بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نظر حضرتعالی در مورد دستورالعمل زیارت عاشورای آیت الله حق شناس چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خاصی ندارم. بنده به همان صورتی که عموم مردم آن زیارت جلیل‌القدر را می‌خوانند و با دو رکعت نماز تمام می‌کنند، عمل می‌کنم. موفق باشید

16781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: انسان ها بر چه اساس به مقامات معنوی دست می یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس رفع حجاب‌های ظلمانی مثل امیال نفسانی و بر اساس رفع حجاب‌های نوری مثل عبور از استدلال‌ها؛ می‌توانند رجوع به حضرت حق را بدون هرگونه حجابی داشته باشند. موفق باشند

8419
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه برزخ مرتبه ای از عالم غیب است،مسلما سوال و جواب نکیر و منکر به مانند دنیا نیست پس چه شکل است؟با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از باطن ما سؤال می‌کنند و ما نیز با باطن خود جواب می‌دهیم هرچند آن باطن در آن عالم صورت دارد ولی صورتی برزخی. لذا ما با زبان خود سخن می‌گوییم ولی زبانی که صورت باطن است و در اختیار ما نیست. موفق باشید
30494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من حدودا دو ماه است که دچار یک بی میلی شدید نسبت به امور معنوی و عبادات شده ام و در وجود خودم نوعی سیری احساس می‌کنم. احساس می‌کنم که اشتیاقی نسبت به درک معارف دینی ندارم و حتی دیگر حوصله مطالعه در این حوزه را نیز ندارم. ابتدائا با خود فکر می‌کردم که فقط در این حوزه است ولی الان وقتی دقت می‌کنم می بینم که انگار در همه حوزه های زندگی دچار چنین حالتی شده ام. در واقع گویا به یک انسانی که هیچ انگیزه ای ندارد تبدیل شده ام. این درحالی است که من شدیدا عاشق مطالعه و کسب معارف دینی بوده ام ولی الان دو سه ماهی است که این شوق خیلی کمتر شده. این مسئله واقعا مرا نگران کرده و می ترسم که باعث شود از این مسیر خارج شوم و نتوانم از فرصت ماه های شعبان و رمضان استفاده کنم. مدتی قبل وقتی این مسئله را با شما مطرح کردم فرمودید شاید همان قبضی باشد که بعد از آن بسط اتفاق می افتد. ولی الان خیلی نگرانم. نمی‌دانم که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟! ریشه این حالت در چیست؟! من چه کاری می‌توانم بکنم که از این حالت نجات پیدا کنم؟! خیلی ممنون میشم اگر راهکاری برای حل این مشکل پیش روی من بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به همان قبضی که عرض شد باید فکر کرد. إن‌شاءالله منجر به بسط می‌شود. در ضمن موضوعات مطالعه‌ی خود را در کنار ورزش تغییر بدهید، بد نیست. زندگی‌نامه‌ی شهداء افق‌هایی را در مقابل‌تان می‌گشاید. سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید إن‌شاءالله جهان گمشده را متذکر می‌شود. موفق باشید

29809
متن پرسش
سلام علیکم: اخیرا به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی در تهران همایش و نشستی با عنوان نظریه مقاومت و آینده جهان اسلام و با محورهای ۱. نظریه مقاومت، مسایل و رویکردها ۲. نظریه مقاومت، نخبگان و تمدن سازی اسلامی ۳. محور مقاومت و نقش نخبگان جهان اسلام ۴. جایگاه نخبگان محور مقاومت بر آینده جهان اسلام در حال انجام است. آیا از نظر استاد می‌توان مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه را یک نظریه علمی دانست و اینکه آیا خود شما (استاد طاهرزاده) مقاله یا کتابی در این موضوعات دارند و یا می‌شناسند که به بنده در جهت فهم مطالب فوق کمک کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. آری! روح مقاومت، روحِ تاریخی این دوران است که به ملت‌ها عطا شده. به طور پراکنده عرایضی شده است. مقاله‌ای تحت عنوان «امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ» قبلاً تنظیم شده است که ذیلاً ارسال می‌گردد. موفق باشید

امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ

باسمه تعالی

سخن بر سر معجزه مقاومت است که خداوند در این تاریخ در مقابل مستضعفان جهان گشوده است و مقام معظم رهبری متذکر آن شدند از آن جهت که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن را نمایان ساختند. در این مقاله سعی بر آن است تا جایگاه تذکرات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱. وقتي آموزه‌هاي ديني، ما را متوجه اين امر مي‌کند که مشيّتي الهی بر انسان‌ها و تاريخِ آن‌ها حاکم است که از چشم عمومِ پوشيده‌است ولي انبياء و اولياء متذکر آن هستند، ما بر آن مي‌شويم که بدانيم در هر صورت در زير سايه‌ي اولياء الهي، آن مشيت و سرنوشت بايد از طريق ما ظاهر شود و تحقق يابد وگرنه جهت شکوفایی خود، مطابق اراده‌ي الهي عمل نکرده‌ايم، همان طور که وقتي حضرت سيد‌الشهدا «علیه‌السلام» در رؤيايي که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در آن ديدند از حضرت شنيدند که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ‏ قَتِيلًا ..... إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا» (ترجمه لهوف، ص 65) خداوند مي‌خواهد تو را در اين مسير کشته‌شده و خانواده‌ي تو را اسير ببيند. حضرت امام حسين «علیه‌السلام» همه‌ي اختيار خود را در مسير اراده‌ي الهي که از طرف جدّشان از آن آگاه شدند، به کار بردند و به عالي‌ترين شکوفايي ممکن رسيدند.

انبياء و اولياء امکانات و خصوصيات تاريخي را که ما در آن به سر مي‌بريم به ما متذکر مي‌شوند تا ما در بستر تاريخ خود به شکوفايي لازم دست يابيم.

يک ملت تنها پس از قرارگرفتن در شرايط تحققِ مشيت الهي در زندگي‌شان به خودآگاهي و تفکّر تاريخي لازم مي‌رسند و عملاً اراده‌ي خداوند را به ظهور مي‌رسانند. در اين صورت اين ملت در مقابل همه‌ي موانعي که اراده‌هاي شيطانيِ دوران ايجاد مي‌کنند مي‌ايستند و پيروز خواهند شد و آينده را از آنِ خود خواهند کرد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» با توجه به چنین قاعده‌ای در تاریخ 14/3/98 در حرم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند:

یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز درباره‌ی آن بیشتر می‌خواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوت‌ها امام مقاومت خودش را به رخ همه‌ی دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلی‌ها خسته‌ شدند، خیلی‌ها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّه‌ای عقب‌نشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همه‌جانبه‌تر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد.» این به جهت آن بود که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمی‌توانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ زیرا به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود.

۲. کافي است به جاي آن‌که گمان کنيم آن‌چه در تاريخ ما مي‌گذرد اتفاقي است، متوجه شويم همه‌چيز حکيمانه مديريت مي‌شود و اين اصلي است که نمي‌توان آن را انکار کرد. اگر تاريخ با نظر به مشيت الهي به انديشه درآمد درخواهيم يافت که بشر نيز در جريان تحقق اراده‌ي الهي نقش دارد. و ما امروز در راستای تحقق مکتب مقاومت می‌توانیم نقش‌افرینی کنیم به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

معنای مقاومت این است که انسان راهی را انتخاب کند که آن را حق می‌داند، و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند. حرف امام حاکمیّت دین خدا بود؛ بر جامعه‌ی مسلمین و بر زندگی عموم مردم؛ بدیهی است که این حرف و این مَشی، دشمنان گردن‌کلفتی در عالم دارد. این‌که یک حکومتی در قلب آسیا، در این نقطه‌ی حسّاس، در ایران به وجود بیاید که شعارش این باشد که با ظلم کنار نمی‌آید، از مظلوم حمایت می‌کند، معلوم است دشمنی را کسانی شروع کردند که اهل ظلم بودند، این‌ها با طبیعت پیام امام بزرگوار یعنی نظام جمهوری اسلامی، طبعاً نمی‌توانستند سازگار باشند. امام در مقابل این تهاجم ناجوانمردانه و خباثت‌آلود، از اوّل، فکر مقاومت را، فکر ایستادگی را، فکر گم نکردن راه و هدف را پایه‌گذاری کرد و به عنوان یک درس، به عنوان یک راه، برای ماها، برای ملّت ایران، برای مبارزان، برای مسئولان کشور، این راه را نشان‌دار کرد و گذاشت تا از این راه حرکت کنیم.

۳. اگر متوجه غلبه‌ي مشيت الهي بر همه‌ي قلمرو‌هاي حيات انسان‌ها در طول تاريخ باشيم، در آن صورت مطالعه‌ي تاريخ، مطالعه‌ي نحوه‌ي ظهور متفاوت مشيت خداوند در عالم است و راهي است براي خداشناسي. به شرطي که تنها به شناخت جزئيات محدود نشويم و از شناخت امرِ والا يعني سنت‌هاي جاري در عالم، چشم پوشي نکنيم. در این رابطه به سخن رهبر معظم انقلاب توجه کنید که می‌فرمایند:

مقاومت به تدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. امروز در منطقه‌ی ما، منطقه‌ی غربِ آسیا، کلمه‌ی مشترکِ ملّت‌ها، مقاومت است؛ تحلیل‌گران بین‌المللی نیز معتقدند: «یکی از مهم‌ترین علل دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی همین است که جمهوری اسلامی مسیر مقاومت را در پیش گرفت و موفّق شد، توفیق پیدا کرد، توانست بر موانع فائق بیاید.

اگر انسان در مرتبه‌ي احساس بماند به هيچ ادراک کلّي نمي‌رسد تا وارد عالم تفکر شود. آن‌چه اهميت دارد تشخيص مصلحت‌هاي بزرگ در هر تاريخي و نسبت آن‌ها با اراده‌ي الهي است و اعمال انسان‌هاي بزرگ مثل حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» بر همين اساس مورد توجه قرار مي‌گيرد. اين انسان‌ها از پندارهاي معمولي فراتر رفته‌اند که مي‌توانند مصلحت‌هاي بزرگ زمانه‌ي خود را تشخيص دهند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

 امام مسیر مقاومت را انتخاب کرده است. پشتوانه‌ی انتخابِ مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه‌ی منطقی است. مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است و موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود؛ هرجا ما ایستادگی کردیم و مقاومت کردیم، توانستیم پیش برویم؛ هر جا تسلیم شدیم و طبق میلِ طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم. و البته مقاومت، هزینه دارد، امّا هزینه‌ی تسلیم در مقابل دشمن بیشتر است از هزینه‌ی مقاومت. و قرآن به وعده‌ی الهی می‌فرماید: «وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه.» آیات فراوان قرآن همه همین عاقبت را نوید می‌دهند به آن کسانی که در راه مقاومت‌اند. بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است که نشان می‌دهد مقاومت یک امر ممکن است؛ درست نقطه‌ی مقابلِ فکر غلطِ کسانی که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند که: «آقا! فایده‌ای ندارد» خطای بزرگ این‌جا است که کسی تصوّر کند در مقابل گردن‌کلفت‌های عالَم نمی‌شود مقاومت کرد، نمی‌شود ایستاد.

۴. روح هر ملتي در هر زماني با اراده‌ي الهي در آن زمان پيوند دارد و اگر آن ملّت آمادگي لازم را از خود نشان دهند هر کاري که از آن‌ها سر مي‌زند با اراده‌ي حضرت رب العالمين هماهنگ خواهد بود و آن ملت نمودي از اراده‌ي الهي هستند. ملت‌ها به ميزاني که متوجه اين امر باشند، نقش آفرين خواهند بود و موفق به ساخت جهاني معنوي و ديني خواهند شد که آينده‌ي تاريخ از آن تغذيه مي‌کند و آن‌ها بر آينده‌ي تاريخ فرمانروايي خواهند کرد.

يکي از علائم انحطاط يک ملت ترجيح خواست فردي افراد بر مشيت و اراده‌ي کلّي حضرت حق است - اراده‌اي که همه بايد در ذيل آن قرار گيرند- و مهم‌ترين کار متفکران جامعه توجه به حضور مشيت الهي و نظر به غايتي است که خداوند براي يک ملت اراده کرده‌است.

در افراد مختلف کوشش‌هاي بسياري وجود دارد ولي آن کوشش‌ها وقتي اهميت دارند که در جهت غايت نهايي يعني ظهور مهدي «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشند و از اين جهت در اين عصر و اين زمانه هر حرکتي که در مسير به نتيجه رساندن انقلاب اسلامي باشد حرکتي معني‌دار خواهد بود و انسان را از نيست‌انگاري زمانه رهايي مي‌بخشد و او را از نظر به منافع فردي که غفلت از امکانات الهی برای این ملت است، به مقاصد بالاتري مي‌برد. رهبر انقلاب در این رابطه می‌فرمایند:

خطای محاسباتی از این‌جا ناشی می‌شود که ما جبهه‌ی خودمان را هم درست نشناسیم، جبهه‌ی مقابل را هم درست نشناسیم؛ باید حقایق مربوط به این زورگویان را درست بدانیم، حقایق مربوط به خودمان را هم بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است. در ادبیّات سیاسیِ بین‌المللی، «مقاومت به شیوه‌ی امام خمینی» و «دکترین مقاومت امام خمینی» یک موضوع شده. یکی از چهره‌های سیاسی دنیا نوشته است: «دوران نقش‌آفرینی منحصر به فردِ توان نظامی و اقتصادی در سیطره‌ی جهانی در حال افول است؛ اینکه یک کشوری توان نظامی زیادی داشته باشد و توان اقتصادی زیادی داشته باشد و بتواند به سیطره‌ی خود ادامه بدهد، دیگر در حال افول است؛ دنیا عوض شده»؛ «در آینده‌ی نه چندان دور شاهد قدرت‌های فرامرزی‌ای خواهیم بود که از لحاظ ماشین‌آلات جنگی - مثل بمب اتم- یا سهم در تولید صنعتی جهانی، چندان بالا نیستند امّا با قدرت تأثیرگذاری بر میلیون‌ها انسان، سیطره‌ی نظامی و اقتصادی غرب را به چالش خواهند کشید.» «دکترین مقاومت خمینی با تمام توان، شاهرگ‌های سیطره‌ی غرب و آمریکا را هدف گرفته است». راز ماندگاری جمهوری اسلامی این خطّی است که امام بزرگوار، در میان ما باقی گذاشت.

۵. هرکس در ذيل تاريخي که اراده‌ي الهي براي او رقم زده‌است مي‌تواند آن‌چه را در درون دارد به ظهور رساند و در اين رابطه عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک ملت، داراي سازگاري کاملي خواهند بود و نمي‌توان عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک قوم را با عناصر تشکيل‌دهنده‌ي قوم ديگر جابجا کرد و گمان کنيم مي‌شود انقلاب اسلامي راه‌هاي برآوردن اهداف خود را در غرب جستجو کند. توجه به این نکته است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

امروز جبهه‌ی مقاومت در منسجم‌ترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته‌ است؛ نقطه‌ی مقابل، قدرت استکباری آمریکا و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف به مراتب تنزّل کرده‌اند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. آمارهای واضحی وجود دارد در مورد وضع اقتدار اقتصادی آمریکا و تأثیر آمریکا در اقتصاد جهانی که در طول این چندین دهه به شکل عجیبی سقوط کرده است.

۶. رهبران واقعي ملت‌ها اصول کلي تاريخ خود را در درون خويش به الهام دريافته‌اند و در صدد تحقق‌بخشيدن به آن‌ اصول کلّي بر مي‌آيند. قدرت رهبرانِ تاريخي ملّت‌ها نتيجه‌ي پيوند آن‌ها با مشيت الهي است که به آنان الهام و اشراق شده‌است و لذا راهي که چنين رهبراني در تاريخ مي‌گشايند مسير ساير انسان‌هاي آن دوران خواهد بود و آن الهام و اشراق، منشأ تحولات بزرگ خواهد شد، هر چند با رنج‌هاي بزرگ همراه باشد ولي آن رهبران بزرگ براي پيوند خود با مشيت الهي به رنج‌ها و سختي‌ها اهميت نمي‌دهند و از اهداف خود دست برنمی‌دارند، اهدافی که رهبر معظم انقلاب آن‌ها را این‌طور ترسیم می‌کنند:

 هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه‌ی بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطه‌ای برسیم که این نقطه برای تعرض به ایران بازدارنده باشد، یعنی دشمن ببیند فایده‌ای ندارد و با ملّت ایران نمی‌تواند کاری بکند. مثل بخش نظامی مواجهه‌ی ما با مسائل‌مان و با دشمنان‌مان باید اوّلاً شجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتیِ سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد.

۷. سياست در هرحال، مبنا و اساس حقيقي مي‌طلبد، اگر سياست از ديانت و مشيت الهي که در درون ملت جريان دارد، فاصله بگيرد به امري غير واقعي تبديل مي‌شود و ديگر خواست کلي زمانه و خواست افراد نيست تا هرکس آزادي خود را در همراهي با خواست جمعي که در نظام اسلامي تحقق يافته بنگرد اما با انقلاب اسلامي است که مي‌توان به سياستي دست يافت که ريشه در حقيقت داشته باشد، چيزي که در شخصيت حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» ملاحظه کرديد و آن درکِ درست ترفندهای دشمن است که رهبر انقلاب این‌طور از آن خبر می‌دهند:  

 یک شرط دیگر برای موفّقیّت این است که ما به ترفند دشمن برای تضعیف اندیشه‌ی مقاومت توجّه کنیم. زیرا اندیشه‌ی مقاومت، قدرت‌مندترین سلاحِ یک ملّت است؛ پس طبیعی است که دشمن بخواهد این سلاح را از دست ملّت ایران بگیرد؛ [لذا] روی اندیشه‌ی مقاومت شروع می‌کنند به وسوسه کردن، تردید‌افکنی و با ترفند دشمن تضعیف نشود. متوجه‌ی وعده‌ی الهی باشیم که هرچه دشمن اسلام بیشتر مجهز شود، امید به نابودی آن بیشتر خواهد بود. خداوند می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/22) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. این نشان می‌دهد ایستادگی و مقاومت نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. ازجمله‌ی وظایف ما حفظ دین و تقوا است تا روحیه‌ی مقاومت در ما شکل بگیرد. وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. مؤمنان در مواجهه با حوادث سخت دچار ترس و دلهره نمی‌شوند. «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌؛ این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» واقعاً نمی‌ترسید.

۸. وظيفه‌ي اهل تفکر آن است که در تاريخِ خود نقش آفريني کنند و آن‌چه را که منسوخ است و دورانش به پايان رسيده نشان دهند تا جامعه گرفتار بي فکري و کودني فرهنگي نشود. کودني فرهنگي چيزي نيست جز مشغول‌شدن بر اموري که مربوط به تاريخ گذشته است. وقتي تاريخ جديدي در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگي مي‌کند و در نتيجه منزوي مي‌شود، بايد خود را در انزواي خود مقصر بداند زيرا نگاه نکرد که اراده‌ي الهي در اين دوران به چه چيز اشاره دارد تا امروز نيز وارد ساحت آگاهي گردد. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

ملاحظه کنید؛ دو جور آدم در مقابله‌ی با دشمن وجود دارد: « وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً. وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا...» (احزاب/ ۱۲ و ۱۳) این یک نگاه است، یک دید است در مقابله‌ی با این حوادث؛ یک دید دیگر این است که می‌گوید: « وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این هم یک دید است.

ما دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ی آمریکا را می‌بینند، قدرت نظامی او را می‌بینند، قدرت دیپلماسی او را می‌بینند، قدرت تبلیغاتی او را می‌بینند، پول فراوان او را می‌بینند، مرعوب می‌شوند؛ می‌گویند ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهای‌مان را هدر بدهیم؟ این‌جور افراد الآن هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که می‌گفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت می‌دهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده این‌جور بودند. یک عده‌ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می‌کنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می‌دهند؛ آن وقت می‌بینند که این‌ها حقیر محض‌اند، این‌ها چیزی نیستند. وعده‌ی الهی را هم راست می‌شمرند، حسن ظنّ به وعده‌ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ» (حج/۴۰) این وعده‌ی قطعی است، وعده‌ی مؤکد است. اگر چنان‌چه ما به وعده‌ی الهی حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل می‌کنیم، اگر به وعده‌ی الهی سوءظنّ داشته باشیم، جور دیگری عمل می‌کنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظنّ دارند، مشخص کرده است: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً» (فتح/۶) امروز هم هستند. چند آیه بعد می‌گوید: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً» (فتح/۱۲) سوءظن به خدا موجب می‌شود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظنّ به خدا داشتیم، آن وقت می‌توانیم پیش برویم.  

۹. از آن‌جايي که هر زمانه‌اي مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ مشيت الهي در آن زمانه مي‌شوند و راه حلي ارائه مي‌کنند که جوابگويي به همه‌ي مسائل آن زمانه در آن راه حل مي‌گنجند؛ از اين لحاظ مي‌گوييم هر زماني، متفکر و فکر زمانه‌ي خود را مي‌طلبد بدون آن‌که از افقي که متفکران گذشته گشوده‌اند روي برگرداند.

درست است که وقتي به اراده‌ي انسان‌هايي که در مقابل مشيت الهي سربرکشيده‌اند نظر کنيم متوجه مي‌شويم رسيدن به جامعه‌ي مطلوب دشوارتر از آن است که در ابتداي امر گمان مي‌شد ولي اين بدين معني نيست که براي شکوفايي خود و جامعه راه حلّ ديگري غیر از راه مقاومت هست بلکه مي‌فهميم خداوند از ما پايداري و مقاومتِ بيشتري را انتظار دارد و مي‌خواهد تاريخي را به ظهور برسانيم که بناست انديشه‌هاي ژرف در آن ظهور کند.

در آخر به مصاحبه‌ی نماد مقاومت یعنی جناب سید حسن نصراللّه که در جمعه 21/4/98  با شبکه‌ی خبری «المنار» داشت اشاره می‌کنم که درباره برخی‌ از قسمت‌های نقشه فلسطین اشغالی به صورت مفصل توضیح داد و رسانه‌ها آن را «نقشه محو اسرائیل» توصیف کردند، از آن جهت که هر جمله‌ی او مثل موشکی نقطه‌زن به سوی سیاستمداران و افکار عمومیِ اسرائیل و حاکمان غربی و سعودی و اماراتی شلیک شد و به صورت پیش‌گیرانه خواب و تخیّل حمله به ایران و لبنان را از سر دشمنان بیرون کرد زیراکه صلح راستین وقتی برقرار می‌شود که قدرت واقعی از آنِ ما باشد و این تنها با «مقاومت» ممکن است.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

28536
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی، لطفا نظرتان را در مورد مطلب ذیل که در مورد دکتر شریعتی هست بفرمائید ✅ این رفتار ربطی به اسلام ندارد! سال ۵۴ جناب آقای مصباح یزدی به مدرسه‌ی حقانی تشریف بردند و سخنرانی کردند. در آن سخنرانی از دیدگاه خودشان ثابت کردند که مرحوم دکتر شریعتی ضروریات دین را منکر شده است و باید او برخوردی، متناسبِ با منکرِ ضروریات دین شود. هفته‌ بعد شهید بهشتی به آن جا تشریف بردند. زمانی که وارد شدند چند نفر از طلبه‌ها خدمت ایشان می‌رسند و با حالت اضطراب و اضطرار می‌گویند: آقای مصباح یزدی چنین چیزی درباره‌ دکتر شریعتی گفته اند و معتقدند باید برخوردی با ایشان بشود. نظر شما چیست؟ آقای بهشتی فرمودند: مسئله‌ای در این سطح، یک مسئله‌ِ دم دستی و سرپایی نیست که بگویید آقای مصباح چنین گفته و شما چه می‌گویید؟ ایشان می‌فرمایند: برای این که به پرسش شما پاسخ دهم حداقل سه ماه زمان لازم دارم. آن‌ها داد و بی‌داد می‌کنند و می‌گویند اسلام در خطر هست و اگر حرف آقای مصباح بپیچد ممکن است چنین و چنان شود! آقای بهشتی روی صحبت خود پافشاری می‌کنند و می‌گویند: این مسئله‌ای جدّی هست و من برای این که یک مسئله‌ جدّی را، پاسخ جدّی دهم باید به طور جدّی بررسی کنم! از زاویه‌ یک مسلمان، این شیوه‌ برخورد اندیشه‌ای با مسائل است. من نمی‌توانم به نقل قول شما اکتفا کنم، من باید با دقت نوار سخنرانی آقای مصباح یزدی را گوش دهم. سپس باید فیش‌هایی را که آقای مصباح از آثار دکتر شریعتی درآوردند و بر مبنای آن‌ها گفته اند که ایشان منکر ضروریات دین بوده است ببینم. بعد از این که آن‌ها را دیدم باید خودم به آثار دکتر شریعتی مراجعه کنم و بحث‌های پیش و پس عبارت‌های گزینش شده را ببینم تا بفهمم استنباطی که آقای مصباح می‌خواستند به صورت گزینشی ایجاد کنند، مبنا دارد یا ندارد. مسئله‌ اساسی‌تر این که بعد از انجام همه‌ این کارها، نوبت اجتهاد خودم می‌رسد که من درباره‌ این قضیه چه می‌گویم. هر چه آن‌ها اصرار می‌کنند شما نظر بده، ایشان با این مبانی و استدلال‌ها می‌فرمایند: امکان ندارد اکنون صحبتی کنم. قرار سه ماه بعد را با آن‌ها می‌گذارند. بعد از سه ماه آن جلسه برگزار می‌شود و اکنون نوار جلسه‌ برگزار شده، به صورت یک کتاب تحت عنوان (دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن) منتشر شده است. در آن جلسه آقای بهشتی طرز مواجهه‌ آقای مصباح یزدی با اندیشه‌های دکتر شریعتی را با تعبیر (ضد اسلامی) توصیف می‌کنند و می‌گویند: اگر قرار باشد فکر هر کسی را نپسندیم فرمان حذف آن را بدهیم، این رفتار ربطی به اسلام ندارد! خبرگزاری جماران، گفتگو با دکتر فرشاد مومنی،۹۸/۴/۹ @virayeshe_zehn
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم تا حدّی در جریان آن موضوع هستم و رویهمرفته همین‌طور بود. به نظر اینجانب روش شهید بهشتی روشی است که می‌توان به کمک آن تمدن اسلامی را به میان آورد و حضور تاریخی انقلاب اسلامی را رقم زد. ملاحظه می‌کنید که آن سعه‌ی صدری که انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی را جهانی می‌کند، آن سیره و روش شهید بهشتی است و نظر رهبر معظم انقلاب را نسبت به دکتر شریعتی قبول دارم که در اینترنت می‌توانید آن نظر را پیدا کنید، ملاحظه کنید چه اندازه شهید بهشتی دقیق جواب داده‌اند. موفق باشید

23244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد جواب سوال ۲۳۲۲۶ رو ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: 23226- باسمه تعالی: سلام علیکم: چون شما راه دیگری ندارید، برای شما مشکلی پیش نمی‌آید چون حکمِ مضطرّ را دارید. مشکل برای آن‌هایی است که چنین اقدامی کرده‌اند. موفق باشید

20216
متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد فاضل: در دعای عرفه می خوانیم «إلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى لا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‏ءٍ» اینکه خدا را با اسمهای متفاوتش بشناسیم و عبادت کنیم یعنی چه؟ آیا یعنی که یک روز خدا با اسم منتقم بر ما جلوه می کند و یک روز با اسم رحمان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه این فراز شده که صوت آن در تابلوی صفحه‌ی اصلی سایت هست. سخن در آن است که حضرت حق به تناسب احوالات انسان و شرایط تاریخی، جلوه‌های مختلف خود را می‌نمایاند تا ما او را در همه‌ی جلوات بشناسیم و این نکته‌ی مهمی در خداشناسی و شاید بتوان گفت بهترین نگاه در این امر است به شرطی که انسان متوجه‌ی حضور خدا در عالَم باشد، به همان معنایی که فرمود: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید 

19972
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در معاد جسمانی، منظور از صورت همون جسم از جنس نفسه چیست؟ ۲. در قیامت، نفس یک انسان عین اخلاق و اعتقاد و اعمالش میشه که جسم از جنس نفس، ظهور این سه پدیده میشه، به عبارتی اول نفس تحول پیدا میکنه به این پدیده‌ها و بعد ظهور نفس، نوع بودن نفس رو نشون میده و یا همه اینها به صورت یک پرده و حجاب اند و خود نفس بدون تحوله و فقط جسم متجلی به این صورت در میاد؟ ۳. معاد دیگر پدیده‌های غیر از انسان به چه صورت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- نفس انسان با نظر به هویتی که در قیامت پیدا می‌کند جسم خود را ابداع می‌نماید 3- با تحول جوهری، عالَمْ شدتِ وجود پیدا می‌کند. موفق باشید

15800

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند سالی هست که سردرگمم. حالا فهمیدم که تنها راه رسیدن به مقصودم بندگی خداست. حالا از کجا باید بندگی خدا را شروع کرد؟ چون بندگی می تواند نماز خواندن، درس خواندن، خدمت به پدر و مادر و گناه نکرد و ... باشد. واقع سوراخ کیسه را از کجا پیدا کنیم که بعد بتوانیم از جمع آوری نتیجه کسب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بندگی همان‌هایی است که فهمیده‌اید. عمده رویکرد درستی است که این اعمال را به نتیجه می‌رساند و آن با عمیق‌کردنِ معارف الهی حاصل می‌شود. سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

6819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مجدد خواستم بدونم که از کجا باخبر شیم که کتاب شرح اسفارتون بیرون اومده و می تونیم اونو بخریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از طریق خود سایت اطلاع رسانی می شود. در ضمن می توانید از طریق گروه فرهنگی المیزان موضوع را تعقیب کنید. موفق باشید
29961
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله فرمایشاتی داشتید پیرامون «شورمندی شهید حاج قاسم سلیمانی» مبنی بر این که: «حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.» سوال بنده این است که، بالاخره در طریقت و راه حقیقت، چه از نوع سلوک علامه قاضی ها و چه در تاریخ معاصر ما سلوک حاج قاسم ها، باید به اسم یا اسمائی از اسماءالله چنگ زد تا در جان سالک متجلی شود، حال سوال من این است که، نزدیک ترین اسم از اسماء الله به مؤلفه «شورمندی» کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد حقیقت این دوران، انقلاب اسلامی است که مظهر همه‌ی اسمائی می‌باشد که انسان‌ها باید در این زمانه به آن اسماء رجوع کند. فراموش نکنید هر اسمی، مظهری دارد و با آن مظهر باید به آن اسم نظر کرد و جان خود را محلِ تجلی آن اسم قرار داد. موفق باشید

29919

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک سوال در مبحث عدل الهی. یکسال پیش یکی از مومنان شهرمان که نماز اول وقتش هم ترک نمی شد وقتی در حال دنده عقب رفتن بود، متاسفانه متوجه همسرش که عقب ماشین بود، نشد و همسرش را زیر گرفت و از دنیا رفت. عین همین اتفاق برای همسایه مان افتاد و نوه اش را به طور غیر عمدی زیر گرفت. او هم آدم مسجدی و مومنی بود و کسی از او بدی ندیده بود. چرا خداوند باید همچین تقدیر غم انگیزی را برای کسی رقم بزند؟ حتی اگر موعد مرگ آن همسر و آن نوه هم رسیده باشد، چرا باید این نوع مرگ برای کسی انتخاب شود که طرف تا آخر عمر عذاب داشته باشد. از این نوع بلایا خیلی زیاد دیده ام. مثلا مادر و دختری که برای ملاقات پسر سربازشان به پادگان رفتند در وقت برگشت، تصادف می کنند و می میرند و وقتی خبر به پسر سربازشان می رسد او خودکشی می‌کند. به نظرم همچین خدایی که اینچنین سرنوشت های غم انگیزی را برای بندگانش رقم می زند، ارزش پرستیدن ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که دنیا را و جایگاه آن‌ را نسبت به حیات ابدی خود درست تبیین کنیم. در این‌که این نوع بلاها حتی برای مؤمنین بیشتر است، نشان می‌دهد که ما جای و جایگاه خود را در دنیا جای و جایگاه اصلی نگیریم. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ؛» مگر کربلا از همین جنس نبود؟ موفق باشید

28115
متن پرسش
حق النّاس و باور دینی: خاطره‌اي خدمتتان عرض کنم: من يک وقتي مشاور يک انتشاراتي بودم. روزي يک آقايي آمد که براي صفحه‌آرايي قرارداد ببندد. وي در آنجا گفت که من نه اهل صوم هستم نه اهل صلاتم؛ تا الان ياد ندارم که پيشانيم به مهر رسيده باشد! خواستم اول به شما بگويم که ما اين هستيم. گفتيم: خب! و قراردادي با او بستيم. فرض کنيد قرارداد صفحه‌آرايي سيصد و پنجاه و شش را با او بستيم. پول سيصد و پنجاه و شش صفحه را گرفت و رفت. باور کنيد، چند روز بعدش ديدم آمد و گفت: من صفحه‌آرايي سيصد و پنجاه و شش صفحه را با شما قرارداد بسته بودم، اما حالا که صفحه‌آرايي کردم، سيصد و پنجاه و دو صفحه شده است. چهار صفحه کم شد، و من چهار صفحه پول اضافي از شما گرفته بودم و آرام نداشتم بيايم حساب بکنم که از شما اضافه گرفتم. اين را ببينيد و آنوقت کسي هم هست که نماز و روزه و حجش ترک نمي‌شود ولي نسبت به حق الناس و مکارم اخلاق توجه نمي‌کند. انصافا ما اين سخن پيامبر را به جد نگرفته‌ايم که «انما بعثت لاتمم ............................ این خاطره را به عنوان نمونه نقل کردم در زندگی خودمان بسیار از این موارد دیده ایم. خودم با یک مجموعه کار می کردم بسیاری کارهای درجه اول مملکت را انجام می دادیم (بدون تعارف کار صنعتی و ... درجه یک) انسانهای متدین و با اخلاق و خوش برخورد جبهه رفته - درد پیشرفت مملکت داشتن و ... (ما هم رو همین حساب روی قضاضای مالی خیلی حساس نبودیم و می گفتیم کار مملکت و انقلاب جلو میره حالا پول بهمون کم رسید ایراد نداره) همین افراد در تعامل مالی بشدت و بشدت بد عمل کردن و واقعا در حق ما ظلم شد تا اینکه از مجموعه خارج شدیم. دوستانی دارم با مجموعه هایی کار می کنند که افراد روزه خواری علنی می کنند و اعتقاد خاصی ندارند در عوض تعامل مالی که با اینها دارند بسیار درست و صحیح است سوال من این دو مورد است. اول اینکه چرا به این صورت هست؟ دوم در برخورد با مواجهه با این افراد باید چکار کرد؟
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌فرمایید نکته‌ای بسیار مهم در این زمانه است و سراغ این سقوطِ در عین دینداری را باید در کربلا گرفت که چگونه بعضی آنچه با رعایتِ ظاهر دینی برای خود محلی امن احساس می‌کنند که دیگر هیچ‌گونه ابعاد انسانی برایشان مهم نیست در آن حدّ که فرزند پیامبر خدا را آن‌طور به قتل می‌رسانند. آری! وقتی تنها ظاهر اعمال دینی منهای حکمت و عرفان در میان باشد، انسان خود را از وسعتی که باید نسبت به سایر انسان‌ها درک کند، محروم می‌نماید. لذا پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «قصم ظهری عالم متهتک و جاهل متنسک فالجاهل یغش الناس والعالم یخرهم بتهتکه». عالم بی‌پروا و جاهل لجوج کمر مرا شکستند نادانان با کم خردی مردم را گمراه می کنند (چون تظاهر به دین و مقدسات دارند) و دانایان بی پروا مردم را فریب می‌دهند. زیرا وارستگی و تقوا پیشگی ندارند. موفق باشید

27897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا می‌توان گفت، صلوات عامل معرفت و سیر از مقام مُلکی و بشری و ظاهری اولیاء الله و اهل بیت (ع) به مقام حقیقت نوری و افلاکی آنهاست و اگر ما به شناخت مقام حقیقت نوری و افلاکی برسیم، این خودش عامل یقین به اهل بیت (ع) و قرار گرفتن مخلصانه در طرح آنهاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی:‌ سلام علیکم: همین‌طور است و عملا ما با صلوات خدا به ذوات مقدسه نحوه‌ای از هماهنگی و هم افقی با آن‌ها را در جان خود پایه ریزی می‌کنیم. کتاب «صلوات عامل قدسی شدن روح» که روی سایت هست می‌تواند در این نوع افق گرایی کمک کند. موفق باشید

27477
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: دو سوال داشتم: یکی اینکه آیا به گفته آیت الله قاضی و بهجت در این زمانه هم می شود بصرف خواندن نمازها در اول وقت هرچند بدون حضور قلب به عالی ترین درجات رسید یا اینکه آن جمله مربوط به گذشته بوده؟ دوم اینکه عصمت ائمه مگر چگونه بوده که با اختیار آنها می توانست نقض شود و این را شما دلیل بر سختی حفظ آن می دانید؟ مگر می شود با داشتن عصمت حتی فکر گناه هم به سر آدم بگذرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نماز اول وقت از نظر هماهنگی با نظام تکوین، تأثیرات خود را دارد هرچند که هراندازه حضور قلب بیشتر باشد، سعه‌ی حضور انسان در رحمت الهی بیشتر خواهد بود. ۲. بحث آن در شرح آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب شد. نکات ظریفی در این بحث نهفته است که این‌جا امکان طرح آن نیست. موفق باشید

26442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حضرات خمسه اشاره به‌ چی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه و با به جزوه عرفان نظری که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

25970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

25239
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: در مورد فردی که سوال شماره ۲۵۲۱۷ را پرسیده اند، عرض کنم که ایشان از فردی که سوال شماره ۲۵۱۷۴ را پرسیده اند، ایراد گرفته اند. سوال شماره ۲۵۱۷۴ را من پرسیدم. متن پرسش را به هر فرد بالغ و عاقلی نشان بدهیم، خواهد گفت که هیچ بی ادبی در آن نیست. استاد عزیز! متاسفانه برخی ها، از انسان های زندگیشون، بت می سازند. احترام گذاشتن به همه انسانها لازم است، ولی برخی ها آنقدر غرق شخصیتها می شوند، که کوچکترین انتقاد نسبت به آنها را به مثابه توهین و بی ادبی و جسارت و امثالهم تلقی می کنند. این یعنی تندروی و افراطی گری و تعصب بیجا. نتیجه چنین تندروی هایی، فراری دادن افرادی است که به تازگی جذب شده اند، که پیامدهای نامطلوبی دارد. کسی می تواند مطالب فلسفی سختی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین را به زبان ساده، در قالب متن و صوت توضیح بدهد که تسلط بسیار بالایی بر آن داشته باشد و خودش آنها را خوب فهمیده باشد. این یعنی آقای طاهرزاده که جای رفیق شفیق یا پدر بنده را دارند، یکی از نوادر عصر حاضر هستند. ولی این دلیل نمیشه من نسبت به چنین فردی، انتقاد نکنم. با کمال تاسف، چنین رویکردی در بین دوستداران مقام معظم رهبری نیز دیده می شود. اگر کسی به رهبری نقد کند، برخی از مردم دوستدار رهبری (که تعصب بیجا دارند)، فورا برچسب های عجیب و غریب مثل ضد ولایت فقیه به او می زنند (در ضمن من خودم معتقد به ولایت مطلقه فقیه هستم و مخلص رهبری ام) که باعث میشه فضای انتقاد از بین برود. آقای طاهرزاده که معصوم نیستند که از انتقاد بی نیاز باشند. پس طرفداران افراطی خواهشا اینقدر با تندروی، فضای نقد را تنگ نکنید. امام علی علیه السلام، هم دافعه داشت هم جاذبه. ولی متاسفانه خیلی از جوانان به اصطلاح انقلابی ما، که مذهبی و حزب اللهی هم هستند، وقتی کوچک ترین انتقادی نسبت به یکی از شخصیت های انقلابی می شود، به جای اینکه با ملاطفت رفتار کنند و جاذبه نشان بدهند، روی خشن خود را نشان می دهند و فورا موضع گیری می کنند. اتفاقا چنین واکنش هایی، به جای اینکه مشکل گشایی کند، مشکل زایی می کند و باعث ایجاد عقده و کینه در فرد مقابل می شود. دوست عزیزی که به من خرده گرفته ای! باید به این نکته توجه داشته باشی که نوشتار، یک متن مرده است و نمی تواند حالت و وضعیت و لحن واقعی گفتار نویسنده را نشان دهد. پس اصلا درست نیست که نسبت به نوشته ها اینقدر خام و کوته نظرانه، موضع گیری تعصبانه نشان بدهید. استاد عزیز! خرده گیری بیجای این دوست عزیز به بنده باعث شد که این درد دل را بنویسم. امثال اینگونه افراد در جامعه کم نیستند. اگر توجه کرده باشید، ما مسلمانان به جای اینکه عمق خصومتان را با آمریکا و اسرائیل و وهابیون نشان دهیم، بیشتر وقتمان را صرف جنگ های لفظی بی نتیجه ای می کنیم که برخاسته از تعصب است! گویی رفیق یا همسایه مان که اتفاقا مسلمان هم هست، چون به فلان دانشمند انتقاد کرده، باید با او از سر خصومت صحبت کنیم! تعصب ریشه در هوای نفس دارد! هوای نفس هم که حقیقتی در خارج ندارد و دروغ محض است! یعنی صرفا به خاطر هیچ، بر همدیگر می پیچیم! آقای طاهرزاده عزیز! به نظر من اگر به فردی غیرمعصوم (هرچند عالم و دانشمند) تعصب داشته باشیم، باعث می شود که ۱۰۰ درصد صحبت هایش را بدون سبک و سنگین کردن، قبول داشته باشیم و حتی اگر ۱ درصد حرف غلط زده باشد، این اجازه را به خود ندهیم که ایرادی بر آن ۱ درصد بگیریم و هر کسی را هم که بخواهد به آن ۱ درصد ایراد بگیرد، متعصبانه سرزنش کنیم. آیا با حرف بنده موافق هستید؟ سوال دیگری که از شما داشتم، این است که اصولا در برخورد با متعصبان و تندروها (مذهبی های تندرو)، چه عکس العملی نشان بدهیم که حکمت آمیزترین عکس العمل باشد؟ خدای بنده نواز و کریم عمرتان را آنقدر طولانی کند که ظهور موفور السرور حضرت ولی عصر (عج) را درک کنید، ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم در انتقاد شما توهینی مطرح بود. تذکری بود دوستانه. از آن طرف هم آن رفیق می‌خواست تذکر بدهد که نباید در این امور، سخت‌گیری و انجماد شود. هر دو قصد خیر داشتید و بحمداللّه در صفای تعلق به اسلام به‌سر می‌برید. دیگر آن‌که ما باید سعی کنیم عمق نیت افراد را بنگریم و با آن‌ها همدلی داشته باشیم. تنها با انسان‌های معاند نباید همدلی داشت. موفق باشید

24787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام بر شما: بنده با مطالعه تفکرات سوفسطائیان و ایده آلیست ها و فلسفه غرب از دکارت به بعد و اشکالات آنها دچار نوعی شک شدم که با مطالعه و پیگیری و تفکر، پاسخ های قانع کننده ای در جواب اینگونه شکاکیت ها بدست آوردم که می‌توانستم اشکالات آنها را جواب بدم و شک را بر طرف کنم، با این وجود با اینکه از جانب تفکرات و استدلال های آنها دیگر شکی ندارم، اما یک شک و القا فکری عجیبی بدون دلیل و بی مورد به بنده می شود که از کجا معلوم که عالم خارج ذهنی نیست و چون این فکر ناخواسته بدون دلیل و استدلال و بدون منطق است و هی اصرار دارد بنده را در تحیر و ناراحتی و آزار فرود برده و برای خودم عجیب است که چرا بعد اون همه استدلال یقینی به شبهات ایده آلیست ها و رفع شک ها چرا دچار این القا بی منطق و مصر شده ام و بنده را در موضع ضعف قرار داده، البته با ادراک بدیهیه خودم پاسخ این فکر آزار دهنده را می دهم و می رود، اما باز دوباره میاد، احساس می کنم شیطان داره به من این فکر را القا می‌کنه تا من رو اذیت کنه و از مسیر اصلیم دورم کنه و مشغول این وهم القایی شوم، اما قدرت نفسم زیاد نیست تا بتونم بر این حالت غلبه کنم، میدونم که این یک مکر و حیله از طرف شیطانه تا منو مشغول افکار پوچ کنه، استاد لطفا بفرمایید به خودم چه بگویم و چه القایی کنم که تاثیر این القاها را از بین ببرم، لطفا راه کاری به بنده معرفی نمایید تا از شر این کید شیطان رها شوم و بتوانم به مسیر پیش رو که ان شاءلله معرفت النفس و معرفت اهل البیت هست برسم، متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها راه، مشغول‌کردنِ خود به امور علمی است. پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را دارم. موفق باشید

24713
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه در چند جای کتاب هایتان به کتاب سیاحت غرب ارجاع داده اید، آیا این کتاب سندیت دارد؟ و آیا مکاشفات خود آقا ی قوچانی می باشد؟ تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکاشفات محکم و قابل اعتمادی است. عرایضی در جزوه‌ی «انکشافات صور برزخی در کتاب سياحت غرب» در این مورد شده است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

24473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: استاد در این چند سال چندین بار به قصد مبارزه با نفس برنامه برای خوردنم ریختم و سعی در عمل داشته ام. اما باز مدتی جا زدم حالا باز شروع کردم. اما هنوز برام عادی نشده کنترل و سخته! کی برام عادی میشه؟ چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کم کردن آرزوهای دنیایی و کم کردن حرّافی‌ها و کینه‌ از افراد، کار جلو می‌رود. موفق باشید.

22769
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظر اسلام درباره پدیده عقده در روح و ناخودآگاه چیست؟ آیا این پدیده مربوط به قوه خیال هست؟ و سوال دیگه اینکه خود حقیقت قوه خیال چیست و مربوط به کدام قسمت ساحت نفس هست؟ یعنی آیا از نفس صادر می شود؟ کتابهای ادب خیال و عقل و قلب و همچنین 10نکته از معرفت نفس رو هم خوندم ولی دستگیرم نشد از منشا خیال چیزی. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان مراتبی دارد. یکی از مراتب آن، مرتبه‌ی خیال است. واژه‌ی عقده، واژه‌ای است مربوط به علم روان‌شناسی، در اسلام واژه‌ی ملکات را داریم که می‌تواند به نحوی به آن واژه نزدیک باشد هرچند که بالاخره در افق دیگری است. موفق باشید

22767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. با توجه به مطلبی که در جلسه عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی درباره حجت الاسلام فلسفی و آگاهی سیاسی و اطلاع از جریان های کشور فرمودید و اینکه امام خمینی رحمة الله علیه بعضی از اطلاعات سیاسی را نداشتند، برایم سوال ایجاد شد که تا چه حد باید جریان ها پیگیری شود. مثلا مقام معظم رهبری بسیار آگاهی سیاسی دارند و از شخصی شنیدم که بسیاری از کتاب های نویسندگان کشور و رمان ها و ... را می خوانند و همچنین شما هم چندین سایت خبری را سر می زنید. سوال بنده این است که مسئله تاریخ معاصر و جریان ها و اتفاقات بسیار زیاد انقلاب و جنگ و تصمیمات و وقایع و جریانات مربوط به این 40 سال را تا چه حد باید آگاهی داشته باشم؟ آیا آگاهی کلی کفایت می کند یا اینکه به تفصیل، جریانهای مختلف بررسی شود و کلیپ ها و مستندها و اخبار مختلف مربوط به این 40 سال، به صورت بسیار مفصل و جزئی و با تحلیل و تفکر، بررسی و دیده شود؟ ۲. چندی پیش مشغول حفظ کردن لغات عربی سیاسی معاصر بودم و قصد داشتم که اخبار کشورهای عرب زبان را نیز مشاهده کنم. در این مورد آیا اساسا مشاهده اخبار کشورهای عرب زبان لازم است؟ ۳. در مورد زبان انگلیسی با توجه به اینکه تا حدی کار شده است، آیا لازم است جهت فهم متون انگلیسی (برای کاربردهای مختلف فلسفه غرب و اخبار کشورهای مختلف و خواندن کتابهایشان)، به صورت بیشتر و حرفه ای تر اقدام کنم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با خطی که مقام معظم رهبری متذکر می‌شوند می‌توان جهت کلّی امور را به‌دست آورد و برای ریزترشدن در امور خوب است که اخبار بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌ها را دنبال کرد 2- فکر نمی‌کنم چندان نیاز باشد، مگر آن‌که مربوط به کارتان باشد 3- اگر جزء کارتان است خوب است کار شود. موفق باشید

30532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در یادداشت اخیر بنام نکات حساس انتخابات پیش رو، فرمودید اگر بطرف نامزدهایی برویم که به آرمانهای انقلاب معتقدند ولی شعارهای تندی می‌دهند که فعلا قابل تحقق نیست، از نظر عمومی مردم و افرادیکه شاید بظاهر آنطور انقلابیگری ندارند، غافل می مانیم. چندبار این جمله تان را مطالعه کردم ولی هنوز کمی برایم ابهام دارد. سخن حقی است که برای تحقق اهداف انقلاب عزیز، باید اهداف را بصورت منظم و منسجم تقسیم بندی و نظام مندی کرد و این از ضرورتهای تداوم انقلاب است و حقیقتا مهم است و از طرفی اهانت و تخریب مانند آنچه در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که توسط برخی اتفاق افتاد، در شان نیروهای گفتمان ساز انقلاب نیست. اما استاد آیا حالا در گام دوم و در آستانه اولین دولت در این گام که گام دوم به فرموده رهبر و قائد بزرگوارمان، حرکت متعالی بسوی تمدن نوین اسلامی است، آیا صلاح است از تحلیل نامزدها بر اساس گفتمان تمدنی و نوع مواجهه آنها با مدرنیسم غافل شویم؟ به نظر حقیر، یکی از اصلی ترین عللی که سبب می‌شود افرادی علیرغم قلب و فطرت انقلابی و توحیدی شان، در ظاهر و نسبتا تحلیلهایشان هنوز نظر به تمدن غربی و عالم تجدد داشته باشند، اجرای همین الگوهای شبه مدرن و توسعه غربی در طول این چهار دهه در لوای عناوین مختلف بوده است که سبب ایجاد مخاطرات و خطرهای جدی برای انقلاب و ملت شده است و بعضا بدبینی به اصل انقلاب را بوجود آورده. البته عبور از تمدن غرب مرحله به مرحله و نیاز درک نفحات الهی دوران است که ما هنوز به آن تذکر و توجه کافی نداریم ولی آیا حساسیت دولت آینده در این حد نیست که شخصیتی به صحنه بیاید که با نگرش تمدنی و با باور عمیق به اداره و تقنین جامعه بر اساس دین مبین و نظام فکری مطهر، الگوها و راهبردهای بدیل معیشتی و فرهنگی و اجتماعی برای اداره جامعه ارائه بدهد و نیتش گذار حکیمانه از شبه مدرنیته ایرانی و توسعه غربی باشد که در ابعاد مختلف در حال اجراست و ما را از اقامه مبانی تشیع و انقلاب اسلامی محروم نموده و حتی بعضا تحقق آرمانها را برای ما مبدل به نگرانی جدی ساخته است. مگر آقای احمدی نژاد هم روزی از شعائر اصیلی مانند دولت اسلامی و عدالت اجتماعی و ولایت محوری و مردمداری و حراست از آرمانهای نهضت نمی‌گفت و انصافا نسبتا در مقابله با آثار شوم توسعه مدرن و انحرافات ساختاری که مع الاسف پس از انقلاب هم تداوم داشت و ویژه با دولت سازندگی تشدید شد، توفیقی نداشت؛ پس چرا ناموفق و در راه مانده و زمین گیر شد و به کامیابی نرسید و امروز چنین وضعیت بغرنجی دارد. جز این است که آقای احمدی نژاد با همه پرکاری و نکات مثبتی که داشت، الگوی بدیل نداشت و تلاشش بر حل آسیب های جامعه و رشد اوضاع عمومی متکی بر الگوی نشات گرفته از مبانی اسلام و تشیع و شرایط ایران اسلامی نداشت. امروز ما بسیار بیشتر در عرصه جنبش نرم افزاری و الگوی اسلامی پیشرفت جلو رفته ایم و بحمدالله علیرغم اینکه هنوز شروع جنبش نرم افزاری و نظریه پردازی برای تمدنی توحیدی، جوان و مانند نهال تازه رشد یافته هستیم ولی در همین مدت به نظریات و برنامه های با نگرش تمدنی بسیار خوبی رسیدیم. و حضرتعالی هم آگاهید که واقعا جای تکرار و تداوم همان الگوهای معیوبی که در این ۴۲ ساله حرکت ما را در تحقق آرمانخواهی شیعی انقلابی و در زمینه سازی برای هدف والای ملک مهدی (عجل الله فرجه) کند کرده است، نیست و فرصت آن است با حضور نیروهای تراز انقلاب اسلامی در مصادر اجرایی، گفتمان جمهوری اسلامی در بین مردم هم بصورت هر چه گسترده تر بسط یابد و کارگزاران نظام اسلامی تبدیل به حلقه میانی حاکمیت نظام و امت شوند و تبلور خصائل انقلابیگری. البته حضرتعالی هم بیش از من بر این عرایض حقیر واقفید و سالها دغدغه تمدن زایی شیعی را داشتید و جانانه از غفلت از حضور مسئولین تراز انقلاب اسلامی، فرمودید. تنها عرضم این بود که صحیح است که تحقق اهداف انقلاب، فرآیندی و مدت دار و نیازمند صبر است ویژه مقابل تمدن ریشه دار در تاریخ چند قرنی و جهانی شده مدرنیته و البته نباید از شخصیتی با نگاه تمدنی و ضدیت با توسعه مدرن و مشتاق اجرای الگوهای دینی برای اداره جامعه با نگاهی عمیق و متفقهانه ویژه در شرایط خطیر انقلاب اسلامی و جهان که آن بشارت شهید آوینی مبنی بر آغازی بر پایان تمدن غرب و طلوع فجر توحید آغاز شده است، غافل شد. و به نظرم اگر چنین شخصی به صحنه بیاید و برنامه های مشخص شود، نظرات زیاد را به خود جلب می‌کند و مسیر حرکت انقلاب اسلامی را تسریع خواهد کرد. البته ما به مدد حضرت حق و لطف امام مان حضرت صاحب الزمان (عج) از تنگناهای بزرگی رد شدیم و گذار کردیم و یقیناً حضور در گام دوم و مسیر تمدن سازی نیز از الطاف خاصه الهی و امام عصر بوده و ما را در این برهه مدد خواهد فرموند و میدان انتخابات را عرصه کسب بصیرت تاریخی ما خواهد شد که اگر روزی معاندان و جریان نفاق به فکر عدم انقلاب در همان ماه های اولیه بودند، امروز در مقابل مقیاس جهانی انقلاب و ولایت فقیه و بحرانهایی که نشانه اجل لکوم قوم هست، عاجزند و همانا: «تلک الایام نداولها بین الناس»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید، بحمد الله انقلاب اسلامی افقی را مقابل بشر امروز قرار داده که غرب زدگان و متحجرین بخواهند یا نخواهند، مردم در صدد تحقق آن افق‌ها هستند حتی قشر خاکستری کشور. و اگر نامزدی برای ریاست جمهوری در این راستا به صحنه آید، مردم با تجربه‌ای که از دولت‌های امیدوار به حضور جهان مدرن پیدا کرده‌اند به او رجوع خواهند کرد و با حضور در آرزوهای جهان مدرن که آروزهای وهمی است می‌یابند که هیچ آبی از آن حضور و آن جریان‌ها برای مردم گرم نمی‌شود. باید سخت به این نکات مردم را توجه داد و از این جهت باید به انسانی جهت مسئولیت اجرایی این کشور فکر کرد که به آن‌چنان حکمتی رسیده باشد و البته این غیر از آن افرادی‌اند که آرمان‌های انقلاب را قبول دارند ولی حکمت رسیدن به آن آرمان‌ها را در دل تاریخی که هستیم ندارند. یعنی برای آباد کردن دهی، ممکن است شهری را خراب کنند زیرا بالاخره کلیّت حضور جهانی انقلاب در این تاریخ اصل است و بنده معجزه‌ی مدیریت رهبر انقلاب را در این تاریخ، همین می‌دانم و به همین جهت اگر رهبر انقلاب با انحرافاتی که دولت‌های غربی به خصوص دولت آقای هاشمی ایجاد کرده‌بودند مستقیما برخورد می‌نمودند، ممکن بود ما در این زمان بعضی از این باند بازی‌ها و بی عدالتی‌ها را نداشته باشیم ولی مشغول اختلافات داخلی می‌شدیم و دیگر انقلاب با این وسعت جهانی خود در صحنه نبود در حالی که با چنین حضوری که هم‌اکنون انقلاب دارد، به راحتی بالاخره از این مشکلات جزئی عبور می‌کند. رئیس جمهور آینده باید چنین حکمتی در کنار شعار‌های انقلاب در خود داشته باشد و مردم نیز متوجه چنین افرادی باشند و البته کار آسانی نیست. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند افسران جنگ نرم باید در فضای مجازی این موارد را نیز متذکر شوند. موفق باشید

نمایش چاپی