باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت چون موضوع، به جنبهی تاریخی انقلاب اسلامی ربط دارد؛ چندان به پیشنیازیِ خاص نیاز نداشته باشد. البته بحثی است در رابطه با سلوکِ اجتماعی خاصی که در این تاریخ باید نسبت به انقلاب اسلامی مدّ نظر داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت، بنده تعبیر خواب نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود به وسعت همهی هستی است. اگر در مسیر تقوا قدم بگذارد، آن نوع وسعت را مییابد. کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورهای دینی» در این رابطه نکاتی را مطرح کرده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 29670 عرض شد، طب سنتی و طب جدید هر دو مبتنی بر آزمون و خطا هستند و مثل هر علمی، جایگاه خود را دارند و مطلق هم نیستند. و بهتر است به جای طب اسلامی، عنوانِ طب سنتی در میان باشد. زیرا اولاً: همچنان که فرمودید استناد آن سخنان به ائمه «علیهمالسلام» کار آسانی نیست، ثانیاً: معلوم نیست که اگر مثلاً طب الرّضا از نظر سند هم مستند باشد، آیا به این معنا نیست که حضرت مطابق مزاج خود مأمون چنین پیشنهادهایی کرده باشند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سیرهی مولایمان به عنوان افقی که در مقابل بشریت است و سعهی صدر ایمانیِ آن حضرت موجب میشود تا طرف با آنهمه جسارت بگوید: «لو لا علیٌ لهلک العُمر». این یعنی در موضع توحید و گسترهی توحید، با بقیهی انسانها مواجه شدن، ولی نه آنطور که انسانهای معاند مورد تأیید قرار بگیرند و به اسم سعهی صدر از اصول خود عدول کنیم. همه میدانستند که علی «علیهالسلام» یک قدم در راه باطل با کسی همراهی نمیکند، ولی در عین حال دل میسوزاند تا آنها را هرچه بیشتر از آتشی که در آن افتادهاند، برهاند. از این جهت هر اندازه با خُلق علوی با افراد برخورد شود انگیزهی مخالفان جاهل کم میگردد و ما امروز در مقطع تاریخی حساس و مهمی قرار داریم که به جاهلان تحت تأثیر تبلیغات دشمن نشان دهیم چه اندازه به آنها دروغ گفتهاند. آری! باید نشان داد و این یعنی سیرهی علوی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در جای خود تقدیر خود را دارد. راهی که خداوند در مقابلمان قرار داده، شریعت الهی است که در آن توبه جهت رفع نقیصه تأکید شده، و این برای ما حجت است، نه سخن بعضی از بزرگان که مربوط به تقدیر خودشان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم. خارج از ناشیگریِ های پیش آمده در مورد نحوهی گرانیِ بنزین که به نظر میاید باید مجلس برای آن فکری بکند و به گفته رهبر معظم انقلاب « انشاءاللّه به کمک مردم، به همفکری و همافزایی مسئولین و دلسوزی و پیگیری آنها و لطف الهی انشاءاللّه این کار به بهترین وجهی پیش برود.»؛ موضوعِ سوء استفادهی دشمنان از این پیشآمدها مدّ نظر است. تصور دشمن آن است که چون ما در زیرساختهای اقتصادی خود آنطور که در سیاست تحول ایجاد کردیم، تحولی ایجاد نکردهایم، از طریق ایجاد مشکلات اقتصادی، انقلاب اسلامی را زمینگیر میکند. حتماً میدانید که ۱۰ سال پیش گفته شد اگر یک دلار برابر ۵ هزار تومان بشود امکان ندارد مردم تحمل کنند، غافل از اینکه مردم ما پا به پای حضور تاریخی انقلاب اسلامی و درکِ درست دشمنیهای دشمن، تحمّلی غیرقابل تصور پیدا کردهاند. مثل همان تحمّل فوقالعادهای که در نسبت به تجاوز صدام حسین از خود نشان دادند. با اینکه هم در آنجا ضررهای شدیدی به مردم وارد شد و هم در حال حاضر ضررهای اقتصادی شدیدی بر ما وارد میشود. عمده مطلب آن است که متوجه باشیم دشمن با این فشارها به اهدافی که دنبال میکند نمیرسد. نمونهاش برنامهریزیهای همهجانبهای که در فتنهی سال ۸۸ انجام دادند و تصور آن را هم نمیکردند که شکست بخورند. خوب است به مرحلهی بعدی این فشارها فکر شود که ملت ایران چگونه کارآیی و تاثیر چنین ابزارهایی را از بین میبرند. تنها اسلحهی حاضر دشمن همین تحریمهای اقتصادی شده است. مثل کاری که در دفاع مقدس انجام دادند ولی آنچه دشمن میخواست واقع نشد. این طلیعهی سقوط یک تمدن است، زیرا پدیدهی مقاومت در برابر اسلحههای بسیار مخوف توانسته در این تاریخ برای خود جایگاهی داشته باشد. نمونهاش مقاومتِ مردمی یمن است که بسیار جای بحث و تفکر دارد. دشمنان هر کاری که امکانِ شدنش بود در یمن انجام دادند، ولی روندِ مقاومت بهخوبی سرِ پا ایستاده است. این یعنی آنچه استکبار در این تاریخ در مقابل انقلاب اسلامی عمل میکند به نتیجه نمیرسد چون روحی بر مردم حاکم شده است که در بستر آن روح آن نقشهها خنثی میگردد و در نتیجه امکاناتی را که استکبار با آن امکانات تا به حال خود را ادامه داده، از دستش میرود، به همان معنایی که در روایات داریم چون حضرت مهدی (عج) ظهور کنند اسلحهها کاراییِ لازم را ندارند. امکاناتی که استکبار دارد یا اقتصادی است و یا تسلیحاتی. امکانات تسلیحاتی او بهخصوص در یمن از کارآییِ لازم خارج شد و اقتصاد استکباری هم با مقاومت ما و حضور ما در ساحتی دیگر، از کارآیی میافتد و این طلیعهای میشود برای ظهور حضرت مهدی (عج).
تلاش آمریکا آن بود که اقتصاد را به اسلحهای در مقابل ما و سایر ملتها تبدیل کند و گویا رسالت ایران انقلابی این است که کارآیی این اسلحه را نیز از بین ببرد و حقیقتاً روح ایرانی در این مورد مهارت قابل ملاحظهای از خود نشان داده و با توصیههای رهبر معظّم انقلاب، مقاومتی که شایستهی ملت است، در حالِ انجام است که منجر به قطع امید، حتی سیاسیونِ ما از آمریکا و اروپا میشود. با مراجعه به توانمندیهای داخلی و آزادشدن از اقتصادِ نفتی، همهی اینها معجزهی مقاومت است که مکتب حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» به این تاریخ عطا فرمود.
دیگر چه کار میتوانند بکنند که نکردند؟ ولی ما همچنان در حال ادامهی خود هستیم. آل سعود هر کاری بکند شکست خورده است، دوباره شروع کردهاند زیرساختهای یمن را بمباران کنند، مگر تا به حال این کار را نمیکردند؟ نه میتوانند صلح کنند زیرا مجبورند حوثیها را به رسمیت بشناسند و نه میتوانند این تجاوز را ادامه دهند. معجزهی مقاومت یعنی اینکه عملاً با مقاومت، دشمن از پا در میآید و شما به بهترین شکل به نتیجهای که به دنبال آن بودید میرسید.
ملاحظه کنید که در عالم چه خبر شده، هزاران هزار دلار برای نابودکردن انقلاب اسلامی علاوه در ایران، در لبنان و یمن و سوریه خرج کردند ولی به اهداف خود نرسیدند. عرض بنده آن است که باید متوجه بود چیزی در حال وقوع است که به ظاهر بستر آن را حملهی دشمن به ما برای ما فراهم میکند، مثل وقتی احزاب در جنگ خندق به ما حمله کردند و ما فهمیدیم در این حمله باید در جستجوی پیروزی نهایی بر استکبار باشیم. علیالقاعده باید مسلمانان با محاصرهشدنِ مدینه در جنگ احزاب بیشتر میترسیدند ولی آیهی ۲۲ سورهی احزاب میفرماید «وَ لَمَّا رَاَ الْمُؤْمِنُونَ الْأحْزاب» وقتی مؤمنین احزاب را دیدند - یعنی جبههی متحد کفر را – گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این است وعدهی خدا و رسولش. خدا و رسولِ خدا راست گفتند و در این راستا ایمانشان به خدا و تسلیم در مقابل اوامر الهی بیشتر شد. بنده در این قضیهی تحریمها بسیار امیدوار و آرام هستم، آنچه دشمن میخواست همین کاری بود که کرد. جبههی توحید با بانک توحید و از این طرف، جبههی کفر با بانکِ کفر به ظهور آمدهاند و معلوم است که در این رویارویی حتماً جبههی توحید پیروز است. حال وقتی کارایی دشمن از بین رفت خود به خود جبههی توحید صحنه را در دست میگیرد و بسیاری از مشکلات فرهنگی مثل مشکل بیحجابی خود به خود رنگ میبازد. مهم آن است که رهبر معظم انقلاب برای تهدیدهای جبههی استکبار جایگاهی قائل نیستند که جای شکر بسیار دارد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آنکه «جسم، همان روح است» غیر از آن است که «روح، علتِ جسم باشد». فلاسفه در تعريف نفس ناطقه مى گويند: «النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة»[1] يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى كند. در اين تعريف نظر به جسم دارند از آن جهت كه داراى حيات است، يعنى نفس را بايد در همين جسمِ زنده ملاحظه كرد وگرنه در يك انتزاع ذهنى با مفهوم نفس سر و كار داريم و نه با وجود آن. يعنى همين بدنِ زنده ى شما نفس است، اشكال مرحوم شهيد مطهرى به افلاطون اشكال به جايى است. چون افلاطون مى گويد حضور نفس در بدن مثل حضور روغن در كنجد است. اشكال مرحوم مطهرى اين است كه سخن افلاطون يك نوع دوگانگى بين نفس و بدن را در عالم خارج القاء مى كند در حالى كه چنين نيست، همينطور كه بين حضرت حق و مخلوقات، جدايى و دوگانگى نيست، مگر در انتزاع ذهنى. نفس ناطقه همان جسم آلى ذى حياتى است كه شما با آن روبه روئيد. جسم آلى يعنى دست من كه شما مى بينيد در حركت است، اين جسم آلى، «نفس است در اين موطن». درست است كه در تحليل ذهنى مى گوئيد كه نفس است كه اين دست را به حركت مى آورد، اما اين در تحليل ذهن است، در خارج اينطور نيست. همينطور كه در خارج اينطور نيست كه يك خدا داشته باشيم و يك مجموعه آيات الهى در كنار خدا. خداوند در اين موطن به اين آيات ظهور مى كند هرچند خداوند محدود به موطن عالم ماده نيست. اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: «مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ»[2] هركس بگويد خدا در كجاست، خدا را در ضمنِ مخلوق قرار داده و اگر كسى بگويد خدا بر كجاست، درون آن شيئ را خالى از خدا پنداشته است. در حالى كه خداى بى نهايت نه در ضمن مخلوقات است و نه درون مخلوقات از حضور خداوند خالى است. حضرت حق وجود مطلقى است كه تمام اين عالم، مظاهر او است. مواظب باشيد افلاطونى فكر نكنيد. متوجه باشيد عالَم مظاهر و آيات خدا است به اين معنا كه حق با اسماءاش به جمال مخلوقات در صحنه است، نه اينكه كنار مخلوقات باشد، به تعبير حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه»: نفس تمام منازل وجود را سير نموده و در مرتبه ى ادنى با دانى است و در مرتبه ى فوق و غيب با آنچه غيب است، غيب است و در نهايت دنائت و در نهايت اعلائيت است؛ چون نمونه اى از توحيد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأسْمَاءَ كُلَّهَا» است و متعلم به تمام اسماء حق؛ اعم از تنزيهيه و تشبيهيه است. پس چنانكه او عالم غيب الغيوب است، هكذا نفس هم چنين است و چنانكه او «يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْيُنِ»،[3] هكذا نفس چنين است و چنانكه او به مخلوقاتش عالم بالرضاست، هكذا نفس چنين است و چنانكه لا يعزب عنه شىء، نفس نيز چنين است و چنانكه يكى از اسماء حق اين است كه: «يا مَن عَلا في دُنوّه و يا مَن دنا في عُلوّه» هكذا النفس عالٍ في دُنوّه و دانٍ في عُلوّه، و اصل محفوظ در سير اين سلسله قوا و عمود جميع مراتب وجود، نفس است.[4] موفق باشید
[1] ( 1)- محمد على التهانو، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1716.
[2] ( 2)- نهج البلاغه، خطبه ى 1.
[3] ( 1)- سوره ى غافر، آيه ى 19.
[4] ( 2)- ر. ك: تقريرات فلسفه، ج 1، صص 291- 292.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه هیبت مقام معظم رهبری، صورتِ عزّت حضرت حق است در این عالم و مظهریتِ «عزیزٌ حکیم»بودنِ ربّ العالمین در سیما و سیرت این مرد الهی میتوانیم به تماشا بنشینیم و تجربه کنیم؛ حرفی نیست. آنچه انسان را نسبت به آینده امیدوار میکند، نفوذِ آرام آرام حقّانیت انقلاب اسلامی است در جان و روان کسانیکه حتی از نظر خود نمیخواهند با انقلاب اسلامی همراهی کنند. ولی مگر موضوع در اختیار آنها است؟ ملاحظه کنید چگونه یک نفر خارجنشین میفهمد که قضیهی حضور تاریخیِ ما تا کجاها سر بر آورده و لااقل برای آنکه فهم خود را در مقابل نفهمانی چون منافقین خلق و سلطنتطلبان به رخ بکشد، تا کجاها اقرار به حقانیت حضور تاریخی ما توسط رهبر انقلاب مینماید و این، قصّهی آیندهی ما است. آیندهای که اگر کسی در مقابل طلوع جهانی بین دو جهان «تحجر» و «تجدد» سکوت کند، متهم به حماقت و نادانی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیهی پستمدرنیسم، روحیهی بازخوانیِ مدرنیته است و افرادی مثل میشل فوکو را میتوان در این مورد مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با مطالعهی جزوهی «کلام جدید» که بر روی سایت هست و با نظر به مقدمهی آن، میتوانید جواب سؤالات خود را بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکتهای که میفرمایید نکتهی قابل قبولی است که انسان در عین آنکه ذاتش به حضرت حق متصل است و از او «وجود» میگیرد، در اتصالِ ذاتی با عوالم بالا، معارف بدیهی را دریافت کند و برای دریافت معارف غیر بدیهی، تفکر نماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معجزات، تنها وسیلهی اثبات نبوت پیامبران است و پس از آن انسانها باید با عقل و ایمان خود و با اختیارشان به پرستش خدا بپردازند. و ملاحظه کردید که تعداد زیادی از بنیاسرائیل نتوانستند به حضرت موسی«علیهالسلام» ایمان بیاورند و یا با آن حضرت همراهی کنند. با این حال، معجزات سایر پیامبران با رحلت آنها در صحنه نماند مگر معجزهی آخرین پیامبر که همچنان در صحنه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را مطالعه نکردهام. ولی این موضوع که برای کائنات نقشی قائل باشیم، یک امر مبهم و بیدلیل است. آنچه ما میتوانیم بر آن تکیه کنیم، نقش خدا در تجلی اسماء الهی در زمانهای مختلف است در عالم. به اعتبار آنکه در قرآن داریم: «کلّ یومٍ هُو فی شأن» شاید بحث زمانشناسی که در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» مطرح شده است، در این رابطه برای شما حرف داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مشکلی که مطرح میفرمایید مشکلی است که امروز، خودِ غرب را نیز فرا گرفته است. و این روح غربی نسبت به 50 سال پیش، هم در غرب رشد بیشتری داشته و هم در سایر جهان. میماند که غرب، اسیر این فکر است و ما اگر به خود آییم، فرهنگی داریم که از این گرفتاریها آزاد شویم. میماند که بالاخره با این نسل چگونه رفتار کنیم تا اولاً: برخورد ما تند نباشد و وسیلهی بیداریِ فرهنگی این نسل باشیم. ثانیاً: آری! اگر کسی مخلّ کلاس است و راه دیگری برای اصلاح او نیست و عملاً کلاس قربانیِ گستاخی او میشود، چارهای جز اخراج او نیست، ولی این آخرین چاره باید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن پیامبران با عنوان دیگر، چنین نایبانی داشتهاند که ما به آنها پیامبران تبلیغی میگوییم مثل حضرت لوط برای ابراهیم و یوشعبننون برای موسی و حواریون برای عیسی «علیهمالسلام». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معاویه نشان داد که با اصل اسلام مخالف است، ولی خلفا به جهت اشتباهاتشان، زمینهای شدند که اُمویان و معاویه به میدان بیایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه خودخواهیها و تکبّر و مشغول خودشدن، این مشکلات را ایجاد میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نور سلوک است و حتما یکی از مراتب نورانی توحید چنین ادراکی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جناب ابنعربی با روح عرفانی خود سخن میگوید هرچند بعضاً در گزارش کشف خود، واژههای فلسفی بهکار میبرد ولی امثال فناری و قیصری اساساً در تبیین نظرات ابنعربی یا قونوی با مبانی حکمت مشاء سخن میگویند. ۲. تفکر فلسفی در جای خود، بُعدی از ابعاد انسان است ولی اشتباه آنجا رخ میدهد که تفکر فلسفی بخواهد در عرفان هم خودنمایی کند و خرد عرفانی را نیز در افق تفکر فلسفی محدود نماید. ۳. فعلاً خوب است. ۴. به گفتهی محققانهی استاد یزدانپناه، فراموش نکنیم جناب ابنعربی و جناب مولوی در بستر فرهنگیِ اهل سنت حضور داشتهاند و تاریخ خاصی که اهل سنت شکل دادهاند، ما که نسبت به آن ضعفها آگاه هستیم نمیتوانیم آگاهی خود را نادیده بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب مذکور را ندیدهام. ۲. عمده رویکر درست است که استاد در این رابطه کمک میکند و با ظهور تاریخ حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» عملاً رویکردها، درست شده است و به همین جهت است که آیت الله بهجت میفرمایند: «علم تو، استاد توست». ۳. معرفت به نحوهی حضور خداوند در همهی امور بسیار کارساز است. موفق باشید
سلام و درود: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند این روزها که قدم به قدم با (بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان) حضرتعالی جلو می آیم و لحظه لحظه به آن فکر میکنم و تمام لحظاتم را پر کرده است؛ هر کاری که میخواهم بکنم آن افق گشوده را جایی جز شهدا و مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیدا کنم؛ نمی توانم که نمی توانم. و اینجاست که این روزها به این می اندیشم که زبان انقلاب اسلامی جز شهادت و جز حاج قاسم کجا می تواند باشد؟ که آن هم در وصیت نامه ایشان به ظهور کامل می رسد. حال با پذیرش اینکه وصیت نامه سردار شهید در قله تفکر زمانه جهان بین دو جهان قرار دارد و زبان گم شده انقلاب است باید پرسید حاج قاسم را چه شده که به این زبان رسیده است که این چنین شیوا و بلیغ اشارات را بازگو می کند؟ آیا حاج قاسم در استقرار صدرا و ابن عربی با دیالوگ با متفکرینی چون هایدگر و گادامر دارای زبان شده یا نه؟ این لسان الغیبی حاج قاسم که امام جامعه تعبیر به مکتب میکنند ناشی از مسیر دیگری است که هر کسی که هم هایدگر و صدرا را نمیفهمد و با زبان آنها مرتبط نیست اما می تواند با زبان سردار شهید و افق گشوده سردار شهید همراه شود و خود را در مسکن تفکر انقلاب مستقر کند و مستقر بیابد؟ اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وآنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در این تاریخ یا باید حاج قاسم شد به همان معنایی که او در جای خود مکتبی است برای حضور در این تاریخ و یا باید آوینی بود و گرنه هیچ چیز نیستیم. در مباحث «جهان بین دو جهان» عرض شد اگر متوجه حضور تاریخی خود نباشیم نه حاج قاسم خواهیم بود و نه آوینی بلکه یا کدیور میشویم و یا امجد زیرا اولی خود را در جهان غرب معنا کرد و دومی در اخلاق فردی. آری در اخلاق فردی، آنکه محکوم است ولیّ فقیه است زیرا او متوجه حضور تاریخی ما میباشد ولی در اخلاق فردی به مسائل جزئیِ فردی توجه میشود نه به حضوری که باید با حیات قدسی در این تاریخ داشت. این همان اشکالی است که آقای منتظری نیز گرفتار آن شد و آن نامهها را به حضرت امام نوشت و عملاً حضرت امام را مقصّر آن ضعفها دانست غافل از آنکه برای آبادکردن دهی نباید از آباد کردن شهری غافل بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه خود را باید در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی و رهنمودهای نایب الامام حضرت آیت الله خامنهای «حفظهالله» و روحیهی جهادی پیدا کنیم. به نظر میآید رهنمودهای حضرت مولی الموحدین «علیهالسلام» به فرزندشان امام حسن «علیهالسلام» در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» راههایی در مقابل ما بگشاید. موفق باشید