بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22206
متن پرسش
سلام: ایام به کام. استاد چرا هر کدام از ائمه علیهم السلام متصف به یکی از اسما الهی شده اند؟ در حالی که با توجه به عصمت ایشان قطعا به سایر اسماءالهی نیز رسیده اند. دلیل این تمایز چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» که مقام‌شان مقام خلیفة‌اللّه است به حکم آیه‌ی «علّم آدم الأسماء کلها» حامل همه‌ی اسماء الهی‌اند. موفق باشید

19732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جمعی از جوانان اعم از طلبه، معلم، کارمند، دانشجو و... قصد کار تشکیلاتی در سطح شهرستان داریم لطف می فرمایید راهنماییمان کنید تا سر لوحه کار خود قرار دهیم. ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی بر روی سایت به عنوان محور فکری رفقا کارساز باشد. موفق باشید

9550
متن پرسش
با عرض سلام خدمت مسئول محترم سایت: سؤال: چرا افرادی که غیر مسلمان هستند یا ساکن کشورهای غربی هستند قوانین دین اسلام را بیشتر رعایت می کنند و به حقوق هم احترام می گذارند تا مسلمانان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی می‌گویند ما در سفر خارج بیشتر متوجه ارزش اسلام و کشور اسلامی می‌شویم. گویا قضیه از این قرار است که: «ماهیانِ ندیده غیر از آب.... پرس‌رسان زهم که آب کجا است؟» وقتی از آب بیرون افتادند، بهتر می‌فهمند در آب‌بودن یعنی چه. موفق باشید
8187
متن پرسش
با عرض ادب خدمت استاد عزیز،پیشنهادی محضرتان داشتم؛در مورد مثنوی بارها و بارها از شما درخواست هایی برای معرفی کردن شرحی مفید مطرح شده است. یکی از کارهایی که گروه المیزان می تواند انجام دهد، جمع آوری شرح های شما از ابیات مولوی است که به صورت پراکنده در تمامی کتب شما به جز چند کتاب منحصرا فلسفی موجود است.برخی ابیات را شما در چند جا و از زاویه های متفاوتی شرح داده اید که می تواند ابعاد آن به خوبی جمع شده و عرضه شود.البته فردی مسلط به سخنان شما به راحتی می تواند این کار را انجام دهد تا به گونه ای مطالب انتخاب شود که جان کلام شما در آن مطلب منتقل شود. به جز پاسخ به نیاز مخاطبان می تواند شروعی برای شرح دادن این گونه مثنوی در سطح نخبگان باشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آدم حسابی! اگر روزی خداوند توفیق طرح روح طوفانی مثنوی را به بشر بدهد معلوم می‌شود خداوند در زیر سایه‌ی قرآن و نور محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» چه معجزه‌ای را به دست جناب مولانا جلال‌الدین محمد بلخی انجام داده. بی‌خود نیست مرد بزرگی چون آیت‌اللّه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» که خدا نکند گرد دوران بر روی شخصیت علمی ایشان بنشیند، تلاش کردند در شرح مثنوی خود لبی از آن دریای بیکران تر کنند. موفق باشید
29278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حداقل کتبی که برای رسیدن فصوص برای یک طلبه پایه مقدمات توصیه می‌کنید چیه با توجه به اینکه من برخی آثار شما را پراکنده مطالعه کردم و اینکه در یک متنی خواندم شما فصوص خواندن را برای طلاب قبل از درس خارج مفید نمی دانید در حالی که در جایی خواندم که حضرت امام به عروسشان گفته بودند ما باید به جایی برسیم که طلاب قبل جامع المقدمات فصوص درس بگیرند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امید است که طلاب به این‌جاها برسند که در عین جدّیت در دروس رسمی حوزه متوجه‌ی حضور در معارف عرفانی نیز باشند. توصیه می‌شود بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» به مباحث کتاب «معاد» بپردازید. هر سه کتاب و شرح صوتی آن در سایت هست. موفق باشید

28071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دغدغه حضرتعالی به تمدن نوین اسلامی و تمدن سازی و حرکت بسمت تحول در مبانی معرفتی، یک مطلبی مطرح شده که با توجه به تمدن سازی نوین اسلامی و تحول در علوم انسانی و الگوی اسلامی پیشرفت و گذار از ساختارهای متعارف مدرن و توسعه گرایی، به نظر من با توجه به چیزی که در متن می بینم نقطه مقابلی هست و حتی نقد جدی و مخالفت قاطع داره و به جهت اضطرار در عصر غیبت و سیطره مدرنیته این رو مطرح می‌کند که «سیاست ورزی و حکمرانی دینی در عصر غیبت و سیطره مدرنیته نباید مبتنی بر تغلب و اکراه باشد بلکه باید نهایت تلاش برای همراهی مردم با اهداف و برنامه های حکومت صورت پذیرد و هر جا اجرای حکمی از احکام شرع با مقاومت مردمی و اجتماعی و یا در مواردی فشار غیر قابل مقاومت جامعه جهانی مواجه شد و اجرای آن موجب مفسده ای چون تشتت و تفرقه ملی و سیاسی و اجتماعی گردید، نباید بر اجرای آن حکم اصرار ورزید و مفاسد بزرگتری از ترک حکم را رقم زد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با حاکمیت فقیه آری! بحث مقبولیت در میان است و به همین جهت حضرت امام موضوعِ جمهوری اسلامی را که ولایت فقیه نیز در متن آن گنجانده شده بود، به رأی گذاشتند و سال گذشته هم که دانشگاه مریلند نظرخواهی کرده بود، بیش از ۹۰ در صد از مردم ایران در باقی‌بودن این نظام نظر مثبت داشتند، هرچند درصد زیادی تقاضای تغییرات اساسی را به میان آورده بودند و رهبر معظم انقلاب نیز در بحث ۱۴ خرداد و موضوع «امامِ تحول» بر همین مسئله تأکید دارند و در همین رابطه امیدشان به جوانان است و روحیه‌ی تحول‌زاییِ آن‌ها. موفق باشید

27219
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چرا برخی افراد با وجود اینکه به مطلب و حقیقتی یقین پیدا می کنند و در تحصیل آن می کوشند ولی به آن ایمان و باور پیدا نمی کنند مثلا به پیام انبیا؟ آیا علت عدم تقوا این است که قرآن می فرماید اینها بجای تقوا بنیان فکری شان بر پرتگاهی مهلک است و لذا پایه فکرشان بسمتی است که انحراف دار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها باید در دو راهیِ گرایش به فطرت و نفس امّاره، خود را انتخاب کنند که در کجا قرار گیرند تا بهتر با «خود» کنار آیند. خداوند قاعده‌ی جهان را اینچنین خواسته و شکل داده، حال «إمّا شاکراً و إمّا کفورا».

قرآن در آيات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا مي‌دهد كه انسان ذاتاً حق را مي‌شناسد و ربوبيت او را پذيرفته، مي‌فرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسل‌هايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت مي‌دهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك مي‌كني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟

 نتايج آيه:

    الف – ذات همة انسان‌ها با پروردگار خود روبرو شده‌است.

    ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت داده‌اند.

    ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را مي‌شناسند.

      د – در قيامت بدكاران نمي‌توانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بي‌اطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.

    ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نمي‌توانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانه‌اي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همه‌شان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسان‌هايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسان‌ها نگذاشتند صداي فطرت‌ در جانشان خاموش شود.

    و - اين نوع رويارويي با پروردگار كه از طريق علم حضوري و شهود قلبي انجام مي‌گيرد، جاي انكار و عذري باقي نمي‌گذارد.

    ز - چون انسان فطرت و ذاتي دارد كه آن ذات و فطرت، خدا را مي‌شناسد، انسان مي‌تواند با فعّال نگه‌داشتن آن فطرت، حق را از باطل تشخيص دهد.

    ح – كار مربي در اصلاح انسان‌ها «ذكر و تذكر» به حقايق است تا انسان براساس فطرتش به خود آيد و به خود حقيقي‌اش كه از رسيدن به آن راضي است، دست يابد، نه از خود گرفته شود. و نقش اصلي را در پذيرفتن نداي فطرت و يا پشت‌كردن به آن، خود فرد به‌عهده دارد و به همين جهت هم مي‌شود از يك پدر و مادر در شرايط مساوي دو فرزند به‌وجود آيد كه يكي كاملاً به فطرت خود پشت كرده‌باشد و لذا نبايد نقش محيط و خانواده و امثال اين‌ها را عمده كرد و بدي بدكاران را از دوش آنها برداشت، و يا والدين علت اصلي انحراف فرزندان را به خود نسبت دهند. موفق باشید  

24134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام: شما در جواب سوال ۲۴۱۲۸ فرمودید: (صورت خارجی «مُعِد» خواهد بود تا نفس ناطقه، صورتی مطابق آن در ذهن ابداع کند) این یعنی شما پذیرفتید که صورت ذهنی منطبق صورت خارجیست. اما در جواب سوال ۲۴۱۱۴ فرمودید: (آن‌چه احتمال خطا دارد حکمی است که نسبت به صورت خارجی، صورت می‌گیرد یعنی آیا آن‌چه نزد عالِم است منطبق است با صورت خارجی یا نه؟) این یعنی شما شک دارید که صورت ذهنی منطبق با صورت خارجیست. مگر می شود کسی در عین حال هم یقین داشته باشد هم شک؟ لطفا این تناقض در گفتار را برای بنده روشن کنید. لطفا برای بنده روشن کنید که شما و حکمت متعالیه آیا به انطباق صورت ذهنی با صورت خارجی یقین دارید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی که بنده خدمت رفقا در جواب به سؤالات عرض می‌کنم با فرض این نکته است که اصل مباحث را در متون اصلی دنبال کرده‌اند وگرنه با سؤال و جواب نمی‌توان به موضوعات علمی دست پیدا کرد. در کتب فلسفه همیشه این نکته مورد بحث هست که چرا انسان در تطبیق یک موضوع به اشتباه می‌افتد. مثلاً چرا سراب را آب تلقی می‌کند، در آن‌جا گفته می‌شود که حسّ انسان اشتباه نکرد، ولی تطبیق آن‌چه حسّ به ما داد، با خارج که به این عمل «حکم»  می‌گویند، خطا پیش آمده. که البته باید مطلب را در کتب فلسفی دنبال بفرمایید. موفق باشید

23530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوارم: استاد در رابطه با سوالی که از شما درباره کتاب های آقای محمدرضا حدادپور جهرمی پرسیده بودم و شما فرمودید که مطالعه نکردید و از بنده پرسیدید که این کتاب ها چه نکاتی دارد می خواهم عرض کنم که این کتاب ها رو یک طلبه ای به نام آقای محمدرضا حدادپور جهرمی می نویسند. ایشون پرونده های سوخته وزارت اطلاعات رو که الان سوخته رو به صورت رمان کرده اند و موضوعاتشان غالبا سیاسی است. برای مثال کتابی با عنوان «نه» درباره جنایت های اسرائیل و صهیونیست و تربیت جاسوس و تغییرات ژنتیکی در افراد مسلمان تمام دنیا می باشد. یا کتابی با عنوان «تب مژگان» درباره فرقه ضاله بهاییت می باشد که چطور در عمق جامعه نفوذ کرده اند و چطور عضو گیری می کنند و چطور فعالیت می کنند و ... و مابقی کتاب های ایشون که الحق و الانصاف آدم رو جذب میکنه و آدم می ماند که واقعا این اتفاق ها دارد میفتد؟ کتاب های دیگر ایشان مانند «حیفا» یا «حجره پریا» که درباره خانم های طلبه است که کار سیاسی می کنند و یا کتاب های دیگر ایشان. یکی از کارهایی که این کتاب می کند روشنگری درباره این مسائل می باشد. و بنده تقاضا می کنم که استاد بزرگوار شما خود اگر امکان دارد مطالعه بفرمایید و نظر خودتان رو درباره این کتاب ها بفرمایید که جدا نظر شما برای حقیر خیلی مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید کار خوبی است و باید از ایشان به خاطر این‌کار تشکر کرد. اما اجازه دهید بنده کارهایی که فکر می‌کنم در اولویت هست، دنبال نمایم. موفق باشید

23184
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و دعای عمر با عزت و سلامتی برای شما: ضمن تشکر از پاسخگویی به سوال ۲۳۱۸۰ ، تمنا می کنم قسمت آخر آن را نیز پاسخ بفرمایید: توصیه شما به سالک مبتدی که گاهی از رفتار غیردوستانه و دور از انتظار دیگران ناراحت و مغموم می شود چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط، گذشت و خُلق نکو. مگر به ما نگفته‌اند: «من ندیدم در جهانِ جستجو / هیچ اهلیت به‌جز خُلق نکو». موفق باشید

21677
متن پرسش
سلام: در عبارت «المعروف من الموت هو عباره عن قطع تدبیر النفس عن مرتبه الحس و النمو ای المرتبه الحیوانیه و النباتیه لا عن المعدنیه» منظور از «لا عن المعدنیه» چیست؟ اینکه ارتباط روح با بدن معدنی قطع نمی شود یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره روح دارای بدن است منتها با بودن بدن عنصری، در خفاست و با عبور از بدن عنصری، ظهور می کند همچنانکه با عبور از بدن برزخیف بدن قیامتی ظهور می کند. موفق باشید

21355
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: برداشتی که از پاسخ های شما در سوالات قبلی داشتم اینست که جنابتان چندان به فلسفه تحلیلی ورود نکردید و این برقراری دیالوگ را بسیار دشوار می کند. سوالاتی چند: 1. چرا فلسفه غرب را بعد از هایدگر مورد مداقه قرار ندادید؟ 2. آیا فقط امکان هم اندیشی با فیلسوفان قاره ای را دارید؟ 3. جایگاه کلی فلسفه تحلیلی را در نظام غرب چگونه می بینید؟ 4. افق انقلاب اسلامی برای عبور از این فلسفه را چگونه می یابید؟ 5- سر عدم موفقیت 40 ساله نظام در عبور از غرب بلکه هضم شدن تدریجی آن در غرب چیست؟ در پایان هنوز من از عظمت امثال بیکن، هیوم، کانت و ... در تعجبم که کاخی بلند آفریدند که جهان را دگرگون و فتح کرد و هر از چند گاهی که نظام هایی جزمی چون جمهوری اسلامی و ... سربرمی آورد نهایت مجبور است ذیل اندیشه های رنسانسی آن بزرگان حرکت کند و الا محکوم به فناست. راستی اگر ما باشیم و اسلام بسیاری از مطالب قانون اساسی کشور را از کجا توان یافت؟ نمک غرب را خوردن و نمک دان شکستن جفاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که این نکات از محدوده‌ی سؤال و جواب بیرون است. با این‌همه بنده فلسفه‌ی تحلیلی را در آن حدّ می‌دانم که به قول معروف، فکر کنیم و سخن بگوییم و سخن یاوه نگوییم. ولی عمقی در آن ندیدم. در فلسفه‌ی قاره‌ای به‌خصوص در هایدگر و گادامر، نحوه‌ای از تفکری که در این دوران بدان نیازمندیم را یافتم به همان معنای عبور از متافیزیک. به نظر بنده برای تفکر نسبت به انقلاب اسلامی، می‌توانیم از هایدگر و گادامر استفاده کرد به‌خصوص از هایدگرِ متأخر. و عدم موفقیت انقلاب اسلامی را در مورد به‌فهم‌آوردنِ جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خوب‌فکرنکردن می‌دانم به همان معنایی که هایدگر در کتاب «چه باشد آن‌چه خوانندش تفکر» متذکر می‌شود. ما با فهم انقلاب اسلامی به عنوان حقیقت دوران که به قلب حضرت امام إشراق شد، از ذیل تاریخ رنسانس رها خواهیم شد که بحث آن مفصل است. موفق باشید

20479
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده بزرگ ذبح کننده سوالات من دریافتم که تنها راه نجات از اهریمن شروری که دکارت مطرح می کند (یا به طور کلی نجات از خطا و اشتباه و جهل مرکب) پناه بردن به شکاکیت تسلسلیست بدین معنا که شک دارم و در شک داشتن خویش شک دارم و درین شک دوم شک دارم همین طور این شک ادمه می یابد و البته این تسلسل محال نیست به دو دلیل 1 وجدانا این تسلسل را در وجود خویش می یابم 2 اعداد هم تسلسل دارند و تسلسل محال نیست. پس وقتی ما هیچ گزاره ای را تایید نکنیم قطعا هیچ فریبی نیز در کار نخواهد بود این نکته مورد تایید حضرتعالی می باشد؟ خواهشا مستدل پاسخ دهید. به نظرم خیلی از سوالات را ذبح می کنید. چرا دست و پای استاد در مقام پاسخ گویی لرزان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی به نظر می‌آید باید به خواستگاهِ سؤال عزیزان توجه کرد و جواب داد و نه به ظاهرِ سؤالات. مثل آن‌که در قرآن هست که طرف می‌پرسد چه چیزی انفاق کنیم؟ ولی خداوند مسئله را می‌برد در جایگاه اصلی سؤال، و آن این‌که به چه کسانی باید انفاق کرد. ملاحظه کنید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» (215/بقره) بنابراین اگر به قول شما سؤالات را ذبح می‌کنیم، ذبح شرعی انجام می‌گیرد 2- در مورد شکی که به میان می‌اورید، بحث در محل‌بودن و محل‌نبودنِ شک در میان نیست، بحث در این که دکارت می‌رسد به این‌که در شک‌بودن، کسی دارد شک می‌کند که در شک‌بودنِ خود، شک ندارد و از این طریق بحث را تا یقینِ به وجود انسانی که شک می‌کند، جلو می‌برد با همان جمله‌ی مشهورِ «من شک می‌کنم، پس هستم». موفق باشید

20277
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده کتاب از برهان تا عرفان و همچنین چند کتاب فلسفی دیگر را نیز خوانده ام و ابدی و ازلی بودن واجب الوجود را قبول دارم. در عبارت: «اگر واجب الوجود نقص داشت پس نیازمند می شود و اگر نیازمند شد پس دیگر واجب الوجود نیست» 2 مشکل دارم: 1. ممکن است مثلا چیزی نقص داشته باشد ولی نیاز به رفع آن چیز در خودش احساس نکند و نخواهد نقصش را برطرف سازد. 2. چرا واجب الوجود نیازمند نیست؟ من فقط برایم اثبات شده که وجود او ازلی و ابدی است و خالق ممکن الوجود نیز هست. (یگانه بودن آن نیز برایم اثبات نشده چون کامل بودن آن برایم اثبات نشده)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین روشن می‌شود واجب‌الوجود عین وجود است و از آن‌جایی که عین وجود، عین کمال است پس واجب‌الوجود هیچ نقصی و نیازی ندارد. موفق باشید

19981
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری فرمودین فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل با هم تفاوت دارن. اما طبق شرح اینجوری فهمیدم فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل فرقی ندارن چون بقای جوهر عالم ماده عین گرفتن فیض حرکته چون بقای عالم ماده به عین حرکت بودنه، پس باید فرقی باید نداشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل از مباحث «حرکت جوهری» باید «برهان صدیقین» مطالعه شود و با نظر به این نکته عرض شد که همه‌ی مخلوقات در فیضِ بقاء هستند به این معنا که وجودشان از حق است و عین ربط به حضرت حق می‌باشند و از این جهت دائماً با تجلیاتِ وجودیِ حضرت حق، باقی هستند و اگر آن تجلی و آن ربط، نباشد بقائی نخواهند داشت و این غیر از فیضی است که موجود مادی را از قوه به فعل می‌برد. موفق باشید

19788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز در جلسه ی تفسیر قرآن خود در تاریخ 4/17 در تفسیر سوره ی نسا فرمودید که امروزه بنده عقل سالم را عقلی می دانم که بتواند در ذیل عقل مقام معظم رهبری تفکر بکند خواهشمندم منظور خود را بیش تر توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جا هم عرض شد این یک بحث مفصلی می‌باشد. جنابعالی اگر فرصت داشته باشید و شرح صوتی مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» را دنبال بفرمایید و روشن شود معنای جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی چیست، عرض بنده روشن خواهد شد. موفق باشید

19202
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب ادب عقل و خیال و قلب اشاره فرمودید که برای تربیت عقل روی کتابهای برهانی و امثال کتابهای ملاصدرا برنامه ریزی بشود و برای تربیت خیال روی کتابهای مولوی و حافظ کار شود برای تربیت قلب چه کنیم؟ تربیت قلبی خیلی سخت است. بنده خودم به شدت به یکی از بستگانم کینه دارم هر چه تلاش می کنم تا این کینه از دل من برود نمی شود چه کنم؟ و خیلی صفت های بد دیگر. چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه اُنس با حضرت حق و شوق عبادت را در خود بیشتر کنیم، بیشتر قلب به اصلاح، گرایش می‌یابد. موفق باشید

17869
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با توجه به دسته بندی «علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین» که در سوره ی تکاثر می فرماید: «کلا لو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم» منظور از این علم الیقین در چه حد است؟ با توجه به مثال دیدن دود آتش از دور که از دود می فهمیم آتشی در آنجا هست اگر علم الیقین را در در این حد در نظر بگیریم، آیا مثلا در حد ما که کمی مطالعه داریم و پی به وجود جهنم و... برده ایم، می توان اینگونه گفت که این فهم ما از جهنم که کثرت ها و عدم وجود است، خود دیدن جهنم است؟ و دوم اینکه با توجه به اینکه این آیه بحث دیدن جهنم را در سوره ی تکاثر آورده، می توانیم این را راهنمایی از جانب خدا در این سوره در نظر بگیریم که می خواهد بگوید جهنم همان تکاثر و کثرت و عدم وحدت است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که ما کثرات را چگونه بنگریم. آری! اگر آن‌ها را دهانه‌های بازِ جهنم ببینیم که همه‌ی فرصت‌ها و عمر ما را به آتش می‌کشد، حقیقتاً از طریق کثرات، جهنم را دیده‌ایم. موفق باشید

13905
متن پرسش
سلام حاج آقا: اگر انجام یک گناه کبیره در فردی ریشه دوانده باشد مثلا 10 سال، برای خلاصی از این مفسده که اکنون به عادتی برای وی تبدیل شده چه باید انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید توبه کند و با نور خدا شدت آن گناه را که جایگاهی در فطرت انسان ندارد، ضعیف و ضعیف‌تر گرداند تا افق نفس مطمئنه در مقابل او گشوده شود. موفق باشید

13554
متن پرسش
سلام: گفته می شود به تعداد انفاس راه وجود دارد برای رسیدن به خدا آیا این حرف درست است به نظر اینجانب؟ راه دین فقط می تواند انسان را به کمال برساند از طرفی گفنه می شود «سبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» همه موجودات دارند به سمت خدا می روند «انا لله و انا الیه راجعون» آیا انسانهای بد هم دارند به سمت خدا می روند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایتی که می‌فرماید: « الطرق‏ إلى‏ اللّه‏ الخالق، بعدد أنفاس الخلائق» نظر به سیر الی اللّه در متن شریعت دارد. به این معنا که هرکس در شریعت الهی قصد رجوع به حضرت حق دارد تفاوت در برداشت‌های از دین و عمل به آن متفاوت است، به تفاوت کثرت انسان‌ها. و در این مورد نباید انتظار داشته باشیم هرکس مثل ما سیر إلی اللّه داشته باشد. به خود إلی اللّه در روایات توجه کنید یعنی مسیری که به سوی خدا است، مگر انسان‌های بد مسیر به سوی خدا دارند؟ البته موضوع سیر تکوینی، موضوع دیگری است که این روایت به آن نظر ندارد. موفق باشید

8297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام بنده می خواستم سوره های ک پیشنهاد داده بودید (زمر- شوری- صاد- عنکبوت- قصص- نباء- واقعه- فاطر- نمل- انفال- ق- سبأ-طور- روم- محمّد(ص)) رو مطالعه کنم ولی جزواتشون رو ندارم و توی سایت هم نتونستم بجز واقعه و اعراف بقیشون رو پیدا کنم. اگه ممکنه راهنمایی کنید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل متن را همان آیات قرآن قرار دهید و در زیر هر آیه‌ای در دفتر یادداشت ، مطالب مهم آن آیه را یادداشت کنید. موفق باشید
8120
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. در یکی از سوالات دوستی مطرح کرده بود که با مطالعه اسفار و مراجعه بهیک روحانی، آن روحانیگفت برای طی سلوک می تواند سالک با نوجوانی زیر یک لحاف برود و ...وحضرتعالی پاسخ داده بودید آن شخص درست مطلب را متوجه نشده و استعاراتیکه ملاصدرا و یا حافظ استفاده می کنند برای رساندن معناست و...حتی مثال دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود را مثال زده بودید؛ استاد سوال من این است مگر مثال قحط است که این بزرگان از چنین مسائل سخیفی جهت استعاره استفاده می کنند؟حرف از مغبچه و پسرک و زیر دامن و... چه ضرورتی دارد وقتی این نوع از برداشتهای بد و را منجر می شود؟بنده اینهمه روایت از ائمه خوانده ام یک بار به چنین مطالبی برنخورده ام؛ چگونه این حضرات که یعنی پیرو ائمه هستند برای بیان وصال با حق و .. به نازلترین مطالب متوسل می شوند؟استاد خواهشمندم پاسخ مرا بدهید، بی صبرانه منتظرم سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری مقام متعادل ائمه«علیهم‌السلام» هرگز منجر به اظهار این واژه‌ها نمی‌شد در عین آن‌که وقتی قرآن از شراب طهور نام می‌برد می‌خواهد بفرماید احساسی برای اهل بهشت پیش می‌آید که با این واژه می‌توان آن را اداء کرد . و یا در آیه‌ی 93 سوره‌ی بقره می‌گوید بنی‌اسرائیل در قلبشان گوساله نوشیدند، در حالی‌که گوساله ‌نوشیدنی نیست، ولی برای آن‌که آن احساس را به‌خوبی بیان کند این نوع واژه‌ها را به‌کار می‌برند. حافظ در وصف رسول خدا می‌گوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت.... به غمزه‌، مسئله‌آموز صد مدرس شد» هرکس می‌فهمد منظور او از نگار، رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» است و منظور از غمزه، توصیه‌های روحانی آن حضرت است، ولی چون احساس می‌کنند واژه‌ها بعد از مدتی معمولی می‌شود و دیگر آن احساساتی را که این‌ها به آن رسیده‌اند بیان نمی‌کند، از این نوع واژه‌ها استفاده می‌کنند. نمی‌خواهم آن‌ها را تبرئه کنم، می‌خواهم عرض کنم نکند منظور آن‌‌ها به اشتباه فهمیده شود. موفق باشید
27040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز تبریک عرض می کنم حلول ما شعبان، می خواستم نظرتون رو در مورد خرید اجناس برند، منظور نشانه های خارجی است بدونم با توجه به اینکه اجناس ایرانی در آن زمینه کیفیت مطلوب رو نداشته باشد. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، اگر با خرید جنس ایرانی ضرر هم بکنید، آن ضرر در حکم صدقه خواهد بود و صدقه موجب رفع بلا است. موفق باشید

24824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عرض می کنم: اگر بخواهیم تخصصی در فلسفه وارد بشیم باید کدام سیر را داشته باشیم؟ آقایان رمضانی و حشمت پور می فرمایند از فلسفه مشا، بعضی دیگر همون آقای امینی نژاد و آقای صمدی می فرمایند از بدایه الحکمه لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با «بدایه» شروع کنید برای جواب‌گویی به تفکراتی که در این زمان مطرح است، خوب باشد. چیزی که در جواب و سؤال شماره‌ی ۲۴۸۲۵ مطرح شده. موفق باشید

24773
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد بنده دانشجوی سال آخر پزشکی هستم و در بیمارستان دوره کارورزی رو می گذرونم. یه موضوعی هست که مدتیه بهش فکر می کنم اینه که تو کشور ما متاسفانه آمار تصادف و آسیب در پی حادثه خیلی زیاده در صورتیکه کشورهای اروپایی و آمریکا مدت هاست مسئله تصادف و ترافیک و رانندگی های پر خطر رو حل کردن. واقعا ناراحت کننده است این آمار پزشکان غربی اغلب وقت آزاد دارن در نتیجه مطالعه بیشتر و اختراع وسائل پزشکی پیشرفته تری دارن. من متعجبم مثلا دولت آمریکا چطور توانسته ۳۰۰ میلیون جمعیت رو پایبند به قانون بکنه ولی ما هنوز در گیر حوادثی هستیم که میشه نباشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این یک روح تاریخی است که بر ملتی شکست‌خورده در دنیای مدرن سیطره پیدا کرده است، ملتی که از این‌جا مانده و از آن‌جا رانده، نه توانست خِردِ قومی خود را در مواجهه با فرهنگِ غربی حفظ کند و نه توانست غربی شود. راه صحیح آن است که با جدیّت و با حضور در تاریخی که انقلاب اسلامی به میان آورده است، خود را بیابد. عرایضی تحت عنوان «عقل تکنیکی» در ۹ جلسه شد، شاید به کار آید. کتاب «خِرد سیاسی در زمانِ توسعه‌نیافتگی» از آقای دکتر داوری مطالب خوبی را با در میان می‌گذارد. موفق باشید

نمایش چاپی