بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18528
متن پرسش
با سلام: جلسه 12 یا 13 صوت مصباح الهدایه بود که به لطف خدا مطالبی را متوجه شدم در مورد عین ثابته ی محمدی صلوات الله علیه و اله که خیلی برام عالی بود و می خواستم اونا را برای شما مطرح کنم تا ببینم آیا این دید درسته که این کار را بخاطر اینکه وقت حضرتعالی را نگیرم نپرسیدم، تا اینکه دیدم تو جلسه ی 15 همه ی اون چیزهایی که به لطف خدا متوجه شده بودم از زبان بیان شد، از شما خیلی ممنونم که این راه را جلوی راه همه ی عاشقان دین و دینداری گذاشتید. بنده شاید خیلی قدیم تر هم به صورت اجمالی متوجه این حقایقی که شما بهش اشاره می کردید می شدم با اینکه خیلی آدم با تقوایی نبودم ولی متوجه اونا می شدم تا اینکه امروز بهشون رسیدم، احساس می کنم نسل امروز اگه ذهنشون درگیر مسایل جزیی نباشه و بتونن ازش خارج بشن خیلی خوب می تونن از این مباحث استفاده کامل کنن، استاد بنده احساس معنویت و حضوری که از مباحث مصباح الهدایه بهم دست میده را در هیچ کدام از مباحث شما اعم از تفسیر و ... نمی تونم مقایسه کنم. خدا به شما طول عمر با عزت بده. خیلی ملتمس دعای خیر شما هستم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به کمک آن نوری که خداوند به قلب‌شان انداخته بود نه‌تنها متوجه این مطالب مهم عرفانی و معرفتی شدند، حتی متوجه شدند مطالب نیازِ بشر این دوران است و از این جهت دست به قلم شدند و آن‌ها را نوشتند. این مطالب، غذای روحانی جوانان این دورانی هستند که شیطان با همه‌ی توانایی‌هایش به صحنه آمده است. موفق باشید   

18527
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. نظر جنابتان راجع به مباحث آقای صمدی آملی چیست؟ 2. برای تهذیب نفس سالهاست به این در و آن در میزنم ولی همیشه مدتی داغ و دوباره سرد می شوم و در خواب غفلت بسر می برم، راه و روش سلوک، ترک گناه و یا سیر دقیقی که بتواند روح را اغنا کند که دوباره به سراغ گناه و یا حتی فکر گناه نرود، سیر مطالعاتی یا صوتی وجود دارد؟ اصلا آیا می توان نکته ای را به عنوان شاه کلید تهذیب معرفی کرد که انسان را از مهلکه نجات دهد و یا خیر؟ 3. راه خرید اینترنتی سی دی ها و یا مراجعه حضوری برای خرید سی دی ها ی جلسات شما در تهران به چه صورت است؟ مراکز خریدی که در تهران معرفی شده عموما کتب شما را دارند. دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحمداللّه مباحث جناب استاد آقای صمدی آملی نکات ارزشمندی را در مقابل شما می‌گشاید 2- شاه کلید تهذیب، معرفت نفس است که عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست. در مورد نحوه‌ی ارسال کتاب‌ها و مباحث‌ صوتی و این‌که در تهران چه مراکزی در این مورد هستند با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

18526
متن پرسش
سلام استاد: اینو فهمیدم که خدا را نمی بینیم چون محدودیت مکانی ندارد و شکل ندارد. اما در صور خیالیه هم فرمودین که مکانمند نیستند اما چرا می بینیم؟ محدودیت صور خیالیه در چیست؟ و اصلا چند نوع محدودیت داریم چه در عالم ماده و چه غیر از ماده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه کسی گفته است آن حقیقتِ وحدانی را نمی‌بینیم؟! عالَم ماده نیز محل دیدن اوست. مگر شما شکوه را در دریا با آن‌که آن دریا مادی است نمی‌بینید؟ مگر محدودیت پدیده‌ها مانع ظهور آن نامحدود است؟ گفت: «صد هزار انگشت ایماء گر برآید زآستین / در حقیقت جز جمال نیّرِ یکتاش نیست». موفق باشید

18525
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی: حقیقتا استاد بنده دندانپزشک هستم و همسرم هم کارمند دولت هستند. حدود ۵ سال است که ازدواج کرده ایم و ۱ سال است که به خانه ای که والدین همسرم تدارک دیده اند رفته ایم. این خانه در طبقه فوقانی والدین همسرم قرار دارد و حدود ۲۵ پله دارد. حقیر در دوران باراداری برای رفت و آمد از این پله ها واقعا اذیت می شدم.داین خانه واقعا خانه خوبی است (۲۵۰ متر زیر بنا) و بنده هم از جهت بودن با خانواده همسرم مشکلی ندارم. اما به خاطر وجود این پله ها و عدم وجود فضای سبز (که همسرم برایم گلدان خریده است حقیقتا) ایشان را مجبور می کنم تا منزلی دیگر بسازد که مستقل و همکف باشد و دارای فضای سبزی در حیاط منزلمان باشیم. ایشان در جوابم می گوید حیف وقت و عمرمان که صرف خانه سازی شود و البته هزینه اش را هم فعلا نداریم ولی جواب ایشان به خاطر هزینه ها نیست. بلکه به خاطر تلف شدن عمرشان است. منتها برداشت من این است که احساس تنبلی می کنند از اینکه وارد مسیر ساخت خانه شوند. حال بفرمایید بزرگوار آیا این فکر حقیر و این تصمیم بجاست؟ یا پاسخ همسرم؟ لطفا راهنماییمان بفرمایید چون واقعا حیاتی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تجربه‌ی بنده در جمع‌بندی برای سال‌های آتی، بودن فرزندتان در کنار پدر و مادربزرگ آن‌قدر برکت دارد که جبران آن نقیصه‌ها را بنماید. موفق باشید

18523
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: طبق سفارشتون سیر مطالعاتی ای که تو سایت هست را شروع کردم فقط دو مدل سیر نوشته شده تو سایت هست یا من درست متوجه نشدم. یکیش به صورت اعداد 123456 که هرکدوم بخش بندی داره (سير مباحث و چگونگي پيگيري آن‌ها) و دومی به صورت الف ب ج د ......و مسایل ...(ترتيب پیشنهادی مطالعه جزوات و كتاب‌هاي استاد طاهرزاده) کتاب اول در هر دو جوان و انتخاب بزرگه. اما کتاب دوم تو لیست اول آشتی با خدا هست و در لیست دوم چه نیازی به نبی. کدومشو انجام بدم؟ و اینکه چون من تنها شروع کردم فردی نیست برا مباحثه، مشکلی نیس؟ میتونم سوالی داشتم از مباحث از همین طریق بفرستم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قسمت را دنبال بفرمائید که می گوید:‌ سير مباحث و چگونگي پيگيري آن‌ها

 1- مقدمات اولیه

    الف – کتاب «جوان و انتخاب بزرگ»

    ب- كتاب «آشتي با خدا » همراه با مباحثه و بدون عجله.

    ج- کتاب «ده نكته از معرفت ‌نفس» همراه با سی‌دیِ شرح آن و در صورت امكان، مباحثه با همديگر.

    د- کتاب «از برهان تا عرفان» (برهان صدیقین) همراه با سی‌دی

آن قسمت که می فرمائید ربطی به سیر مطالعاتی ندارد بلکه مربوط به ترتيب پیشنهادی مطالعه جزوات است موفق باشید

18522
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: همانطور که می فرمایید به جز حق در صحنه نیست چه در وجود و یا صفت و یا در فعل و حق هم همین است و چقدر سخت است تصور اینکه موثر دیگری غیر از خدا در عالم وجود داشته باشد و دیگری وجود ندارد. اما اعمال ناحق را چگونه ببینیم؟ آیا نیزه ای که شمر می اندازد هم مصداق «ما رمیت اذ رمیت» است؟ لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه غیر از حق است، حجاب‌های ظهور حق‌اند. شمر«لعنة‌اللّه‌علیه» و حرکاتش از نظر تشریع، حجاب‌های ظهور حق‌اند هرچند «و ما تسقط من ورقة الاّ یعلمها». موفق باشید

18521
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد عزیز شاید بزرگترین مشکلی که کسی با ورود اولیه به دستگاه فکری شما داشته باشد تطبیق دادن عمل با عقیده است! با نظری که به خود واقعی ورای حجابها انداخته شود چند موضوع با راهنمایی شما در نزد خود وجدان می شود. 1. آشتی با خدا ضروریست اما دور بودن از نفس اماره آزار خودش را دارد همانطور که یک مناجات شعبانیه «الهی هب لی کمال النقطاع الیک» می چسبد نگاه به شهوات دنیا هم مزه خودش را دارد و اتفاقا تلخی زیادی هم حس نمی شود. روش سر بریدن نفس چگونه است؟ 2. در ده نکته یک وجود مجرد تکوینی در صحنه است و یک نفس ناطقه با نظرگاهی که خود را آنجا می یابد که هر دم به جایی است. نحوه تمرکز نظرگاه های نفس به حقایق بصورت پیوسته و نه منقطع و هرازگاه چگونه است؟ 3. برهانی می گوید جز وجود نیست اما نفس راه نرفته کج بین آدم و شجر و مدر را می بیند چگونه دیدن و بودن با وجود را از دیدن نفس صاحب اختیار و وجود علمی و اعیان تفکیک کنیم؟ 4. اگر دنیا عین حرکت است و حرکت اضطراب می آورد چرا گاهی در اوج خدا خواهی نفس از مضطرب شدن نمی ترسد و عواقبش را در نظر نمی گیرد و به حرکت نزدیک می شود؟ اگر قبر همان برزخ است و گاهی نار نار جسمانی است و گاهی نار نار روحانی و دور بودن از مطلق کمال پس چرا آتش گرفتن را متذکر نمی شویم؟ 5. اگر امیرالمومنین می گوید فرزندم از گذشتگان عبرت بگیر پس چگونه با دیگر آدمیان باید همراه شد و آسیب ندید در عین حال که می دانیم باید برای با خود بودن برنامه داشت آیا نباید سر به کویر لوت گذاشت؟ 6. به طور کلی پدرم چگونه باید زیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در چنین تاریخی که شیطان با همه‌ی مظاهر خود به صحنه آمده، باید شریعت و طریقت و حقیقت با همه‌ی ابعادش به صحنه آید تا انسان‌ها مزه‌ی دینداری را با همه‌ی ابعاد خود بچشند 2 و 3- بحث‌هایی که در شرح کتاب «رسالة الولایه» و سپس 6 جلسه‌ای که تحت عنوان (برکات نظر در نسبتِ بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود») خوب است که مدّ نظر باشد 4- نفس ناطقه‌ی انسان به اندازه‌ای که بقاء و ثباتِ حق را احساس کند از فروافتادن در حرکات دنیایی پرهیز می‌کند. در مورد بحث برزخ و نار خوب است که به جزوه‌ی «نحوه‌ی بدن اخروی» که در قسمت جزوات سایت هست، رجوع فرمایید. 5 – خیر! باید دست در «کار» و دل با «یار» داشت و این با خودآگاهی نسبت به دنیا پدید می‌اید و نه سر به کویر لوت گذاشتن!! 6- آن‌طور که مولایمان به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه فرموده‌اند چگونه زیستن را می‌توان آموخت. موفق باشید  

18520
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواننده اگر شما و نوع نگاه شما را از قبل نشناسد، با توجه به پاسختان به سوال 18500 اینگونه متوجه می شود که نظام اسلامی دست یک عده طماع زیاده خواه را باز گذاشته تا هرچه می خواهند ببرند تا دلشان متوجه اسلام شود که قطعا منظور جنابتان این نبوده است. استاد این موضوع امروزه بسیاری را به نظام بدبین کرده است. من یک دانشجو هستم که در مقام دفاع از حقانیت نظام اسلامی از لحاظ اصل و بنیان آن هیچ کمبودی احساس نمی کنم اما بدون تعارف وقتی در مقابل انتقاد اطرافیان و جامعه از وضع موجود فساد های اقتصادی می رسم هیچ توجیهی نمی یابم. چند وقت اخیر فایلی در فضای مجازی و با اسم یکی از خطیبان معروف منتشر شد به این مضمون که حضرت امیر (ع) دستور دادند که فلان فرد فاسد اقتصادی را در نماز جمعه شلاق بزنند. در مقابل گاهی ما می شنویم که مثلا از طرف قوه قضاییه گفته می شود ما فلان چیز ها را نمی گوییم تا آبروی خانواده افراد محکوم (که خب گناهی ندارند) ریخته نشود. استاد مگر آن فرد شلاق خورده خانواده نداشت. استاد خواهش می کنم که این سوال را با این دید که یک جوان که قلبش به امید اعتلای اسلام و نظام اسلامی و رسیدن پرچم آن به صاحب اصلی اش می تپد، نوشته پاسخ فرمایید. با تشکر فراوان از زحماتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! اگر بحثی که از سیره‌ی رسول‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» عرض شد که عده‌ای مثل ابوسفیان به طمع مال هم که شده، تقابل با نظام اسلامی را ادامه ندهند؛ و وسیله‌ی توجیه کار متجاوزان به حقوق جامعه شود؛ چیز خوبی نیست. ولی از آن جهت که متوجه باشیم این افرادِ حریص به مال دنیا با حبّی که نسبت به مال دنیا پیدا کرده‌اند از محبتی که می‌توانستند به رسول خدا داشته باشند و این عالی‌ترین لطف خداوند است محروم شده‌اند؛ تذکر خوبی است. 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. معلوم نیست که چرا وقتی جرم طرف معلوم شد برخوردی مثل برخوردی که علی«علیه‌السلام» با مجرمین انجام می‌دادند، نباید با او بشود؟! صحبت مقام معظم رهبری را بهانه می‌آورند. در حالی‌که رهبری، قبل از اتهام را گفتند. همان‌طور که متوجه هستید اسلام و انقلاب هیچ کمبودی برای ادامه‌ی راه خود ندارد و به لطف الهی به مرور این موانع را نیز پشت سر می‌گذارد. موفق باشید

18519
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد سلام علیکم: با عرض معذرت به جهت تصدیع اوقات، حقیر به عنوان خدمتگذار امور فرهنگی در یکی از پایگاههای بسیج مشغول به انجام وظیفه گردیده ام، و طبق مشاهدات اولیه و سابقه قبلی عضویت در بسیج مواردی مشهود است که به عرض می رسد خواهشمند است در صورت صلاحدید مورد تفقد و راهنمایی قرارم بدهید 1. بسیج از لحاظ شعارها و دنباله روی از منویات مقام معظم رهبری تا حدودی موفق هست، اما کمتر با عمق مسائل سیاسی و اجتماعی و عقیدتی حاصل از این دنباله روی مأنوس هستند. 2. نیروهای جوان و مخلص که تحت ولایت امام خامنه ای مدظله در بسیج حضور یافته اند، متوجه حضور تاریخی خود هستند بحمدالله، اما این موضوع به عنوان یک بحث عقیدتی و پايه تبیین نشده است. 3. با وجود بستر آماده جهت بروز و ظهور بسیج به معنای لشکر مخلص خدا متاسفانه صفوف نمازهای جماعت کمتر از بسیجی ها تشکیل می شود. 4. به نظر حقیر حلقه گمشده این همه توحید است و توحیدی که بسیجیان را از گوشه و کنار خیابانها و مدارس به جبهه تقابل با استکبارجهانی چه جبهه نرم و سخت بکشاند و مانند جبهه های دفاع مقدس کارخانه انسان سازی بشود، حال برای به صحنه آوردن این توحید باید چه کار بکنیم و از کجا آغاز کنیم؟ خدا پدر و مادر شما رو بیامرزد و عاقبتتان به خیر بشود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  همان‌طور است که می‌فرمایید و سطحی‌بودن مشکل جامعه است و حقیقتاً می‌توان با توجه به حضور تاریخیِ خود تفکر لازم را به جامعه برگرداند. به نظر می‌رسد زیربنای همه‌ی اعمال عقیده است و در روایات بر معرفت نفس تأکید شده است و لذا خوب است از این‌جا شروع کنید. موفق باشید

18518
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: در آیه ی «ان مع العسر یسرا» مگر معنای مع (با) نیست پس چرا عموما معنی می شود بعد از هر سختی آسانی ست و سوال بعدی اینکه اجنه می توانند جسم داشته باشند یا نه؟ (ممنون)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اتفاقاً زیبایی بحث در آن است که می‌فرماید در دل سختی آسانی نهفته است و انسان با استقبال از سختی‌ها، با آسانی‌ها روبه‌رو می‌شود و اَنسان می‌گردد 2- اجنّه می‌توانند پدیده‌های مادی به‌خصوص هوا را متراکم کنند و برای خود جسم بسازند. مطالعه‌ی کتاب «سفینة الصادقین» در این مورد خوب است. موفق باشید

18517
متن پرسش
سلام علیکم: استاد لطف کنید جواب سوال 18505 را عمیق تر بدهید. بنده در این زمینه کتب معرفت شناسی را مطالعه کردم و با برخی از اساتید هم صحبت کردم ولی به نظر می رسه تا به حال به این سوال پاسخ حلی داده نشده است به حرف دکارت نقد های زیادی از قبیل دور بودن وارد است احساس بدیهی هم قضیه را حل نمی کند چون باز هم ادراک انسان است و باز هم مسئله دور پیش خواهد آمد. اینکه با واقعیت در ارتباط هستیم یک مسئله است و اینکه آیا ادراک ما با واقعیت مطابقت دارد یا نه مسئله ای دیگر است. استاد چگونه می شود این مسئله را حل کرد که آیا اگر انسان به گونه ای دیگر درک می کرد شاید واقعیت را جور دیگری می فهمید؟! استاد خواهشا پاسخ حلی بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک نوع موضوع فلسفی نیست که انتظار دارید جواب فلسفی از طریق علم حصولی دریافت کنید! این یک موضوع حضوری است و تنها با همان جواب که عرض شد قابل حلّ است و لا غیر، مگر این‌که بی‌دلیل موضوع را بپیچانید و مباحثی از قبیل معلومِ بذات و معلوم بالعرض را به میان آوریم. موفق باشید

18516
متن پرسش
حقیقت انسان از دیدگاه عرفان در اسلام، انسان را چیز جدایی از خدا نمی داند و به میزانی که در طاعت و عبودیت بالا رود می تواند به مقام ربوبیت برسد یعنی کاری را که خداوند می کند انجام دهد. مانند کرامات و معجزاتی که ائمه و پیامبران داشتند (زنده کردن مردگان، شفای بیماران و).... این نوع تلقی از انسان یعنی انسان شناسی عرفانی چه تغییراتی در تعاملات اجتماعی در حوزه رفتارها و حوزه نظام سازی رقم می زند؟ یعنی یکی در بعد خانواده و رفتار با دوستان، محل کار و ... به کجا خواهد رسید؟ و دیگری در نظام سازی چگونه عمل می کند؟ یعنی این نوع نگاه چگونه منجر به تشکیل و ساخت نظامات اداری یک جامعه خواهد شد؟ مثل نظام اقتصادی، آموزشی، علمی، فرهنگی و غیره. به عبارتی دیگر چگونه می تواند مدلهایی برای اداره کشور از بعد محتوا و روش ارائه کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق عبادات منوّر به نگاهِ حقّانی شد، می‌تواند وجهِ حقّانی عالَم را از وجهِ باطل آن – که وَهم ایجاد می‌کند - تشخیص دهد و گرفتار آن نوع زندگی که امروز فرهنگ غربی برای بشر ایجاد کرده، نشود. بلکه عالَم را بستر تعالیِ خود بیابد نه آن‌که کارش بشود تخریب طبیعت برای جوابگویی به هوس‌هایش. موفق باشید

18515
متن پرسش
سلام استاد: عالم ماده، بعضی چیزا رو ما صورت میدیم و بعضی چیزا رو خدا به همون صورت خلق کرده مثل درخت، و میز که از درخت ساخته میشه هر دوی اینها اعتباریاته؟ عالم ماده منظور کل دنیاس یا یه مفهوم که همه دنیا مصداقشه؟ اگه بله یکمی در موردش توضیح بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتباری‌بودن دنیا از آن جهت است که دنیا به خودی خود حقیقت نیست و تنها وسیله و ابزار زندگی است. موفق باشید

18514
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال توی مباحث پیش اومده برام ۱. اینکه انسان در گوش هست به شنوایی، ولی در خودش هست به خودش، اولی که در مقامه ظهوره. حالا قسمت دوم منظورتون اینه که در خودش هست به حضور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! خودش را با خودش می‌یابد و این چیز عجیبی است. به امید آن‌که انسان در فنای فی اللّه آن‌چنان فانی شود که خدا را با خدا بیابد، در همان فضایی که انسان خود را با خود می‌یابد. موفق باشید

18513
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده فردی هستم میانسال، عمری را در غفلت سپری کردم. چندی است در اوج ناامیدی سعی می کنم از بدیها دوری کنم، نماز را اکثرا اول وقت می خوانم کنترل زبان و چشم و گوش را تا حد زیادی رعایت می کنم. نگاهم نسبت به بسیاری از مسائل از جمله رزق عوض شده است به کسانی که در مورد افزایش رزق مادی از شما سوال می کنند می گویم به آنچه خدا داده راضی باشید بدانید اگر گرسنگی بکشید ولی قلبتان پاک و وجدانتان آسوده باشد خیر دنیا و آخرت نصیبتان شده است. بنده هیچ گاه در زندگی گرسنگی نکشیدم ولی ای کاش نان نداشتم ولی خدا را داشتم. تا چندی پیش از کلمه رزق تصوری مادی داشتم ولی چندی است با زبان حال می گویم اللهم الرزقنی برد عفوک و حلاوه مغفرتک. مشکلی که در حال حاضر دارم دوست دارم سحرها گریه و راز و نیاز کنم، بیدار می شوم ولی آن ناامیدی که عرض کردم مانند زنجیری بر دست و پایم می پیچد و نمی توانم برخیزم و پس از مدتی خواب و بیداری برای نماز صبح بر می خیزم و پشیمان از کارم. راه حل چیست؟ با تشکر و آرزوی سلامتی برای جنابعالی. من از قالو بلی اندیش دارم گنه از برگ و بارون بیش دارم اگر لا تقنطو دستم نگیره من از یا ویلتا تشویش دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول خودتان سخن همان است که حضرت حق فرمودند که: «ولا تقنطوا من رحمة اللّه» همچنان مسیری را که خداوند در مقابل شما گشوده داشته است، ادامه دهید. إن‌شاءاللّه گشایش‌های بعدی پیش خواهد آمد. قبل از نماز صبح نافله‌ی صبح را فراموش نکنید. موفق باشید

18512
متن پرسش
سلام استاد عزیز:ان شاءلله که حالتان خوب باشد. مدتی ست در جامعه واژه ی «ازدواج سفید» به کار برده می شود که ترجمه ی تحت الفظی اصطلاحی انگلیسی است و در ایران به رابطه ی بین زن و مرد نامحرمی گفته می شود که بدون ایجاد پیوند زناشویی با یکدیگر زندگی می کنند و ارتباط زناشویی دارند. جدا از همه ی مسائل مربوط به این پدیده ی شوم، بحث بنده در مورد به کار بردن و رواج این واژه حتی در سخنرانی ها و محافل مذهبی ست. ما مسلمان هستیم و تا جایی که بنده اطلاع دارم روابط زناشویی در اسلام شیعی به سه صورت است: ۱. ازدواج دائم ۲. ازدواج موقت ۳. زنا ما شکل چهارمی به اسم ازدواج سفید نداریم. این عمل، زنا محسوب می شود. ازدواج نیست که بخواهد سیاه باشد یا سفید!!!! به نظر بنده به کار بردن این واژه برای عمل شرم آور زنا و فحشا، در عادی کردن این گناه نقش دارد. بنده اخیرا شنیده ام که افراد مذهبی هم شاید با تصور مودبانه تر بودن این واژه، از این کلمه استفاده می کنند. ولی واژه ی «ازدواج سفید» نه تنها زشتی و قبح این عمل را در کلام منتقل نمی کند، بلکه به کار بردن کلمه ی «ازدواج» برای این موارد، شکل عرفی و مقبول به این کار می دهد. قشری از جامعه در بیان و عمل، پدیده ی شرعی ازدواج موقت را اینقدر زننده و قبیح معرفی می کنند که گویا بدتر از زنا ست، بعد اسم زنای علنی رو می گذارند «ازدواج سفید»!!!!!!! مزاحم جنابعالی شدم تا نظرتان رو در مورد این واژه بدانم. شاید بنده گرفتار وسواس شده ام و زیادی سخت می گیرم. نمی دانم. خدا خیرتان دهد ان شاءلله. التماس دعا. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر شما موافقم مگر آن‌که این افراد که می‌خواهند بدون پذیرش بارِ حقوقی ازدواج، یا آزادشدن از مشکلات رسمی ازدواج با هم باشند؛ به حکم شرع صیغه‌ای بخوانند حال یا موقت و یا دائم که گرفتار گناه نشوند. شاید حال که شرایط طوری است که بعضی نمی‌توانند به طور رسمی ازدواج کنند اعم از دختر و پسر، افراد مذهبی توصیه کنند ازدواج سفید را به این شکل انجام دهند تا قبح زنا از بین نرود. موفق باشید

18511
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودید نزد مولوی شخصی نام محی الدین را آورد گفت نزد ما نام شیخ را دیگر مبر یعنی دو دستگاه فکری جدای از هم هستند و در جایی دیگر فرمودید چون بزرگان ما نفس ندارند اگر نور بیشتر دیدند قربان آن شخص می روند. ۱. این دو را چگونه با هم جمع کنیم؟ ۲. در سلوک ذیل شخصت امام خمینی (ره) به کدام یک از این دو بزرگوار‌ (محی الدین و مولوی ) می توان رجوع کرد؟ ۳. آیا سلوک حضرت آقا در این زمانه بنا به فرمایشاتشان در مورد مولوی، نزدیک به مولوی نیست؟ ۴. طریقه رجوع به مولوی چگونه است و آیا با مرتبط شدن با کتاب های «فیه ما فیه» یا «مثنوی» و حتی حافظ چنین رجوعی محقق می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید آن دو بزگوار دو دستگاه دارند، نه آن‌که یکی برتر از دیگری باشد 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر در دستگاه محی‌الدین سلوک داشتند 3- نمی‌شود این را گفت. زیرا هیچ عارفی از مولوی نمی‌تواند بی‌بهره باشد ولی دستگاه آقا هم بیشتر تحت تأثیر امام است 4- کار ساده‌ای نیست. بالاخره باید مدت‌ها با مثنوی و دیوان شمس به‌سر برد و قصد سلوک داشت و نه تفنن، تا خود به خود در متن این کار، راه گشوده شود. موفق باشید

18510
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: ببخشید استاد اگر میشه لطف کنین در مورد صمت و عزلت یه توضیحی بفرمایید، چون خیلی برام روشن و واضح نیست، ابهام در این موارد خیلی دارم، آخه توصیه به صله ارحام و اطلاع پیدا کردن از همسایه ها و نیازمندان، و از این طرفم توصیه به عزلت چه جوری با هم جمع میشه؟ و همچنین تناقضاتی که شاید در رابطه با صمت باشه، واقعا نمیدونم کجا و کی باید از اطاله کلام کم کرد، توی خونواده یا فایمل یا دوستان؟ کلا احکامشو به طور روشن نمیدونم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثی که در رابطه ضررهای «زبان» شده، متذکر می‌شوند سخن‌گفتنِ پراکنده قلب را مشغول می‌کند و جمع‌کردن آن را برای انسان مشکل می‌نماید. ولی اگر سخن‌گفتن با برنامه و برای رعایت دستورات شرع باشد، منافاتی با «صمت» یعنی با سکوتِ برنامه‌دار ندارد. هنر یک انسان موحد آن است که به نور توحید به جایی برسد که کاری او را از کاری باز ندارد. به تعبیر آیت اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه»، دست در کار و دل با یار باشد. موفق باشید

18509
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز جناب طاهرزاده: استاد 1. در حوزه معرفت نسبت به حضرت معصومه (س) کتاب خاصی سراغ دارید معرفی بفرمایید؟ 2. استاد خود حضرتعالی چرا در مورد شخصیت و مقام حصرت فاطمه معصومه (س) جزوه یا کتابی را منتشر نمی کنید؟ 3. استاد به نظرم در مورد حضرت معصومه (س) معرفت ها بسیار پایین است البته قطعا نسبت به هر امامی هم همینطور تا حضرت معصومه (س) اما مردم ما این را می دانند که امام رضا (ع) امام هستند و با دیدن این مقام به زیارت ایشون می روند اما نسبت به حضرت معصومه (س) بسیار سطح نگاه ها پایین است که محضر چه کسی می روند، میشه یه توضیح در این مورد بفرمایید. بنده در بین آثار شما این موضوع واقعا خالی می بینم. ممنون لطفا پاسخ من را بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه به صورت پراکنده کارهایی شده است ولی حقیقتاً حق مطلب ادا نشده. در حالی‌که در زیارت‌نامه‌ی ایشان که توسط امام معصوم تنظیم شده، روشن است که این بانوی بزرگوار چه مقامی دارند. شاید هم گفتنی نباشد، چشیدنی باشد و هرکس با زیارت ایشان آن بهره‌ای که باید ببرد، می‌برد. موفق باشید

18508
متن پرسش
با سلام: جناب استاد در خصوص فهم و ادارک اشیاء فلاسفه بحث ماهیت دار بودن اشیاء را مطرح کرده اند و همه اشیاء و ممکنات را دارای ماهیت می دانند. این بدان معناست که برای اشیاء استقلالی فرض کرده اند و ذاتیتی قائل شده اند و علل قوام را جنس و فصل گرفته اند. به نظر می رسد طبق مبنای وجود رابط ملاصدرا این مستقل دانستن اشیاء و در نظر گرفتن ذاتی برای آنها و قوام اشیاء به ذاتیات خود مردود باشد. چون وجود رابط هیچ فرض استقلالی در مورد آن صحیح نیست. شیء ای که تمام هستی او عین ربط به واجب است چه استقلالی دارد؟ البته که ندارد تا بخواهد ماهیت و ذاتیت داشته باشد در خارج و یا حتی این که ماهیت از او انتزاع شود. مگر امکان دارد که از -ربط صرف و غیر مستقل- ماهیت و استقلال انتزاع کرد؟ این که علامه طباطبایی فرموده اند که عقل می تواند به نظر استقلالی نگاه کند به اشیاء به نظر می رسد در اوائل کار و برای تعلیم فرموده باشند چرا که اگر مستقل ببیند عقل اشیاء را هر حکمی می کند بر وجه استقلالی اشیاء می کند در حالی که خارج و اعیان غیر مستقل محض اند. پس عقل هر حکمی که بر موجودی می کند در واقع بر آن موجود از آن حیث که در ذهن خود به طور مستقل فرض کرده می کند نه بر خارج از ذهن و واقع. که در واقع واقع نمایی و حکایت علم از خارج مخدوش می شود. به نظر حقیر می رسد برای رهایی از این مشکل باید برای فهم اشیاء تعاریف را به علل فاعلی و غائی که همان واجب تعالی است تعریف کرد که حیثیت ربط بودن اشیاء به حق متعال در نظر گرفته شود و در غیر این صورت با اشکال یاد شده مواجه هستیم و اشکالات دیگری که آقای جوادی می فرمایند. 1. آیا عرائض بنده را تایید می فرمایید؟ 2. به نظر می رسد عرفان با تعریف مظاهر و اعیان از جهت وجه آسمائی آنها مشکل را تا حدی حل کرده باشد. مثلا آقای جوادی انسان را به حی متاله تعریف کرده اند که وجه آسمائی را مورد توجه قرار داده اند. نظرتان در این مورد چیست؟ ممنون از توجهتون به سوالات و شرمندم از این که وقت شریفتون رو می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر عقل در مفهوم‌ساختن از ماهیات نسبت به خارج هم آن ماهیات را مستقل دانست، عملاً این‌جا عقل بین مفهوم و مصداق خلط کرده است. ولی اگر در ضمن عینِ ربط‌دانستنِ مخلوقات نظر به نحوه‌ی امکانیِ آن‌ها داشت و مفاهیمی از شیئی خارجی که چیزی جز وجود نیست، در ذهن خود شکل داد مشکلی پیش نمی‌آید و طبیعی است برای شناخت پدیده‌ها انسان باید از آن‌ها در ذهن، مفهوم‌سازی کند و در این رابطه از نظر به علتِ فاعلی و غایی نیز غفلت نمی‌شود 2- عموماً همین ماهیات را هم باید نظر به اعیان ثابته‌شان معنا کنیم که عرفان نظری متذکر آن‌ است. موفق باشید

18507
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: «اگر آموزش و پرورش در یک کشور ارتقاء پیدا بکند و اصلاح شود، در اقتصاد، سلامت و بهداشت، محیط زیست، مرگ و میر، بارورى، زیبایى و هنر، رفتارهاى گوناگون مردم در سطح جامعه با یکدیگر، و فراتر از همه‌ى اینها، در دین، فلسفه و اخلاق تأثیر خواهد گذاشت. امروز در دنیا به زبان کودکى به کودکان فلسفه مى‌آموزند؛ یعنى چیزى که از نظر بعضى از طراحان کشور ما بى‌معنى است؛ فکر مى‌کنند فلسفه مخصوص آدمهاى ریش و سبیل‌دار و کسانى است که یک سنى از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمى دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دوره‌ى دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکى.» این متن یکی از چندین سخنن رهبری در مورد آموزش فلسفه و تفکر به کودکان است. من یک طلبه ام، بنده از شما استاد بزرگوار این سوال را دارم که ما قصد داریم در مساجد و کلاس هایی که خارج از مسجد در اختیار داریم این در خواست رهبری را عملی کنیم چگونه باید شروع و عمل کرد؟ اگر کتاب مد نظر شماست معرفی کنید و خواستار این هستم از شما که جوابی کامل داده شود تا دوباره مزاحم وقت شما استاد عزیز نشوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در همین رابطه تدوین شده است و با توجه به این‌که مبانیِ فلسفی ما برعکسِ غرب، امروزه در علم کلام ما ظهور خوبی داشته است؛ کتاب «چه نیازی به نبی» و سپس کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تنظیم شد. مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» نیز در موضوعِ تفکر فلسفی کمک‌کارهای خوبی هستند. موفق باشید

18506
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. ما در کانون مسجدمان گروهی با نام گروه عملیاتی عمار تشکیل دادیم که بیش از 15 نفر عضو داره و متشکل از یک نفر طلبه سطح دو یک، نفر طلبه سطح یک، یک نفر لیسانس زبان خارجه، چهار نفر دانشجو و بقیه دیپلمه و محصل هستند. همه اعضا در سطح خود متدین بوده و سطح اغلب شان خوب یا حتی عالی است، هدف که برای گروه طراحی شده است تربیت انسانهای ارزشی بر اساس امور فطری برای تسهیل در امر ظهور است در واقع کار ما انشاء الله بستر سازی برای ظهور حضرت مهدی ارواحنا فدا خواهد بود ما در کارگاه محتوایمان الان داریم ده نکته در معرفت نفس رو بحث می کنیم البته چون بنده با عنایت خدا باید این کارگاه رو به سمت هدف سیر بدهم کتابهایی از بقیه اساتید و کتاب «خویشتن پنهان» و «حرکت جوهری و برهان صدیقین» از حضرت عالی رو خوندم و کتاب «معاد یا بازگشت به جدی ترین زندگی» را در دست مطالعه دارم، البته کتابهایتان را همراه با فایل های صوتی شان مطالعه کردم. با این مقدمه از حضرت عالی به خاطر داشتن سابقه چندین ده در این زمینه و همچنین انشاءالله به خاطر سیری که در معرفت نفس دارید درخواست دارم که با تبیین سیر مطالعاتی دقیق ما را در سیر این کارگاه به سمت هدف مشخص شده به لطف خدا کمک نمایید. در ضمن در مکانی که ما قرار داریم پتانسیل زیادی وجود دارد و به محض این که خودمان بتوانیم به همراه گروه اولیه مقداری رشد کنیم انشاءالله؛ شروع به جذب نفرات جدید در گروههای جدیدبه لطف خدا خواهیم کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف خدا کار خوب و دارای آینده‌ی روشنی است. فکر نمی‌کنم چیزی اضافه‌تر از همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، نیاز باشد. منتها پیشنهاد می‌شود بعد از «برهان صدیقین» در عرض سیر مطالعاتی، مباحث مهدویت و انقلاب اسلامی نیز مطالعه شود. موفق باشید

18505
متن پرسش
سلام علیکم: از کجا می توان اثبات کرد که ادراکات انسان مطابق با واقعیت است؟ شاید لازمه خلقت انسان و نحوه ادراکات او اینگونه فهم را اقتضا می کند که اگر به گونه ای دیگر بود طور دیگه ای درک می کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک احساس بدیهی است که انسان به طور بدیهی می‌یابد که با واقعیت مرتبط است و یا به گفته‌ی دکارت چون خدا نمی‌خواهد ما را فریب دهد، توانایی درک واقعیات را در حواس پنجگانه‌ی ما و در عقل ما گذارده است. موفق باشید

18504
متن پرسش
برخي با استناد به یک سري آيات و روايت و همچنين با استناد به برخي قواعد عقلي مانند قاعده لطف؛ عصمت ولي فقيه را ثابت می كنند. البته نه عصمت مطلق مانند عصمت ائمه (ع) بلكه عصمت در امور مملكت داري و امور سياسي. آن هم نه تمام امور بلكه امور اساسي و حساسي كه اگر در آن امور تصميم اشتباهي گرفته شود ضرر اساسي و جبران ناپذيري به مملكت وارد مي شود. مي گويند در اين امور اگر ولي فقيه بخواهد تصميم اشتباهي بگيرد خدا به يك نحوي او را مطلع مي كند كه اين تصميم اشتباه است يا اينكه كاري مي كند كه از اول ولي فقيه به سمت اتخاذ آن تصميم اشتباه نرود. البته برخي ها پا را از اين هم فراتر گذاشته مي گويند در مطلق امور مربوط به ولايت فقيهي ايشان معصوم است نه فقط در امور حساس و اساسي. مثلا يكي از دلايلي كه اين افراد مي آورند داستان فتواي شيخ مفيد (ره) در مورد زن حامله اي كه مرده بود و فتواي اشتباهش كه خود امام زمان (عج) آمدند فتوا را درست كردند كه پس از فهميدن شيخ (ره) اين واقعه را مدتي از صدور فتوا خودداري كردند كه پس از چندي توقيعي از ناحيه حضرت دريافت مي كنند كه در آنجا حضرت به شيخ (ره) مي فرمايند شما كارتان را انجام دهيد اگر جائي هم اشتباهي رخ داد ما درستش مي كنيم. حال اين عده مي گويند وقتي در يك امر شخصي كه بحث سر مرگ و زندگي يك انسان است خود امام (عج) فتواي اشتباه عالم زمان را درست مي كنند؛ به طريق اولي زماني كه تصميم مربوط به كل امت اسلامي و جامعه اسلامي است و در صورت اشتباه يك امت ضرر مي بينند امام (عج) وارد مي شوند و كارها را درست مي كنند. يا يكي ديگر از ادله حديث زير است: «إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم‏» مي گويند خود امام (عج) حواسش به اين نظام و اين انقلاب و ولي فقيه است. وقتي ولي فقيه واقعا قصدش خدمت به اسلام است و عادل است و مجتهد است و متقي است اگر جائي هم بخواهد اشتباهي صورت بگيرد خود حضرت به يك طريقي دخالت مي كنند و نمي گذارند اشتباه صورت بگيرد. يا يك سري آيات و رويات و ادله ديگر. حتي بعضا به برخي مكاشفات نيز اين عده استناد مي كنند. حال به نظر شما اين استدلال درست است يا خير؟! در مجموع استدلال را نقد كنيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نوع نگاه، نگاه خوبی است و تجربه هم نشان داده است که همین‌طور باید باشد. ولی در یک محفل علمی موضوع این‌طور مطرح می‌شود که چون ولیّ فقیه کارشناسِ رجوع به متون دینی است و مبنای سخن او بر اساس تحقیقی است که در آن متون کرده، نسبت به سایر انسان‌ها در رابطه با هدایت جامعه، کمترین اشتباه را دارد و به اصطلاح، قلیل‌الاشتباه است. مثل متخصص در بیماریِ قلب که نسبت به سایرین در رابطه با درمان بیمار مبتلا به بیماری قلب در اشتباه کمتری است. در این رابطه می‌توانید به قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

18503
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. با توجه به فشار های روحی که دنیای مدرن ایجاد کرده است جایگاه تفریح و تفرج و استراحت در زندگی دینی کجاست؟ عنایت داشته باشید که به هر حال هر چند انسان به خاطر وسعت روحش و مجرد بودن روح به نظر می رسد که روح انسان خستگی ناپذیر باشد ولی بعضا انسان احساس می کند روحش خسته است نه جسم، و نیاز دارد که به زادگاه بنیادینش یعنی آغوش طبیعت پناه ببرد. ۲. اگر کسی دچار خستگی روحی و دلمردگی می شود می تواند به این معنی باشد که از سلوک الی الله فاصله گرفته است و در یک فضای غیر الهی قدم گذارده است؟ یا اینکه با توجه به ارتباط تنگاتنگ جسم و روح خستگی روحی متاثر از خستگی جسم است و یک مسئله ی طبیعی است و برای سالکین بزرگ هم پیش می آید؟ ۳. با توجه به مطالب بالا نظر شما در رابطه ی با توسعه گردشگری و طبیعت گردی در نظام اسلامی چیست؟ آیا این امر می تواند تسهیل کننده ی اهداف بزرگ انقلاب باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم در هر حال ،حضور در دامن طبیعت نیاز روح انسان است. گویا انسان‌ها عهدی تکوینی با طبیعت دارند که با حضور در طبیعت، آن عهد زنده می‌شود، می‌ماند که هرچه طبیعت طبیعی باشد و کم‌تر دست‌کاری شده باشد؛ زنده‌بودنِ عهد ما با طبیعت بیشتر است. موفق باشید

نمایش چاپی