با سلام: استاد هفته گذشته در یادواره علامه حکیم حسن زاده هدیه ای به ما عنایت کردید و آن در نظر گرفتن ایشان در نماز هایمان بود حقیر یک هفته ای است میخواهم این کار را انجام دهم و گاها طبق تصور خودم انجام میدهم ولی اگر لطف کنید درباره نصب عین کردن استاد خویش توضیح بیشتری عنایت کنید؟ نحوه ی آن چگونه است؟ آیا منظور در نظر گرفتن تمثال ایشان، شخصیت ایشان یا غیره است؟ باشد که با توضیح بیشتر شما و توفیق عمل راهی به حقیقت نماز برایمان گشوده شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روحی که سفر به عالم برزخ می کند و در برزخ حیّ و حاضر است، میتواند اگر به او رجوع کنیم به نحوی با هویت او در برزخ آشنایی کلی پیدا نماییم. مطالبی در این رابطه در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورهای دینی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه عرض شده است بر مبنای حکمت متعالیه است که جمعِ عقل و قلب میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و البته مباحث تاریخ اسلام میدان گستردهای میباشد که فکر میکنم با کتاب «فروغ ابدیت» آیت الله سبحانی شروع بفرمایید، شروع خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را سری بزنید شاید کمککار باشد بهخصوص قسمت دوم کتاب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قابل این حرفها نیستم. ولی اگر توانسته باشم عزیزان را به آنجایی برسانم که متوجهی چنین جملهای بشوند، خدا را بسیار شکر خواهم گفت. آنجایی که فرمودهاید: «وصیتنامهی سردار شهید را به مثابهی میثاقنامهی یک مکتب میخوانیم و یقین داریم که فراتر از احساسات شعاری این کلمات ریشه در حقیقت عالم دارد»؛ حقیقتاً همینطور است. خدا میداند تنها و تنها حقیقت این دوران، همان نکتهای است که آن شهید به آن رسیده است و اگر تمام شهدای کربلا در قیامت غبطهی مقام حضرت ابالفضل «علیهالسلام» را میخورند، فکر میکنم در این تاریخ همهی عرفا و شهداء غبطهی بصیرت آن شهید بزرگوار را خواهند خورد، از آن جهت که مطلوبِ برتر آنها آن نگاه میباشد و نه آنکه نسبت به آن بیگانه باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد نباید با آنچه دشمنان ما میگویند، مسئولان را بنگریم. بالاخره دشمن، دشمن است و به گفتهی علامهی طباطبایی، حضرت آدم و حوّا که گرفتارِ هبوط شدند، به جهت آن بود که دشمنیِ شیطان را فراموش کردند و به ظاهرِ کلمات او که ظاهراً از سرِ دلسوزی بود؛ فقط توجه کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً مطالعهی «بدایة الحکمه» تا بعد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض». با توجه به این امر، حضرت یونس «علیهالسلام» باورشان نمیآمد که ولایت حضرت علی «علیهالسلام» آنچنان اهمیت دارد. لذا منکر نبودند به معنای مخالفت، بلکه مهم نمیدانستند. لذا در روایت داریم: «ابْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ صَبَّاحٍ الْمُزَنِيِّ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِيرَةَ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَتِي عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَقَرَّ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَنْكَرَ أَنْكَرَهَا يُونُسُ فَحَبَسَهُ اللَّهُ فِي بَطْنِ الْحُوتِ حَتَّى أَقَرَّ بِهَا [1] حبه عرنى گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خداوند ولايت مرا بر اهل آسمانها و اهل زمين عرضه كرد بعضى اقرار و بعضى انكار كردند يونس منكر شد خداوند او را در شكم ماهى زندانى كرد تا اقرار كرد. موفق باشید.
[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج26، ص: 282
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اهل معنا آن است که با مردم به سر ببرد و رعایت حال مردم را بنماید و به اصطلاح، در ظاهر خوشرویی خود را حفظ کند هرچند در قلبشان غوغاهایی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در آن حد که ایشان را میشناسم انسان فاضلی هستند ولی آنطور که بتوانم نظر بدهم، آشنایی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در «حال» زندگیکردن بدین معناست که زمان گذشته و آینده را به عنوان دو مفهوم در ذهن خود برجسته نکنیم. ولی اینکه نسبت به آینده بیندیشیم و در عین حال در امروزمان زندگی کنیم، بحث دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه خداوند کمال مطلق است و هر اندازه نزدیکی و تشبه به خدا بیشتر باشد، به کمال نزدیکتر شدهایم و در علم حقیقی، انسان بیشتر به خدا نظر دارد ولی در قدرت، نظر به چیزی است که باید نسبت به آن إعمال قدرت کرد؛ میتوان گفت علم، نسبت به قدرت کاملتر است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید برکات دنبالکردنِ رضایت والدین برایتان میماند. آری! لازم نبوده در این موارد از آنها تبعیت کنید، ولی بالاخره این تبعیت، برکات خود را دارد. در حال حاضر هم بهتر است که اصلاً به رویِ خودتان نیاورید که چه شده است. با احترام به آنها کارِ خودتان را بکنید. ترک خانه اصلاً صلاح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشتههای بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزههای قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزههای دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفتهی پُستمدرنها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزهها به مرور کاربردی میشود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزههای دینی است و صبر بر آنها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزهها رجوع کرد؛ همانطور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: 1- همانطور که متوجه شدهاید منظور، موافقتِ سوژه است. سؤال مذکور تصحیح شد 2- تأثیر هیپنوتیزم بر روی خیال میباشد و نمیتواند چندان پایدار گردد مگر اینکه بعد از حدود 24 ساعت خودِ انسان تصمیم بگیرد که آن نحوه شخصیتی که به او القاء شده است را بپذیرد. مثل انرژیدرمانی که یکنوع هیپنوتیزمکردنِ طرف است و او میتواند بعد از آنکه تصور کرد مثلاً دست او مشکلی ندارد، همان حرکاتی که در حالت هیپنوتیزم برای دست خود پذیرفته بود، ادامه دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما الفاظ را عموماً در زمان اداء میکنیم، ولی در عالم غیب و قیامت به این معنا زمان نیست، هرچند نسبتها در عین احاطهی ما در میان است. در نظر بگیرید کسی در چاه قرار دارد و چیزی دایرهشکل که هر قسمت آن به رنگی است در دهانهی چاه در حال چرخش است، لذا آن کسی که در چاه است در یک زمان قسمتی از آن دایره را زرد میبیند و در زمان دیگر قسمت دیگر دایره را سیاه میبیند. در حالیکه آن کسی که در بالای چاه به آن دایره نگاه میکند، همهی آن قسمتها را یکجا میبیند در عین آنکه به یک معنا تقدم و تأخر را در رنگها مدّ نظر دارد. به این معنا که یک قسمت زرد است و قسمت بعدی سیاه است. ولی این قسمتِ بعدی در عین آنکه بعد است با قسمت قبل و قسمتهای دیگر، همه در منظر او حاضرند. داستان تقدم و تأخرِ حادثهها در قیامت از این قرار است. در ضمن خوب است به سؤال شمارهی 20730 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علی«علیهالسلام» در این موارد توصیه میکنند ببینیم کدام راه و عمل نسبت به میل نفس امّارهی ما نزدیک است، آن را ترک کنید. و یا بنگریم کدامیک در آن تاریخ برای اسلام مفیدتر است، به آن اقدام کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مداد عالمان بستر تحقق فرهنگ شهادت میشود، ولی جالب است که همان عالمان، طالب شهادت میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که در علمِ به احساسات هم، احساسات جزء علم انسان میشود و علمِ به خود همان علم به احساسات و تصورات خود است. زیرا در مجردات، عارض و معروض و وصف و موصوف همه در مقام اتحاد هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» میگوید: خود را با نظر به معارف تجهیز کنید تا از آن خیالات آزاد گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات که با سؤال و جواب حل نمیشود!! باید در عمل به ایثار و تواضع نسبت به همدیگر رسید تا تاریخِ عبور از غرب، ظهور نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن به جایی است. آری! نور حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» راهی میشود تا انسان به اصلِ ولایت و افضل آن که به قول حضرت باقر «علیهالسلام» مربوط به علی «علیهالسلام» است؛ برسیم. در آن جا است که تازه متوجه میشویم چرا فرمودند: «کُلّنا محمّد». زیرا همه در پرتو نور ولایت محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» به صحنه آمدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. احساس همهجانبهی خود در همهی عوالم وجود، قصهی ما میباشد و قصهی بودنِ ما. معرفت نفسِ مرسوم، راهی به سوی آن نوع بودنِ بیکرانه است و این خود، هدف است به عنوان حقیقتی که عین ربط به حضرت حق است. مرحوم علامه در کتاب «رساله الولایه» نکات ظریفی در این رابطه فرمودهاند. ۲. چه اشکال دارد، بالاخره زندگی با همین قبض و بسط ها وسعت مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیامتحان که نمیشود! همیشه از خدا تقاضا میکنیم که امتحانهایی برایمان تقدیر کند که از آن سرافراز بیرون آییم. به این آیه فکر کنید که تقاضای انسان عبارت است از: «رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی یک راهِ الهی در این تاریخ است در مسیر مقابله با استکبار. آنچه میماند این راه است و خداوند آن را حفظ میکند. مردم هستند که باید خودشان را با قراردادن ذیل انقلاب اسلامی حفظ کنند وگرنه از دست میروند و خداوند جوانانی را میآورد تا این انقلاب از طریق آنها محفوظ بماند و در همین رابطه عرض شد نهتنها باکریها و خرازیها رجعت خواهند کرد، حتی جوانانی به صحنه میآیند که از باکریها و خرازیها نیز جلوترند و همین حالا انسان با بعضی از آن جوانان اعم از دختر و پسر روبهروست. موفق باشید
