بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26342
متن پرسش
سلام علیکم: در پرسخ و پاسخ شماره ۲۶۳۳۷ فرمودید ما سیاستمدار طراز سیاست متعالیه که تجلی سیاسی حکمت متعالیه است را هنوز در صحنه نداریم یا اندک هستند. واقعاً نمی دانم این تناقض است یا حکمتی در آن است که علیرغم این مطلب، ما در جایگاه ولایت فقیه نظام و انقلاب، دو عالم و انسان رهیافته به مقامات والای معرفتی و تعبدی نظیر امام و آقا را داریم که همین دو تن در عرصه مدیریت، تئوری سیاست دینی و ظهور تمدن اسلامی و مکتب مقاومت را دنبال می کنند و بعنوان مدیر طراز جهانی شناخته می شوند و قرن های ۲۰ و ۲۱ را متحول و حتی گره خورده به نام خویش می سازند و چنین سردمداران بزرگ مدرنیته و لیبرال_دموکراسی از شناختشان حیران و مقابلشان سرگردان و شکست خورده شده اند تا آنجا که شواردنازه وقتی پیام گورباچف را تسلیم امام کرد و عکس العمل قاطعانه ای را دید آنچنان در حیرت فرو رفت و امسال هم شینزو آبه مقابل خود رهبری را دید که در چنین عصری که رهبران جهانی مقابل ترامپ خاضع و محتاط اند، می گوید من حتی او را شایسته مبادله پیام هم نمی دانم و روابط ایران و ژاپن بحثش جداست و خود او فصل نوینی از روابط بین الملل در اندیشه اسلامی را طرح می کند. حالا این بحث هم که جای خود دارد چه بسیار افرادی که در سطح جهان مجذوبشان شده اند و آنها را مقتدای خویش می دانند و به تدابیرشان مطمئن اند. واقعاً علت اینگونه تناقضی چیست و چه حکمتی است تفاوت دو رهبر حکیم و متعبد با دیگران در نظام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن عزیزان یعنی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب نشان دادند اگر به نور حکمت متعالیه، مسئولانِ ما منوّر شوند آن می‌شود که آن دو عزیز شدند. پس باید به نوعی از خودآگاهی برسیم که حدّ اقل از معارفی که در تفسیر قیّم المیزان به ظهور آمده است؛ سیاستمداران ما غفلت نکنند تا سیاستمدارانی در ترازِ انقلاب باشند. موفق باشید

24299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. جورج بارکلی جهان مادی را نفی می کند و معتقد به تصورات ذهنی هست که از طرف خداوند در نفس یا همان روح قرار داده شده و ماده را کلا انکار می کند و فقط نفس های دیگر یا همان روح ها ی دیگر متناهی و خدای نامتناهی را قبول دارد، لطفا بفرمایید نقد این عقیده بارکلی و اثبات خلاف آن از نظر فلسفه یا فلسفه اسلامی چگونه است؟ لطفا این تفکر و اعتقاد بارکلی را برای بنده نقد کنید و خلاف آن را اثبات کنید. ۲. چرا برخی فیلسوفان غربی در صدد نفی جهان مادی و خارج هستند؟ چرا نمی توانند این موضوع را درک کنند و دنبال نفی و شک در آن هستند، چه نفعی برای آنها دارد که خود را گرفتار ایده الیسم می کنند، آیا ادراکشان مشکل دارد؟ اگر دنیا و جهان اطراف و ادراکات را همانگونه که هست تبین کنند و قبول داشته باشند برایشان ضرری دارد که حاضر به شک و انکار حقیقت و واقعیات بدیهی هستند؟ چه مشکلی باعث می شود فیلسوفی که باید در راه حقیقت و واقعیت و بدیهیات گام بردارد همانند یک دیوانه و بیمار روانی دچار تفکرات مالیخولیایی و بی سر و ته می شود که حتی بدیهیات که مردم عادی به راحتی درک می کنند و مشکلی ندارند را نمی فهمد و شک می کند؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوات «فلسفه‌ی غرب» به‌خصوص در رابطه با نظرات اسقف بارکلی مطالبی در اختیار شما قرار دهد. جزوات بر روی سایت هست. موفق باشید

24019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: فیلمی از آقا در نمایشگاه کتاب منتشر شده که چند تا خانم بدحجاب جلوی آقا مشغول توضیح دادن در مورد کتابها هستند. آقا که مرجع تقلیدن و فرمودند به تذکر لسانی حتی با احتمال یک درصد تاثیر چرا خودشون این تذکر لسانی رو انجام نمیدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیت ایشان کافی است تا آن‌ها متذکر وظایف دینی‌شان بشوند، از طرف دیگر هنرِ امثال رهبر انقلاب آن است که موقعیت را در نظر بگیرند. موفق باشید

23667
متن پرسش
سلام و احترام محضر استاد فاضل و عالم: ۱. آیا این مطلب صحیح است که خدا برای ترحم برخی از انسانها آنان را دچار فشار و سختی شدید می کند تا سودی مانند نابودی آثار گناهان نصیبش شود؟ ۲. صحیح است که این فشار گاهی به خاطر رهایی از فشار قبر و عذابهای جهنم است‏‎ زیرا این فرد فشارهای دنیایی را تحمل کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته که فرمودید، درست است. خداوند در قرآن می‌فرماید: لقمان به فرزندش فرمود: «يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» ای فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و هر آزار بینی صبر پیش گیر، که این نشانه‌ای از عزم ثابت (مردم بلند همّت) در امور عالم است. یعنی در بستر حیات دینی با مشکلاتی روبه‌رو خواهی شد و در مقابل آن‌چه به تو می‌رسد، پایداری و مقاومت کن.  و در مورد نکته‌ی دوم خداوند می‌فرماید: «وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنی دُونَ الْعَذَابِ الاَکْبرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (21/سجده) ما آنها را از عذاب نزدیک (این دنیا) قبل از عذاب بزرگ (آخرت) می چشانیم شاید باز گردند.

23154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده می خواستم با تفکر و نظریات تربیتی علمای زیر تحقیق کنم. منتها نمی توانم تمام آثارشون رو بخونم. لذا از شما خواهش می کنم از هر کدام از علما چند جلد از آثاری که کلیدی و مهم هستند و بنده رو به هدفم می رسانند رو معرفی کنید. حضرات آیات: امام، علامه طباطبائی. علامه حسن زاده، شهید صدر، شهید مطهری، علامه جوادی و آقا خامنه ای. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم چنین چیزی ممکن باشد زیرا هرکس بر اساس مسائل‌اش‌ و ذوق‌اش باید به اندیشه‌ی اندیشمندان رجوع کند. موفق باشید

21649
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. اسماء جمال هم جزء اسماء حسنای الهی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این‌طور است. این شکوه الهی است که در اسم «جلال» در صحنه می‌ماند. موفق باشید

21023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: 1. آیا در تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها ترتیب اذکار مهم است؟ 2. در صورت مثبت بودن پاسخ سوال اول آیا در تسبیحات یادشده (با توجه به فرمایشات جنابعالی در مبحث معاد) بعد از الله اکبر اول باید سبحان الله گفت و بعد از آن الحمدالله؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد روایت‌های متفاوتی نسبت به تقدم و تأخر اذکار مذکور داریم که جناب شیخ بهائی در کتاب «مفتاح الفلاح» آن روایات را آورده. به نظر می‌رسد بهترین ترتیب همین ترتیبی است که مردم انجام می‌دهند. یعنی اول تکبیر، سپس تحمید و در آخر تسبیح. موفق باشید

20476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود بی پایان: بنده پرسشی را با کد ۲۰۴۶۰ ارسال کردم٬ اما پاسخی دریافت نکردم متاسفانه. بی صبرانه منتظر پاسخ جنابعالی هستم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جواب‌ها به ایمیل جنابعالی نمی‌رسد. موفق باشید

19120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و احترام: استاد گرامی حقیقتا نیازمندم. من از ۱۵ سالگی دچار نوسانات عجیبی هستم و‌ هر ۵ سال یکبار دچارش شدم. شرایط غریب و سختی، التهابات روحی و بهم ریختگی روحی که در مدتی شدت گرفته طوری که از انجام کوچکترین کار طبیعی محروم می شدم. تمام وجودم داغ می شود. حالم طبیعی نیست و هرچه دکتر می روم منشا جسمی اصلا ندارد. دنیا برایم از قفس هم تنگ تر شده. به لحظه ای بعد امید ندارم. مرگ را حس می کنم. کنترلی روی خودم ندارم. فکر می کنم در آن موقعیت خدا دارد به من ظلم می کند البته این مورد فقط در سن ۲۰ سالگی برایم روی داد که شدیدترین لحظات را در آن سال و به مدت یک هفته تجربه کردم. و بعد آن شدت آن شرایط برایم خیلی کمتر بود. اما بود. خیلی بی قرار می شوم. هیچ کاری نمی توانم بکنم. به نظر خیلی ها من دچار توهم و خیالاتی شدم. اما واقعا چنین نیست. من ظاهرا انسان مذهبی هستم ولی هربار که چنین شرایط و‌ حالم می شود مطمئن می شوم با خدا بیگانه ام و‌ آنچه خدا می خوانم انگار لقلقه زبانم است. احساس خسران می کنم. چرا در این حالم نه آن خداست که باید باشد. در این حال خدا در یک ظلمت پنهان شده. استاد گرامی لطفا به این بنده حیران و‌ گمشده کمک کنید. آرزویم شهادت است اما با این وصف می ترسم با ایمان ناسالم و‌ تو خالی از دنیا بروم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید به نحوی حالات و خیالات خود را تربیت کند و هرکس به نحوی گرفتار چنین حالات و خیالاتی است و باید برای خیالات و حالات، برنامه‌ریزی کرد وگرنه با غلبه‌ی خود بر روح و روان ما، برای ما برنامه‌ریزی می‌کند و هرجا خواستند ما را می‌کشانند. خوب است در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

18830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد سوالاتمان را جناب علامه حسن زاده جواب می دهند یا استاد طاهر زاده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای حضرت آیت اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» بشوم، مگر به راحتی می‌شود به ایشان دسترسی پیدا کرد تا جواب سؤال بدهند؟!! ایشان در حال سیر در ملکوت‌اند، ایشان را با ما زمینیان چه‌کار؟!!! موفق باشید

18456

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مورد پاسخ 18444 : می خواستم بپرسم پس موضوع انتقاد به رهبری یا نصیحت به ائمه مسلمین چه می شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ملاک محکمی از قرآن و ائمه«علیهم‌السلام» داشته باشیم که مطابق با آن، رهبری را متذکر شویم باید این کار را بکنیم نه آن‌که با برداشت‌های شخصی یا سلیقه‌ای بخواهیم رهبری را ارزیابی کنیم و او را در انتخاب‌هایی که به ما کمک می‌کند، مانع شویم. موفق باشید

15440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: با توجه به اینکه برخی از فیلسوفان غربی به مدرنیته نقدهای خوبی وارد کرده اند ولی در هدف گذاری راهکاری ارایه نکرده اند. آیا این نقدها در مردم یا سیاستمداران غربی تحولی مثبت ایجاد نکرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشمندانِ پست‌مدرن روی‌همرفته توانسته‌اند تذکرات خوبی به مردم غرب بدهند. ولی جوّ حاکم مانع تحقق اراده‌ی مردم است، وگرنه اکثر مردم غرب، از وضع خود ناراضی‌اند. موفق باشید

32695
متن پرسش

جناب استاد طاهر زاده با عرض سلام و احترام: برای توکل کردن به حضرت حق در امور دو دیدگاه در ذهن خود دارم: اولی همان دیدگاه توحیدی و باور همه کاره بودن خداوند و بقول جناب مولوی: «چون‌که رخنه نیست در عالم پدید /  خیره یوسف‌وار می‌باید دوید» و دومی همان داستانیست که از حضرت پیامبر موقع بستن زانوی شتر نقل کرده اند همانکه جناب مولوی می فرمایند با «توکل زانوی اشتر ببند». هر چه می اندیشم برای مورد دوم هیچ سنخیتی با مورد اول نمیابم و در ذهن خود به تناقض رسیده ام و بنظرم در این مورد حق با صحابه‌ ی پیامبر است وقتی داریم کارهایمان را حتی در کارهای جزئی مثل بستن زانوی شتر یه درستی و محکمی انجام می‌دهیم دیگر چه جایی برای توکل باقی می ماند؟ مثلا به طور خاص اگر در امر تصمیم برای ازدواج وقتی هیچ شرایطی حتی شرایط حدااقلی (مسکن و درآمد مطمئن) را نمی توان به طور محکم و جدی فراهم کرد پس نباید ازدواج کرد و توکل نوعی توهم ذهنی است! جناب استاد لطفا جهت حل این تناقض بنده را یاری بفرمایید. با کمال تشکر از لطف حضرت عالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که در آن زندگی می‌کنیم ظرفیت آن را دارد که نیازهای منطقی ما را جواب دهد و از این جهت تلاش می‌کنیم هرچند در ابتدای امر رخنه‌ای به چشم نیاید. از طرف دیگر در این جهان و همراه با این تلاش‌ها با هرکاری که روبه‌رو شدیم باید احتیاط‌های لازم را در حدّ توان خود انجام دهیم تا در عین حضور در جهان با ظرفیت‌های خاص و امید به گشوده‌شدن راه، با بی‌باکی جلو نرویم. موارد زیادی پیش آمده که بعضی‌ها پس از گشوده‌شدن رخنه‌ها با بی‌باکی عمل کردند و زانوی اشتر را نبستند و به مشکل افتادند. موفق باشید    

28752
متن پرسش
سلام: این حرف دکتر داوری در مورد هگل درست است که می‌گویند: هگل بشر را در عالمی وارد کرده است که عالم خود اگاهی بشر و خود بنیادی تام و تمام اوست و طبق این فلسفه بشر موجودی است که در تاریخ به کمال می رسد و خدا می شود. اگر درست است این حرف چگونه با مباحث یکشنبه ها جمع می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۷۵۰ تا حدّی بتوانید نسبت به موضوع فکر کنید. بخصوص در مورد دغدغه‌های هگل، وگرنه بنا نیست که ما مؤیّد هگل باشیم. اساساً فضای تفکر او با فضای فرهنگی ما دوگانه است و اشتباه بعضی‌ها آن است که فکر می‌کنند لازمه‌ی توجه به دغدغه‌های هگل، تأیید نظرات اوست. در برخورد با فیلسوف باید ماورای درست و غلط بودنِ نگاه او به موضوعات با او همدلی کرد. موفق باشید

28627
متن پرسش
سلام علیکم: وقت بخیر. عذر میخوام تو پاسخ سوال ۲۸۶۱۴ به این مضمون فرمودین که خودمونو در معرض نفحات زندگی قرار بدیم سوالی داشتم، چجوری آدم خودش رو در مقابل نفحات زندگی قرار بده؟! از کجا بفهمیم این نفحات رو؟! اگه کتابی در مورد این بحث دارین لطف کنین معرفی کنین. خدا خیرتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر آیت اللّه حسن‌زاده باید کشیک نفس کشید و این با پرسیدن حل نمی‌شود. مثل آن است که کسی از شما بپرسد چگونه باید اطراف خود را ببیند؟ به همین جهت جناب مولوی می‌گوید:

چون نپرسی زودتر کشفت شود ** مرغ  صبر  از  جمله  پران‌تر   بود

ور  بپرسی   دیرتر  حاصل شود  ** سهل از بی صبریت مشکل شود

موفق باشید

28075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در بحث وحدت وجود فرمودید ما که نمی گوییم این لیوان خدا است. منظور از اینکه در همه چیز انوار الهی را می بینیم یعنی چه؟ مثلا من در نگاه به چهره پدرم او را تجلی خدا بدانم؟ یک مقدار برایم مطلب را روشن کنید. با کمال تشکر از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را باید در بحث «برهان صدیقین» و نگاه وجودبینی به جایِ موجودبینی دنبال بفرمایید. موفق باشید 

27026
متن پرسش
سلام: در ذکر یونسی. چه‌ اموراتی می بایست سالک در نظر داشته باشد با توجه به اینکه‌ افکارهای معرفتی و یا افکارهای امیالی آدم را محاصره می کند. نحوه پرداخت این ذکر بایست چگونه باشد؟ آیاتی مثل «شهدالله قل اللهم مالک الملک» و حمد و آیت الکرسی تاکید بر تعقیبات شده. پیام روایت در این است به عرش الهی سئوال ما را در وادی دنیا نفرست منظور روایت در چیست؟ در روایت داریم دعا مخ عبادت است. چه دعایی منظور است؟ آیا دعا را برای دعا؟ دعا را برای حوائج؟ دعا را برای انس و ارتباط؟ این مخ یعنی بالاتر از دعا عبادتی نداریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آیا نباید ما خود را همچون حضرت یونس «علیه‌السلام» در دلِ دریا و در این ظلمات دنیا احساس کنیم و به امید آخرِ آن آیه که فرمود: «كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنين»، بگوییم ‏«لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ»؟! ۲. اذکار توحیدی کمک می‌کنند تا انسان خود را در جهانی وسیع‌تر از آن‌چه از این دنیا در روبه‌روی خود دارد، احساس کند. ۳. آری! دعا، مغز و اصلِ عبادت است از آن روی که هر عبادتی برای اُنس با خدا است. موفق باشید   

26440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اخیرا جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی سبحانی نامه سرگشاده ای به مجمع عالی حکمت نوشته اند و به جریان حکمت و فلسفه انتقادهایی داشته اند. می خواستم نظر جنابعالی را راجع به این انتقادات بدانم. رضا امامی: به اعضای جدید هیئت مدیره مجمع عالی حکمت محمدتقی سبحانی تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۳۹۸/۱۰/۲۹ در خبرها دیدم که مجمع عالی حکمت خوشبختانه با گزینش اعضای هیئت مدیره، دوره جدیدی را آغاز کرد. با آن که از اولین اعضای این مجمع مبارک هستم، اما به دلایل چندی در طول سالهای گذشته، خود را از حضور در این انجمن عزیز و گرامی محروم کرده‌ام. به عنوان کسی که از آغاز در شکل گیری پایه‌های مجمع‌عالی سهیم بوده و خود از شمارِ اندکِ کسانی هستم که در تدوین اساسنامه آن مشارکت فعال داشته‌ام، ضمن تبریک به اساتید و اعضای هیئت مدیره جدید، به خود حق می‌دهم که در آستانه ۱۶ مین سال تأسیس آن، نکاتی را با کمال فروتنی و حرمت‌گذاری تقدیم کنم. با آن که بی‌گمان بر همت و تلاش دست‌اندرکاران مجمع، قدرشناسی و ارج‌گذاری رواست، اما به گمان، رویکرد و راستای این تلاش‌ها با نیت بانیان نخستین و در رأس آنها، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فاصله چندان روشنی دارد. با این مقدمه، به اختصار عرض می‌کنم که خوب است این مجمع در دوره جدید، با گشایش صدر و ژرفای اندیشه به فرایند فلسفه‌ورزیِ بنیادین روی‌آورد و با تن‌دادن به منطق پویای عقل‌ورزی که تاریخ فلسفه خود بهترین گواه آن است، افق اندیشه عقلانی مسلمین را در ابعاد زیر بازاندیشی و گسترش دهد: ۱. بازبینی در مفاهیم پایه فلسفه موجود که در قالب‌های تنگِ ترم‌های کهنِ گرفتار آمده و قدرت تبیین پدیدارهای نوین و دستاوردهای نوآمد بشری را ندارد، یک بایسته اساسی است. همان‌گونه که مفاهیم جوهر و عرض، قوه و فعل، هیولی و صورت، دیگر توان تبیین‌گری خود را از دست داده‌اند، باید با دوگانه‌هائی چون وجود و ماهیت، مادی و مجرد، و ذهنی و خارجی نیز وداع کرد. فیلسوفان اسلامی چندی است که با فروگذاری طبیعیات ارسطوئی و هیئت بطلمیوسی، بدین سو رفته‌اند که افتخار پاسبانی بارگاه مابعدالطبیعه را بر سایر شاخه‌های حکمت نظری و عملی ترجیح دهند، غافل از آن که بنیادهای مفهومی این متافیزیک همچنان بر انگاره‌های فیزیک کهن و روان‌شناسی پیشاتجربی استوار شده و از نظام معنایی وحی اسلامی، کمترین بهره‌مندی را داشته است. ۲. برون آمدن از تنگنای روش قیاسی و برهان اصطلاحی و پذیرش رویکردهای تلفیقی و ترکیبی یک ضرورت انکار ناپذیر روش‌شناختی است. واقعیت فلسفه اسلامی در دوره‌های گوناگون خود به خوبی گواه بزرگی است که ادعای یقین‌پروری فیلسوفان-آن هم از تبار «یقین خاص» و مضاعف- آرزویی بیش نیست و ارّابه فلسفه در گذشته نیز با اسب‌های گونه‌گون و نوبه‌نو به راه‌های پر پیچ و خمِ اندیشه‌ورزی تاخته است. این پرسش که مقدمات برهان در سنت منطقی ارسطوئیان، چگونه به تجربه و تواتر در کنار اولیات و حدسیات ارج می‌گذاشت، می‌تواند مدخلی برای بازاندیشی در کار فروبسته فلسفه کنونی ما باشد. حکمت متعالیه با آن که در ادعا بر تلفیق روش‌های عقلانی و وحیانی هر دو تاکید داشت، اما در عمل همچنان بر مدار روش فلسفه‌های پیشااسلامی می چرخد.۳. دستگاه معرفت‌شناسی فلسفه اسلامی، پرآسیب‌ترین بخش این منظومه معرفتی است و تلقی‌های تَنگ و تُنک‌مایه یونانی و اسکندرانی بر روح نظریه معرفتِ فیلسوفان سخت سایه انداخته است. بر آگاهان پوشیده نیست که این باب معرفت که همچنان بر پاشنه عین-ذهن و لولای انتزاع و تجرید و دستگیره مقولات و مفاهیم ماهوی می‌چرخد، حتی پاسخگوی مبانی حکمت متعالیه در اصالت و تشکیک خاصی وجود نیست و قصه پیچ در پیچ معرفت بشری را به درستی روایت نمی‌کند. ۴. فلسفه اسلامی در هویت خویش دچار یک بحران اساسی است و باید پیش و بیش از هر چیز به جایگاه خود در درختواره دانش‌های موجود اندیشه کند. متافیزیک در دو شاخه حکمت نظری و حکمت عملی در عصر ارسطو و شاید تا دوران میانه، از جایگاه و مرتبتی برخوردار بود که هم‌اینک در میانه علوم اسلامی و نیز در پهنای علوم انسانی چنان مقام و موقعیتی ندارد. فلسفه اسلامی باید نسبت خود را با دانش‌های فرازین و فرودین کنونی روشن سازد و به وضوح بدین پرسش پاسخ گوید که در عصر جدید به دنبال برآوردن کدامین حاجت از حاجت‌های بشری است. به نظر می‌رسد که تا این پرسش، پاسخ مناسب نیابد، از مساهمت حکمت در تحول علوم انسانی و اسلامی به روشنی و راستی نمی‌توان سخن گفت. ۵. و در نهایت، فلسفه باید گره‌گشای مسئله‌ها و معضل‌های فکری بشر و به ویژه پاسخ‌گوی نیازهای واقعی انسان و جامعه معاصر باشد. فلسفه کنونی ما نه تنها -چنان که بایسته و شایسته است- توان درک پیچیدگی‌های دنیای مدرن را ندارد بلکه حتی در پاسخگویی به مهم‌ترین پرسش‌های اساسی بشر در تاریخ هم ناکام می‌نماید. در جای دیگر گفته‌ام که برخلاف انگاره نخستینِ حکمت‌باوران ما، این فلسفه با جبرانگاری، ایدآلیسم، فردگرائی و کلی نگری، ثبات‌گرائی (ایستمندی) و نسبیت اخلاقی بیشتر سازگار است تا آزادی‌اندیشی، مسئولیت‌آفرینی، رئالیسم، کل‌نگری، تکامل‌گرائی و اخلاق‌باوری. این پرسش‌ها اگر برای دوستان مجمع عالی حکمت بسی گران و باورناپذیر است، اما چه باک؛ چرا که این بنا را برای آن ساخته‌اند که به همین سوالات سهمگین پاسخ دهد و نه آن که به خوانش مکرر یافته‌های پیشینیان و لوازم گفته‌های گذشتگان بپردازد. اگر فلسفه اسلامی در هر چند قرن، و در نقطه‌های عطف تاریخ مسلمین، یک مکتب تازه پدید آورده است، پس بگذارید که در این دوره جدید و در عصر نهضت نوین شیعه نیز شاهد شکل‌گیری و باروری مدرسه جدیدی در فلسفه اسلامی و شیعی باشیم، ان‌شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نامه را با دقت مطالعه کردم. بحث در مورد آن مفصل است. ولی این سؤال پیش می‌آید که چرا برای حضور در جهانی آن اندازه پیچیده، باید از فلسفه عدول کرد؟ آیا نباید در مواجهه با تفکر جهانِ مدرن، آنچه در ذخیره‌ی فرهنگی خود داریم را، به صحنه آوریم و حیاتی دوباره ببخشیم؟ موفق باشید

25768
متن پرسش
سلام: بنده کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام دارم و دل در گرو اسلام و انقلاب. آیا با مطالعه آثار ابن عربی می توان در خصوص برنامه های آینده نظام کارآمد بود یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ابعادی از انقلاب اسلامی قدسی و معنوی است و نگاهِ عرفانی متوجه‌ی آن ابعاد می‌شود و از این جهت ابن‌عربی می‌تواند کمک کند. موفق باشید

25267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدرم: وقتتون بخیر. اگر رزقی توسط ولی انسان ضایع شده باشد و انسان در ضایع شدنش هیچ نقشی نداشته باشد یعنی از اول قرار بوده همینقدر به انسان برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است. موفق باشید

23495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد طاهرزاده چندی است از محضر یکی از اساتید اخلاق و عرفان که از شاگردان آیت الله سعادت پرور است و الان در استان اصفهان زندگی می کند استفاده خصوصی می کنیم. آیا در حال حاضر که عصر انقلاب اسلامی است و سالک واقعی بنا به فرمایشات شما شهدا هستند درست است که از این بزرگان استفاده کنیم؟ اگر درست است باز کدام راه بهتر است؟ راه شهدا یا راه عرفا؟ ... ناگفته نماند این استاد این نیروها را فقط برای انقلاب اسلامی و پاسداری از آن تربیت می کند. شاگردی داشت که امسال در روز اربعین در سوریه به شهادت رسید. خودش جانباز دفاع مقدس است و بارها از لسانش شنیدم که تمنای شهادت می کند. با این حال کدام راه بهتر است؟ (بهتر نه درست) ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا فکر نکنیم این امور قابل جمع است؟ از رهنمودهای آن استاد عزیز جهت اصلاح خود استفاده کنید، منتهی در بستر انقلاب اسلامی و برای درک حقیقت این دوران، خود را آماده نمایید. موفق باشید

22892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و ادب: اینکه گاهی که دلمان می خواهد سخن پروردگار خطاب به خود را بشنویم و با این نیت قرآن را باز کنیم و بخوانیم کار درستی است؟ و اگر هست اولین آیه ملاک باید باشد یا کل صفحه؟ و در مورد معنا آنچه از ترجمه بسته به شرایط خودمان دریافت می کنیم کافی است یا باید به تفسیر آیات مراجعه کرد؟ (مثلا در یک حالت پریشانی از خدا بخواهیم به ما آرامش بدهد و قرآن را باز کنیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احتمال را بدهید که هم آیه‌ی اول و هم آن صفحه‌ی قرآن پیام خدا را به شما إلقاء کند. إن‌شاءاللّه می‌توانید با نظر به همان ترجمه‌ها آن پیام را بگیرید. موفق باشید

22715
متن پرسش
با سلام: اگر عقل به در مورد چیزی به صورت یقینی حکم کند واقعیت نیز حتما همان حکمی خواهد بود که عقل آن را حکم کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم عقل، اگر به درستی به‌کار رود متوجه‌ی آن چیزی که واقعاً هست می‌شود و تفاوت آن با وَهم، در همین نکته است. موفق باشید

21761

مرگ اختیاریبازدید:

متن پرسش
با سلام: حاج آقا بنده بین چند حالت روحی گیر افتادم. از یه طرف میخام روح را بر بدن حاکم کنم از یه طرف میخام اون رو از بدن خارج کنم و علاقه و تعلق اون را ببرم. به نظر شما میشه گفت تکنیک یه جورایی داره کمک میکنه ما راحت روح را خارج کنیم؟ به نظر شما بنده چه کنم این حالت برای بنده اتفاقی رخ داده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید می‌فرمایند رعایت احکام حلال و حرام الهی، همان مرگ اختیاری است، بیش از این در مورد سؤال شما چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

19739
متن پرسش
4. خواستگاه علم نفس به خودش قلب است یا عقل؟ - با عرض سلام و تشکر فراوان – نفس به خودش علم حضوری دارد. حال این آگاهی در معرفت شناسی فلسفی جا می گیرد یا معرفت شناسی شهودی؟ و جایگاه آن عقل است یا قلب؟ - پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علی‌القاعده انسان به علم حضوری، خود را می‌یابد که جایگاه آن قلب است، ولی می‌تواند به علم حضوری خود علم داشته باشد که به آن «علمِ به علم» می‌گویند و در این‌جا تعقل در میان است. از این جهت گفته‌اند معرفت نفس، جامعِ بین عقل و قلب است. موفق باشید

نمایش چاپی