باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه انسان خودش با نفس ناطقه در عالَمی حاضر شود، غیر از آن است که در خیالِ خود، فکرِ آن حضور را بکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. آری! به اعتبار امیرالمؤمنین «علیهالسلام» زمانه، بعضاً زمانهی عنود و کنود است تا سره از ناسره جدا شود و دینداران واقعی به عمق مطلب برسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند میداند که بندهاش را در کدام شرایط، بهتر میتواند پرورش دهد. در همان کتاب هست که بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر میشوند و بعضی برعکس. ۲. برای بعضی رویهمرفته رزق وسیع مقدّر شده، ولی اگر با حرص همراه باشد راه به سوی حقیقت تیره و تار میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با صبر و راضیبودن به رضای الهی با موضوع برخورد کنید، به همان نتایجی که میخواهید میرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم اشکال داشته باشد زیرا این نوع زیارات که میفرمایید در همان راستای زیارت اولیای الهی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که احترام به طرف مقابل است، جا دارد. ولی اگر شائبهی ارتباط بیشتر در میان آید و توهّماتی شکل بگیرد، باید نسبت به این امور جدّی بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از «برهان صدیقین» شروع بفرمایید و بعد با کتاب «حقیقت نوری اهلالبیت «علیهمالسلام» کار را جلو ببرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مقدمهی کتاب «مبانی نظری مهدویت» عرض شد، مقدمهی فهم این امور، مطالعهی مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آنها است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میشود از جهتی قوهی غضبیه را در زمرهی وهمیه قرار داد، ولی از آن جهت که وجهی معرفتی حتی معرفتی ناصواب در آن است؛ میتوان آن را جدا نیز در نظر گرفت. به هر صورت این تقسیمبندیها، تقسیمبندیهای مطلق نیست. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز شما حضور خانمها در اربعین رو توصیه می کنید بنده پارسال به لطف خدا رفتم ولی تو کربلا به قدری ازدحام و شلوغی بود که مرتب تنه می خوردیم و خیلی ناراحت و معذب بودیم و احساس می کردیم کار خداپسندانه ای نیست و چون شاغل بودیم فرصت نداشتیم بمونیم تا خلوت بشه آیا با این اوضاع و برخورد با نامحرم شما توصیه می فرمایید بنده امسال برم؟ ممنونم التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وارد شلوغیها شدید؟! پس از طی مسافتی طولانی از همان دور که حرم مولا را مشاهده میکردید، سلامی میدادید و برمیگشتید. داستان معاشقه و دلدادگیِ خود را شکل میدادید. برمیگشتید و بر خلاف میل خود، دل خود را میکَندید و اشکریزان از محبوب خود جدا میشدید. ولی دلِ خود را دلی که فرسنگها به شوق دیدار محبوبتان در محضر او آورده بودید، جا میگذاشتید و برمیگشتید. آن امام عزیز جز این از ما میخواهد که ما عهد خود را به هر شکل و شمایلی در نسبت با مولایمان در میان آوریم. بگذریم که قصّهی راههای ورود به عشق حسین «علیهالسلام» بیش از این حرفها است که در کلمه و کلام آید. نه! باید زنان نیز، مردانه و مردان نیز، با اوج عاطفه در حماسهی اربعینی حاضر شوند. هواییام کردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:علم فلسفه اصطلاحاتی دارد که با استاد بهتر جلو میرود. اقلا با صوت دروس فلسفه، فلسفه را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت رفاقت خود را با فرزندنباید به هم زد تا آرامآرام خود آن فرزند متوجه شود راه دیگری را باید انتخاب کند. آری! اگر آماده شد، کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» میتواند کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شده که از نظر ائمه«علیهمالسلام» خواب، حجت نیست که ما بخواهیم تا بر اساس خوابهای خود زندگی کنیم و بنده هم تعبیر خواب نمیدانم. بالاخره انسان باید به کمک دستورات شریعت و عقل خود که رسولِ باطنی است، زندگی خود را مدیریت کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حداقل آنهایی که بنا است با عقل انقلاب اسلامی کار را ادامه دهند، باید عقل توسعهیافتگی را بشناسند. ولی عموم مردم اگر با عهد عقل انقلاب اسلامی خود را شکل دهند، رهِ صدساله را یکشبه طی میکنند و یا بگو اساساً از بیراهه به راه قدم خواهند گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «ما و آینده» و مباحث اخیری که تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفهای که پیش روی ما است» بتواند در این مورد کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رینگ انقلاب برای رسیدن به اهداف خود به هرحال در شرایط حاضر در بستر دو بزرگوار جناب آقای رئیسی و جناب آقای جلیلی جلو میرود. به همین جهت پیشنهاد بنده به رفقا این بود که به شخصیت و طرح و برنامههای آن دو توجه خاص شود. شواهد نشان میدهد إنشاءالله مسئولیت اجرایی در این شرایط به یکی از آن دو محول شود. و هو المطلوب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارهی 29670 عرض شد، طب سنتی و طب جدید هر دو مبتنی بر آزمون و خطا هستند و مثل هر علمی، جایگاه خود را دارند و مطلق هم نیستند. و بهتر است به جای طب اسلامی، عنوانِ طب سنتی در میان باشد. زیرا اولاً: همچنان که فرمودید استناد آن سخنان به ائمه «علیهمالسلام» کار آسانی نیست، ثانیاً: معلوم نیست که اگر مثلاً طب الرّضا از نظر سند هم مستند باشد، آیا به این معنا نیست که حضرت مطابق مزاج خود مأمون چنین پیشنهادهایی کرده باشند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیهی ۱۴ سورهی جاثیه میفرماید نسبت به آنهایی که مثل شما امید به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشید. ولی این غیر از معاندانی است که در جایگاه مقابل با اسلام ایستادهاند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیضهای اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسلهمراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آوردهاند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانوادهمان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعهای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتیهایش نمی گویند از کجا آوردهای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق» شان است. از دارایی سلبریتیها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارتآپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانهی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعهای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازادهها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیتالله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برجساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعیشدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروعکنندهی غارت و سهمخواهی و رانتخواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاحطلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه اصلاحطلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینهکردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمیآید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمیآید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیادهروها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شدهاند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی میمیرند باید شمشهای طلایشان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازادهها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانیها در جانِ مردم دارند و این بیچارهها با عوضیگرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمیدانند در جایی قرار دارند که همواره با تهیبودنِ خود روبهرو میشوند. در این رابطه به روش فوقالعادهی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطهها بیرون میکشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده میشود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالتهای انسانیاش، سرمایهداری را پوچ و تهی میکند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما میگشاید. نمیبینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دلها، آری! همان دلةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزهی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» میباشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آنهایی است که از فرصتهای انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایهداری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نگران نسلی نیستم که مطالب را خیلی مختصر و به اصطلاح، ساندویچی میخواهند. ما باید بتوانیم با طرح کلمات متعالی و اشارتگونه، دلهای آنها را نورانی کنیم مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» و یا در کلمات و گفتارش داشت. ۲. آری! به نظرم باید بتوانیم بعضی از بحثها را به صورت نوشتاری درآوریم، مثل کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود». ۳. کتاب «مرلوپنتی» ترجمهی خانم مرضیهی پیراوی در مورد «پدیدارشناسی» نکات خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صوت چند سوره را دنبال کنید و بعد با تفسیر المیزان مرتبط باشید، بهتر است. و در کنار مطالعهی تفسیر المیزان به تفسیر تسنیم رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی گفته میشود دوگانگیِ بین نفس و بدن، عددی نیست؛ میخواهند بفرمایند آن دو در عرض همدیگر نیستند. ۲. بستگی به تأویلی دارد که از نفس میکنیم. به طور کلّی جناب صدرا معتقد به «تجرد نفس»اند در هر مرتبه که نفس باشد، چه در مرحلهی نباتی و چه در مرتبهی حیوانی و انسانی. پیشنهاد بنده آن است که بحث «حرکت جوهری» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست پیشنهاد میشود. زیرا هر اندازه انسان در وادی تفکر وارد شود، به همان اندازه از سیطرهی قوهی واهمه که موجب این نوع خندههای بدون کنترل میشود؛ آزاد میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالی از شما دریافت نشده است. بفرمایید سؤالتان چه بوده؟ موفق باشید
