بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت: فرمودید که تا انسان چشم باطن بین پیدا نکند نمی تواند حقایق عالم مثل ولایت را بفهمد. لطفا بفرمایید علامت و نشانه ای هست که انسان متوجه شود که دارای چشم باطن بین هست یا نه؟ آیا همینکه انسان در مواجهه با احادیثی مثل حدیث حقیقت نوری عظمت مولا سلام الله علیه را تصدیق کند کافی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ شیعی روی هم رفته طوری است که اگر انسان مقیّد به آن باشد و در دستورات دینی، ظاهر و باطن را با هم رعایت کند و از حضور قلب در امور غافل نباشد چشمِ قلب خود به خود باز می‌شود. موفق باشید

21641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان من تازه مباحث شما را آغاز کردم اما دو سالی هست در خصوص این مباحث تحقیق و کار می کنم. تقریبا بحث فطرت شما را تمام کردم. استاد نمیدونم دیگه چکار کنم هر بار شروع می کنم دوباره زمین میخورم، بعضی وقتا میگم شاید من برای این کار درست نشدم، خیلی ناراحتم نفس غریزی یا اماره من بر فطرتم غلبه داره، چند هفته مراقبه دارم به جاهای خوبی هم می رسم مثل اینکه تو نماز تمام هواسمان به خداست البته فقط هواسم هست نمیزارم فکر و خیالم جایی بره و چند روز پیش هم هنگام تشهد آخر یه رعشه ای تو بدن اتفاق افتاد که تا چند ساعت بی حال بودم. اما بازم گناه می کنم و بعضی وقتا آنقدر گناهان بدی انجام میدم که میگم.... استاد عزیزم لطفا شما این بنده گناه کار خدا را را راهنمایی کنید. نمیخوام زندگیم جولانگاه شیطان با نفش اماره باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که خوب است در این رابطه مطالعه فرمایید می‌یابید که با پایداری بر عهدِ دینی، به مرور خیالاتِ قبلی ضعیف می‌شود. لذا نگران نباشید و بر عهد خود پایدار بمانید، إن‌شاءاللّه این مشکلات هم حل می‌شود. موفق باشید

19891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: طبق تعریف شما از حرکت جوهری، باید عقل رو هم دارای حرکت بدونیم، چون از جهل به علم تغییر و حرکت داره، یعنی علمی رو‌ که نداره، دارا میشه، صفت عالم رو پذیرا میشه؟ اگه بله پس حرکت فقط برا عالم‌ ماده نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق نفس ناطقه از جهل به سوی عقل حرکت می‌کند. موفق باشید

29270

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. در مورد آموزش پرورش یه سوال داشتم. دقیقا آسیبهای آموزش پرورش رو با چه ترفندی میشه برطرف کرد؟ استاد کاش می‌شد فلسفه و عرفان را از اول دبستان تا پیش دانشگاهی سلسله مراتب تالیف کرد و به آموزش پرورش پیشنهاد داد. می شه از نظر شما؟ اگر بله از چه طریق میشه ورود پیدا کرد به این قضیه؟ من آزمون استخدامی می‌خواهم شرکت کنم اما از بس این دستگاه را عقب مانده می‌بینم جرات ورود پیدا نمی‌کنم و بین اهداف حوزوی خودم و استخدام شدن در آموزش و پرورش مردد شده ام. با خود می‌گویم هستند معلم هایی که بتوانند کارهایی برای دانش آموزان کنند و تو برو دنبال علاقه ی قلبی خودت. از طرفی دلم به حال دانش آموزان می‌سوزد و وقتی تنفر آن ها را به درس می‌بینم پیشنهادات فلسفی و عرفانی و تالیف و... به سرم می‌زند و ورود به این دستگاه پر مساله! واقعا چگونه باید ورود پیدا کرد؟ دیدگاهتان را کامل بیان کنید. تشکر استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار که مدّ نظر دارید خوب است و بستگی به ذوق خودتان دارد. بالاخره با همه‌ی ضعف‌هایی که در نظام آموزش و پرورش هست، زمینه‌ی کار فراهم می باشد. موفق باشید

28671
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پاسخها گفتید که برای رونق بیشتر غدیر و انقلاب با انسانهایی که ما را رنجانده اند و رهایشان کرده ایم، آشتی کنیم. آیا جایز‌است حتی با کسانی که بخاطر انقلاب و عناد با انقلاب و عدم نسبت برقرار کردن با انقلاب آن هم از سر استدلالهایشان، نسبت خوبی نداریم، آشتی کنیم و حتی با کسانی که نسبت با انقلاب مخالفت دارند یا حتی در برابر آن ایستاده اند و با ایستادگی شان مقابل انقلاب، خون دل خوردن پیش آورده اند و در صحنه ها و بزنگاه ها علیه انقلاب و ولی فقیه ایستاده اند، اظهار مودت کنیم یا باید مانند مولایمان امیرالمومنین جاذبه و دافعه توامان داشته باشیم و در چنین صحنه هایی دافعه علوی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سیره‌ی مولایمان به عنوان افقی که در مقابل بشریت است و سعه‌ی صدر ایمانیِ آن حضرت موجب می‌شود تا طرف با آنهمه جسارت بگوید: «لو لا علیٌ لهلک العُمر». این یعنی در موضع توحید و گستره‌ی توحید، با بقیه‌ی انسان‌ها مواجه شدن، ولی نه آن‌طور که انسان‌های معاند مورد تأیید قرار بگیرند و به اسم سعه‌ی صدر از اصول خود عدول کنیم. همه می‌دانستند که علی «علیه‌السلام» یک قدم در راه باطل با کسی همراهی نمی‌کند، ولی در عین حال دل می‌سوزاند تا آن‌ها را هرچه بیشتر از آتشی که در آن افتاده‌اند، برهاند. از این جهت هر اندازه با خُلق علوی با افراد برخورد شود انگیزه‌ی مخالفان جاهل کم می‌گردد و ما امروز در مقطع تاریخی حساس و مهمی قرار داریم که به جاهلان تحت تأثیر تبلیغات دشمن نشان دهیم چه اندازه به آن‌ها دروغ گفته‌اند. آری! باید نشان داد و این یعنی سیره‌ی علوی. موفق باشید

27860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: بنده نوجوانی ۱۸ ساله هستم و امسال کنکور دارم. به رشته فلسفه اسلامی و فلسفه غرب بسیار علاقه دارم و همچنین به علوم اسلامی علاقه وافری دارم اما نمی‌دانم که به حوزه علمیه بروم یا به دانشگاه بروم و فلسفه بخوانم. همچنین لطفا معیار و ملاک برای شناخت اینکه آیا روح من توانایی فهم فلسفه را دارد یا نه را بفرمایید. سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که در این مورد سری به آرشیو سؤالات، قسمت «حوزه یا دانشگاه» بزنید، بهتر جواب خود را دریافت می‌کنید. موفق باشید

با سلام یکی از کاربران محترم در تکمیل عرایض بنده این طور فرموده :

سلام علیکم.
استاد بزرگوارم در خصوص سوال آن نوجوان ۱۸ ساله در پرسش۲۷۸۶۰ بر خود لازم دانستم که عرض کنم دانشگاه امام صادق علیه السلام در رشته فلسفه اسلامی بسیار قوی است، البته من فارغ التحصیل واحد خواهران دانشگاه هستم اما واحد برادران هم معمولا قوی عمل می کند. خوب است این بزرگوار یک تحقیقی هم راجع به دانشگاه امام صادق علیه السلام داشته باشند چون تلفیق حوزه و دانشگاه است. فرصت را مغتنم می شمارم و از خدا میخواهنم رحمت و نغفرت واسعه خود را نثار روح آیت الله مهدوی کنی نماید. الهی آمین

27802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در دعای جوشن کبیر آمده است: «یا من خلق الاشیا من العدم» در حالی که اعیان ثابته قبل از به ظهور آمدن امکان بودند، امکان هم فرمودید نه عدم است و نه وجود، ولی در این فراز گفته شده از عدم خلق شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در مورد «اعیان ثابته» می‌فرمایند: «ما شمّت رائحة الوجود» یعنی هیچ نحوه وجودی در جای خود ندارد. و یا در مورد «امکان» می‌فرمایند عدمی است که اقتضای وجود دارد. موفق باشید

27701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید تو ماه مبارک که شیطان در غل و زنجیره ولی چرا من هنوز سرشار از وسوسه و القا هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» بزنید، مفید خواهد بود. موفق باشید

26633
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: با توجه به اینکه من انسان مجرد است و من انسان نه زن است و نه مرد و جنسیت ندارد پس خصوصیات مردانه و زنانه مربوط به تن انسان است، آیا جنسیت انسان کاملا جسمانی است؟ در مبحث هماهنگی تکوین و تشریع، شما فرموده بودید که انسان تکوینا زن یا مرد است و باید با تشریع این زن بودن یا مرد بودن به تکامل برسد. در حالی که زن بودن یا مرد بودن به تن انسان مربوط است و با بلوغ جنسی رشد می‌کند و با یائسگی و پیری ضعیف می شود. منظور شما از این تکامل چیست؟ با توجه به اینکه این حقیر یک طلبه فیزیولوژیست هستم، با استفاده از دروس شما نتیجه گرفتم که چون جنسیت انسان به تن انسان مربوط است و اکثر رفتار های جنسی (مانند غرور، اقتدار، غیرت، رقابت، ایجاد قلمرو و تامین کنندگی در جنس نر و ناز، حیا، لطافت و نیاز به تامین شدن در جنس ماده) بین انسان و حیوان مشترک است، پس ما انسان را از ۲ دیدگاه باید بررسی کنیم یکی از منظر روح و عالم ملکوت که انسان حی متاله است و دیگری از دیدگاه فیزیولوژیک و زیستی که انسان حیوان ناطق است. بر همین اساس رشته جدید به نام مشاوره فیزیولوژیک بنیان‌گذاری کردم که در این روش با استفاده از رفتار های حیوانات و آزمایشاتی که بر روی سیستم نورو آندوکرینولوژی آنها انجام شده توانستم به خانواده ها آموزش دهم که زن با استفاده از ناز و لطافت خود و تحریک محرکهای الکترونیکی یا الکتروفیزیولوژیکی مرد مانند گیرنده‌های بینایی، بویایی، شنوایی و لامسه بتواند توجه مرد را به خود جلب کند و عشق و محبت را در خانواده ایجاد کند. این روش برگرفته از احادیث پیغمبر صلوات الله علیه مبنی بر استفاده از لباس و آرایش و عطر و زیورآلات برای همسر می باشد. این روش تا کنون بر روی بیش از چند صد نفر آزمایش شده و نتایج بسیار خوب و جالبی داشته است. هم اکنون تصمیم داریم این آزمایشات را به صورت الکترونیکی با تحریک هسته های مغزی انجام دهیم زیرا می دانیم سیستم بدن انسان مانند یک ربات می تواند از طریق گیرنده های حسی تحریک شود و پاسخ دهد. حال برای اینکه معلوم شود که آیا این علم صحیح است یا نه و ابعاد مختلف آن را بررسی کنم لازم است یک هم اندیشی با شما استاد عزیز داشته باشم در حال حاضر سوالات بسیاری مطرح است از جمله سوالات زیر: رفتار های جنسی در حیوانات مانند رقابت، غیرت و ایجاد قلمرو چگونه ایج انجام می شود آیا نفس حیوانی با نفس انسانی متفاوت است یا این رفتارها منشأیی غیر نفسانی دارد؟ تشابه اثر تستوسترون بر روی ایجاد بلوغ جنسی در حیوان و انسان و ایجاد رفتارهای مانند رقابت نرها با یکدیگر و غیرت روی همسر و ایجاد قلمروی برای خود و همسر و فرزندان چگونه انجام می شود؟ آیا از طریق تن است یا من؟ یک روبات چگونه می‌تواند این رفتارها را یاد بگیرد و تکرار کند؟ چرا رفتار یک مرد مانند یک ربات می تواند ناخودآگاه باشد یعنی در نهایت خشم و نفرت و عصبانیت با تکنیک ناز و لطافت زن یا با کلمات تحسین کننده ناگهان تمام خشم و نفرت خود را فراموش می‌کند و مهربان می شود؟ لطفاً در صورت امکان سوال مرا پاسخ دهید و اگر مقدور است یک وقت حضوری برای بحث و تبادل نظر بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ذات نفس ناطقه، نه زن است و نه مرد ولی روح و روحیه‌‌ای در جنین هست که بدنِ مناسب روح خود را در همان دوره‌ی جنینی شکل می‌دهد. مسلّما نفس حیوانی با نفس انسانی متفاوت است و به همین جهت بدنی مناسب روح و روحیه‌ی خودشان را می‌سازند. روح گرگی، بدنی که دارای چنگال است برای خود می‌سازد. با توجه به آن‌چه عرض شد، ان‌شاءالله می‌ توانید کار خود را ادامه دهید. عرایضی در کتاب «خویشتن پنهان» هست و یا در آرشیو سوالات در قسمت معرفت نفس نکاتی هست که می‌تواند در این امر کمک کند ولی متأسفانه شرایط بنده طوری نیست که بتوانم به طور حضوری در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

25301
متن پرسش
سلام: بعد از جلسه سه شنبه سوالی کردم و گفتید امیرالمومنین (ع) و پیامبر (ص) همین الان در یوم الفصل هستند و بود خود را آنگونه که باید، می یابند و احساس می کنند حال اگر اینگونه هست پس چرا خداوند فرمود و ما ادراک یوم الفصل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی که در ساحت سیر إلی اللّه هستند تا مقام فنا، هنوز مورد خطاب «و ما ادراک یوم الفصل» هستند و چون حضرت رب‌العالمین آن‌ها را بعد از فنا به بقای خود باقی نمود، دیگر در مقامِ درک یوم الفصل می‌باشند. و این مقام منحصر به قیامت نیست، آن ذوات مقدس، هم اکنون در قیامت‌اند. موفق باشید

23961
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با مطالعه جزوه حرکت جوهری سوالی برایم پیش آمده که ممنون میشم راهنمائی بفرمایید. شما در قسمتی فرمودید که آنچه با عقل دیده می شود جوهر است و با توجه به اینکه ما می گوییم، حرکت جوهری، حال سوال اینکه مگر در عالم عقل حرکت داریم؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم به حرکت جوهری، کار عقل است. عقل، می‌یابد که جوهرِ ماده عین حرکت است و این، «فهم» کارِ عقل است، نه آن‌که حرکت، کارِ عقل باشد. موفق باشید

22495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمة الله: جهان کنونی در حال حاضر در دوره مدرنیته بسر می برد یا پست مدرن؟ اگر چه می دانم پست مدرن هم لایه ای از مدرنیته است اما با تسامح جواب این سوال بنده را بدهید. سوال بعدی اینکه من گمان می کنم آن وضعیت توسعه نیافتگیی که آقای داوری در مورد آن ما را به تفکر می خواند، در مورد غربِ پس از مدرنیته نیز صادق است. یعنی غربی که از مدرنیته به پست مدرن می رسد گویی همان حالات توسعه نیافتگی ما را با خود دارد و حتی شاید وضعیت غربِ پس از مدرنیته بی خرد تر از وضعیت توسعه نیافتگی یک کشور توسعه نیافته باشد. با این تفاوت که اسمش توسعه نیافتگی نیست و در کلیت حال شبیه ماست نه در جزئیات. نظر حضرت عالی در این باره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چنین برداشتی ندارم. در هر حال عقلِ توسعه‌نیافتگی با ضعف‌های عقل مدرن و پُست‌مدرن از دو سنخ می‌باشند. موفق باشید

20978
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. فرمودید وقتی ما متواضع میشیم اون حقیقت غیبی به ما نظر کرده، یعنی هر صفت اخلاقی نیکو یک حقیقت غیبی داره که باید نظر کنه مثل نماز که باید نظر کنه تا حضور قلب به وجود بیاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. منتها بعضی از انوار الهی ذیل نوری جامع‌تر قرار دارند و همه ذیل اسم جمال و جلال هستند. موفق باشید

20743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده 24 سال دارم و تقریبا ده سالی هست که طعم آرامش را نچشیدم و دچار سردرگمی و کلافگی شدید ذهنی هستم. در ذهنم در گیر و دار دائم شبهات و اشکالات اعتقادی هستم که مخصوصا وقتی می خواهم عمل عبادی یا کار خیری انجام بدم یا زیارتی بروم نمازی بخوانم و...این افکار حتما می آیند در ذهنم و تمام حال معنوی من رو می گیرند. در ظاهر اعمال عبادی خود رو انجام می دهم و هرکس مرا ببیند فکر می کند یک شخص مذهبی حزب اللهی هستم اما از درون دچار آشوب زیادی هستم و یقین و ثبات فکری و قلبی ندارم. بنده استعداد های زیادی دارم و بهره هوشی بالایی هم دارم و این را افراد زیادی و اساتیدی هم که باشون در ارتباط بودم هم گفتن. از سن 12 سالگی تقریبا کشش و تحول مذهبی در من رخ داد و به دین علاقه مند شدم و از همان موقع تقریبا نیز این افکار به سمتم روی آوردند. من توانایی های زیادی دارم و اگر این افکار نبودن چه در زمینه رشد معنوی خودم و چه در زمینه کارهای فرهنگی برای اجتماع خیلی می توانستم مفید باشم ولی این افکار دائما ذهن من را مشغول می کنند و تمام انرژی من را می گیرند. و الان بعد ده سال واقعا از این وضعیت خسته شدم. و دچار اضطراب درونی و تشویش قلبی شدم و حتی وضعیت جسمانی من رو هم تحت تاثیر قرار داده و خیلی حالم بد هست. با افراد مختلفی هم صحبت کردم و نتیجه نگرفتم. به حدی درگیر هستم که دیگه هیچ لذت معنوی نمی چشم. مثلا می روم روضه یا رفتم کربلا زیارت امام حسین ولی هیچ چیزی رو قلبم حس نکرد و کاملا قلبم بی تفاوت شده و از این خیلی زجر می برم. از جمله فکری که همیشه در ذهنم هست این است که من تمام اندیشه های کسانی که منکر خدا و باور های ما هستند را نمی دانم و شاید آن ها حرفی و ادله محکمی دارند و من بی اطلاعم. و خیلی فکر های دیگر. خواهش می کنم مرا کمک کنید. در وضعیت بسیار بدی به سر می برم. حالم خیلی بد هست. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید سعی بفرمایید باورهای دینی شما برای شما یقینی گردد تا نور اعمال عبادیِ شما، شما را جلو ببرد. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتیِ بر روی سایت هست که با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، شروع کنید. موفق باشید

19029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: جواب کسی که میگه من در مسایل فقهی از یک فقیه پیروی نمی کنم، در هر مسئله ای از هر فقیهی که بخواهم پیروی می کنم چیست؟ (این فرد عالم به مسائل دینی نیست که احتیاط کند.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  این روش، یک روش علمی نیست زیرا هر حکم فقهی در جمع‌بندیِ همان فقیه معنای خود را نسبت به بقیه‌ی احکام نشان می‌دهد و اگر هر حکمی را از فقیهی بگیریم، از آن جمع‌بندی محروم می‌شویم. موفق باشید

29919

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: یک سوال در مبحث عدل الهی. یکسال پیش یکی از مومنان شهرمان که نماز اول وقتش هم ترک نمی شد وقتی در حال دنده عقب رفتن بود، متاسفانه متوجه همسرش که عقب ماشین بود، نشد و همسرش را زیر گرفت و از دنیا رفت. عین همین اتفاق برای همسایه مان افتاد و نوه اش را به طور غیر عمدی زیر گرفت. او هم آدم مسجدی و مومنی بود و کسی از او بدی ندیده بود. چرا خداوند باید همچین تقدیر غم انگیزی را برای کسی رقم بزند؟ حتی اگر موعد مرگ آن همسر و آن نوه هم رسیده باشد، چرا باید این نوع مرگ برای کسی انتخاب شود که طرف تا آخر عمر عذاب داشته باشد. از این نوع بلایا خیلی زیاد دیده ام. مثلا مادر و دختری که برای ملاقات پسر سربازشان به پادگان رفتند در وقت برگشت، تصادف می کنند و می میرند و وقتی خبر به پسر سربازشان می رسد او خودکشی می‌کند. به نظرم همچین خدایی که اینچنین سرنوشت های غم انگیزی را برای بندگانش رقم می زند، ارزش پرستیدن ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که دنیا را و جایگاه آن‌ را نسبت به حیات ابدی خود درست تبیین کنیم. در این‌که این نوع بلاها حتی برای مؤمنین بیشتر است، نشان می‌دهد که ما جای و جایگاه خود را در دنیا جای و جایگاه اصلی نگیریم. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ؛» مگر کربلا از همین جنس نبود؟ موفق باشید

29244
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد عزیز ۱. در بحث کتاب ظهور شهید زنگی آبادی، حرف از کبوتریست، فرق تناسخ با این ماجرا چیست؟ ۲. سالیانی مثل خیلی از نوجوانان این سرزمین گذارم به ارتباط با شهدا افتاد هر برهه ای پای شهیدی به زندگیم باز شد در خوابهایم بودند و هستند، اما نمی‌دانم چه بر سر این دل آمده که دیگر خواندن شرح حال عرفا و شنیدن احوالاتی مثل شهید زنگی آبادی و حتی روضه های کمی باز اباعبدالله حال ترس و هول بسراغش میاید. استاد لطفا بفرمایید دلیلش چیست؟ غفلت و کم کاریست و گناه یا چیز دیگر؟راه درمان چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در تناسخ که مورد پذیرش تفکر دینی و تفکر فلسفی نیست؛ ادعا بر آن است که روحی به جای روحی دیگر بدنی را اشغال می‌کند. ولی قضیه‌ی کبوترها شبیه نوعی القای ربّانی است که انسان سالکی می‌تواند روح انسان دیگر را نسبت به امری منوّر و متذکر کند. در این حالت خود آن فرد است که عمل می‌کند ولی القائات ربّانی او سیر حرکت او را شکل می‌دهد. خود بنده سال‌های پیش در جلسه‌ای حاضر بودم که روح یکی از شاگردان علامه‌ی طباطبایی به کمک جوانی با ما سخن می‌گفت. از آن روح پرسیدم آیا این حلول نیست که از نظر دینی مردود است؟ ایشان در جواب فرمودند در حینی که بنده با شما از طریق زبان آن جوان صحبت می‌کنم، خود آن جوان نیز به جهت معنای آن کلمات و درک آن معانی در صحنه است و عملاً حلولی صورت نگرفته. در مورد کبوتر و یا کبوتران مورد بحث می‌توان گفت جناب حاج یونس با القائات معنوی خود کشش آن‌ها را در اختیار گرفته تا نحوه‌ای از حضور خود را به صورت آن پرندگان اعلام فرماید. به طوری که در روایات نیز داریم روح متوفی از عصر ۵ شنبه تا عصر جمعه به صورت پرنده‌ای خود را برای نزدیکانش حاضر می‌کند. که البته می‌توان گفت بیشتر در این روایت نظر به آزادی روح دارد، آزادیِ پرنده‌گونه 2- رویکردمان را باید بازخوانی کنیم. قضیه‌ی شهدا و اباعبدالله «علیه‌السلام» قضیه‌ی گشوده‌شدن عرش است در مقابل ما و نظر به عرش است در این آینه‌های عرشی. موفق باشید      

28349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام بر شما: چنانچه ممکنه بدانید دیده ام که آیت الله قاضی یک شوخی با فلان شخص کرده بود و گفته بو که من تا الان دارم ضرر این شوخی را می خورم و فقر من برای این شوخی من است و همچنین مطالب مشابهی مانند این از عرفای دیگر شاید باشه که در این جا عرض نمی کنم. سوال: حالا که ما حالات خوشی داریم چنانچه در سوال ۲۸۳۴۸ بخشی از آنها بیان شد خب ما هم خطا کردیم دیگه مثلا با پدر خوب رفتار نکردیم یا کمی عصبانی شدیم و هر خطای دیگر ... حالا از سلوک و تجلیات حضرت محبوب تا ابد محرومیم چون خطا کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در جای خود تقدیر خود را دارد. راهی که خداوند در مقابل‌مان قرار داده، شریعت الهی است که در آن توبه جهت رفع نقیصه تأکید شده، و این برای ما حجت است، نه سخن بعضی از بزرگان که مربوط به تقدیر خودشان است. موفق باشید

25311
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، استاد صوفیه بر حق است یا باطل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان به راحتی به یک کسی صوفی گفت و بعد هم آن را باطل دانست. قبل از سال ۱۳۴۰ حضرت امام را هم که طرفدار ابن‌عربی و مولوی بودند؛ آقا روح اللّهِ صوفی می‌گفتند.

آن‌چه بر حق است و حقیقت دارد، اسلام است، حال هر کس به اندازه‌ای که ما را از اسلام و روحانیت و معنویتِ آن آگاه کند و به آن نزدیک نماید، بر حق است و ما او را پاس می‌داریم. در نظر بگیرید فقیهی را که نکاتی از اسلام عزیز برای ما می‌گوید و چون اسلام عزیز است آن فقیه نیز به اندازه‌ای که ما را به اسلام نزدیک می‌کند، عزیز است. رسول خدا (ص) می فرمایند: «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُ وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا» حکمت گمشده مومن است هر جا آن را بيابد احق به آن هست و بايد آن را اخذ بكند. در همین رابطه اگر جناب مولوی ما را به اسلامِ عزیز نزدیک کرد و حتی بیشتر از یک فقیه، و ما از آن طریقْ مزه‌ی اسلام را چشیدیم و در رفتار خود مقیّد به اسلام شدیم، معلوم است که مولوی را بیشتر پاس می‌داریم به همان معنایی که در روایت داریم: عقاید، فقه اکبراند و احکام، فقه اصغر. خطر در این‌جاست که یک فقیه، فقه و فهمِ خود را همه‌ی اسلام بداند. موفق باشید

24027
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: استاد داریم بحث عقل تکنیکی رو کار می کنیم. نسبت عقل تکنیکی و کتاب گزینش تکنولوژی و کتاب مدرنیته وتوهم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید تلاش شود این دو با هم جمع گردد. زیرا از یک طرف آن‌چه بر تکنیک در فرهنگ مدرنیته حاکم است، نوعی توهم یا گِشتل است و از طرفی ماهیت تکنیک، عقل است و نه توهم. موفق باشید  

 

21028
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عالیقدر: با توجه به آیه «لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلْمُحْسِنِينَ»، در بهشت هر چه انسان اراده کند به او داده خواهد شد. از طرفی گفته شده که در آن دنیا زنهای بهشتی نصیب شوهرانشان خواهند شد. حال اگر در این دنیا شرایطی برای مردی ایجاد شود که به دختر مورد علاقه اش برسد و بخاطر خدا از آن دست بکشد، و در آن دنیا آن دختر را بخواهد با توجه به اینکه آن دختر زن کس دیگری شده، این خواسته اجابت نخواهد شد؟ این با آیه فوق الذکر در تناقض نیست؟ و اگر اجابت خواهد شد چگونه می شود یک زن در تملک دو مرد باشد؟ من جای دیگر هم این را پرسیده ام و جواب لازم را نگرفته ام گفته شده که در آن دنیا انقدر نعمت هست که مومن آن زن را فراموش می کند منتها من می خواهم بدانم اگر مومن در آنجا این زن را بخواهد چه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن دنیا این نسبت‌ها به‌کلّی از بین می‌رود و انسان هر آن‌چه اراده کند را ایجاد می‌نماید. قرآن می فرماید: فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ (101مومنون) هنگامى كه در«صور» دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از يكديگر سراغ نمی‌گیرند! عرایضی در این مورد در شرح سوره‌ی واقعه شده است. موفق باشید

20768
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید نمی دانم چرا جوابی را که به سوال 20757 داده اید بوی پلورالیسم می دهد. خواهش می کنم بیشتر توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پلورالیسم یعنی بگوییم همه‌ی ادیان و همه‌ی فرق بر حق‌اند که در این رابطه همه‌ی ادیان را در عرض هم قرار داده‌ایم. ولی وقتی می‌گوییم هر دینی به اندازه‌ی توحیدی که دارد حق است، موضوع فرق می‌کند. قران می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ» (113/ آل عمران) همه‌ی اهل کتاب را یکسان نگیرید. عده‌ای از آن‌ها شب‌بیدارانی هستند که آیات الهی را تلاوت می‌کنند و اهل سجده و عبادت‌اند. «يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» (114) اینان مؤمنین به خداوند و به روز آخرت‌اند و اهل امر به معروف و نهی از منکر می‌باشند و در انجام خیرات، سرعت می‌گیرند، اینان از صالحین‌اند. که این نشان می‌دهد چگونه در عین بودنِ اسلام، این افراد از اهل کتاب مورد تأیید می‌باشند. موفق باشید

20103
متن پرسش
سلام استاد عزیز: کسی از امیرالمومنین (ع) پرسید قبل از این دنیا چه بود؟ آقا فرمودند دنیاهای دیگر مثل همین دنیا 1. آیا این روایت درسته یعنی سند داره؟ 2. اگه عالم ماده که پایین ترین مرتبه ی وجوده از بین بره اون موقع پایین ترین مرتبه ی وجود چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مبتنی بر دلایل عقلی است، زیرا همواره خداوند در تجلی است و همین‌که عالم ماده به فعلیت رسید و در مرتبه‌ی بالاتری قرار گرفت، مرتبه‌ی مادون آن یعنی عالم ماده تجلی خواهد کرد. موفق باشید

18746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در بعضي گروه هاي واسطه گري ازدواج در فضاي مجازي فرم مشخصات خانمها، شامل سن و وزن و قد و تحصيلات و مشخصات خانوادگي؛ گذاشته مي شه تا به آقايون معرفي شوند، نظر جنابعالي راجع به اين امر چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد چاره‌ای نیست. موفق باشید

16601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در کتاب «سوره ی کهف راز زندگی دینی» در قسمت دیدار حضرت موسی (ع) و خضر نبی (ع)، علت اینکه در قسمتی که ماهی مرده، از ظرف بیرون می پرد و بر دریا می رود و زنده می شود چیست؟ آیا ارتباطی با سبزی و زندگی خضر نبی (ع) و روح حیات بخش است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید همین‌طور باشد که محل ملاقات باید صورتی از حیات را در صحنه داشته باشد. موفق باشید

نمایش چاپی