابه‌ي پيامبرf مي‌گويد: «صَلّی عَلیٌّ عَلَيْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَكَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً كُلُّنا نُصَلِّيها مَعَ رسول‌اللهf» با عليu در بصره نماز خوانديم، نماز او طوري بود كه يادمان آمد نمازي را كه با رسول‌خداf مي‌خوانديم.[2] چون در اين مدتي كه گذشته بود نماز هم به آن معني واقعي‌اش از صحنه‌ي زندگي مردم خارج و به فراموشي سپرده شده بود، به طوري كه شهاب‌الدّين‌زهري از علماء اهل سنت و از تابعين مي‌گويد: «دخلتُ علي اَنَسِ‌بن‌مالك بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة يَبْكي»؛ در شهر دمشق به انس بن مالک [خدمت‌گذار رسول خدا] وارد شديم و او به تنهايي در حال گريه بود. پرسيدم چرا گريه مي‌كني؟ گفت: «لا اعرفُ شَيْئاً مِمّا كانَ علي عهدالنّبيf الاّالصّلاة وَ قد ضُيِّعَت» از آثار رسول‌خداf چيزي جز نماز نمي‌ديدم كه آن را هم از بين بردند.[3] و اعتراف دارد نمازي كه در آن روز خوانده مي‌شد سنخيتي با نماز پيامبرf نداشته. محمدبن‌ادريس‌شافعي از وهب‌بن‌كيسان نقل مي‌كند كه مي‌گويد: «كُلّ سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رسول‌الله قَد خُيِّلت حَتَّي الصَّلاة»[4] در طول دوران خلفا، تمام سنت‌هاي پيغمبر دستخوش تغيير شد، حتي نماز.

آنچنان همه چيز تغيير كرد كه وقتي اميرالمؤمنينu در هنگام خلافت، امام حسنu را مي‌فرستند كه مردم را متذكر كند نماز تراويح را كه به جماعت مي‌خوانيد بدعت است و ريشه در كتاب و سنت ندارد، مردم فرياد مي‌كنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت عليu امام حسنu را مي‌خوانند كه رها كن. ملاحظه فرماييد چگونه با وجود حضرت عليu، در حالي‌که حجت الهي براي همه تمام بوده ولي جامعه حاضر نبود از آنچه در زمان خلفا به آن عادت کرده دست بردارد. 

 


[1] - به الغدير، ج 6، ص 114 رجوع شود.

[2] - صحيح بخاري، ج1 ، ص200، حديث 784.

[3] - موطأ مالك، ج1، ص93.

[4] - الاُم، ج1، ص 208.

20218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی: در مباحث ده نکته این طور متوجه شدم که اگر کسی خواب نبیند ، عقل بر کلیت نفس او حاکم است و در خواب نفس جای دیگر نظر نمی کند لذا خواب نمی بیند، آیا اگر خواب های خوب و ملکوتی دیده شود نظر نفس بالاتر از عقل افتاده است؟ یا مطلب دیگری در بین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین‌طور باشد به‌خصوص در رؤیای رحمانی. موفق باشید

19868
متن پرسش
سلام استاد عزیز: رابطه مغز و عقل چیست؟ ماده گرایان می گویند که عقل در مغز است و مربوط به روح نیست و اساسا روح و من را همان مغز می دانند که بشر هنوز به جایگاه واقعی آن در مغز پی نبرده است. برای نشان دادن مادی بودن عقل هم عقب ماندگان ذهنی را مثال می زنند که چگونه وجود یک کروموزوم بیشتر و یا نقص و اختلال در مغز موجب از بین رفتن و ضعف عقل آنان می شود. در حالی که قرآن و دین عقل را در رابطه با نفس و روح می داند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل، یک حقیقت مجرد است و ماده نیست که زمان و مکان بخواهد، منتها انسان برای احوالات عقلانی خود ابزارهایی در مغز خود دارد که اگر آن ابزارها مختل شود، ارائه‌ی ملکات عقلی برایش مشکل می‌شود مثل این‌که شما اراده کنید چیزی را بگیرید، حال اگر دست شما مشکل‌دار شد، ابزار تحقق آن اراده مختل شده است، نه آن‌که اراده در دست شما بوده، در حالی‌که اراده چیز مادی و مکان‌مندی نیست. موفق باشید

29717
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: استاد راجع به بعضی از عرفا مقامات بلندی شنیده می شود که ظاهرا ابوسعید می گوید اگر عرش را در قلب من جای دهند ذره ای جا اشغال نمی کند این مقامات با مقامات ائمه معصوم چه تفاوتی دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه «علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کاملی که در جامعیتِ حضور در همه‌ی عوالم هستند، از عرش تا فرش در همه‌جا حاضرند. ولی ممکن است عارفی در وجهی حاضر و نسبت به وجوهی غایب باشد. موفق باشید

28768
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به جواب سوال ۲۸۷۵۲ هم دلی با فیلسوف به چه معنایی است لطفا قدری توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توضیح مسئله همین است که بفهمیم آن‌ها چه می‌گویند و شرایط تاریخی سخنان‌شان را با توجه به مسائلی که در پیش رو داشته‌اند، مدّ نظر قرار دهیم. آنان با مسائلی روبه‌رو بودند که هنوز ما با آن‌ها روبه‌رو نیستیم و لذا اگر موضع‌گیری‌های آن‌ها را نسبت به آن مسائل بدانیم، بهتر می‌توانیم در تاریخ آینده حاضر شویم. موفق باشید

28502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کی شرح غزلیات حافظتون کتاب میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست. هنوز غزل‌هایی مانده است که شرح نشده. موفق باشید

26856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم بدونم نقش اسماء الهی در نظامات اجتماعی چجوری قابل بررسیه و آیا منبع مناسبی در این زمینه هست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید خودتان با آگاهی نسبت به نقش اسماء الهی بتوانید جایگاه آن اسماء را در نظامات اجتماعی بیابید. بد نیست سری به کتاب «شرح اسماء حسنی» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

25512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر و آرزوی توفیق و تندرستی: در باب سوال ارزشمند ۲۵۵۰۲ و سوالات مشابه، یک نکته بسیار مهم وجود دارد که حضرتعالی به کرّات روی آن تاکید فرموده اید. امام امت،خود باید مروج ارزشها و ناهی ضد ارزشها باشد و روحیه تعهد و پاسخگویی را داشته باشد حتی امیرالمومنین، خطاب به کوفیان می فرمایند که اگر دیدید بصورت عجیبی در دارایی ها و خط مشی زندگی من تغییر یافته، به حکم مقابله با افساد برخیزید. الحمدلله علیرغم تمام خباثتهای خارجی و داخلی در ۴۰ سال گذشته، نظام اسلامی با تمام ایرادات توانسته افقی نوین از عالَم انسان توحیدی را بگشاید که به مبدا وجود نظر دارد و به تعبیری به نیستان وجود متصل است و در این راستا حکومت تشکیل دهد که هنوز بسیار با حکومت طراز فاصله دارد، اما نفس این اتفاق در دوران تمام انبیاء و ائمه و زعمای شیعه بی سابقه است. مردم نجیب ما، مشکلات متعدد فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را در جامعه می بیند و گاهی دلشان به آینده سست می شود. اما باید گفت اگر افق تمدنی خود را در نظر بگیریم و اصول انقلاب و واقعیات روز را نصب العین کنیم، نه تنها نگران، بلکه پرشور و دقیق در ریشه شناسی مشکلات و رفع آنان می شویم. هر جا افق تمدنی داشته ایم و با غرب تمدنی رفتار کردیم، پیشرفت کردیم و به اقتدار رسیدیم و هرجا سکولار گونه و غربزده و منفعل، تماماً قواعد نظری و عملی غربی اجرا شد و عنوان جهانی شدن روی آن نهاده شد یا حتی گفتند مردم نماز و روزه را رعایت کنند و شراب نخورند و همه هم حرفهای رهبری را تایید کنند، آنگاه تمدن اسلامی پدید می آید بدون اینکه بخواهیم زیر نظام های تمدن مثل اقتصاد، فرهنگ، سلامت و... را سازماندهی کنیم. انقلاب اسلامی می رود تا فلک زدگی و تلاطم بشر مدرن و معتقد به نیهیلیسم را بشکند و او را صاحب فکر و ذکر کند و از کثرات او را به وحدت وجود متوجه سازد. تفاوت اساسی در همین جاست و به عنوان نمونه شخصی عرض می کنم اگر شخصی مثل من ارادات خاصی به رهبر معظم انقلاب دارم، سعی کردم با بررسی سیره و اندیشه ایشان باشد و نظر سایر افراد حتی معاندین درباره این رهبر. جایگاه ولایت فقیه برخلاف راهبرد اغوا گرانه و منفعت جویانه شخصی، ساز و کارش در راستای هدایت جامعه به توحید و آزادی از قیودی است که بشر را از مقام والایش دور می دارد. در نظر بگیرید با این اصل اساسی نظام سازی توحیدی مبتنی بر قرآن و نهج البلاغه چند رهبر این چنینی در سطح عالم داریم با این درجه از درایت و سماحت که حتی معاندین هم نسبت به آن معترف اند. بله ما در گام دوم انقلاب و تکمیل انقلاب و اصلاح خطاهای گذشته بر اساس نص صریح بیانیه هستیم که نظام را نه منفعل و متحجر و نه نفوذ پذیر بلکه منعطف و آماده اصلاح می داند. می شود با گفتمان سازی عمومی بجای اینکه اذهان سمت ورزشگاه رفتن بانوان برود سمت این برود که چرا اقتصاد مقاومتی اجرا نشده و این سیستم بانکی، بلای جان مردم است، باید بجای ظاهر بینی و مشغولی به آزادی هایی که در چارچوب غربگرایی تعریف می شود و تخریب غیر تخصصی، مردم از حوزه های علمیه مطالبه ناصحانه و دلسوزانه کنند که چقدر دغدغه نسبت به تربیت دینی مردم و پاسخگویی به شبهات و فقه روزآمد داشته است و به خون سرمایه داران زالوصفت طبق فرمایش امام تشنه بوده و رو به روی اصحاب قدرت قد علم کرده است. نباید مسئولین و مشاورین و منصوبین حضرت آقا تحت لوای انتصاب به رهبر، خود را غیر قابل نقد و مقدس بدانند و حاضر نباشند پاسخ دهند برای پیشبرد اهداف نهضت چه کرده اند. می توان نسبت به برخی چارچوبها معترض بود و منصفانه و انقلابی نقد نمود. مثلا عرض کنم، چرا باید گزارش عملکرد رهبری طبق قوانین نظام را کمیسیون مجلس خبرگان دریافت کند اما مردم مطلع نشوند و یا بهترست مصاحبه هایی مطابق قانون با رهبر انقلاب برپا شود که حق پاسخگویی در برویی عموم را در بر داشته باشد که در این مورد البته استنادی نامناسب به بیان آیت الله مصباح شده بود و فرموده بودند که بیان ایشان در باب حذف جمهوری است که چنین چیزی به هیچ وجه با منطق امام و آقا منطبق نبوده است. چرا رئیس جمهوری به سادگی وعده می دهد من فقر را ریشه کن می کنم و یا سازمانی مثل مجاهدین خلق با آن کارنامه را تطهیر می کند اما ساز و کاری برای ثبت وعده ها و پاسخگویی نسبت به آن یا اخطار به وی نیست. اما دشمنان و منافقین داخلی خوب می دانند اینگونه مطالبه گری، خاصیت جامعه متعهد مومن است که به اصل انقلاب و تمدن اسلامی و ولایت فقیه و حکم حکومتی رهبری که فصل الخطاب در شرایط بحران است (مثل پلیسی که مثلا وقتی چراغ قرمز دچار اختلال می شود، سر چهار راه می ایستد و به مردم می گوید به علامات من بجای چراغ قرمز توجه کنید تا نظم برقرار باشد که البته این عمل عین قانون و نظم است) اعتقاد دارند اما چنین جامعه پویا و نقاد و استکبارستیزی مطلوبشان نیست، بلکه الیگارشی و به تعبیر شهید مطهری جستجوی آزادی در خود دانی بشر، مطلوب آنهاست که افراد جامعه نه حساسیتی به استکبار و نه دین دارند بلکه آزادنه و غیرمتعهدانه و به دنبال انسانیت رها شده می روند. گام دوم، گام توجیه و تضعیف انقلاب نیست؛ که توجیه مصداق حماقت و تضعیف مصداق خطا و جنایت در حق انقلابی چنین اصیل است، بلکه رسالت ما، تکمیل انقلاب یعنی حرکت بسمت کمال انقلاب و رشد این ثمره خون دل امام و شهدا و ایثارگران بعنوان انسان های طراز در دو قرن اخیر است آن هم در عصری که بحث روی جدایی دین از سیاست و به محاق راندن اسلام ناب بود. عذر می خواهم که وقت شریفتان را گرفتم و زیاده گویی کردم. ان شاء الله خوب، درس پس داده باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد چیزی نیست که بتوان در یک سؤال و جواب سایت به آن ورود پیدا کرد. عرایضی در سخنرانی‌هایی که شده است، داشته‌ام. موفق باشید

25207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بعد از اینکه نفس رو کامل شناختیم و عقاید پایه رو محکم کردیم نقطه شروعمون در سلوک عملی چجوری باشه و با چه مقدار شدت و ضعف؟ چگونه می شود به توحید ذات رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد؛ حقیر پایه اول حوزه علمیه هستم و واقعا فهم دین رو دوست دارم. اما الان جدیدا انگیزه ای برای یادگیری برخی از دروس آن ندارم و حالت کسلی دارم و بین ۲ راهی، ماندن در حوزه و بیرون آمدن مانده ام. می خواستم بپرسم با این اوضاعی که دارم چه کاری باید انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت، اولِ کار که بحث مقدمات است مدتی یک‌نواختی دارد ولی اگر بتوانید تحمل کنید و استعداد لازم جهت فهم مطالب را در خود می‌یابید، خوب است که ادامه دهید. در قسمت آرشیو سؤالات در موضوع «حوزه یا دانشگاه» نکاتی جهت فهم بهتر موضوع هست، خوب است که به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

24792

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید من می خواستم راهکارهای افزایش حیا رو بدونم. من قبل از ازدواج خیلی رعایت می کردم ولی الان راحت با آقایون فروشنده مغازه ها صحبت می کنم و احیانا سوال می پرسم‌. خیلی از این موضوع ناراحتم. اگر قبلا سوال شده من نتونستم پیدا کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت احکام شرع نسبت به نامحرم، ریشه در جان انسان دارد و وظیفه‌ی ما است در رعایت آن کوشا باشیم. ولی این‌که انسان در حال نیاز و مطابق دستورات شرع با نامحرم صحبت کند، ناشی از بی‌حیایی نیست. موفق باشید

24556
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در مبحث معرفت شناسی در مسئله مطابقت بدیهیات اولیه با واقع جوابی که داده می شود آن است که: مفاهیم به کار رفته در اینها برگرفته از علم حضوری هستند. مثل هر معلولی احتیاج به علت دارد. آیا علم به خود این مسئله نیز که اثبات می شود برگرفته از علم حضوری اند، علم حصولی نیست؟ آیا دور باطل نمی شود؟ یا وقتی می گویند در قضیه هر معلول محتاج علت است با تحلیل مفهوم معلول این نتیجه می رسیم معلول موجودی است که نیاز به علت دارد و این از طریق علم حضوری یافت می شود پس با عالم خارج مطابقت دارد اگر سوال کنند که آنچه با علم حضوری یافت می شود شخصی است (وابستگی اراده به نفس) چگونه آن را تعمیم می دهیم؟ و در جواب گفته شود که از آن جهت که هر چیزی جز در مواردی که با علم حضوری مصداق بودن آن برای معلول ثابت است با برهان عقلی یافت شود که مصداق معلول است آن را تعمیم می دهیم. آیا این نیز خود علم حصولی نیست و دوباره دور باطل نیست؟ چگونه مسئله حل می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آری! انسان ابتدا رابطه‌ی علت و معلول را به صورت علم حضوری در بین خود و حالات خود احساس می‌کند و آن را به امور بیرونی تعمیم می‌دهد. در این مورد نکاتی در جزوه‌ی «فلسفه‌ی غرب» در رابطه با نظر دیوید هیوم نسبت به علیت عرض شده است که عیناً برایتان کپی می‌گردد. موفق باشید

عليّت‏: هيوم در راستاى گرايش تجربى مسلكى‏ اش كه فقط به دريافت‏ هاى حس و مشاهده و تجربه اعتماد و باور دارد «عليت» يعنى رابطه علت و معلولى بين دو شى‏ء را بالكل مردود مى ‏داند مى‏ گويد: در وهله اول مى ‏بينيم همه اشيايى كه علت و معلول به شمار مى ‏آيند «هم‏ پهلو» هستند، در حالى‏ كه چه بسا شيئى با شى‏ء ديگر «هم‏ پهلو» باشد ولى علت آن به شمار نيايد و اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى هم داشته باشد؟ و چرا نتيجه مى‏ گيريم چنين علت‏هاى خاص بايد چنين معلول‏ هاى خاص را داشته باشند. يعنى چرا بايد اين معلول‏ها را به خدا نسبت دهيم و چرا بايد خدا را علت اين معلول‏ها بدانيم؟ ما چون بارها به تجربه «هم ‏پهلويى» آتش و گرما را مشاهده كرده‏ ايم يكى را علت و ديگرى را معلول مى‏ دانيم. گويا هيوم فكر كرده است اعتقاد به علت بر اساس تجربه بوده است و آن هم تجربه حسى. و بعد هم گفته ما فقط «هم‏ پهلويى» را مشاهده و تجربه‏ كرده ‏ايم و نه خود عليت را. و چون عليت را مشاهده نكرده‏ ايم نمى ‏پذيريم. در حالى‏ كه در جواب هيوم بايد گفت: اولًا؛ اصل عليت يك اصل عقلى است كه از حقايق عينى نشأت گرفته است، مثل حركت و قانون عليت قضيه ‏اى عقلى و علمى حصولى است كه از علم حضورى نفس به افعال خودش به‏ دست آمده است. يعنى نفس امورى مثل اراده را در خودش به علم حضورى مى‏ يابد كه سنخ وجود آن «تعلقى» يعنى قائم به غير است، و نفس به آن وجود مى‏ دهد، ولى وجود نفس بستگى به آن اراده ندارد و پس از علم حضورى به رابطه ‏اى كه بين نفس و فعل آن محقق است، عقل اين رابطه را تحليل مى‏ كند و خصوصيات مصداق را ملغى كرده و ماهيت نفس و ماهيت اراده و زمان و مكانِ آن اراده را كنار مى‏ گذارد و تنها به سنخ وجود نفس و اراده اش نظر مى ‏كند و به حكم كلىِ عليّت مى ‏رسد كه بر تمام مصداق‏هاى علت و معلول صادق است كه يكى عين نياز به ديگرى است و اولى علت است و دومى معلول. يعنى بر عكس ادعاى هيوم عليت از طريق مشاهده و تجربه مادى به دست نيامد كه صرفِ «هم‏ پهلويى» تجربه شده باشد، بلكه در تجربه صرفاً مصداق‏هاى عليت مطرح مى‏ شود و اگر خصوصيات واقعى علت و معلول بر آن‏ها تطبيق كرد به عنوان علت و معلول پذيرفته مى‏ شود. ثانياً عليت يك واقعت عينى است كه حس و عقل به وجود آن در عالم محسوس پى مى ‏برند و همچنان‏ كه حس و تجربه به تنهايى از حركت، فقط سكون‏ هاى متوالى دريافت مى ‏كردند، از عليت هم حس و تجربه به تنهايى فقط «هم‏ پهلويى» و «تقارن بين دو شى‏ء» را دريافت مى‏ كنند و نه همه واقعيت عليت را هيوم بر اساس همان گرايش تجربى خود كه تنها مى‏ خواهد آنچه را كه مشاهده و تجربه مى ‏كند بپذيرد مى‏ گويد: اصلًا به چه دليل هر چيزى كه وجودش آغازى دارد بايد علتى داشته باشد؟ يعنى چون علت را در كنار اين پديده كه وجودش آغازى دارد نمى ‏يابيم، نمى ‏پذيريم كه آن پديده نياز به علت دارد در حالى‏ كه اگر وجودش آغاز دارد، يعنى عين بودن نيست، و بودنش از خودش نيست، چرا كه اگر بودنش و وجودش از خودش بود بايد بى ‏آغاز موجود باشد در حالى‏ كه آغاز دارد يعنى وجودش ذاتاً وابسته به غير است و عقل نمى ‏پذيرد وجودى كه ذاتاً وجودش وابسته به غير است بدون علت باشد. مى‏ گويد: ما چون به تجربه و مشاهده نيافته‏ ايم كه هرچيز كه آغاز به بودن مى‏ گذارد علتى دارد. پس اين يك باور است و چون بنا است زندگى انسان‏ها امكان پذير باشد بايد به اين باورها اعتماد كرد. يعنى خود هيوم هم در زندگى به صرف دريافت‏ هاى حسى نمى ‏تواند زندگى كند، ولى به جاى اين‏كه بگويد به كمك استعدادى ديگر به نام عقل متوجه عليت مى‏ شويم و زندگى بر اساس اعتماد به عليت يك زندگى عقلانى است مى‏ گويد اعتقاد به وجود علت يك باور است.

24144
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: از اینکه وقت با ارزش شما را می گیرم عذرخواهی می کنم. سوال من شاید هیچ ربطی به مباحث شما نداشته باشد ولی از آنجایی که که به شدت روح و روانم را درگیر کرده است و به شدت اذیت میشم و در ثانی محرمی برای رفع خطورات پیدا نکردم تصمیم گرفتم مزاحم شما بشوم. با توجه به شرایط بد اقتصادی و تورم وحشتناکی که هر چند سال یکبار در کشور همیشه داریم، ذهنم را به شدت درگیر کرده است. الان دارم به این فکر می کنم که به راحتی می توانستم با مختصری وام مثلا خونه ام را عوض کنم تا یک شبه احساس فقر نکنم و چرا به موقع اقدام نکردم از طرفی فکر می کنم اگه اینجوری بخواهم فکر کنم بیشتر باید به فکر دنیا و جمع کردن مال و اموال دنیا باشم که این هم مشغله فکری خود را دارد. از طرفی در بین همکاران بازنشسته می بینم کسانی که به فکر بودن الان وضعشان بهتره و براحتی می توانند از بچه هاشون که احتیاج به ازدواج و مسکن و غیره دارن حمایت کنند. خواهشمند است راهنمایی فرمایید چگونه قلبم برای همیشه آرام بگیرد و نگران دنیای خود و فرزندان خود نباشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که رزق حقیقی انسان از قبل، مقسوم و تعیین شده است و چنان‌چه خودمان مسیر آن را خراب نکنیم بدون حرص و در مسیری صحیح به ما می‌رسد. در این مورد خوب است کتاب «جایگاه رزق در هستی» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید تا معلوم شود بعضی چیزها، رزق ما نیست و تلاش برای به‌دست‌آوردن آن‌ها موجب زحمت ما و فرزندان‌مان می‌شود. موفق باشید

22934

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: پاسخ سوالات 22918 و 22919 ارسال نشده لطف می کنید ارسال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور به آن سؤالات جواب دادم:

22918- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ممکن باشد، ولی نماز صورت روشن‌تری دارد. موفق باشید

22919- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد نباید زندگی خود را به جهت این امور موسمی و زودگذر کدر کنید. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید: «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» چون با اموری لغو روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن عبور کنید. موفق باشید

21868
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به سوال 21853 بسیار نگران و پریشانیم. استاد از کجا معلوم است که ما و حتی شما جز آنهایی که تا یک ذراعی بهشت می روند و ناگهان کتاب بر آنها سبقت می گیرد و جهنمی می شوند نیستیم؟ چه ملاکی وجود دارد چه باید کرد؟ مگر نه این است که این افراد تا قبل از سبقت کتاب مشغول عبادت و اطاعت و راز و نیاز هستند دیگر چه کاری می مانند که باید انجام دهیم؟ با تشکر التماس دعا. لطفا پاسخ در سایت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که مبنای اصلی هر شریعتی نظر به انتخاب انسان تا آخرین مرحله دارد، عرض بنده آن است که آن کتاب هم نظر به انتخاب کلی ما دارد که در بستر آن عمل می‌کنیم. کتاب، آن شخصیتی است که ما برای خود تعریف کرده‌ایم و به آن می‌پردازیم. باید سعی کنیم بستر تحقق آن شخصیتِ مطلوب را از دست ندهیم. این یک نوع فکر انتزاعی است که چیزی جدای انسان برای کتاب در نظر بگیریم و واقعیت ندارد. موفق باشید

21521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: لطفا برداشت و تحلیل خودتون را از دو مطلبی که آقای روحانی در سالگرد پیروزی انقلاب فرمودند، بفرمایید. 1. سخن ایشان در مورد رفراندم، برخی از دوستان تحلیل می کنند که غرض ایشان، رفراندم برای جایگاه ولایت فقیه هست! آیا این تحلیل را می پسندید؟ یا صرفا سخن رئیس جمهور را تذکری برای قابلیت بالای قانون اساسی می دانید؟ 2. ایشان در بخش دیگر از سخن خود فرمودند «در حریم خصوصی مردم دخالت نکنید». همچنان که استحضار دارید تمام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تحت نظارت و اشراف شخص رئیس جمهور هست، به جزء سازمان اطلاعات سپاه که آن هم رئیس جمهور با قدرت زیادی که دارد، می تواند از اقدامات غلط این نهاد جلوگیری به عمل آورد. استاد به نظر شما چرا آقای روحانی این گونه صحبت می کند؟ آیا واقعا دخالت می کنند؟! الان هم که در رقابت انتخاباتی نیستیم که تحلیل کنیم، بنا دارند رقیب هراسی کنند. بالاترین اختیارات و قدرت را داشتن در مملکت، در عین حال در نقش مخالف خوان بازی کردن! واقعاعجیبه!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تحلیل آقای رحیم‌پور ازغدی در این مورد تحلیل خوبی است. http://t.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA. موفق باشید

20599
متن پرسش
جایگاه تقیه و حضور تاریخی سلام استاد: مثال هایی که در مورد درک حضور تاریخی از شهدای بدر و کربلا و حتی آن 23 نفر زدید، برایم واضح شد ولی اینکه فرمودید اسیران حاضر نبودند برای حفظ جانشان به امام توهین کنند در صورتی که برای حفظ جانشان چنین کاری می کردند تقیه محسوب می شد؟ آیا تقیه هم نوعی درک حضور تاریخی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اسرا در آن حالت تقیه می‌کردند گناهی بر آن‌ها نبود ولی طوری با حضرت امام (ره)یگانه شده‌بودند که نمی‌توانستند خود را راضی کنند که در مقابل دشمن کوچک‌ترین اهانتی به حضرت روح الله بکنند و همین خود حماسه‌ای شد که دشمن متوجه باشد با جبهه‌ی بسیار مصممی روبرو است و موجب تضعیف روحیه‌ی دشمن شد. موفق باشید

19089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا دود کردن اسپند برای چشم زخم دارای تاثیر معنوی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوی قابل پذیرش است از آن جهت که بوی خوش، جهتِ روح‌ها را بهشتی می‌کند. موفق باشید

18974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا استاد علامه طباطبایی (ره) در المیزان مراحل تخلیه و تحلیه و تجلیه را قبول دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع بدیهی در امر سلوک است و کسی نیست که قبول نداشته‌باشد. موفق باشید

30485
متن پرسش
سلام استاد: راسش من خیلی سختی دارم، بچه کودک و بارداری و دست تنهایی. خانواده ام بیمارن و نمیتونند کمکم کنند. خودم و خودم هستم و همسرم که صبح تا شب سرکاره‌. گاهی با خودم میگم اینا پیش خدا جهاد هست اما گاهی هم خسته میشم و خودم را با افراد دیگه که خانواده‌هاشون کمک حال هستند مقایسه می‌کنم. چیکار کنم که سختی ها به نظرم نیاد و مقایسه نکنم؟ از طرفی زمان زیادی برای مطالعه یا عبادات ندارم و بیشتر درگیر مادری هستم. دوست ندارم از لحاظ معنوی عقب بمونم ولی وقتم را بچه پر کرده. سردرگمم و ناراحت. ممنونم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مشکلات است که انسان متوجه می‌شود چه ظرفیت‌هایی داشته و چه عنایاتی به او می‌شده. به ما فرموده‌اند: «نهنگ آن بِهْ که در دریا ستیزد / ز آب خُرد، ماهی خُرد خیزد». حضرت امام خمینی به دخترشان که همین نوع نگرانی‌های شما را داشته بودند و خانمی حکیم و اهل مطالعه بودند، می‌فرمایند حاضرم ثواب یک ساعت بچه‌داریت را به من بدهی من ثواب همه‌ی عبادت‌هایم را به شما می‌دهم. موفق باشید

30465
متن پرسش
سلام: در مباحث شرح مقدمه قیصری استاد سید حسن خمینی ظاهرا فرمودند که ریاضت اگر با عشق توام باشد موجب رشد فرد می‌شود و الا به صرف ریاضت اگر ناخواسته باشد به سلوک فرد یاری نمی‌رساند از طرفی در احوالات مرتاضان داریم که بعضا به یک بادام اکتفا می نمایند. حال با توجه به این که روز بروز سفره هایمان کوچکتر می‌شود و این بار برخلاف آنچه گویا از مرحوم خادمی نقل کردید سفره ها همه شکمی حساب شده اند و شکم ها سفره بنظرم رسید که چرا تحت فشار این اقتصاد ریاضتی جبرا ریاضت بکشم بلکه عاشقانه وارد ریاضت شوم بلکه لااقل از نظر معنوی رشدی حاصل آید. مثل آن فردی که از صبح تا شب چیزی برای خوردن ندارد خوب نیت روزه کند بلکه درین کشور که زاد است و توشه ای نیست توشه ی آخرتش را لااقل زیاد کند. حال سوال اینست که آن ریاضات تا چه حد ممدوح اسلامست؟ البته جای مرتاضان خالی قیمت بادام بر بام فلک سر می‌کشد. نمی‌دانم اقلی که اسلام اجازه دهد و در این کشور فلک زده بتوان تهیه کرد چیست؟ البته گله ای از نظام ندارم چون دولت فقر به ما ارزانی داشته است و راه های بهشت را هموار نموده است چه توان کرد که حفت الجنه بالمکاره و نیز اطلعت فی الجنه فرایت اکثر اهلها الفقرا و راستی خنده های ظریف و نمکین مسئولین هم در همین راستاست زان همی خندم که با زنجیر و غل می کشمتان سوی سروستان و گل.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ریاضتی که با نظر به چشم‌اندازی باشد تا حقیقت به سوی انسان بیاید، ریاضتی است زیبا و الهی و توحیدی. ولی ریاضت‌های مرتاضان که برای شدت‌بخشیدن به قوای نفس است، ربطی به توحید و رجوع به حقیقت ندارد. آری! سختی‌هایی که هزینه‌ی مقابله با استکبار است از نوع ریاضت‌های توحیدی است و قصه‌ی آن، قصه ی «در بلا هم می‌چشم الطاف او» می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی