باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو در قیامت در صحنه است زیرا انسان با همهی ابعادش در آن عالم حاضر میشود و همهی ابعادش تغذیه میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رینگ انقلاب برای رسیدن به اهداف خود به هرحال در شرایط حاضر در بستر دو بزرگوار جناب آقای رئیسی و جناب آقای جلیلی جلو میرود. به همین جهت پیشنهاد بنده به رفقا این بود که به شخصیت و طرح و برنامههای آن دو توجه خاص شود. شواهد نشان میدهد إنشاءالله مسئولیت اجرایی در این شرایط به یکی از آن دو محول شود. و هو المطلوب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرکس در هرجایی که هست با توجه به شخصیت و توانایی که دارد، حقیقتاً در این روز و روزگار باید در مسیر رضای خداوند قدم بردارد، ولی مطابق تشخیص و توانی که دارد. ۲. شاید آن تعداد، به اعتبار یاران رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» در جنگ بدر، نماد باشد از آن جهت که با آن تعداد، اسلام به فتح تاریخی خود رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. آری! به اعتبار امیرالمؤمنین «علیهالسلام» زمانه، بعضاً زمانهی عنود و کنود است تا سره از ناسره جدا شود و دینداران واقعی به عمق مطلب برسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از «برهان صدیقین» شروع بفرمایید و بعد با کتاب «حقیقت نوری اهلالبیت «علیهمالسلام» کار را جلو ببرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! زهرای مرضیه «سلاماللّهعلیها» تعیّن کامل حیات طیبه هستند تا بشر در ابعاد گوناگون راهِ خود را گم نکنند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیضهای اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسلهمراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آوردهاند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانوادهمان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعهای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتیهایش نمی گویند از کجا آوردهای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق» شان است. از دارایی سلبریتیها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارتآپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانهی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعهای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازادهها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیتالله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برجساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعیشدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروعکنندهی غارت و سهمخواهی و رانتخواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاحطلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه اصلاحطلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینهکردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمیآید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمیآید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیادهروها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شدهاند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی میمیرند باید شمشهای طلایشان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازادهها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانیها در جانِ مردم دارند و این بیچارهها با عوضیگرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمیدانند در جایی قرار دارند که همواره با تهیبودنِ خود روبهرو میشوند. در این رابطه به روش فوقالعادهی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطهها بیرون میکشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده میشود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالتهای انسانیاش، سرمایهداری را پوچ و تهی میکند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما میگشاید. نمیبینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دلها، آری! همان دلةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزهی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» میباشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آنهایی است که از فرصتهای انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایهداری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نگاه صدرا افقی است به سوی آینده تا ما در مواجه با جهان مدرن، توانِ ارائهی معارف عالیهی شیعه را داشته باشیم و معطل مخالفانِ فلسفه و عرفان که تاریخِ آنها گذشته است، نشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند. زیرا در هر حال وقتی آن روح که رجعت کرده است بدنی را از عالَم ماده برای خود شکل دهد، به اعتبارِ مادیبودنِ آن بدن، دارای حرکت جوهری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. اصل سخن مبتنی بر مناجات شعبانیه است در فرازی که میفرماید: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ» پروردگارا نهايت جدايى از غير خودت را به من ببخش و چشمهاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ كه چشمهاى دل بتواند حجابهاى نور را بشكافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتيجه روحهاى ما آويزان به عزّ قدس تو گردد. ولی نکاتی در این مورد در کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در صفحهی ۱۳۹ و در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» صفحهی ۲۱۲ عرض شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه؛ بحث آن مفصل است. در این مورد خوب است که به نگاه کانت نسبت به عالم و آدم توجه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آیهی مذکور میفرماید اسبان و استران و خران برای سوارشدن و زینت زندگی است و این غیر از چیزی است که زینت برای جان انسان است مثل ایمان. به همین جهت در آیهی مذکور نفرمود: «زینتة لکم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده عرایضی که در شرح کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده، در این رابطه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر خارج از نظام آموزش و پرورش عمل نشود، با همین جوانانِ آزموده ولی دارای شور و عطش خدمتگذاری، بیشتر کارها جلو میرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد خوب است هم نظری به کتاب «آشتی با خدا» بیندازید و هم سری به مؤسسهی إنشاء قسمت پزشکی آن بزنید. شمارهی روابط عمومی مؤسسهی انشاء 09135553661 میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هر چیزی که عین وجود و عین علت نباشد، در حوزهی معلولیت قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد رمان، در عین آنکه معتقدم نیاز است با خواندن رمانهای مهم روحِ تاریخیِ فرهنگ مدرنیته را از طریق دانشمندان غربی بشناسیم؛ متخصص این امر نیستم. نقداً میتوانید با رمانهایی مثل «بینوایان» و «برادران کارامازوف» شروع کنید تا با صاحبنظری موضوع را در میان بگذارید 2- سیر مطالعاتی روی سایت را بد نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یعنی انسانها باید نسبت به انسانها متعهد باشند و این معنای انسانشدنِ انسانها است نسبت به همدیگر 2- در هر شرایطی اعتصام بحبلاللّه متفاوت است. مثل آنکه زمانی اعتصام بحبلاللّه جهاد با کافران است و زمانی خدمت به امور اقتصادی مردم . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرخواهی که اخیراً در بهمنماه دانشگاه مریلند آمریکا نسبت به مردم ایران انجام داده است، حکایت از آن دارد که بیش از 90 درصد مردم معتقد به همین نظام هستند و البته اکثراً طالبِ اصلاح امور میباشند. به نظر شما راهِ دیگری هست؟ در حالیکه تلاش دشمن آن است که نظام اسلامی را ناکارآمد نشان دهد و مسلّم ما نباید در جادهای قرار گیریم که دشمنان ما برایمان ترسیم کردهاند. به نظرم خوب است به این یاد داشت استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری توجه شود که می گویند:
"در آسیبشناسی انقلاب اسلامی، نباید در زمین دشمن بازی کنیم. آنها جنگ روانی راه میاندازند و میخواهند ما را منفعل کنند تا بگوییم آقا، خیلی بد شد! اشتباه کردیم! و توبه کنیم.
این، جنگِ روانی است. تحلیل شخصی بنده این است که اکثریت و قاطبه مردم بزرگوار ایران برنگشتهاند. اینها استقلالشان را میخواهند، عزتشان را میخواهند، آزادیشان را میخواهند و نمیخواهند اسیر قدرتها و کشورها بشوند و دیگران برایِشان تصمیم بگیرند، دینشان را میخواهند، اسلام را میخواهند. شما شک نکنید! منتها در کنار آن، یک مطالبات حقی هم دارند که این مطالبات هم حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد چنین بحثهایی را تا آخر بروید تا سؤالاتتان برایتان حل شود زیرا با یک «علم» روبروئید به نام «معرفت نفس» و نه یک خبر، به همین جهت در این رابطه به ما فرمودهاند: «گر نپرسی زودتر کشفت شود / مرغ صبر از جمله پرّانتر بود» بعد از «ده نکته» و بعد از مطالعهی کتاب «آشتی با خدا» و سپس در حین مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان»، معارفِ ارزشمندی نصیب شما میشود که البته چنین سؤالاتی نیز به راحتی حلّ خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک لطف الهی است، إنشاءاللّه در آن ذکر مستقر میشوید و راهِ توحیدی خوبی در مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
تعالی: سلام علیکم: در این مورد، خوب است که به شرح غزل بیست و چهارم در قسمت «ما و حافظ» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. خودم هم تجربه نکردهام. موفق باشید