باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً بعد از درک توحید به طور کلی، در جستجوی چهره های منوّر حضرت حق در اسماء حسنای الهی باید قرار گرفت و حقیقتاً «دعای سحر» از این جهت آینهی به تماشانشستنِ حضرت ربّ العالمین است در آن اسماء. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مطمئن باشید حفظ عصمت اولیه و نزدیکنشدن به گناه، برکاتی دارد که هرگز نزدیکی به گناه و لذتهای پست آن، بویی از آن برکات و صفا ندارد. آری! صبر و مقاومت میخواهد و کار آسانی هم نیست، ولی اگر به خاطر خدا انجام شود نتایج آن فوقالعاده است و انسان را وارد جهانی دیگر میکند. ۲. پس از مدتی اگر بر صفای خود باقی بمانید، تأثیر آن عکس از بین میرود. ۳. به نظر میآید دنبالکردن فیلمهای نمایش خانگی برای آگاهی از اشکالات آنها، عمر برباد دادن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند آن عزیزان برای بنده محترماند، ولی در اینکه ذکری بگیرم و یا بدهم، ورودی نداشتهام و فکر میکنم روش سلوکی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» به این شکل نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بعد از مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان» با مطالعهی کتاب «معاد» و شرح صوتی آن در معرفت نفس تعمق بیشتری برایتان حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آیه روشن میکند که هرکس از یاد خدا رفت، شیطان کارش را در دست میگیرد. حال هر اندازه بیشتر از خدا غفلت کند، بیشتر میدان را به شیطان میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده، فلسفهی صدرایی و پس از آن فلسفهی غرب میتواند پشتوانهی بسیاری از اندیشههایی باشد که ما نیاز داریم دنبال کنیم حتی روانشناسی. بنابراین، این را به فال نیک بگیرید که وارد حوزهی فلسفه شدهاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد به چیز قابل اعتمادی نرسیدهام مگر در رابطه روایاتی که از معصوم به ما رسیده است و تعداد اذکار را معلوم کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده، به ایمیل خود سر بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» در شرح مبانی کتاب سلوک نوشته شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تاریخ 200 سالهی خود، گرفتار نگاه غرب به همهچیزمان هستیم و به جهت سیطرهی چنین نگاهی نمیتوانیم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را که تقدیری است برای حضور خدا در مناسبات بشر و عبور از سکولاریته، درست درک کنیم. در حالیکه بر اساس تقدیر الهی باید به خدا رجوع کرد و جایگاه ولیّ فقیه در اینجا معنا دارد که چرا همهی کارها باید به نحوی به ایشان ختم شود از آن جهت که ولیّ فقیه کارشناس کشف حکم خدا است و این با دیکتاتوری که همهی کارها به نفس امّارهی او ختم میشود، متفاوت است. خوب است که به کتاب «انقلاب اسلامی، برونرفت از عالَم غربی» رجوع فرمایید. خوب است که سری هم به جواب سؤال شمارهی 20018 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق! مگر میشود مطالعه تفسیر قرآن را رها کنی و با سؤال و جواب، تفسیر آیات را بیابی؟!!! نکتهای در جواب سؤال شمارهی 19440 در این مورد عرض شد خوب است به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. آنها بهخصوص کانت، به این نتیجه رسیدهاند که عقل انسانی قدرت درک حقیقت را به آن شکلی که در خارج است و در واقعیت وجود دارد؛ ندارد. لذا ما فقط آنچه در ذهن یا فنومن را داریم میتوانیم بپذیریم. از این جهت کانت به این نتیجه رسید که باید بیشتر به اخلاق پرداخت نه به اثبات یا نفیِ خداوند. و دکارت هم میگفت چون ما میتوانیم بینهایت را تصور کنیم و فقط کسی که بینهایت است میتواند این تصور را به ما بدهد، پس باید خدای بینهایتی وجود داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتهی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» آن تجلی موجب شد تا کوهِ أنانیتِ حضرت موسی«علیهالسلام» مندک گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید بین شهود عرفا که وجه قدسی و صورت برزخی موجودات و آسمانها را مینگرند؛ با نگاه تجربی تفکیک کرد. از طرفی از ظاهر نامه برمیآید که مرحوم قاضی در حدّ فهم مخاطب به صورت اجمالی سخن گفتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی به نظر بنده اگر با رجوع به قرآن، ذیل تفسیر المیزان آن جدّیت را دنبال بفرمایید إنشاءالله نتیجهی خوبی خواهید گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی «رحمةاللّهعلیه» ذیل آیهی ۲۰۰ آلعمران بحث مفصلی دارند مبنی بر آنکه جامعه به خودی خود شخصیت خاص خود را دارد. هایدگر هم با طرح «اعصار وجود» مینمایاند که «وجود» در هر عصری به صورت خاصی ظهور میکند و تاریخ و جامعهی خاصی به ظهور میآید. موفق باشید
سلام علیکم: فرموده بودید در پاسخ به یکی از پرسش های قبلی ام که یادداشت انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان را بخوانم و اگر نکته و ابهامی هست مطرح کنم. بعنوان ارادتمند و مطالعه کننده آن یادداشت نکات و سوالی بود که خدمتتان عرض می کنم: این جمله دکتر داوری به نظرم قابل نقد و تامل و بررسی است که تا زمانی که راه و منزل دیگری در افق آینده ظاهر نشود نمی توان از راه توسعه روگرداند یعنی وقتی چشم اندازی نباشد و مردمان به راه تجدد و نظام مصرف آن بستگی پیدا کرده باشند، انصاف نیست که خرد پشتوانه سیاست و اقتصاد جدید و علم بزرگ تکنولوژیک با بی باکی تحقیر شود. خب روی هر دو محور واقعا می شود بحثهای مفصل کرد ولی به نظرم چند مسئله است. آنجا که دکتر داوری می نویسند تا رویکردی غیر از توسعه غربی نیامده نباید چشم روی آن بست و فی الحال باید معطوف به آن طرح ریخت، با ایشان همسو و هم جهت نیستم. شاید این حرف در گام اول انقلاب و آنگاه که همچنان ما می خواستیم تمدن نوین اسلامی را در قالب مباحث نظری طرح کنیم و الگویی جدید و آنچنان گفتمان سازی نشده، بسیار صحیح و متقن بود ولی الان در گام دوم و شرایط کنونی من به تلقی شخصی خودم ما توانسته ایم در خودآگاهی و ایجاد افقی در شان تمدن جهانی توحیدی هر چند نه آنچنان گسترده نشان دهیم و یک شاهد مثالش واکنش بین المللی و همنوایی جهانی در شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش بود. در تمدن سازی حکمت عملی مقدم به حکمت نظری است و بایستی متناسب حکمت عمل حکمت نظر را در شئون مختلف به صحنه آورد و به نظرم اینکه اکنون مدارا با توسعه و تکنیک مدرن را پیشه می گریم حتی به شیوه اکل میته صحیح نیست. الحمدلله با وجود موانع و کاستی هایی که بود و همچنان تا حدوی هست امروز ما در عرصه های ویژه علوم انسانی با پیگیری حضرت آقا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز اقتصاد مقاومتی توانسته ایم در مرحله تولید حکمت عملی و نظریه وارد شویم و اکنون راه آن است بصورت فرآیندی از ذیل توسعه و عقل متاثر توسعه گرایی بیرون شده و به جامعه توحیدی تمدن ساز بتدریج بیاندیشیم. خود امام وقتی انقلاب کردند نفرمودند که من همان اول قصد اتصال انقلاب با مدیریت ولی فقیه به حکومت حقه امام عصر (عج) را دارند، بلکه طی فرآیندی ابتدا فرمودند شاه باید برود سپس بحث رفراندوم و بعدا انتخابات خبرگان قانون و تصویب آن و سپس چینش ساختارها ذیل مدیریت کلان ولی فقیه. یعنی امام به دموکراسی و توسعه سیاسی غربی اصالت نداد و با آن مدارا نکرد و آن را اکل میته بکار نبرد بلکه بتدریج با حکمت برخاسته از متن ایمان اسلامی سعی کرد اولا فضا را به سوی تفکر در عالم دینی ببرد و اصالت عقل مدرن و غیر قدسی را کنار بزند سپس با آرامی و حادثه ساز و اتفاق محور کار نهاد سازی و تکمیل انقلاب را جلو بردند. هر چند من هم باور دارم دکتر داوری واقعا دغدغه خروج از ذیل مدرنیته بسوی تمدن برتر اسلامی را دارند و البته صبر و تانی را راهکار آن می دانند و قطعا من همنوا با ایشان هستم که ما به هر جهت با عقل مدرن و تکنیک معطوف به توسعه روبرو هستیم و حوالت تاریخی داریم و نمی شود از آن هم فرار کرد و انزوا و انفعال یا سلفی گری را برگزید، ولی با وجود حوالت تاریخی ما امکان تاریخ سازی و تغییر مناسبات را داریم و رویکرد ما نبایستی گزینش تکنیک و طرح های توسعه از دریچه و نگاه خود باشد و گزینشی یا شاید تلفیق بدین صورت کار کنیم، به نظرم همانطور که عرض شد ابتدا مسئله مستحدثه تمدن اسلامی و انقلاب را بشناسیم و عالم انسان دینی را مبنا بگذاریم سپس به نقد مدرنیته و عدم اصالت به جوهره و توسعه برخاسته از آن بپردازیم، وقتی اذهان و افکار بدون اصالت دادن به انسان ابزارساز مدرن و تمام ابعاد و روح مدرن، محوریت را عالم انسان دینی قرار داد به نظرم همانطور که فرموید چون انقلاب از جنس وجود است و تشکیک و مراتب دارد، در طول فرآیندی تدریجا اسباب و مکانیزم را حقیقتا متناسب با عقل و ادب و قلب قدسی می کند. ولی فی الحال توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی واقعا افق متعالی و اثر گذار و بزنگاهی برای ماست که رهبر عزیز هم به آن تاکید دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، چیزی جز پایگذاردن در توسعه را مییابم و معتقدم هرآنچه بر حضور تاریخیِ خود تأکید کنیم و با رفعِ موانع جلو برویم، نتیجه میگیریم و هراندازه به توسعه نزدیک شویم، فرصتها را از دست میدهیم. با اینهمه حرف دکتر داوری آن است که این راه، نزدیک نیست و با آرزوهای مذهبیهای احساساتی محقق نمیشود. و در جواب «دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی » میفرماید آنچه را که شما نزدیک میبینید، من دور میبینم. اگر عنایت داشته باشید در نوشتهی «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» در جایی عرض میشود از اینجا به بعد بنده با جناب آقای دکتر داوری همراهی نمیکنم. با اینهمه باید در مورد انقلاب اسلامی به جهانی که بین دو جهان است، فکر کرد. در ضمن آقای دکتر داوری در جواب دو پرسشی که دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی اخیراً از ایشان کردهاند جوابی دادهاند که ما را در اندیشیدن به تاریخی که در آن هستیم، کمک میکند. جوابهای ایشان را اگر پیامرسانی در ایتا دارید بفرمایید تا برایتان ارسال کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدی که در حکم هنجار شکنی نباشد مثل همین نوع بد حجابیهایی که فعلا مطرح است و کسی هم متعرض آنها نمیشود هر چند بحث عدم رعایت حکم الهی برای آنها در جای خود هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا به گفتهی آیت اللّه بهجت، علمِ تو استاد توست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان هر دو حالت هست بستگی به نحوهی آمادگیِ نفسها دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوستداشتنِ فکری خدا غیر از دوستداشتِ قلبی است. در دوستداشتِ فکری برای خداوند مظهری در میان نیست و به همین جهت آن نوع محبتی که انسان بتواند از آن تغذیهی لازم بکند پیش نمیآید. در همین رابطه روایات زیادی در شیعه و سنی از پیامبر در مورد محبت به علی «علیهالسلام» مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تغییر مسیر زندگی، آن رذائلْ میدانِ تأثیر خود را از دست میدهند و عملاً انسان از آنها نجات مییابد. به تغییر مسیر زندگی فکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعهی کتاب «اسماء حسنی، دریچههای رجوع به حق» که بر روی سایت هست، جواب سؤالاتتان را در این مورد میگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مرحله هم که شیطان در بهشت وسوسه کرد، باز وسوسه به آدمیت بود زیرا آدم به عنوان شخص، با زندگی دنیایی شروع میشود. موفق باشید
