باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم جریان روشنفکری به همان شکل که امثال آخوندزاده دامن میزند، بسطِ فرهنگ بیگانه است و ادامهی 200 سال وابستگی و سرگردانی ملت ما. تاریخ ما تاریخ دیگری است و برای بالیدن این ملت، باید به تاریخی نظر داشت که علماء و فلاسفه و متفکران اصیل ما در آن نقش داشتهاند. این چه افتخاری است که به کسانی رجوع کنیم که سراسر شیفتهی بیگانگان و غافل از فرهنگ اصیل اسلامیایرانی بودهاند. کسانیکه روشنفکران شیفتهی غرب را تبلیغ میکنند از این مسئله غافلاند که هر ملتی با فرهنگ خود و در تاریخ خود میتواند ببالد. 200 سال روشنفکری، حاصلش 200 سال وابستگی شد و ما هنوز در ظلمات آن وابستگی دنبالهرو غرب هستیم، در حالیکه انقلاب اسلامی گشایشی است برای بهخودآمدن و آزادشدن از بیسر و سامانی و وابستگی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است 2- از سن بلوغ اگر انسان بتواند این کار را بکند خوب است ولی میبینید که شرایط اجازه نمیدهد. پس در اولین فرصت که شرایط مهیاست، انسان نباید معطل کند. موفق باشید
سلام علیکم جناب استاد گرامی: کتب «برهان تا عرفان» و «ده نکته معرفت نفس» شما را مطالعه کردم، سپاسگزارم از اینکه مفاهیم حکمت متعالیه را به زبان ساده آموزش می دهید. کتاب شما باعث شد که سوالات بسیاری برایم پیش بیاید در نتیجه به مقالات و کتب متعددی رجوع کردم. لیکن ابهامات و سوالات اساسی در این مطالب برای من بر جا مانده که ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. ۱. مباحث وحدت وجود تماما در باب ذات الهی است، در حالی که می دانیم در احادیث بسیاری از اهل بیت تفکر در ذات الهی نهی شده است. آیا هیچیک از فلاسفه اسلامی، قائل به وحدت وجود در مورد این ایراد جوابی ارائه کرده اند؟ مثلا در تعریف وحدت تشکیکی وجود، ذات الهی برابر با وجود دانسته شده که دارای مراتب شدت توصیف می شود! آیا قائل شدن مراتب شدت و ضعف وجود معادل به قائل شدن کم و کیف برای ذات الهی نیست؟! که در این صورت قابل پذیرش نیست. ۲. بنده منابع بسیاری را برای یافتن تعریف دقیق از «وحدت شخصیه وجود» جستجو کردم. علی رغم اینکه این نظریه از زمان ابن عربی بین عرفا رایج بوده ولی متاسفانه تعریف دقیق و شفافی از آن یافت نمی شود. در تعریف ویکی فقه بیان شده است که «وحدت شخصی وجود» به معنای وحدت مطلق در وجود است اما مراتب در تجلی وجود است. حال آنکه در «وحدت تشکیکی وجود» مراتب در خود وجود است. بنابر این تعریف «وحدت شخصی وجود» منطقی تر به نظر می رسد. ۳. در مورد مساله «وجود شرور» در عالم دلایل ارائه شده در حکمت متعالیه غامض میباشد. اول اینکه خواسته شده با ارجاع به وحدت تشکیکی وجود، شرور معادل با «عدم» در نظر گرفته شود که ناشی از نقص وجود در مراتب پایین تر است. در وحدت شخصی وجود نیز هیچ توضیحی برای شرور نیافتم! بنده شخصا به این می اندیشم که با وجود این همه ظلمها و شرارتها در اطراف ما، چگونه می توان فلسفه آنها را با کمک وحدت وجود فهم کرد؟! ۴. در باب اختیار انسان، جناب ملاصدرا در اسفار متذکر شده است که چون انسان دارای سه بعد عقلانی، مثالی و جسمانی می باشد در نتیجه مضطر به اختیار است. ولی این استدلال قویی نیست زیرا ابتدا باید اثبات شود که بین عقل و مثل و جسم تضاد وجود دارد تا نتیجه شود که انسان مضطر به اختیار بین این نشئات متضاد است. در حالی که می دانیم این سه عوالم به ترتیب در طول و منتج از یکدیگرند پس قاعدتا نباید تضادی بین این سه عوالم باشد! ۴. در مورد حرکت جوهری، ظاهرا حکمت متعالیه آن را مختص عالم ماده دانسته است و عالم مجردات فاقد حرکت است. در حالی که می دانیم تنها خداوند کمال مطلق است و هر چه غیر اوست فقیر بالذات است. در نتیجه منطقی این است که استدلال کنیم تمامی عوالم وجود اعم از مادی و مجرد همه به سوی کمال مطلق در حرکت هستند تا از او فیض گیرند. و این حرکت باید نامتوقف باشد. مثلا اینکه بهشتیان در بهشت ارتقای مقام می یابند ویا گروهی از جهنمیان پس از مدتی از جهنم آزاد میشوند همگی مثالهایی بر حرکت جوهری در عالم غیر ماده است. در عالم فرشتگان نیز می دانیم هاروت و ماروت (بنابر داستانی در عیون اخبارالرضا) دچار امتحان الهی شدند که نشانگر امکان تحول و حرکت جوهری بین فرشتگان نیز هست! در انتها اگر ذکری نیز دستور بفرمایید بسیار متشکر خواهم شد. خداوند توفیقات شما استاد گرامی را افزون فرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد نیاز به بحث مفصل دارد. ولی به طور مختصر عنایت داشته باشید که حضرت امام در کتاب «چهل حدیث» حدیث چهاردم که مربوط به تفکر در ذات الهی است، نکاتی در رابطه با وحدت وجود مطرح فرمودهاند. عنایت داشته باشید که خداوند عین وجود و وجودِ مطلق است و در تشکیک وجود بحث در تجلیات وجود است که همه به ذات حق برمیگردد ولی هیچکدام خداوند نیستند زیرا هیچکدام وجود مطلق نمیباشند.
در مورد شرور و وجه عدمی آن اتفاقاً بهترین جواب در دستگاه «اصالت وجود» توسط مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» داده شده است.
همینکه انسان دارای مقام امکانات مختلف و ابعاد مختلف وجودی است، عملاً در گذرگاه انتخاب قرار میگیرد. به همین جهت در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحث شد که انتخاب، ذاتیِ وجود انسان است.
حرکت جوهری را باید با دقت مطالعه کرد تا این نوع اشکالات در دل آن رفع شود. زیرا آنچه در «حرکت جوهری» مطرح است تبدیل قوه به فعل میباشد و این غیر از حرکت به معنای رفع موانع حضور و حاضرشدن در مرتبه حضور برتر است. آنجا بحث حضور در حضور است و این ربطی به حرکت جوهری ندارد.
به هر حال ملاحظه میفرمایید که معارف گرانقدری در «حکمت متعالیه» نهفته است که دقیقاً جواب نیازهای معرفتیِ این زمان میباشد و باید با همت زیاد و دقت فراوان در آن وارد شد تا معلوم شود حتی «وحدت وجود» در نسبت حضور حق با حق، با «تشکیک وجود» در نسبتِ حضور حق با خلق، قابل جمع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت اخیر سؤال، اختلاف هست. به گفتهی آیت الله طباطبایی و آیت الله جوادی، بالاخره انسانی که در کلیّت شخصیت خود مطابق فطرتش عمل نکرده و شخصیتی جدای امور فطری خود دارد، پس از مرگ دائماً با آن شخصیت در تضاد بهسر میبرد تضادی بین شخصیت او و فطرت او، و حقیقتاً این امری آزاردهنده است. مگر آنکه بپذیریم آن انسان وقتی رحلت کرد بهکلّی از انسانیت خارج میشود و نه آنکه انسانی است که گناه کرده است؛ که این امری است غیر قابل قبول. ولی اگر شخصیت کلّی افراد رویهمرفته جدای از فطرتش نبود، اعمالِ گاه و بیگاهِ خلاف او، او را مخلّد در آتش نمیکند، زیرا ملکات یا شخصیت اصلی او جهت مخالف فطرتش نداشته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نباید نگران بود. این همان خوفِ حضور در ساحتِ برتر است. مثل ابتدایِ برزخ میماند که انسان دست و پایش را گم میکند، ولی چون به خود آید در ساحتِ برتری تنفس خواهد کرد. ۲. وقتی به حکم وظیفه و در اندازهای که حضرت محبوب راضی هستند، به میدان بیاییم، قصهی انسان قصهی کسی میشود که اگر دست در کار دارد، دل با یار دارد. رویهمرفته مطالعهی کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را مدّ نظر داشته باشند خوب است. موفق باشید
بسمه تعالی با سلام و خدا قوت: استاد در کانال مطالب ویژه دو کلیپ با صدای خواننده زن لبنانی و فلسطینی بارگذاری شده بود و مطلبی از تفسیر سوره ممتحنه جنابعالی برای معرفی کلیپ استفاده شده بود، پیگیری کردم از مسولین گروهها عنوان کردند مطالب همه مورد تایید استاد هست، استاد بنده بضاعتی از معارف ندارم و جسارت است اما آیا پخش صدای یک خواننده زن شرعا درست میباشد؟اگرچه با نظر شما موافقم که جهانی دیگر در حال طلوع است و چه بسا دروزی و مسیحی و سنی سوری و لبنانی که قلبا حزب اللهی است اما این موضوع مجوز نشر خوانندگی یک زن است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به جواب شمارهی ۲۸۷۳۲ بزنید.
در این رابطه میتوان نسبت به این موضوع هم فکرکرد. دیروز، هنوز توحید ما آن چنان وسیع به ظهور نیامده بود که سایر ملل احساس کنند ما از آنها جدا نیستیم لذا دوگانگیها شدید بود ولی امروز توحیدِ انقلاب اسلامی طوری گسترده شده که بسیاری از ملل جهان، حاج قاسم سلیمانی را از آنِ خود میدانند پس ما از مواضع خود عدول نکردهایم. تاریخ، تاریخ دیگری شده و نسبت انسانها با ظهور توحیدی، گسترش یافته تا آنجایی که باید منتظر آیندهای بود که گرگ و میش بر یک آخور غذا میخورند.
در ابتدای ظهور اسلام پیامبر خدا (ص) به حکم قرآن از ازدواج با زنان اهل کتاب نهی میکردند ولی وقتی به مرور چهرهی توحیدی اسلام با سعهی بیشتری به ظهور آمد و بیش از پیش ابعاد خود را نشان داد و بر قلب مردم اعم از مسلمان و اهل کتاب سیطرهی بیشتری یافت، آیه آمد: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ » (مائده/۵) امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده؛ و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آنها حلال؛ و (نيز) زنان پاكدامن از مسلمانان، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، برای شما حلالاند؛ و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوهی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر میکند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آنها را بدون آنکه لازم باشد مسلمان شوند، اجازه میدهد. زیرا سیطرهی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آنچنان قدرتمند شده است که نهتنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمیشود، بلکه آنها را در خود هضم میکند بدون آنکه نیاز باشد آنها دین خود را تغییر دهند.
این شبیه آن است که دیروز دریاچه بودیم و امروز اقیانوس شدهایم. و این هنر سید حسن نصراللّه میباشد که چگونه توانسته است اسلام را در قلبها جای دهد هرچند هنوز راه بسیاری در پیش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مشکل امروز فرهنگیِ ما نداشتن گشودگی نسبت به همدیگر در عین حفظ اصول است. در این رابطه بعضی از یادداشتهایی در رابطه با بحثی که بناست در مورد محرم داشته باشم را ذیلاً خدمتتان ارسال میدارم. موفق باشید
از آنجایی که حضرت محمد (ص) غم ملتی را میخوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و خداوند به حکم ربوبیتاش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسانها متوجهی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ حضرت محمد (ص) را به پیامبری برگزید و با اسلامآوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا (ص) آرامآرام آن صمیمیتها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنیامیه کینهها و دشمنی در جامعهی اسلامی به اوج خود رسید. در اینجا بود که اصحاب رسول خدا (ص) بهخصوص اهلالبیت آن حضرت (ع) به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند و در رابطه با صمیمتِ از دسترفته و بازجُستِ سعهی صدر گمشده، مطالب زیر تقدیم میگردد:
۱. در کربلا دو جبهه در مقابل یگدیگر ایستادهاند که هر دو خود را مسلمان میدانند با این تفاوت که یک جبهه غیر از فهم خود از اسلام، هر فهم دیگری را به شدت نفی و تکفیر میکند و تنها فهم خود از اسلام را حق میداند و آن جبههای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. و جبههی دیگر جبههای است که غم گمراهیِ مخالفان را میخورد و تلاش دارد آنها را متذکر انحرافشان بکند، و آن جبههای است به فرماندهی حضرت امام حسین «علیهالسلام» فرزند پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله».
۲. جبههی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام میداند و جبههی امام حسین «علیه السلام» غیرِ خود را با همهی افراطکاریهایش، فریبخورده میداند و معتقد است با نظر به سعهی اسلام، امید آن است که آنها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمیکند، ولی تا آنجا که ممکن است آنها را تحمل مینمایند.
۳. جبههی عمر سعد گمان دارد حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید میکند، در آن حدّ که حضرت سجاد «علیهالسلام» در این رابطه میفرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشگر خود میگوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشگر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیهالسلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه میگویی؟ گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت میدهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟ گفت: «من ابن جویره هستم. امام دست به سوی آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: «خداوندا! او را به آتش دوزخ بیفکن.» ابن جویره خشمگین شد و به سوی امام حملهور شد. اما پایش در رکاب اسب لغزید و از اسب آویزان شد. اسب فرار میکرد و سر جویره به سنگها و خارهایِ بیابان میخورد. طولی نکشید که بدنش تکه پاره شد و به درک واصل گشت. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷.)
همهی موارد فوق حکایت از آن دارد که این افراد خود را دیندار میدانستهاند و به پشتوانهی عقایدشان به چنین جنایتی دست زدند.
۴. تفاوت اصلی دو جبههی مذکور در تفاوت رجوع آنها به خداوند بود که یک جبهه نظر به حقیقت دارد و در دل آن حقیقت عبادات را وسیلهی اُنس بیشتر با خدا مییابد و جبههی دیگر، اسلام را در همان ظاهر خلاصه کرده و نهایتش به باورهای ذهنی خود راضی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به کتاب «شرح جنود عقل و جهل» جهت اصلاح اخلاق کار خوبی است. ولی برای ورود به قرآن خوب است بعد از مباحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» و استماع شرح چند سوره از قرآن و مطالعهی جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» ورود به تفسیر المیزان بکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انجام واجبات، نمازهای نافله و اگر فرصت شد مناجات شعبانیه. بد نیست به شرح صوتی آن نیز توجه بشود. ۲. سیر مطالعاتی سایت بهخصوص دقت در «ده نکته در معرفت نفس» إنشاءاللّه موجب عمیقترشدنِ عباداتتان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد به چیز قابل اعتمادی نرسیدهام مگر در رابطه روایاتی که از معصوم به ما رسیده است و تعداد اذکار را معلوم کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که «اخلاق بدون خدا» یک فریب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی نیست که نیاز به فتوا داشته باشد. این یک موضوعِ اخلاقی و انسانی است که انسان بیش از حدّ نیاز خود در امور دنیا تلاش نکند. زیرا در این مورد، هم عمر خود را باطل کرده است و هم زمینهی فعالیت بقیه را از آنها گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوبی کار همین است که با بازخوانی مجدد آن مطالب که قبلا معلومات شما بود و در موطن عقل پذیرفته شدهبود، بازخوانی شود تا از آنِ شما گردد و قلب آن را تصدیق کند. به همین جهت در قرآن داریم: «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا» یعنی آن ایمان قبلی را با عمقِ بیشتر و با حضور بیشتر در خود شکل دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خود حضرت حق فرمود: «وسعت رحمتی، غضبی» و رحمت خود را بر غضب خود رجحان و برتری داد. از طرفی به نوجوانان باید فهماند در اثر ارتکاب گناه، از رحمت حق محروم میشوند. مباحثی که در کتاب «آشتی با خدا» به میان آمده است و قبل از آن کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» میتواند تذکری برای آنان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرض همین نکته، آن سؤال جواب داده شد. به نظر بنده خوب است با دقت آن جواب خوانده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. هرچه هست نتوانسته است از استادهایش و یا از مطالبی که خوانده است خوب فهم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شخص دوم هم فطرتی دارد که مطابق آن عمل نکرده و بالاخره وقتی با فطرت خود چه در این دنیا و چه در آن دنیا روبهرو شود، فشار آن اعمالی که مطابق شریعت نبوده است او را آزار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این مسائل نیستم ولی در اینکه امروز ما سخن مولایمان حضرت صاحب الزمان«علیهالسلام» را از زبان رهبر انقلاب میشنویم، هیچ شکی نداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً خوب است که در دو جبههی معرفتی و زمانشناسی کار شود. مسیر معرفتی را بعد از «برهان صدیقین» با مباحث معاد و شرح صوتی آن ادامه دهند و زمانشناسی را با مباحث «انقلاب اسلامی» از کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» تا کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» دنبال کنند تا إنشاءاللّه کار به مباحث قرآنی بکشد. بهخصوص اگر بتوانند سری به بحثی که در رابطه با سورهی آلعمران شده است بزنند که شروع خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّ اقل این افراد کتاب آقای بهنود را که هماکنون ایشان در لندن در جمع مخالفان انقلاب اسلامی هستند و در دستگاه نظام شاهنشاهی فعال بودهاند مطالعه کنند تا ببینند در آن نظام چه خبرهایی بودهاست. نام کتاب عبارت است از «از سید ضیاء تا بختیار». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان اگر رویش را دید، دیگر داغش را نمیتواند تحمل کند! گفت: «رحم کن بر آنکه چون رویِ تو دید / فرقت تلخِ تو چون خواهد چشید». امیدوار باشید تا إنشاءاللّه این اُنس نقش خود را بهجا آورد و طی شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل جنابعالی ارسال شده است. موفق باشید
