بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یک شخصی بر برهان صدیقین ملاصدرا مبتنی بر برهان شر اپیکور، ایراد وارد می کرد که وجود خدای خیر خواه و کامل مطلق (که در برهان صدیقین، اصل وجود همان اصل کمال هم است) را رد می کند و این برهان می گوید، در جهان شر وجود دارد و خدا یا می تواند این شرور را از بین ببرد و نمی برد که این خدا شرور است و یا نمی تواند این شرور را از بین ببرد که این خدا قادر مطلق نیست و اینگونه خدا را زیر سوال می برد. آیا این اشکال، وارد است و پاسخ اپیکور را چگونه باید داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری با توجه به همین اشکالات اثر نفیس «عدل الهی» را تنظیم کردند. متأسفانه آقایان آن طور که شایسته است تلاش نمی‌کنند تا اندیشه‌های خود را بپرورانند، وگرنه خیلی راحت غیرِ منطقی‌ترین سخن‌ها، برایشان قابل پذیرش می‌شود. موفق باشید

25044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالی که می خواهم مطرح کنم نزدیک به ۱۴ سال است که آزارم می دهد یعنی دقیقا بعد از وفات پدر بزرگوارم. بعد از وفات ایشان من از انسانی شاد به انسانی محزون و گوشه گیر مبدل شدم و برای درمان مشکلاتی که به سراغم آمد کلی کتاب های روانشناسی غربی خواندم و تا الان حدود ۸۰۰ جلد کتاب روانشناسی برای درمان احساس پوچی و بی معنایی و بی هدفی زندگی که هر از چند گاهی گریبان مرا می گیرد مطالعه نمودم حتی رشته ام روانشناسی است و امسال دانشجوی ارشد روانشناسی اسلامی هستم برای درمان بی معنایی زندگی ام تمام کتابهایی که پدر معنا درمانگر جهان یعنی ویکتور فرانکل به فارسی ترجمه شده بود مطالعه کردم و بقیه روانشناسانی که فکر می کردم می تواند کمکم کند را مطالعه نمودم ولی از شما چه پنهان که نمی توانستم کاملا به آنها اعتماد کنم. مثلا مکتب ویکتور فرانکل را جزء اگزیستانسیالیست ها تقسیم بندی کردند. یادم رفت بگویم من بعد از فوت پدرم دچار اختلال دوقطبی شده ام و ریشه درمان این اختلال روحی روانی را به عقیده ناتانیل براندن روانشناس آمریکایی پدر جنبش عزت نفس کمبود عزت نفس می دانند و به نظرم در اسلام دلیل اصلی کاهش عزت نفس را نا فرمانی از خدا و انجام گناه می دانند. حدود ۲ سالی است که برای افزایش عزت نفسم با گرفتن روزه پشت سر هم تصمیم به ترک گناه گرفتم اوائل اصلا موفق نبودم ولی به مرور موفق تر شدم در ترک گناه. نتیجه مثبتش را دیدم تصمیم گرفتم کمی بیشتر راجع به روزه تحقیق کنم و مطالب اندک ولی قوی ای از کتاب معراج السعاده پیدا کردم و در کتاب احیاء العلوم مطالب بیشتری را پیدا کردم و در کتاب کشف المحجوب هم دلایل خوبی پیدا کردم و در سایر کتابهای عرفانی گذشته مطالبی پیدا کردم ولی در نویسنده های معاصر نویسنده یا سخنرانی که در زمینه روزه تحقیق فراوان کرده باشد پیدا نکردم تا اینکه کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا ی شما را خواندم شما احادیثی که قبلا خوانده بودم را طوری دقیق شرح دادین که آدمی را به عمق مطلب پی می برد. با یک سرچ کوچک به لیست سخنرانی های شما که راجع به روزه بود دست یافتم و حدود ۴۰ جلسه از سخرانی های شما که راجع به روزه بود را گوش دادم و هم زمان روزه می گرفتم و خیلی راضی و خوشحال بودم تا اینکه تمام ۴۰ جلسه را استماع نمودم و بعد از چند روز دوباره آن پوچی سابق به سراغم آمد منی که راه نجاتم را روزه می پنداشتم ولی انگار این روش نیز برایم مناسب نبود. نمی دانم ایرادم از کجاست و چه کار کنم؟ تمام باورهای مذهبی ام انگار در حال فرو ریختن است. استاد صبور عزیز شما چه راه حلی ریشه ای را پیشنهاد می کنید برای درمان این احساس پوچی و بی معنایی زندگی که احساس رخوت و تنبلی و سستی را برایم به ارمغان می آورد؟ با تشکر فراوان از شما و عذر خواهی بابت اینکه متنم طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم تا حال خوب جلو رفته‌اید، ولی بنا نیست که از سعه‌ی بیشتر در عالم غفلت نمایید و از معارفی که می‌تواند پشتیبان عبادات باشد، غفلت نمایید. پیشنهاد بنده دنبال‌کردنِ مباحث «معرفت نفس» و «معاد» است همراه با شرح صوتی آن‌ها، تا خود را در وسعتی بیشتر احساس کنید و در اگزیستانسِ اصیل‌تری وارد شوید. موفق باشید 

24692
متن پرسش
سلام: معرفت نفس مبحثی فلسفی است یا عرفانی؟ با استدلال سر و کار دارد یا شهود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن بود که «معرفت نفس» دریچه‌ی ورد به عرفان است به همین جهت مطالعه‌ی جلد ۸ و ۹ اسفار را پیشنهاد می‌کردند. موفق باشید

24615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: سوال بنده این است که آیا سجده ی یونسیه به عدد ۴۰۰ بار، برای خانم ها هم جایز و مفید است یا اینکه عدد آن برای خانم ها متفاوت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تفاوت داشته باشد ولی با روح و روحیه‌ی خودتان مطلب را بررسی کنید که فشاری بر روح‌تان نیاید. موفق باشید

 

23058
متن پرسش
‏ چون تو خواهی که جایی رَوی، اوّل دلِ تو می‌رود و می‌بیند و بر احوالِ آن مُطلّع می‌شود، آنگه دل باز می‌گردد و بَدَن را می‌کِشاند. «فیه ما فیه / مولوی» این یعنی چه استاد؟ متوجه نمیشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که فرموده‌اند. این به جهتِ تجرد نفس است. خوب است اگر مایل بودید بیشتر بدانید، به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» رجوع فرمایید. موفق باشید

22311
متن پرسش
در یکی از کتاب های ابن عربی نوشته شده است کفار اولیای الهی هستند که از شدت غیرت بر معشوق، ایمان خود را پنهان کرده اند! در مورد فرعون هم تعابیر مشابهی داشته؛ بر فرض بگوییم که ابن عربی در مورد برخی شخصیت های مورد احترام برخی افراد تقیه کرده؛ در مورد فرعون که تقیه معنایی نداره چون که یک شخصیت منفور در کتب آسمانی و ادیان ابراهیمی است و هیچ گروهی خود را از پیروان فرعون نمی داند که بگوئیم برای جلب رضایت آن عده این سخن را گفته. منظور ابن عربی از این سخنان چه بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های محی‌الدین همان‌طور که حضرت امام در نامه‌ای که به گورباچف نوشتند، حرف‌هایی است از مو باریک‌تر و با ادبیات خاصی فهمیده می‌شود. در مورد فرعون و ایمانی که آورده، استناد ابن‌عربی به این آیه است که فرعون در حینی که در حال غرق‌شدن بود مثل سخن ساحران، گفت: «آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» در حالی‌که می‌توان به او اشکال گرفت که ایمانِ اضطراری قابل قبول نیست و او معتقد است که با گفتن این جمله، فرعون تصور می‌کرده مثل ساحران نجات می‌یابد و اضطراری در کار از نظر او نبوده. به هرحال حرف‌هایی برای گفتن دارد، نه آن‌که گمان کنیم که اشکالاتی بر او نیست. موفق باشید

22000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 21968 اگر بحث أبا اللّه أن یجری الامور إلا باسبابها مطرح باشد باید در همه زمینه ها باشد نمی توان در مورد قطع عضو این را مطرح کرد اما از طرفی قائل به شفای بیماران قطع نخاع سرطانی و ... بود پس یا به کل بحث شفای بیماران خرافه است و فقط باید با علم پزشکی امید به شفا داشت یا اگر شفا هست نمی توان مرزی برای آن قائل شد. به نظر می رسد که اصلا شفایی در کار نیست و موارد ادعایی به فرض کذب نبودن مواردی است که از نقاط مجهوله است و علم تبیین کاملی ندارد مثل سرطان که ممکن است در موارد نادری خود بخود بهبود یابد و به خاطر ضعف فعلی علم پزشکی به حساب معجزه می نهند هیهات که ساعت ساز هستی در آن مداخله ای بکند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که به گفته‌ی شهید مطهری در کتاب ارزشمند «عدل الهی» نظام جهان، ذاتیِ جهان است. مثل آن‌که بین رفتن و رسیدن، رابطه‌ی ذاتی است و لذا اگر خداوند خواست رسیدنی را در نظام جهان ایجاد کند، رفتنی را محقق می‌کند. و در این رابطه است که می‌توان گفت اگر خداوند بخواهد عضوی را که از بین رفته است به‌وجود آورد، شرایط آن را که دوره‌ی جنینی است باید به‌وجود آورد. با این‌همه نباید از نقش معنویت و تقوا در تحقق امور غافل بود. موفق باشید

21733
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و آرزوی توفیقات لحظه افزون و عمر با برکت و مستدام برای شما استاد بزرگوار. از آنجایی که حکمت صدرایی قائل است به اینکه نفس نامیه ی نباتیه از جسم متولد می شود و لذا نطفه و لقمه و آداب دوران بارداری بر آن مؤثر است؛ چگونه می توان روایت شریفی که در علل الشرایع با این مضمون می فرماید: «خداوند روح ها را به جسم تعلق داد چرا که آن ها در عالم دیگر می زیستند و امکان داشت به ادعای الوهیت بیفتند و لذا خداوند در ملحق کردن روح ها به جسم ها، ضعف و ذلت را به آنها چشانید.» را با بحث جسمانیة الحدوث جمع کرد؟ لطفا منابعی که بتواند به طور تفصیلی مبحث عالم ذر، نحوه ی تعلق روح به جسم و عوامل تعیین کننده در این تعلق را تبیین کند معرفی بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلا عرض شد و در جلد هشتم اسفار مطرح است و آن را شما می‌توانید در کتاب «معرفت نفس و حشر» که در سایت هست دنبال کنید، جسمانیه الحدوث بودن نفس در راستای تحقّق شخصیت انسان است در عالم خَلق ولی همه‌ی انسان‌ها ارواحی قبل از ابدان در علم خدا دارند و آن حدیث شریف اشاره به موقعیت ارواح قبل از ابدان دارد. موفق باشید

21358
متن پرسش
سلام استاد: فرآیند تفقه در دین عقلیه یا قلبی و یا هر دو؟ و راهکارش در هر دو چیه؟ مثلا تفقه در آیه قرآن اول خوندن ظاهر آیه و بعد تفسیر علامه از اون ظاهره یا فرد باید خودش با اون باطن و تفسیر برسه؟ رسیدن با عقل ضعیف من چطور ممکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قرآن کتاب «تذکر» است و بنیادِ جان انسان‌ها به همان معنای فطرتی که دارند با قرآن آشنا است، لذا همین‌که ما با عقل خود به سراغ آن برویم، قلب ما نیز متذکر خواهد شد. موفق باشید

21018
متن پرسش

سلام استاد: ۱. امام علی اسد الله غالب می فرمایند که من با زنان جوان سلام نمی کنم چون می ترسم از صدایشان خوشم آید و...(شاید). خب الان بالفرض بنده حقیر برای خدا می خواهم بروم انگلیسی یاد بگیرم، برای این باید صدای زن جوان را گوش کنم برای مکالمه، یا صوت درسها و... خب آیا کلاس زبان رفتن اخلاقا اشکال داره؟ انگلیسی یاد بگیریم تا اسلام را ترویج کنیم، اگر کلاس بروم صدا زن جوان گوش دادن اشکالی نداره پس چرا امام علی...؟ ۲. ما هم می توانیم ظرفیت بزرگانی مثل رهبری و امام و...را با دعا بدست آوریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلام‌نکردنِ مولایمان به زنان جوان به جهت آن بود که آن‌ها گمان بد به خود راه ندهند و مشکل برای آن‌ها به‌وجود نیاید 2- حضور در جبهه‌ی حق در مقابل باطل با رعایت احکام الهی هرکسی را بزرگ می‌کند. مگر بزرگیِ امثال چمران و خرازی و باکری و قاسم سلیمانی از همان بزرگیِ حضرت امام و رهبری نیست؟! موفق باشید  

19262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یکسری از دوستان بین آقای رئیسی و آقای قالیباف مانده اند. اگر امکان دارد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز زود است، به‌خصوص که نباید از پدیده‌ی «جمنا» که بنا دارند در همین مورد تفکر کنند، غافل بود. موفق باشید

19106
متن پرسش
پرسش از مخلوق و حادث بودن قرآن: با عرض سلام و تشکر فراوان – در حدیثی از امام رضا (ع) نقل شده که قرآن حادث است اما مخلوق نیست. اول اینکه آیا این حدیث صحیح است یا خیر؟ دوم: اینکه آیا کلام الهی حادث است؟ نظر متکلمین، فلاسفه و عرفا چیست؟ سوم: در مورد مخلوق نبودن آن نظر این سه گروه علما چیست؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. به یاد دارم که مرحوم علامه در جمع‌بندی می‌فرمایند الفاظ قرآن حادث است، ولی حقیقت آن از شئونات الهی است و قدیم می‌باشد. موفق باشید

18861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد برای فهم عمیق تر روحیه عمل زدگی غرب و بالخصوص آمریکایها چه منبعی غیر از «مدرنیته و توهم» مخصوصا در آثار متفکران غربی معرفی می نمائید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های مرحوم مددپور و شهید آوینی نکات خوبی در این موارد دارد. موفق باشید

18019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: به نظر شما می شود از روایتی که می فرماید در هنگامه ی ظهور امام به یارانشان می فرمایند: به کف دست خود نگاه کنید و عمل کنید، این طور فهمید که امام می خواهند بگویند هر کدام بر اساس استعداد و ظرفیت و امکانات و شرایطی که در آن هستید عمل کنید؟ و هر کدام در هر جایگاه و شغلی که قرار دارید با توجه به همین موجودی و سرمایه همت کنید و منتظر این نباشید که امکانات و سرمایه ای از بیرون به شما برسد؟ و خلاصه کف دست یعنی همین که الان در دست داری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت مربوط به کارگزاران حضرت است که در اقصی نقاط عالم مأموریت دارند و بحث از شعور تاریخیِ آن کارگزاران است که آن کارگزاران در نسبت به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» پیدا می‌کنند. موفق باشید

8081
متن پرسش
سلام علیکم در قران کریم وقتی کلمه لبث (ماندن در دنیا )را بررسی نماییم غالبا درباره مجرمین است و اینکه مجرمین ماندن در دنیا را اندک می دانند مانند آیه 55 سوره روم که می فرماید:وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَلِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ 1-این آیه فقط درنک کردن مجرمون در دنیا را اندک می داند یا مومنین هم چنین تصوری دارند؟ 2- حال که درنگ کردن ما در این دنیا به نعبیر قرآن اندک است و مانند ساعتی بیش نیست برنامه ریزی برای اهداف معنوی در دراز مدت چگونه تبین می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- وقتی انسان‌ها در قیامت بیدار شدند می‌یابند چقدر فرصت دنیایی کوتاه بود، چیزی که مؤمنین از اول می‌دانستند 2- برنامه‌ی درازمدت به حکم وظیفه برای جامعه، غیر از آن است که ما برنامه‌ریزی کنیم که درازمدت در دنیا بمانیم. موفق باشید
7815
متن پرسش
سلام استادعزیز: ماچگونه میتوانیم پدیده بودن انقلاب را به دیگران نشان دهیم مخصوصا کسانی که در دستگاه شما نیستند و ما را متهم به بی‌فکری و دارای پیش‌فرزها می‌دانند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چهار کتاب مربوط به انقلاب، از زوایای مختلف، موضوع انقلاب را مورد بررسی قرار داده به خصوص آن‌که با نظر به غدیر جایگاه تاریخی و الهی انقلاب را مدّ نظر قرار داده. به نظرم عموم افرادی که به غدیر اعتقاد دارند با شما همراهی می‌کنند. آن‌ها بین مسائل اجرایی و روح تاریخی انقلاب خلط می‌کنند و باید بتوانید این را برایشان تفکیک کنید. موفق باشید
6800
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرام بنده دجار بن بست فکری شدم نمیدونم میشه اسمشو همین گذاشت یا نه سوالام ازین نوع ه این دنیا و ادماش برای چی اومدن؟برای عبادت خدا؟خدا این همه چیز خلق کرده که ما فقط عبادتش کنیم؟هدف از عبادت چی بود؟خدا که نیازی نداره بزرگیش رو به کسی مثل انسان نشون بده؟ اومدیم ک علم بیاموزیم؟خدا علمشو تو جهان پخش کرد و کثیر شد تا جمعش کنیم و به وحدت برسونیمش؟اصلا درک نمیکنم برای چی باید علم بیاموزیم ما همه یه تیکه از پازلیم تا هر کدوم رسالت خودمونو به نحو احسن انجام بدیم اون وقت این پازل کامل بشه ک چی بشه؟ واقعیتش رو بخواین وقتی به جهنم و بهشت فکر می کنم از اتش جهنم میترسم و از بهشت بی مشکل زجر میکشم...بخوابیم بخوریم لذت ببریم اونم تا ابد،خسته کنندس...من بهشت این طوری نمی خوام هرچقدر به هدف ها فکر می کنم بیشتر به پوچی میرسم شما بگید چی کار کنم؟نه دنبال بهشت و جهنمم و نه دنبال دنیای فانی فقط شدم یه علامت سوال بزرگ از این که وقت گذاشتید برای سوالاتم و جوابی ک ان شاالله خواهید داد سپاس گزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در بحث «خدا چرا ما خلق کرد؟» عرایضی داشته‌ام. اصل کتاب روی سایت هست. موفق باشید
6798
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی، با توجه به اینکه جناب عالی در کتاب آشتی با خدا عرض فرمودید که "من" انسان مجزا از تن انسان است و ما به وضوح می توانیم این جدایی آن را به زمانی که "سرکلاس" در افکار خود غوطه ور می شویم و فرضا حرف خنده دار استاد متوجه نمی شویم یا به" خواب" و اینکه می گوییم خودم دیدم که فرضا در فلان مکان بودم تلفیق بدهیم. چند سوال در ذهن من بود که البته جهت روشن شدن بیشتر موضوع آن را می پرسم: 1- اگر در هنگام خواب "خود" انسان دخیل است پس چرا بعضی مواقع خواب هایی می بینیم که هیچ حالت خارجی نمی توانیم برای آن تعریف کنیم حال آنکه من انسان در آن محل حاضر است و باید یک حالت کامل از آن محل یا صحنه ببیند یا بهتر بگویم خواب های پریشان را چگونه تفسیر می کنید؟ 2- زمانی که ما شخصی رادر خواب می بینیم آیا هم زمان آن شخص نیز مارا در خواب می بیند؟ مگر نه آن است که "من "هر دو در آن لحظه و مکان حاضر است.اگر غیر از این است پس خیال آن شخص است یا چیز دیگریست؟ 3- زمانی که سر کلاس در خیالات خود غرقیم پس چرا بعضی مواقع به مکان یا زمانی که سیر میکنیم هر چه به ذهنمان فشار می آوریم نمی توانیم شکل دقیقی از آن مکان یا زمان در ذهنمان به وجود آوریم طبق کتاب این گونه است که" من انسان سیر کرده ". پس باید آن محل را جامع و شامل ببینیم در صورتی که اینگونه نیست 4- زمانی که ما به مکان یا زمان خاصی فکر میکنیم اگر" خود" ما در آن محل حاضر است مگر میشود که همزمان در تنمان نیز حاضر باشد چون همزمان پلک یا پای ما هم دارد تکان می خورد و این حرکات اثر روح است . آیا حضور روح به طور همزمان در تن و خارج امکان پذیر است؟ به نظر جناب عالی آیا نمی شود از این دو مورد به عنوان خیال یا فکر بجای" من "یاد کرد : همانگونه که در عامیانه "خواب دیدن" یا "فکر و خیال کردن" گفته می شود. پیشاپیش از توجه جناب عالی تشکر میکنم.خدا حفظتون کنه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواب‌های غیر صادق تکرار حالات نفسانی خود انسان است و آن خواب‌ها غیر از رؤیای صادقه است که می‌تواند راهنمای ما باشد 2- عموماً ما وقتی خواب افراد را می‌بینیم با صورت خیالیه‌ای که در پیش خود داریم مرتبط هستیم مگر موارد استثنائی که در کتاب «خویشتن پنهان» به آن نوع ارتباط پرداخته شد 3- ارتباط با صورت‌های ذهنی غیر از حضور در صحنه‌هایی است که نفس در آن حاضر می‌شود. بعضاً صورت‌های ذهنی در پوشش صورت‌های ذهنی دیگر قرار می‌گیرد و از روشنی می‌افتد 4- خیال و فکر مصداق خارجی ندارد مواردی مورد بحث ما است که انسان خود را در آن زمان و مکان احساس می‌کند و سپس با آن روبه‌رو می‌شود که البته با ادامه‌ی بحث در ده نکته که همراه با ده جلسه صوت است إن‌شاءاللّه موضوع برایتان روشن‌تر می‌شود. موفق باشید
29482
متن پرسش
سلام علیک و رضوانه استاد عزیز خدا قوت، مطلبی را از جناب آیت الله انصاری شیرازی که از شاگردان امام (رضوان الله علیه) و علامه طباطبایی (رضوان الله علی) بود را حیف دانستم که در این محفل که مباحث ناب این بزگان است مطرح نکنم و با شما در میان نگذارم. چرا که سخن حکیمان در دل خود نکته هایی و اشارت هایی پنهان را حمل می کند که وقتی به میان می آید زوایای خود را بروز می دهد و همان اشاره زبان ها را و دل ها را دچار انفتاح می کند و پرده از فروخفتگی بر می دارد. گرچه بسیاری از این سخنان را بارها از زبان جنابعالی و اساتید حکیم شنیدیم ولی چه اشکال دارد تا باز بر سر سفره ی این عزیزان از زاویه ای دیگر بحث را دنبال کنیم شاید موجب سخنی جدید و اشارتی تازه و نگاهی تیزتر شود؟! ایشان می فرماید: ایشان پس از سخن از وادی تفکر و رسیدن به حصول نتیجه از پی استدلال سخن از تذکر را پیش روی قرار می دهند و می فرمایند تذکر، به یاد آوردن مسائل حل شده ی گذشته است و از بدیهیات است و نیازمند استدلال و تفکر و مبادی آن نیست، فطرت انسانی، فطرت الهی است و تمام معارف و اعتقادات مذهبی به طور فطری در سرشت آدمی نهفته است، به عبارتی اگر همه چیز را در مورد انسان کنار بگذاریم و فقط طبع و فطرت او را در نظر بگیریم تمام انسان ها موحد هستند؛ زیرا توحید در فطرت انسان است و محال است که موجود ممکن الوجود، تکوینا حضور حق تعالی را فراموش کند. انسان به خداوند به همان نحو که به خود علم حضوری دارد علم حضوری دارد و هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد. آری این مشاغل و توجهات این سویی است که او را از این حضور غافل می کند. و تذکر وظیفه ای جز کنار زدن این حجاب ها و این شلوغی ها نیست و اگر در این راه موفق به تذکر شویم تمام معارف را در وجود خود خواهیم یافت. جناب علامه طباطبایی مفسر کبیر می فرمودند در قرآن دلیلی برای اثبات خداوند متعال ذکر نشده است زیرا وجود او بدیهی است و استدلال نمی خواهد و به خاطر عارض شدن نسیان بر انسان نیازمند به تذکر است تا فرد متوجه سرمایه درونی شود. درست انبیا آمدند تا بشر را متذکر عهد قدسی خود کنند موظف به استدلال نشدند، زیرا معنا ندارد مطلبی که در نهاد آدمی نهفته است را آموزش دهند و ادله ی اقامه شده برای تاکید بر وجود او و به نحو تنبه و دلالت بر فطرت او بوده است و یا برای کافرین و ملحدین. در حالی که این ممکنات اند که نیازمند اثبات اند نه حق که روشن ترین روشن هاست. به همین جهت علامه طباطبایی این آیه که می فرماید «واذکر ربک اذا نسیت» (هرگاه پروردگارت را فراموش کردی، دوباره به خاطر بیاور) را اینگونه معنا می کردند اگر پروردگارت را فراموش کردی دوباره متذکر او شو!! این حقیر کمترین ذیل همین مطالب مطالبی را یادداشت کردم اما کمتر از آن می‌دانم که مطالب را ذیل این معارف ناب این بزرگان بنویسم و شرم و خجلت از خود دارم علاوه بر ان که ترس تصدیع اوقات از عزیزان دارم. و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته‌ی جناب حافظ حیف نیست وقتی انسان در بنیاد وجود خود خدا را دارد جان خود را مشغول امور دیگری کند و همو که از همه به او نزدیک‌تر است و همنشین جان او است را فراموش کند.

حیف است طایری چو تو، در خاکدان غم          زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت

حیف است جان آدمی که می‌تواند تا کنگره‌ی عرش صعود کند، مشغول دنیایی شود که داشتنِ آن عین نداشتن است و به همین جهت یک لحظه انسانِ خاک‌نشین از غم رها نیست، و از این جهت جناب حافظ بنا دارند جان خود را به عالمی سیر دهند که آشیانه‌ی وفا و برخورداری است یعنی عالم معنویت، عالمی که هرچه به آن بیشتر نزدیک شویم، بیشتر ما را وفادارانه در بر می‌گیرد و با ما همراه می‌شود و برای خود جهانی است بیکرانه.

موفق باشید

28623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد ببخشید با وجود مباحث فلسفی و عرفانی امام خمینی و علامه آیا لازمه مثلا ما تو رشته فلسفه کتابای شواهدالربوبیه و اشارات رو هم بخونیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهایی مثل «شواهد الربوبیه» مبانی تفکری است که حضرت امام و یا علامه متذکر آن هستند. اگر بتوانید به آن مبانی رجوع کنید، راحت‌تر به مباحث امام و علامه وارد می‌شوید. موفق باشید

28001
متن پرسش
با سلام دوباره: حضرت آقا جسارت حقیر رو ببخشید بنده جواب قسمت اول سوالم را گرفتم اما اینکه می فرمایید روحی که بر شهرداری ها حاکم هست شاید بتوان این را گفت روحی که بر حکومت حاکم است از این جهت که شما می‌فرماید با توجه به رفتار ولی فقیه ما می توانیم در رادیو و تلوزیون در مورد اتفاق آسیه پناهی صحبت کنیم دقیقا مشابه رفتار نژاد پرستانه ی آمریکا است که در حال حاضر در رادیو و تلوزیون اونها هم جوان‌ها در این مورد صحبت می کنند پس تفاوت حکومت ولی فقیه با آمریکای جنایت کار چیست؟ (در مورد عدالت اجتماعی) و حتی ما اگر فقط به اعمال شهرداری نگاه کنیم شاید فرمایش شما درست باشه، اما آیا رفتار بنیاد مستضعفین باعث ایجاد شهر و جدا کردن مردم نیست؟ داخل ستاد اجرایی فرامین امام (ره) چه ساختمان های لوکسی که ساخته نشده است، در خود حوزه علمیه با مدیریت صادق لاریجانی چه ساختمان‌های لوکسی ساخته شده، حالا با دیدن این اتفاقات و نقش رهبری در به قدرت رسیدن این نهاد ها آیا ولی فقیه در حال حاضر عادل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تجربه‌ی اجرایی که داشتم عرض شد این امور با دستور و بخشنامه حل نمی‌شود. باید به صورت فرآیندی و با صبر و بصیرت از این مشکلات عبور کرد و بصیرت مقام معظم رهبری را از این جهت بسیار ارزشمند و کارساز و حکیمانه می‌دانم که به جای «حذف»، به «عبور» می‌اندیشند. موضوعی که در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» به آن پرداخته شده. آیا عبور از آقای هاشمی که هنوز آثار افکار ایشان را در نظام اداری‌مان می‌یابید، کار آسانی است؟ هر انقلاب دیگری بود با آن نوع نقشه‌هایی که آقای هاشمی در سر داشت، امروز زمین‌گیر شده بود و فرزندان انقلاب ارباً اربا شده بودند، نه از حاج قاسم خبر بود و نه از آینده‌ای که هنوز به ظهور نیامده است. سؤال‌کننده‌ی محترم سؤال ۲۸۰۰۲ در سؤال خود نکات ارزشمندی را متذکر می‌شوند. آیا هنر انقلاب و رهبری همین نیست که چنین جوانانی در این اندازه از بصیرت رویش یافته‌اند؟ موفق باشید

27879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: چند وقتی عده ای از شیعیان ‌با توسل به ائمه مخالفت می‌کنند و می‌گویند این‌کاریست که هیچ یک از ائمه انجام ندادند و خواندن مرده صحیح نیست. تشکر. خدانگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در روایات خود به خصوص از حضرت رضا علیه السلام داریم وقتی بر مزار متوفی حاضر شدید و برای او قرآن خواندید و دعا کردید، از یک طرف دعای شما برای او موثر خواهد بود و از طرفی دیگر او دعا می‌کند و دعای او برای ما مفید می‌باشد. همچنین آیا زیارت‌هایی که از ائمه صادر شده‌است حکایت از توسل به اولیاء معصوم ندارد؟ اشتباه این افراد از این‌جاست که گمان می‌کنند ما اولیاء الهی را منشأ بالذات کمالات می‌دانیم در حالی که آن‌ها مظاهر فیض الهی‌اند.

25675

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام: استاد چندیست دوره ای را شرکت کرده ام بعنوان روانشناسی مزاج از اندیشکده تصریف، بنا به استناد تفسیر حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» از امام صادق که فرمودند معرفت نفس شناخت چهار رکن، چهار ستون، چهار طبع است. ارکان (نور، نار، ریح، آب) و ستون (عقل، ذهن، قلب، حواس)، طبع (دم، ریح، بلغم، مره) و از روایات هستی شناسی خلقت ملائکه و زمین و آسمان و دریا و... نظامی چیده شده که درمان بر پایه آنست. بحث به‌ آنجا رسید که چون روایت کرسی و عرش اشاره دارد که خورشید نورش مرتبه نازله نور عرش است و ملائکه هم که روایت داریم برخی از نور و برخی از هوا هستند برخی به کوچکی مگس. پس نتیجه که ملائکه هم ماده اند و معراج پیامبر هم که جسمانی بوده، پر جبرییل هم که می سوخته بالاتر برود همه چیز در عالم بالا که خدا خلق کرده ماده است از همان چهار رکن اولیه منتهی ماده ایست لطیف تر از ماده روی زمینی (البته ابتدا را با کلمه می دانیم ) نتیجه کلی که فلسفه را به کل قبول ندارند. استاد حساب روایت ها که اغلب از بحار و اصول کافی و نهج البلاغه هست چه می شود؟آیا منظور همان مراتب ظهور است که نازلترین آن همین جهان مادیست؟ در معرفت النفس با خواب اثبات کردیم که انسان وجه مجردی فوق زمان و مکان دارد حالا با سخن اینها تناقض داریم هر ماده ای محصور زمان و مکان است. لطفا مسئله را روشن بفرمایید در ثانی ادامه این دوره با این نظام را به صلاح می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان اطباء اسلامی از ابتدا همین بوده که اصلاً تصوری از موجود مجرد به غیر از خدا ندارند و غیر خدا را مادی می‌دانند!!!! موفق باشید

25441
متن پرسش
سلام علیکم: با آرزوی قبولی طاعات و توفیق روزافزون؛ به نظر حضرتعالی، چطوری میشه نظم مومنانه اربعین که جلوه ای از تمدن نوین اسلامی هست رو در جامعه خودمون بسط بدیم و پیاده کنیم که قطعاً نباید فقط منحصر در ایام این راهپیمایی بزرگ باشه. متاسفانه شاهدیم حتی برخی مجموعه های انقلابی هم به دلیل اینکه هنوز در قالب نظم مدرن پیش می روند، به رکود و خموشی در حال ابتلا هستند و از نظم مومنانه دارند دور می شوند. به چه راه هایی میشه این نظم مومنانه اربعین رو حفظ کرد و بسط اجتماعی داد و آیا به نظرتون، پدیده روضه های خانگی یا جلسات هفتگی تلاوت و تفسیر قرآن که در خانه های اعضای محله برقرار میشه و در محله هم تاثیر فرهنگی مثبتی داره، میتونه کار موثری در راستای بسط نظم مومنانه باشه؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به افق تمدن نوین اسلامی فکر کرد و با نظر به آن افق، ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری از هر گونه ایثاری در این مسیر کوتاهی نکرد. موفق باشید

25238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. بنده از تشکل بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز مزاحمتون میشم. استاد در بسیج دانشگاه ما، خواستار تشکیل کانون مهدویت هستیم، و بنابراین دنبال یک سری منابع مطالعاتی به صورت سیر مطالعاتی هستیم. البته در واقع هدف اصلی، فهم مهدویت هست، و رسیدن به شناخت و معرفت عمیق نسبت به امام زمان (عج ) هست، در دیدگاه های مختلفی که نسبت به مهدویت وجود دارد کدام کامل ترین و جامع ترین دیگاه است؟ و سخنش چیست؟ امام زمان باید چگونه و به چه شکلی در زندگی ما نمود پیدا کند. و در واقع بررسی مهدویت در تمام ابعاد مختلف. در واقع خواستار رسیدن به یک نگاه کامل و جامع هستیم. می خواستیم که اگر امکان دارد کمکمان کنید که چگونه و با چه کتبی شروع کنیم؟ آیا کتب شخص شما برای این مهم کفایت می کنند؟ استاد چون کار ما یک کار تشکیلاتی هست، می خواهیم مهر مهدویت بر تمام ابعاد کارهای فرهنگی در سطح دانشگاه زده شود و اصل ابتدایی اش. هم خود معرفت و شناخت گروه مرکزی هست. استاد اگر هم استادانی هستند که بصورت تخصصی در حیطه مهدویت کار کرده اند بسیار خوشحال می شیم به ما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح آن، فکر می‌کنم اگر با کتاب «مقام واسطه‌ی فیض» شروع فرمایید، بقیه‌ی راه را «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

نمایش چاپی