باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم شرح آقای استاد یزدان پناه مطالب خوبی را به مخاطب خود متذکر میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان در تعیّن خود، صورتِ اسماء هستند ولی آن اسماء، مطابق هویت و امکانِ اعیان به ظهور میآیند. مثل اسم «حیّ» که در هویت «شجر» ظهور میکند. ولی جایگاه اصلی اعیان یعنی مقام علمی آنها در «احدیت» است، به همان لحاظ که ابنعربی با نظر به این مقام در مورد آنها میفرماید: «ما شَمّت رائحةَ الوجود» یعنی هنوز اساساً موضوع خلقت برای آنها پیش نیامده است، بلکه در جودِ علمی خود هستند نه در وجودِ عینیشان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ندیدم. بنا دارم با توجه به سوال شما آن را ببینم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بالاخره سعی کنید با رعایت حرام و حلال الهی خود را در احوالات معنوی حفظ نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز نیست سعی کنید بعد از آنکه مطالب را فهمیدید خودِ فهمتان باید به میان آید نه مطالبی که یاد گرفتهاید را بخواهید عیناً مطرح کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یونانیان معتقد بودند عدهای بردهاند و عدهای آزاد، و بر این مبناست که افلاطون آن سخن را گفته است و سخن درستی نیست. باید جامعه به رشدی برسد که هرکس در هر جایگاهی احساس انسانیت بکند و ملاک برتری انسانها تقوا باشد نه آنکه روستازاده به زعم آقای انوشیروان نتواند آموزش ببیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بر مبنای همان تجسم اعمال آن عرض شد که صورتها در آن عالم مظهر شفاف و زلال ظهور انوار الهی هستند. لذا شما وقتی بر اساس اعتقاد به تجسم اعمال و تجسم صورت وضو، وضو میگیرید عملاً کاری میکنید تا خداوند در متن آن صورت به سراغ شما آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 22548 عرض شد انقلاب اسلامی باطنی دارد که باطن بسیاری از انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان در برگرفته است و آینده چون درختی تنومند، بنیانگذاران خود را نیز نسبت به وسعت و عمق و نفوذ خود به تعجب وا میدارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار قوهی واهمه آن است که صورتها را معنا و معناها را صورت میدهد. ولی وهمِ اخلاقی کارش صورتسازیهای دروغین است. مثل آنکه ثروت را عامل سعادت میداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. بلکه حقیقتاً هشت نور مقدس و اسماء حسنای الهی در صحنه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوشسلیقگیِ آقای شجریان آن بود که اشعار اصیل فرهنگ ایرانی و خرد اسلامی را انتخاب و با صدای خوب میخواندند و مردم از آن جهت که آن صدا آنها را به آن خرد و فرهنگ متصل میکرد؛ مورد احترام قرار میدادند و نه آنکه گمان کنیم آقای شجریان خود به خود نیز در وادیهای حکمت و عرفان قدمی داشته باشند. البته خوشسلیقگی و خوش صدایی ایشان بحث دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع مفصل و مفید است. مسلّم سخنان فاخر، القائات ربّانی میباشند و این غیر از سخنان روزمرّه است که عموماً القاء وَهمیات است. امروزه در مباحث فلسفهی زبان نکات بسیار مهمی را به میان آوردهاند. عرایضی در جلسهی دوم کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و جلسهی یازدهم شرح «مناجات التّائبین» از مناجات خمس عشر شده است که البته جلسه یازدهم هنوز در دست ویرایش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اعمال عبادی، شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار دهید و در افق شخصیت آنها، آن اعمال را انجام دهید. فکر میکنم در مورد اعمال گذشته چندان مؤثر نباشد زیرا در وقت خود نیّت آنها را کردهاید. کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن که در سایت هست، در این رابطه حرفهایی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید همینطور باشد که میفرمایید. جناب آقای استاد احسان عبادی نکات خوبی را در کانال «میران و هادیان» فرمودهاند به این آدرس: موفق باشید http://eitaa.com/joinchat/1042087954C4728538fc9
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با مشاوری که با روحیهی جنابعالی آشناست در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنید از منظر محبت به خدا به خلقِ خدا محبت بورزید در آن حدّ که مثل جناب ابوالحسن خرقانی به همهچیز نگاه کنید که گفته بود: «هر که در این سرا در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی، دانستنی نیست، یافتنی است. مباحث عرفانی میتواند متذکر این امر باشد که انسان آن را بیابد. إنشاءاللّه بحث سورهی فتح بتواند بابی در این مورد برای شما بگشاید. عجله نکنید، چیز کمی نیست که ارزان بدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید ظاهرِ انسان انگشتنما نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسانها مایل و آمادهی شنیدن حقیقت باشند باید با آنها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزشهای دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینهی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش میباشد، در این موارد به ما فرمودهاند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبهرو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله عليه» در دومين نكته از نكات نشانه هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنانكه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ كردن خود را داريد تا با بزرگ كردن خود از سبك شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِيالْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی اين تاريكى را بايد در جدالها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آنها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك وقت مى خواهيم حق نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسانها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب خواستن نيست، همچنانكه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحثهاى دقيق انسانشناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همینقدر بدانید که «مراء» ما را از گفتوگوهای ثمربخش محروم میکند. موفق باشید
[1] ( 2)-« مصباحالشريعه»، باب مراء، حديث دوم.
[2] ( 1)-« مصباحالشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.
[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس راه شناخت به سایر مجردات نیز میشود. فکر میکنم سیر مطالعاتی روی سایت کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ورزش، امر لازمی است و در این مورد خوب است به قسمت سوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. ۲. در همین زمان که همسر و فرزند دارید، نیز در عین حفظ روحیهی عاطفهی زنانه خوب است کار ورزشی و شخصیت ورزشی را حفظ کنید. ۳. دانشجوها را باید در عین تذکر به ممحضنشدن به ورزش و استفاده از معارف الهی، از ورزش باز ندارید. ۴. ورزش قهرمانی را هرکس باید با روحیه و زندگی خودش حل کند، در حدّی که مواظب باشد به زندگیاش لطمهای نخورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» که بر روی سایت هست و مقدمهی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بتواند راهکار مهمی را که متوجه شدهاید در مقابل شما قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در بستر تاریخی که انقلاب اسلامی گشوده است، با گذشته مرتبط شویم تا آن گذشتهی تاریخی و دانش خود را وارد زندگیِ امروزِ خود بنماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنیاد هر انسان که زندگی او را معنا میبخشد، عقاید و معارفِ متعالی است و موضوعات اقتصادی، فرعی است برای آنکه آن اصل، درست جلو برود. لذا باید سعی کرد تا آنجا که ممکن است معارف انسانها متعالی شود. آری! اگر به طور طبیعی شرایطی بتوان برای امور اقتصادی مردم ایجاد کرد، کار لازمی است، ولی بیش از اینکه مردم با فقر به زحمت بیفتند، با جهلْ نابود میشوند. کمککردن به رهبری، در راستایِ تعالی انسانهایی است که همطراز انقلاب اسلامی باشند. موفق باشید
