بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
517

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم سوال من در مورد موسیقی است.می خواستم بدانم که جایگاه موسیقی در زندگی انسان چیست؟ آیا موسیقی باعث حجاب عالم قدس است ؟ یا اگر مثلاً سازنده موسیقی هم از اهل دل باشد این موسیقی ما را در پیوند به عالم قدس کمک می کند؟ لطفا اگر در این زمینه بحث مفصلی داشته اید معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده به صورت پراکنده در مورد موسیقی عرایضی داشته‌ام، ولی در این امر صاحب‌نظر نیستم. بزرگانی از محققین اسلامی کتاب‌‌هایی دارند. همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» فرمودند: سیاست نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست. زیرا امر لغوی است و با تحریک امور وَهمی و خیالی انسان را از سیر عقلی و قلبی باز می‌دارد و اگر هم می‌فرمایید طرف اهل دل است و باز سازنده‌ی موسیقی است، می‌خواسته در حدّ خیال از موسیقی استفاده کند، ولی تربیت عقل و قلب را باید از مسیری دیگر دنبال کرد. موفق باشید
115

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلامٍ معنی یا معانی کلمه یاسین چیست؟l
متن پاسخ

یس از حروف مقطعه قرآن است و معنی خاصی ندارد ،منتها در روایات صادره از اسول خدا(ص) به حضرت محمد(ص) تعبیر شده.

11430
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: آیا قرآن قدیم است یا مخلوق؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن از نظر حقیقت، قدیم است زیرا از آن جهت چیزی جز حقیقت اسماء الهی نیست، ولی از جهت الفاظ و به آن صورت که به سمع مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید حادث و مخلوق است. موفق باشید

10567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در جواب یکی از سولات نوشته بودید از قول ابن سینا که خدا زردآلو را زردآلو نکرد. اگر این مساله برای من باز شود و حل شود یکی از مهم ترین سوالات زندگیم حل می شود. لطفا اگر فایل صوتی یا کتابی در این زمینه دارید معرفی نمایید. اجرکم عند الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم فایل‌های صوتی کتاب «از برهان تا عرفان» قسمت «برهان صدیقین» را دوستان دنبال بفرمایند. موفق باشید
8948

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام. نظام اسلامیه ما، قانون شدن حجاب برای همه در اماکن عمومی را از کدام سیره در صدر اسلام یا روایت استخراج کرده اند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی رعایت حجاب مطابق قرآن واجب است و ترک حجاب فسق محسوب می‌شود وظیفه‌ی همه است که مانع تجاهر و تظاهر به فسق شویم و بدین لحاظ بوده که قانون نظام اسلامی شده و در مجلس تصویب گردیده. می‌ماند که باید با کار فرهنگی این موضوع تبیین شود تا هرکس با جان خود بپذیرد و فضای جامعه، بی‌حجابی را زشت و گناه بداند. موفق باشید
7574
متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهرزاده.علت ستیز دکتر ابراهیم فیاض با فسفه ملاصدار چیست؟چرا اینان که سواد فلسفی چندانی ندارند باید به این مسائل بپردازند و روح تشنه ی جوانان را منحرف کنند؟فلسفه ای که امام با هم زیست.فلسفه ای که به تعبیر رهبری امام خمینی چکیده آن است.فسفه ای که پاسخ گوی بشر بی وطن در تاریخ بود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در جواب سؤال 7548 عرایضی داشتم و واقعاً بسیار جای تعجب است که حکمت متعالیه را عامل دوری از اسلام بدانیم در حالی‌که حضرت امام برای دعوت گورباچف به عنوان نماینده‌ی نبوغ ملت روسیه، حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا را مدّ نظر قرار می‌دهند. گویا جناب آقای دکتر فیاض فراموش کرده‌اند که ما در هم‌آوردی با تمدنِ غربی باید تفکر فلسفی مناسب عقل این دوران را به صحنه آوریم. آیا بنا نیست برای حفظ اسلام در تقابل با تمدن غربی وارد شد؟ از چه طریقی؟ موفق باشید
5979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام برشما من وهمسرم تا حدودبسیارزیادی حرام وواجبات را مراعات میکنیم انشااله.اما جدیداهمسرم از من خواسته یک نوع عمل زیبایی درصورت انجام دهم وبه دکترمشاورهم مراجعه کردیم.ناراحتی من ازینست که اینکاریعنی مشغول به صورت مادی و.ندگی دنیا شدم؟ولی اوهم حق داره زنش رواونجورکه دوست داره ببینه چون واقعامردنجیب وباخداییست. دوم پزشک مردیست که متناسبتربا بودجه ما میگیره وظاهرا"واردتراست.ازنظرنامحرم بودن هم نگرانم چه کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئله که برای همسرتان می خواهید چنین کنید خوب است و مصداق مشغول شدن به دنیا نیست ولی موضوع رجوع به پزشک مرد را باید از مرجع تقلید خود بپرسید. موفق باشید
5784
متن پرسش
با سلام.بنده وقتی به زندگی معصومین علیهم السلام نگاه می کنم سوالاتی برایم پیش می آید و یکی از ان ها این است که حداقل در نظر من رفتار و گفتار ان ها الف)زاهدانه است تا عارفانه ب)خوف و بیمناکی بر امیدواری رجحان دارد ج)از همه مهمتر عابدانه است نه عاشقانه. من نمی دانم ادبیات عاشقی و معشوق بودن خداوند چگونه وارد آموزه های ما شده است.اما هر چه می نگرم رابطع معصومین با خداوند مطلقا رابطه معشوق و عاشق نیست،چون این رابطه به نحوی یک هم شانی می خواهد که جل شان الله.همه حرف معصومین حول محور بندگی ذلت پایین دستی احتیاج خدمت گذاری اظهار ادب و خضوع می گردد نه چیز دیگریاگر هم محبتی است محبت بنده به ارباب است نه محبت من به عشقم!اما در سیره عرفا،شاعر و غیر شاعر عالم و غیر عالم اصلا زهد و خوف به ان معنا مشاهده نمیشود بلکه همه اش امیدواری و پیوستن و در جوار بودن باهم بودن و کیف و عشق و صفا است!این شیوه ائمه چگونه قابل فهم است؟من اشتباه می فهمم یا حرف های دیگر غلط است؟آیا این ها توهمات عرفاست و حق را ائمه می گویند و می کنند؟یا حریم عظمت الهی آن قدر ها هم دست نیافتنی نیست و ائمه ادب به خرج می دهند؟من چند روز است اتفاقی کتابی راجع به سیره امام هشتم می خوانم،یک زندگی فوق العاده معمولی با ترس و خوف از خداوند و امید رهایی از عذاب.نه شوق و سرمستی و هیجان و شور و سماعی در کار است نه حرف های قلمبه سلمبه.نه به وجد آمدن از چیزی وجود دارد(هنر شعر طبیعت وجود خودشان و...)فقط و فقط یک زندگی زاهدانه که غایات الغایاتشان این است خداوند به آن ها مرحمت کند و عذابشان نکند و بنده خوبی باشند.اگر این درست است که وای به حال ما که خدا را تا قد خودمان پایین کشیده ایم...اگر خداوند انقدر عظمت دارد که اینها اینجوری رفتار می کنند که وای به حال ما.اگر اینها خدا را به خاطر عظمت او می پرستند پس آقای طاهر زاده ما را به جای دیگری می خواند که می گوید بپرستید تا نور شوید تا قیامتی شوید تا در افقی که پیش رویتان گسترده می شود به ان بالا بالا ها و شایستگی محلیت برای تجلی اسما برسید.استاد نمی گوید خدا را چون خداست بپرستید.از خدا می خواهم آن گونه که خواستم و نوشتم حرف هایم را بفهمید و پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: البته بنده هیچ تاکیدی ندارم که عرایض بنده را دنبال فرمائید، به همان چیزی که رسیده اید پای بند باشید ولی فکر می‌کنم با دقت در سخنان ائمه«علیهم‌السلام» باید بین خوف و رجاء جمع کرد تا آن‌جایی که هیچ‌کدام بر دیگری رجحان نداشته باشد بدین لحاظ نگاهی به مناجات‌های خمسه عشر یا مناجات شعبانیه که بیندازید آن ذوات مقدس را هم خائف از خدا می‌یابید و هم مُحبّ. و یا در مناجات شعبانیه می‌بینید تا آن‌جا جلو هستند که از خدا می‌خواهند در انقطاع کامل از غیر خودش قرارشان دهد و حاصل این انقطاع بازشدن چشم دلشان باشد تا با چشم حق عالم را بنگرند و از این هم بالاتر، متصل به معدن عظمت الهی گردند که با تجلی نور عظمت، فنای در فنا پیش می‌آید. از این روایت مشهور در اصول کافی غفلت نفرمایید که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «أَفْضَلُ النَّاسِ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْر» برترین انسان‏ها کسى است که عاشق عبادت باشد و با وى هم آغوش گردد، و از طریق بدن خود همراه آن باشد و خود را براى عبادات فارغ گرداند، در این حال چنین کسى دیگر نگران آن نیست که زندگى او به سختى بگذرد یا به آسانى. (کافى، ج 2، ص 83) و یا این‌که در وصف اصحاب امام حسین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «هَذَا مُنَاخُ رِکَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ- وَ هَاهُنَا تُهَرَاقُ دِمَاؤُهُمْ- طُوبَى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَیْکِ تُهَرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّة» : اینجا محل پیاده شدن ایشان است. اینجا محل اثاث و خیمه‏گاه آنان میباشد، اینجا خونشان ریخته خواهد شد، خوشا بحال تو خاکى که خونهاى محبوب‏ها روى تو ریخته خواهد شد.‏ درست است که عبادات هم در حدّ خوف از جهنم و یا طمع به بهشت مورد قبول است ولی رجحان عبادت احرار را نباید در روایات مورد غفلت قرار داد و یا امثال این آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» که می‌فرماید: انسان‌هایی هستند که نفس خود را تماماً با خدا در ازای رضوان الهی معامله می‌کنند. موفق باشید
5236
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید کتاب معرفت نفس و الحشر را در سایت قرار نمی دهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز موفق نشده‌ایم. ایمیل خود را بدهید تا برایتان ایمیل شود. البته انتشارات لب المیزان بنا دارد بعد از ویرایش جدید این کتاب را مجددا چاپ کند .موفق باشید
1895
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . با توجه به گفته های شما در مورد برزخ که مثلا اگر الان بمیریم فردا نماز صبحی در برزخ داریم منتها بهترین ملکه نماز صبحمان را. . .سوال 1: البته شاید تعریفش اینی نباشد که گفتم،ولی در کل ما در برزخ با ملکاتمان روبرو هستیم بدون اراده برای بهبود،با این تفاسیر باید در برزخ رشد علمی باشد؟اما رشد عملی خیر. . . سوال 2: با توجه به توصیه جناب عالی در رابطه با مطالعات حب اهل البیت در ماه عزیز رجب،بنده چند وقتی است که در این زمینه مطالعاتی داشتم،شاید حدود یک سالی است،البته بدون هیچ نظمی،آیا توصیه میفرمایید با فراق بال به سراغ سخنرانی های شما و مطالعه مجدد کتاب حب اهل البیت بروم؟. . .انشاالله خدا ما و شما را از کسانی که از کسانی که اهل بهترین استفاده ها از ماه رجب هستند قرار دهد و موجبات رضایت ولیش را فراهم و آنچه که او صلاح میداند در ماه رجب روزیمان کند. . .خیر ببینید.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- از قسمت اول سؤال‌تان چیزی سر در نیاوردم. بنده عرض کردم که انسان در برزخ و قیامت با ملکاتش زندگی می‌کند و بر همان اساس برایش رفع حجاب می‌شود 2- إن‌شاءالله در اولین فرصت کتاب «حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را با شرحی که داده شده است بازخوانی کنید به امید آن‌که حبّ فطری شما نسبت به آن ذوات مقدس به فعلیت برسد. موفق باشید
706
متن پرسش
باسلام.طبق سوال 691 محبتی درحق این جانب بکنید وکتابی را به من معرفی نمایید برای جوابی که پیرامون کتاب شیعه علوی وشیعه صفوی دادید.تابتوانم سوالات در ذهنم راپیرامون این کتاب وادعاهایی که در رابطه با علامه مجلسی دکتر شریعتی آوردند راحل نمایم؟ خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب خاصی را در ذهن ندارم. موفق باشید
80

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید: من دو جلد از کتابهای شما را خوانده ام. کتاب «کربلا» و «ده نکته از معرفت النفس» و در این راستا سوالات بسیاری برای من مطرح شد که میخواستم اگر مقدور است یا جواب آنها را بدهید یا کتابی معرفی کنید که بتوانم به جواب سوالاتم برسم: (با تشکر). در کتاب ده نکته از معرفت النفس _ در نکته ی 2 میگویید نفس در شرایط فوق زمان و مکان حضور دارد, چگونه نفس در خواب حوادثی را درک میکند که در عالم ماده رخ نداده. من دو برداشت دارم که هیچکدام را معقول نمیدانم, یا نفس بعد زمان را کنار گذاشته و آینده را درک میکند اما این حوادث در عالم مادی رخ میدهد پس نفس بدون ابزار تن آنها را چگونه درک میکند؟ یا اینکه در عالم مجردات جهان قرار میگیرد , که آیا دو چیز مجزا وجود دارد؟ (عالم ماده و عالم مجرد) در نکته 3 بین نفس و تن تفکیک قایل میشوید این تفکیک چگونه است؟ اگر نفس آدمی تحت تاثیر ماده نیست پس منشا آن کجاست و چگونه شکل می گیرد؟ در نکته 4 : نفس بدون بدن ادراک دارد , چگونه ادراکی؟ به قول دیوید هیوم « هر وقت که خواستم با خویشتن خویش روبه رو شوم, خشم , درد, الم, شادی و .... را احساس کردم و هرگز نتوانستم خود را بدون هیچگونه ادراکی غافلگیر کنم پس انسان چیزی به جز مجموعه ای از ادراکات گوناگون نیست.» (البته من با این قول مخالفم!) در نکته 6: آیا نفس انسان در همه جای بدن و خارج از آن است؟ مثلا چگونه نفس مرتاض ها از فاصله ی 400 کیلومتری برایشان خبر می آورد. آیا نفس به طور کلی میتواند بدون ابزار تن در عالم مادی ادراک داشته باشد؟ (در این صورت نفس انسان که مجرد نیست و باز هم کثرت دارد). نکته ی 8: اگر ماده مانع حضور مجردات نیست آیا در یک بدن دو نفس مجرد متعلق به دو انسان میتواند در آن واحد حضور داشته باشد؟ آیا اصلا دو نفس مجرد به معنای کثرت نیست؟ و اصل انقسام آنها (در عالم مجردات) چیست؟ تصور عدم حضور خدا در ماوراء عالم ماده یعنی چه؟ چون که نمیتوان حضور خدا را فقط در عالم ماده بررسی کرد در این صورت رابطه ی خدا با حضورش در قبل از آفرینش چیست؟ مجردات که در قالب ماده نیستند؟ از طرفی طبق نکته ی 1 نفس هنگام مرگ از عالم ماده نظرش منصرف میشود, آیا به معنای قبول عالم ماوراء مادی است یا نه ؟ اگر بله با چه کیفیتی؟ منظور از عالم ملائک چیست؟ آیا آن هم قالبی دارد؟ در نکته ی 5: منظور از اینکه نفس به خاطر تجردش نظر به آینده و گذشته ی خود داردچیست؟ کیفیت آن چگونه است؟ (لطفا طبق مطلبی که در ذیل نکته ی 2 گفتم پاسخ دهید.) سوال اصلی من این است که رابطه ی این جهان متکثر با وحدانیت خدا چیست؟ (من هنوز رابطه ی عالم لاهوتی و ... را نفهمیدم. اگر ماده سطح نازل عالم است و محدود به زمان است شما چه طور آفرینش جهان را توسط خدا توجیه میکنید. از لحاظ زمانی میگویم. بالاخره این جهان در یک زمان خاص خلق شده و چرا خدا جهان را قبل از آن زمان خلق نکرده . باز اینجامساله ی کثرت و وحدانیت در بعد زمان پیش می آید.) به عنوان مثال شهود عرفانی را در نظر بگیریم که خالی از محسوسات تجربی و ذهنیات و ادراکات , انسان امری را شهود میکند. پس باز هم این جهان مجردات متکثر است در غیر این صورت «من» ی وجود نداشت تا بتواند امری را شهود کند. پس این تکثرات تا کجا ادامه می یابد؟ آیا عرفان اسلامی قائل به وحدت وجود است؟ به چه معنایی؟ با یک مثال سوال مهم آخر را می پرسم: در پدیده ی سراب شما انعکاس اشیا را روی زمین می بینید که این مطلب طبق یک واقعیت فیزیکی (شکست نور) توجیه می شود. (اما در این بین نباید از ویژگی چشم انسان غافل شد که از نور رسیده به چشم در امتداد خط راست تصویر سازی می کند.) اما شما به هنگام تبیین تجربه ی خود می گویید:« من در دور دست آب میبینم». در این حال نفس تجربه ی شما خطا نیست بلکه تبیین آن اشتباه است. حال این سوال مطرح می شود که شهود عرفانی که منبع وحی است و منشا ادیان الهی , آیا یک امر عینی است یا ذهنی؟ رابطه ی نفس تجربه و تبیین تجربه چیست؟ آیا در این بین تأویل صورت نمی گیرد؟ (ما چطور باید قرآن را بفهمیم؟) «با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار من قرار دادید.» یک سوال خارج از مباحث: «اگر کتاب مباحث بنیادین» اثر « بازرگان» را خوانده اید نظر خود را بگویید؟ در این کتاب هم بازرگان نمی تواند وجود خدا و مساله ی وحی را توجیه کند. شهرام خورشیدی مکانیک- صنعتی اصفهان
متن پاسخ

جواب: پس از سلام؛ همچنان که مستحضرید سؤالا ت‌تان گسترده است و نیاز به جواب گسترده دارد، لذا پیشنهاد می‌کنم ابتدا شرح کتاب «ده نکته از معرفت نفس» را که به صورت سی‌دی موجود است دنبال بفرمایید تا سؤالاتتان را راحت‌تر طرح کنید.
در مورد رابطه‌ی بین جهان متکثر با وحدانیت، لازم است موضوعِ «وجود» را دنبال کنید ، پیشنهاد مشخص بنده مطالعه کتاب «از برهان تا عرفان» است که لازم است همراه با شرح آن در سی‌دی دنبال شود.
کتاب «مباحث بنیادین» را نخوانده‌ام، ولی روی‌هم‌رفته با طرز فکر مؤلف آن آشنا هستم. مشکل را باید در موضوع «وجود» حل کرد که در بحث جواب به آقای دکتر سروش مطرح شده، چون آقای سروش هم موضوع ایجاد صوت از طرف خدا را مشکل می‌داند و لذا فکر کرده‌اند پس باید الفاظ قرآن ساخته‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» باشد، می‌توانید به جواب اینجانب در قسمت مقالات ویژه در سایت لب المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

12083
متن پرسش
استاد عزیز پاسخ حضرتعالی به سوال 12065 احتیاج به توضیح داریم ما گروههای تلگرام که قبلا عرض شد فعلا در برهان صدیقین هستیم لذا احتیاج به توضیحج بیشتری داریم مجددا قسمت ب سوال که مورد مناقشه است همرا با جواب حضرتعالی تقدیم می شود و سوال پیش آمده مطرح می شود: قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم پاسخ حضرتعالی: باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید سوال بوجود آمده: بین روح و نفس رو می خواهم بدانم؟ کدام یک بالاترند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند؟ اگر روح بالاتر است چرا بعد از انتخابهای نفس تنزل یا ترفیع پیدا می کند؟ چرا می گوییم نفس وقتی مطمئنه شد به روح الهی که در وجود خویش است میر سد و به مقام راضیة مرضیه می رسند؟ آیا روح چیزی در وجود نفس است یا مستقل است و یا برعکس؟ آیا میشه گفت نفس و روح یک چیز هستند با دو اسم، هر جا پای دنیا و بدن در میان است نفس می گوییم و هر جا حرف آخرت است با اسم روح سخن می گوییم؟ اگر یکی نیستند اولا چرا، ثانیاً قوه اختیار دست روح است یا نفس؟ گذشته از اینها حضرتعالی جایی در فرمایشاتتون فرمودید مناجات شعبانیه رو از قرآن بالاتر می دونید، میخام بدونم این برداشت شماست یانقل قول یا....؟ در صورت مجزا بودن نفس و روح، آیا نفس از اولش به سه دسته تقسیم شده(اماره، لوامه، مطمینه) یا بسته به انتخابش تو یکی از این دسته ها قرار میگیره؟ در ضمن باز بنا بر تفکیک نفس و روح از یکدیگر آیا خود نفسِ ما با انتخابی که میکنه بد میشه یا خوب یا اینکه فقط روح را امر به پستی یا خوبی می کند یا سرزنش.. ببخشید وقتتان را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظرتان باشد در نکته‌ی دهم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» عرض شد مقام روح که عالی‌ترین مخلوق است نازل می‌شود و در جسم متعادل شده و «سَوّا» گشته، و واژه‌ی «مِن روحی» از این جهت در آیه‌ی مربوطه آمده است و در آن کتاب عرض شد در اصطلاح ما عموماً بین نفس و روح تفکیکی نیست. و بنا بود ابتدا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی ده جلسه‌ای آن مطالعه و بحث شود. در هر صورت وقتی می‌گوییم قیامت عالمی است که از نظر درجه‌ی وجودی دارای وجود شدیدتری است و به تعبیر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» جسم قیامت هم از جنس نفس ناطقه است، دیگر بحث برتری جسم یا روح در میان نیست بلکه هر نفسی جسم خود را با اخلاق و عقاید خود می‌سازد. این‌که حضرت امام از قول مرحوم شاه‌آبادی می‌فرمایند: دعا، قرآن صاعد است، در راستای آن‌ است که قرآن حقیقتی دارد که آن حقیقت نازل شده و به صورت الفاظ و معانی در قلب مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» القاء گشته و گوش باطنی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نیز آن را شنیده، به معنای برتری دعا نسبت به قرآن نیست. در ضمن در مباحث ده نکته عرض شد بین مباحث فلسفی و مباحث اخلاقی و سلوکی نباید خلط کرد. بحث نفس یا روح و نفس ناطقه یک بحث فلسفی است و نفس لوّامه و مطمئنه یک موضوع اخلاقی و سلوکی است. موفق باشید

10024
متن پرسش
سلام خدمت استاد در سوال 9994 فرمودید: همچنان گوش‌دادن به موزیک که عموماً واهمه را تغذیه می‌کند و عقل و قلب را به حاشیه می‌برد. واقعا نظر اسلام در مورد موسیقی چیست؟ رهبری جایی فرموده بودند اینکه نظر اسلام راجع به موسیقی منفی بود به این خاطر بود که در آن دوران فقط استفاده غلط از موسیقی می شد. یا مثلا خود رهبری 2 بار از حامد زمانی، خواننده انقلابی تشکر کردند و به او فرمودند کارت را ادامه بده. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید فتوای حضرت آقا هم در مورد حرمت موسیقی-آن‌جایی که بحث موسیقیِ حرام در میان است- به محتوای آن است، پس وقتی سروردی با آنچنان محتوای خوب از آقای حامد زمانی به میدان می‌آید نه‌تنها بد نیست بلکه بسیار هم خوب است. این از آن‌جاهایی است که از موسیقی درست استفاده شده. ولی سؤال‌کننده‌، بحث گوش‌دادن به موزیک را بدون هر محتوایی مطرح فرموده بودند. موفق باشید
7798
متن پرسش
با سلام به فلسفه دان گرامی ...بین مرتبط ومرتبط الیه ارتباط وجود دارد ...حقیقت "ربط " چیست ؟خود ربط نمی تواند بدون وجود مرتبط الیه وجود داشته باشد .حقیقت مرتبط الیه چیست ؟ از این گفته ها می توان نتیجه گرفت که که حقیقت جهان همان ربط است واین حقیقت را باید با علم حضوری دریافت نه علم حصولی ...بله همان هویت تعلقی را می توان نتیجه گرفت !ولی بالاخره حقیقت ربط کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا این‌جا را خوب آمدید که حقیقت معلول، همان ربط است، ولی نمی‌دانم چرا در انتها باز سؤال می‌کنید بالاخره حقیقت ربط کدام است؟ آدم حسابی! حقیقت ربط همان ربط است دیگر به دنبال چه هستید؟ مگر وقتی متوجه می‌شوید حقیقت شما بندگی است و خود را عین بندگی احساس می‌کنید باز می‌پرسید حقیقت بندگی چیست؟ گفت: «ماهیان ندیده غیر از آب ... پرس‌پرسان ز هم که آب کجاست؟» می‌گویی حقیقت را باید با علم حضوری درک کرد ولی باز در حوزه‌ی علم حصولی به دنبالش می‌گردی. موفق باشید
5886
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز جسارتا آیا در مورد عرفان بودایی و یوگا و روش های آن مطالعه کرده اید؟ مفاهیمی مثل کوندالینی (انرژی معنوی که یوگی های مبتدی مدت زیادی می کوشند با تمرین های ذهنی و نفسی آن را بیدار کنند) و فعال کردن چاکراهای 8 گانه بدن که نقاط انرژی هستند؟ یوگی ها قائل به وجود ارتباطی وثیق بین نیروی معنوی و فیزیولوژی بدن انسان هستند لذا شناخت نقاط انرژی جسم انسان از مبانی اصلی یوگا است. بعد از فعال شدن کوندالینی میتون انرژی آن را از چاکراهای 8 گانه عبور داد و انرژی های مختلف بدن را به طور ارادی کنترل کرد. انرژی شهوت را میتوان به شوق قلب و به نور عقل تبدیل کرد و بر عکس. کسانی که کوندالینی را بیدار کرده اند حالات عرفانی عجیب غریبی دارند. بعضی در درون خود موسیقی میشنوند، در رویا موجودات مختلفی را میبینند اعم از زیبا یا ترسناک، رقص های عارفانه دارند و ... بنده هر چه بیشتر در این زمینه مطالعه میکنم بیشتر مجذوب آن میشوم. نقاط اشتراک فراوانی هم با عرفان اسلامی دارد. این نحله عرفانی امروز در دنیا بسیاری محبوبیت پیدا کرده به خصوص در بین غربی ها که در به در دنبال معنویت و فرار از پوچی زندگی مدرن میگردند.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده مدتی بر روی یوگا و کمی هم روی چاکراها وقت گذاشتم آن ها برای آن‌که بتوان نفس را قدرتمند کرد و به ابعاد عمیق‌تر نفس دست یافت کار کرده‌اند ولی عرفان اسلامی برای نفی نفس است در محضر حق. عرفان هندی بیشتر شبیه کارهای اهل کرامت است و نه کارهای عرفا. در عرفان نظر به توحید حق است و فنایِ در فنا. موفق باشید
5610
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز روایتی وجود دارد که علی الظاهر حکم به حرمت مطلق موسیقی میدهد؟ آیا راهی برای تأویل این روایت وجود دارد که از آن اطلاق حرمت موسیقی استفاده نشود؟ مثلا علت این حکم را منحصر بودن کاربرد موسیقی در آن زمان به مجالس ملازم با گناه و لهو در نظر بگیریم و حالا که موسیقی کاربردهای مفید هم پیدا کرده از شمول این حکم خارج شده است؟ امام صادق (ع) فرمودند: جز این نیست که خداوند صنایعی را که از آن فساد محض ایجاد می‌شود حرام کرده است، مثل سازها و نی‌ها و همه آلات موسیقی و لهو و هرچه که شبیه به آن است، و باید از آن دوری کرد و در این وسایل و آلات و هر آنچه از آنها ایجاد می شود هیچ صورتی از صلاح و درستی نیست و لذا آموختن آن و آموزش آن و استفاده از آن و اجرت گرفتن برای آن و تمامی صورت‌های آن حرام است... (وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 57 ، به نقل از تحف العقول) .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه فقهای گرامی در مجموع نسبت به روایات حرمت موسیقی استنباط کرده‌اند آن است که حرمت موسیقی به محتوای آن مربوط است و بیشتر این نوع روایات را مربوط به زمانی می‌دانند که موسیقی عین لهو و لعب و فتنه و فحشاء بوده است. موفق باشید
4046
متن پرسش
سلام استاد نظرتون راجع به این سخنان چیست؟ حجت الاسلام پناهیان در پاتوق هفتگی جوانان تهرانی/ مؤمنین به‏ عرصه‌های‎اقتصادی وارد شوند، تا ثروت به ‏خدمت دین گرفته‎شود‎ مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با اشاره به اهمیت ورود مؤمنین به عرصه‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین در روایات گفت: اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید امکان بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم زیرا یکی از پایه‌های اصلی اتکاء منافقین مال است. به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در بیست و هفتمین جلسه از سلسله سخنرانی‌ها هفتگی خود در هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعۀ هر هفته در خیابان «فرهنگ» و در جمع جوانان پایتخت برگزار می‌شود، با اشاره به این‌که انسان باید در متن زندگی دنیا دینداری کند ولی غرق در آن نشود گفت: انسان نباید به خاطر امور معنوی عمل دنیایی خود را فراموش کند، و طبیعتا یکی از اعمال انسان در دنیا پرداختن به امر معیشت و تجارت است. بخشهایی از سخنان این مدرس حوزه و دانشگاه را در ادامه می‌خوانید: تجارت کنید تا خداوند به شما را برکت عنایت کند • ائمه معصومین(ع) در روایات، مؤمنین را به خرید و فروش و تجارت توصیه کرده‌اند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: تجارت را ترک نکنید که خوار و بى‏مقدار خواهید گشت، و به تجارت بپردازید تا خداوند شما را برکت عنایت فرماید؛ لَا تَدَعُوا التِّجَارَةَ فَتَهُونُوا؛ اتَّجِرُوا بَارَکَ‏ اللَّهُ‏ لَکُمْ‏؛(کافی/ج5/ص149) • در روایات ما به فعالیت اقتصادی توجه شده است و بنابراین ما نباید به بهانۀ دین‌داری یا زهد تجارت و کسب و کار را ترک کنیم. این خیلی بد است که یک جوان مذهبی به تقویت توان اقتصادی خود نپردازد و آن را با بی‌اعتنایی به دنیا توجیه کند. فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات مهمی دارد • فرهنگ ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی برکات و فوائد مهمی دارد و باید به طور ویژه به این فرهنگ توجه کرد. • تولید ثروت یکی از وظایف مؤمن است و وقتی مؤمنین وارد عرصه اقتصادی بشوند، ثروت به دست کافران نمی‌افتد. • امام صادق (ع) می‌فرماید: از جمله [عوامل] ماندگاری مسلمانان و بقای اسلام، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را بشناسد و نیکى کند، و از [عوامل] نابودى اسلام و نابودى مسلمانان، این است که اموال در دست کسى باشد که حق و حقوق آن را نشناسد و آن را در راههاى نیکو کارانه به مصرف نرساند. إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ؛ کافی/ج4/ص25) • به مسئله تأمین معاش باید با دید ثواب نگاه کرد؛ این همان نگاهی است که ائمه به ما یاد داده‌اند. برخی تنبلی و بی‌عرضگی خود را به‌ حساب تدین می‌گذارند درحالی‌که اگر طی یک فعالیت اقتصادی، ثروت تولید شده و در راه خدا مصرف شود، این یک چرخه کامل است. • امیرمؤمنان(ع) حتی نوع بهتر کسب درآمد را برای جوانان توصیه می‌فرمایند. در نامه 31 نهج‌البلاغه آمده است: در مسائل مالی سعی کن روزی‌ات دست کسی نباشد یعنی حقوق بگیر نباش بلکه حقوق دهنده باش. (إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّکَ مُدْرِکٌ قسْمَکَ وَ آخِذٌ سَهْمَکَ وَ إِنَّ الْیَسِیرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَکْرَمُ مِنَ الْکَثِیرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ کَانَ کُلٌّ مِنْه‏؛ نهج البلاغه/نامه31) عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی • عدم تمرکز ثروت در دست منافقین، در نتیجه ورود مؤمنین به فعالیت‌های اقتصادی و به استخدام درآوردن ثروت برای دین پدید می‌آید. • پیامبراکرم(ص) فرمودند: «علی(ع) یعسوب مؤمنین و مال یعسوب منافقین است؛ عَلِیٌّ یَعْسُوبُ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏، وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ‏ الْمُنَافِقِین‏»(امالی شیخ طوسی/ص355) و همچنین اگر ما بخواهیم منافقین زمین بخورند، باید بازی با اموال جامعه را از دستشان بگیریم، زیرا پایگاه اصلی اتکاء منافقین مال است. وقتی ما می‌خواهیم وابستگی منافقان به مال و ثروت را مذمت کنیم، باید قبل از آن به اهمیت وظیفۀ مومنان دربارۀ کسب درآمد حلال و مصرف آن در راه زندگی بهتر و بندگی بهتر گفتگو کرده باشیم. • منافق نسبت با ولایت، تعارض دارد و همانطور که ما رابطه عاطفی با امیرمؤمنان(ع) داریم، منافقین به مال وابستگی دارند. و اگر ما در جریان مبارزه با نفاق در ابعاد گوناگون موفق بشویم، زمینۀ ظهور امام عصر(عج) فراهم شده است. چون جامعۀ مهدوی ویژگی مهمش «تذل بها النفاق و اهله» است. • انفاق مال، تجارت با خدا است. و ما باید بتوانیم زندگی اقتصادی و مالی خود را آن‌طور که مورد رضایت خدا است سامان ببخشیم. لذا ما نباید توجه مؤمنین به مسائل اقتصادی و مالی را اموری غیر معنوی بدانیم. به این موضوع توجه کنید که چرا مقام معظم رهبری در چندسال اخیر برای سال‌ها نام‌های معیشتی و اقتصادی انتخاب می‌کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان درستی است، حقیقتاً جامعه‌ی اسلامی باید توان تولید ثروت داشته باشد ولی افراد گرفتار ثروت‌اندوزی نشوند. چند سال پیش آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» مباحثی با همین عنوان مطرح فرمودند که راه‌کار خوبی بود و حتی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در سال‌های اخیر بحث تولید ثروت توسط علم را مطرح کردند. موفق باشید
2194
متن پرسش
با سلام و تشکر. یکی از موضوعاتی که شما در زمینه مسایل زندگی زوجین بسیار بر آن تأکید می نمایید، تأکید بر ساده زیستی و پرهیز از تجمل است. برداشت اینجانب با توجه به ارتباطاتی که با سایر دوستان دارم آن است که این مسأله به یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده اختلاف در زندگی دوستانی تبدیل شده است که مباحث شما را پیگیری می نمایند. به نظر اینجانب توصیه کلی به ساده زیستی مشکلی را حل نمی کند زیرا اسراف کارترین افراد هم با بهانه های مختلف نظیر حفظ "شأنیت و آبرو" اسراف خود را توجیه می نمایند. لذا در این زمینه سوالاتی را مطرح می نمایم: 1-چرا یکی از مهمترین توصیه های شما به زوجین تاکید بر ساده زیستی است؟ 2-معیار تشخیص تجمل چیست؟ 3-در برخی از موارد میان مرد و زن در تشخیص مصداق تجمل اختلاف بوجود می آید. در این موارد چه باید کرد؟ اگر مرد بخواهد تابع همسر خود شود او هم در تجملات گرفتار می شود و اگر نخواهد تابع شود به دیکتاتوری، خسیس بودن و یا دخالت بیجا در امور منزل متهم می شود. برخی معتقدند که زن در این موارد باید از مرد تبعیت نماید و برخی دیگر نیز معتقدند که مرد تا جایی که برایش امکان دارد باید خواسته های همسر خود را تأمین نماید. در صورتی که نظر دوم را صحیح می دانید خط قرمز کجاست؟ 4- برخی مردان به این گونه عمل می کنند که در امور مربوط به منزل اختیار را کاملا به زن می دهند و آنها فقط پول آن را پرداخت می کنند. در صورتی که طبق آیه قران مرد موظف است اهل خود را از فرو افتادن در آتش که یکی از مصادیق آن اسراف است حفظ کند. به نظر شما این روش صحیح است؟ 5-جایگاه "شأنیت" چیست؟ اینکه می گویند مومن باید شان خود را حفظ کنذ، آیا شأن انسان به لباس و ماشین است یا به بندگی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ابتدا باید عنایت داشته‌باشید یکی از صفات مؤمن و از نشانه‌های کمال ایمان «تقدیر معیشت» است. به این معنی که خرج کردن‌ها باید با برنامه باشد بدون افراط و تفریط. به چند روایت در این امر عنایت بفرمایید که در روایات داریم که حضرت باقر «ع»می فرمایند : الکمال، کلّ الکمال، التّفقّه فی الدّین، و الصّبر على النّائبة، و تقدیر المعیشة. منتها درجه کمال، تفقّه در دین است، و صبر به هنگام رسیدن بلا، و اندازه نگاه داشتن در معیشت. و یا امام صادق«ع»می فرمایند: لا یصلح المؤمن إلّا على ثلاث خصال: التّفقّه فی الدّین، و حسن التّقدیر فی المعیشة، و الصّبر على النّائبة.مؤمن، «صالح» نمى‏شود جز با سه خصلت: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و شکیبا بودن در برابر حوادث.وامام رضا «ع» می فرمایند: بنده به حقیقت ایمان دست نمى‏یابد، مگر هنگامى که از سه خصلت برخوردار باشد: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و صبر بر بلاها. 2ـ تقدیر معیشت و برنامه داشتن در خرج نه به معنای خسیس بودن است و کم گذاشتن در امور ضروری زندگی و نه به معنای ریخت و پاش کردن است و این‌که ملاک خرج کردن‌هایمان چشم و هم‌چشمی ها باشد، هر چند باید عزّتمان در بین افرادی که در حدّ ما هستند حفظ شود و به خصوص آقایان نباید در این امر به خانم‌ها سخت بگیرند که در بین افرادی که همطراز آن‌ها هستند احساس کمبود کنند همان‌طوری که خانم‌ها باید بدانند اگر گرفتار گردونه‌ی چشم و هم‌چشمی شدند هلاک می‌شوند. 3ـ تقدیر المعیشة و مدیریت مصرف موجب می‌شود که نیاز و هزینه‌ی زندگی معلوم شود که چند ساعت از روز را ما باید صرف درآمد‌های اقتصادی خود کنیم تا فرصت آبادانی قیامت را از دست ندهیم. ملاک اصلی باید همین نکته‌ی آخری باشد که خانم‌ها و آقایان مواظب باشند طوری در دنیا نیفتند که جایی برای آبادانی قیامتشان برایشان نماند. موفق باشید
356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اگر اشتباه نکنم شما در فصل اول از کتاب زن آنگونه که باید باشد، فرمودید که در قیامت تمام وجود مومن جنبه یمین و راست است و اصلا جنبه شما و یساری برایش نیست. این در حالی است که در دعای حین وضو که از معصوم (ع) به ما رسیده در قسمت شستن دست راست می گوییم: اللهم اعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و ... . می خواستم بدانم که پس این یسار که در این جمله گفته شده (مجوز خلود در بهشت را به دست چپم بده) چیست و چگونه با بحث قبلی سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در مورد سؤال شما بین علماء نیز مباحثی صورت گرفته، صاحب کتاب «منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح» یعنی علی‌بن‌طیفوربسطامی می‌فرماید: شاید منظور «فَعَلْتُهُ بیساری» باشد یعنی آنچه را که با دست چپ انجام دادم. و یا «بای» بیساری، بای سبیت باشد، یعنی «خلود در بهشت را روزی من کن به سبب شستن دست چپ خود.(منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح) موفق باشید
12611
متن پرسش
سلام استاد گرامی: سوالی در مورد ورزش یوگا داشتم، با توجه به اینکه امکانات ورزشی برای خانم ها کم است (حداقل در شهر من) و با وجود مادر شدنم امکان رفتن به کلاس ورزش را دیگر ندارم، اگر در خانه حرکات کششی یوگا را انجام دهم مشکلی دارد؟ (به خاطر آپارتمانی نشینی هم امکان انجام ورزش دیگری را ندارم) خواهرم معتقد است این ورزش به خاطر تفکری که در فرای آن است خوب نیست و تاثیرات روحی خوبی ندارد، در صورتی که تا حد اطلاع بنده اینطور نیست، و بسته به نوع آن متفاوت است. ممنون می شوم اگر راهنمایی ام بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد عرایضی در جواب سؤالات شماره‌ی 8639 و 7767  داشته‌ام. در ضمن می‌توانید از قسمت جستجوی سایت در رابطه با واژه‌ی «یوگا» استفاده کنید. موفق باشید

12453
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی داشتم و اون اینکه: وقتی برخی از دوستان انسان دچار انحرافات بسیار عمیق در افکارشان می شوند (طوریکه مثلا ابتدا سالیانی مدافع و مبلغ آرمانهای ولی فقیه و انقلاب بودند و آن را ادامه ی غدیر می دانستند و اکنون شدیدا مخالف آنند و در جهت ضربه زدن به آن هستند) وظیفه ی ما در قبال آنها چیست؟ چگونه می توانیم باعث هدایت این افراد شویم؟ بنده بارها و بارها با این قبیل انسانها بحث و گفتگو کرده ام ولی متاسفانه به هیچ نتیجه ی مثبتی نرسیده ایم و در پایان بحث هم دچار تکدرخاطر و ... نیز شده ایم. اینها در ابتدا که کتب شما را مطالعه می کردند حامی انقلاب و شهدا بودند ولی از وقتی که کتب نویسنده ی خاص و افکار جوان منحرفی که از دوستانشان بود را نیز مطالعه نمودند، دچار این انحراف شدید شدند. خواهشمندم جواب این حقیر را بدهید. خداوند عمر با عزت نصیبتان کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که هرکس باید خودش نسبت به ارتباطی که باید با حقیقت داشته باشد، حساس باشد و قبول دارم که دوران، دورانِ سختی است و شناختن اولیاء الهی در این دوران که انقلاب اسلامی دیانت جمعی و اجتماعی را وارد تاریخ کرده است ادبیات و فرهنگ خود را دارد. تا دیروز که حاکمیت در اختیار طاغوت بود، دینداری محدود به اعمال فردی بود و هرکس که خود را در عبادات فردی زنده نگه می‌داشت به وظیفه‌ی خود عمل کرده بود ولی امروز در نظام جمهوری اسلامی قضیه بسیار فرق کرده است. حال اگر عده‌ای هنوز در فضای تاریخِ گذشته به‌سر ببرند متوجه‌ی عمق فاصله‌ای که امروز نسبت به حضرت حق برایشان پیدا می‌شود، نیستند. این مثل آن است که با آمدن پیامبر جدید خود را در حیات دینی پیامبر قبلی قرار داده باشند غافل از آن‌که امروز دیگر حضرت حق با نوری از اسماء جلوه کرده است که تنها در مظهریت این پیامبر با بندگانش مرتبط می‌شود و آن‌هایی که با دین قبلی به‌سر می‌برند عملاً با خدای ذهنی و انتزاعی خود، سرگرمند و نه با خدایی که در این تاریخ ظهور کرده است. لذا شما باید بدانید که اینان دانسته یا ندانسته و با بهانه‌های واهی از تاریخ وجودی امروز بیرون خواهند افتاد. و قرآن در آیه‌ی 91 سوره‌ی انعام به پیامبر خود در رابطه با برخورد با چنین افرادی می‌فرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» اینان جایگاه حضرت حق را در رابطه با نبوت تو تشخیص نداده‌اند که می‌گویند خداوند بر بشر چیزی نازل نکرده است. در حالی‌که قبول دارید به موسی«علیه‌السلام» کتابی نازل شده و شما آن کتاب نورانی و هدایتگر را به صورت نوشته‌های پراكنده قرار مى‏دهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مى‏داريد؛ و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد!» بگو: «خدا!» و سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آميزشان رها كن، تا بازى كنند! آری شما هم نیز خیلی وقتتان را صرف این افراد روشنفکرنما ولی سختْ ارتجاعی ننمایید، قیافه‌ی طرفداری از نگاه هایدگر دارند و با برداشت غلط از نگاه هایدگر، ناآگاهانه جمهوری اسلامی را بسط مدرنیته می‌دانند، در حالی‌که گرفتار پازلِ مدرنیته‌اند و شما را متهم می‌کنند که ایدئولوژیک فکر می‌کنید، در حالی‌که در بند افکار سختْ ایدئولوژیک‌زده‌ی خود امکان تفکر آزاد را از خود گرفته‌اند و حضرت حق در آیه‌ی فوق چون آن‌ها را غیر قابل هدایت می‌داند به پیامبر خود می‌فرماید: بگو «خدا»، و سپس آن‌ها را در افکار بازی‌خورده‌ی خود رها کن. موفق باشید

11000
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم جناب استاد طاهر زاده سلام علیکم و خدا قوت چند تا سوال می خواستم از شما بپرسم اگر وقت داشتید جواب بدهید ممنون میشم *یه گروه مردمی امر به معروف هست که بنده عضو کوچکی از این گروه هستم برنامه گروه اینطور هستش که: هفته ای 1 بار میریم بیرون واسه امر به معروف و ... شرایط امر به معروف و اینکه چطور باید بگیم رو برامون توضیح میدن ولی حس بدی دارم از اینکه باید برم تو خیابون بگردم و نگاهم مدام اینور و اونور باشه با خودم میگم اشکالی نداره یه دختر بره تو خیابون بگرده واسه امر به معروف؟ بعضی وقتها هم یه حالتهایی بهم دست میده که فکر می کنم اگر این کار رو ادامه بدم تو اون حس و حال غرق میشم و ممکنه نیت اصلیم رو فراموش کنم. این گروه یه وظیفه دیگه هم بهمون داده و اون امر به معروف و نهی از منکر تو فضای مجازیه و شرایط و نحوه کار رو بهمون یاد میدن ما برای گرفتن نحوه کار باید عضو یکی از شبکه های اجتماعی مثل (لاین، وایبر، بیسفون و..) بشیم که فکر نمی کنم فضای مناسبی باشه و همچنین مسئولیت کار توی کلوب با بنده هست و ممکنه برام مشکل ساز باشه علاوه بر این خیلی وقتمو میگیره و از مدت زمان مطالعه ام باید وقت بزارم برای این کار. بعضی وقتها که مشغول امر به معروف و نهی از منکر ، چه توی خیابون و چه توی فضای مجازی هستم متوجه میشم که نحوه کارم، برخورد، نگاه، کلام و... درست نبوده و شاید مرتکب گناه شدم. و بشدت ناراحت میشم سوالم از شما این هست که: 1- امر به معروف و نهی از منکر خیابونی رو برم یا نه؟ اگر نه در قبال دینم و ... کوتاهی نکردم؟ 2- امر به معروف و نهی از منکر تو فضای مجازی رو با شرایطی که توضیح دادم انجام بدم یا مسئولیت این کار رو به کسی که از من بهتره واگذار کنم؟ لازم میدونم که این مطلب رو هم بگم در حال حاضر اولین چیزی که برام مهمه بالا بردن سطح تقوا، ایمان، اخلاق و خلاصه بگم دارم تلاش می کنم بنده بدی برای خدا نباشم و نمیخوام راه رو اشتباه برم. 3- در حال حاضر مطالعه و بالا بردن ایمان و... برام لازمه یا کارهای عملی که توضیح دادم؟ باتشکر از شما استادگرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابتدا اصل را بر تعمق‌بخشیدن به عقایدتان بکنید 2- در امر به معروف باید بتوانیم با طرف مأنوس شویم و از سر دل‌سوزی معروف را به او متذکر شویم که فکر نمی‌کنم این کار در خیابان ممکن باشد 3- امر به معروف در فضای مجازی در حدّی که خیلی روی آن وقت نگذارید و مجهز به معارف ارزشمندی باشید، کار خوبی است. موفق باشید
10181
متن پرسش
با سلام: بنده کتاب «حیات برتر» از آقای صفایی(عین.صاد) را مطالعه کردم. برداشتی که از کتاب کردم این بود که آقای صفایی نوع نگاهشان به معاد فرق دارد و در جاهایی معاد جسمانی مادی را شرح می دهند و حتی در قسمتی از کتاب شبهه اکل و ماکول را جواب می دادند البته در مقام جواب به منکرین معاد هستند. در هر حال نمی دانم که نگاه آقای حائری به معاد چگونه است؟ از آنجایی که بسیاری از نکات ناب در کتاب ایشان وجود دارد نکاتی که ملموس و عمیق است، خیلی دوست داشتم نظر ایشان را نسبت به معاد ملاصدرا بدانم. ایشان در قسمتی از کتاب که در مورد آتش جهنم است، خواننده را ارجاع به بعضی مباحث فیزیک می دهند مثلا می گوید: «یک بحث هم وجود دارد که می گویند اصطکاک به وجود می آید و در آن ضربان شدیدی به وجود می آید آن صدای مهیب آن سوختن آن انفجار بزرگ که اذا البحار سجرت... کسانی که می گویند ستاره ها به هم می خورند و منظومه به هم می خورد می گویند تسجیر و انفجار آب بدترین نوع انفجار است دریا تسجیر می شود و آب آتش می گیرد می توانید بروید بحث های علمی اش را ببینید» استاد بنده تصور می کنم نگاه فرق دارد و اینها شرح معاد مادی است. استاد جمع این مطالب با شرح معاد شما برایم مشکل است. اگر صلاح می دانید نوع نگاه آقای صفایی و تحلیل ایشان را بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال سخن ملاصدرا را فراموش نفرمایید که فرمود: بعضی عقاید نسبت به معاد سالم است ولی صحیح نیست و خودش دلایل نظر خود را می‌آورد و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تقریراتشان به‌خوبی آن را می‌پرورانند و یا حضرت علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» در حدّ آمادگی مخاطب نکات ظریفی را در ذیل آیات مربوط به معاد مطرح می‌کنند. حال یا مرحوم صفائی بنا بر فهم مخاطب خود سخن گفته‌اند، و یا واقعاً معاد جسمانی را مطابق معاد مادی گرفته‌اند. مهم اعتقاد به چنین معادی است که انسان را از گناه باز می‌دارد. موفق باشید
6559
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار معنی حدیثی که به این مضمون ازمعصومین علیهم السلام صادر شده که زن مانند استخوان دنده است که اگر راستش کنی میشکند چیست؟ آیا تخصیص به موارد خاصی دارد؟لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستاى مدارا با روحیه زنان و در تنگنا قرارندادن آنها پیامبر (صلى اللّه علیه وآله) مى‏فرمایند: «انَّ الْمَرْأةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلْعٍ وَ انَّکَ انْ تُرِدْ اقامَةَ الضِّلْعِ تُکْسِرُها، فَدارِها تَعِشْ بِها» زن از دنده‏اى خلق شده (به‏عنوان مثال چون دنده‏، حالت منحنى دارد) و اگر بخواهى دنده‏ را راست کنى آن را مى‏شکنى، پس با او مدارا کن. مدارا با زنان خود عاملى است براى شیرینى زندگى، زیرا روحِ زن، روح حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏مى‏بیند و علاوه بر زیبایى ظاهرى، زمینه تعالى روح او نیز از بین مى‏رود و به سرعت احساس شکست مى‏کند.. موفق باشید
نمایش چاپی